فرهنگ، هنر و تمدّن تورک= 17 مارس تا 8 فوریه 2020=پایان

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.02.20 21:34]
دوشکا یا دوربینی به روی دوش؟


نویسنده: ابراهیم مهانق


ترکهای ساکن ایران شرایط ویژه ای دارند و حل چالشهای پیش روی آنان نیاز به استراتژی و راهکار خاص دارد.

ترکها در ایران به لحاظ جمعیتی اقلیت نیستند و با در نظر گرفتن بافت سنتی جامعه ایران و اهمیت مذهب در شکل گیری مناسبات اجتماعی به راحتی در جمعیت عمومی کشور اینتگره می شوند.

 عمده ترکها فاقد شعور ملی هستند و آن دسته که شعور ملی دارند و درد ستم ملی را احساس می کنند، بیشتر از آن که بدانند چه اشان است و چه باید بکنند صرفا می دانند که یک جای کار می لنگد. حاصل این است که کمتر کسی به فکر علت شناسی بنیادین و درمان ریشه ای مسایل و مطالبات ملت ترک می باشد. این عوامل سبب شده است که دشمنان دانا و دوستان نادان میدان دار حرکات ملی گرایانه ترکها در ایران هستند. این افراد از روی دشمنی یا دوستی خاله خرسه در مسیر مطالبات و حرکات سنگ اندازی می کنند و مطالبات ملی ترکها را به بیراهه های امنیتی و سیاسی می کشانند.

جشنواره فیلم فجر امسال از بعد فرهنگ ترکی آبستن حوادث جدیدی بود. اینکه نیکی کریمی و هادی حجازی فر دست به تولید فیلم سینمایی به زبان ترکی زده اند نشان می دهد، ناسیونالیسم طبیعی کارکرد خود را به درستی اعمال می کند و تنها نیاز به هدایت دارد تا از ناسیونالیسم کور به حرکات ملی مبتنی بر شعور بدل شود. از قضا اتفاقات حاشیه ای که در نشست خبری فیلم آتابای رخداد در واقع مثال روشنی شد از نکته ای که قصد تاکید روی آن دارم و به قولی آفتاب آمد نشان آفتاب.
 
عمده مشکل ترکها در ایران تهاجم فرهنگی است. به شکر خدا فرهنگ و زبان ما ابزار و پتانسیل لازم جهت مقابله با این تهاجم را داراست، به شرط آن که هوشمند باشیم و میدان مبارزه را اشتباه نگیریم.

 راه مبارزه با تهاجم فرهنگی استفاده از ابزارها و سلاحهای فرهنگی است. در جبهه جنگ فرهنگی مانند هر حوزه دیگر باید افراد متخصص و حرفه ای رهبری را در دست بگیرند. در جنگ فرهنگی نیاز به سردمداری اهالی فرهنگ داریم و هادی حجازی فر به عینه نشان داد که یک فرد هنرمند و فرهیخته چقدر خوب از پس این مسئولیت ملی بر می آید.

 در این میان عمده تمرکز و هدف فعالین و دلسوزان زبان و هویت ترکی باید به جذب و ایجاد انگیزه در اهالی فرهنگ معطوف شود. در شرایط کنونی بهترین راه برای ما این است که از اینگونه فیلم ها و آثار فرهنگی فاخر حمایت کنیم. ما با زبان سینما و ادبیات و به طور عام هنر می توانیم صدای خود را به جهان برسانیم و ملتمان را گرد اجاق فرهنگ ملی خود متحد کنیم. شاید در مقایسه با افرادی که برای مبارزه نسخه های نظامی می پیچند و از توپ و تفنگ حرف می زنند، راهی که من نشان می دهم خیلی سینمایی و هالیوودی نباشد اما به واقع تنها راه و بهترین راه است. ما به جای دوشکاها به قلم های در دست و دوربین های بر دوش نیاز داریم.

 روی سخنم با فعالین ملی ترک است که خود را سرباز ملت و هویت خود می دانند. به جای شاخ و شانه کشیدن و تیزی نشان دادن و از توپ و تفنگ حرف زدن و یا وقت گذراندن در فضای مجازی و پای منبر رهبران خود خوانده، هر کدام دست ده نفر را بگیرید و به تماشاس فیلم های آتابای و پوست بروید. در مسیر راهپیمایی به سمت سینماها سر خود را بالا بگیرید و سینه سپر کنید، چرا که راه درست را می پیمایید و با قدم در این مسیر مطمئن باشید که "گله جک بیزیمدیر".

t.me/TurkSinemasi

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.02.20 22:57]
مصاحبه با فیلمسازان تورک برنده جایزه جشنواره فیلم کن


استاد ما آقای «نوری بیلگه جیلان» هستند.

در تبریز فیلم‌سازی نوینی شکل گرفته است که مصداق عینی سینمای بومی (تورک) است.
 

بهمن و بهرام ارک، دو برادر فیلمساز تورک تبریزی که پیش از این با اولین فیلم بلند خود به نام «سویوق» نامزد کسب سه جایزه در بخش استعدادهای جدید آسیایی جشنواره فیلم شانگهای چین شده بودند، دیروز توانستند در هفتادمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن، جایزه دوم بخش سینه فونداسیون این جشنواره را برای فیلم کوتاه «حئیوان» کسب کنند.

بهرام ارک که همراه برادرش در فرانسه به سر می‌برد، در خصوص واکنش‌ها به فیلم کوتاه «حئیوان» در جشنواره کن به خبرنگار آناتولی گفت:

«در جشنواره امسال نظرات خوبی در مورد فیلم‌مان ارائه شد، و از ایران هم بازخورد خوبی دریافت کردیم.

در صحبتی هم که با رومن پولانسکی، کارگردان برجسته فرانسوی داشتیم، از فیلم ما تعریف کرد و گفت که همین فضا را ادامه دهیم. بسیاری از اعضای هیات داوران نیز شیوه اجرای ترکیب حالت رویا با واقعیت و ژانری که ما کار کرده بودیم را دوست داشتند و تداوم این روند را توصیه کردند».

بهرام با بیان اینکه با برادرش بهمن، کار فیلم‌سازی را به صورت جدی از سال ۲۰۰۹ دنبال می‌کنند، در مورد کارهای قبلی‌شان اظهار داشت:

«پیش از این با فیلم کوتاه «نجس» شناخته شده بودیم. نجس، سومین تجربه کاری ما بود که در ایران و برخی جشنواره‌های بین‌المللی مورد استقبال قرار گرفت. از جمله بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره راه ابریشم در ترکیه، که در آن توانستیم جایزه بهترین کارگردانی را کسب کنیم».

وی افزود: «بعد از نجس نیز اولین تجربه فیلم بلند ما فیلم سویوق (سرد) بود که به زبان ترکی ساخته شد و سه جایزه از جشنواره بین‌المللی کودک و نوجوان ایران همچون پروانه زرین کارگردانی، پروانه زرین بهترین بازیگر زن و جایزه ویژه هیات داوران را کسب کرد».

این فیلمساز در ادامه، فیلم کوتاه «حئیوان» را نتیجه حضورشان در مدرسه ملی سینمای ایران دانست و در خصوص نوع فیلم‌هایی که کار می‌کنند، توضیح داد:

«به دنبال تجربه ساختارهای نو و شیوه فیلم‌سازی جدید هستیم. دوست نداریم راه‌هایی که جزو عادت‌های فیلم‌سازی است را تکرار کنیم، مگر این که در یک داستان راهی جز این نداشته باشیم. تماشاگران در فیلم‌های ما هر بار با فضای متفاوتی مواجه می‌شوند.

مثلاً در فیلم سویوق تماشاگر با فیلمی آرام سروکار دارد، در حالی که فیلم بعدی که برای ثبت نام در مدرسه ملی سینما ساخته بودیم، مضمون طنز داشت. ولی فیلم حئیوان دارای فضا و عناصری به شدت آلترناتیو است و می‌شود آن را فیلمی تجربی محسوب کرد».

فیلمساز جوان تبریزی در مورد وضعیت سینما در آذربایجان ایران گفت:

«در تبریز فیلم‌سازی نوینی شکل گرفته است. سویوق به نوعی شروع جریانی بود که مصداق عینی سینمای بومی (ترک) و سینمایی است که در تبریز پا گرفت. فیلم ائو هم در راستای این سینما شکل گرفت که آقای اصغر یوسفی‌نژاد ساخته است و بهمن، برادر من هم به عنوان مدیر هنری در این فیلم نیز حضور داشت».

بهرام ارک تأکید کرد: «فیلم‌هایی که در تبریز ساخته می‌شود، عموماً سرمایه‌گذارهای اندکی دارند که آن هم توسط کارگردان فیلم جذب می‌شود و تکیه اصلی‌شان بر عناصر داستانی است و در واقع طوری چیده می‌شود که فیلم با کمترین خرج تولید شود. این رویکرد چه در شیوه روایت و چه در عناصر دیگر در فیلم‌هایی که به صورت مستقل تولید می‌شوند، وجود دارد.

سویوق را من و بهمن به همین شیوه کار کردیم و بعدها فیلم دومان به کارگردانی نادر ساعی‌ور ساخته شد که توانست به جشنواره تورین راه پیدا کند. همچنین فیلم ائو نیز تقریباً با تیم مشابهی کار شد که فیلم خیلی موفقی بود و نوید اتفاقات خوبی برای سینمای تبریز و البته کل منطقه آذربایجان است. به طوری که بتوانیم به زبان بومی و به شکل بومی و با امکانات بومی کارهای خلاقانه‌ای انجام دهیم».

این کارگردان تبریزی اذعان کرد که سینمای ترکیه را نیز دنبال می‌کند و در این خصوص تصریح کرد:

«یکی از کسانی که همیشه از او الهام می‌گیریم، آقای نوری بیلگه جیلان است که سینمای خیلی دوست‌داشتنی و قوی دارد و در واقع استاد ما در سینما هستند و خیلی روش‌ها و حساسیت‌ها را می‌توان از ایشان یاد گرفت. وقتی این چنین استادی را در عرصه ساخت می‌بینید، دیگر به خود جرات نمی‌دهید کار در حوزه سینما را آسان بگیرید».

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.02.20 23:56]
ناقوس مرگ برای پان فارسیزم!!

 


در جغرافیای سیاسی ایران، زبان و ادبیات و فرهنگ تورک محدود به آذربايجان نیست! از شمالی ترین نقطه ی کشور یعنی از خراسان تا خلیج فارس ترکانِ افشار و خلج وقشقایی و پیچاقچی ساکن هستند! تهران بزرگترین شهر تورک ایران است، اهالی کرج و شهریار و قلعه حسن خان و اسلامشهر و هشتگرد و قم و اراک و ری و ورامین نیز در مرکز ایران غالب تورک هستند!

سکوت و خطای گذشتگان ما در زمان تدوین قانون اساسی و «عدم رسمیت بخشیدن به زبان تورکی در قانون اساسی» بهانه ای گشته تا جماعت پانفارس بر افکار شونیستی خود در پایمال نمودن حقوق ملل غیرفارس پوشش شبه قانونی داده و پرده ی حیا را بدرند!

صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران به جای رسمیت بخشیدن به زبان تورکی به عنوان زبان اکثریت شهروندان کشور، بعد از یک قرن اجازه ی ساخت چند حلقه فیلم سینمایی را داده اند! اما ساخت این چند فیلم با واکنش‌های عجیب نژادپرستان پانفارس مواجه گشته است! آنها که به مونولوگ‌ و تک صدایی عادت کرده اند اکنون تاب تحمل دیگر صداها را ندارند!

این جماعت فاشیست به هیچ یک ارزش‌های بشری و قواعد و قوانین ملی و بین المللی پایبند نیستند!  این جماعت با «دموکراسی و عدالت و حقوق بشر و پلورالیزم و ...» بیگانه هستند!

 «تفکر مسموم، نژادپرستانه و شونیستی پانفارسیسم» نه بین عوام فارس زبان بلکه با کمال تعجب بین اهالی فرهنگ و قلم این جماعت رسوخ و رخنه کرده و ریشه دوانیده  است.

اصل بر این است که اهل فرهنگ و قلم در کشور پرچمدار مبارزه با افکار نژادپرستانه و فاشیزم باشند اما در بین فارس زبانان قلم به دستان خود مروج و مشوق فاشیزم و پیشروان این راهند!

جامعه شناسشان، جلایی‌پور و اندیشمندشان جواد طباطبایی و روزنامه نگارشان محمد قوچانی و وزرایشان آخوندی و بطحایی و نماینده ی مجلسی مثل کواکبیان ... دارند! اهل فرهنگشان حداد عادل و حکیم و شاعرشان فردوسی ست!!!

صد سال است زبانشان را بر دیگر ملل ساکن جغرافیای سیاسی ایران تحمیل کرده اند! و این تحمیل و اجحاف و ظلم فرهنگی آنها در نظرشان به یک حق مسلم بر فارس زبانان تبدیل شده است. و اکنون که با آگاهی ملی ملل غیر فارس مواجه گشته اند به تلاطم افتاده اند!

در نقد «فیلم کؤمور» کارشناس برنامه ی تلویزیونی این فیلم را «پان تورکیستی» خواند!!!
در نقد فیلم  «آتابای» به کارگردانی خانم «نیکی کریمی» و نویسندگی«هادی حجازی فر» در جشنواره فیلم فجر، شاهد هجوم خبرنگاران پانفارس علیه کارگردان و نویسنده ی این اثر هنری بودیم!


 متأسفانه هیچ حوزه ای از دست این مخلوقات عجیب ضدانسانیت در امان نخواهد مانده است!

با زرتشتی گری دین ملت، «اسلام»، را نشانه رفته اند!

با کوروش گرایی و سلطنت طلبی و پهلوی گرایی، «دموکراسی و آزادیخواهی و عدالت» را قربانی ساخته اند! و «استبداد» را نهادینه کرده اند!

دنیای  «ورزش» را به نژادپرستی آلوده اند!

با همین تفکر  «هنر و سینما» را به ابتذال کشیده اند!

از هر ورق کتاب و علم و درس و مکتب شان بوی تعفن فاشیزم و قومگرایی به مشام می‌رسد!

تاریخشان پر است از اکاذیب  و اوهام ...

اگر روشنفکران مسئول و متعد این کشور، بر حال این بیماران روحی  چاره ای نیندیشند، در آینده کار دشوارتر خواهد شد! و کشور برای مهار فاشیست‌ها هزینه ی گزافی پرداخت خواهد کرد!

ملت تورک برای احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود هر روز بر تلاش خود خواهد افزود و روز به روز مصمم تر می‌گردد و ما در آینده ای نزدیک بیش از این شاهد عصبانیت و شکستن استخوان ها و مرگ فاشیزم پانفارس خواهیم بود!


طاهر نقوی
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.02.20 00:20]
امپراتوری پان‌فارسیسم در حال فروپاشی است!

 

فاشیست‌هایی که تاب و تحمل دیدن چند فیلم تورکی را در میان خیل عظیم فیلم‌های فارسی ندارند. فاشیست‌هایی که تهیه فیلم به زبان تورکی را برنمی‌تابند و با بهانه‌های گوناگون به مخالفت با آن برمی‌خیزند. فاشیست‌هایی که عمری است تورک‌ها را مجبور به تماشای فیلم‌هایی با زبان فارسی کرده‌اند، اکنون برآشفته‌اند که چرا باید فیلم‌های سینمایی تورکی را با زیرنویس فارسی تماشا کنند!


فاشیست‌ها فراموش کرده‌اند که پدران و مادران ما حتی یک کلمه هم فارسی بلد نبودند ولی مجبور بودند به تماشای فیلم‌هایی بنشینند که زبان آن فیلم‌ها برایشان تماماً بیگانه بود! فاشیست‌ها نمی‌خواهند بفهمند که چه جنایت بزرگی را در حق پدران و مادران ما مرتکب شده‌اند.


اما سیطره پان‌فارسیسم در حال افول است! اگر روزگاری پیدا کردن یک کتاب تورکی در ایران یک رویا بود، اکنون کتاب‌های و مقالات تورکی در دسترس همگان است. اگر روزگاری پدران و مادران ما یک هفته انتظار می‌کشیدند تا در شبکه‌های استانی شاهد پخش برنامه‌ای به تورکی، هرچند با محتوای کاملاً مبتذل، باشند، امروزه به مدد تکنولوژی رسانه‌ای دیگر کسی مجبور به تماشای آن برنامه‌های مزخرف تلویزیونی نیست!


پان‌فارسیسم بیشتر از اینکه به ما ببازد، به تکنولوژی باخته‌است. سرنوشت پان‌فارسیسم را انقلاب انفورماتیک رقم خواهد زد. پان‌فارسیست‌هایی که با دیدن چند فیلم سینمایی به زبان تورکی و با زیرنویس فارسی حس حقارتشان تحریک می‌شود، باید بدانند که "بازی دیگر تمام شد" و دنیا، دنیای تکنولوژی رسانه‌ای است. همان تکنولوژی‌هایی که انحصار رسانه‌ای پان‌فارسیسم را در هم شکسته‌است.

گرامی باد یاد و خاطره کارگردان فقید تورک، مرحوم یداله صمدی، که نسل من زبان مادریش را فقط در فیلم‌های وی در پرده سینما به تماشا نشسته‌بود و پرتوان باد دستان کارگردانان و بازیگران بلندهمتی که با ساخت فیلم‌هایی همچون کؤمور، آتابای، دری و ... لرزه بر اندام پان‌فارسیست‌ها انداخته‌اند.

سخن آخر: به عنوان یک پژوهشگر تاریخ به این نتیجه رسیده‌ام که برخلاف تصور عموم مردم، روند فروپاشی تمامی امپراتوری‌های بزرگ تاریخ نه در روزهای پایانی حیات آن امپراتوری‌ها بلکه درست در دوران اوج اقتدار آنها آغاز شده‌است و از این رو می‌گویم که امپراتوری پان‌فارسیسم در حال فروپاشی است و نباید فریب هیبت پوشالی آن را بخوریم. این را خود کارگردانان پان‌فارسیسم هم متوجه شده‌اند و از همین روست که با دیدن یک فیلم تورکی در میان انبوه فیلم‌های فارسی برآشفته می‌شوند. از همین روست که تاب تحمل چند کتاب تورکی را ندارند. از همین روست که با اجرای طرح‌های نژادپرستانه‌ای همچون "بسندگی زبان فارسی"  برای حفظ هژمونی در حال زوالشان، دیوانه‌وار به تقلا افتاده‌اند!


محمد رحمانی فر
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.02.20 11:07]
تاملی در حاشیۀ فیلم آتابای (۱/۳)

رسول کامران- دکترای علوم سیاسی

 
میشل فوکو می گوید هر دوره ای از تاریخ برای خود اپیستمه یا صورت بندی ای از دانایی دارد که بر مبنای آن صورت بندی دانایی، آگاهی ها، باورها و فرهنگ جامعه رقم می خورد و النهایه بر مبنای آن فرهنگ قدرت شکل می گیرد.  به گفتۀ فوکو قبل از رنسانس منشاء اصلی قدرت در هستی به خداوند ختم می شد که با ورود به دورۀ مدرنیته و حاکم شدن گفتمان نوین صورت بندی دانایی نیز متحول شد و دانش محل تجلی قدرت گردید.

از اواخر قرن چهارده مدرنیته به عنوان یک گفتمان آرام آرام ظهور کرد و در تمامی ابعاد زندگی مدرنیته موجبات تغییر و تحول شد.  از دل مدرنیته با توجه به اندیشۀ سیاسی کسانی هم چون ماکیاولی، ژان بُدن و هابز نظریۀ حاکمیت مطلقه و النهایه دولت مدرن پدیدارگردید. دولت مطلقه برای خود شاخصه هایی را دارا بوده که بعضی از آنها عبارتند از تمرکز در منابع قدرت سیاسی، ایجاد سیستم آموزشی نوین، بوجود آوردن ارتش منظم، ایجاد دستگاه بورکراسی، شکل گیری ناسیونالیسم و ایجاد و تفکیک در نهادهای مقننه، قضائیه و اجرائیه. باید گفت مهم ترین شاخصۀ دولت مطلقه تمرکز و انحصار در منابع و ابزارهای قدرت و انحصار در وسایل ادارۀ جامعه به واسطۀ دولت بود.
 
این نکته را هم بیفزایم که دولت با این خصایص محصول اندیشۀ اندیشمندان سیاسی ای گوناگونی هم چون ماکیاولی و هابز و حتی هگل بود. هگل در جای جای آثار خود دولت را ستوده است و اگر با اغماض بگوییم که فاشیسم و هیتلر محصول فکری کسانی  هم چون هگل بوده است سهو نکرده ایم.  

این گفتمان و نگرش به دولت با ریشۀ مدرنیته را روشنفکران ایرانی از اروپائیان اخذ کردند و منطبق با فهم و شعور خود در ایران پیاده نمودند که بقول همایون کاتوزیان باید از آن تحت عنوان شبه مدرنیسم مطلقه یاد کرد. کاظم زادۀ ایرانشهری از تئوریسین های باستان گرای که در آلمان با آموزه های فاشیسم آشنا شده بود در مجلۀ ایرانشهر در این باره گفته بود که ما به شخصیتی از جنس موسولنی نیاز داریم تا این کشور را از دست تورک ها و عرب ها نجات دهد و قدرت را سرو سامان بخشد که منظور از سرو سامان بخشیدن قدرت متمرکز نمودن آن می باشد چه در دورۀ قاجارها قدرت در یکجا متمرکز نبود و ساخت قدرت مبتنی بر تکثر منبع قدرت بود که صد البته این خود یکی از محسنات ساختار سیاسی در دورۀ قاجارها بود.
 
به هر تقدیر بسان اروپا برای اولین بار بعد از مشروطه روشنفکران و نخبگان بی شمار که هدف غایی آنها ایجاد دولتی مبتنی بر ناسیونالیسم قومی فارس بود به یاری انگلستان رضا شاه را در مسند قدرت نشاندند تا ایدئولوژی آنها را در ایران پیاده سازد که از این رهگذر شرایطی را که لازمۀ این امر بود فراهم کردند و صد البته برای این امر که پشتوانۀ اقتصادی قوی هم لازم بود نفت می توانست این خلا را پر کند که همه این ماجرا ها هم به این متغیر مهم بسته بود. اینان با سو استفاده از شرایط به دست آمده دولتی متمرکز با کار ویژه های ناسیونالیسم قومی فارس را به نام دولت ملی ایجاد کردند و با ابزارهای موجود به برساختن هویت ملی با محوریت فرهنگ و زبان فارسی در غیاب ملت تورک پرداختند و این در حالی بود که اکثر مردم ایران تورک بود. اینان با چشم پوشی بر واقعیت های سیاسی و فرهنگی ایران اغراض شخصی خود را بر هر چیزی رجحان دادند و اصل لذت را به جای اصل واقعیت نشاندند. در حالی که به قول فروید باید اصل واقعیت را به جای اصل لذت قرار می دادند که شرط لازم همزیستی مسالمت آمیز و امنیت می باشد.
اینان با ایجاد یک ساختار مرکز گرایانه مبتنی بر تفکرات راسیستی به تعریف و تحدید مرزهای هویتی ایرانیان پرداختند و به غیریت سازی و دشمن تراشی در تقابل با هر چیزی پرداختند که در قالب های فکری آنها جای نمی گرفت.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.02.20 11:08]
تاملی در حاشیۀ فیلم آتابای (۲/۳)

رسول کامران- دکترای علوم سیاسی


همان گونه که در آغاز سخن به نقل از فوکو آوردم هر دوره ای از تاریخ برای خود اپیستمه ای دارد و گفتمانی خاص را می طلبد از این رهگذر مدرنیته نیز بنا به شرایط زمانی بعد از سپری شدن ایامی چند در اروپا با چالش های عمده ای رو برو شد و اندیشمندان بسیاری ظهور کردند و انقضای تاریخ گفتمان مدرنیته را اعلام نمودند و نقصان های آن را برملا نمودند که از این رهگذر می توان به آرای اندیشمندانی همچون نیچه، فوکو، هایدگر، لیوتار، ژاک دریدا، دلوز. لیوتار و بوردیو اشاره نمود.

اول بار نیچه به مدرنیته تاخت و بعدها پساساختارگرایانی همچون دریدا به نقد مدرنیته پرداخت. دریدا به نفی مرکزیت  و نفی حاکمیت مرکز پرداخت و اینکه لزوما باید گفتمانی و فرهنگی باید در مرکز ثقل قدرت بنشند و به تحمیل خود به دیگران بپردازد، دیگر نمی تواند نظر صائبی باشد. نیز دریدا به رد تقابل های دوتایی پرداخت که در آن یک جزء مثبت و یک جزء منفی تلقی می شود  و یک جزء بر دیگری رجحان داده می شد. بر فرض یک فرهنگ و یک زبان در مرکزیت قرار می گیرد و با دیدی مثبت به القای آن بر جامعه و تغلیب آن پرداخته می شود و دیگری با تبلیغ  مشمئز کننده و عاری از هر گونه مبانی دانشی پست و کریه در نظر انسانها تلقی می گردد همان رفتاری که با زبان تورکی و فرهنگ تورکی در ایران می گردد.

در شالوده شکنی دریدا ساختار متزلزل می شود و وقتی ساختار یک نظام ارزشی از هم پاشیده شد دیگر قدرت در یک نکته نمی تواند متمرکز گردد و در این وضعیت دیگر نه یک گفتمان مرکز گرا بلکه مراکز متعدد را شاهد خواهیم بود.

دلوز نیز در زمرۀ افرادی است که بسان دریدا اندیشۀ مدرن و مکتب ساختار گرایانه را زیر سئوال برد از نظر دلوز هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد. یکی از کلید واژه های دلوز فولدینگ می باشد. فولد یعنی چینه و لایه. لایه های مختلف در کنار هم چیده می شوند و هر چیز در کنار هم  همه چیز می شود. هیچ اندیشه ای برتر از اندیشۀ دیگر نیست. هیچ اندیشه و فرهنگی نمی تواند برای خود مرکزیت ایجاد نماید و به حذف دیگر فرهنگ ها بپردازد. همان کاری که تحت لوای دولت مطلقۀ رضا شاهی با زبان و فرهنگ تورکی انجام دادند.
 
فولدینگ در عرض هم بودن را به جای در طول هم بودن می نشاند. فولدینگ طبقه بندی و سلسله مراتب را نفی و مردود می شمارد و قرائت تک معنایی و جامعه تک صدایی را بر نمی تابد. کاری که اکنون کنشگران سیاسی و فرهنگی تورک در ایران انجام می دهند که کار جناب حجازی فر هم در این راستا تاویل و تفسیر باید گردد.

از دیگر کسانی که همگام با دریدا و دلوز علیه ساختارگرایی موضع گیری نموده است می توان به لیوتار اشاره نمود. نکتۀ کلیدی بحث لیوتار تاکید بر عدم مشروعیت روایت های کلان و فرا روایت ها می باشد. هیچ روایت کلانی نمی تواند خود را مبنا و محور همه چیز تلقی نماید و عرصه را بر گفتمان های دیگر تنگ نماید و خویشتن را در مسند حقانیت بنشاند. نفی و طرد دیگری نمی تواند موضوعیت داشته باشد و چنین گفتمانی از اساس غلط می باشد. چیزی که خبرنگار پان فارس بر آن تاکید می کرد و بر اثر آموزه های فاشیستی که جامعه ایران در ذهن و یاد این فرد که خود مشتی از خروار می باشد؛ تپانده است.
 
اما یکی از مهمترین اشخاصی که مربوط به بحث حاضر هم می شود میشل فوکو می باشد و همان گونه که در بالا قید کردم از نظر فوکو در عصر حاضر این دانش هست که قدرت را بوجود می آورد و گفتمان محل تلاقی قدرت و دانش است. از نظر فوکو همه چیز تحت لوای فرهنگ خود را باز می نمایاند و گفتمان قدرت و دانش در هم تنیده شده اند و هر کسی که بر دانش چیره شود قدرت را فرا چنگ خواهد آورد. قدرت تابعی از دانش است و قبضه کردن قدرت در قبضه نمودن معرفت و دانش است.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.02.20 11:08]
تاملی در حاشیۀ فیلم آتابای (۳/۳)

رسول کامران- دکترای علوم سیاسی

این مبانی را آوردم تا برسم به نکتۀ کلیدی بحث مربوط به یک مناظره در باب یک فیلم. ساختار دولت در ایران همان گونه که در بالا آوردم بر مبنای آموزهای مدرنیته در بیش از صد سال پیش شکل گرفته است که خود تقلیدی بود از اندیشه سیاسی متفکران غربی در دویست، سیصد سال پیش که در عصر حاضر آن گفتمان مرکز گرایانه در غرب هم مطرود گردیده و هم ابطال شده است و اکنون مضاف بر اینکه با دلایل متقن آن گفتمان از جانب اندیشمندان سیاسی طرد گریده، نسبیت فرهنگی و دموکراسی کثرت گرایانه جای دولت های مطلقۀ قرون هیجدهمی و نوزدهمی را گرفته است و حکومت ها تمامی حقوق ملل را در غرب یعنی جایی که مدل حکومتی ما از آنجا آمده است، به بهترین نحو ممکن اعمال می کنند. لیکن نکته جالب بحث اینجاست که روشنفکران و نخبگان جامعه ایرانی هنوز هم  یقه هگل را چسبیده اند تا از اعتراف نمودن به حقوق دیگران عراض کنند و به بهانه هایی که بیش از دویست سال پیش از عمر آن تئوری ها می گذرد در عصر پست مدرنیته به انکار هویت دیگر ملل می پردازند.
 
در فیلم آتابای هم بحث بر سر این گفتمان هاست. گفتمان حاکم بر جامعه ایران چون هنوز بر مبنای آن گفتمان مدرنیته می باشد که مرکزگرایانه می باشد و تک صدایی را بر مبنای ایدئولوژی باستانگرایی دولت مطلقه رضا شاهی تبلیغ می کند؛ پس هنوز هم آن تفکر نمی تواند به غیر از خود دیگری را تحمل کند که این یک فاجعه است برای یک کشوری که هنوز ساختار سیاسی و فرهنگی آن بر مدار فاشیسم استوار باشد. الگوی حکومتی ایران در راستای ایجاد دولت مطلقه شبه مدرنیسم هیتلر و موسولنی بوده است. اما هر چند انقلاب آن ارزش هایی که در تقابل با گفتمان دینی قرار داشت را از میان برداشت اما آن بخش از گفتمان حاکم که در ذات خود هم سو با منافع قوم غالب بود و فی الواقع به مثابۀ یک فرهنگ و هویت در روح و روان جامعه نهادینه شده بود و کسی هم معترض بر این امر نبود؛ دست نخورده باقی ماند و بلکه از جانب حکومت تازه با شدت تمام حمایت گردید.
 
مناظرۀ حجازی فر با خبر نگار فارس دقیقا مناظرۀ دو گفتمان بود. در یک جانب مناظره که سوژۀ آن محصول دولت مطلقه رضا شاهی است که خود این دولت نیز مولود تئوری های نازیسم و فاشیسم به کارگردانی کاظم زاده های ایرانشهری بوده است. اما جانب دیگر مناظره حجازی فر بود که مولود گفتمانی از پست مدرنیسم و پساساختارگرایان بود که در ذات خود فارغ از بحث ایجاد شده با اتکال به آموزه های اندیشمندانی همچون دلوز فریاد زد که هیچ اندیشه ای و هیچ فرهنگی بر اندیشه و فرهنگ دیگر ارجحیتی ندارد و هیچ زبانی در مرکزیت نمی تواند واقع شود. این را حجازی فر قبل از اینکه به مناظره با خبر نگار فارس بپردازد با عمل خود یعنی ساختن فیلمی با زبان تورکی که برای پان فارسیست ها  خط قرمز تلقی می شود؛ بر جامعه تک زبانی ایران دیکته کرد و این مناظره از نظر من آغازی است بر یک تولد با این پیام که ای ملت آزربایجان با تکیه بر این امر که قدرت در دانش است پس برای فرو بردن نیزه در چشم تک بعدی پان فارسیسم باید مجهز به سلاح علم و معرفت و آگاهی شویم و همان گونه که گرامشی می گوید جنگ اصلی جنگ فرهنگ می باشد و ترس پان فارس ها هم دقیقا از همین نکته است.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.02.20 22:08]
نقد فیلم آتابای؛ گرم و آرام میان جهان عصبی فیلم‌های امسال

 صوفیا نصرالهی


فیلم «آتابای» آخرین ساخته‌ی نیکی کریمی میان عربده‌های کاراکترهای فیلم‌های جشنواره به وزش نسیم خنکی در هوای داغ می‌ماند. فیلمی که فیلمنامه‌اش را هادی حجازی‌فر نوشته است و اولین همکاری مشترک او و نیکی کریمی است.

نیکی کریمی که فیلمسازی را از دهه‌ی هشتاد با فیلم «یک شب» شروع کرد و فیلم‌های اولش بیشتر تجربه‌هایی بودند از سینمایی که با جریان اصلی فاصله داشت و به نظر می‌رسید بیشتر در حال محک زدن خودش به عنوان کارگردان است. در آن دوره فیلم «سوت پایان» که آخر دهه‌ی هشتاد ساخت کامل‌ترین فیلمش بود. خودش علاوه بر کارگردانی در «چند روز بعد» و «سوت پایان» جلوی دوربین هم رفت. «سوت پایان» یکی از اولین فیلم‌هایی بود که به مساله‌ی قصاص و بخشش در سینما پرداخت. بین فیلم‌هایشان معمولا چهار پنج سال فاصله می‌اندازد. «شیفت شب» که سال ۱۳۹۳ ساخت و محمدرضا فروتن و لیلا زارع بازیگران اصلی آن بودند فیلم خوبی از کار درنیامد. حالا با «آتابای» که جایی میان تجربه‌های شخصی نیکی کریمی و سینمای استاندارد قصه‌گو می‌ایستد کریمی بهترین فیلمش را ساخته است.

در میان فیلم‌های اجتماعی که کاراکترها سر هم عربده می‌کشند و به سادگی کشتن پشه آدم می‌کشند و قاچاق می‌کنند و شاهد میزانسن‌هایی با فیلترهای خاکستری و سیاهی و پلیدی شهر هستیم مهم‌ترین نکته‌ی فیلم «آتابای» شخصیت‌های آرام و لوکیشن‌های گرم و دلپذیرش است.

نیکی کریمی برای فیلمبرداری اثرش به خوی رفته. زبان ترکی کاراکترها در آن لوکیشن فضایی دوست‌داشتنی خلق کرده است. با پلان‌هایی که به تبعیت از سینمای کیارستمی از طبیعت در لانگ‌شات گرفته شده. دشت‌های پهناور و رنگ‌های طلایی و سبز با موسیقی نه چندان پرحجم حسین علیزاده آرامش‌بخش هستند.

قهرمان فیلم کاظم یا آتابای با بازی خوب هادی حجازی‌فر است. از آن «در وطن خویش غریب‌»های روزگار. یک‌بار عاشق شده و شکست خورده و بعد از آن دل به کسی نداده. همه‌ی زندگی‌اش یادگار خواهرش آیدین است. طول می‌کشد تا به کاراکتر به ظاهر خشن و در باطن لطیف آتابای عادت کنیم. فیلم جایی اوج می‌گیرد که دوتایی رفاقت او با یحیی با بازی درخشان جواد عزتی آغاز می‌شود. یکی دو سکانس مردانه دارند یکی سیگار کشیدن پشت مسجد و دیگری درد و دل‌های کنار آتش در دل شب که به تماشاگر می‌چسبد.

مشکل فیلم از جایی شروع می‌شود که قرار است رابطه‌ی عاشقانه‌ی آتابای را ببینیم. ما روند شکل‌گیری این رابطه را نمی‌بینیم. حسی که به شکلی توهین‌آمیز و عجیب به خاطر نقص زن در مرد شکل می‌گیرد. آتابای این گرفتاری را دارد. در گفت‌وگویش با یحیی هم اشاره می‌کند زمانی به یحیی حس نزدیکی بیشتری کرده که متوجه خاطره‌ی یحیی و نقصش شده است.

فیلم هر قدر در رابطه‌ی آتابای و یحیی یا آتابای و آیدین موفق عمل می‌کند در رابطه‌ی عاشقانه‌ای که قاعدتا محور فیلم است ضعیف ظاهر می‌شود. رابطه‌ای ساخته نمی‌شود در حالی که فیلم زمان زیادی دارد تا بتواند به شکل‌گیری رابطه‌ی این دو نفر بپردازد. بعد از یک ساعت و ربع در عرض یک ربع جریان جمع و جور می‌شود و ناگهان آتابای از علاقه‌ای می‌گوید که باعث شده روشش را تغییر بدهد. چه‌طور چنین اتفاقی افتاد؟ لااقل ما که چیزی نمی‌بینیم.

با وجود این نقطه ضعف بزرگ به خاطر بازی‌های خوب، تصویربرداری سامان لطفیان و موسیقی حسین علیزاده و به خصوص لوکیشن‌های زیبایی که کریمی انتخاب کرده، به دلیل این که کارگردان تصمیم گرفته جایی بین فضای شخصی مورد علاقه‌اش و یک داستان بایستد «آتابای» جزو بهترین تجربه‌های فیلم‌بینی در جشنواره است.

فیلمی که یک قهرمان دارد بدون این که عمل قهرمانانه‌ی عجیب و غریبی انجام بدهد. یا بهتر است بگوییم فیلمی که یک شخصیت محوری درست دارد که خوب پرداخت شده و مخاطب می‌تواند دوستش داشته باشد.

بین فیلم‌های جشنواره‌ی امسال و کاراکترهای نفرت‌انگیزی که جای قهرمان خودشان را جا می‌زنند خلق شخصیتی مثل آتابای ویژگی کمی نیست.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.02.20 22:45]
یادداشتی بر فیلم آتابای, خواب دریایی

هادی کریمی راد

 

نوع نگاه و تصویر ارائه شده از قابِ دوربین کاملا توانسته است؛ القائات مدنظرِ فیلمنامه را به مخاطب منتقل و اورا با توالی قصه همراه سازند،قصه ای که زبان روایت آن یعنی ترکی بن مایه ی اصلی روایت آن است.لایه های پنهانِ مطرح شده در فیلم تحت قالب سئوال در ذهن مخاطب و در یک سوم ابتدایی شکل میگیرند و نطفه ی داستان به خوبی شکل می بندد.

پنجمین تجربه ی نیکی کریمی در مقام کارگردانی یعنی "آتابای" بر اساس طرحی از وی و به نویسندگی هادی حجازی فر که پیش از این او را صرفا در قامتِ بازیگری و در فیلم هایی چون : ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز دیده ایم،فیلمی به زبانِ ترکی و ملودرامی پیچیده است که این روزها و در خلالِ برگزاری دوره ی سی و هشتم جشنواره فجر در سینماهای منتخبِ کشور در حال اکران می باشد.

فیلم داستانِ زندگیِ مردی جوان با تحصیلاتِ معماری و در آستانه ی میانسالی است که اعداد در ذهنش مدام او را به سمت سال آخر زندگی اش با رقم یکان فرد سوق می دهند.مردی که نماد موفقیت در روستایی به شمار می رود که متولدِ آنجا بوده  و در گذرِ زمان و در عبور از فراز و فرودهای زندگی به ایجادِ هتلی در روستا و برگزاری تورهای طبیعت گردی و .. در استان آذربایجان غربی و در جوار دریاچه ی اورمیه و شهر خوی اقدام کرده است.

ملودرامِ نیکی کریمی روندی کند دارد اما قصه ی جذابش باعث شده است تا بهیچ وجه خسته کننده نباشد.فیمنامه ای که در آن سلسله ی حوادث با رعایتِ تقدم و تاخر در آن بیان نشده اند .در آتابای طبیعت به عنوانِ کرکتری جان دار حضوری همه جانبه دارد؛طبیعتی که  پیش از این و در فیلم های اساتیدی چون :عباس کیارستمی فقید و  نیز نوری بیلگه جیلان به ایفای نقش پرداخته است، و در این میان باید گفت که نوع نگاه و تصویر ارائه شده از قابِ دوربین کاملا توانسته است  القائات مدنظرِ فیلمنامه را به مخاطب منتقل و اورا با توالی قصه همراه سازند،قصه ای که زبان روایت آن یعنی ترکی بن مایه ی اصلی روایت آن است.لایه های پنهانِ مطرح شده در فیلم تحت قالب سئوال در ذهن مخاطب و در یک سوم ابتدایی شکل میگیرند و نطفه ی داستان به خوبی شکل می بندد.داستانِ عاشقانه و عشق های بی فرجام نیکی کریمی با دختر میرمحمد و ورودش به قصه با نگاه هایی در پس آینه ی خودرویی که بی شباهت به خودروی کرکترِ "علی" در فیلمِ چیزهایی هست که نمی دانی نیست، آغاز گشته و با شیطنت های آیدین به عنوان یادگاری که آتابای از آن به عنوان دارایی خود که نمی خواهد از دستش بدهد، شکل و شمایلی امروزی به خود می گیرد اما در انتها این جنبه ی دراماتیک اثر است که پیروز ماجرا شده و ما را با تنهایی های آتابای همراه می کند تا  باز هم فصلِ عشق پایانی بر قصه ی ناتمامِ آتابای شود.عشقی که با حضور یکی از دختران خریدار متمول باغی که سرآغاز و دلیل ورود ما به ماجرای پیچیده و گذشته ی آتابای است می توانست  آغاز و قهرمان قصه ی ما را که می رفت در نقش یک عاشق ظهور دوباره ای پیدا کند به تصویر بکشد.

تنها نکته ای که می توان از ان به عنوان ضعف کارگردانی نام برد  سردرگمی مشهود قصه و ناتوانی آن در  از پیشبرد قصه ای است که مخاطب با ابهاماتِ مطرح شده از خودسوزی فرخ لقا تا آیدین و عشق آتابای و حضور یکباره و بدون مقدمه ی شخصیت جواد عزتی که به نوعی منفعلانه به حضور خود در داستان تا اعترافش بر فراز خانه ی آتابای ادامه می دهد؛ در فیلم به انتظار پاسخ هایی فراخور این لحظاتِ همراه با تعلیقِ نسبیِ ایجاد شده نشسته و چشم به پرده باقی می ماند تا مشاهده ی خلا حاکم بر زندگی آتابای و تنهایی او در کرانه ی دریاچه ای که فقط تصویری از فلامینگوهای آن در تاریکی شب قابل مشاهده است.

استفاده از جغرافیای آذربایجان و نیز دریاچه ی اورمیه کمکِ شایان توجهی به سامان لطفیان در خلقِ لانگ شات های متعدد در کنارِ قاب هایی با میزانسن عمیق مشابه فیلم های روزی روزگاری در آناتولی و نیز خواب زمستانی نوری بیلگه جیلان نموده است.

آتابای در کل فیلم متوسطی به شمار می آید که در مقایسه با فیلم های قبلی کارگردانش گامی رو به جلو محسوب شده و نوید بخش آینده ای خوب برای کارگردانش می تواند باشد.


منبع. سایت سلام سینما

 (https://www.salamcinama.ir/post/Q0Jp/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C)@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.02.20 16:17]
در ضرورت ترویج سینمای تورک در ایران (۱/۳)
(به بهانه‌ی اتفاقات نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در جشنواره فیلم فجر)

 

آنچه در نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در سی و هشتمین جشنواره‌ی فیلم فجر اتفاق افتاد، از دیدگاه‌های متفاوتی قابل بررسی است و افراد مختلفی به آن پرداخته‌اند. در این نشست خبری، امیر فرض‌اللهی، سردبیر نشریه‌ی فارسی سیاه و سفید، می‌پرسد «زبان رسمی کشور ایران پارسی است. این چه مدل فیلم‌سازی است که در کشور ایران مخاطب ایرانی باید فیلم ایرانی را با زیرنویس پارسی ببیند؟» و سپس علی‌رغم پاسخ تخصصی و قانع‌کننده‌ی خانم نیکی کریمی، تهیه‌کننده و کارگردان فیلم آتابای، مبنی بر اینکه «اغلب محصولات سینمایی کشور به زبان فارسی ساخته می‌شوند و درباره‌ی زبان‌های دیگر بسیار کم‌‌کاری شده، و خوب و ضروری است که گاهی فیلم‌هایی با زبان‌ها و لهجه‌های دیگر کار شود»، با حرکات دست و تکرار حرف خود به هیاهو و ایجاد تشنج می‌پردازد. در این لحظه، هادی حجازی‌فر، نویسنده‌ی فیلم آتابای، وارد بحث شده و می‌خواهد «به عنوان یک تورک» حرف بزند. اما در کمال تعجب، از یک طرف، برخی از حضار که گویا جزو افراد هنرمند و فرهیخته‌ی کشور هستند با شنیدن کلمه‌ی تورک با حالتی تمسخرآمیز می‌خندند و از طرف دیگر، محمود گبرلو، مجری نشست، پس از ده‌ها بار تلاش برای قطع سخنان حجازی‌فر، از وی می‌خواهد میکروفون خود را خاموش کند. اما حجازی‌فر با اتخاذ موضعی صریح سخن خود را ادامه داده، و توهین‌آمیز و فاشیستی بودن اعتراض به تورکی بودن برخی دیالوگ‌های فیلم را اعلام می‌کند. روشن است که نه رفتار نژادپرستانه و شوونیستی امیر فرض‌اللهی، نه خنده‌ی شرم‌آور حضارِ به اصطلاح فرهنگی و فرهیخته هنگام شنیدن نام ملی نصف جمعیت کشور (تورک) و نه تلاش زشت و ناشیانه‌ی مجری برای مسکوت گذاشتن و بایکوت موضوع چیزی جدید و عجیب است. ایدئولوژی قوم‌گرایی فارسی که قریب صد سال است توسط غربیان برساخته و بر کشور مسلط گردانیده شده، و به جای ملی‌گرایی ایرانی و ایران‌گرایی به خورد مردم داده می‌شود، چنان بر تار و پود کشور تنیده شده که رهایی از آن و نیل به کشوری دموکراتیک که در آن رعایت نه همه‌ی موازین حقوق بشر و اصول دموکراسی بلکه فقط طبیعی‌ترین و انسانی‌ترین حقوق شهروندان کشور از جمله حقوق زبانی و فرهنگی شهروندان تورک نیازمند وجدانی بیدار، عزمی راسخ، اراده‌ای آهنین و تلاشی عظیم است. در این مقال موجز، سعی شده است ضمن پاسخی کوتاه به سؤال امیر فرض‌اللهی و تأملی اندک در اتفاق مذکور، اهمیت و لزوم گسترش فرهنگ و هنر تورک در ایران یادآوری شود.

نخست اینکه، تولید انحصاری فیلم فقط به یک زبان در کشور چندملیتی و چندزبانی ایران در تضاد با حقوق بشر، دموکراسی و مدرنيته است. اطلاق عنوان «رسمی» به زبان فارسی ـ و نه چنانکه امیر فرض‌اللهی می‌گوید پارسی ـ در اصل پانزدهم قانون اساسی به این معنی نیست که زبان‌های دیگر ممنوع هستند. قانون اساسی در همان اصل، استفاده از زبان‌های دیگر را نیز آزاد اعلام کرده است. اما حتی اگر چنین اصلی در قانون اساسی وجود نداشت و قوانین آنطور بود که امیر فرض‌اللهی تصور می‌کند، یعنی اگر قانونی وجود داشت که زبان‌های غیرفارسی مثلاً تورکی را قدغن نموده بود، در آن‌صورت نیز فرق زیادی نمی‌کرد. قوانین بشری وحی مُنزل نیستند. عقل سلیم و موازین انسانی و اخلاقی حکم می‌کرد جهت احترام به چندصدایی و حقوق اکثریت مردم کشور که فارس‌زبان نیستند چنین قانونی حذف شود یا اصلاح گردد؛ نه این‌که با تمسک به آن مردم و هنرمندان را سرکوب و صدای‌شان را خفه کنیم. دین مبین اسلام نیز، تفاوت‌های زبانی بین انسان‌ها را از آیات الهی و نشانه‌هایی برای عالمان دانسته و با تأکید بر عدم برتری یکی بر دیگری ما را به شناخت یکدیگر توصیه می‌کند. در واقع، این در کشورهای عقب‌مانده است که تقریباً همه‌ی حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عرصه‌ی جولان انحصارگرایی بوده و تحت تسلط آن قرار دارد؛ در حالی که در جوامع دموکراتیک، چندصدایی و تکثرگرایی که رجحان آن واضح و مشهود می‌باشد، در تمام عرصه‌ها پذیرفته و نهادینه شده است.

 

برگوتای ایلتریش
@ilter
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.02.20 16:17]
در ضرورت ترویج سینمای تورک در ایران (۲/۳)
(به بهانه‌ی اتفاقات نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در جشنواره فیلم فجر)

 

از طرف دیگر، گرچه پس از کشف نفت و تلاش انگلیس برای تصاحب مناطق و منابع نفتی ایران و سپس اشغال هشت ساله‌ی ایران به بهانه‌ی شرایط جنگ جهانی اول تورک‌های ایران مقهور نیروهای بریتانیایی شده و از صحنه‌ی سیاست کشور دور گردیدند و حکومت فارس‌گرای پهلوی بر کشور گماشته شد که وصایت اقلیت فارس‌زبان را به منظور مهندسی هويت ملی مردم ايران و از طريق توطئه‌های استعماری و به زور سرنيزه بر کشور تحمیل می‌کرد تا منافع بریتانیا را تأمین کند اما امروزه که انسان‌ها با مقوله‌ی حقوق بشر آشنا شده، به حفظ و پاسداری زبان‌ها و فرهنگ‌های ملی حساس گشته، اين حساسيت را به يک نُرم و رفتار معیار جهانی ارتقاء داده، و در ایران شهروندان تورک از سياست‌های دولتی در راستای تلاش برای نابودسازی و ريشه‌کنی زبان تورکی و زوايای گوناگون آن که از اوایل قرن بیستم آغاز گشته آگاه شده، و از همه مهم‌تر خودآگاهی ملی تورک‌ها بر هويت و حقوق ملی خود بخصوص واقعيت سنگینی جمعیتی تورک در ايران و پتانسيل‌های سیاسی و فرهنگی آن رشد یافته است، وصايت فقط یک ملت و زبان و فرهنگش بر کشور نه تنها با واقعیات همخوانی ندارد بلکه ادامه‌ی آن (یعنی ادامه‌ی سیاست‌های دوران پهلوی) امری مطلقاً غيرممکن و نامیسر است. اکنون همه آگاه شده‌اند که اجبار و تحميل زبان و فرهنگ اقلیت فارس‌زبان بر ملت‌های غيرفارس که اکثريت مطلق جمعيت کشور را تشکيل می‌دهند، نه تنها با جهان امروز تجانس ندارد بلکه فاقد مشروعيت تاريخی نیز است. به اينها باید پذيرش و شناسایی رسمی هويت ملی و زبان ملت‌های گوناگون در کشورهای همسايه‌ی افغانستان، عراق، تورکيه و ... را نيز افزود. آیا پس از اینهمه تغییرات در ایران و جهان، باز هم باید غلام حلقه‌به‌گوش سیاستمداران صد سال پیش بریتانیا بود و تورک‌های ایران را ندید یا مورد ظلم قرار داد؟ یا لازم است که متناسب با زمان پیش رفت و طبق شرایط روز عمل کرد؟ برآيند همه‌ی اين عوامل باعث شده ملت‌های غیرفارس ایران، بخصوص ملت تورک، صراحتاً وصايت اقلیت فارس‌زبان و حاکميت انحصاری زبان محلی فارسی و سلطه‌ی سياسی و فرهنگی اقليت فارس‌زبان بر کشور کثيرالمله و دولت ايران را زير سؤال ببرند و خواستار پايان دادن به اين وضعيت بی‌معنی و ناپسند شوند. جوهر اندیشه‌ی دموکراسی و مردم‌سالاری رهایی مردم از وصايت دیگران است. تئوری و گفتمان دموکراسی صرفاً محدود به «حق رأی برابر» و «حق مشارکت برابر» نیست بلکه در عین حال «حق تمثيل برابر» را نيز شامل می‌شود. به بيان ديگر، آنها که خواستار لغو کاربرد انحصاری زبان فارسی و پايان دادن به وصايت فارس‌زبانان بر هویت و فرهنگ مردم ايران و تمثیل کشور توسط همه‌ی شهروندان، بخصوص غیرفارس‌ها، و تحقق ایران برای همه‌ی ایرانیان هستند، عملاً جوهر اندیشه‌ی دموکراسی و راه مردم‌سالاری را به شهروندان کشور نشان می‌دهند. هنگامی که یک فیلم یا سریال تورکی می‌سازند ویا یک کتاب یا مجله‌ی بلوچی منتشر می‌کنند، در واقع از شناخت، تساوی، مشارکت و تمثيل رسمی مردم ايران در ساختار دولت و تعريف صحیح هويت ايرانی صحبت و دفاع کرده و از دموکراسی حمایت می‌نمايند. کوتاه سخن آنکه تا زمانی که شهروندان غيرفارس ايران و در رأس آنها ملت تورک در ساختار نظام و کشور از حق مشارکت برابر و نيز حق تمثيل برابر برخوردار نشوند، صحبت از دموکراسی و جامعه‌ی مدرن در ایران مُهملی بیش نیست. لذا تولید فیلم به زبان‌های غیرفارسی ایران، بویژه زبان تورکی، يک ضرورت و نياز مدرنيته و لازمه‌ی توسعه‌ی مدنی و معاصر شدن کشور می‌باشد، و لازم است آن را به عنوان مبارزه با سیاست‌های استعماری و غلط پهلوی ارزیابی نموده و متشبثین به آنها را مرزداران هویت ملی و فرهنگی و طلایه‌داران مبارزه با فاشیسم دانست.

 

برگوتای ایلتریش
@ilter
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.02.20 16:17]
در ضرورت ترویج سینمای تورک در ایران (۳/۳)
(به بهانه‌ی اتفاقات نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در جشنواره فیلم فجر)

 

همچنین لازم است توجه نمود که مفهوم دولت ـ ملت به عنوان یکی از اشکال دولت، در دوره‌ها و در مکان‌های خاصی ظاهر شده و تلقی آن به عنوان تنها شکل و تیپ سازمان‌یافتگی نه از لحاظ نظری و نه از چشم‌انداز تاریخی جایگاهی ندارد. در ایران که تورک‌ها دست‌کم هزار سال بدون سابقه‌ی یکسان‌سازی حکومت کرده‌اند، از صد سال پیش به ناگاه رژیم پهلوی شروع کرد به ترویج و تحمیل ناسیونالیسم ملی مدل فرانسه که عمدتاً مدلی بر اساس قوم‌کُشی، زبان‌کُشی و یک‌دست‌سازی فرهنگی است. تلاش برای نشان دادن قوم‌گرایی فارسی به عنوان ملی‌گرایی ایرانی، نه تنها نتوانسته موجب پیشرفت کشور گردد بلکه عملاً یک چرخه‌ی باخت ـ باخت ایجاد کرده و قوم‌گرایی‌هایی مشابه نیز به وجود آورده است. طوری که برخی روشنفکران ملت‌های غیرفارس در واکنش به قوم‌گرایی فارسی، مدل آن را گرفته و یک مدل پیرامونی برای خود ساخته‌اند. این امر علاوه بر برساخت الگوی غلط رفتار سیاسی، انتقال آن به گروه‌های ملی غیرفارس و ایجاد تقابل تصنعی در کشور، موجب جابجایی جایگاه نخبگان و لمپن‌ها در کنترل یکدیگر نیز شده است. جان کلام آنکه مدل ژاکوبینی فرانسه در ایران، نه امروز و نه هرگز قابل تحقق نیست، نتیجه‌ای جز تنش در داخل کشور و منطقه ندارد و لازم است از آن اجتناب نمود. حتی الگوی فدرالی نیز پاسخگوی وضعیت کشور نیست. قدمت تاریخی و اختلاط و امتزاج مردمان و فرهنگ‌ها، و همچنین وجود پهنه‌های بزرگ جمعیتی ـ فرهنگی که شکل و موقعیتی فرامرزی دارند مانع موفقیت نسخه‌ی فدرالیسم در ایران خواهد شد. در ایران، چاره و انتخابی جز توسل به تاریخ واقعی کشور و مدل تکثّر زبانی و فرهنگی مبتنی بر مدیریت تفاوت و سیاست برد ـ برد وجود ندارد. در این مدل که شانس موفقیت بیشتری دارد، قدرت سیاسی موقعیت خود را به دیگران تحمیل نمی‌کند، و یک منطق وجود دارد که این پهنه‌ی بزرگ را باید بر اساس تکثّر فرهنگی و به رسمیت شناختن موقعیت‌های فرهنگی مختلف مدیریت کرد. بنابراین تفکر خفته در پشت اعتراض امیر فرض‌اللهی به ساخت و تولید فیلم تورکی، غیرعلمی و ناهمخوان با واقعیات تاریخی کشور و الزامات علمی و عملی کشورداری و دولتمداری است.

نهایتاً، همانطور که می‌دانیم بر فراز تعلق دولتی و از خلال آن نیز انواعی از همبستگی‌ها در جهان مدرن شکل می‌گیرند که مجموعه‌های فرهنگی گسترده‌تری را بر محور دین، زبان، فرهنگ یا ... به وجود می‌آورند. مجموعه‌هایی که در جهان امروز نه تنها گرایشی به از میان رفتن ندارند، بلکه روز به روز گسترده‌تر نیز می‌شوند. در این راستا، از اواخر قرن بیستم، بیش از پیش، شاهد بروز همبستگی‌های زبانی در جهان بودیم. فرانسوی‌زبانان، نهادهایی خاص خود تشکیل داده و مجامع خاص خود را به وجود آورده‌اند که در این مجامع بیش از ۵۰ کشور شرکت می‌کنند. از سال ۱۹۹۱ نزدیک ۲۰ کشور اسپانیایی‌زبان در مجامع ایبرو ـ آمریکایی شرکت می‌کنند. ۵ گروه از مردم هلندی‌زبان نیز در سال ۱۹۹۱ تجمعی تشکیل داده‌اند. به همین ترتیب، ۵ گروه از مردم اسکاندیناو نیز پیوسته روابط میان خود را تقویت کرده‌اند. اتحادیه‌ی عرب هم که در سال ۱۹۴۴ تشکیل شد بیش از ۲۰ کشور را گرد هم می‌آورد. شش دولت مستقل تورک نیز چندین بار گرد هم آمده‌اند. مجامعی چون «اتحادیه‌ی سینماگران جهان تورک» و «جشنواره‌ی بین‌المللی هفته‌ی فیلم جهان تورک» نیز وجود دارد که تورک‌های ایران هم می توانند و خوب است در آنها عضو شده و شرکت کنند. خواجه‌قولو نارلیوا، اهل تورکمنستان، رئیس «اتحادیه‌ی سینماگران جهان تورک» در دومین جشنواره‌ی بین‌المللی هفته‌ی فیلم جهان تورک در استانبول (۲۰۱۸) گفته بود: «کشورهای تورک زیادی وجود دارند، اما مردم آنها از یکدیگر بی‌خبرند. سینما عرصه‌ی خوبی برای تقویت همکاری‌ها و تبادل فرهنگ و یادآوری تاریخ مشترک‌مان است. بدین‌وسیله همدیگر را بهتر شناخته و از هم باخبر خواهیم شد.» این جشنواره همه‌ساله با اکران فیلم‌هایی از کشورهای مختلف جهان تورک از جمله فیلم‌های متعددی از روسیه برگزار می‌گردد ولی فیلمسازان تورک ایران در آن حضور ندارند و هیچ فیلمی از ایران که بیش از نصف جمعیت آن را تورک‌ها تشکیل می‌دهند اکران نمی‌شود. در حالی‌که شرکت در چنین مجامعی موجب رشد سینمای تورک در ایران و فیلمسازان شرکت‌کننده خواهد شد.

بنابراین، اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم، می‌توان گفت: تولید فیلم به زبان تورکی نه تنها هیچ ضرری برای کشور ندارد بلکه از هر جهت به نفع کشور می‌باشد و بهتر است حمایت و تقویت گردد، و یکی از راه‌های تقویت و رشد سینمای تورک در ایران ارسال و شرکت محصولات آن در جشنواره‌ها و فستیوال‌های برگزار شده در جهان تورک و همچنین جشنواره‌ها و فستیوال‌های جهانی است.

 

برگوتای ایلتریش
@ilter
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.02.20 14:15]
فیلم آتابای و امتحان ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﺑﻮﺩﻥ


ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﺷﺨﺎﺹ، ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪﺷﺪﻩﯼ منتسب به ﻓﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻧان ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺗﯿﮑﺖ "ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ" ﭼﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻭ چه علیﺍﻟﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﻮﺭﮎﺳﺘﯿﺰﺍﻧﻪاﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﺟﻮﺩ ﭼﻨﺪ ﺩﯾﺎﻟﻮﮒ ﺗﻮﺭﮐﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢ ﺁﺗﺎﺑﺎﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮﯾﻤﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﺿﻊ ﺟﺪﯼ ﻭ ﺭﺳﻤﯽ ﻧﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺑﯽﺗﺮﺩﯾﺪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺟﺰﺀ ﻭ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﻮﺭﮎﺳﺘﯿﺰﺍﻧﻪﺍﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ و خواهند بود ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﯽ ﺳﯿﺴﺘﻤﺎﺗﯿﮏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻗﺒﻀﻪﯼ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺻﻠﯽ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ.

ﺍﺷﺨﺎﺹ، ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺧﺎﺭﺝﻧﺸﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺭﮎﺳﺘﯿﺰﯼ، ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﯽ ﻭ ﺗﻨﻮﻉﺳﺘﯿﺰﯼ ﻣﻬﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﻣﻮﺿﻊﮔﯿﺮﯼ ﺭﺳﻤﯽ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺷﺨﺼ، حزب یا نهادی ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.02.20 23:19]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۱/۲)


حدود یکصد سال پیش بواسطه کودتای انگلیسی اقتدار سیاسی از چنگ تورکها ربوده شده، با اعمال سیاستهای نژادپرستانه رضاخانی سعی شد تا تورکها از ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و ... به حاشیه رانده شده و قدرت تأثیرگذاری آنها تضعیف و نهایتاً در فرهنگ و زبان حاکم آسیمیله گردند. لیکن تورکها به علت کثرت جمعیتی، گستردگی جغرافیایی (تقریبا در تمام کشور) حاکمیت هزار ساله بر ایران و با تأسی از تاریخ پرعظمت خود نه تنها  این برنامه وارداتی و ضد مردمی را نقش برآب کردند بلکه تاکنون توانسته‌اند قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده و علیرغم خلع سلاح همه جانبه، به جریان سازی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... خود ادامه دهند.

پدیده‌هایی مانند «تأسیس فراکسیون نمایندگان تورک» در مجلس با عضویت بیش از ۱۰۰ نماینده تورک که بر اساس مطالبات جامعه ده‌ها میلیونی تورک و نتیجه مستقیم تأسیس حرکتی مستقل از جریانات فارس‌گرا مانند اصلاح طلب و اصول‌گرا بنام «حرکت ملی مدنی تورک» بود؛ «ایجاد جریان سوم فوتبالی بهمراه تیم تراختور» با شعار نمایندگی تمام تورکهای ایران و پایان دادن به انحصار پرسپولیس – استقلال در میادین ورزشی؛ «شروع تولید فیلم به زبان تورکی» و در هم شکستن حاکمیت انحصاری زبان فارسی بر سینمای ایران را می‌توان در این راستا ارزیابی نمود.

تولید فیلم به زبان تورکی بالذاته حادثه‌ای مبارک و مهم است و حتی می‌باست سالها قبل اتفاق می‌افتاد که ما اکنون شاهد مرحله بلوغ سینمای تورکی در ایران می‌بودیم، ولی همین چند فیلم کوتاه و بلند هم که در سالهای اخیر ساخته شده بارقه‌های امید را در اذهان روشن و افق قابل قبولی را پیش دیدگان اهل هنر ترسیم می‌نماید. عدم تقلید از سینمای فارس زبان، نیفتادن در چنگ کلیشه‌ها، نوآوری و اجتناب از تکرار چه در فیلمنامه، چه در خلق شخصیتها و چه در فضاسازی فیلم؛ استفاده از موتیف‌های فرهنگی، فلکلور، افسانه‌ها و موسیقی تورکی و تلفیق موفق سنت و مدرنیته را می‌توان از مشخصه‌های بارز این سینما دانست، سینمایی که با انرژی و نیروی اندیشه‌های فیلمسازان و هنرمندان اکثراً جوانی همچون هادی حجازی‌فر، اسماعیل منصف، اصغر یوسفی نژاد، برادران ارک، لیلا نوروزی و ... پا به عرصه گذاشته و با روح تورکی در حال گسترش و صعود است.

با این وجود زبان تورکی مورد استفاده در این فیلمها چنگی به دل نمی‌زند و فاصله زیادی با زبان مورد استفاده شبکه‌های استانی موسوم به «زبان فاذری» ندارد. اگر سازندگان این فیلمها، در این مرحله قادر به استفاده از زبان معیار نوشتاری تورکی نیستند، می‌توانند از «زبان مردمی» که «حتی‌المقدور عاری از کلمات دخیل غیر ضروری» باشد، بهره برده و مرحله به مرحله زبان فیلمهای خود را به زبان معیار و ادبی نزدیکتر نمایند. منظور از کلمات دخیل غیر ضروری کلماتی هستند که معادل تورکی آنها در زبان مردم عادی وجود دارد ولی در زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی بوفور دیده شده و علاوه بر آزار دادن گوش شنونده ساختار جمله بندی تورکی را هم به هم ریخته و گرامر زبان را تخریب می‌نمایند که ضرری به مراتب مخرب‌تر است.

به عنوان مثال به جای جملاتی با ساختار غیر تورکی مانند «به علت کاهش بارش، سیستمهای آبیاری گرک عوض اولا» که مختص زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی است، می‌توان با زبان مردمی چنین گفت: «قار و یاغیشین آزالماسینا گؤره، سووارما سیستئملری گرک دگیشسین.» ناگفته پیداست که جمله اخیر ضمن عاری بودن از کلمات و ترکیبات غیر ضروری دخیل مانند «به علت»، «کاهش بارش»، «آبیاری» و «عوض» که ساختار جمله را نیز بی‌ریخت کرده‌اند، حاوی هیچ کلمه نامأنوس ویا نامفهومی نبوده و هم از لحاظ روانی آزار دهنده نبوده، هم حتی برای بی‌سوادترین فرد نسبت به زبان ادبی تورکی نیز مفهوم می‌باشد. البته اگر از سالیان قبل زبان تورکی رسمی و فرهنگستان زبان تورکی تأسیس گردیده بود، هم اکنون جمله فوق به شکل ادبی و زیباتری مانند «یاغینتیلارین آزالماسی ندنیله سووارما (سولاما) سیستئملرینین دگیشمه‌سی گرکمکده‌دیر» مورد استفاده قرار می‌گرفت که در نهایت هم تلاش ادیبان، نویسندگان، شاعران، زبانشناسان، دست اندر کاران تئاتر و سینما و ... باید حرکت به آن سمت و مدرنیزاسیون زبان تورکی باشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.02.20 23:19]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۲/۲)


در حقیقت پیش فرض ما در این نوشته کوتاه این است که کارگردان، سناریست ویا تهیه کننده فیلم به زبان تورکی در شرایط کنونی ایران، شخصی است که دغدغه فرهنگی و زبانی داشته و به نوعی تلاش دارد دین خود را به فرهنگ و زبان تورکی که هیچ حامی دولتی و غیر دولتی نداشته و هر روز بیش از پیش تضعیف شده و رو به نابودی است، ادا کنند. آنهایی که اینگونه نمی‌اندیشند، مخاطب ما و توصیه‌های این مقاله نمی‌باشند.

اما این ادای دین فرهنگی و خدمت در راه توسعه و ارتقاء زبان تورکی چگونه امکان‌پذیر است و با اتخاذ چه تدابیری می‌توان در راستای پیشرفت تدریجی و مرحله به مرحله زبان تورکی مورد استفاده در فیلمهای مورد بحث حرکت کرد:

۱. اهتمام جدی در استفاده از دیالوگهای با ساختار جمله بندی تورکی حتی در صورتی که بدلالیل مختلف اکثر کلمات موجود در جملات غیر تورکی باشند. مثلاً به جای «او ائوه گئدیرم که اورادا یاشاییرام» می‌توان «یاشادیغیم ائوه گئدیرم» گفت که بدین ترتیب هم به ایجاز سخن گفته، منظور خود را زیباتر و خوشایندتر بیان نموده‌ایم، هم ساختار تورکی جمله را حفظ کرده‌ایم. همچنین (اگر استفاده از کلماتی مانند اؤنم / اؤنملی مقدور نباشد) استفاده از فرم «اهمیت وئردیگیم دوشونجه‌لری، ایزله‌ییرم» به جای «او فیکیرلرین کی منه اهمیتی وار، تعقیب ائلیرم» و ...

۲. دقت در استفاده از ترکیبات تورکی و رعایت قواعد صرفی زبان تورکی مانند «داها چوخ / چوخ‌راق» به جای «چوخ‌تر / بیشتر» ویا «سول ال» «دستِ چپ» و ...

۳. استفاده حداکثری از کلمات تورکی رایج در زبان مردم و یا به عبارت بهتر عدم استفاده از کلمات غیر تورکی که معادل تورکی آنها در زبان محاوره مردمی وجود دارد. این روش بدیهی‌ترین و راحت‌ترین راه برای جلوگیری از ورود صدمه به زبان تورکی از طریق آثار هنری می‌باشد که متأسفانه در شبکه‌های استانی صدا و سیما به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی‌گیرد. مثلاً می‌توان به جای استفاده از کلمه «همسایه» کلمه «قونشو» را به کار برد.

۴. استفاده از کلمات تورکی که در گذشته نزدیک از زبان محاوره‌ای مردم علی‌الخصوص زبان نسل جدید (کودک و نوجوان) خارج ولی در گنجینه لغات افراد میانسال ویا کهنسال هنوز وجود دارد. استفاده از این کلمات در فیلمهای تورکی یعنی «برگرداندن کلمات در حال فراموشی»، خدمت بزرگی به زبان تورکی که بعلت عدم رسمیت و عدم حمایت دولتی روند رو به افولی را طی می‌نماید، خواهد بود. بعنوان مثال استفاده از کلماتی مانند «آیی»، «آسلان»، «کپه‌نک»، «الجک»، «ساغ» و «سول» به جای «خرس» و «شیر»، «پروانه»، «دستکش»، «راست» و «چپ» که در حال خروج از زبان کودکان و نوجوانان است.

۵. یافتن کلماتی که علیرغم اینکه مدت زمان بیشتری از خروجشان از زبان مردمی گذشته، لیکن با توجه به رایج بودن در ضرب‌المثها و اصطلاحات ویا استفاده شدن توسط شاعران (قدیمی یا معاصر) ویا متون (نثر) ادبی؛ در صورت مورد استفاده قرار گرفتن در ساخت فیلم، تئاتر و آثار هنری، (بعلت آشنایی عمومی مردم) این کلمات بسهولت قابیلت احیاء و برگشت به زبان مردمی را دارند. روش اخیر در غیاب فرهنگستان زبان تورکی، یکی از مؤثرترین روشهای تقویت و ارتقاء زبان و رفع احتیاجهای زبانی در افاده مفاهیم و معانی مختلف می‌باشد که موجب پالایش زبان از کلمات دخیل و مخرب ساختار زبانی نیز خواهد گشت. کلماتی مانند «سون» و «یالین» که در ترکیبات «سون بئشیک» و «آیاق یالین» هنوز هم زنده هستند ویا کلماتی که بعلت استفاده شدن در داستانهای معروفی چون کوراوغلو، اشعار شاعران شناخته شده‌ای مانند فضولی و شهریار ویا اشعار و داستانهای فولکلوریک، چیستانها، امثال و ... کلماتی آشنا به گوش مردم بوده و توانایی آن را دارند که بسهولت احیاء و رایج گردند.

۶. در نهایت می‌توان از بعضی کلمات که در زبان تورکی تورکیه استفاده می‌شود، نیز در فیلمهای به زبان تورکی در ایران استفاده کرد. به علت مشترک بودن افعال و پسوندهای کلمه ساز در تورکی اوغوزی غربی (تورکیه، قبرس، بالکان و ...) و تورکی اوغوزی مرکزی (ایران، آذربایجان و ...)، استفاده از کلمات مشترک تورکی که در حال حاضر در زبان تورکی تورکیه موجود ولی از زبان ما خارج گشته و حتی بهره گرفتن از کلمات تازه ساخته شده توسط فرهنگستان زبان تورکی (TDK) (به شرط استفاده اصولی)، می‌تواند کمک شایانی به مرتفع نمودن ضعفهای زبانی آثار هنری و فیلمهای تورکی نماید.

موارد دیگری را هم می‌توان به لیست فوق افزود، فقط کافیست که کمی مطالعه زبانشناختی و تاریخ – ادبی خود را افزایش داده و دغدغه و همت خدمت به زبان تورکی را هرگز رها ننموده و وضعیت اسفناک و رو به افول زبان تورکی را با اعماق وجودمان درک و بعنوان فرزندان را ستین ملت تورک برای احیاء، گسترش و ارتقاء زبان و فرهنگ تورکی تلاش نماییم.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.02.20 19:12]
سینمای بومی و هوای تازه

(به بهانه اکران فیلم «زغال»)

قسمت اول

رضا صائمی


بهانه نگارش این یادداشت اکران و نمایش فیلم قابل تأمل زغال به کارگردانی اسماعیل منصف است که مورد توجه منتقدان و مخاطبان جدی سینما قرار گرفته است. فیلمی غنی و سرشار از ارزش‌های سینمایی که نه چهره و بازیگر شناخته شده‌ای دارد و نه از امکانات و حمایت‌های ویژه‌ای برخوردار بوده، مگر مشاوره‌هایی که رخشان بنی‌اعتماد در تدوین فیلم به کارگردان داده است. فیلم با عوامل بومی و محلی و به زبان ترکی ساخته شده اما از این ظرفیت دراماتیک برخوردار است که مخاطبان متنوعی را از همه جای ایران پای تماشای خود بنشاند و با قصه و آدم‌هایش همراه کند. جالب این‌که پیش از این نیز فیلمی با عنوان ائو (خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد به زبان ترکی تولید شده بود که هم در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و هم در زمان اکرانش با اقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه شد. ائو و زغال نمونه‌ای از فیلم‌هایی هستند که اهمیت و ضرورت توجه بیش‌تر به سینمای بومی [غیر فارسی] را گوشزد می‌کنند و این‌که در سطح شهرستان‌ها، استعدادها و توانمندی‌هایی زیادی نهفته که ناشناخته و گمنام هستند یا آثارشان در معرض دیده شدن قرار نگرفته است.

سال‌هاست که در گپ ‌و‌ گفت‌های تحلیلی و نقادانه درباره مسائل و چالش‌های سینمای ایران از موضوع‌هایی چون سینمای ملی یا ایرانی و همچنین لزوم پایتخت‌گریزی [تولید فیلم به زبانهای غیر فارسی] در فیلم‌سازی و پرهیز از فیلم‌های صرفا شهری و آپارتمانی، مطرح می‌شود، اما توجه و حمایت از فیلم‌سازان شهرستانی و رشد سینمای بومی [غیر فارسی] به عنوان یک راهکار موثر برای خروج از این وضعیت تکراری و تجربه‌های تازه در سینمای ایران مورد بی‌مهری و کم توجهی قرار می‌گیرد.
این در حالی است که در همین هفته گذشته، نقدها و یادداشت‌هایی از منتقدان و نویسندگان سینمایی در ستایش از فیلم زغال [نام اصلی: کؤمور] منتشر شده که همه اتفاق نظر داشتند که این فیلم، از بسیاری از فیلم‌های روی پرده و به اصطلاح فیلم‌های جریان اصلی، برتر و بهتر است و دیگران را هم به تماشای آن دعوت کرده‌اند.

اگرچه مفهوم سینمای ملی مفهومی پرمناقشه است که بر سر ماهیت و مصادیق آن اختلاف نظرهای جدی وجود دارد اما اگر آن را به مثابه دغدغه داشتن برای قوام و شکل‌گیری یک سینمای ایرانی فرض کنیم بدیهی است که بدون توجه به همه ظرفیت‌های فیلم‌سازی در ایران قابل تحقق نیست. سیاست‌گذاران و مسئولان سینمایی که سال‌هاست از سینمای ملی دم می‌زنند یا نسبت به تمرکزگرایی موجود در سینما انتقاد دارند نباید از سینمای بومی و محلی* غفلت کنند. سینمای ملی از دل سینمای بومی بیرون می‌آید و بدون لحاظ کردن آن نمی‌توان به نقطه آرمانی و مطلوب در شکوفایی همه ظرفیت‌هایی موجود در هنر-صنعت سینما دست یافت. ظرفیتی که در زیست‌بوم ایران با تنوع زیستی و فرهنگی‌اش وجود دارد یک امکان بی‌نظیر برای فیلم‌سازی فراهم می‌کند که متأسفانه به خوبی از آن استفاده نمی‌شود. این در حالی است که همه ایران، تهران نیست [ایران متعلق به همه ائتنیکهای کائن در ایران از جمله تورک، فارس، عرب، بلوچ و ... است] و سبک زندگی هم صرفاً به زندگی شهری و آپارتمانی ختم نمی‌شود. قومیت‌های مختلف ایرانی [که قوم فارس هم یکی از آنهاست] هر کدام قصه و ماجراهای خود را دارند و هر کدام می‌توانند واجد سینمای مخصوص به خود باشند. این به معنای این نیست که سینمای بومی امری جدا و فارغ از مفهوم و اصول سینما به معنای کلی قضیه است. فیلم‌های بومی و محلی* هم از زبان و قواعد کلی سینمایی پیروی می‌کند اما قومیت و بومی بودن مظروفی است که می‌تواند در درون این ظرف به تصویر کشیده شده و روایت شود. اتفاقا فیلمهای موفقی که در این زمینه تولید شده مثل ائو و زغال به‌رغم بهره‌گیری از عناصر و مولفه‌های بومی که مهم‌تر از همه آن‌ها زبان فیلم است، توانسته با مخاطبان غیر بومی خود هم ارتباط خوبی برقرار کند. در واقع زبان ترکی در این دو فیلم و زیرنویس داشتن آن‌ها به عنوان یک مانع و عامل بازدارنده برای جذب مخاطب غیر بومی [غیر تورک] عمل نکرده. اتفاقا سینمای بومی می‌تواند زبان‌های محلی* و گویش‌های مختلف را به زبان دراماتیک بدل کرده و از هژمونی زبان فارسی یا لهجه تهرانی در سینمای ایران بکاهد. ضمن این‌که سینما نقش مهمی در آشنایی اقوام ایرانی از زبان‌های بومی یک‌دیگر دارد و امکان‌هایی تازه در بازی‌های کلامی در سینما فراهم می‌کند.

@Turksinemasi

توضیح: عبارات داخل [ ] از طرف کانال ما به متن افزوده شده است.

* اطلاق صفت ملی به زبان و سینمای فارسی و استفاده از اصطلاح محلی و بومی برای زبانها و سینمای غیر فارسی مخصوصاً در مورد تورکها که هم از نظر جمعیت و هم از نظر پراکندگی جغرافیایی برتری محسوسی نسبت به سایر ائتنیکها حتی فارسها دارند، صحیح نمیباشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.02.20 19:16]
سینمای بومی و هوای تازه

(به بهانه اکران فیلم «زغال»)

قسمت دوم و نهایی

رضا صائمی


همچنین توجه به سینمای بومی، بستری برای شناخت استعدادهایی بومی در زمینه کارگردانی و بازیگری ایجاد می‌کند و می‌تواند سرمایه انسانی در سینما را از عرصه‌های محدود و کوچک بومی به عرصه‌های ملی معرفی کرده و ارتقاء ببخشد. چه بسیار بازیگران چهره و معرفی که از شهرستان‌ها شروع کردند و امروز به عنوان بازیگری ملی شناخته می‌شوند، و چه بسیار بازیگرانی که توانمندی‌های ویژه‌ای دارند اما به دلیل عدم توجه کافی به سینمای بومی، مهجور واقع شده و امکان دیده شدن پیدا نکرده‌اند. یادمان باشد بسیاری از بازیگرانی که به خاطره‌ای ماندگار در حافظه سینمایی ما بدل شده‌اند در شهرستان‌ها زندگی می‌کردند و به دلیل توجه یک فیلم‌ساز به ساخت فیلم در بسترهای بومی شناخته شدند. برادران احمدپور در خانه دوست کجاست؟ ساخته‌ عباس کیارستمی و مجید باقربیگی در قصه‌های مجید کیومرث پوراحمد دو نمونه از این مدعاست. ضمن این‌که خود این فیلم‌ها به عنوان آثار ارزشمند در سینمای ما محصول توجه فیلم‌ساز به سینمای بومی بوده است. در واقع می‌توان دو رویکرد را در توجه و اهتمام به سینمای بومی لحاظ کرد؛ صورت اول فیلم‌هایی‌ست که از سوی فیلم‌سازان شناخته شده یا با عوامل و بازیگران شناخته شده در شهرهای مختلف ایران ساخته می‌شود که دست‌کم در یکی دو سال اخیر شاهد توجه بیش‌تر فیلم‌سازان به تولید فیلم خارج از جغرافیای تهران هستیم. جالب این‌که تعداد زیادی از فیلم‌های موفق و ستایش شده در تاریخ سینمای ما خارج از تهران ساخته شده‌اند.

فیلم‌هایی مثل دونده و ساز دهنی ساخته‌ امیر نادری را می‌توان به عنوان دو نمونه موفق از این جنس فیلم‌سازی دانست. عباس کیارستمی هم قطعا جزو همین دسته از فیلم‌سازان قرار می‌گیرد که سویه ناتورالیستی در نگاهش، گرایش به این نوع سینما را بیش‌تر هم می‌کرد. فیلم گاو داریوش مهرجویی را هم می‌توان در مجموعه همین سینما قرار داد. صورت دوم از فیلم‌سازی در سینمای بومی شامل کارگردان‌ها یا فیلم‌هایی است که همه عوامل و عناصر فیلم محصول یک جغرافیای بومی هستند. اصغر یوسفی‌نژاد و اسماعیل منصف در این دسته قرار می‌گیرند. سینمای ما اکنون به حمایت این رویکرد دوم بیش‌تر نیاز دارد. کشف و حمایت از فیلم‌سازانی که خارج از جریان غالب مناسبات سینمایی در تهران و در گوشه و کنار ایران با تکیه بر بضاعت‌های بومی و محلی، فیلم‌های ارزشمندی تولید می‌کنند که متاسفانه کم‌تر دیده شده و مهجور باقی می‌مانند. چند سالی است که با راه اندازی گروه هنر و تجربه برخی از این آثار شانس اکران و نمایش پیدا کرده‌اند. زغال یکی از آخرین نمونه‌های این سینماست که به گفته‌ی رخشان بنی‌اعتماد نویدبخش هوای تازه‌ای در سینمای ماست. سینمایی که به پشتیبانی، تبلیغ و تقویت بیش‌تری نیاز دارد و اهتمام به آن می‌تواند روزنه‌ای تازه برای معرفی و بهره‌گیری از استعدادهای تازه و متفاوت در سینمای ایران باشد.

@TurkSinemasi

توضیح: اطلاق صفت ملی به زبان و سینمای فارسی و استفاده از اصطلاح محلی و بومی برای زبانها و سینمای غیر فارسی مخصوصاً در مورد تورکها که هم از نظر جمعیت و هم از نظر پراکندگی جغرافیایی برتری محسوسی نسبت به سایر ائتنیکها حتی فارسها دارند، صحیح نمیباشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.02.20 16:29]
ساخت «فیلم تورکی» و دفاع جانانه «هادی حجازی فر» از زبان و فرهنگ تورک، بافته های یکصد ساله پانفارسیسم را پنبه کرد.

 

ﻓﺎﺷﯿﺴﻢِ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﮔﺮﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮑﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﺗﻼﺵِ ﻃﺎﻗﺖﻓﺮﺳﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﻮ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﻭ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺗﺮﮎﻧﺸﯿﻦِ ﺧﻮﯼ ﺩﺭ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ، ﺗﺤﺼﯿﻠﮑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﺤﻤﺪﺍﻣﯿﻦ ﺭﯾﺎﺣﯽ ﻭ ﮊﺍﻟﻪ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ ﺳﺮﺑﺮﺁﻭﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺗﺮﮐﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﻋﻤﻠﯽ ﻧﺎﺑﺨﺸﻮﺩﻧﯽ ﻭ ﻧﻨﮓﺁﻣﯿﺰ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼﺍﺵ ﺗﺮﮐﯽ، ﺳﺨﻦ ﻧﻤﯽﮔﻔﺖ؛ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﻣﻮﺣﺪ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ﺟﺰ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮﺩ.

ﻋﻠﯽﺭﻏﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﺗﻮﻗﻊ، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻭ ﺗﺤﺼﯿﻞﮐﺮﺩﻩﺍﯼ ﭼﻮﻥ ﻫﺎﺩﯼ ﺣﺠﺎﺯﯼﻓﺮ ﺳﺮﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﺭ ﻭ ﻧﻨﮕﯽ ﺩﺭ "ﺗﺮﮎ" ﻧﺎﻣﯿﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﺮﮐﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼﺍﺵ ﺗﺮﮐﯽ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﯿﺰ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ.

ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺿﻌﯿﺘﯽ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻓﺎﺷﯿﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺪ، ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺣﻖ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ !!!

ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻓﺎﺷﯿﺴﻢ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺍﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻔﻬﻤﯽ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺍﻃﻼﻉﺭﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺤﺎﻓﻞ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻻﭘﻮﺷﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺩ ﻭﻋﺪﻩ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ، ﻧﺴﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻫﻮﯾﺖ ﺁﺑﺎ ﻭ ﺍﺟﺪﺍﺩﯼ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ "ﺁﺫﺭﯼ" ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ "ﺗﺮﮎﺯﺑﺎﻥ" ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﺎﻣﺪ.

ﻓﺎﺷﯿﺴﻢ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺪﮎ ﻋﻼﻗﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﯾﮑﭙﺎﺭﭼﮕﯽ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﻫﯿﭻ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻮﯾﺖﻫﺎﯼ ﻗﻮﻣﯽ / ﻣﻠﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﻬﻨﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻧﻤﻮﺩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺱ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﺎﻣﻼ ﺁﮐﺎﺩﻣﯿﮏ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻏﻨﯽﺗﺮ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻨﻪﻫﺎ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻓﯿﻠﻢﺳﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩ.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [02.03.20 01:58]
[ Album ]
ﺳﻨﺪﯼ ﺍﺯ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﯾﺶﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮﺭﮐﯽ ﺩﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺣﻤﺪﺧﺎﻥ ﻣﺤﺴﻨﯽ، ﺭﺋﯿﺲ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺁﺯﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ١٩٢٩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭه‌ی ﺭﺿﺎﺷﺎه


ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻣﻠﯽ ﺗﻮﺭﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ:

ﺍﯾﻦ ﺳﻨﺪ، ﺗﻼﺵ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺑﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ که ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﺎﺟﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻗﺮﻥ ﻧﻮﺯﺩه ‏(١٨٨٨) ﺑﻪ ﺩﻭﺭه‌ی ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎه، ﺑﺎ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺍﺯ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ ﻋﺜﻤﺎﻥﻟﯽ ﻭ ﻗﻔﻘﺎﺯ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻠﻬﻢ ﺍﺯ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻋﺜﻤﺎﻥﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ، ﻋﻤﺮﯼ ١٣٠ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎﺳﺎﺑﻘﻪﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻓﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻥ - ﻓﺎﺭﺱ، ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻮﺭﮐﺎﻥ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ، ﺍﺳﺖ.

منبع:سؤزوموز

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.03.20 17:06]
[ Photo ]
محدثه حیرت (بازیگر فیلم ائو) از فاصله گرفتن بچه های نسل جدید تبریز از زبان ترکی اصیل و تلاش او برای صحبت به آن زبان می گوید:


این که در مصاحبه گفته بودم به زبان ترکی تسلط نداشتم، منظورم تسلط روی زبان قدیمی ترکی بود. بگذارید این طوری توضیح دهم که من مثلا اعداد ترکی را زیاد خوب نمی دانم یا ضرب المثل های ترکی را زیاد نمی شناسم. این مسئله مختص به شخص من نیست. بچه های نسل جدید که در شهرهای ترک زبان زندگی می کنند، چندان مشابه پدران و مادران شان صحبت نمی کنند. ما بچه های این نسل هستیم و خیلی از کلماتمان را از فارسی گرفته ایم؛ مثلا در قدیم به آینه چیز دیگری می گفتیم اما الان که زبان فارسی وارد زبان ما شده، در روزمره هم مثل فارس ها می گوییم آینه. درواقع آن زبان ترکی که ما جوان ها صحبت می کنیم با زبان افراد مسن تر متفاوت است.

در فیلمنامه فیلم ائو، تمام جملات به زبان ترکی قدیمی نوشته شده بود و هیچ کلمه فارس داخل آن وجود نداشت، این کمی برایم مشکل بود. ضرب المثل های ترکی را نشنیده بودم یا سخت می توانستم لحن شان را ادا کنم. برای همین سه ماه با من تمرین شد که بتوانم روی این لحن مسلط شوم.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.03.20 10:56]
[Forwarded from فرهنگ، هنر و تمدّن تورک]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۱/۲)


حدود یکصد سال پیش بواسطه کودتای انگلیسی اقتدار سیاسی از چنگ تورکها ربوده شده، با اعمال سیاستهای نژادپرستانه رضاخانی سعی شد تا تورکها از ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و ... به حاشیه رانده شده و قدرت تأثیرگذاری آنها تضعیف و نهایتاً در فرهنگ و زبان حاکم آسیمیله گردند. لیکن تورکها به علت کثرت جمعیتی، گستردگی جغرافیایی (تقریبا در تمام کشور) حاکمیت هزار ساله بر ایران و با تأسی از تاریخ پرعظمت خود نه تنها  این برنامه وارداتی و ضد مردمی را نقش برآب کردند بلکه تاکنون توانسته‌اند قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده و علیرغم خلع سلاح همه جانبه، به جریان سازی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... خود ادامه دهند.

پدیده‌هایی مانند «تأسیس فراکسیون نمایندگان تورک» در مجلس با عضویت بیش از ۱۰۰ نماینده تورک که بر اساس مطالبات جامعه ده‌ها میلیونی تورک و نتیجه مستقیم تأسیس حرکتی مستقل از جریانات فارس‌گرا مانند اصلاح طلب و اصول‌گرا بنام «حرکت ملی مدنی تورک» بود؛ «ایجاد جریان سوم فوتبالی بهمراه تیم تراختور» با شعار نمایندگی تمام تورکهای ایران و پایان دادن به انحصار پرسپولیس – استقلال در میادین ورزشی؛ «شروع تولید فیلم به زبان تورکی» و در هم شکستن حاکمیت انحصاری زبان فارسی بر سینمای ایران را می‌توان در این راستا ارزیابی نمود.

تولید فیلم به زبان تورکی بالذاته حادثه‌ای مبارک و مهم است و حتی می‌باست سالها قبل اتفاق می‌افتاد که ما اکنون شاهد مرحله بلوغ سینمای تورکی در ایران می‌بودیم، ولی همین چند فیلم کوتاه و بلند هم که در سالهای اخیر ساخته شده بارقه‌های امید را در اذهان روشن و افق قابل قبولی را پیش دیدگان اهل هنر ترسیم می‌نماید. عدم تقلید از سینمای فارس زبان، نیفتادن در چنگ کلیشه‌ها، نوآوری و اجتناب از تکرار چه در فیلمنامه، چه در خلق شخصیتها و چه در فضاسازی فیلم؛ استفاده از موتیف‌های فرهنگی، فلکلور، افسانه‌ها و موسیقی تورکی و تلفیق موفق سنت و مدرنیته را می‌توان از مشخصه‌های بارز این سینما دانست، سینمایی که با انرژی و نیروی اندیشه‌های فیلمسازان و هنرمندان اکثراً جوانی همچون هادی حجازی‌فر، اسماعیل منصف، اصغر یوسفی نژاد، برادران ارک، لیلا نوروزی و ... پا به عرصه گذاشته و با روح تورکی در حال گسترش و صعود است.

با این وجود زبان تورکی مورد استفاده در این فیلمها چنگی به دل نمی‌زند و فاصله زیادی با زبان مورد استفاده شبکه‌های استانی موسوم به «زبان فاذری» ندارد. اگر سازندگان این فیلمها، در این مرحله قادر به استفاده از زبان معیار نوشتاری تورکی نیستند، می‌توانند از «زبان مردمی» که «حتی‌المقدور عاری از کلمات دخیل غیر ضروری» باشد، بهره برده و مرحله به مرحله زبان فیلمهای خود را به زبان معیار و ادبی نزدیکتر نمایند. منظور از کلمات دخیل غیر ضروری کلماتی هستند که معادل تورکی آنها در زبان مردم عادی وجود دارد ولی در زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی بوفور دیده شده و علاوه بر آزار دادن گوش شنونده ساختار جمله بندی تورکی را هم به هم ریخته و گرامر زبان را تخریب می‌نمایند که ضرری به مراتب مخرب‌تر است.

به عنوان مثال به جای جملاتی با ساختار غیر تورکی مانند «به علت کاهش بارش، سیستمهای آبیاری گرک عوض اولا» که مختص زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی است، می‌توان با زبان مردمی چنین گفت: «قار و یاغیشین آزالماسینا گؤره، سووارما سیستئملری گرک دگیشسین.» ناگفته پیداست که جمله اخیر ضمن عاری بودن از کلمات و ترکیبات غیر ضروری دخیل مانند «به علت»، «کاهش بارش»، «آبیاری» و «عوض» که ساختار جمله را نیز بی‌ریخت کرده‌اند، حاوی هیچ کلمه نامأنوس ویا نامفهومی نبوده و هم از لحاظ روانی آزار دهنده نبوده، هم حتی برای بی‌سوادترین فرد نسبت به زبان ادبی تورکی نیز مفهوم می‌باشد. البته اگر از سالیان قبل زبان تورکی رسمی و فرهنگستان زبان تورکی تأسیس گردیده بود، هم اکنون جمله فوق به شکل ادبی و زیباتری مانند «یاغینتیلارین آزالماسی ندنیله سووارما (سولاما) سیستئملرینین دگیشمه‌سی گرکمکده‌دیر» مورد استفاده قرار می‌گرفت که در نهایت هم تلاش ادیبان، نویسندگان، شاعران، زبانشناسان، دست اندر کاران تئاتر و سینما و ... باید حرکت به آن سمت و مدرنیزاسیون زبان تورکی باشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.03.20 10:57]
[Forwarded from فرهنگ، هنر و تمدّن تورک]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۲/۲)


در حقیقت پیش فرض ما در این نوشته کوتاه این است که کارگردان، سناریست ویا تهیه کننده فیلم به زبان تورکی در شرایط کنونی ایران، شخصی است که دغدغه فرهنگی و زبانی داشته و به نوعی تلاش دارد دین خود را به فرهنگ و زبان تورکی که هیچ حامی دولتی و غیر دولتی نداشته و هر روز بیش از پیش تضعیف شده و رو به نابودی است، ادا کنند. آنهایی که اینگونه نمی‌اندیشند، مخاطب ما و توصیه‌های این مقاله نمی‌باشند.

اما این ادای دین فرهنگی و خدمت در راه توسعه و ارتقاء زبان تورکی چگونه امکان‌پذیر است و با اتخاذ چه تدابیری می‌توان در راستای پیشرفت تدریجی و مرحله به مرحله زبان تورکی مورد استفاده در فیلمهای مورد بحث حرکت کرد:

۱. اهتمام جدی در استفاده از دیالوگهای با ساختار جمله بندی تورکی حتی در صورتی که بدلالیل مختلف اکثر کلمات موجود در جملات غیر تورکی باشند. مثلاً به جای «او ائوه گئدیرم که اورادا یاشاییرام» می‌توان «یاشادیغیم ائوه گئدیرم» گفت که بدین ترتیب هم به ایجاز سخن گفته، منظور خود را زیباتر و خوشایندتر بیان نموده‌ایم، هم ساختار تورکی جمله را حفظ کرده‌ایم. همچنین (اگر استفاده از کلماتی مانند اؤنم / اؤنملی مقدور نباشد) استفاده از فرم «اهمیت وئردیگیم دوشونجه‌لری، ایزله‌ییرم» به جای «او فیکیرلرین کی منه اهمیتی وار، تعقیب ائلیرم» و ...

۲. دقت در استفاده از ترکیبات تورکی و رعایت قواعد صرفی زبان تورکی مانند «داها چوخ / چوخ‌راق» به جای «چوخ‌تر / بیشتر» ویا «سول ال» «دستِ چپ» و ...

۳. استفاده حداکثری از کلمات تورکی رایج در زبان مردم و یا به عبارت بهتر عدم استفاده از کلمات غیر تورکی که معادل تورکی آنها در زبان محاوره مردمی وجود دارد. این روش بدیهی‌ترین و راحت‌ترین راه برای جلوگیری از ورود صدمه به زبان تورکی از طریق آثار هنری می‌باشد که متأسفانه در شبکه‌های استانی صدا و سیما به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی‌گیرد. مثلاً می‌توان به جای استفاده از کلمه «همسایه» کلمه «قونشو» را به کار برد.

۴. استفاده از کلمات تورکی که در گذشته نزدیک از زبان محاوره‌ای مردم علی‌الخصوص زبان نسل جدید (کودک و نوجوان) خارج ولی در گنجینه لغات افراد میانسال ویا کهنسال هنوز وجود دارد. استفاده از این کلمات در فیلمهای تورکی یعنی «برگرداندن کلمات در حال فراموشی»، خدمت بزرگی به زبان تورکی که بعلت عدم رسمیت و عدم حمایت دولتی روند رو به افولی را طی می‌نماید، خواهد بود. بعنوان مثال استفاده از کلماتی مانند «آیی»، «آسلان»، «کپه‌نک»، «الجک»، «ساغ» و «سول» به جای «خرس» و «شیر»، «پروانه»، «دستکش»، «راست» و «چپ» که در حال خروج از زبان کودکان و نوجوانان است.

۵. یافتن کلماتی که علیرغم اینکه مدت زمان بیشتری از خروجشان از زبان مردمی گذشته، لیکن با توجه به رایج بودن در ضرب‌المثها و اصطلاحات ویا استفاده شدن توسط شاعران (قدیمی یا معاصر) ویا متون (نثر) ادبی؛ در صورت مورد استفاده قرار گرفتن در ساخت فیلم، تئاتر و آثار هنری، (بعلت آشنایی عمومی مردم) این کلمات بسهولت قابیلت احیاء و برگشت به زبان مردمی را دارند. روش اخیر در غیاب فرهنگستان زبان تورکی، یکی از مؤثرترین روشهای تقویت و ارتقاء زبان و رفع احتیاجهای زبانی در افاده مفاهیم و معانی مختلف می‌باشد که موجب پالایش زبان از کلمات دخیل و مخرب ساختار زبانی نیز خواهد گشت. کلماتی مانند «سون» و «یالین» که در ترکیبات «سون بئشیک» و «آیاق یالین» هنوز هم زنده هستند ویا کلماتی که بعلت استفاده شدن در داستانهای معروفی چون کوراوغلو، اشعار شاعران شناخته شده‌ای مانند فضولی و شهریار ویا اشعار و داستانهای فولکلوریک، چیستانها، امثال و ... کلماتی آشنا به گوش مردم بوده و توانایی آن را دارند که بسهولت احیاء و رایج گردند.

۶. در نهایت می‌توان از بعضی کلمات که در زبان تورکی تورکیه استفاده می‌شود، نیز در فیلمهای به زبان تورکی در ایران استفاده کرد. به علت مشترک بودن افعال و پسوندهای کلمه ساز در تورکی اوغوزی غربی (تورکیه، قبرس، بالکان و ...) و تورکی اوغوزی مرکزی (ایران، آذربایجان و ...)، استفاده از کلمات مشترک تورکی که در حال حاضر در زبان تورکی تورکیه موجود ولی از زبان ما خارج گشته و حتی بهره گرفتن از کلمات تازه ساخته شده توسط فرهنگستان زبان تورکی (TDK) (به شرط استفاده اصولی)، می‌تواند کمک شایانی به مرتفع نمودن ضعفهای زبانی آثار هنری و فیلمهای تورکی نماید.

موارد دیگری را هم می‌توان به لیست فوق افزود، فقط کافیست که کمی مطالعه زبانشناختی و تاریخ – ادبی خود را افزایش داده و دغدغه و همت خدمت به زبان تورکی را هرگز رها ننموده و وضعیت اسفناک و رو به افول زبان تورکی را با اعماق وجودمان درک و بعنوان فرزندان را ستین ملت تورک برای احیاء، گسترش و ارتقاء زبان و فرهنگ تورکی تلاش نماییم.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک=30 آوریل تا 17 مارس 2020

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.03.20 08:30]
فیلم ایرانی و مساله زبان


به بهانه مناقشات اخیر بر سر زبان فیلم «آتابای»

رضا صائمی

در میان حاشیه‌های پرشمار جشنواره فیلم فجر امسال، مناقشه‌ای در نشست خبری فیلم آتابای بر سر زبان فیلم صورت گرفت که می‌توان آن را به مثابه یک مسأله جدی و قابل تامل در مناسبات تولید و نمایش فیلم‌های ایرانی مد نظر قرار داد و این چالش را با این پرسش پی گرفت که آیا زبان فارسی از مولفه‌ها و ملزومات فیلم ایرانی است و حضور زبان قومی و بومی خدشه‌ای در ایرانی بودن فیلم وارد می‌کند. به ویژه این‌که چند سالی است که شاهد دست کم چند فیلم به زبان بومی و محلی بودیم که اتفاقا مورد توجه منتقدان سینما هم قرار گرفتند و تحسین و ستایش شدند. فیلم‌هایی مثل ائو (خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد، زغال ساخته اسماعیل منصف و در جشنواره امسال هم دو فیلم آتابای ساخته‌ی نیکی کریمی و پوست به کارگردانی برادران ارک فیلم‌هایی بودند که زبان اصلی آن ترکی بود و با زیرنویس به نمایش درآمدند. ضمن این‌که بخش‌هایی از فیلم درخت گردو ساخته‌ی محمد حسین مهدویان نیز شخصیت اصلی فیلم به زبان کردی حرف می‌زد. فیلم‌هایی که رضایت بسیاری از منتقدان و مردم را به خود جلب کرد و زبان بومی فیلم مانعی برای ارتباط مخاطب با آن‌ها نشد. از جمله نقدهایی که به برخی فیلم‌ها با زبان غیر فارسی صورت گرفته این است که توجه به زیرنویس موجب می‌شود تا حواس تماشاگر به تصویر و قصه پرت شده و درک فیلم برایش دشوار شود. این در حالی است که بسیاری از مردم در طول سال فیلم‌های خارجی زیادی با زیرنویس فارسی می‌بینند که خللی در درک آن فیلم ایجاد نمی‌کند. قطعا این مساله برای یک فیلم ایرانی با زبان محلی راحت تر است به این دلیل که بسیاری از مناسبت‌ها و روابط انسانی بین شخصیت‌های قصه و خرده فرهنگ‌های درام برای مخاطب ایرانی قابل فهم‌تر از فیلم خارجی است.

از سوی دیگر وقتی از ضرورت سینمای بومی حرف می‌زنیم و این‌که فیلم‌های ایرانی نباید محدود به تهران و قصه‌ها و آدم‌های شهری و زندگی‌های آپارتمانی شود و بر این نکته تاکید می‌شود که همه جای ایران، جغرافیا و لوکیشن سینمایی است، نمی‌توان زبان و گویش را به عنوان جزیی از فرهنگ یک منطقه و قومیت نادیده گرفت و حذف کرد و اتفاقا حذف زبان بومی، باعث ضعف ساختاری در فیلمی می‌شود که همه عناصر و مولفه‌های درام در جغرافیایی محلی شکل گرفته؛ به ویژه این‌که فیلمی ساختاری رئالیستی داشته باشد. در این صورت توجه و التزام به زبان محلی و بومی، رعایت بیان رئالیستی فیلم بوده و نقض آن یک ساختارشکنی سینمایی به حساب می‌آید. فیلم‌های مثل ائو، زغال و آتابای در بستر یک قصه و موقعیت رئال روایت می‌شوند و بومی بودن زبان شخصیت‌های قصه، الزام دراماتیک آن است که نمی‌توان آن را به تعصب، قوم‌گرایی یا حتی تفکرات تجزیه‌طلبانه تقلیل داد. فارسی زبان رسمی کشور است اما زبان رسمی سینمای ایران نیست. در واقع سینمای هر کشور از چند الگوی زبانی برخوردار است. یکی زبان بین سینمایی که ناظر به قواعد بصری و تکنیکی روایت در سینماست که می‌توان آن را زبان مشترک سینما دانست. دوم زبان گفت‌وگو و دیالوگ‌ها که زبان رسمی آن کشور است و در اغلب تولیدات سینمایی مورد استفاده قرار می‌گیرد و سوم زبان قومی و بومی که متناسب با تنوع زبانی و گویش‌های محلی هر کشوری و متناسب با مقتضیات درام مورد استفاده قرار می‌گیرد. ضمن این‌که در بسیاری از فیلم‌ها نه زبان یا گویش که با لهجه‌ها مواجه هستیم. لهجه یک آذری زبانی که به فارسی حرف می‌زند یا لهجه اصفهانی و یزدی و گیلکی و... واقعیت این است که وقتی با یک موقعیت دراماتیک در یک جغرافیای بومی مواجه هستیم، حرف زدن و گفت‌وگوی آدم‌های قصه در این موقعیت نیز به زبان بومی خودشان رخ می‌دهد. در بسیاری از مناطق ایران بیش از آن‌که زبان فارسی زبان محاورات و مکالمات روزمره باشد، زبان قومی و بومی آن منطقه مورد استفاده قرار می‌گیرد و سهم زبان فارسی یا رسمی خیلی کم‌تر از زبان محلی و بومی است و بازنمایی سینمایی این موقعیت به ویژه وقتی با فیلمی واقع‌گرا مواجه هستیم یک عینیت سینمایی و رعایت قواعد زبانی آن است. این‌که ممکن است فیلمی به زبان بومی و محلی در گیشه جواب ندهد یا مخاطب عام ممکن است با آن ارتباط برقرار نکند مسائل فرامتنی فیلم است که باید در ذیل مباحثی مثل جامعه شناسی فروش درباره آن حرف زد اما وقتی منطق درام اقتضاء می‌کند تا فیلمی که در جغرافیای بومی روایت می‌شود ملتزم به زبان بومی باشد یک منطق درون منتنی است که عدول از آن یک کنش ضد سینمایی به حساب می‌آید...


ادمین: اطلاق صفت ملی به زبان و سینمای فارسی و استفاده از اصطلاح محلی و بومی برای زبانها و سینمای غیر فارسی مخصوصاً در مورد تورکها که هم از نظر جمعیت و هم از نظر پراکندگی جغرافیایی برتری محسوسی نسبت به سایر ائتنیکها حتی فارسها دارند، یک رویه غیرعلمی و غلط میباشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.03.20 17:07]
[ Video ]
Film: MANKURT (Vahşetin Davulları)


Ülke: Türkmenistan

Yayın tarihi: 1990 (Sovyetler Birliği)

Yönetmen: Hocagulı Narlıyev

Öykü: Cengiz Aytmatov

Senaryo: Mariya Urmatova

Yapım şirketi: TürkmenFilm & TuğraFilm

Süre: 85 Dakika

müzik: Recep Recepov

Dil: Türkçe (TRT Avaz'dan alınmıştır)

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.03.20 14:29]
سینمای ترکی در ایران (۱/۲)

رضا صیامی

 

سینمای ترکی و به طور کلی فيلمهايی كه با زبان غیر فارسی تولید می شوند، در سینمای ایران با چند مشکل و مانع عمده روبروست، از جمله عادت نداشتن مخاطب و دیدگاه های پان ایرانیستی.

سینمای ایران مانند بسیاری از پدیده های دیگر وامدار ترکهای این کشور است. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ١٢٧٩ توسط مظفرالدین شاه قاجار؛ از پادشاهان ترک ایران سرآغازی برای سینمای ایران به حساب می‌ آید.

اولین فیلم سینمایی ایرانی که ارتباط مستقیمی با فرهنگ ترک دارد، فیلم "مشهدی عباد" است که در سال ١٣٣٢ توسط صمد صباحی ساخته شد. این اثر که با قلم عزیر حاجی ‌بیف در سال ١٢٨٩ نوشته‌ شد، برای اولین بار در سال ١٢٩٠ در باکو به نمایش درآمد. زبان مورد استفاده در فیلم صباحی فارسی بود و حتی ترانه های آن هم به فارسی تبدیل و اجرا شد. در تلویزیون نیز گاهی به مسایل ترکها و البته به زبان فارسی پرداخته می شد. یکی از این نمونه ها سریال تلویزیونی "آتش بدون دود" ساخته نادر ابراهیمی در سال ١٣٥٣ است که از مهمترین سریالهای تلویزیون ملی ایران در سالهای قبل از انقلاب به شمار می رود و زندگی و فرهنگ ترکمنها را به تصویر می کشد. موسیقی ترکمنی نیز در این فیلم جایگاه ویژه ای دارد.

با آغاز دوره جدید از تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، با ایجاد چند شرکت فیلمسازی در شهرستانها از جمله ارومیه، فیلمهایی چند با کارگردانی رسول ملاقلی پور، یدالله صمدی، یدالله نوعصری و حسن محمدزاده اجازه فیلمبرداری را با استفاده از زبان فارسی پیدا کردند. فولکلور ترکی نخست توسط یدالله صمدی دستمایه فیلم قرار گرفت. صمدی با ساختن فیلمهای "ساوالان"، "دومرول" و "سارای" گام مهمی در راه اندازی سینمای مبتنی بر فرهنگ ترک برداشت، اما این فیلمها همچنان به زبان فارسی تولید می شد، هرچند که فیلم "سارای" به ترکی دوبله و با استقبال گسترده مخاطبان در شهرهای ترک نشین روبرو گردید.


تولید فیلم به زبان ترکی

در دهه هفتاد شاهد سرآغاز تولید فیلم به زبان ترکی در تلویزیون ایران بودیم. شبکه های تلویزیونی در تبریز، اردبیل، ارومیه، زنجان، و شبکه برون مرزی سحر در تهران شروع به تولید سریالها و فیلمهای تلویزیونی به زبان ترکی و کمتر ترکمنی کردند.

در عرصه سینمای حرفه ای و فیلم بلند، اولین فیلم سینمایی به نام "او" توسط رهبر قنبری در سال ١٣٨٢ در یکی از روستاهای اردبیل ساخته شد که جوایز بسیاری را در جشنواره های داخلی و خارجی از آن خود کرد. یک سال بعد، فیلم "آرزوها"ی این کارگردان با موضوع جنگ قره باغ ساخته شد، ولی امکان اکران نه در ایران و نه در جمهوری آذربایجان را پیدا نکرد و تنها روی آنتن تلویزیون رفت. علاوه بر قنبری، فیلمسازان دیگری همچون حسن نجفی، بابک شیرین صفت، وحید آذر و بعدها علی ابدالی فیلمهایی در جمهوری آذربایجان و ترکیه و یا با همکاری هنرمندان این دو کشور ساختند که غیر از یک فیلم از حسن نجفی، دیگر فیلمها راهی به سینماهای داخل ایران نیافتند.

در سالهای قبل از انقلاب، فیلم کوتاه عمدتا در مراکز سینمای آزاد متمرکز بود. اما توجه به فرهنگ و زبان ترکی در میان فیلمسازان بسیار کمرنگ بود. تنها فیلمی که به نوعی با فرهنگ ترک مرتبط بود، "میلاد عاشورا" ساخته اصغر جاوید فیلمساز پیشکسوت اردبیلی است که در سال ١٣٥٤ ساخته شد. در سالهای پس از انقلاب، فیلم کوتاه اهمیت ویژه ‌ای یافت. هدف حکومت پرورش فیلمسازان جوان برای راه اندازی سینمای اسلامی بود و در این میان، بسیاری از جوانان ترک توانستند با استفاده از این فرصت وارد فعالیت سینمایی شوند و در ادامه، برای ساختن فیلمهایشان به زبان مادری اقدام کنند. از میان این دسته فیلمسازان، می توان از افرادی چون رضا جمالی، اسماعیل منصف، فرهاد عیوضی، بهمن و بهرام ارک، و شهزاد قریشی نام برد که توانستند در جشنواره های داخلی و خارجی موفقیتهایی را کسب نمایند. به عنوان نمونه، فیلم کوتاه بهمن و بهرام ارک به نام "حیوان" توانست جوایز بسیاری از جشنواره های داخلی و خارجی و از جمله جایزه دوم بخش سینه فونداسیون جشنواره معتبر کن را کسب کند.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.03.20 14:29]
سینمای ترکی در ایران (۲/۲)

رضا صیامی


حیات دوباره سینمای حرفه ای به زبان ترکی

سالهای دهه هشتاد گرچه مبدأ شروع تولید فیلمهای سینمایی به زبان ترکی است، اما این روند ادامه نیافته و به دلایلی، دچار رکورد گردید. در سال ١٣٩٥، فیلم سینمایی "ائو" به کارگردانی اصغر یوسفی نژاد توجه منتقدان سینمایی را در بخش مسابقه در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر جلب کرد. این فیلم که به زبان ترکی اجرا و در تبریز با عوامل بومی ساخته شد، توانست در بخش بین المللی جشنواره، جایزه بهترین فیلمنامه، بهترین فیلم و همچنین جایزه نتپک (توسعه سینمای آسیا) را به دست آورد و این موفقیتها، جانی دوباره به سینمای ترکی ایران دمید و بسیار از فیلمسازان را به تولید فیلم ترکی ترغیب نمود. بعدها فیلمهای "کؤمور" از اسماعیل منصف، "پیرمردها نمی میرند" اثر رضا جمالی که توانست جایزه روح آسیا را در جشنواره توکیو ٢٠١٩ کسب کند، ساخته شدند.

در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر امسال، فیلمهای "آتابای" ساخته نیکی کریمی و فیلم "پوست" به کارگردانی بهمن و بهرام ارک توجه منتقدان را جلب کردند. این دو فیلم و به ویژه فیلم "پوست" به نوعی پدیده جشنواره امسال محسوب می شوند که علاوه بر زبان ترکی خود، به لحاظ ساختار و فرم و زبان سینمایی، فیلمهای ارزشمندی بودند. فیلم پوست علاوه بر جایزه موسیقی فیلم، به عنوان بهترین فیلم هنر و تجربه نیز انتخاب شد.

موانع

سینمای ترکی و به طور کلی فيلمهايي كه با زبان غیر فارسی تولید می شوند، در سینمای ایران با چند مشکل و مانع عمده روبروست. نخست عدم آشنایی و در حقیقت عادت نداشتن مخاطب؛ برای مدت طولانی زبانهای غیر فارسی در سینما و تلویزیون تنها برای مضحکه و تمسخر صاحبان زبانها و ترکان استفاده شده است. دوم دیدگاه های پان ایرانیستی و انحصار گرایانه که معتقد است تمام فعالیتهای فرهنگی کشور باید به زبان فارسی باشد. نمونه آن در سخنان خبرنگاری که به ساخته شدن فیلم "آتابای" معترض بود، دیده شد. سوم عدم حمایتهای مادی، چه از طرف صاحبان سرمایه و چه نهادهای دولتی، عمدتا به دلیل ریسک پذیر بودن اینگونه فیلمها برای برگشت سرمایه. از اینرو این نوع فیلمها با سرمایه گذاری مشترک عوامل سازنده و با بودجه های اندک ساخته می شوند.

سخنان پایانی

بر خلاف رژیم پهلوی که سیاست یکسان سازی فرهنگی و زبانی را بر مبنای اندیشه آریایی گری و پارسی گرایی به عنوان گفتمان غالب برگزیده بود، نظام برآمده از انقلاب اسلامی، آن تفکرات را کنار زده، سیاستهایش را بر مبنای اندیشه دینی و مذهبی قرار داده و به همین خاطر از بدو روی کار آمدنش، فضا را برای نشر کتابها و مجلات به زبانهای غیر فارسی گشوده و در سینما نیز سیاستهای فرهنگی اش در عرصه فیلم کوتاه از چندین سال گذشته بر حمایت از تولیدات بومی استوار بوده، و برخلاف جریان بسیار ضعیف و خزنده پان فارسیستی که در داخل حاکمیت وجود دارد، جریان غالب در کنار و حامی فیلمسازان جوانی بوده که ساختن فیلم به زبان مادری را در اولویت قرار داده اند. با تولیدات ارزشمند و حمایت و استقبال طبقات مختلف مردم از فیلمهایی که به زبان مادری شان ساخته می شوند، سیاستهای دولت نیز بر حمایت و همراهی این جریان نوپا در سینمای حرفه ای ایران قرار خواهد گرفت.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [31.03.20 13:15]
ﭼﻨﺪﻓﺮﻫﻨﮓﮔﺮﺍﯾﯽ ‏(Multiculturalism) ﯾﺎ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﭼﻨﺪﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﭼﻨﺪﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺗﺪﺍﻋﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﭼﻨﺪﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺟﻮﺍﻣﻌﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺩﻻﯾﻠﯽ ﺑﻄﻮﺭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺴﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩه‌اند. ﺭﻭﯾﮑﺮﺩ ﭼﻨﺪﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺗﻌﺎﻣﻞ، ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻭ ﺗﺒﺎﺩﻝ ﺑﻴﻦﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ، ﺑﻄﻮﺭﯾﮑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺗﻨﺶ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖﺁﻣﯿﺰ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻫﻤﺰﻳﺴﺘﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ.

#مولتی_کالچریسم
#سینمای_تورکی              #زبان_تورکی

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.04.20 15:25]
[ Video ]
سریال عربی سمرقند با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته امین معلوف نویسنده لبنانی به کارگردانی «ایاد الخزور» و سناریوی «محمد البطوش» با شرکت هنرمندانی از اردن، سوریه، لبنان، بحرین، مراکش و اجزایر ساخته شده و مقطعی از حاکمیت سلجوقیان، بخصوص ملکشاه سلجوقی را روایت می کند.

در این سریال تورکها بصورت اشغالگر، ظالم، حقه باز، خائن، بزدل، زنباره و میگسار به تصویر کشیده شده اند. این ویدئوی یکی از سکانسهای توهین آمیز سریال مذکور میباشد.

ساختن سریالهای ضد تورکی به دستور حاکمان ضد مردمی کشورهای عرب که نوکر کشورهای غربی هستند، یکی دیگر از روشهای صلبیون برای ضربه زدن به ملت کبیر تورک میباشد.

غرب به خوبی میداند که با تضعیف ملت تورک، وضعیت ملل این جغرافیا هر روز بدتر از دیروز خواهد بود و ملل مختلف در خاورمیانه و اورآسیا روی عدالت را نخواهند دید.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [04.04.20 16:00]
[ Photo ]
ثبت هنر خطاطی اسلامی، فرهنگ چای، نواختن نی و سنت طنزهای ملانصرالدین از سوی ترکیه در یونسکو


وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه برای ثبت ۴ مورد که یکی ملی و ۳ عدد دیگر چند ملتی است، در "لیست نمونه میراث فرهنگی نامشهود یونسکو"، مراجعه کرد.

بر اساس بیانیه ای کتبی از وزارتخانه منتشر گردید، "هنر خطاطی اسلامی: حسن خط" را به عنوان پرونده ملی و به همراه آذربایجان با مدیریت ترکیه، "فرهنگ نوشیدن چای: به عنوان نشانه هویت، مسافرپروری و نشانه اجتماعی بودن" و "نواختن نی و یا بالابان و اجرای این هنر" و با آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان پرونده های "سنت تعریف طنزهای مرتبط با ملا نصرالدین" به یونسکو ارئه گردید.

گفتنی است ترکیه در میان ۱۷۸ کشوری که طرف قرارداد حمایت از میراث فرهنگی نامشهود میباشند، با ۱۸ مورد، در میان ۵ کشور اول این لیست میباشد.

#فرهنگ_و_تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.04.20 14:49]
[ Photo ]
یک اثر هنری فوق‌العاده گرانقیمت، «آویزه زینتی طلایی» بانوان تورک مربوط هونهای غربی (تصویر بالا) و عکسی از پشت این آویزه‌ها (تصویر پایین)


این آویزه‌ها از دو طرف سر آویزان و روی شقیقه‌ها قرار می‌گرفته است. نظر به اینکه این اثر بی‌نظیر از طلا ساخته شده، باستانشناسان معتقدند که این آویزه مربوط به خاتون تورک (همسر خاقان) بوده است.

این آویزه به همراه دیگر آثار قیمتی مربوط به تاریخ و تمدن بزرگ تورک در موزه ارمیتاژ واقع در شهر سن پترزبورگ روسیه در بیش از ۳۰ سالن این موزه نگهداری می‌شود.

موزه ارمیتاژ با ۳ میلیون اثر هنری، یکی از بزرگ‌ترین موزه‌های جهان و از قدیمی‌ترین نگارخانه‌های هنری و موزه‌های تاریخ و فرهنگ بشری در جهان است.

#فرهنگ_و_تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [06.04.20 15:30]
 


Bu eserler, küçük arkeolojik buluntular, heykeller, hakan ve hatun kıyafet ve halıları, eyer altı örtüleri, keçe yurtlar, kaya yazıları (petroglif), mimari şehir buluntuları, saray duvar resimleri, insan ve at mumyaları, kurgan buluntuları (mezar odaları) gibi çok çeşitli tipte ve ahşap, maden, tekstil, taş, lake gibi sanatın uygulanabileceği her tür materyalde görülmektedir. Bu kadar farklı tip ve farklı materyalde eserlerin sergilendiği bu müze Türk kültürü ve sanatı için âdeta bir harikalar diyarıdır.

Ermitaj Devlet Müzesi’nde İslam öncesi Türk kültürüne ait eserlerin sergilendiği 30’dan fazla sergi salonu bulunuyor.

Bu sergi salonlarındaki eserler kadim Türk devlet ve boylarının yaşadığı, Mançurya kıyılarından Tuna Nehri’ne kadar uzanan geniş bir coğrafyadan çıkarılmıştır.

Buluntuların tarihlendirilmesi ise kronolojik olarak MÖ 12. yüzyıldan başlayarak MS 14-15. yüzyıla kadar kesintisiz olarak devam etmektedir. Ermitaj’da bu buluntular çeşitli sergi salonlarına ve bölümlere dağıtılmış olarak sergilenmektedir.

Müzedeki sınıflandırmaya göre bu bölümler, Sibirya’dan Antikalar ve Doğu Avrupa Arkeolojik Eserleri (7 sergi salonu), Erken Avrasya Sanatı ve Kültürü (16 sergi salonu), Uzak Doğu ve Orta Asya (16 sergi salonu) ve Hazine (2 sergi salonu) şeklindedir.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [07.04.20 15:00]
[ Photo ]
تاج‌محل (ساخت: ۱۶۵۴ - ۱۶۳۲) یکی از باشکوه‌تر ین آثار معماری تمدن تورک است که به دستور شاه‌جهان، پنجمین پادشاه امپراتوری بابور، (از نوادگان امیر تیمور بزرگ) در قرن هفدهم بنا گردیده است.

این بنا که در نزدیکی شهر آگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی‌نو پایتخت هند واقع شده از سال ۱۹۸۳ در لیست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته و در سال ۲۰۰۷ به عنوان یکی از عجایب هفتگانه‌ی جدید دنیا انتخاب شد.

ساخت گنبد این بنای زیبا توسط یک معمار تورک از استانبول به نام معمار اسماعیل افندی در سال ۱۶۴۸ به پایان رسید. خطاط ستّار افندی هم نوشتن خطوط زیبای این بنا را بر عهده داشته است. بسیاری معمار محمد عیسی افندی (از عثمانی) را معمار اصلی این اثر تاریخی می‌دانند.

معماری تاج‌محل تأثیر گرفته از معماری تورک (مانند مسجد سلطان احمد و سلیمانیه استانبول) و مقبره امیر تیمور در سمرقند بوده و در ساخت آن به همراه صدها معمار، استادکار، هنرمند و ... روزانه بیست هزار کارگر مشغول به کار بوده‌اند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.04.20 16:14]
حراست و حفاظت از میراث تمدن تورک جزو وظایف اصلی ماست!


پان‌ایرانیسم و نژادپرستان پان‌فارس سالیان درازی است که با هماهنگی و همکاری تمامی عوامل و دست اندر کاران خود که از امکانات فراوانی هم برخوردار هستند، دست به غارت میراث مدنی و تمدنی تورک زده و آثار تاریخی، فرهنگی، ادبی، هنری، معماری و ... متعلق به حوزه تمدن تورک را بعنوان میراث فرهنگ و تمدن پارسی معرفی می‌نماید.


در این راستا:

سبک نقاشی مینیاتور تورک می‌شود مینیاتور ایرانی

شاعران تورک مانند مولانا جلال الدین بلخی می‌شوند شاعر ایرانی و فارس زبان

دانشمندان تورک مانند فارابی (معلم ثانی) می‌شوند دانشمندان ایرانی

سبک معماری تورکی می‌شود معماری ایرانی

خاقانهای بزرگ تورک مانند نادر شاه کبیر می‌شوند پادشاهان ایران زمین

آثار تاریخی تورک مانند میدان نقش جهان اصفهان، عالی قاپو و ... می‌شوند میراث تاریخی ایران

هنر فرش بافی و فرشهای نفیس تورک می‌شود فرش ایرانی (پرشین)

سلسله‌های پادشاهی و دولتهای تورکی مانند صفوی می‌شوند دولتهای ایرانی

زبان قدرتمند تورکی که یکی از زبانهای جهانی با بیش از سیصد میلیون متکلم و گستره جغرافیایی عظیم می‌شود گویش ایرانی!

غذاهای لذیذ مطبخ غنی تورک می‌شود غذاهای ایرانی

موسیقی کلاسیک تورک می‌شود موسیقی سنتی ایرانی؛ موسیقی آشیقلار می‌شود موسیقی محلی ایرانی

فولکلور، ضرب‌المثل‌ها و داستانهای تورکی می‌شود فولکلور، ضرب‌المثل و داستانهای فارسی

کار به جایی می‌رسد که به اسامی حیوانهای‌مان نیز رحم نمی‌کنند. اسب‌های تورکی (آفشار آتی، تورکمن آتی، آخال‌تکه آتی، موغان'ین آلا آتی و ...)، موغان دوه‌سی، موغان قویونو، قاراگول قویونو، ساراب کؤپه‌گی و ... می‌شوند اسب ایرانی، شتر ایرانی، گوسفند ایرانی و سگ ایرانی. حتّی گربه تورک (که در اورمیه بنام موغان پیشیگی معروف است) در دنیا بنام گربه ایرانی (persian cat) شناخته می‌شود.


و صدها مورد دیگر...


تا زمانیکه ما به میراث فرهنگی و تمدنی تورک بی تفاوت باشیم، این وضعیت ناخوشایند ادامه خواهد داشت. پس وظیفه خطیری بر دوش مورخان، محققان، دانشمندان، آکادمیسین‌ها، هنرمندان، خادمان فرهنگی، ادیبان، شاعران، نویسندگان و فرد فرد ملت تورک سنگینی می‌کند:

وظیفه حفظ و حراست از میراث فرهنگی، هنری، علمی، تاریخی، مدنی و تمدنی تورک در مقابل جعلیات، دزدی، غارت و تحریفات نژادپرستان آریایی گرا و پان‌فارسیسم افسار گسیخته که کمر به نابودی زبان، فرهنگ، تمدن و هستی ملت تورک بسته‌اند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.04.20 17:10]
[ Album ]
Pazırık halısı

Altayların Pazırık bölgesinde keşfedilen ve M.Ö. 5. ila 4. yüzyıla ait sakinlerinin bırakmış oldukları 40'a yakın beyler zümresine ait kurganlarda, zengin sanat eserleri gün ışığına kavuşturulmuştur.

Beşinci Pazırık kurganından çıkartılan Hun halısı 1.89x2 m ebadında halen Leningrad Hermitaj müzesinde bulunmaktadır. Halı üzerinde 1.250.000 ilme mevcuttur.

#Türk_Uygarlığı

قالی پازیریک قدیمی‌ترین فرش جهان است که در سال ۱۳۲۸ در دره پازیریک واقع در ابتدای رشته‌کوه‌های آلتای در محدوده کشور روسیه، در کنار اشیاء باستانی مشهوری مانند گلدان چوبی، مومیایی دوید، نقش اسب سواری به همراه آثاری دیگر در گور یخ‌زدهٔ یکی از فرمانروایان تورک (هون) کشف شد.

قالی پازیریک یک قالی پشمی با رنگهای زنده‌است. این فرش چهارگوش تقریباً مربع بوده و ابعاد آن ۲ در ۱٫۸۹ متر با ۱،۲۵۰،۰۰۰ گره است. نقش‌هایی که در آن دیده می‌شود شامل تصویر سوارکاران، آهوهای در حال چرا کردن و جانوران افسانه‌ای با سر عقاب و بدن شیر است و حاشیه‌ای گل‌دار دارد.

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.04.20 12:52]
[ Video ]
ویدئویی کوتاه در مورد قالی پازیریک

پازیریک قدیمی‌ترین فرش جهان است که در سال ۱۳۲۸ در دره پازیریک واقع در منطقه آلتای در محدوده کشور روسیه، در کنار اشیاء باستانی مشهوری مانند گلدان چوبی، مومیایی دوید، نقش اسب سواری به همراه آثاری دیگر در گور یخ‌زدهٔ یکی از فرمانروایان تورک کشف شد.

قالی پازیریک یک قالی پشمی با رنگهای زنده‌است. این فرش چهارگوش تقریباً مربع بوده و ابعاد آن ۲ در ۱٫۸۹ متر با ۱،۲۵۰،۰۰۰ گره است. نقش‌هایی که در آن دیده می‌شود شامل تصویر سوارکاران، آهوهای در حال چرا کردن و جانوران افسانه‌ای با سر عقاب و بدن شیر است و حاشیه‌ای گل‌دار دارد.

#تمدن_تورک

Pazırık halısı hakkında kısa bir video

Altayların Pazırık bölgesinde keşfedilen ve M.Ö. 5. ila 4. yüzyıla ait sakinlerinin bırakmış oldukları 40'a yakın beyler zümresine ait kurganlarda, zengin sanat eserleri gün ışığına kavuşturulmuştur.

Beşinci Pazırık kurganından çıkartılan Türk (Hun) halısı 1.89x2 m ebadında halen Leningrad Hermitaj müzesinde bulunmaktadır. Halı üzerinde 1.250.000 ilme mevcuttur.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [11.04.20 14:48]
[ Album ]
گنبد سلطانیه


آرامگاه اُلجایتو (سلطان محمد خدابنده) است که بین سال‌های ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ میلادی به دستور خودش در شهر سلطانیه (پایتخت دولت تورکی - مغولی ایلخانیان) ساخته شد و از آثار مهم معماری تورکی در دوره اسلامی به ‌شمار می‌رود.

گنبد سلطانیه در فهرست آثار میراث جهانی به ثبت رسیده‌است. گنبد این بنا سومین گنبد بزرگ جهان بعد از گنبد کلیسای سانتا ماریا دل فیوره، و گنبد مسجد ایاصوفیه است.

گنبد مزبور در پنج فرسخی سمت شرقی شهر زنجان در داخل باروی شهر قدیم سلطانیه قرار گرفته و بنایی است هشت ضلعی که طول هر ضلع آن ۸۰ گز است.

هشت مناره نیز در اطراف گنبد دارد؛ و قدیمی‌ترین گنبد دوپوش موجود در ایران است. رنگ گنبد آبی است. ارتفاع بنا ۴۸٫۵ متر و قطر دهانه داخلی آن ۲۵٫۵ متر می‌باشد.

خود گنبد از کاشی‌های فیروزه‌ای رنگ پوشیده و سقف داخل اتاق‌های بالا با گچ‌بری‌ها و آجرهای رنگارنگ تزیین یافته‌است.

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [12.04.20 13:47]
[ Album ]
«مظفرالدین جهان‌شاه» (جهان‌شاه حقیقی) فرمانروای نیرومند قراقویونلو (۱۴۳۸ تا ۱۴۶۷) و یکی از برجسته‌ترین شخصیتهای تاریخ و تمدن تورک و از مهمترین نمایندگان ادبیات تورک می‌باشد.

او بر آناتولی شرقی، قفقاز جنوبی و بیشتر عراق، ایران مرکزی و حتی نهایتاً تا کرمان فرمان می‌راند و پایتختش تبریز بود.

جهانشاه چندین مدرسه در تبریز ایجاد کرده بود و با تخلص «حقیقی» به زبان‌های تورکی و فارسی شعر می‌گفت.

#تمدن_تورک

یارین غمینده بولمادی هر بی صفا صفا
یارین وفاسینی نه بیلیر چکمه‌ین جفا؟

هر کیم که یارا عهده وفا قیلماز، ای حکیم
ادراک ایلن أُولَئِكَدیر عهده بی وفا

جانیم نجات ایسته‌مز از دامِ زلفِ دوست
اول حلقه‌یِ سلاسله تا اولدو مبتلا

عقلیم ایتیردی لیلی و مجنون حکایتین
شیرین یولوندا اولدو چو فرهاد جانفدا

عینیمده نورِ لَمْ‌یَزُلْ اولدو غمِ رُخون
ای خاکِ آستان تو کُحْلِ بصیرِ ما

هر کیم که یاری غیر ایله بیگانه بیلمه‌دی
یارین وصالی اولمادی اول غیره آشنا
 
قیلدی «حقیقی» کعبه‌یِ وصلین طوافینی
حقدن میسّر اولدو اونا مروه و صفا
 
آئینه‌یِ جهان که جمالیندیر، ای صنم
هر بی بصر قاچان گؤرور اول نوردان ضیاء؟

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [12.04.20 14:14]
[ File : جهانشاه_قاراقویونلونون_تورکجه_دیوانی.pdf ]
کیتاب: «سلطان جهانشاه قاراقویونلو»نون تورکجه دیوانی  

(غزل‌لر و تویوغ‌لار)

دوزنله‌مه و اک آچیقلامالار: مئهران باهارلی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.04.20 17:13]
نژادپرستان فاشیست پانفارس که با تحریف و دروغ برای خود تاریخ جعلی ساخته اند، از ترس عیان گشتن آفتاب حقیقت، اسناد و مدارک تاریخی را منهدم  میکنند!

#stop_racism


روزنامه گاردین گزارش داده که دادگاهی در بریتانیا به اتهام یک ایرانی رسیدگی میکند که متهم است در مدت هفت سال کتابهای تاریخی را قرض گرفته و صفحاتی از آنها را جدا کرده است.

گاردین در گزارش مفصلی می نویسد که یک ایرانی ثروتمند به نام فرهاد حکیم زاده به بیش از ۱۵۰ کتاب و اثر تاریخی و بسیار پرقیمت مربوط به بعد از قرن‌ شانزدهم میلادی که در کتابخانه‌ ملی بریتانیا در لندن نگهداری می‌شده، آسیب وارد کرده است.

به نوشته گاردین، این ایرانی دانشگاهی خساراتی وارد آورده که به هیچ وجه قابل جبران نیست. صدمات وارد شده با چشم غیر حرفه ای قابل تشخیص نیست و در لابلای اوراقی قرار دارد که با دست صحافی شده اند و حدیث سفرهای اروپاییان به ایران، بین النهرین و امپراطوری مغول است.

به نوشته گاردین، پژوهشگران ارشد کتابخانه حیران مانده اند که چرا فرهاد حکیمزاده، تحصیل کرده دانشگاه هاروارد، ناشر و متفکر با يک چاقوی جراحی به جان ۱۵۰ کتابی افتاده است که قرن هاست در مجموعه ملی محفوظ بوده اند.

تلاش های بی بی سی فارسی برای تماس و جویا شدن نظر آقای حکیمزاده درباره این اتهامات بی نتیجه ماند.

گاردین می نویسد: خسارت مالی که او در طی هفت سال به بار آورده است چیزی حول و حوش چهارصدهزار پوند است اما دکتر کریستین جنسن، مسئول بخش مجموعه چاپی کتابخانه می گوید به هیچ عنوان نمی توان قیمتی روی کتابها و نقشه هایی که او نابود کرده گذاشت.

گاردین از قول جنسن می نویسد: اين اشیاء تاریخی برای همیشه ناقص شده اند. شما نمی توانید کار او را جبران کنید. او بخشی از شواهد تاریخی درباره اولین سفرهای اروپایی به جایی که ما امروزه به آن خاورمیانه و چین می گوییم از بین برده است. من بسیار عصبانی هستم. این فرد متمول چیزی را نابود کرده که متعلق به همه است."

در ادامه مقاله گاردین آمده حکیم زاده ۶۰ ساله، روز (۲۱ نوامبر ۲۰۰۸) در دادگاهی در لندن برای توضیح در این مورد حاضر می‌شود و ممکن است با مجازات زندان روبرو شود. فرهاد حکیمزاده بعد از سقوط شاه، ایران را ترک کرد و دارای پاسپورت آمریکایی است. او به ۱۴ فقره جرم از سال ۱۹۹۸ اعتراف کرده که شامل برداشتن نقشه های قدیمی و صفحاتی از ده کتاب در کتابخانه ملی بریتانیا و چهار کتاب دیگر در کتابخانه بودلین در شهر آکسفورد است.

گاردین می نویسد وقتی پلیس در ماه ژوییه گذشته خانه او را در محله نایتس بریج لندن جستجو کرد، چندین نقشه، صفحه و تصویر گمشده را پیدا کرد که در لابلای نسخه های کم ارزشتر کتابهایی که متعلق به خودش است، چسبانده بود.

به نوشته گاردین، پژهشگران کتابخانه در ماه ژوئن ۲۰۰۶، بعد از آنکه یک کتابخوان دیگر به آنها خبر داد که صفحاتی از یکی از کتابها کنده شده است، به کاراگاه تبدیل شدند. تحقیقات دقیق کارشناسان، صحت این حرف این کتابخوان را ثابت کرد و بعد عملیات وسیعی درباره آنکه چه کسی مرتکب این کار شده و اینکه چه کتابهای دیگری هم به همین سرنوشت دچار شده اند، آغاز شد.

گاردین می نویسد که کارشناسان با استفاده از سیستم بایگانی الکترونیک تمام کسانی را که این کتاب را قرض گرفته بودند پیدا کردند و بعد آثار دیگری را هم که همین افراد از کتابخانه بیرون آورده بودند مورد تحقیق قرار دادند. آنها متوجه شدند بخش هایی از کتابها که همان دوره را به تفصیل شرح می دهد و درباره روابط اروپاییان با منطقه ای است که سوریه امروزی تا بنگلادش را در بر می گیرد نیز از کتابهای دیگر جدا شده است. ارزش بعضی از صفحات به ۳۲۰۰۰ پوند می رسد.

آنها متوجه شدند که حکیمزاده ۸۴۲ کتاب قرض گرفته و به دست کم ۱۵۰ کتاب خساراتی وارد شده است. بعضی از صفحات پیدا شدند اما بسیاری از آنها برای همیشه گم شده اند.

ساندرا لاویل خبرنگار گاردین می نویسد، کتابخانه نامه ای به حکیم زاده نوشت که در آن زمان رئیس بنیاد میراث ایران در لندن بود. او این بنیاد را از سال ۱۹۹۵ برای حفظ و ترویج فرهنگ ایرانی تاسیس کرده بود. او در جواب نوشت که اطلاعی درباره خسارات وارده به کتابها ندارد. به همین علت کتابخانه ملی تصمیم گرفت به پلیس مراجعه کند و داستان تحقیقات خود را شرح دهد.

گاردین به نقل از کریستین جنسن می نویسد:

"حکیم زاده نمونه بارزی از خوانندگان کتابهای ماست. او اطلاعات عمیقی در این زمینه دارد و از نظر من این جرمش را سنگین تر می کند چون او اهمیت چیزی را که نابود کرد می دانست. او در پوشش یک محقق و با هدف دزدی آثار تاریخی، از اعتماد ما سوء استفاده کرد."

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.04.20 10:35]
حزب پان ایرانیست (روز یکشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۵) با صدور نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی محتوای درسی که برای تدریس رشته زبان و ادبیات ترکی در نظرگرفته شده را ضد مصالح ملی دانسته و آنرا توهین به آذربایجان خواند.

#stop_racism

آنها در این نامه تاکید کرده اند «ریشه های آذربایجان در ایران است نه در مغولستان، به مشاوران خود و به مسولین مرتبط بگویید ملت قدیم وجود دارد و از شرافت ملی خود دفاع می کند و نمی گذارد نام نیاکان دروغین در شناسنامه اش بگنجانید. ملت زنده است و نفس می کشد.وصل کردن ریشه های فرهنگ آذربایجان به مغولستان و ازبکستان و تاتارستان و قزاقستان و ترکستان اگر برخاسته و تالی طرحها و استراتژی های بیرونی و ضد ایرانی نباشد-که به خیانت متصف شود- قطعا یک اشتباه فاحش و غیر قابل بخشش است».

#stop_racism

بخشهایی از نامه مذکور با عنوان «نامه پان‌ایرانیست‌های آذربایجان به روحانی پیرامون اقدامات ضد ملی دولت»:

همانگونه که استحضار دارید، از چندی پیش گام‌های جدی که از دوران ریاستض جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی برای تدریس زبان و ادبیات ترکی در شکلی بی‌ربط به آذربایجان از سر ناآگاهی به تاریخ و هویت این مرز و بوم برداشته شده بود، سرانجام به نتیجه رسید و این رشته تحیصلی قرار است در سال تحصیلی پیش رو و دوران پایانی ریاست جمهوری حضرت‌عالی آن‌ هم در دانشگاه تبریز آموزش داده شود و انجام این کار به نام شما ثبت گردد. طرحی که اکنون در پیش روی ما قرار گرفته هیچ تکیه‌گاه نظری قابل دفاع نداشته و دقیقا چیزی جز توهین به آذربایجان و تاریخ و هویت و از بین بردن فرهنگ زیبا و ایرانی منطقه نیست.

از باب پاسداشت مصالح عالیه ملی و دفاع از هویت و فرهنگ آذربایجان توجه به این نکات لازم و ضروری است:

نگاهی گذارا به مشخصات کلی و سرفصل دروس دوره کارشناسی زبان و ادبیات آذری نشان می‌دهد که این سرفصل‌ها و واحدهای درسی کوچکترین پیوندی با واقعیت‌های فرهنگی، هویتی، تاریخی و زبانی آذربایجان ما نداشته و ندارند. در این سرفصل‌ها به جای تدریس ادبیات آذربایجانی، زبان و تاریخ ادبیات مغولی و قرقیزی و قزاقی و تاتاری و اویغوری با لعابی از یک نوع تاریخ ادبیات حزبی که در جمهوری آذربایجان در دوران اتحاد شوروی با حال و هوای کمونیستی و پرولتاریایی و صرفا برای تبیلغ مارکسیسم تدوین یافته است، به عنوان ادبیات کلاسیک و معاصر آذربایجان ما تدریس خواهند شد. چگونه می‌توان ادعا کرد آثاری که کوچکترین پیوندی با ناحیه آذربایجان و سرزمین شمال باختری ایرانزمین ندارند، بتوانند واقعیت‌های زبانی و فرهنگی و هویتی آن را به نمایش بگذارند؟

این سرفصل‌ها به عنوان دروس پایه برای دانشجوی رشته زبان و ادبیات ترکی آذری تدریس شود: کتاب مجهول الهویه ای به نام ده ده قورقود، کتیبه‌های ناشناس مغولی بنام کتیبه‌های اورخون ینی سئی، مثنوی عجیب و غریبی بزبان قرقیزی بنام قوتادقوبیلیق (که قطعا نه تنها ما آذربایجانی‌ها این نان را نشنیده بودیم بلکه به طور یقیین عموم مردم قادر به تلفظ آن نیستند)، کتیبه‌های دوردست و ناشناخته مغولی بنام کتیبه کولتکین، کتاب بیگانه‌ای به نام دیوان اللغات ترک، دیوان نامانوس و بی پایه‌ای به نام دیوان برهان الدین احمد قاضی و منابعی از همین دست. بیشتر این آثار ریشه مغولی، قرقیزی، قزاقی و اویغوری داشته و برای مردم آذربایجان ما بطور کامل ناآشنا بوده و اغلب مردم حتی قادر به تلفظ نامهای آنها نیز نیستند. چه برسد به اینکه بخواهند متون نامفهوم آنها را به عنوان زبان مادری خود بخوانند.

تاکید می‌گردد که بیشتر منابع درسی که قرار است از این پس به عنوان مبانی زبان و ادبیات ترکی آذری در دانشگاه تبریز تدریس گردد، خواه از نظر شکلی و خواه از نظر محتوایی نه فقط هیچ پیوندی با ادبیات آذربایجان ما و واقعیت‌های زبانی آن ندارد، بلکه حتی برای دانشجوی آذری نیز بطور کامل نامفهوم و بیگانه است. همچنین محتوای تک تک مواد درسی مزبور نه فقط هیچ کمکی به همبستگی ملی در ایران نمی‌کند، بلکه به نوعی سردرگمی هویتی و بحران هویت در میان نسل جوانِ دانشجو و در نهایت به استقرار نوعی هویتِ ضد ایرانی در میان اهالی می‌انجامد. همچنین تاکید می‌گردد که بخش کلان این منابع به جای آنکه به بیان تاریخ ادبیات آذربایجان بپردازد، به بیان تاریخ ترکستان و از آن نیز بالاتر به ترویج اندیشه شاعرانه شده و رمانتیک و خیالی پان‌تورانیسم پرداخته است.

با نظر به مواردی که فعلا به صورت مختصر آمد می‌بایست دستور تجدید نظر در تدوین سرفصل‌های مزبور که برای تدریس زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی در نظر گرفته شده ، داده شود و سرفصل‌های تازه پس از مطالعات عمیق و گسترده توسط پژوهندگان و محققان ملی و دلسوز و آگاه نسبت به واقعیت‌های فرهنگی و زبانی منطقه آذربایجان و در فضایی به دور از غوغاهای سیاسی و جناحی و انتخاباتی آماده گردد.

متن کامل نامه

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.04.20 11:28]
:

 

 

2. Her kim ki Tengri'den kut almak dilerse, başkasına yakarmasın.

3. Bir İl, bir Kağan, bir Tengri.

4. Bir kına iki kılıç girmez. Bir hatun iki er alamaz ve bir budunda iki töre olmaz. Töre tektir. Töre kesin ve keskindir. Kim ki töreye uya kutlanır. Kim ki töreye kıya katlanır.

5. Kimse töreden üstün değildir. Dirlik ve birlik için töre budur.

6. Bir çoban sürüsünden, bir er ailesinden, bir Kağan budunundan sorulur.

7. Her er eşine, atına, pusatına sahip çıkacak.

8. Ana babaya ve ataya tazim durulacak.

9. Hısmına sarılacak, komşusunu gözetecek.

10. Er kişi yalan söylemeyecek.

11. Mal çalan, mülk çalan misliyle ödeyecek. Hesabı ya malıyla ya canıyla sorulacak.

12. Kim ki bir ırza musallat olursa, canından olacak.

13. Her kim olursa olsun haksız, aldatıcı iş tutarsa hesabı hemen sorulacak.

14. Cenkten beri duran ya da kaçan tamuya (cehennem) uçacak.

15. Aman dileyene kılıç üşürülmeyecek, sığınana arka dönülmeyecek.

16. Baş kaldıranın başı alınacak, hak isteyenin hakkı verilecek.

17. Kimse kimseye üstünlük taslamayacak. Ne ak etin karadan, ne karanın kızıldan, ne kızılın sarıdan farkı olmayacak.

18. Kin ve gururdan uzak olunacak.

19. Mazluma merhamet, zalime azap duyulacak.

20. Zayıfa, yaralıya, çocuğa ve kadına el kaldırılmayacak.

21. Kızı isteyen kağan da olsa, bey de olsa kız istediğine verilecek.

22. Gereksiz yere ağaç kesmeyeceksin, suyu kirletmeyeceksin.

23. Bilmeyip de bildim demeyeceksin, bilene danışacaksın.

24. Bugünün işini yarına bırakmayacaksın.

25. Kusur görmeyecek, kusur aramayacaksın.

26. Güçlüyken affet, zayıfken sabret.

27. Yazgına asi olma.

28. Yaptığın iyiliği unut, yapılan iyiliği unutma.

29. Herkes adaletle iş görecek.

30. Her ne edersen et, yargılanacağını her daim akılda tut.

31. Milletine yaban kalma. İpeğin iyisine, sözün güzeline kanma, onlara boyanma.

32. Kağan odur ki adaleti üstün tutsun, töreyi yaşatsın. Töre yok olursa İl yok olur. İl olmazsa budun kul olur.

33. Ey Türk Oğuz beyleri, ey milletim işitin. “Üstte mavi gök çökmedikçe, altta yağız yer delinmedikçe senin ilini ve töreni kim bozabilir.”

@TurkUygarligi

Bilge Kağan Yazıtı'nın kopyası
(Gazi Üniversitesi - Ankara) 👇

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.04.20 14:30]
دزدیدن کتب خطی و قدیمی کتابخانه مجلس توسط سعید نفیسی

 

دکتر علیرضا نظمی آفشار:

ﺁﻟﺠﺎﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻓﺸﺎﺭ ﺳﻮﺑﺎﺗﺎﯾﻠﻮ، ﻣﺮﺍﺩ، ﻣﺮﺷﺪ، ﻭ ﻣﻌﻠﻢِ ﻣﻦ، ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺠﺪﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﻓﺸﺎﺭ، ﺩﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ "ﻣﺴﺘﻮﺭﻩ" ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯﺍﺩﻩﺍﺵ "ﺁﻻﻧﻘﻮ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺍﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺗﻮﺭﺍﻥ ﺧﺎﻧﻢ" ﺑﻌﻠﺖ ﺍﻓﺖ ﻭ ﺧﯿﺰ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﮔﻠﻪ می‌کرد. ﭼﺮﺍ؟

[ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ] ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻣﺎﺳﻮﻧﻬﺎﯼ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﺖ ﺍﻓﺮﺍﻃﯽ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻮﺩ، ﺁﻟﺠﺎﯼ ﻣﯿﮕﻔﺖ، ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻣﺎﺳﻮﻧﯽِ ﻧﻔﯿﺴﯽ، ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺟﻌﻞ ﻭ ﺗﺰﻭﯾﺮ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺬﻑ ﺁﺛﺎﺭ "ﻏﯿﺮ ﺁﺭﯾﺎﺋﯽ" ﺩﺭ ﻣﻤﻠﮑﺖ، ﺧﺼﻮﺻﺎً ﻋﻠﻘﻪﻫﺎﯼ "ﺗﺮﮐﻬﺎ" ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ. ﺍﻭ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺑﻖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ – ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ "ﺗﺮﮐﻬﺎ" ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﻨﺪ. ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻭ ﻧﮕﺎﺭﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺍﻓﺸﺎﺭ ‏(ﺩﺍﺋﯽ ﭘﺪﺭﻡ‏) ﻫﻢ ﺻﺮﺍﺣﺘﺎً ﻭ ﮐﺮﺍﺭً ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻡ ﮐﻪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﺳﻮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭ، ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻭ ﻋﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﻤﺪﺍﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﯿﺒﺮﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻤﺪﺍﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺯﺩﯾﺪﻥ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﻄﯽ ﻭ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﻠﺘﻬﺎﯼ ﻏﯿﺮ ﻓﺎﺭﺱ، ﺧﺎﺻﻪ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﺧﺮﻭﺝ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ.

ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﮐﺮﺍﺭﺍً ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺩﺍﺋﯽ، ﺍﺳﺘﻔﺴﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ، ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺩﻭﺍﺭ ﺷﺸﮕﺎﻧﻪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺭﻭﺳﺎﯼ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ. ﻭ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺐ ﺧﻄﯽ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺪ ﻫﺎ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻄﯽ ﻧﻔﯿﺲ ﻓﻘﻂ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺟﻠﺪ، ﺁﻧﻬﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺍﻣﺎﺳﻮﻥ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻄﻬﯿﺮ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻋﻤﻞ، ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻋﻮﺩﺕ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ. ﻭﯼ ﺍﻓﺰﻭﺩ: ﻭﻟﯽ ﺳﻔﯿﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺍﺧﻄﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ "ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﻠﯽ" ﮐﺎﺭﺷﮑﻨﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﻟﺬﺍ ﺩﺭ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺳﻔﯿﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ، ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺷﺨﺺ ﺷﺎﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻮﺍﺧﺬﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ: ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ ﺑﺎ "ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ" ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﮑﻨﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: "ﺟﻨﺎﺏ ﺍﻓﺸﺎﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺷﻤﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﻋﺎﺩﻝ ﻭ ﻭﻃﻦ ﭘﺮﺳﺖ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻭﻟﯽ "ﺑﺎ ﺩﻡ ﺷﯿﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﺪ"، ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﺗﻬﺎﻡ "ﺿﺪ ﻣﻠﯽ" ﻭ "ﻋﺎﻣﻞ ﺧﺎﺭﺟﯽ" ﻣﻐﻀﻮﺏ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻧﺸﻮﯾﺪ.

ﺍﻟﺒﺘﻪ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻨﺪﻩ، ﺑﺎﺳﺘﻨﺎﺩ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺁﻟﺠﺎﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺍﻓﺸﺎﺭ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﺸﻮﺩ. ﺣﺘﯽ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮﺍﯼ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺘﺐ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮﻗﺘﻬﺎﯼ ﮐﺘﺐ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺰﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ: "ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺯﺩﯼ ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻭﻗﺖ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﺠﯿﺐ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺫﮐﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮕﺮﺩ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺰﻡ ﺍﺳﺖ." ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺭﺷﮏ ﻭ ﺣﺴﺪ ﻣﻌﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭﺍﻻﯼ ﺁﺭﯾﺎﺋﯽ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺸﻌﺸﻊ ﺁﻥ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﮐﻨﺪ!

ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺎﺭﻧﺪﻩ، ﺑﻪ ﺁﺭﯾﺎﭘﺮﺳﺖﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺟﻌﻞ ﻭ ﺗﺪﻟﯿﺲ ﺑﮑﻨﺪ، ﺑﻨﺎﭼﺎﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺪﺍﻗﻞ، ﺫﮐﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ: "ﻭﯾﮑﯽ ﭘﺪﯾﺎﯼ ﻓﺎﺭﺳﯽ"

ﻣﻄﻠﺐ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﻭﯾﮑﯽ ﭘﺪﯾﺎﯼ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ، ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﺎﺋﺮﯼ ﺩﺭﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:

"ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻗﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺗﻬﺎﻡﻫﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﻣﯽﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﺁﻗﺎﯼ ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺗﺎ ﺩﺍﺩﺳﺮﺍﯼ ﻭﻗﺖ، ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺘﺎﺏﻫﺎﯼ ﺧﻄﯽ ﺭﺍ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﻮﻡ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻫﺪ، ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﺪ. ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻭﻗﺖ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻄﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﻮﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﯼ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺯﺍﯼ ﻫﺮ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ.»

ﺣﺎﺋﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﺳﺮﻗﺖ ۷۸ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﻌﯿﺪ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ:

ﭼﻨﺎﻥﮐﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺣﻖ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻣﺨﺰﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭ ﺣﺘﯽ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﮐﯿﻒ ﻭ ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮند. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻗﺎﯼ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﯾﮏ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺨﺰﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﻭ ﻣﺘﺪﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺪﮔﯽ ﻭ ﭘﺎﺭﻩﺷﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﺟﻠﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻣﯽﺩﻫﺪ.

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﯽ ﺗﺸﺮﯾﻔﺎﺕ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ، ﻣﺄﻣﻮﺭﯾﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﺣﺪﻭﺩ ۷۸ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﯽﯾﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻋﻮﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ. ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﻧﻔﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﻭ ﻣﺘﻮﻥ ﮐﻬﻦ ﺑﻮﺩ.

ﻧﺤﻮﻩ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﺟﻠﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺗﻌﺒﯿﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﻭﻟﺶ ﺑﺎﺯ ﻣﻰﮔﺮﺩﺍﻧﺪ.

(ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﮐﺘﺎﺏ «ﺟﺎﯼ ﭘﺎﯼ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﺩﺭ ﻭﻃﻨﻢ ﺍورمی»)

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.04.20 23:58]
.

İran ve çevresindeki cami tipinin vazgeçilmez plan şeması olan mihrap önü kubbeli, dört eyvanlı avlulu cami tipi, bir kubbeli bölüm ve arkasında bir eyvanın yer aldığı (köşk tipi) çekirdek şemadan yola çıkılarak meydana getirilmiştir. Bu plan tipinin en önemli örneklerinden biri İsfahan Cuma Camii’dir.

İsfahan 1051’de ele geçirildikten sonra Sultan Melikşah devrinde Selçuklular’ın başşehri oldu. İsfahan Cuma Camii’nin bu çağa ait binası, Meydân-ı Köhne denilen bir meydana bakıyordu. Selçuklu devrinden Safevî devrine kadar çeşitli ilâvelerle, ayrıca XIX ve XX. yüzyıllarda geçirdiği tamirlerle bugünkü durumuna ulaşan cami, kuzey ve güneyde aynı eksen üzerinde yer alan iki tuğla kubbenin hâkimiyeti ve dört eyvanlı avlusuyla tamamen Selçuklular’ın mimari karakterini arzetmektedir.

Cami iki defa esaslı şekilde tahrip edilmiştir. İlk tahrip Sultan Melikşah’a karşı gerçekleştirilen isyan sırasında, ikinci tahrip ise 515 Rebîülâhirinde (Temmuz 1121) vuku bulmuştur. İsfahan Cuma Camii ayrıca Bâtınîler tarafından yakılmıştır. Sanat bakımından çok değerli olan 500 adet mushafın da kül olduğu bu yangından İbnü’l-Esîr ve İbnü’l-Cevzî gibi müellifler bahsetmektedir. Yangından sonra cami hemen yeniden inşa edilmiştir.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.04.20 01:50]
[ Photo ]
مسجدجامع اصفهان: یکی از شاهکارهای معماری تورک در ایران


مسجدجامع اصفهان از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین ابنیه‌ی دینی ایران می‌باشد که توسط کمیته‌ی میراث فرهنگی یونسکو به فهرست جهانی نیز افزوده شده است.

این مسجد که یکی قديمی‌ترين بناهای تاريخی اصفهان می‌باشد، شامل قسمت‌های مختلفی است که هر یک نمایانگر بخشی از سیر هنر و معماری تورک هستند.

سيمای فعلی مسجدجامع عمدتاً مربوط به دوره‌ی سلجوقی است اما تعميرات و الحاقات آن در دوره‌های بعد به‌خصوص عصر صفويان انجام شده است.

این مسجد که به مسجدجامع عتیق نیز شهرت دارد، در بخش قدیمی اصفهان واقع شده است؛ و به همان اندازه که میدان نقش‌جهان و عمارات تاریخی اطراف آن یادآور معماری و هنر تورک دوره‌ی صفوی محسوب می‌شوند، مسجدجامع و محلات پیرامون آن نیز یادگار هنر و معماری تورک در عهد سلجوقیان است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.04.20 11:47]
تورک اویغارلیغی‌نین ذیروه شخصیّت‌لریندن:

 


✍️ فخران پ. بالوو


باتی قایناقلاریندا «الفارابوس» آدی ایله آنیلان بؤیوک دوشونور «ابونصر محمد اوغلو ترخان اوغلو اوزلوق»، ۸۷۰جی ایلده بوگونکو قازاقیستانین گونئیینده یئرلشن «فاراب» شهرینده آنادان اولموش، ۹۵۰جی ایلده ایسه «شام»دا دونیایا گؤز یومموشدور. ایسلامدان اؤنجه تورکلرده «ترخان»، بؤیوک توپراق صاحیپ‌لری، بؤیوک تاجیرلر، خان و اوردو باشچیلاری کیمی ایمتیازلی و سایغین کیشیلره وئریلن بیر عنوان اولوپ، آیریجا اوغوزلاردا دمیرچی و (مهارت و بئجه‌ریگی گرکلی اولدوغو هرهانکی بیر) مسلک اوستاسی دئمکدیر؛ «اوزلوق» ایسه «اوز» (بئجه‌ریکلی، ماهیر، یاخشی و گؤزل) سؤزو ایله «لوق» اکیندن دوزلمیش و گؤزللیک، اوستالیق و حذاقت آنلامینا گلن تورکچه بیر سؤزجوکدور. گرک آنایوردو اولان تورکیستان، گرکسه آدی اعتباری ایله، فارابی’نین تورک اولدوغونو آنلاماق چوخ دا زور اولماسا گرک. نیته‌کیم ابن خلکان’ین سؤیله‌دیگینه گؤره فارابی، تورک اولدوغو ایچین «التورکی» لقبی ایله ده مشهور اولموشدور.

اؤگره‌نیم حایاتینا فاراب دا باشلایان فارابی، باغداد’دا منطیق و فلسفه اوخویوپ، حرران’دا «یوحننا بن حیلان» ایله بیرلیکده فلسفه آراشدیرمالاری یاپدیقدان سونرا، حلب حؤکمداری «سیف‌الدوله حمدانی»نین دربارینداکی بیلیم آداملارینا قاتیلدی. عرپچه، فارسچا، لاتینجه، سوریانیجه و یونانجا کیمی یابانجی دیللری ده موکممل درجه‌ده بیلن فارابی، ایسلام فیلسوفلاری طرفیندن «معلّم-ی ثانی» دییه آنیلمیشدیر. (معلّم-ی اوّل ارسطو’نون لقبی اولموشدور.) بؤیوک ابن سینا’نین «ارسطو’نون مابعدالطبیعه کیتابینی ۴۰ دفعه اوخودوغوم حالدا، نه دئمک ایسته‌دیگینی آنلامامیشدیم، فارابی’نین «اغراض مابعدالطبیعه» آدلی کیتابینداکی آچیقلامالارینی اوخویونجا ارسطو’نون کیتابینی باشا دوشدوم و چوخ سئویندیم» سؤیله‌مه‌سی، فارابی’نین نه دنلی مؤحتشم بیر بیلگین و نه درجه‌ده بؤیوک بیر دوشونجه و بیلیم آدامی اولدوغونو آنلامامیزا یئترلیدیر دییه دوشونورم.

فارابی، ایسلام تربیه‌سی ایله یئتیشمیش، ارسطو فلسفه‌سینی دریندن منیمسه‌میش و ارسطو منطیقینه دایالی اوسچو (عاقیلجی) بیر مئتافیزیک’ین تملینی آتمیش ان بؤیوک تورک-ایسلام دوشونورودور. اؤنجه‌لر تورکیستان’دا قاضی‌لیک یاپان فارابی، سونرالار بوتون یاشامینی فلسفه‌یه آدایاراق فلسفه، دین و بیلیمی باغداشدیرمایا و بونلارین آراسیندا اویوم ساغلامایا چالیشمیشدیر. او اوزدن ده چاغداش فیلسوفلار فارابی’نین «ایسلام فلسفه‌سینین یارادیجیسی اولدوغونا، بو فلسفه‌یه ذهنچیلیگی گتیردیگینه و منطیق یولو ایله مئتافیزیک’ه اولاشیپ، ایسلام دینی ایله فلسفه آراسیندا سیخی بیر ایلیشکی قوردوغونا» اینانارلار.

فارابی فلسفه ایله بیرلیکده اخلاق، موسیقی، سییاست، پسیکولوژی، سوسیولوژی، ماتئماتیک (ریاضیات)، گؤی‌بیلیم (نجوم) و طبّ گیبی بیلیم داللاریندا دا چالیشمیش و بو قونولاردا یوزدن آرتیق کیتاب یازمیشدیر. فارابی، هاوا تیتره‌شیملرینین (امواج صوتی)، دالغا اوزونلوغونا (طول موج) گؤره دگیشدیگینی کشف ائدیپ و بو بولغو سایه‌سینده موسیقی آلتلرینین یاپیمیندا بیر دئوریم یاراتمیشدیر. او، گئرچک بیر موسیقی اوستادی ایدی. قانون آدلی موسیقی آلتینین یاپیمی، روباب دئییلن چالغییا بوگونکو بیچیمینی وئره‌رک گلیشدیرمه‌سی و بسته‌له‌دیگی بیر چوخ موسیقی پارچاسی، فارابی’نین موسیقی دونیاسینا باغیشلادیغی دگرلی هدیه‌لردیر. الیمیزه یئتیشن کیتاپلاریندان بعضیلرینین آدی بؤیله‌دیر:

۱. کتاب الموسیقی الکبیر
۲. کتاب فی الموسیقی
۳. المدخل فی الموسیقی
۴.  علم الموسیقی
۵. المدینه الفاضله
۶. السیاسه المدینه
۷. الجمع بین رأی الحکمین افلاطون و ارسطو
۸. اغراض ارسطو فی کتاب مابعدالطبیعه
۹. رساله فی معانی العقل
۱۰. ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه
۱۱. فصول الحکم
۱۲. رساله فی ماهیه العقل
۱۳. تحصیل السعاده
۱۴. اجوبه عن مسائل فلسفه
۱۵. رساله فی اثبات المفارقات
۱۶. رساله السیاسه
۱۷. التعلیم الثانی و احصاء العلوم
و ...

فارابی، «ان بؤیوک اردم بیلیمدیر» دییه‌رک بیلیمین اینسانلیق ایچین نه قدر دگرلی و اؤنملی اولدوغونو گؤسترمک ایسته‌میش، اینسانین دگرینی آنلاتماق ایسته‌دیگی زامان ایسه «عالم بؤیوک اینساندیر، اینسان کیچیک عالمدیر» سؤیله‌یه‌رک، اینسان و عالم قاوراملارینی بیرلشدیرمیشدیر. فارابی’یه گؤره یاخشینی پیسدن آییران ساده‌جه بیلگیلی عاقیل اولدوغوندان، اخلاقین تملی ده بیلگی’دیر. فارابی’نین دوشونجه‌لری اؤلوموندن سونرا، یوزایللر بویونجا یاشامیش، کیتاپلاری ایسه چئشیتلی دیللره چئویریله‌رک چوخ ساییدا دوشونورو ائتکیله‌میش و اینسانلیق و اویغارلیق تاریخینه بؤیوک ایزلر بیراخمیشدیر. او’نون میراثی هله ده دوشونجه و اخلاق دونیامیزا ایشیق توتمایا دوام ائدیر اینانجیندایام.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [19.04.20 09:52]
[ Photo ]
دوْققوز توغ نه‌دیر؟


▪️تورک و آلتای خالقلارینین دئولت گله‌نک‌لرینده حؤکمرانلیق سمبولودور.

▪️بایراغین باشینا تاخیلان آت قویروغو، قیلدان دۆزه‌له‌ن پرچم شکلینده‌دیر.

▪️اوغور و قوت ایشارتی اولاراق قوللانیلیر.

▪️بعضیلرینه گؤره ساواش ایستگی، باش‌قالدیری و عیصیان سمبولو اولاراق قوللانیلمیشدیر.

▪️اؤنجه‌لری بایراغین اۆزرینه آسیلیرکن، داها سونرالاری دوْققوز قوللو بیر دگنک شکلینده اؤزل اولاراق تاسارلانمیش و اوجلارینا دوْققوز قوتلو حئیوانین قویروغو آسیلمیشدیر.

▪️سونرالار بو قویروقلارین یئرینه رنگلی ساچاقلار گئچمیشدیر.

▪️تورکلرده‌کی دوْققوز توغ گله‌نگی  دوْققوز سایی‌سینین قوتلولوغو ندنی ایله گؤیده‌کی دوْققوز گزه‌گن'ی (سیاره‌نی) تمثیل ائتمکده‌دیر.

▪️گؤی دوْققوز قات‌دیر و تورک دونیا آنلاییشیندا یئر اوزو دوْققوز بؤلگه‌یه بؤلونموشدور.

▪️قدیم تورک شاه‌لارینین ساواش بایراقلاری، اوغوز گله‌نک‌لرینه اویغون اولاراق دوْققوز توغدان اولوشوردو.

▪️بو اویغولاما بیر جیهان ایمپاراتورلوغو علامتیدیر.

▪️جنگیزخان خاقانلیغینی اعلان ائتدیگینده دوْققوز قوللو آق بیر توغ دیکمیشدیر.


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [19.04.20 21:54]
[ Photo ]
Gunbad-i Kabud
Meraga 1196-97 Yüzyıl

Meraga merkezdeki kümbetlerden birisidir. Taş cenazelik katı ve tuğla bir gövdeye sahiptir. Cenazelik katına doğu taraftan girilirken, sanduka katına batı taraftan girilir. Yapı çift kadı bir kubbe sistemine sahiptir.

Türbenin kime ait olduğu hakkında bilgi bulunmamakla birlikte bazı araştırmacılar ve yerel halk türbenin Hülagu'nun annesine ait olduğunu ileri sürmektedir. Ancak türbede bulunan bol miktardaki Kur'an-Kerim ayetleri dikkate alınmalıdır.

Türbe dıştan ongen planlıdır. Ongen yüzeylerin içleri geometrik örgülerle süslenmiştir. Köşelerde dairevi kesitli sütunçeler sivri kemerlerle birbirine bağlanmıştır. Kemerlerin içinde üç sıra mukarnas bulunmaktadır. Mukarnasların yüzeyi geometrik geçmeli çini ile sırlanmıştır. Türbenin üzerinde Kur'an-ı Kerim'in 2 suresinin 26. ayeti işlenmiştir.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.04.20 18:02]
«دده قورقوت» کتاب حماسی تورکان اوغوز (۱/۲)


این کتاب ارزشمند از ۱۲ داستان (بوی) به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه‌ای است که زندگی، ارزش‌های اجتماعی و باورهای تورکان اوغوز را نشان می‌دهد. صاحب‌نظران کتابت این اثر را در حدود قرن ۱۳ ویا ۱۵ میلادی تخمین زده‌اند. مجموعه داستان‌های ده‌ده قورقوت ریشه‌ای پیش از اسلامی دارند و نشانه‌هایی از این ریشه‌های پیش از اسلام در آن دیده می‌شود. این داستان‌ها قرن‌ها به‌صورت شفاهی سینه به سینه نقل شده‌اند و سرانجام به صورت مکتوب درآمده‌اند

داستان‌های حماسی کتاب دده قورقوت شامل جنگ‌های اوغوزها با همسایگانشان، پچنک‌ها و قبچاق‌ها و دیگر مناسبات‌شان بین سده‌های سوم تا پنجم هجری در شمال سیحون (مربوط به پیش از ورود اوغوزها به آناتولی) و جنگهای قبایل تورکمن از سده هفتم به بعد در سرزمین‌هایی مانند ترابزون، گرجستان و آبخازیا است. بیشتر این حکایت‌ها درباره بایندیر خان جد افسانه‌ای آق‌قویونلوها هستند.

از نکته‌های چشمگیر این داستان‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

-  خانواده و به ویژه نقش زن در خانواده و جامعه و تربیت فرزندان جایگاه ویژه‌ای دارد.

-  برای نامگذاری پسران، پس از این که شایستگی خود را به خانواده و جامعه نشان می‌دادند، مراسم اجرا می‌شده است.

-  اوزان (نوازنده) و ساز قوپوز محترم شمرده می‌شود و خود شخصیت دده قورقوت یک اوزان قوپوز نواز است.

شخصیت دده قورقوت که کتاب به نام او نامیده شده به عنوان یک اوزان در همه داستان‌ها حضور دارد و معمولاً در آخر هر داستان وارد صحنه می‌شود و داستان را با سخنان نغز و پندآمیز خود به پایان می‌رساند.

در مقدمه کتاب، شخصیت «دده قورقوت» فرزانه‌ای از قبیله بایات، معاصر پیامبر اسلام، دانای طایفه اوغوز، پیری آگاه و شخصیتی روحانی عنوان شده‌است. مقدمه کتاب، نقل درباره دده قورقوت و سخنان منسوب به دده قورقودت است و وی در همه داستان‌های دوازده‌گانه کتاب حضور داشته و نقش دانای کل و حلال مشکلات و خنیاگر و داستان پرداز مجالس هست.

در آسیای میانه دده قورقوت از اولیای الهی بشمار می‌آید. امیر علیشیر نوایی در نسائم المحبه که به شرح احوال عارفان اختصاص دارد ضمن اشاره به شهرت دده قورقوت در میان تورکان، نوشته‌است که وی از گذشته آگاهی داشته و از آینده خبر می‌داده و سخنان با ارزشی از او باقی مانده‌است.

خاطرات دده قورقوت و قبرهای منسوب به وی در مناطق تورک نشین پراکنده‌است. بنا به روایاتی در قزاقستان و قرقیزستان و تورکمنیستان «قورقوت آتا» در رؤیای خود کنده شدن گورش را دیده و برای فرار از مرگ از دیاری به دیاری دیگر گریخته‌است. او در هر جا با گورکنان خود روبرو شده و سرانجام به اقامتگاه دائمی خود در نزدیکی مصب سیحون بازگشته است و پس از گذشتن از آنجا در محلی که به مناسبت وجود مقبره‌ای منتسب به وی، «ایستگاه دده قورقوت» نامیده می‌شود به خاک سپرده شده‌است.

شخصیت دده قورقوت را پیری که از گذشته آگاهی داشته و از آینده خبر می‌داده است، فرزانه و اوزان دانسته‌اند. در نزدیکی شهری که به نام قورقوت نامیده می‌شود (در مسیر راه‌آهن شهر غزالی به قیزیل‌اوردا در قزاقستان و در ۱۵۰ مایلی خاور دریاچه آرال) قبری منسوب به دده قورقوت وجود دارد. در کتاب منجم باشی، مورخ معروف عثمانی نیز از شخصی به نام قورقوت آتا که در قدیم‌الایام در میان تورکمانان می‌زیسته نام برده شده‌است نیز قورقوت آتا در کتاب شجره التراکمه ابوالغازی بهادر خان، وزیر یکی از شاهان افسانه‌ای اوغوزان است که مکرر از او نام برده شدهاست.

تا همین اواخر از این اثر مکتوب دو نسخه خطی معروف به «نسخه درسدن» (۱۲ داستان در ۱۵۲ صفحه) و «نسخه واتیکان» (۶ داستان در ۱۰۹ صفحه) وجود داشت. نسخه دیگری که اخیراً توسط ولی محمد خوجه از محققین تورکمن صحرای ایران کشف و به دنیای علم معرفی شده به نام «نسخه ترکمن صحرا» شناخته می‌شود.

در کتاب دده قورقوت بارها نام مناطق و شهرهای مختلف آناتولی (ترکیه امروزی) مانند بایبورت، ماردین، قارادنیز، آک‌حصار، ترابزون و استانبول ذکر شده‌است و نیز بیش از ۲۰۰ بار از واژه اوغوز در مفهوم قومی و مردمی و نیز چهار بار از واژه گرجستان در مفهوم سرزمینی آن استفاده شده‌است و همچنین نام قلعه‌ها و مناطق مختلفی مانند اِونوک، ساکا، تاتیان، دوزمور و طومان آمده‌است.

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.04.20 18:03]
«دده قورقوت» کتاب حماسی تورکان اوغوز (۲/۲)


کتاب دده قورقوت از بخش‌های متوالی نثر و نظم ترکیب یافته است بنابراین شیوه روایی آن به نحوی است که بخشهای منثور در فاصله‌های معینی با ابیات آهنگین و عبارات موزون و دارای ردیف و قافیه، در قالب «سویلاما» با منظومه تلفیق می‌یابند. به عبارت دیگر بسامد سجع و جناس و استعمال جملات و عبارات کوتاه و موزون و منسجم و در عین حال عامیانه بودن تشبیهات و تعبیرات از ویژگی‌های ادبی برجسته این اثر مکتوب است. ترکیب کنونی کتاب حاوی حدود ۲۰۰۰ بیت شعر است که تقریباً ٪۳۵ کل محتوای آن را تشکیل می‌دهد.

در این اثر مکتوب صنایع ادبی گوناگونی از قبیل مبالغه، تشبیه، مجاز، استعاره، کنایه، تضاد، نظیره و تشخیص به منظور شیوایی و ادای مؤثرتر کلام و رساندن پیام به نحو احسن مورد استفاده قرار گرفته‌اند. مسلماً اتخاذ چنین شیوه بیان و زبان هنری به منظور آفرینش تصویرهای شعری پر شکوه و زیبا و بیان روایی محکم و رسا برای بازتاب هر چه بهتر مفاهیم و معانی و تجسم صحنه‌ها و رویدادها بوده است.

در روایت این داستان‌های حماسی و رزمی و در رابطه با شیوه زندگی و تلاش و کوشش این مردمان برای زندگی سرافرازانه و مقابله آنان با دشمنان و مخالفان و همچنین توصیف طبیعت سرزنده و شاداب منطقه هر از گاهی با عبارات و اظهارات مبالغه‌آمیزی مواجه می‌شویم که بر قدرت و نفوذ کلام و تاثیر آن می‌افزایند. قازان خان از چنان نیروی جسمانی قوی برخوردار است که صخره‌ای را از بالای کوه فرو می‌غلتد به آسانی با پای خود کنا زده و از سر راه‌ش به دور می‌افکند. قاراجیق چوبان قادر است که با فلاخن خود سنگ‌هایی به وزن دوازده من را به نقاط دور دست پرتاب کند، قاراگؤنئی به هنگام خشم و غضب تکه سنگ خارای سیاه را با مشت خود می‌فشارد و خرد میکند و ذرات خاک مبدل میکند و ...

تشبیهات بدیع و زیبا احساسات لطیف و ذوق ادبی و هنری این مردمان و علایق انسانی و عشق و محبت آنان را نسبت به همنوعان و زادگاه خود و دیدگاه‌هایشان را درباره دنیا و زندگی و کینه و نفرتشان را نسبت به دشمنان نمایان می‌سازد. پاره‌ای از تشبیهات هم دربازه جانوارن اهلی، صحنه‌های کارزار، سلاح‌های جنگی، نیرومندی و قدرت بازوان و مهارت‌های جنگی قهرمانان است. خصایل ممتاز و برجسته، نجابت و وقار، صفای معنوی و تناسب اندام، جلوه‌های آراستگی بزرگان و پدر و مادرها نیز در این مورد جای ویژه خود دارند.

#تمدن_تورک
______________________
منابع:

 1. "TDV İslâm Ansiklopedisi

 2. Ergin, Muharem. "Türk Edebiyatı'nın Paha Biçilemeyen Mücevheri: Dede Korkut"

۳. ویکیپدیا

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [21.04.20 10:05]
اندیشمندان چندفرهنگ‌گرایی: چارلز تیلور، ویل کیملیکا

 

۱. در منظومه‌ی فکری تیلور در مورد چندفرهنگ‌گرایی، اصطلاح «به رسمیت شناختن» جایگاه مهمی به خود اختصاص می‌دهد. تیلور می‌گوید: «عدم شناسایی یا کج‌شناسایی هویت می‌تواند شکلی از سرکوب باشد و شخص را در هیأتی واژگونه و تقلیل‌یافته از هستی‌اش محصور کند.»

هویت، به بیان وی گفتمان شناسایی، در دو سطح بروز می‌یابد: نخست در حوزه‌ی شخصی که ما در آن هویت و خویشتن خود را در یک کشمکش و هم‌سخنی آزاد با دیگران درک می‌کنیم و دیگری در حوزه‌ی عمومی، که در آن، سیاست شناسایی برابر اهمیت پیدا می‌کند.

در راستای سیاستِ «به رسمیت شناختن»، انسان‌ها باید بتوانند در یک گفتگوی آزاد هویت خود را شکل دهند و آن را ابراز کنند. به بیان دیگر، انسان‌ها حق اظهار، حفظ و گسترش هویت ملی خویش را دارند و در عین حال باید مورد شناسایی دیگران هم قرار گیرند و باز هم دیگران و هویت‌های متمایز، آنان را مورد شناسایی قرار دهند.

پس این امر یک مسئله‌ی دوسویه است. در این بین نباید کسی به دنبال تصور برتری هویت خود باشد و حقوقی فراتر از ارزش ذاتی هویت‌های موجود در جامعه را طلب نماید.

دولت‌ها نیز در این میان باید عرصه‌ی اجتماع و سیاست‌گذاری‌ها را به حوزه‌ای بی‌طرف تبدیل نمایند. یعنی از سویی به یک کرامت برابر برای همه‌ی هویت‌ها باور داشته باشند و از سوی دیگر تفاوت‌های آنان را به رسمیت بشناسند.

از این رو دولت صرفاً به عنوان کارگزار جامعه میان منافع متعارض و گاهاً متناقض سازش و تعادل ایجاد می‌نماید.

بنابراین با توجه به موارد بالا، طرد و حاشیه‌رانی هویت تورک‌ها (عدم شناسایی) و آذری نامیدن‌شان (کج‌شناسایی) شکلی از سرکوب است که انسان تورک را در هیأتی واژگونه و تقلی‌یافته از هستی‌اش محصور می‌کند.

--------------------------------

۲. حیات نظری رویکرد چندفرهنگ‌گرایی در سال‌های اخیر بسیار مرهون تلاش‌های علمی ویل کیملیکا است. وی در سال ۱۹۶۲ در کانادا متولد شده است و هم اکنون استاد مطالعات سیاسی در دانشگاه کویینز در شهر کینگستون کانادا است.

کیملیکا معتقد است حقوق متمایز برای اقلیت‌ها می‌تواند ضامن وحدت و مشروعیت برای حکومت‌ها باشد. او برای اثبات این امر از سه استدلال بهره می‌گیرد: اول استدلال برابری، دوم استدلال توافق تاریخی و در نهایت استدلال ارزش تکثر.

در استدلال برابری وی می‌گوید: آنچه امروزه برای گروه‌های قومی و فرهنگی در جوامع چندگانه‌ی فرهنگی بیش از همه حائز اهمیت می‌باشد رفع نابرابری‌های ساختاری و توزیعی است.

اغلب فرهنگ اقلیت ملی به دلیل تصمیمات سیاسی و اقتصادی متخذه توسط اکثریت دچار محدودیت‌های اساسی می‌شود و حیات فرهنگی آنان با مشکل مواجه می‌گردد.

(در مورد ایران، تصمیمات سیاسی و اقتصادی به وسیله‌ی قومی که در اقلیت است برای دیگر اقوام که در اکثریت هستند اتخاذ می گردد.)

به همین دلیل وی معتقد است که حقوق تمایزگذارانه‌ی گروهی، سبب کاستن از میزان آسیب‌پذیری گروهی می‌شود و سبب جبران ضایعاتی می‌گردد که طی سال‌های متمادی بقای فرهنگ‌های اقلیت را به خطر انداخته است.

در استدلال دوم وی می‌گوید: اگر ادغام شدن در فدراسیون اولیه به صورت داوطلبانه بوده باشد، حقوق ویژه‌ی گروهی بر اساس شرایط توافقی تاریخی فدراسیون مشخص می‌شود که بنیان‌های قانونی و اخلاقی برای رعایت آنها پیش‌بینی شده است.

اما اگر ادغام در این فدراسیون‌ها بر مبنای اجبار و الزام صورت گرفته باشد، اقلیت‌های ملی می‌توانند ادعای خودگردانی خود را بر اساس قوانین بین‌المللی که برای فدراسیون‌ها در نظر گرفته شده است پیگیری نمایند و از این طریق حقوق ویژه‌ی گروهی خویش را استیفاء نمایند.

در نهایت، بنیان استدلال او در دفاع از ارزش تکثر فرهنگی بر این اصل استوار است که لیبرال‌ها به طور کلی تکثر در سبک زندگی در چارچوب فرهنگ‌ها را به عنوان فضیلتی مهم قلمداد می‌کنند.

لیبرال‌ها به طور کلی منکر تکثر و ارزشی که می‌تواند برای جامعه پویایی به ارمغان بیاورد نمی‌باشند. به همین سبب است که وی می‌گوید از این طریق آنان باید تکثر فرهنگ‌ها را نیز مورد تأیید قرار دهند.

زیرا هم تکثر درون‌فرهنگی و هم تکثر بینافرهنگی در جهان امروز در غنای زندگی افراد به عنوان موضوع مورد نظر لیبرال‌ها نقشی به سزا ایفاء می‌کند.


مئشه‌باشلی
@meshebashli


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [22.04.20 13:51]
[ Photo ]

 

Türk kozmolojisine göre Göktürklerde Zamanın sahibi Ejderhadır ve Zaman Tengrisi olarak düşünülür. Evren, Ejderhanın Türkçesidir. Evren zamanı simgeler. Zamanın Sahibi ve Zamana Hakim bir Kağan betimlenmiş.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [22.04.20 15:43]
[ Album ]
▪️ برج طغرل در شهر ری واقع شده‌است و از نمونه‌های معماری تورکی (دوره سلجوقیان - قرن ۱۲) می‌باشد. ارتفاع برج بدون احتساب گنبد مخروطی شکلی که امروزه اثری از آن نمانده حدود ۲۰ متر می‌باشد.

▪️ این برج مانند ساعت عمل کرده و از روی تابش آفتاب بر روی کنگره‌های آن می‌توان زمان را تشخیص داد. فاروق سومر، محل دفن طغرل سلجوقی را همین مکان می‌داند.

▪️ در گذشته در شب‌های تار با روشن کردن آتش بر باروی بلند این برج، مسافران جاده ابریشم که از جانب خراسان به جانب ری می‌آمدند، را راهنمایی می‌کردند.

▪️ همچنین در زمانهای قدیم این برج احتیاجات گاهشماری مردم را مرتفع می‌نموده‌است. از روی سایه‌های این ابنیه و دریچه‌های گذر نور خورشید که در روی آن‌ها تعبیه شده پی به برجی که خورشید در آن غوطه‌ور می‌باشد می‌بردند.

▪️ برج طغرل برای نخستین بار در سال ۱۳۰۱ هجری قمری و در پایان ۳۵مین سال پادشاهی ناصرالدین شاه مرمت و بازسازی شد. این مرمت به دستور شاه و به دست صدراعظم امین السلطان و توسط ابوالحسن خان معمارباشی انجام گرفت و لوحه‌ای مرمر بر سردر بنا نصب گردید.

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [23.04.20 19:19]
[ Photo ]
Moğolistan'da bulunan Hun dönemine ait 1500 yıllık Türk kopuzu

#تمدن_تورک

قوْپوز تورکی (نوعی آلت موسیقی تورکی) با قدمت ۱۵۰۰ سال مربوط به دوره‌ی امپراطوری هون که سال ۲۰۰۸ به همراه اسکلت یک انسان، زین، رکاب اسب، تیر و کمان و ... در غاری در مغولستان امروزی یافت شده و روی دسته‌ی آن جمله‌ی تورکی ذیل با الفبای اورخون نوشته شده است:

«صدای نغمه‌ی زیبا ما را مست می‌کند!»

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.04.20 15:53]
[ Album ]
 

Türk mitolojisinde doğaüstü nitelikleri olan kızıl renkli devasa bir kuştur. Ölümsüzlüğü ve yeniden dirilişi simgeler. Her gün yeniden doğar. Oğuz Kağan ilk eşini, başında Tuğrul Kuşu olan bir ağacın kovuğunda bulmuştur. Macarlar armalarında yer alan bu kuşa “Turul” derler.

Tuğrul, Divânu Lügati't-Türk'te Togrıl olarak tanımlanır. Attila'nın ve bazı Oğuz boylarının bayraklarında Tuğrul kuşu yer almıştır. Bahaeddin Ögel'e göre Atilla'nın kalkanının üzerinde bir kuş (doğan) resmi vardır.

(Toğ/Doğ) kökünden türemiştir. Doğan (yeniden dirilen) anlamlarını taşır. Doğan adlı bir kuşun bulunması da bu sözcüğün kuşlarla olan bağlantısını açıkça ortaya koyar. Ayrıca doğa, doğurmak sözcükleri ile de kökendeştir.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.04.20 12:43]
خیدیر دده، آجیماسیز خان و یوخسول کیشی (۱/۲)


خیدیر سؤیله‌نجه‌له‌ری‌نده‌ن (افسانه‌له‌ری‌نده‌ن)


تورک اولوسو (ملتی) و تورک‌ایلی اؤلکه‌سی‌نین ان اؤنه‌م‌لی ایکی خالق- دنیوی بایرام‌لاری یئلین‌آی‌ین (مارس) ٢١ینده قوت‌لانان ارگه‌نه قون بایرامی (عید نوروز) و بوزآی‌ین (فوریه) ایلک اورتاگونونده (پنج‌شنبه‌سی‌نده) قوت‌لانان خیدیر نبی بایرامی'دیر (عید خضر نبی). "خیدیر نبی بایرامی" تؤره‌ن و گله‌نه‌ک‌له‌ری آراسی‌ندا خیدیر سؤیله‌نجه‌له‌ری، خیدیر آند و آلقیش‌لاری، قاوورقا و قاووت یاپما، قاووت پایی، خیدیر پایی و حالواسی، خیدیر اوروجو، خیدیر سوفراسی، خیدیرچی‌لار، خیدیر اوتاغی، نبی پنجه‌سی، قامچی ایزی، خیدیر یاتیری و اوجاق‌لاری،..... واردیر.


آشاغی‌دا خیدیر سؤیله‌نجه‌له‌ری‌نده‌ن بیری، منیم (مئهران باهارلی) یازیم‌لا، سونولموش‌دور:


خیدیر دده، آجیماسیز خان و یوخسول کیشی

قارانقولوق آجون‌دا (دونیادا) خیدیر آدلی بیر یالاواج (پیغمبر) واردیر. اورادا بیر بولاق آخیر. بو بولاغین سویو "منگی یاشام" (حیات ابدی) و یا "دیری‌لیک سویو"دور (آب حیات). دیری‌لیک سویونو ایچه‌ن بیری، هئچ واخت اؤلمه‌ز. خیدیر دا او دیری‌لیک سویوندان ایچدییی اوچون هپ (همیشه) دیری‌دیر. خیدیری گؤره‌بیله‌ن هر کس، اوندان نه ایسته‌رسه، خیدیر اونون ایسته‌یی‌نی یئرینه یئتیره‌ر. آنجاق خیدیر هر یالینیغین (اینسان‌ین) گؤزونه گؤرونمه‌ز. اونو گؤره‌بیلمه‌ک اوچون، گره‌ک ان یاخشی یالینیق (اینسان) اولان، کیمسه‌نی اینجیتمه‌یه‌ن...

لاپ بایری چاغ‌لاردا (ان قدیم زامان‌لاردا) آجیماسیز (بی‌رحم) بیر خان یاشاییرمیش. بو خان دا خیدیرین کندی‌سی‌نی گؤره‌بیله‌ن هر کسین ایسته‌ک‌له‌ری‌نی یئرینه یئتیره‌ن بیر یالاواج اولدوغونو بیلیرمیش. خان، خیدیری بولماق و بولونجا خیدیردان بیله‌سی‌نی اوره‌یی یوموشاق، یاخشی بیر خانا دؤنوشدو‌رمه‌سی‌نی اؤتوک (خواهش) ائتمه‌ک ایسته‌ییرمیش. بو اوزده‌ن ده خیدیرین تاپیلماسی و یانینا گتیریلمه‌سی اوچون یارلیق (فرمان شاه) وئریپ، جار چک‌دیرمیش‌دی. خان بو ایشی باشارانا، نه ایسته‌رسه وئره‌جه‌ک ایمیش.

یاخین کندله‌رین بیری‌نده جیققیلی اوشاق‌لاری اولان قیسا بویلو یوخسول بیر کیشی وار ایدی. او دا بو بویروغو (امر) ائشیتمیش‌دی. بو کیشی بالاجا اوشاق‌لاری‌نا بیر تیکه چؤره‌ک تاپابیلمه‌ییردی. سون اوچ گون اوچ گئجه‌ده ایسه، چاغالار هئچ نه یئمه‌میش‌دی‌له‌ر. آج‌لیق‌دان آغلاییردیلار.

قیسا بویلو یوخسول کیشی اوشاق‌لاری‌نین آج‌لیغی‌نا داها آرتیق دؤزه‌مه‌ییپ، خانین یانینا واریپ، اونا دئدی: خیدیری گتیرمه‌ک اوچون منه قیرخ گون سوره (مهلت) وئر. آنجاق بو سوره‌ده یاورولاریما او دنلی (قده‌ر) یئمه‌ک گؤنده‌ر کیم آج‌لیق‌لاری‌نی اونوتسون‌لار.

خان کؤنوشدو (راضی‌لاشدی). اونا قیرخ گون سوره وئردی. اوشاق‌لاری‌نا دا بول‌لوجا آزیق گؤنده‌ردی. کیشی قیرخ گون بویونجا اوشاق‌لاری‌نا باخدی. داها آج‌لیق‌لاریندان آغلامادیقلارینا سئویندی.

قیرخ بیرینجی گون قیسا بویلو یوخسول کیشی خانین یانینا گئری قاییدیپ دئدی: گئرچه‌یی بیلمه‌ک ایسته‌ییرسه‌ن، سنه یالان دانیشمیشام. منیم خیدیری سنین یانینا گتیرمه‌یه گوجوم یئتمه‌ز. اوشاق‌لاریم گؤزومون قاباغیندا آج‌لاریندان اؤلمه‌سین‌له‌ر دییه، یالان سؤیله‌دیم. من‌ده‌ن سونرا نه اولار، اولار ...

#تورک_اویقارلیقی
#تورک_افسانه_لری

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.04.20 12:46]
خیدیر دده، آجیماسیز خان و یوخسول کیشی (۲/۲)

 

خان اؤفکه‌سی‌نده‌ن (حیرصی‌نده‌ن) اؤیله‌سینه قیشقیردی کیم، هامی تیر تیر تیتره‌دی.

خان`ین اوچ باخانی (وزیری) واردی. اوزونو باخان‌لارینا چئویریپ، اونلاردان سوروشدو: بو کیشی‌یه نئجه قییین (جزا) وئره‌یین؟

بیرینجی باخان دئدی: اونو ٤٠ تیکه‌یه بوداییپ، هر پارچاسی‌نی بیر ات‌چی‌نین (قصابین) چنگه‌لی‌نه گئچیرتمه‌ک گره‌کیر.

ایکی‌نجی باخان دئدی: دری‌سی‌نی سویوپ، ایچینه سامان تیخاماق، توزه‌م‌لی (عدالت‌لی) اولار.

اوچونجو باخان دئدی: خان ساغ اولسون! بو کیشی یالان دانیشمیش‌دیر، دوغرودور. یالان سؤیله‌مه‌ک اییی ایش دئییل‌دیر. آنجاق نییه یالان دانیشدیغی‌نین نده‌نی‌نی بیلمه‌ک گره‌کیر. او، بونا ایته‌ک‌لی (مجبور) اولموش‌دور. او، اوشاق‌لاری‌نین آج‌لاریندان اؤلمه‌له‌ری‌نی ایسته‌مه‌میش. من‌جه ساغ اسه‌ن بیراخین بیله‌سی‌نی. اؤتورون گئتسین اوشاق‌لاری‌نین یانینا.

او بیری باخان‌لار بو سؤزله‌ری تابیش‌مادی‌لار (قبول ائتمه‌دی‌له‌ر). آخی او خان'ی آلدادیپ. بؤیله بیری‌سی‌نی قییین‌سیز (جزاسیز) قویماق، سالی‌وئرمه‌ک اولماز.

بو سیرادا گؤزه بنیزینده‌ن آغ ایشیق ساچیلان، آغ ساچ‌لی، آغ ساقال‌لی، آغ گیییم‌لی بیر قوجا گؤروندو. هامی شاشقین‌لیق‌لا اونا باخدی.

قوجا دیل‌له‌ندی: هر کس اوزلوغونا (صنعتینه) گؤره دانیشار ...

خان، بنیزینده‌ن آغ ایشیق ساچیلان قوجا کیشی‌ده‌ن سوروشدو: دده، سن کیمه‌ن؟ نه‌چی‌یه‌ن؟ سنی کیمسه گؤرمه‌ده‌ن بورایا نئجه گلدین؟ سؤیله‌دییین سؤزون آنلامی نه‌دیر؟

بنیزینده‌ن آغ ایشیق ساچیلان قوجا کیشی دئدی: سؤزومون دیرگی‌سی (جانی)، اؤزو اودور کیم، بیرینجی باخان، باخان‌لیق‌دان اؤنجه ات‌چی (قصاب) ایدی. ات دوغراماقدان، کسیپ بوداماقدان باشقا بیر ایش باجارمازدی. بیرینجی باخان کؤنوک‌له (راضی‌لیق‌لا) باشی‌نی ترپه‌تدی.

بنیزینده‌ن آغ ایشیق ساچیلان قوجا کیشی سؤزونو سوردوردو: ایکی‌نجی باخان، اؤنجه‌له‌ری یورقان سیرییان ایدی. یورقان ایچینه یون دولدوروپ سیریماق‌دان باشقا، الی‌نده‌ن هئچ نه گلمه‌زدی. ایکی‌نجی باخان دا قوجانین سؤزونو اونایلادی (تصدیق‌له‌دی).

بنیزینده‌ن آغ ایشیق ساچیلان قوجا کیشی سؤزونه داوام ائتدی: اوچونجو باخان ایسه باخان‌لیق‌دان اؤنجه یوخسول بیر کیشی‌نین اوغلو ایدی. اوسونون (عاغلی‌نین) ایتی‌لییی‌نه گؤره، گلیپ باخان اولابیلمیش‌دیر. دئمه‌لی، باخان‌لارین هره‌سی، اؤز اوزلوق‌لارینا اویقون اولاراق دانیشمیش‌لار. من ایسه خیدیر قوجایام. بو یوخسول کیشی‌یه گؤره گلدیم.

خان، خیدیردان اؤتوندو (ریجا ائتدی): خیدیر دده! اؤیله ائت کیم، من ده اییی هون‌لاردان (آدام‌لاردان) بیری اولوم. کیمسه‌یه کؤتولوک ائیله‌مه‌ییم، هئچ کیمه پیس‌لیک ائتمه‌ییم.

خیدیر دده گولومسه‌یه‌ره‌ک آییتدی: بونو، ایسته‌یه‌ن هر کس باشارابیله‌ر. اونوتما! یاخشی هون (آدام) اودور کیم یاخشی هونو (آدامی)، یاخشی آدام بیلسین. پیس آدامی یاخشی آدام بیله‌ن، یاخشی هون (آدام) اولابیلمه‌ز.

خیدیر دده سؤزونو بیتیرینجه یوخ اولووئردی. خان گؤنلونده بیر ایشیق، اوره‌یینده بیر یونگول‌لوک دویدو. یانینداکی ایکی اوره‌یی قارا باخانی‌نی قاتیندان قوودو. اوچونجو باخانی آغیرلادی. قیسا بویلو یوخسول کیشی ایسه یوخسول‌لوق‌دان قورتولدو، بیر داها دا یوخسول اولمادی .....

قایناق: سؤزوموز وئبلاگی

#تورک_اویقارلیقی
#تورک_افسانه_لری

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.04.20 22:00]
[ Album ]
اولوغ‌بیگ (Uluğ Beğ)


میرزا محمد تَراغای بن شاهرخ مشهور به‌نام اولوغ‌بیگ (۱۳۹۳ تا ۱۴۴۹ میلادی) فرزند شاهرخ و نوه امیرتیمور از پادشاهان امپراتوری تیموری بود.

او پادشاهی ستاره‌شناس، ریاضی‌دان و اهل علم و ادب بود، کتابش به نام زیج اولوغ‌بیگ دقیق‌ترین تقویم اسلامی است. به افتخار او دهانه اولوغ‌بیگ در کره ماه در کنار بزرگترین دانشمندان علم نجوم به نام این پادشاه دانشمند ثبت شده است.

اولوغ‌بیگ در سلطانیه در زنگان به دنیا آمد. مادرش گوهرشاد آغا از شاهزادگان ترک بود که بناهایی چون مسجد گوهرشاد را در مشهد ساخت و پدرش شاهرخ، در تحکیم حکومت تیموری و رشد هنر در آن دوران و شکل گرفتن مکتب هرات بسیار مؤثر بود.

اولوغ‌بیگ در سمرقند رصدخانه عظیم و مجهزی به نام رصدخانه اولوغ‌بیگ برپا کرد و همراه با دانشمندان بزرگ آن زمان مانند غیاث‌الدین جمشید کاشانی مشغول رصد و تحقیقات علمی شد و  زیجی را که شامل دقیق‌ترین جداول ستاره‌شناختی و مثلثاتی آن عصر بود پدید آورد که به زیج سلطانی معروف است. مدرسه‌ای نیز برای آموزش علوم و فنون تأسیس کرد و بهترین استادان را در آن جا به‌کار تدریس گمارد.

#پادشاهان_دانشمند_و_هنرمند_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.04.20 16:30]
[ Photo ]
▪️ مسجدجامع تبریز یک اثر معماری تورکی دوره‌ی سلجوقی است که نام آن در کتب تاریخی نظیر روضة‌الجنان و جنات‌الجنان به صورت «جامع کبیر» و «مسجد جمعه» نیز آمده است.

▪️ شاخص‌ترین ویژگی بصری و غنای معماری این مسجد، گچ‌بری‌های رنگی آن می‌باشد که در دوره‌ی سلجوقیان و ایلخانیان انجام شده‌اند. گچ‌بری محراب رفیع آن نیز یادگار دوره‌ی ایلخانی است.

▪️ یکی دیگر از ویژگی‌های جالب جامع کبیر تبریز، موقعیت مکانی آن در داخل شهر می‌باشد. طوری که مسجد از هر طرف توسط بازار بزرگ و سرپوشیده‌ی تبریز در بر گرفته شده، و به عبارت دیگر، بازار تبریز گرداگرد آن ساخته شده است.

▪️ جامع کبیر تبریز که به گفته‌ی تاریخ عالم‌آرای امینی، به همت سلجوق‌شاه بیگم، همسر اوزون‌حسن آق‌قویونلو، مرمت شده بود، از تخریب زلزله‌ی ۱۱۹۳ هجری در تبریز مصون نماند.

▪️ بنای فعلی با پایه‌‌های متین و پوشش طاق و چشمه در اوایل دوره‌ی قاجار و توسط حسینقلی‌‌خان دنبلی بنا شده‌ و از آثار مهم دوره‌ی قاجاریه می‌باشد.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [27.04.20 16:00]
تأثیر فرهنگ و هنر تورک در جهان


عمران خان: سریال قیام ارطغرل برای جوانان پاکستان مفید است.

 

سریال تلویزیونی «قیام ارطغرل (دیریلیش ارتوغرول) که به کارگردانی متین گونای از کانال تی‌آرتی ترکیه پخش می‌شد، مورد استقبال گسترده‌ی بینندگان ۶۰ کشور جهان قرار گرفته و در کشورهای خاورمیانه و حتی اروپایی محبوبیت زیادی پیدا کرد.

این سریال در زمان اکران، از سوی حدود یک میلیارد نفر در سراسر جهان تماشا می‌شد.

گفتنی است ارطغرل غازی رهبر ایل قایی تورکان اوغوز که پسر سلیمان‌شاه و پدر عثمان یکم بنیانگذار امپراتوری عثمانی بود و سریال قیام ارطغرل واقعیت تاریخی دوره‌ی مذکور را که در نهایت منجر به تشکیل امپراطوری عثمانی شد به تصویر کشیده است.


اخیراً نخست‌وزیر پاکستان تاکید کرد سریال تورکی قیام ارطغرل در راستای آموزش تاریخ و ارزش‌های اسلامی برای جوانان این کشور مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان در دیدار با گروهی از تولیدکنندگان محتوا گفت: پخش سریال تاریخی قیام ارطغرل در ماه مبارک رمضان از تلویزیون دولتی «PTV» برای آموزش تاریخ و ارزش‌های اسلامی به جوانان کشورمان مفید است.

وی با اشاره به اینکه از این پس فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی ترکیه در کنار آثار سایر کشورها در کشورمان اکران خواهد شد، اظهار داشت:

«سریال تاریخی قیام ارطغرل، بسیار جالب است که فرهنگ و تاریخ اسلامی را نشان می‌دهد. در این سریال عشق، تاریخ و ارزشهای اسلامی یکجا به مخاطب ارائه می‌شود.

در ۳۰ سال گذشته تنها تولیدات هالیوود و بالیوود در پاکستان پخش می‌شد. این آثار، متناسب با ارزش‌های ما نیستند و موجب ترویج و افزایش جرم و جنایت در جامعه می‌شوند».

گفتنی است عمران خان در ماه دسامبر دستور پخش این سریال را در پاکستان صادر کرد و از همان زمان دوبلاژ آن به زبان اردو آغاز شد.

#سینمای_تورکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.04.20 16:00]
نقدی بر فیلم کوتاه «حیوان» ساخته کارگردانان تورک تبریزی بهرام و بهمن ارک


نخستین امتیاز فیلم، تطبیق با الگوی فیلم کوتاه است. داستان کسی که برای رد شدن از مرز باید نقش حیوان را بازی کند، و به تدریج به حیوان تبدیل می‌شود و چنان در نقش حیوان فرو می‌رود که شکارچی‌اش هم او را به عنوان حیوان باور می‌کند، به رابطه‌ای دیالکتیکی و دقیق بین ایده محرک و ضربه نهایی فیلم پی خواهیم برد.

فیلم روی دو سطح متمرکز می‌شود و خوش بختانه در هر دو سطح موفق می‌شود به وضعیتی متعادل برسد:

نخست استفاده از سبک بصری معین و گذاشتن بنای فیلم‌نامه بر فقدان دیالوگ و تحرّک محض، و دوم ایجاد فضایی انتزاعی برای انتقال دنیای تنها شخصیت فیلم. برای موفقیت یک فیلم کوتاه کوچک و دقیق و جمع و جور، همین کافی ست. وقتی مرد در همان دو ــ سه دقیقه آغازین حیوان را می‌کشد، ضربه نخست برای ایجاد ایده محرک زده می‌شود، و وقتی در دقیقه پنجم به هیات حیوان در می‌آید، فرضیّه ایجاد لحن وآشنایی با فضای فیلم جنبه عملی به خود می‌گیرد.

وقتی شخصیّت اصلی برای تقلید از حیوان نوار وی اچ اس را در دستگاه می‌گذارد، مطمئن می‌شویم که با یک فیلم واقع گرا مواجه نیستیم و باید قراردادهای اولیه‌مان را برای برقراری ارتباط با فیلم تغییر بدهیم. فیلم موفق می‌شود حکایت کهن و تمثیلیِ «شکارچی‌ای که خود شکار می‌شود» را به زبانی امروزی، «غیر قراردادی» و واقعا انتزاعی برگرداند، ایجاد فضای کابوس‌وار از طریق انتقالِ خواب مرد به حرکت حیوان در فضای خارجی، که معادلی برای «حیوان شدنِ» تدریجیِ مرد نیز هست، شروع گسترش یابیِ ایده محرّک در فیلم‌نامه است.

در این بخش دشوار، انتزاعی و ذهنیت‌گرا، فیلم تا حدّ ممکن از رابطه شخصیت اصلی با درونِ حیوانیِ خود (ذهنیت به عنوان حرکت لایه‌ای) و با فضا (حرکت خطّی) استفاده می‌کند و در این مسیر، موسیقی افکتیو و صداهای تغییر یافته به عنوان عناصر صوتی موثر به کار می‌آیند تا نمای رسیدنِ مرد/حیوان به گوزن‌ها به عنوانِ ثمره طبیعیِ این دو حرکت، نقطه اوج حرکت لایه‌ای فیلم باشد، و دقیقا جایی که صدای حیوان را نیز از حلقوم مرد می‌شنویم، شلیک گلوله به گوش می‌رسد که نقطه اوجِ حرکت خطّی، یا به اصطلاح همان «ضربه نهایی» ست.

در این نما، شکار پشت به کادر و فوکوس است و شکارچی در پس زمینه و محو. «حیوان» از تصویر خارج می‌شود و شکارچی به همان جایی می‌رسد که مرد/حیوان کشته شده؛ نه فلو ــ فوکوس تصویر تغییر می‌کند و نه بُرِشی رخ می‌دهد، و آخرین نمای طولانیِ فیلم شکل می‌گیرد: مُشخّصه فیلم کوتاه.

(سعید عقیقی)

#سینمای_تورکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.04.20 17:29]
[ Photo ]
آرامگاه شاعر، ادیب، مترجم، معمار، متفکر، دانشمند و سیاستمدار بزرگ تورک «نظام‌الدین امیر علی‌شیر نوایی» در هرات

آرامگاه امیر علی‌شیر نوایی در فاصله‌ی صد متری مقبره‌ی «گوهرشاد بیگم» همسر «شاهرخ میرزا» (فرزند امیرتیمور بزرگ) و در نزدیکی مناره‌های مصلی هرات و آرامگاه «خاقان منصور سلطان حسین بایقارا» قرار دارد.

گفتنی است که مقبره‌ی امیر علی‌شیر نوایی در سال ۱۳۸۳ شمسی توسط مهندسان کشور ازبکستان بازسازی شد و چندی بعد بار دیگر این بنا توسط وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان مورد مرمت قرار گرفت.

#پادشاهان_وزیران_دانشمند_و_هنرمند_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.04.20 08:00]
تئنگريجيليک تؤره‌سی
(نکاتی از آموزه‌های اخلاقی تورک‌های باستان)

 

- به یاد داشته باش! هر جا که باشی تو از نوادگان تورک‌ها و از ملتی نجیب هستی. از این‌رو، حق عمل ناشایست نداری.

- تاریخ ملت و سرزمین خود را بدان. این امر دانش روح تو را تقویت و روانت را متعالی می‌کند و در لحظات دشوار زندگی به تو نیرو می‌بخشد.

- تا زمانی که زبان، آداب، رسوم و هنر ملت خود را فرا نگرفته‌ای، خود را انسان مپندار.

- همواره برای تکامل جسمی ‌و روحی خود تلاش کن. جهت فرزندی شایسته بودن برای نیاکان بزرگ خویش، خود را آبدیده و تقویت کن.

- اصل و نسب خود را از بنیان‌گذار قبیله و خانواده بدان و به خاطر بسپار.

- با افراد بزرگ‌تر و بیش‌تر از همه با پدر و مادری که به تو زندگی بخشیده‌اند، با احترام برخورد کن.

- به‌عنوان وصیت والای نیاکان خود حقیقت را دریاب.

- عظمت و بزرگی انسان هرگز نه با ثروت، بلکه تنها با معیار شجاعت، فداكاری و تلاش در راه ملت و وطن سنجیده می‌شود.

- همیشه به یاد داشته باش که همۀ کارهای نيک و بد تو به گونه‌ای عادلانه در برابر هم قرار داده خواهد شد.

- در گفتگو بیشتر گوش فرا ده، کمتر سخن گو و هرگز لاف نزن.

- با خردمندان و انسان‌های متین رفت‌‌ و آمد کن، نه با انسان‌های فرومايه.

- از نزاع، رسوایی و جنجال بیخود گریزان باش.

- در خوردن و نوشیدن میانه‌‌رو باش. جشن‌ها و مجالس یادبود بهانه‌ای برای شکم‌پرستی نیستند.

- همسری برگزین که نه تنها به بدن و چهره زیبا باشد، بلکه شریف، باشعور، خانواده‌دار و دارای سنت‌های خانوادگی باشد.

- مواظبت از نسل و پرورش کودکان با روحی قوی، وظیفۀ مقدس هر تورک است.

- هرگز به احساسات هیچ ملتی و هیچ مذهبی توهین مکن. هر ملتی هدیه‌ای از تانری (الله) است.

- همواره و در همه حال انسانی باشرف باش. مگذار نه گرسنگی، نه سرما و نه ترس از مرگ، روح تو را در هم شکند.


* لازم به ذكر است که با مطالعۀ «ياسا»، قانون جنگيزی، می‌توان نتيجه گرفت جنگيزخان در نوشتن ياسا از اين آموزه‌های اخلاقی نياكان خود الهام گرفته است.


قایناق:

۱. اسکی تورک دینی تاريخی، عبدالقادر اينان
۲. تورک‌لرين و موغول‌لارين اسکی دينی، ژان پل رو
۳. سلچوقلولار تاريخی و تورک - ايسلام مدنيتی، عثمان توران


وحید ابراهیمی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک=10 می تا 30 آوریل 2020

 

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [30.04.20 15:41]
ستاره‌ی تابناک آسمان ادب تورکی و رنسانس تیموری «امیر علی‌شیر نوایی»

 

شمار آثار مکتوب شاعر، ادیب، مترجم، معمار، متفکر، دانشمند و سیاستمدار بزرگ تورک «نظام‌الدین امیر علی‌شیر نوایی بیش از سی اثر است، برخی شمار آثار وی را قریب به نود اثر می‌دانند. شماری از آنها به شرح زیر است:

۱. «اربعین منظوم» به تورکی.
۲. «تاریخ انبیاء و حکما» به تورکی.
۳. «تاریخ ملوک عجم» به تورکی.
۴. «خمسه‌ی نوایی» به تورکی و آن پنج مثنوی است به نامهای: «حیرةالابرار»، «لیلی و مجنون»، «فرهاد و شیرین»، «سبعه‌ی سیاره»، «سد اسکندری یا اسکندرنامه».
۵. «خمسةالمتحیرین» به تورکی و آن رساله‌ای است در شرح حال عبدالرحمان جامی و با در نظر گرفتن یک مقدمه و یک خاتمه و سه مقاله، بدین نام خوانده شده‌ است.
۶. «بدایع ‌البادیه» به تورکی.
۷. «نوادر النهایه» به تورکی.
۸. «دیوان تورکی خزائن المعالی»؛ که شامل چهار دیوان به نامهای: «غرائب‌الصغر (یا غرائب‌النوائب)»، «نوادرالشباب»، «بدایع الواسط»، و «فوائدالکبر» می‌باشد و آن‌ها را به ترتیب در جوانی، سن کمال و سالخوردگی نظم کرده‌ است. بخش عمده‌ی این دیوان‌های چهارگانه را غزلیات تشکیل می‌دهد. اما کم و بیش دیگر قالب‌های شعری چون مثنوی، رباعی، قطعه و… را نیز می‌توان در آن‌ها دید.
۹. «سراج‌المسلمین» به تورکی.
۱۰. «مثنوی لسان‌الطیر» به تورکی؛ مشتمل بر سه‌‌هزاروپانصد بیت است، لسان‌الطیر تنها اثر تورکی امیر علی‌شیر است که در آن به جای تخلص نوایی از تخلص فانی (تخلص او در اشعار فارسی) استفاده کرده ‌است.
۱۱. «محبوب‌القلوب» به تورکی.
۱۲. «محاکمةاللغتین» به تورکی، رساله‌ای است علمی-زبان‌شناختی در مقایسه‌ی دو زبان تورکی و فارسی. امير علی‌شير نوايی از تأليف اين اثر در جمادی‌الاول سال ۹۰۵ (دسامبر ۱۴۹۹) فارغ شده است. موضوع آن تحقيق در كيفيت دو زبان توركی و فارسی و اثبات برتری تورکی بر فارسی است.
۱۳. «نسائم‌المحبة» به تورکی.
۱۴. «نظم‌الجواهر» به تورکی.
۱۵. «مجالس‌النفائس» به تورکی، تذکره‌ای است در شرح حال بیش از سیصدوهشتاد تن از بزرگان و شعرای عصر تیموری (يكی از نخستين تذكره‌های شُعراست كه به زبان توركی نوشته شده است).
۱۶. «حالات پهلوان محمد ابوسعید» به تورکی.
۱۷. «حالات سید حسن اردشیر بیگ» به تورکی.
۱۸. «مناجات امیرعلی‌شیر نوایی» به تورکی.
۱۹. «منشآت تورکی».
۲۰. «میزان الاوزان» به تورکی.
۲۱. «مکالمةاللغتین» به تورکی.
۲۲. «رساله‌ی تیرانداختن (اوق یای آتیش رساله‌سی)» به تورکی.
۲۳. «رساله‌ی وقفیه» به تورکی.
۲۴. «زبدة التواریخ» امیر علی‌شیر دست کم در دو کتاب خویش، محاکمة‌اللغتین و غرائب‌الصغر از این اثر خویش یاد کرده ‌است ولی با وجود این، از این کتاب امروزه هیچگونه اثری در دست نیست.
۲۵. «دیوان اشعار فارسی (دیوان فانی)».
۲۶. «رساله‌ی مفردات» (در فن معما) به فارسی.
۲۷. «چهل حدیث» به تورکی.

#پادشاهان_وزیران_دانشمند_و_هنرمند_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [01.05.20 05:05]
[ Album ]
مجسمه‌ی بزرگ جنگیزخان


▪️ مجسمه‌ی ۴۰ متری و ۲۵۰ تنی جنگیزخان بر بالای یک مجتمع توریستی با ۱۰ متر ارتفاع و ۳۶ ستون در سال ۲۰۰۸ در ۵۴ کیلومتری شرق اولان‌باتور، پایتخت مغولستان کنونی، ساخته شده و به صورتی نمادین به سمت جنوب اشاره می‌کند.

▪️ بازدیدکنندگان از طریق راه‌های موجود در قفسه‌ی سینه و گردن اسب به سر آن می‌رسند؛ جایی که می‌توانند یک نمایش پانوراما از طبیعت بکر منطقه داشته باشند.

▪️ تصویر هوایی این سایت شبیه علامت تجاری اسب در امپراطوری قرن ۱۳ موغول است؛ چنان که گویی مجسمه‌ی اصلی توسط ۲۰۰ چادر کروی تورکی احاطه شده است.

▪️ جنگیزخان از خاندان تورک بؤروتیگین (به معنی فرزند گرک فرمانروا) و مؤسس اتحادیه‌ی ایلی ـ نظامی و امپراطوری موغول است. (شبیه اتحادیه‌ی شاهسون در تشکیل امپراطوری تورک قیزیلباش / صفویه) امروزه موغول به برخی طوایف تُنغوز گفته می‌شود که فقط بخش اندکی از این اتحادیه بودند.

▪️ تغییر نام تموچین به جنگیز (دریا) در قورولتای (مجلس) کبیر نوعی دعوت از تمام اقوام تورانی بود تا بسان رود به سوی جنگیز موغول (دریای اتحاد) جاری شده، و به منظور تشکیل حکومت جهانی تورک متحد شوند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.05.20 11:15]
[ Album ]
Osmanlı dönemine ait Türk Mimari eserlerinden örnekler:

Medrese, Saray, Köprü, Cami, Hamam, Su kemeri vb.


نمونه‌هایی از آثار معماری تورک متعلق به دوره عثمانی:

کاخ، مدرسه، پل، مسجد، حمام، کانال انتقال آب و ...

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [04.05.20 15:00]
[ Album ]
بنای «سؤیومبت» نمونه‌ای از معماری تورکی اواخر قرن ۱۲ میلادی


این بنای تاریخی در خیابان استاد برزگر اورمیه (در نزدیکی دروازۀ بازارباش یکی از دروازه‌های هفتگانه اورمیه قدیم) قرار دارد که در متون فارسی به اشتباه «سه گنبد» نامیده می‌شود.

در مدخل بنا سه کتیبه به خط کوفی وجود دارد که از سنگ تراشیده‌شده‌اند و در پایان كتیبۀ دورِ سردر، تاریخ محرم ۵۸۰ قمری نوشته شده است. این اثر در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ با شمارهٔ ثبت ۲۴۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

به استناد كتیبه‌های موجود در سه طرف در ورودی، این بنا در سال ۵۸۰ قمری به دستور حاكمی به نام شیشقاط المظفری ساخته شده است. فرد مذکور از سپهسالاران «مظفرالدین قیزیل ارسلان» پسر «اتابک شمس‌الدین ائلدنیز» بوده است.

اتابک شمس‌الدین ائلدنیز، از تورکان قپچاق بود که در زمان «سلطان مسعود سلجوقی» در دستگاه سلجوقیان پیشرفت نمود و به مقامات بالا دست یافت.

#معماری_تورکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.05.20 15:23]
[ Album ]
قورغان ایسیک


قورغان ایسیک، یک گورتپه است که در سال ۱۹۶۹ میلادی در جنوب شرقی قزاقستان کشف شده‌است. این قورغان، ۶ متر ارتفاع و ۶۰ متر پهنا دارد و متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد است. از اشیاء کشف شدهٔ قابل توجه در این قورغان می‌توان به یک کاسه نقره‌ای که بر روی آن نوشته‌ای نیز وجود دارد، اشاره کرد.

این گور مربوط به یک شاهزادهٔ تورک (سکایی) حدوداً ۲۰ ساله است که بعلت داشتن زره طلایی با القاب مختلفی چون «مرد طلایی» یا «شاهزاده طلایی» شناخته می‌شود. جسد یادشده همراه تجهیزات نظامی و ۴۲۰۰ قطعه زیورآلات از جنس طلا، نقره و ... و سایر وسایل گران‌بها به خاک سپرده شده‌است.

نوشته روی کاسه‌ی نقره‌ای به این صورت خوانده شده است:

Aga, saŋa oçuk! Bez, çök! Bokun içre [r] azuk!

Ağa, (işte) sana ocak! Yabancı, dizlerinin üstüne çök! Halk içinde azık [yiyecek] (olsun!)

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [06.05.20 03:18]
فرهنگ قورغان در تمدن تورک

 

▪️ قورغان (با الفبای لاتین Kurgan) یک کلمه‌ی تورکی به معنای حصار، پناهگاه و قلعه می‌باشد که از تورکی وارد روسی و سپس از روسی وارد زبان‌های دیگر شده و امروزه به عنوان یک اصطلاح تخصصی در علوم تاریخ و باستان‌شناسی کاربرد دارد.

▪️ قورغان، در تاریخ، اصطلاحاً به مزار خاکی تپه‌شکلی گفته می‌شود که با ریختن خاک بر روی مزار و در آوردن آن به فرم تپه‌ی کوچک هرمی‌شکل (گورپشته) ساخته شده است.

▪️ قورغان‌ها که ارتفاع‌شان با رتبه و موقعیت اجتماعی فرد مرتبط بوده و بعضاً تا چندین ده متر نیز می‌رسد، بین مورخین تورک به اهرام تورک نیز مشهورند و بدواً فقط جهت دفن بزرگان تورک استفاده می‌شد.

▪️ این شیوه‌ی تدفین که در آن شخص متوفیٰ به همراه سلاح و دیگر اشیاء شخصی و بعضاً به همراه اسب یا گاو، و در دو یا سه طبقه دفن می‌گردید، بعدها، به فرهنگ عمومی تدفین بین تورک‌ها تبدیل شد. از این‌رو، اصطلاح قورغان در علم باستان‌شناسی به معنای این شیوه‌ی تدفین نیز به کار می‌رود.

▪️ نظر به اینکه شیوه‌ی تدفین قورغان که با توجه به یافته‌های باستان‌شناسی عمری دست‌کم پنج‌هزار ساله دارد، عموماً بین تورک‌ها مرسوم بوده است، می‌توان آن را شیوه‌ی تدفین تورکی نیز نامید.

▪️ مزارهای قورغان یافت‌شده در کاوش‌های باستان‌شناسی عموماً در جغرافیای وسیعی از چین تا بالکان و از روسیه تا ایران، یعنی جغرافیای تاریخی اقوام مختلف تورک، قرار دارند و قدمت تاریخی مردمان تورک در این مناطق را می‌رسانند. اما این فرهنگ، در دوره‌هایی تا غرب اروپا نیز گسترش یافته است.

▪️ معروف‌ترین قورغان جهان، تابحال، قورغان منطقه‌ی ایسیک گؤل قزاقستان با قدمتی ۲۵۰۰ می‌باشد که در کاوش‌های آن یک کاسه‌ی نقره‌ای با نوشته‌ای به زبان تورکی بر روی آن نیز در میان اشیاء یافت‌شده به دست آمده است.

▪️ مهم‌ترین نمونه‌های قورغان در ایران، یکی قورغان ورامین در جنوب تهران شامل حدوداً ۲۰۰ مزار و دیگری قورغان مشکین‌شهر است. ولی قورغان‌های زیاد دیگری نیز در سایر نقاط ایران یافت شده‌اند.


#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [06.05.20 22:30]
عباس‌میرزا دولت‌مرد بزرگ تورک و ادامه دهنده راه خاقان کبیر نادرشاه از دید افسر فرانسوی:


فتحعلیشاه پس از جلوس بر تخت سلطنت، عباس‌میرزا را که هنوز جوان کم سالی بیش نبود به حکومت آذربایجان و فرماندهی جنگ با روسها برگزید. این شاهزادۀ ایرانی از همان اوان به اهمیت انضباط و تاکتیک جنگی اروپاییان پی برد و شاه را بر آن داشت تا در این زمینه از آن‌ها تقلید کند.

شکست‌های مختلف بدون اینکه روحیۀ او را تضعیف کند، عقیدۀ وی را در ادامۀ عملیات جنگی راسخ‌تر می‌ساخت. عباس میرزا نخستین کسی بود که پس از هر شکست فرماندهان را دلداری داد و می‌گفت: «روس‌ها با هر شکستی که به من وارد می‌سازند، ندانسته درسی به من می‌دهند و از فراگرفتن آن درس‌ها نفع بیش‌تری عایدم خواهد شد.

عباس میرزا نزد یک افسر فرانسوی [سروان مهندس لامی] درس ریاضیات می‌خواند و در این زمینه به سرعت پیش می‌رفت. به فرمان او کتاب‌های نظامی گیبرت و همچنین آیین‌نامه‌های مانور پیاده‌نظام را ترجمه کردند. رسم فنی را تا حدودی که بتواند نقشه‌ای را به دقت پیاده کند فرا گرفت. ولی چون شخصاً امکان آموزش این فنون را به زیردستان نداشت، افسر فرانسوی را وادار ساخت تا از بین افسران ایرانی سیزده تن را برگزیند و فنون نوین جنگ را بدانان بیاموزد.

عباس میرزا به این نتیجه رسید که تئوری بدون عمل پوچ و بی‌فایده است. از اینرو، شخصاً به تیراندازی با تفنگ و اجرای مواد نظامنامۀ پیاده‌نظام ارتش فرانسه پرداخت و به کمک افسران وابسته به سفارت فرانسه قریب دو سال از وقت خود را صرف مطالعه و مانور پیاده‌نظام و توپخانه نمود.

عباس میرزا حتی از بررسی در جزئیات ساختمان سربازخانه‌ها، زرادخانه‌ها و کارگاه‌های اسلحه‌سازی، باروت‌کوبی و توپ‌ریزی که به دست افسران فرانسوی بنا می‌شد، غافل نمی‌ماند. او آنچه در قوه داشت و آنچه وضع مالی وی اجازه می‌داد در بهبود وضع لشگریان خود می‌کوشید.

ایرادی که به عباس میرزا می‌توان گزفت جز این نیست که توجهی به تأمین [امنین] شخصی خویش ندارد ... بزحمت او را می‌توان به لزوم گماردن پیشقراولان و دسته اکتشافی متقاعد ساخت.

عباس میرزا با نظر بدی به سفیر انگلستان (آقای ملکم) می‌نگرد. به عقیدۀ وی سفیر انگلیس با جیب پرپول آمده تا ایران را بخرد.

 او بارها از بدرفتاری انگلیسی‌ها با مردم هند سخن می‌گوید و سیاست آنها را برای انهدام امپراتوری مغول [تورک] هند محکوم می‌کند. ضمناً می‌ترسید مبادا همان سیاست را با نفوذ مشئوم خود در ایران نیز اجرا کنند. شاید این ترس چندان هم بی‌پایه نباشد. زیرا سفیر انگلستان چندین بار تقاضا کرده است که کارگزاری سابق بوشهر دوباره تأسیس و در آن عده‌ای از سربازان انگلیسی مستقر گردد... در نقطۀ دورافتاده‌ای چون بوشهر برای سیاست انگلستان ایجاد تحت‌الحمایه‌هایی از حکام دست‌نشانده امر بسیار آسانی است.

اعمال عباس‌میرزا نیز بمانند خصال او قابل ستایش است... ولیعهد ایران به شکار علاقه وافری دارد. از این‌رو اوقات فراغت خود را به شکار می‌گدراند. ضمن شکار به روستاها سرکشی می‌کند و از حال روستاییان جویا می‌شود تا از نارضایتی و آزردگی خاطر احتمالی آنان باخبر گردد.

عباس‌میرزا با مهارت تمام سلاحهای مختلف را بکار می‌برد. من بارها بچشم خود دیده‌ام که ولیعهد ایران در حالیکه به تاخت اسب می‌راند، از فاصله شصت پا به نشانه رفته و زوبین را بر پشت آهوان می‌زند، هنگام نشانه زنی با تیر و کمان هرگز تیرش به خطا نمی‌رود.

لب به می نمی‌زند. اما افسران زیر دستش را که شراب خورده باشند مجازات نمی‌کند... نه تنها عادت بصرف دخانیات ندارد بلکه از قلیان کشیدن نیز نفرت دارد... تا ساعت دو بعدازطهر با وزیران و فرماندهان نظامی بکار مشغول می‌شود. پس از صرف ناهار تا ساعت شش بعدازظهر به اسب سواری می‌پردازد... لباس عباس‌میرزا تفاوتی با لباس ساده‌ترین نگهبانان وی ندارد.

بسیاری از الفاظ فرانسوی و مخصوصاً فرمانهای نظامی را یاد گرفته است... بدون اینکه اهل اسراف باشد بخشنده است. به جمع آوری سلاحهای مختلف و تابلوهای نقاشی و گراورها و نقشه‌ها، ماشین‌ها و مدلهای مختلف آن علاقمند است. شاید کلکسیون وی در این رشته‌ها در تمام آسیا منحصر بفرد باشد.

عباس‌میرزا مخالف عقد عهدنامه گلستان بود و با تمام قوا با متارکه جنگ با روسها مخالفت می‌کرد... او چشم امید به نبرد آینده دوخته و نقشه‌ها و وسائل قابل ملاحظه‌ای برای این نبرد فراهم آورده بود.

اگر تصادفات مانع انجام منویات قلبی ولیعهد ایران نشود، عباس میرزا بانی اصلاحات کشور ایران شده و روح تازه‌ای در کالبد آن خواهد دمید. نقشه‌های اصلاحی او بر مبنای ایجاد ارتش نیرومندی است که استقلال کشور را در برابر بیگانگان و سرکشان داخلی تضمین می‌کند.

منبع: سرهنگ گاسپار دروویل، کتاب سفرنامه دروویل، انتشارات گوتنبرگ، ترجمۀ جواد محیی، چاپ دوم، تیرماه ۱۳۴۸، ص ۲۰۴ - ۱۹۷

#دولتمردان_فرزانه_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [07.05.20 00:29]
[ Photo ]
تورک میتولوژیسینده توسباغا
(لاک‌پشت در اساطیر تورکی)

 

▪️ در اساطیر تورکی، لاک‌پشت، زمین و آسمان بالای آن (کیهان) را بر روی آب تمثیل می‌کند. لاک گنبدمانند آن تداعی‌گر (گنبدِ) آسمان و قسمت پایینی‌اش اشاره‌گر زمین است. پیشروی ملودیک چهار پای لاک‌پشت با تحول آهنگین و هماهنگ چهار فصل سال قیاس می‌گردد و طرح پوسته‌ی لاک آن به یک گروه از ستاره‌ها در نیمکره‌ی شمالی آسمان تشبیه می‌شود. چشم چپش نماد خورشید و چشم راستش نماد ماه است.

▪️ لاک‌پشت به عنوان سرآمد حیوانات سخت‌پوست، سمبل صبر و ماندگاری نیز است زیرا کل زمستان با شکیبایی بی‌حرکت مانده و در تابستان با تغییر پوسته‌ی خود، از آن خارج می‌شود. بنابراین، علاوه بر این که ممثّل قدرت و قیمومیت دولت می‌باشد، نماد ابدیت نیز است.

▪️ به نظر می‌رسد سازنده‌ی آرامگاه کۆل‌تیگین، هنگام طراحی آن به شکل لاک‌پشتی بر روی یک زمینه‌ی سنگی چنین اندیشیده است: همانطور که کیهان آفریده‌ی «اولوتین» (روح والا) که لاک‌پشت نماد آن می‌باشد تا ابد ماندگار است، یاد و خاطره‌ی این شاهزاده‌ی گؤک‌تورک نیز تا زمانی که جهان وجود داشته باشد زنده خواهد ماند.


#فرهنگ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.05.20 12:34]
[ Photo ]
سینان؛ معمار ۳۶۵ اثر بی‌نظیر جهان


▪️ جلوه و شکوه آثار به جا مانده از سینان، معمار شناخته شده‌ی دوران امپراطوری عثمانی، که ۳۶۵ اثر ماندگار از خود به جای گذاشت و با در نظرگرفتن امکانات آن دوره یک نابغه‌ی بی‌نظیر محسوب می‌شود، امروزه نیز توجه میلیون‌ها گردشگر از اقصیٰ نقاط جهان را به خود جلب می‌کند.

▪️ از جمله شاهکارهای وی می‌توان از مسجد سلیمانیه در استانبول و مسجد سلیمیه در شهر ادیرنه (که در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و سالانه ۴ میلیون نفر بازدید کننده دارد) نام برد.

▪️ از معمار سینان آثار فراوانی از جمله کاخ، مسجد، مدرسه، زیارتگاه، عمارت‌خانه (محل کمک به مستمندان در عثمانی)، دارالشفاء، کانال انتقال آب، پل، کاروانسرا و حمام در جغرافیای عثمانی باقیمانده است.

▪️ گفتنی است معمار سینان سال ۱۴۹۰ در روستای آغیرناس کایسری دیده به جهان گشود، در زمان سلطان سلیم به استانبول آمد، در دوره‌ی سلطان سلیمان قانونی در یئنی‌چئری مشغول به کار شد و در ۹ آوریل ۱۵۸۸؛ در سن ۹۸ سالگی چشم از جهان فروبست.


#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.05.20 16:51]
نادرشاه افشار بنيانگذار دولت تورکی افشار


نادرشاه افشار  بنيانگذار دولت تورک افشار، از معدود حکمرانان داراي خودآگاهي و شعور ملي تورک در تاريخ دولتهاي تورکي حاکم بر ايران است. وي از اين منظر شايد تنها با جهانشاه قاراقويونلو، اوزون حسن آغ‌قويونلو، آقا محمدخان قاجار و.... قابل مقايسه باشد. دوره‌ي حاکميت نادرشاه، همچنين دوره‌ي تاثيرگذاري گسترده‌ي زبان تورکي بر فارسي و نفوذ و ورود اصطلاحات و واژگان تورکي متعدد نظامي و اجتماعي در زبان فارسي است. بدين سبب، دولت تورک افشاري، جايگاهي ممتاز در تاريخ زبان و فرهنگ تورک دارد.

نادرشاه افشار اين آخرين جهانگير تورک، در فرهنگ و تاريخ ديني-مذهبي و سياسي-نظامي تورک، ايران و جهان اسلام، از جهات بسيار ديگري نيز داراي اهميت است، جنبه‌هايي که در تاريخنگاري رسمي معمولا بدانها چندان اشاره‌اي نميشود. از جمله:

- ايجاد مذهب جعفري ويا تفسيري از شيعه‌ي دوازده‌امامي متشرعه، که در آن صنف روحاني فاقد قدرت، اهميت و قداست است.

- اقدام براي تقريب و نزديکي مذاهب اسلامي

- سعي و موفقيت در ايجاد دولت عرفي ويا به زبان امروزي لائيک

- تاسيس نيروي دريايي

- طراحي پرچم سه رنگ سبز-سفيد-سرخ دولت تورک افشار

و ......

از اقدامات مشخص نادرشاه افشار در راستاي تورک‌گرائي وي، تدابير مختلفي است که او براي حفظ و ارتقاء موقعيت رسميت دوفاکتو و دولتي بودن زبان تورکي، کاربرد آن در عرصه‌ي ديپلوماسي و تثبيت آن به عنوان زباني نوشتاري- مکتوب انجام داده است. نويساندن کتيبه‌هاي تورکي، از جمله کتيبه‌ي تورکي کلات نادري و کتيبه‌ي تورکي سردر حرم امام علي در نجف، همچنين نگارش نامه‌هاي رسمي به زبان تورکي خطاب به سلطان محمود اول و حکيم‌اوغلو علي پاشا صدراعظم عثماني توسط نادرشاه، نمونه‌هائي از اين تدابير است...

منبع سؤزوموز (با اندکی تخلیص)

@TurkUygarligi

همچنین به دستور نادرشاه منشی وی میرزا مهدی استرآبادی کتاب سنگلاخ را به رشته تحریر درآورد که از سه بخش تشکیل شده است:

قسمت مبانی اللغه: در شرح قواعد دستوری ترکی
قسمت فرهنگ ترکی به فارسی
قسمت تذییل: لغات عربی رایج در ترکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.05.20 17:37]
[ Album ]
کتیبه نادری

کتیبه نادری، سنگ نوشته‌ای است در مدخل دربند ارغون شاه در کلات نادری که شعری به زبان ترکی به سال ۱۱۵۵–۱۱۵۷ بر روی آن حک شده است. ارتفاع کتیبه از سطح رودخانه ۱۵ متر بوده دارای ۲۴ بیت شعر ترکی متعلق به گلبن افشار از شاعران دربار نادر شاه افشار است.

اين شعر تورکي که در ثناي نادر پسر شمشير است، با حمد خدا شروع شده و با ذکر نام شاعر به پایان مي‌رسد. ابيات ١ تا ٤ در مدح خدا، ٥ تا ٧ در نعت رسول، بيت آخر و يا ٢٤ در معرفي شاعر گلبن، بيتهاي ١٨، ١٩ و ٢٠ از زبان نادرشاه و بقيه‌ي ١٣ بيت در ستايش نادرشاه است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.05.20 17:39]
کتیبه نادری

کتیبه نادری، سنگ نوشته‌ای است در مدخل دربند ارغون شاه در کلات نادری که شعری به زبان ترکی به سال ۱۱۵۵–۱۱۵۷ بر روی آن حک شده است. ارتفاع کتیبه از سطح رودخانه ۱۵ متر بوده دارای ۲۴ بیت شعر ترکی متعلق به گلبن افشار از شاعران دربار نادر شاه افشار است. اين شعر تورکي که در ثناي نادر پسر شمشير است، با حمد خدا شروع شده و با ذکر نام شاعر به پایان مي‌رسد. ابيات ١ تا ٤ در مدح خدا، ٥ تا ٧ در نعت رسول، بيت آخر و يا ٢٤ در معرفي شاعر گلبن، بيتهاي ١٨، ١٩ و ٢٠ از زبان نادرشاه و بقيه‌ي ١٣ بيت در ستايش نادرشاه است.

کتيبه‌ي نادري (https://t.me/TurkUygarligi/230) تنها کتيبه‌ي تورکي است که توسط شاهان تورک در قلمروي ايران نويسانده شده و يا تنها نمونه‌ي کتيبه‌هاي تورکي نويسانده شده توسط شاهان تورک قلمروي ايران مي‌باشد که تاکنون يافت شده است.

زبان اين شعر، تورکي مکتوب و مشترک دوره‌ي نادري است که در آن تاثير تورکي عثماني (کاربرد گيبي به جاي کيمي - بيت ٢٣، بولسا به جاي تاپسا - بيت ٢٤، بانا به جاي منه - بيت ١٨، بنيم به جاي منيم - بيت ٢٤، سانا به جاي سنه - بيت ١٩) ديده مي‌شود.

محتوي اشعار اين کتيبه‌ي تورکي به ويژه از جهت اطلاع‌رساني و تائيد داده‌هاي ديگر منابع و اسناد در دو مورد خاص، يکي تبار و اصل و نسب تورکي نادرشاه و ديگري باورها و افکار و سياست مذهبي وي داراي ارزش است.

در بيت ١٢ گفته مي‌شود نادر از اوجاق و يا دودمان امير تيمور است (نَسَب ايله شر‌ف و فخرِ اوجاقِ تيمور- حَسَب ايله به جهان، شاهِ شهاندير مشهور). اين تثبيت کاملا در تطابق با داده‌هاي منابع و اسناد تاريخي متعددي است که در آنها نادرشاه به صورتهاي گوناگون و به کرات بر نسب و اصليت و تبار تورکي خود و آگاهيش بر تاريخ ملي (تورک)، قومي (تورکمان) و ايلي (افشار) خويش تاکيد کرده است. به عنوان نمونه نادرشاه در بسياري از خطابات و مکتوبات خود بر تورکمان و افشار بودن خود (هويت فعلي)، در نامه به صدراعظم عثماني حکيم‌اوغلو علي پاشا بر خويشاوندي خود و ايل تورک افشار با ارتوغرول موسس سلسله‌ي عثماني (تاريخ نزديک) و آمدن ايل افشار از آناتولي به آزربايجان و ايران، و در نامه‌نگاري و تماس با حکام و اميران آسياي ميانه و ... بر پيوند تباري خود با سلاطين تورکستان و شبه جزيره‌ي هند از جمله امير تيمور (تاريخ دور) تاکيد کرده است.

اشاره‌ي شعر به حسب و مقام شهنشاهي نادرشاه ناشي از آباء و اجداد وي، در رابطه با دوکترين حاکميت جهاني تورکان (دالاي) است. نادر نيز به سبب تورک بودن، خود را منسوب به و وارث حکام جهانگير تورک مي‌دانست. همچنين ترکيب "خلق عظيم" در بيت ١٤ که گفته مي‌شود از سوي "خداوند" به نادر اعطا شده، همان مفهوم "گور اولوس" است که در فرامين خاقانهاي تورک و موغول، از جمله چنگيز بکار مي‌رفت و عطيه‌ي "تنگري" شمرده مي‌شد.

قوميت‌گرايان افراطي فارس و پان‌ايرانيستها که نمي‌توانند و يا نمي‌خواهند تورک بودن نادرشاه را پذيرا شوند به توجيه اين موارد پرداخته‌اند. عده‌اي از آنها ادعا نموده‌اند نادرشاه با پيش راندن تبار تورکي و خويشاوندي خود و ايل تورکمان افشار با ديگر سلاطين و حکام جهان تورک، میخواسته مقام و منزلت خانوادگی خود را بالا برد و نیز بهانه‌ای برای تصرف قلمروي تیمور به دست آورد. ويا قدوسی در کتابش بنام نادرنامه مي‌گويد "نسبت نادر به تیمور در اين شعر به سبب جهانگشایی بوده، نه به سبب نژادی" (ص٦١٩). حتي برخي از پان‌ايرانيستها ادعا کرده‌اند کتيبه‌ي نادري به علت اعتراض نادرشاه به اینکه او را در اين کتيبه به تیمور لنگ نسبت داده‌اند ناتمام مانده است. واقعيت آن است که همه‌ي اين ادعاهاي غيرجدي خيالپردازيهايي بي‌پايه‌اند. بنا به گواهي اسناد و مدارک و منابع بي‌شمار، نادرشاه يک شخصيت تورک و افزون بر آن کاملا آگاه بر هويت ايلي افشار و قومي تورکمان و ملي تورک خود بود. نسبت تورکي وي در اين شعر به هيچ وجه معني مجازي ندارد، بلکه بيان يک واقعيت مبرهن و معلوم است.

منبع سؤزوموز (با اندکی تخلیص)

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.05.20 21:54]
[ Video ]
توضیحی در باره‌ی کلمه‌ی تورکی چالیْ (çalı)، نام روستای پدری پرویز پرستویی

 

▪️ چالیْ در لغت به معنی درختچه است و عموماً به درختچه‌هایی مانند تمشک گفته می‌شود که از ریشه دارای چندین تنه، و شاخ و برگی خاردار هستند.

▪️ کلمه‌ی تورکی چالیْ، اسم چندین روستا در نقاط مختلف ایران نیز است که اسامی بیشتر آنها - به دلیل فقدان دانش و اطلاعات کافی و یا عمداً - به اشکال نادرست نظیر چهارلو، چهارلی، چارلی، چارلو، چاللی و چالو نوشته می‌شود.

▪️ کلمات مرکّبی مانند چالیْ‌بولبولو، چالیْ‌قوشو، چالیْ‌تیکانی، چالیْ‌سوپورگه‌سی و ... نیز در زبان تورکی وجود دارند.


#زبان_تورکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک=15 آگوست تا 14 جونه 2020

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.06.20 14:49]
مروری بر تاریخچه‌ی جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی تورک در تورکیستان و روسیه ـ بخش اول: آلاش اوردا (۱/۴)

 

جنبش «آلاش اوردا» نام حرکت ملی تورک‌های تورکيستان (منطقه‌ی قزاقستان و قیرغیزستان) در دهه‌های ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ و همچنین نام دولت ملی مستقلی است که در سال ۱۹۱۷ با زعامت این جنبش در تورکيستان تأسیس گردید و رسماً تا ۱۹۲۸ ادامه داشت. رئیس‌جمهور دولت تازه‌تأسیس تورک «علیخان بؤکئیخانولی» و پایتخت آن «سئمئی» بود.

«آلاش اوردا» در سال ۱۹۰۵ با حرکت «آلاش» به وجود آمد و با تأسیس حزب آلاش در سال ۱۹۱۲ قوت گرفت. این حزب، گرچه فعالیت‌های سیاسی خود را در ۱۹۲۸ متوقف نمود اما عملاً تا سال ۱۹۳۷ در صحنه حضور داشت. موجودیت آلاش اوردا در سال‌های واپسین به شکل طیف ملی‌گرای حزب کمونیست تورکيستان بود که بعد از ۱۹۳۷ از میان برداشته شدند. در سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹۸۰ دوباره یک حزب ملی‌گرای تورک که دایره‌ی نفوذش کشورهای قزاقستان و قیرغیزستان بود با همین نام تأسیس گردید.

«آلاش» که در لغت به معنای «آمین» می‌باشد، طبق افسانه‌های موجود نام جدّ مشترک تورک‌های قزاقستان و قیرغیزستان، (و مشابه اوغوز برای تورک‌های ایران، تورکیه، آذربایجان، تورکمنستان، عراق، سوریه، بالکان و ...) است، و «اوردا» همان «اوردو» می‌باشد که در لغت به معنی «ارتش و مجموعه‌ی نیروهای مسلح یک ملت» بوده و نام دیگر آلاش نیز است. سرود ملی دولت آلاش اوردا با جمله‌ی «Аrğı аtаm, er Türik» به معنی «اولو آتام، ار تورک دور / نیای اعلای من، تورک قهرمان است» شروع می‌شد.

در سال ۱۹۰۵ برخی اشراف و نجبای تورک در کنگره‌ی مسلمانان تورکیستان که توسط موصطافا چوکای و با شعار «همه‌ی ما فرزندان آلاش هستیم» سازماندهی شده بود، در تاشکند گرد آمده و جنبش آلاش اوردا را پایه‌گذاری کردند. سپس روشنفکران تورک مناطق قزاقستان و قیرغیزستان نیز به این حرکت پیوستند. عمده‌ترین اهداف این جنبش که بر تورک بودن خود تأکید می‌ورزیدند، سه چیز بود: مدرنیزاسیون اسلامی در تورکيستان، لغو قانون تزاری تخته‌قاپو کردن کوچ‌نشینان تورک و اخراج روس‌های مهاجر از خاک تورکيستان.

جنبش آلاش با کمیته‌ی مسلمانان تورکيستان به رهبری موصطافا چوکای ارتباط تنگاتنگی داشت. همچنین با حرکات تورک‌های جوان در امپراطوری عثمانی و کمیته‌ی تورک ـ تاتار که توسط میرسلطان گالییئف در منطقه‌ی ایدیل ـ قاما تشکیل شده بود همکاری داشت.
حرکت آلاش اوردا در سال ۱۹۱۲ به یک حزب تبدیل گردید. علاوه بر موصطافا چوکای، دو برادر از قیرغیزستان کنونی به نام‌های عبدالغفار ایمانوف و آمان‌گلدی ایمانوف، و یکی از مقام‌های دولت تزاری در قزاقستان به نام علیخان بؤکئیخانولی نیز به این حزب پیوسته بودند. بؤکئیخانولی بانفوذترین عضو حزب بود و در تعیین عناصر اصلی حزب قدرت زیادی داشت. زیرا وی عضو مجلس دومای روسیه و منسوب به فراکسیون «چانچیلار» بود که از نظر سیاسی به روس‌های «سوسیال ـ انقلابی» تمایل داشت. در تشکیل این حزب ملی‌گرا سه تن یعنی «علیخان بؤکئیخانولی»، «احمد بای‌تورسونوف» و «میر یعقوب دئولت‌اف» بیش از دیگران مشهور هستند.

حزب آلاش در این دوره یک حزب تماماً ملی‌گرای تورک بود و همه‌ی تورک‌های امپراطوری تزار را به اتحاد و تشکیل توران بزرگ دعوت می‌کرد. بؤکئیخانولی که مقام دولتی داشت خود را وارث جنگیزخان می‌دید و برادران ایمانوف که روحانی دینی (قوجا) بودند خود را میراثدار حضرت محمد (ص) می‌دانستند.

حزب آلاش، در پی فروپاشی امپراطوری تزار در سال ۱۹۱۷ اهمیت بیشتری در صحنه‌ی سیاسی منطقه یافت. آنها خواهان یک دولت ملی تورک و خودمختاری منطقه‌ی خود (قزاقستان و قیرغیزستان) در روسیه‌ی جدید بودند. می‌خواستند این دولت شامل تمام سرزمین‌های تورک‌هایی که روس‌ها آن زمان با نام قیرغیز می‌شناختند (یعنی دو کشور قزاقستان و قیرغیزستان) بوده و نیز آلاش اوردا نامگذاری گردد. موصطافا چوکای نیز اولین رهبر این دولت شناخته شده بود.


#تاریخ_تورک

وحید ابراهیمی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.06.20 14:49]
مروری بر تاریخچه‌ی جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی تورک در تورکیستان و روسیه ـ بخش اول: آلاش اوردا (۲/۴)

 

در ۲۰ مارس ۱۹۱۷ فراخوانی از طرف بؤکئیخانولی و دئولت‌اف در روزنامه‌ی قزاق منتشر شد که در آن بر متحدسازی سه ژوز (ژوز بزرگ، متوسط و کوچک)، تشکیل دولت ملی خودمختار در تورکيستان و آمادگی برای انتخابات پارلمانی تأکید شده بود. در این دوره حزب مذکور برای تشکیل یک دولت خودمختار در چارچوب روسیه تلاش می‌کرد ولی وقتی کادت‌ها (حزب لیبرال دمکرات مشروطه‌طلب روس) از ایده‌های آنها حمایت ننمود، به سرعت به جبهه‌گیری در مقابل آنها برخاست. اگرچه برخی از اعضای کادت‌ها از ایده‌ی تشکیل دولتی همانند ایالات متحده‌ی امریکا که هر یک از ایالات در امور داخلی خود دارای خودمختاری و استقلال عمل می‌باشند دفاع می‌کردند ولی مواردی بود که مانع از اتفاق آلاش با کادت‌ها می‌گردید. اهم این موارد به نظر بؤکئیخانولی عبارت بودند از: خصوصی‌سازی اراضی، خودمختاری ملی و جداسازی دین از سیاست. اعضای آلاش خصوصی‌سازی اراضی را ترفندی برای خارج کردن اراضی از چنگ اهالی بومی که همگی تورک بودند و واگذاری آن به روس‌ها قلمداد می‌کردند.

آلاش اوردا، همزمان با این برنامه‌ها، از حرکات صورت گرفته در سایر نقاط تورکيستان نیز حمایت می‌کرد. در بهار سال ۱۹۱۷ در بیشکک حرکتی به نام «آلاش باشان» (آلاش باش حرکتی) به رهبری برادران ایمانوف تأسیس شد. مرکز این حرکت، نه بیشکک بلکه شهر خوقند انتخاب گردید.

قبل از پایان سال ۱۹۱۷، آلاش اوردا در شهر اورنبورگ، کنگره‌ی مسلمانان قیرغیز را برپا نمود که از یک دولت قزاق خودمختار در چارچوب روسیه حمایت می‌کرد. در این کنگره مواردی همچون نوع دولت، خودمختاری ملی، مسئله‌ی اراضی، تشکیل ارتش ملی، زمستو (شوراهای روستایی)، تحصیل به زبان مادری، حقوق زنان، قانونگذاری و مشارکت در انتخابات مورد مذاکره‌ی نمایندگان قرار گرفت. در اثنای کنگره دو ایده در مورد شکل و ماهیت دولت مطرح گردید. اولین ایده از طرف بؤکئیخانولی مطرح گردید و از تبدیل روسیه به جمهوری فدرال و دموکرات طرفداری می‌کرد. ایده‌ی دوم توسط بای‌تورسونوف و دئولت‌اف مطرح گردید و از ایده‌ی استقلال ملی هواداری می‌کرد. کنگره نهایتاً پس از مذاکرات طولانی حمایت خود را از ایده‌ی تشکیل دولت خودمختار اعلان نمود. بعلاوه، جهت نیل به این خودمختاری بر همکاری با دیگر تورک‌های روسیه نیز تأکید داشتند. اما آلاش اوردا در این برهه، در این فکر بود که قیرغیزها یعنی اهالی قزاقستان امروزی نقش رهبری دیگر تورک‌ها را به عهده بگیرند.

مواضع ملی‌گرایانه‌ی آلاش اوردا مبنی بر مخالفت با صعود بلشویک‌ها به رأس حکومت، و حمایت از روسیه‌ی دموکراتیک، این حزب را رو در روی رژیم نوین بلشویکی قرار داد. در جریان جنگ‌های داخلی روسیه، آلاش اوردا، برای دفاع از سرزمین تورکستان در مقابل بلشویک‌ها یک ارتش ملی ویژه تشکیل داد اما نتوانست منطقه‌ی بزرگ متحد را حفظ کند و بنا به سیاست‌شان به دو قسمت تجزیه شدند و به دلیل وجود مشکل ارتباطات بین این دو بخش، دو مدیریت جداگانه تشکیل شد. رهبر بخش غربی بؤکئیخانولی و رهبر بخش شرقی برادران ایمانوف شدند.

موصطافا چوکای برای رفع این اختلافات با کسب رضایت برادران ایمانوف دولت جدیدی را در تمام منطقه‌ی قزاقستان و قیرغیزستان کنونی اعلان نمود ولی این دولت عملاً محلی از اعراب نداشت، زیرا رژیم کمونیستی روس تنها بؤکئیخانولی را به عنوان رهبر آلاش اوردا به رسمیت می‌شناخت.

از طرف دیگر، اختلافات در درون جنبش آلاش اوردا در خصوص خودمختاری به تدریج اوج می‌گرفت. در حالی‌که موصطافا چوکای و محمدجان تینیشپایف بر خودمختاری گسترده‌ی تورکيستان و اتحاد با دیگر جوامع تورک منطقه ـ چه در روسیه و چه در چین و افغانستان و ایران ـ تأکید می‌کردند، بؤکئیخانولی با خودمختاری مخالفت می‌نمود. دولت بلشویکی نیز از طریق عوامل نفوذی با حمایت از بؤکئیخانولی به این اختلافات دامن می‌زد.

به منظور مقابله با بلشویک‌ها، (جناح خودمختاری‌طلب) آلاش اوردا دست به همکاری با ارتش سفید زدند. به نظر آنها حکومت ایالتی تنها نهاد دولتی مشروع بود و از طرف دیگر روس‌های لیبرال در صفوف آنها بودند. همچنین از دیدگاه آنها ارتش سفید قوی‌تر از بلشویک‌ها به نظر می‌رسیدند و لیبرال‌های موجود در صفوف ارتش سفید حاضر به اعطای نقش بیشتری به تورک‌ها بودند.


#تاریخ_تورک

وحید ابراهیمی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.06.20 14:50]
مروری بر تاریخچه‌ی جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی تورک در تورکیستان و روسیه ـ بخش اول: آلاش اوردا (۳/۴)

 

ارتش سفید آماده‌ی واگذاری تجهیزات و سلاح به نیروهای تورک و آموزش نظامی آنها بود ولی در سال ۱۹۱۹ ارتش آلاش اوردا ضربه‌ی سنگینی از ارتش سرخ دریافت کرد و بسیاری از رهبران حزب شهید شدند. در همین سال دولت بلشویک عفو عمومی اعلان نمود و پس از آن، طیف رفرمیست آلاش اوردا با استفاده از عفو عمومی به حزب کمونیست تورکيستان و بلشویک‌ها ملحق شدند ولی نیروهای طیف ملی‌گرای حزب به نواحی جنوبی تورکيستان رفته به قیام باسماچی (حرکت ملی تورک‌های ازبکستان، تاجیکستان و تورکمنستان کنونی) پیوستند. بدین‌ترتیب بلشویک‌ها توانستند مقاومت موجود را بشکنند.

یک سال بعد دولت بلشویک، منطقه‌ی خودمختار سوسیالیستی شورایی قیرغیزستان به مرکزیت اورنبورگ را تأسیس نمود. رهبران سابق آلاش اوردا در آغاز نسبت به اعضای حزب کمونیست نقش مهم‌تری در حکومت داشتند و بیشتر بر سریر قدرت بودند ولی بعداً متهم به ملی‌گرایی بورژوایی گردیده و تصفیه شدند. حزب آلاش اوردا در ظاهر به صورت حزبی از تورک‌های قزاقستان وجود داشت اما از طرف کمونیست‌ها کنترل می‌شد. جناح مربوط به قیرغیزستان نیز که در همان ۱۹۱۹ از بین رفته بود. حکومت مستقل آلاش اوردا گرچه سه سال بیشتر دوام نداشت ولی الهام‌بخش قیام‌های دیگر تورک‌ها در سال‌های بعد گردید.

بؤکئیخانولی به مسکو نقل مکان کرده و خود را از سیاست کنار کشید. در مجلس روسیه به عنوان مترجم مشغول شد و به روزنامه‌نگاری و نویسندگی پرداخت اما از تفکر ملی‌گرایی تورکی دست بر نداشت. در روسیه برای چندین جریده‌ی تورک نویسندگی کرد و چند کتاب نیز نوشت.

چند هفته بعد از انقلاب اکتبر در ۲۱ نوامبر روزنامه‌ی «قزاق» برنامه‌ی حزبی آلاش را منتشر نمود. این برنامه شامل ده ماده به شرح زیر بود:

• روسیه باید به جمهوری دموکراتیک فدرال متشکل از جمهوری‌های خودمختار تبدیل گردد. در انتخابات همه‌ی افراد فارغ از تعلقات زبانی، مذهبی و جنسیت برابر می‌باشند.

• منطقه‌ی خودمختار قزاق باید از وضعیت مشابه با دیگر مناطق برخوردار باشد.

• در فدراسیون روسیه باید برابری سیاسی ایجاد شود و امنیت برقرار گردد.

• دین باید از سیاست جدا باشد و همه‌ی ادیان آزاد و برابرند. تورک‌ها دارای مفتی خاص خود می‌باشند.

• دادگاه‌ها باید با سنت‌های هر جامعه انطباق داشته باشد و به زبان بومی اکثریت جامعه (تورکی و یا روسی) برگزار گردد.

• برای دفاع از جامعه تشکیل نیروی نظامی لازم و ضروری است.

• مالیات باید بر طبق دارایی افراد باشد.

• حقوق کارگران باید به نفع کارگران باشد. آلاش در این زمینه از برنامه‌ی منشویک‌ها حمایت می‌کند.

• همه باید از حق تحصیل برابر برخوردار باشند. تحصیل باید آزادانه و در مقاطع ابتدایی به زبان مادری تورکی باشد. تورک‌ها باید تا مقاطع آموزش عالی دارای نهادهای آموزشی خاص خود باشند.

• در تقسیم اراضی کشاورزی بومیان بر مهاجران اولویت دارند. زمین‌های حاصلخیز باید از آن بومیان (تورک‌ها) باشد.


#تاریخ_تورک

وحید ابراهیمی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.06.20 14:50]
مروری بر تاریخچه‌ی جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی تورک در تورکیستان و روسیه ـ بخش اول: آلاش اوردا (۴/۴)

 

بؤکئیخانولی در سال ۱۹۳۷ در مسکو به طرز مشکوکی به قتل رسید که احتمال می‌رود به دستور استالین و به وسیله‌ی مأمورین ک‌گ‌ب کشته شده باشد. تورار ریسکولوف نیز که به بلشویک‌ها پیوسته بود، به سال ۱۹۳۷ اعدام گردید. در مجموع بیش از ۲۲ هزار نفر، شامل اکثر رهبران جنبش به قتل رسیدند و پس از آن حزب آلاش اوردا تماماً منحل گشته و اعضایش در حزب کمونیست ادغام شدند و بدین‌ترتیب پرونده‌ی آلاش اوردا بسته شد.

اگر چه برنامه‌ی حزبی آلاش اوردا در بسیاری از موارد با برنامه‌های دیگر احزاب و تشکل‌های فعال در منطقه‌ی تورکيستان تشابه نشان می‌دهد، ولی از نقطه نظر هویت مد نظر برای منطقه و دولت، و رویکرد بانیان آن به دین با احزاب دیگر تفاوت ماهوی داشت. روی هم رفته، خاستگاه هویتی احزاب تورکسيتانی عموماً منسوبیت به اسلام و ملیت تورک بود و از این رو دارای ماهیتی ملی‌گرایانه و تورک‌دوست بودند. اما بیشتر این احزاب دارای رویکرد سنتی به هویت بوده و آن را بر مبنای تقابل با روس‌ها تعریف می‌کردند. در حالی‌که حزب آلاش اوردا برعکس احزاب دیگر، برای اولین بار در تورکيستان از هویت خاص‌گرایانه‌ی ملی (تورک) دفاع نمود.

دومین جنبه‌ی متمایز کننده‌ی آلاش اوردا از دیگر احزاب تورکيستانی، رویکرد حزب به دین بود. رهبران آلاش اوردا به اعتقادات مردم اهمیت می‌دادند، ولی خواهان جدایی نهاد دین و سیاست از هم بودند. به نظر نوربک خیرمحمدوف، دلایل ذیل موجب گردید تا بزرگان و گردانندگان آلاش اوردا چنین رویکردی نشان دهند:

• در جامعه‌ی تورک، دین در هیچ دوره‌ای دارای نقش سیاسی نبود. از این رو، ساخت اجتماعی سنتی جامعه از جدایی نهاد دین و سیاست دفاع می‌کرد.

• مسئله‌ی اصلی در تورکيستان، بخصوص قزاقستان کنونی، مسئله‌ی تصاحب اراضی تورک‌ها توسط روس‌ها بود. از این رو، مقاومت اهالی بومی در مقابل روس‌ها ماهیتی ملی داشت.

• تورک‌های قزاقستان خیلی زودتر از دیگر تورک‌های منطقه با فرهنگ و ارزش‌های جدید و اروپایی آشنا گشته بودند و روشنفکران قزاقستانی دارای تمایلات آشکار غربی بوده و میل به پیشرفت داشتند.

پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۸۸ بسیاری از فعالین تورک‌گرا در قزاقستان و قیرغیزستان با پیوستن به حرکات «آزاد» و «آسار» (تعاون)، یک حزب ملی‌گرای اسلامی به نام «حزب استقلال ملی آلاش» تشکیل دادند. تشکیل این حزب در عین حال جوابی به تشکیل احزاب ملی‌گرای روس بود.

اهداف حزب آلاش بازبرپایی دولت آلاش و مدرن‌سازی اسلام در تورکيستان بود. بعلاوه، از ایده‌ی لزوم تأسیس یک کشور تورک برای تمام مردمان تورک آسیای مرکزی (دولت‌های متحد تورکيستان) نیز حمایت می‌کرد. با حزب اسلامگرای افراطی و راست «تورکیستان پارتیسی» (حزب تورکيستانی) نیز همکاری نمودند. این حزب اهدافی چون رجعت تمام تورک‌های منطقه به دین اسلام و خروج غیرمسلمانان از منطقه را در سر داشت.

حزب آلاش در سال ۱۹۹۴، از طرف دولت قزاقستان به عنوان حزبی فاشیستی قلمداد شده و ممنوع گردید. برخی اعضای حزب که حاضر به فعالیت در چارچوب فقط قزاقستان بودند دوباره به عضویت حزب «آزاد» در آمدند. طیف ملی‌گرا نیز یک حزب ملی‌گرای جدید به نام «آسار» (تعاون) تشکیل دادند. امروزه در حالی که جناح قزاقستانی حزب آسار در مجلس این کشور حضور دارد، جناح قیرغیزستانی آن برای بقای سیاسی مجادله می‌کند.


#تاریخ_تورک

وحید ابراهیمی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.06.20 16:06]
مقاله: مروری بر تاریخچه‌ی جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی تورک در تورکیستان و روسیه ـ بخش اول: آلاش اوردا

یازار: وحید ابراهیمی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی


بخش اول (https://t.me/TurkUygarligi/308)

بخش دوم (https://t.me/TurkUygarligi/309)

بخش سوم (https://t.me/TurkUygarligi/310)

بخش چهارم (https://t.me/TurkUygarligi/311)


#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.06.20 11:34]
[ Photo ]
امان‌نامه‌ی [قورونتولوق] تورکی شاه عباس دوم قیزیلباش (صفوی) خطاب به بیگ‌لربیگی شیروان منوچهرخان


ابوالمظفّر والمنصور شاه عبّاس الموسوی الصفوی الثّانی

اخلاص طریقی‌نده راسخ‌ العقیده، شجاعت و مبارزت یولوندا پسندیده، حاجی منوچهرخان!

توجّه و عنایتیم.ی طرفی‌نه نهایت‌سیز بیلیپ، اؤزونو اکثر خاطریم‌ده بیله‌سه‌ن! خصوص بعضی فیض‌لی مجلس‌له‌رده انشاءالله یاخشی وجه‌یله حضوروموزا یئتمه‌ک میسّر اولا!

آیینه‌یِ ضمیری ائمه‌یِ معصومین علیه السّلام مهری‌نده‌ن مصفّیٰ درویش مصطفیٰ، یول‌داشی بیرله شیروان سمتی‌نده‌ن اؤز ولایتی‌نه گئتمه‌ک اراده‌سی وار. مهربان‌لیق لازمه‌سین.ی یئره گتیریپ، روانه ائده‌سه‌ن!

منبع: سؤزوموز

#پادشاهان_فرزانه_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.06.20 11:47]
چند نکته در باره‌ی شاه عباس دوم صفوی و امان‌نامه‌ی تورکی او:


امان‌نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم (https://t.me/TurkUygarligi/314) از منظر زبان تورکی، سبک‌شناسی، تاریخ تطور نثر تورکی و پژوهش در زیرگونه‌های نامه‌نگاری تورکی دارای اهمیت است. به لحاظ زیرگونه‌های نامه، می‌توان آن را هم‌زمان یک نامه‌ی منشیانه، دوستانه و صوفیانه به حساب آورد.

نثر این امان‌نامه ترکیبی از نثر محاوره، نثر خطابه‌ای و نثر مکاتیب؛ نثر شاعرانه و نیز نثر منظوم است. از نظر سبک‌شناسی واژه‌گانی (عدم کاربرد لغات مهجور، واژه‌گان دخیل فارسی و عربی، تکرار واژه‌ها، ..)، نحوی (ساختار جمله‌ی تورکی، کوتاهی جملات) و بلاغی (اطناب، ..) دارای نثری مستحکم و سالم، ساده و شیوا است.

این امان‌نامه نشان می‌دهد که تورکی‌نویسی در آن دوره به درجه‌ی تولید قلم‌های مجرب و آوانگاردی که یکی از آن‌ها شاه عباس دوم است پیشرفت کرده بود. هم‌چو نثر رسیده و زلالی منطقا نمی‌تواند نخستین تجربه‌ی نگارنده آن باشد.

شاه عباس دوم فرزند شاه صفی و آنا خانم، هفتمین پادشاه دولت تورک قیزیلباش - صفوی (١٦٤٢-١٦٦٦) و یکی از شاهان خوش‌نام و محبوب، بافرهنگ و فرزانه‌ی آن سلسله‌ی تورک است. حکم‌داری وی علی‌رغم جوانی‌اش (در سن ٣٤ ساله‌گی فوت نموده است) عموما عاقلانه و موفق، و خود وی هم موقع‌شناس، مدبر، عادل و صاحب اراده توصیف شده است. وی با تخفیف مالیات‌های کمرشکن، خشنودی عموم مردم را بدست آورد.

شاه عباس دوم با فاصله گرفتن از عثمانلی‌ستیزی و جنگ‌طلبی، روابط دوستانه‌ای با تورکان عثمانلی و خانات اوزبیک برقرار کرد. در زمان او کشور از امنیت و آرامش نسبی برخوردار شد (به جز دوره‌ی بازپس‌گیری قندهار از تیموریان توسط اوردوی شاه عباس دوم که آن هم به محبوبیت وی افزود). دوره‌ی شاه عباس دوم، همچنین دوره‌ی تسامح و اعتدال نسبی در عرصه‌ی برخورد دولت با مذاهب و ادیان، و رونق دگرباره‌ی فرهنگ و اقتصاد است.

شاه عباس دوم در علوم ریاضی و نجوم دست داشت و وارد در امر محاسبات دفتری بود. وی مانند اغلب سلاطین و خاقان‌های تورک –موغول، به ساخت و گسترش بناهای عمومی و تاریخی، ترمیم و تعمیر آن‌ها اهمیت زیادی می‌داد (پل خواجو، قصر چهل ستون، مسجد جامع اصفهان، باغ سعادت و عمارات و پل و دریاچه و سد آن، عالی قاپو، .... در زمان وی ساخته و یا ترمیم شدند).

شاه عباس دوم با زبان‌های اوروپائی از جمله زبان فرانسه آشنا، دوست‌دار علم و اهل هنر و مشوق هنرمندان و نقاشان و معماران و صنعت‌کاران بود. خود نیز شخصیتی هنرمند و صنعت‌کار بود، نقاشی می‌کرد و دسته‌ی شمشیر مرصع می‌ساخت. کتاب‌خوان، شعردوست و شاعر بود، به زبان تورکی علاقه داشت و در توسعه‌ی ادبیات تورک تلاش می‌نمود. او در شعر تورکی ثانی تخلص می‌کرد و در نثر تورکی نیز سرآمد بود.

زبان تورکی در زمان شاه عباس دوم زبانی رسمی دوفاکتو و دولتی در ایران بود و در پایتخت دولت تورک قیزیلباش-صفوی در اصفهان در مراسلات و مکاتبات رسمی از جمله توسط شخص اول مملکت بکار می‌رفت. از میسیونرهای مسیحی برادران کرملیت نیز که در آن دوره در مملکت قزلباش و دربار آن بوده‌اند بیان می‌کنند که در زمان شاه عباس دوم تورکی زبان دربار بود و در اصفهان و همچنین در شمال گسترش زیادی داشت. امان‌نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم، همچنین مکتوب تورکی او به تزار روس میخائل فییودوروویچ بنیان‌گذار سلسله‌ی رومانوف، ... تائیدی دیگر بر این واقعیت است.

منبع: وبلاگ سؤزوموز

#پادشاهان_فرزانه_تورک

@TurkUygarligi
.

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.06.20 16:25]
«لال قلعه (https://t.me/TurkUygarligi/316)» یادگار امپراتوری تورک بابور در دهلی


زمانی که شاه جهان (پنجمین امپراتور تورک سلسله بابور از نوادگان امیر تیمور) پایتخت خود را از آگرا به دهلی منتقل نمود فرمان بنا کردن این قلعه را به سال ۱۶۳۹ صادر کرد. ساخت این قلعه ۹ سال طول کشید محل قرارگیری آن در کنار رود یامونا و به شکل یک هشت ضلعی نامنظم می‌باشد. دور تا دور قلعه را دیوار قرمز رنگی به طول ۵.۲ کیلومتر و ارتفاع ۱۶ تا ۳۳ متر احاطه کرده است. این قلعه اقامتگاه خانواده سلطنتی بوده و تمامی مراسم های سیاسی و تشریفاتی در آن مکان انجام می‌شده است.

این قلعه شگفت انگیز که در سال ۲۰۰۷ در لیست میراث جهانی یونسکو ثبت گردیده است، از نمونه های مهم معماری تورکی در هندوستان می‌باشد و دیگر ساختمان‌ها و باغ‌ها در دهلی، کشمیر، روح الخاند، راجستان، پنجاب و براج از آن تاثیر و ایده گرفته‌اند.

هم اکنون در این بنا دو موزه وجود دارد موزه اول شامل منسوجات کتابها، اشیا و دست نوشته‌های تاریخی و هنری می‌باشد که به دوران امپراتوری تورک بابور ارتباط دارد. موزه دوم اکثراً متعلق به نمایش جنگ افزار های تاریخی آن زمان تا دوران اشغال انگلیس است.

بادان و ساوان از عمارت‌های مخزن‌دار این بنا می‌باشند و همچنین حمام شاهی که دارای دو قسمت ممتاز محل و رنگ محل در بخش زنان یا اندرونی می‌باشد، دعوت خانه که محل اقامت شاهزاده بوده و در نهایت مسجد مروارید یا موتی که توسط جانشین شاه جهان بنا شد.


قسمت‌های مهم لال قلعه:

حیاط خارجی بزرگ و مستقلی با سنگ های مرمری سفید دیوان عام یکی از بخش‌های زیبای این قلعه است شاه برای اینکه با عموم مردم دیداری انجام دهد روی ایوانی در دیوار شرقی می‌ایستاد.

اما دیوان خاص مختص ملاقات های خصوصی شاه و میهمانان بود و تخت مشهوری به نام تخت طاووس قرار دارد همان تختی که به وسیله نادر شاه به ایران آورده شد.

از دیگر اتاق‌ها می توان از کاخ رنگی یا رنگ محل با زیباترین تزئینات طلایی،حوض مرمرین و سقف نقش‌دار اقامتگاه همسر اصلی یاد کرد. و اتاق خصوصی شاه به نام ممتاز محل که شامل عبادتگاه‌ها و اتاق خواب‌ها و ایوان‌ها می‌باشد.

از بخش‌های مختلف لال قلعه  می‌توان به درواز لاهور، دروازه دهلی، دروازه فیل، چاتاچوک، نقاره خانه، باغ حیات بخش، خاص محل، بُرج مثمن، نهر بهشت، دیوان عام، کرسی یا تخت شاهی اشاره کرد. لال در زبان هندی به معنی سرخ می‌باشد.

آخرین امپراطور تورک بابور توسط انگلیسی‌ها در سال ۱۸۵۸ در لال قلعه محاکمه و به رانگون تبعید شد و همان کاخی که زمانی محل زندگی قدرتمندترین پادشاهان تورک بود به پادگان نظامی تغییر کاربری داد.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.06.20 12:39]
یک شعر تورکی از عبدالقادر غیبی مراغی معروف به عبدالقادر مراغه‌ای (۱۴۳۵ - ۱۳۵۳م) شاعر، موسیقی‌دان، نوازنده و هنرمند تورک


ای جان-ی جهان، بحر-ی صفا، بیزنی اونوتما!
وه ماه-ی جبین، مهر-ی لقا بیزنی اونوتما!

حقدن دیله‌ییر جان و گؤنگول عؤمرونگ اوزاغی،
وِردیم بودورور صبح و مساء بیزنی اونوتما!

اول دم کی، شها، وئرسه یوزونگ حسن زکاتی،
گر اولمایا حاضیر بو گدا، بیزنی اونوتما!

آیریلمادی جانیم قیلیج ایله ائشیگینگدن،
گر چرخ-ی فلک قیلدی جدا، بیزنی اونوتما!

واردیر کرمینگدن بو قده‌ر بیزگه توقع،
گر سالدی جدا بیزنی غزاء، بیزنی اونوتما!

بیز عؤمرونگو حقدن دیله‌ریز چون به دعاها،
سن عیش قیل و روح فزا، بیزنی اونوتما!

هجران قیلادور هر نفسی سینه‌می مجروح،
بیر قیل بو جراحتگه دواء، بیزنی اونوتما!


Éy cân-i cihân, behr-i sefâ, bizni unutma!
Veh mâh-i cebîn, mihr-i liḳâ
bizni unutma!

Haḳdan dileyir cân ü göŋül ‘ömrüŋ uzaġı,
Virdim budurur subh u mesâ’, bizni unutma!

Ol dem ki, şehâ, vérse yüzüŋ hüsn zekâti,
Ger olmaya hazır bu gedâ, bizni unutma!

Ayrılmadı cânım ḳılıc ile éşiğiŋden,
Ger çarḫ-i felek ḳıldı cüdâ, bizni unutma!

Vardır keremiŋden bu ḳadar bizge tavaḳḳu,
Ger saldı cüdâ bizni ĝazâ’, bizni unutma!

Biz ‘ömrüŋü Haḳ’dan dileriz çün bé du’âhâ,
Sen ‘ayş ḳıl u rûh fezâ, bizni unutma!

Hicrân ḳıladur her nefesi sînemi mecrûh,
Bir ḳıl bu cerâhetge devâ’, bizni unutma!

#ادب_و_هنر_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.06.20 21:00]
عبدالقادر غیبی مراغی مشهور به عبدالقادر مراغه‌ای (۱۴۳۵ - ۱۳۵۳ میلادی) شاعر، موسیقی‌دان، نوازنده و هنرمند تورک


لقب او معلم ثانی در موسیقی است. وی علاوه بر اینکه نوازنده چیره‌دست عود بود، در خوشنویسی و شعر و نقاشی هم تبحر داشت و حافظ قرآن بود. او همراه با فارابی و صفی‌الدین اورموی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان موسیقی تورکی به شمار می‌رود.

مراغی در مراحل مختلف زندگی‌اش در دربار دولتهای تورک جلایری و تیموری مشغول به کار بوده‌است. شخصیت او در دوره عثمانی از نقش اصلی‌اش به عنوان نوازنده، آهنگساز و نظریه‌پرداز بسی فراتر رفته و تبدیل به یک اسطوره شده‌است. امروز حدود سی قطعه در رپرتوار موسیقی عثمانی وجود دارد که منسوب به اوست و بسیاری از موسیقی شناسان آن‌ها را دارای اصالت تاریخی ارزیابی می‌کنند.

عبدالقادر مراغه‌ای ساز یاتوغان (به ترکی یعنی به پهلو خوابیده) را معرفی کرد که شبیه سنتور امروزی بود با این تفاوت که برای هر صدا فقط یک تار می‌بستند و با جابه‌جایی خرکها آن را کوک می‌کردند.


آثار عبدالقادر مراغه‌ای:

کتاب الادوار: به زبان تركی درباره مقام‌های موسیقی تورکی نگاشته است.

کنز الالحان: مهمترین تألیف عبدالقادر كه شامل آهنگهای عبدالقادر مراغه‌ای با نُت ابجد بوده است ولی متاسفانه تاكنون نسخه‌ای از آن به دست نیامده است.

جامع الالحان: پس از كنز الالحان مهمترین اثر عبدالقادر است و شامل اغلب قواعد موسیقی بوده و شامل اولین نمونه‌های جامع نت‌نویسی شده است.

رساله فوائد عاشره: یک کتاب نظریه موسیقی است و نسخه مؤلف در کتابخانه نورعثمانیه نگهداری می‌شود.

مقاصد الالحان: در واقع چكیده و خلاصه‌ای از جامع الالحان است و شباهت زیادی با آن دارد.

مجالس: به زبان تركی كه بخش‌هایی از آن را در خاتمه‌ی مقاصد الالحان و خاتمه‌ی جامع الالحان آورده است.

دیوان شعر (https://t.me/TurkUygarligi/327) تركی: كه بخش‌هایی از آن را در جامع الالحان و مقاصد الالحان می‌توان دید.

شرح کتاب الادوار: شرحی است بر «کتاب الادوار» صفی الدین اورموی

زبده الادوار: یک نسخه دست نویس آن به خط فتح الله شروانی که در ۶ شوال ۸۴۵ هجری از روی خط مؤلف کپی برداری شده، در کتابخانه سپهسالار تهران نگهداری می‌شود.

مراغه‌ای بر تمامی مقام‌های موسیقی زمان خود وقوف کامل داشت، اصول جدیدی در موسیقی ایجاد کرده و در کلیه فرم‌ها قطعات و آهنگ‌های بی‌نظیری ساخت. در نواختن چند آلت موسیقی مخصوصاً عود تبحر خاصی داشت. نظریه‌پرداز، آهنگساز و اجرا کننده بی‌بدیل بود، بهمین خاطر هم یکی از شخصیتهای مهم و پیشرو در تاریخ موسیقی تورکی است.

فرزند کوچک وی عبدالعزیز از بزرگترین موسیقیدانان دربار عثمانی بوده و کتاب موسیقی خود بنام «نقاوت الادوار» را به سلطان محمد فاتح تقدیم نموده است. عبدالعزیز فرزندی بنام محمود داشت که با لقب عبدالقادرزاده درویش عودی شناخته می‌شد. محمود، در دوره سلطان بایزید دوم در سرزمین عثمانی می‌زیسته و کتابی بنام مقاصد الادوار تألیف نموده است.

#موسیقی_تورکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.06.20 19:36]
[ Photo ]
مهربانی با جانداران: نمود فرهنگ تورک در معماری تورک

 

در فرهنگ تورک، زندگی تمامی جانداران ارزشمند است و انسان تورک همواره دعوت می‌شود تا تمامی مخلوقات را به دیده‌ی مرحمت بنگرد. این یکی از آداب و مؤلفه‌های فرهنگ تورک شمرده می‌شود.

در دوره‌ی عثمانی، برای نمونه، ارزش‌های مادی و معنوی بسیاری تحقق یافته بود که حتی دنیای معاصر از اعطای آن به جامعه‌اش عاجز است. در این دوره، نه تنها زندگی انسان‌ها بلکه حیات جاندارانی چون پرندگان نیز اهمیت بسیاری داشت.

در این راستا، بر دیوارهای بناهای مختلف مأمنی با نام «خانه‌ی پرندگان» نیز برای گونه‌های مختلف پرندگان سطح شهر ساخته می‌شد که هم گویای مهر و محبت انسانی نسبت به جانداران در فرهنگ تورک می‌باشد و هم ظرافت معماری تورک را به رخ می‌کشد.

امروزه، از «خانه‌های پرندگان» به عنوان نماد عشق و محبت گذشتگان به تمامی جانداران یاد می‌شود.


#فرهنگ_تورک
#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.06.20 23:05]
رَبع رشیدی تبریز: اولین و بزرگ‌ترین شهرک دانشگاهی بین‌المللی جهان

 

مجموعه‌ی بی‌نظیر و ارزشمند رَبع (اقامتگاه) رشیدی تبریز یکی از آثار تاریخی معماری تورکی ـ سبک ایلخانی می‌باشد که امروزه فقط قسمت ناچیزی از آن باقی مانده است. این مجموعه، در واقع، یک شهرک دانشگاهی بسیار منظم و پیشرفته بود که اواخر قرن سیزدهم میلادی به دستور ایلخان سلطان محمود غازان خان تأسیس گردید و به نام اولین طراح و مدیر آن، رشیدالدین فضل‌الله همدانی که وزیر غازان خان نیز بود، نامگذاری شد.

پردیس ربع رشیدی که در سایه‌ی امنیت ایجاد شده توسط حکومت ایلخانی، قرن ۱۴ میلادی را با برنامه‌های وسیع علمی، فرهنگی، اقتصادی و رفاهی آغاز نموده بود، به عنوان عظیم‌ترین مجتمع بین‌المللی علمی، آموزشی و صنعتی، و بزرگ‌ترین دانشگاه علوم پزشکی زمان خود، یکی از نمونه‌های فراوان سعی و همت ایلخانان، بویژه غازان خان، در عرصه‌ی تعالی و رشد و پویایی علمی و فرهنگی در چارچوب اندیشه‌های عصر خود به شمار می‌آید.

شهرک دانشگاهی ربع رشیدی که صدها استاد شامل دانشمندان، علما، اطبای ممتاز، اربابان حِرَف، هنرمندان، صنعتگران ماهر و ... را از اقصیٰ نقاط جهان جذب نموده، در هر شاخه‌ی علمی شعبه‌ای راه‌اندازی کرده و بیش از شش هزار دانشجو را در مقاطع مختلف مبتدی تا عالی و به هفت زبان زنده‌ی دنیا تعلیم می‌داد، هزینه‌های خود را از طریق اوقاف تأمین می‌کرد و برای تمام اساتید و دانشجویان خود مقرری آبرومندی تعیین نموده بود.

ربع رشیدی، علاوه بر تعلیم و تعلّم، در اموری چون تأسیس مساجد تابستانی و زمستانی، بیمارستان (دارالشفاء)، کتابخانه، مرکز تألیف و چاپ آثار علمی، بانک (دارالضرب و خزانه‌ی نقود)، بازار، بناهای اداری و خوابگاهی، کارگاه‌های صنعتی گوناگون، رستوان غذاخوری و مهمانسرا، خانه‌های سازمانی (ده‌ها هزار منزل مسکونی)، تأسیسات رفاهی شامل حمام، حوضخانه، باغ‌ها، نهرها و مکان‌های تفریحی، پرورشگاه کودکان یتیم (دارالایتام)، غذاخوری‌های رایگان ویژه‌ی اقشار فقیر (دارالمساکین) و ... نیز فعالیت وسیعی داشت.

در کاوش‌های صورت گرفته در شهرک تاریخی ربع رشیدی مشخص شده است که کاشی‌کاری‌های زیبای گؤی مچیت که به فیروزه‌ی اسلام نیز معروف می‌باشد، ریشه در فعالیت کارگاه‌های سفال و کاشی‌سازی ربع رشیدی دارد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد وقف‌نامه‌ی ربع رشیدی فراتر از یک وقف‌نامه‌ی معمولی بوده و در واقع یک نظامنامه‌ی دقیق و مفصل تشکیلاتی و برنامه‌ریزی شده در زمینه‌های مدیریت آموزشی، برنامه‌ریزی شهری و مسائل انگیزشی و رفاهی برای یک شهر دانشگاهی می‌باشد که هر زمانی قابل پیاده‌سازی و تحقق است.

اگر شواهد و مستندات تاریخی وجود نداشت، شاید تصور می‌شد که ساخت چنین مجموعه‌ای در آن روزگار پدیده‌ای دست‌نیافتنی و یا فقط قسماً قابل تحقق بوده است؛ ولی نه تنها شکل گزارش‌گونه‌ی وقف‌نامه نشان می‌دهد که خواجه رشیدالدین پس از طراحی و احداث مجموعه آن را نوشته، بلکه مکاتبات مختلف وی و تحقیقات ده‌ها مورخ و باستان‌شناس متخصص نیز حاکی از تحقق این مجموعه‌ی عظیم تحت تأثیر افکار سازنده‌ی غازان خان و اهتمام خواجه رشیدالدین همدانی بوده است.


#فرهنگ_تورک
#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.07.20 18:24]
نشان شیر و خورشید، نشان اساطیری تورک

(قسمت اول)

 

شیر و خورشید نشانی است که در طول تاریخ نماد ملی بسیاری از امپراتوری‌ها و دولت‌های تورک بود. نماد شیر و خورشید نشان ستاره‌بینی، خورشید در صورت فلکیِ اسد (شیر) در منطقةالبروج بوده‌ و ریشه در اساطیر کهن تورک دارد.
 
نشان شیر و خورشید در دوران امپراتوری‌ها و سلسله‌های تورک کوشانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانیان، مملوکان مصر، تیموریان (گورکانیان)، آغ‌قویونلو، قاراقویونلو، جلایریان، قیزیلباشیه (صفوی)، تیموریان هند (گورکانیان هند)، آفشاریه، قاجاریه و بسیاری دیگر از سلسله‌های تورک، بر روی سکه‌ها، سردیس‌ها، تندیس‌ها، کاسه‌ها، جام‌ها، توغ‌ها و پرچم‌های این دولت‌ها نقش بسته است. (نشان شیر و در بسیاری موارد نشان خورشید در نمادها، سکه‌ها و پرچم‌های سلسله‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی نقش بسته است. گفته می‌شود این سلسله‌ها، نشان شیر و خورشید را از میفولوژی کهن تورک اقتباس کرده‌اند. بعد از سلسله‌ی تورک آفشار سلسله‌ی زندیه، و بعد از قاجاریه، پهلوی‌ها نیز با تغییراتی در نشان شیر و خورشید، آن را در نمادهای حکومتی خود بکار گرفتند.)

در زمان خوارزمشاهیان و سلجوقیان سکه‌هایی ضرب شد که بر روی آن نقش خورشید بر پشت شیر آمده است. اولین سکه‌ی موجود با نقش شیر و خورشید به دوران پادشاهی غیاث‌الدین کیخسرو دوم از سلجوقیان روم (ترکیه امروزی) می‌رسد. اولین سکه با نشان شیر و خورشید دوران قاجار نیز، سکه‌ای است که به‌مناسبت تاجگذاری آقامحمدخان به‌ سال ۱۷۹۶ ضرب شده ‌است.

قدیمی‌ترین پرچم شیر و خورشید شناخته شده به سال ۸۲۶ هجری قمری (حدود ۱۴۲۳ میلادی) به دوران تیموریان برمی‌گردد. این پرچم در مینیاتوری از شاهنامه‌ی شمس الدین کاشانی (منظومه‌ای درباره‌‌ی جهانگشایی تورکان چنگیزی) به تصویر کشیده شده است. این مینیاتور فتح نیشابور به‌دست تورکان چنگیزی را نشان می‌دهد که پرچمی با نشان شیر و خورشید در کنار پرچمی دیگر با نشان هلال ماه حمل می‌کنند.

محقق و تاریخ‌پژوه تورک فؤاد کؤپرولو در مورد پرچم‌های دوره‌ی ایلخانیان و تیموریان می‌نویسد که آنان در اوردو از پرچم‌هایی به رنگ‌های زرد و قرمز نیز استفاده می‌کردند و بر روی آن‌ها تصاویر گوناگونی از قبیل اژدها، شیر، قره قوش (نوعی عقاب) و شیر و خورشید نقش می‌بسته ‌است. به احتمال زیاد، تمغاهای ایلی نیز روی پرچم‌ها به کار می‌رفته‌ است. در نسخه‌ای از شاهنامه مربوط به قرن نهم هجری ثبت شده که در دوران حکومت تورکان چنگیزی نگاره‌ای وجود داشته که پرچمی را با تصویر شیر و خورشید در وسط آن نشان می‌دهد. احتمالاً این پرچم متعلق به ایلخانیان بوده ‌است، زیرا آنها هم این نقش را بر روی سکه‌های خود به کار می‌برده‌اند.

در دوره‌ی سلسله‌ی تورک قیزیلباشیه (صفوی) نشان شیر و خورشید نشان رایج در پرچم‌ این دولت تورک چنگیزی در ایران بود. شاه اسماعیل دوم برای نخستین بار نماد شیر و خورشید را به رنگ طلایی بر روی پرچم قیزیلباشیه سوزن‌دوزی کرد. این پرچم تا آخر دوره‌ی قیزیلباشیه (صفوی) درفش رسمی این امپراتوری بود.

در دوره‌ی آفشاریان، نشان شیر و خورشید، نشان سلطنتی این دولت تورک بود. پرچم شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته می‌شد و روی آن تصویر شیر و خورشید وجود داشت. مهر شاهنشاهی نادر شاه آفشار نیز منقش به نشان شیر و خورشید و مزین به عبارت «المُلکُ لِله» بوده ‌است.

#اساطیر_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.07.20 18:25]
نشان شیر و خورشید، نشان اساطیری تورک

(قسمت دوم و پایانی)

 

سلسله‌ی تورک گورکانیان هند از ۱۵۲۶ تا ۱۸۵۷ میلادی در بخش بزرگی از شبه قاره‌ی هند حکومت می‌کردند، پرچم اصلی و شناخته شده این حکمرانان «توغ» نام داشت که دارای نشان شیر و خورشید بود.

در اوایل قاجاریه، نشان شیر و خورشید تورک، به شکلی ناهمسان روی سکه‌ها و پرچمها ظاهر شد. فتحعلی شاه در سال ۱۲۲۲–۱۲۲۵ هجری تغییراتی در نشان شیر و خورشید اعمال کرد و نشان مخصوص سلطنتی قاجار و پرچم دولت تورک ایران را پدید آورد. به این ترتیب ایران دارای پرچمی رسمی با نشان شیر و خورشید تورک شد. بدین سان است که یک قرن بعد نویسنده‌ای اروپایی می‌نویسد: «ایران امروزه به سرزمین شیر و خورشید معروف است».

گاسپار دروویل که در ۱۸۱۲–۱۸۱۳ در ارتش قاجار خدمت کرده بود، گزارش می‌دهد که پرچم‌ها و نشان‌های قاجاریان دارای نشان زرهی کشور، یعنی یک شیر خوابیده و خورشید در حال طلوع همراه با عبارت سلطان بن سلطان فتحعلی شاه قاجار است. لویی دوبو گزارش می‌دهد که محمدشاه قاجار (جانشین فتحعلی شاه) پرچمی داشت با نقش یک شیر خوابیده و خورشیدی که از پشت آن طلوع می‌کند که پرچم اصلی قاجاریان بود. دروویل تصاویر جالبی از پرچم قاجار آورده ‌است. در یکی از این تصاویر شیر با شمشیری در دست تصویر شده ‌است. این نخستین باری است که با شیر شمشیر در دست تصویر می‌شود؛ نمادی که از عصر محمدشاه قاجار به بعد به نشان ملی دولت تورک ایران تبدیل شد. برای نخستین بار از زمان محمدشاه قاجار است که در بسیاری از سکه‌ها و نشان‌ها تاجی بر بالای خورشید قرار داده شد.

این قطعه را حاج میرزا ابوالحسن خان شیرازی معروف به ایلچی که نخست در ربیع‌الثانی ۱۲۲۴ قمری به سفارت انگلستان مأمور شده و سپس در ۱۲۴۰ وزیر امور خارجه‌ی فتحعلی شاه شده بود، بر روی بیرقی که با خود داشته رسم کرده بوده ‌است و نقش این بیرق بنابر فحوای این بیت، شیر و خورشید بوده ‌است:

«فتحعلی شاه تُرک، جمشید گیتی افروز
کشور خدای ایران، خورشید عالم آرا»

در دوران سلطنت ناصرالدین شاه تغییراتی در ابعاد و رنگ پرچم و نشان شیر و خورشید آن اعمال شد. این پرچم سه رنگ که در وسط آن نشان شیر و خورشید قرار داشت تا آخر دوران قاجاریه پرچم رسمی ایران بود.

ملک‌الشعرای صبوری، شاعر عهد ناصری درباره‌ی پرچم قاجاری و نشان شیر و خورشید سروده است:

«گر شیر نشان دولت جاوید است
خورشید به پشت اوست هر کس دیده‌ست
آن تُرک پسر که این نشان هشته به سر
شیری باشد که روی او خورشید است
چون نشان شاه ما خورشید و شمشیر است و شیر
داده شمشیری به دست شیر خود خورشید وار»

تهیه و تنظیم از: تیمور بارلاس تورک‌ائلی


#اساطیر_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.07.20 04:35]
جنبش جدیدیون و اولوغ تورکیستان (تورکیستان بزرگ) (Uluğ Türkistan) (۱/۴)

 

فعالین و روشنفکران تورکیستان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از سه طیف عمده تشکیل می‌شدند: محافظه‌کاران موسوم به قدیمیون، جدیدیون با گرایشات ملی‌گرا، و سوسیالیست‌ها. قدیمیون عموماً گرایشات احساسی داشتند، محلی‌گرا و پیرو رهبران سنتی محلی (خان‌ها و بیگ‌ها) بودند و از حکومت‌های سنتی آنها حمایت می‌کردند. به دلیل اختلافات موجود بین خوانین و بیگ‌های محلی که علاوه بر انگیزه‌های شخصی، از طرف روس‌ها نیز تحریک می‌شد، جنبش‌های هدایت‌شده توسط قدیمیون، مقیاس‌های محلی داشته و عموماً با یکدیگر درگیر بودند. قدیمیون که به دلیل ناآگاهی از شرایط سیاسی جهان و همچنین تأسی از پروژه‌های تزاری (ایلمینسکی)، اسامی ایلی ـ قبیله‌ای را بر نام ملی ترجیح می‌دادند، فاقد پروژه‌ای برای تجمیع کلیه‌ی نیروهای انقلابی منطقه حول یک ایده یا خواسته بودند. در مقابل این طیف، دو جریان جدیدیون و سوسیالیست‌ها قرار داشتند که هر یک دارای پروژه‌های خاص خود بودند. جدیدیون و سوسیالیست‌ها، گرچه از نظر ایدئولوژیک تفاوت‌هایی ذاتی داشتند، ولی در خصوص ایده‌ای که بتواند مردم تورکیستان را در مقابل استعمارگران بسیج کرده و متحد نماید همفکر و همنظر بودند. این ایده چیزی نبود جز تأکید بر هویت تورکی و جغرافیای یکپارچه‌ی تورکیستان. جدیدیون که طرفداران حزب «آلاش اوردا» نیز بین آنها بودند، از ایده‌ی «اولوغ تورکیستان» (تورکیستان بزرگ) و تشکیل ملت ـ دولت مدرن تورک دفاع می‌کردند، و سوسیالیست‌های ملی‌گرا نیز مدافع آرمان قیزیل توران (توران سرخ) بودند.

در رأس روشنفکران تورکیستان که به دلیل فعالیت‌های سیاسی ـ فرهنگی مشهورتر بودند عثمان قوجااوغلو ، مصطفی چوکای و زکی ولیدی توغان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند. زیرا آنها در یک جبهه قرار داشتند و محتوای فکری‌شان تقریباً یکسان و بر اساس ایجاد اتحاد فکری بین تورکیستان (شرقی، غربی، شمالی و جنوبی «افغانستان و ایران»)، قفقاز، کریمه و تورک‌های آنادولو و شرق اروپا بود. سابقه‌ی طرح ایده‌ی تورکیستان بزرگ توسط روشنفکران تورکیستان به دوره‌ی قبل از قرن بیستم بر می‌گردد. در سال ۱۹۰۵ برخی از روشنفکران منطقه‌ی ایدیل ـ اورال از جمله یوسف آقچورا و رشید ابراهیم خواهان تشکیل دولتی در اراضی تورک‌نشین روسیه تحت قیمومیت عثمانی شدند. یک سال بعد در سال ۱۹۰۶ ایاز اسحاقی و رشید ابراهیم از ایده‌ی خودمختاری دفاع نمودند. در کنگره‌ی ملیت‌ها که در ژوئن ۱۹۱۶ در لوزان برگزار گردید، نماینده‌ی بخارا برای نخستین بار خواستار استقلال کامل سراسر مناطق تورک‌نشین گردید و هدف نهایی را تشکیل کشور مستقل تورکیستان با نام ملی تورک و زبان رسمی تورکی اعلام کرد.

در ۵ ژانویه ۱۹۱۸ احمد سالیکوف به نمایندگی از «ائتلاف سوسیالیست‌های مسلمان» مجلس مؤسسان اعلام کرد «شورای کمیسرهای خلق قادر به تأمین آزادی و حقوق ملی خلق‌های روسیه نمی‌باشد». در این بیانیه شناسایی رسمی نهادهای سیاسی ـ دولتی ولگا، اورال جنوبی و تورکیستان خواسته شده بود. مهم‌ترین مسأله در این دوره این بود که آیا باید دولت واحد تورک تشکیل شود و یا دولت‌های جداگانه‌ی تورک برای نواحی مختلف و با یک شیوه‌ی نوشتاری. مورخ و تورکولوگ شهیر زکی ولیدی توغان، از تورک‌های باشقورتیستان، به دلیل ضعف سیاسی تورک‌های روسیه در آن دوره و دشمنی روس‌ها و غربی‌ها با آنها، بصورت موقت مخالف تشکیل دولت واحد تورک در تمامی اراضی تورک بود و دولت مستقل تورک باشقورت را تأسیس نمود. دیگر ملی‌گرایان تورک اما خواهان تشکیل دولت واحد تورک در جغرافیای تورکیستان بزرگ بودند. با این وجود، بسیاری از کسانی (همچون زکی ولیدی توغان) که زمانی از ایده‌ی دولت خودمختار ارضی دفاع کرده بودند، بعد از نومیدی از بلشویک‌ها و سیاست چندگانه‌ی آنها دوباره به ایده‌ی تشکیل تورکیستان بزرگ باز گشتند و تشکیل دولت مستقل محلی ـ ایلی از اقوام مختلف تورک را از لحاظ راهبردی و همچنین تاریخی اشتباهی سیاسی دانستند.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.07.20 04:35]
جنبش جدیدیون و اولوغ تورکیستان (تورکیستان بزرگ) (Uluğ Türkistan) (۲/۴)

 

مصطفی چوکای از چهره‌های روشنفکر و تأثیرگذار ملی‌گرای تورک و زکی ولیدی توغان مورخ و تورکولوگ شهیر و اولین رئیس دولت اتحادیه‌ی ملی تورکیستان طراح پروژه‌ی تورکیستان بزرگ بودند. نویسندگان دنیای غرب پروژه‌ی تورکیستان بزرگ مصطفی چوکای را یک پروژه‌ی پان‌تورکیستی می‌نامند، در حالی‌که این ایده فقط حائز مفهوم ملی نبود زیرا اندیشه‌ی سیاسی مصطفی چوکای همچون دیگر روشنفکران تورک جدیدچی متأثر از سه جریان اتحاد تورک ـ اسلام، استعمارستیزی و اصلاح‌طلبی دینی بود و مفهوم تورکیستان بزرگ وی نیز بر این اساس طرح شده بود. به نظر وی تورکیستان فقط یک واحد قومی نبود بلکه واحدی مستعمراتی بود که توسط روس‌ها استثمار و استعمار گردیده و در حال استحاله‌ی فرهنگی بود ولذا برای مقابله با استعمار و استثمار، اتحاد و مبارزه‌ی یکپارچه‌ی همه‌ی اهالی تورکیستان لازم بود. به نظر وی هویت تورکی ـ اسلامی مخرج مشترک همه‌ی اهالی تورکیستان بود که می‌توانست به عنوان مرجع هویتی در مقابله با استعمارگران به کار آید. بر این اساس هویت تورکی بیشتر از آن که با عناصر فرهنگی تعریف گردد، به دلیل شرایط آن دوره، به صورت سلبی در تقابل هویت روسی تعریف می‌گردید و سپس بر هویت تورک تأکید می‌کرد. زبان و جغرافیا و در مرحله‌ی بعدی دین اسلام ارکان و شالوده‌ی این تعریف هویتی را تشکیل می‌داد ولی بی‌شک غیر روس بودن و تحت استعمار بودن عنصر مهمی در تعریف آن بود. بر این اساس بود که چوکای و دیگر روشنفکران تورکیستانی از جمله ملانور واحدوف، سلطان گالییف و زکی ولیدی توغان بر یگانگی هویتی تورکیستان تأکید داشتند. هویت تورکی برای این روشنفکران بیش از آن که حائز مفهوم ایجابی باشد، در مفهوم سلبی یک عنصر متمایز کننده بود. همچنان که دین نیز دارای چنین کارکردی بود. کاربرد اصطلاح پان به شکل پان‌تورکیسم و پان‌اسلامیسم در آن دوره در تقابل با پان‌اسلاویسم روس‌ها تلقی می‌شد. به عبارت دیگر، گاهی برای مقابله با آن بکار برده می‌شد. با این همه، این تعریف هویت بر مبنای هویت غیر را نباید به معنی تقابل هویتی تعبیر نمود. چنان که چوکای خود تأکید می‌کند که رادیکالیسم ما به معنی ایجاد حصار میان ملت تورک و مردم روس نیست بلکه مبارزه‌ای است در جهت نوسازی، پیشرفت و در جهت بازسازی زندگی مردمان تورک بر اساس خطوط جدید هویتی. از این رو بود که چوکای و همفکرانش از تمامیت ارضی تورکیستان دفاع می‌کردند. به نظر وی تقسیم تورکیستان به مناطق قومی ایلات مختلف تورک به معنی مرگ و فنای تاریخ و فرهنگ آن می‌باشد. وی از لزوم حفظ وحدت و تمامیت ملت تورک دفاع می‌کرد.

مطلوب وی تشکیل دولت مستقل و بزرگ تورکیستان (اولوغ تورکیستان) بود. نظر وی این بود که دولت مستقل تورکیستان از نقطه نظر اداری به شکل کنفدراسیونی از مناطق قومی ملت تورک باشد که با ساختار سیاسی و اداری غیر متمرکز همچون سوئیس اداره شود. در این دوره ارتباطات و مکاتبات با روشنفکران تورک ایران و افغانستان نيز در این دو کشور و همچنین مقیم آلمان و استانبول برقرار شد (تورک‌ها در ایران و افغانستان اکثریت نسبی جمعیت را تشکیل می‌دهند).


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.07.20 04:35]
جنبش جدیدیون و اولوغ تورکیستان (تورکیستان بزرگ) (Uluğ Türkistan) (۳/۴)

 

ایده‌ی تورکیستان بزرگ چوکای با پروژه‌ی زکی ولیدی توغان که برای استقلال و اتحاد تورک‌های روسیه طرح کرده بود شباهت کاملی داشت. طرح توغان در خصوص اتحاد تورک‌های روسیه تحت عنوان کنفدراسیون تورکیستان بزرگ تقریباً همان پیشنهاد سلطان گالییف و کمونیست‌های مسلمان در سال ۱۹۲۴ در مخالفت با طرح روسیِ حذف نام ملی تورک و تقسیم تورکیستان (آسیای میانه) به جمهوری‌های قومی، و تشکیل جمهوری سوسیالیستی شورایی توران متشکل از اراضی ولگای میانی همچون جمهوری‌های تورک تاتارستان، باشقورتیستان و چوواش به همراه قفقاز شمالی، آذربایجان و داغستان بود. به نظر توغان، این کنفدراسیون ساختی متشکل از سه واحد دولت ایدیل ـ اورال (بخش غربی اورال، در باشقورتیستان)، فدراسیون تورکیستان بزرگ و تورکستان شرقی (تورکیستان تحت اشغال چین) بود. در حقیقت توغان فراتر از انقلاب، با مسأله‌ی برقراری اتحاد سیاسی تورک و رهایی از یوغ بلشویسم که رنگ امپریالیستی به خود گرفته بود مشغول بود. زکی ولیدی توغان در جولای ۱۹۲۲ نوشته‌ای به نام «وظیفه‌ی روشنفکران انقلابی مشرق زمین در قبال انقلاب اجتماعی شرق و مقابله با احتمال ظهور ارتجاع در آن» را منتشر نمود. در این نوشته توغان با اشاره به این که بعد از ظهور جنگ‌های داخلی، سوسیالیسم در روسیه به انحراف کشیده شده است، تأکید نمود که حتی در صورت تحقق انقلاب جهانی سوسیالیستی باز هم شرق تولید کننده‌ی مواد خام برای کارخانجات صنعتی تحت مدیریت پرولتاریای مغرب زمین خواهد بود. هر چه قدر هم کمونیست‌ها و انقلابیون شرق تلاش کنند، پرولتاریای مغرب زمین اعتمادی به آنها نخواهند داشت. پرولتاریای مغرب زمین آنها را همچون یاور و کمکی در کنار خود می‌خواهد و نه در سطح خود. وی تأکید کرد که تز لنین در مورد مسأله‌ی ملی و مستعمرات، بر این اساس شکل گرفته که شرق را به نیروی کمکی روسیه‌ی شوروی در مقابله با غرب تبدیل سازد. وی برای خروج از این وضعیت دشوار پیشنهاد نمود نیروهای انقلابی شرق و عمدتاً تورک‌ها، باید همراه با نیروهای ملی‌گرا عمل کرده و در کنار مبارزه با امپریالیسم روس با نیروهای مرتجع داخلی نیز مبارزه نمایند تا بدین‌ترتیب علاوه بر مبارزه با امپریالیسم روس، رویه‌ای انقلابی و اصلاحی نیز در پیش بگیرند.

زکی ولیدی توغان برای رهبری این مبارزه‌ی دوجانبه در سال ۱۹۲۱ با شرکت گروهی از فعالین جنبش جدیدیه جمعیتی را تحت عنوان «اتحاد جمعیت‌های انقلابی ملی و همگانی آسیای میانه» تشکیل داد. مرامنامه‌ی هفت ماده‌ای این تشکل پس از بحث و نظرهای گوناگون در کنگره‌ی اندیشمندان تورک در سمرقند و تاشکند به تصویب رسید. بر اساس این مصوبه نام جمعیت به «اتحاد ملی تورکیستان» تغییر نام یافت. در این مرامنامه آمده بود:

تورکیستان باید مستقل شود و خود مردم تورکیستان مقدرات آن را تعیین کنند. اصول اداری تورکیستان بر اساس جمهوری دموکراتیک خواهد بود. کسب استقلال فقط با تأسیس ارتش ملی ممکن است و حکومت ملی فقط می‌تواند به ارتش ملی متکی باشد. استقلال تورکیستان همانا استقلال اقتصادی آن است و لذا خط مشی کلی اقتصادیات آن تشخیص ارجحیت نوع صنعت یا کشاورزی، تعیین مسیر خطوط آهن و نهرها و مسائلی از این قبیل باید به دست خود مردم تورکیستان باشد. توسعه‌ی فرهنگ معاصر و معارف حرفه‌ای و آشنا شدن با تمدن اروپایی بدون وساطت فرهنگ روس. حل مسأله‌ی ملیت و بهره‌برداری از ثروت طبیعی مملکت با رعایت اصول متناسب. آزادی کامل در امور مذهبی و نیامیختن امور حکومتی با امور دینی.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.07.20 04:36]
جنبش جدیدیون و اولوغ تورکیستان (تورکیستان بزرگ) (Uluğ Türkistan) (۴/۴)

 

توغان در کنگره‌ی عمومی تورکیستان که در ۲۳ ـ ۱۰ سپتامبر ۱۹۲۲ در تاشکند برگزار گردید چارچوب اصلی پروژه‌ی تورکیستان بزرگ (اولوغ تورکیستان) خود را بیان کرد. وی در این کنگره اعلام نمود که تورکیستان به شکل فدراسیونی از سه بخش شرقی، غربی و جنوبی خواهد بود و تأکید کرد که باشقورتیستان و برخی از اراضی شمال خزر به تورکیستان غربی ملحق خواهد شد و بخشی از اراضی شرقی باشقورتیستان نیز به همراه قازان و دیگر اراضی همسایه با این منطقه جمهوری ایدیل ـ اورال را تشکیل خواهد داد. وی در خصوص اراضی تورکیستان که تحت تسلط چین بودند (تورکیستان شرقی ـ سین کیانگ فعلی)، تورکیستان جنوبی (بخش‌های بزرگی از اراضی ایران و افغانستان) و زیستگاه تورک‌های غیر مسلمان (چوواش) بر این باور بود که در آینده این اراضی باید با تورکیستان متحد شوند. وی از الحاق جمهوری ایدیل ـ اورال، تورکیستان شرقی و فدراسیون تورکیستان بزرگ و تشکیل کنفدراسیون اولوغ تورکستان دفاع می‌کرد. زکی ولیدی توغان بر این باور بود که در تقسیمات اداری ـ سیاسی نباید فقط عامل قومیت (منظور قومیت‌های تورک) را مد نظر قرار داد و اقتصاد تنها معیار می‌باشد. وی معتقد بود که تنها در سایه‌ی این تدبیر می‌توان به نفاق موجود بین قبایل و قومیت‌های مختلف مردم تورکیستان پایان داد و اتحاد ملت تورک را بر شالوده‌ی محکمی بنا نمود.

توغان به عنوان دومین عامل، بر ظهور زبان ادبی و ملی مشترک بین گروه‌های قومی تورکیستان تأکید داشت. وی در این خصوص می‌نویسد: این زبان نه بر اساس همانندسازی این و یا آن گروه قومی بلکه با ایجاد زمینه‌هایی برای فعالیت‌های فرهنگی و شاید هم با تسلط لهجه‌های فین شرقی بر لهجه‌های فین غربی در یک رقابت طبیعی می‌تواند حاصل گردد. لهجه، اخلاق و آداب و رسوم هر گروه قومی در موطن خود بسیار پسندیده است و باید توسط گروه‌های قومی دیگر نیز مورد حرمت واقع شود. یک نماینده‌ی گروه قومی وقتی در میان گروه دیگر قرار می‌گیرد باید از لهجه و آداب آن گروه پیروی کند و این برای بهبود مناسبات قومی توصیه می‌شود. با این همه طبیعی است که هر کس تابع لهجه و آداب رسوم خود باشد. وی همچنین تحولات ادبی تورکی در آنادولو را نیز به شدت تعقیب می‌کرد. زیرا بحث‌هایی در رابطه با اتحاد زبانی از نوع نوشتاری با ترکیه نیز مطرح بود.

نه توغان و جمعیتی که وی سازمان داده بود و نه چوکای به اهداف خود نائل نشدند. یکی از دلایل اصلی آن وجود عناصر مرتجع از یک طرف و نفوذ عوامل وابسته به روس و به انحراف کشاندن حرکت توسط آنان از طرف دیگر بود. از جمله اين انحرافات تبلیغ اسامی ایلی و قومی به جای نام ملی تورک، ایجاد اختلاف بین ایلات و اقوام مختلف و جلوگیری از اتحاد زیر نام واحد ملی بود. رهبران حرکت ملی به خصوص زکی ولیدی توغان ایده‌ی خود را بعد از خروج از تورکیستان نیز دنبال نمودند. توغان در جنبش پرومته شرکت نمود و بعد از مهاجرت به ترکیه دست به تدوین و نگارش چارچوبی تاریخی زد که چارچوب نظری ـ تاریخی پروژه‌ی تورکیستان بزرگ خود را مهیا می‌نمود. وی بعدها در چارچوب ملی‌گرایی تورک اقدام به طرح نظریه‌ی خود در مورد تورکیستان و اتحاد مردمان تورک جغرافیای روسیه نمود که امروزه نیز این نظریه طرفداران زیادی در تورکیستان روسیه دارد.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.07.20 04:40]
مروری بر تاريخچه جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی تورک در توركيستان و روسيه

مقاله: جنبش جدیدیون و اولوغ تورکیستان


بخش اول (https://t.me/TurkUygarligi/333)

بخش دوم (https://t.me/TurkUygarligi/334)

بخش سوم (https://t.me/TurkUygarligi/335)

بخش چهارم (https://t.me/TurkUygarligi/336)


یازار: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

 @TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.07.20 12:43]
«اُپرای آتیللا» و «اُپرای بایزید»

 

تاریخ پر افتخار و معظم تورک و پادشاهان و دولتمردان بزرگ تورک همواره شخصیتها، نویسندگان، متفکرین، مورخین، هنرمندان، سیاستمداران و ... را شدیداً متأثر نموده و موجب شده‌اند که سخنان بی‌نظیر، اشعار نغز، آثار ادبی و هنری فراوانی در خصوص تاریخ، شخصیتها، پادشاهان و دولتمردان تورک خلق گردد.

«اپرای آتیللا» و «اپرای بایزید» دو نمونه کوچک از این آثار هنری هستند که هنرمندان اروپایی تحت تأثیر و با الهام از زندگی دو امپراتور بزرگ تورک آتیللا و ییلدیریم بایزید خلق نموده‌اند.

 

«اپرای آتیللا»:

از طرف آهنگساز ایتالیایی «جوزپه وردی» ساخته شده و شامل یک پرولوگ (پیشگفتار) و سه پرده می‌باشد. لیبِرتو (متن) آن توسط تمیستوکل سولرا نوشته شده و برای اولین بار در تاریخ ۱۷ نوامبر ۱۸۳۹ در شهر ونیز ایتالیا به روی صحنه رفته است.


«اپرای بایزید» ویا «اپرای تیمورلنک»:

توسط آهنگساز ایتالیایی آنتونیو لوچو ویوالدی در سال ۱۷۳۵ برای کارناوال ورونا ساخته شده و لیبرتوی آن توسط آگوستینو پیوونه نوشته شده است. شامل ۳ پرده بوده و در ساخت آن از ماجرای اسارت ییلدیرم بایزید پادشاه عثمانی به دست امیر تیمور در جنگ آنکارا به سال ۱۴۰۲ الهام گرفته شده است.

@TurkUyarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.07.20 08:00]
شعری از «سلطان محمد فاتح» با تخلص «عونی»

 

باغدا گولدن بحث ائدن یاناغینی قصد ائدر
سرو'دن سؤز آچانلار اندامینی قصد ائدر

دلبره واصیل اولماق دار-ی دونیادان مُراد
عاشیق عشقین دردی ایله درمانینی قصد ائدر

بو فانی دونیا ایچین دگمز قورو غوغایا
اجل کی بو دونیانین زیانینی قصد ائدر

ییلدیزلاردان یوجه‌دیر گؤز یاشی ائشیگینده
بو بولوتلار آه'یمین دومانینی قصد ائدر

ای عونی بیتی پوزما بحثی اغیار ائیله‌ییپ
شعر او کی ساده‌جه جانانینی قصد ائدر


#پادشاهان_شاعر_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.07.20 17:08]
[ Album ]
مسجد «سلطان احمد» استانبول


یکی از زیباترین شاهکارهای معماری تورکی است که به دستور پادشاه عثمانی سلطان احمد اوّل توسط معمار صدفکار محمدآقا مابین سالهای ۱۶۱۷ - ۱۶۰۹ در شهر استانبول احداث گردیده که به علت وجود کاشی‌های آبی رنگ در طراحی داخلی به «مسجد آبی» نیز شهرت دارد. این مسجد به عمد در مقابل بنای ایا صوفیا ساخته شده تا سمبل عظمت معماری تورکی در مقابل معماری بیزانس باشد.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.07.20 17:09]
مسجد «سلطان احمد (https://t.me/TurkUygarligi/340)» استانبول


یکی از زیباترین شاهکارهای معماری تورکی است که به دستور پادشاه عثمانی سلطان احمد اوّل توسط معمار صدفکار محمدآقا مابین سالهای ۱۶۱۷ - ۱۶۰۹ در شهر استانبول احداث گردیده که به علت وجود کاشی‌های آبی رنگ در طراحی داخلی به «مسجد آبی» نیز شهرت دارد.

این مسجد در نزدیکی «توپقاپی سارایی» قرار دارد، کاخی که محل اقامت پادشاهان عثمانی تا سال ۱۸۳۵ بود و فقط تا ساحل بسفور چند دقیقه‌ای فاصله دارد. اگر از دریا به مسجد نگاه کنید، گنبد‌ها و مناره‌های مسجد در بخش قدیمی شهر برجسته هستند و هدف سازندگان هم ایجاد چنین چشم‌انداز زیبایی بوده‌است.

این مسجد به عمد در مقابل بنای ایا صوفیا ساخته شده تا سمبل عظمت معماری تورکی در مقابل معماری بیزانس باشد. معمار سعی کرده با طراحی دقیق موقعیت گنبد‌ها، شبه گنبد‌ها و مناره‌ها جلوه‌ای زیبا را پدیدآورد.

ساختار اصلی مسجد تقریباً شبیه مکعب است که طول و عرض آن ۵۳ و ۵۱ است. جهت‌گیری مسجد به گونه‌ای است که وقتی مسلمانان نماز به پا می‌کنند، رو به سمت مکه داشته باشند و «محراب» در روبرویشان قرار داشته باشد.

در واقع در بالای مکعب مجموعه‌ای از گنبد‌ها و شبه گنبد‌ها فضا را تسخیر می‌کنند و به سمت گنبد اصلی اوج می‌گیرند، گنبد اصلی ۳۳ متر قطر و ۴۳ متر ارتفاع دارد. جلوه نهایی یک هماهنگی بینایی زیباست که چشم را به سمت انتهای گنبد هدایت می‌کند. این مسجد شش مناره دارد.

دور تا دور صحن مسجد در پایین‌ترین قسمت توسط ۲۰۰۰۰ کاشی سرامیک دست‌ساز تزیین شده‌است که این سرامیک‌ها در ازنیک ساخته شده‌اند. بخش بالایی نقاشی شده‌است. بیش از ۲۰۰ پنجره شیشه‌ای نور را به درون صحن اصلی هدایت می‌کنند و از لوسترهای بزرگ نیز برای نورپردازی مسجد کمک گرفته شده‌است. در دکوراسیون از آیاتی از قرآن استفاده شده‌است که بسیاری از آن‌ها به خط سید کاظم غباری نوشته‌اند که بزرگترین خطاط آن زمان بوده‌است.

مهمترین بخش صحن داخلی «محراب» است که از مرمری با تراش ظریف و کنده کاری ساخته شده و دیوارهای کناری آن از جنس سرامیک است. در سمت راست محراب «منبر» قرار دارد که امام جماعت در زمان خطابه بر روی آن می‌ایستد. طراحی صحن اصلی به گونه‌ای است که حتی در زمان شلوغی همه افراد بتوانند امام جماعت را ببینند و سخنانش را بشنوند.

هر مناره سه بالکن دارد و تا چندی قبل «مؤذن» می‌بایست پنج بار در روز از یک پله مارپیچ باریک عبور می‌کرد تا اذان بگوید. امروزه از یک سیستم بلندگو استفاده می‌شود و صدای اذان که توسط مساجد همجوار نیز اکو می‌شود در اغلب مناطق قدیمی شهر به گوش می‌رسد. عده زیادی از مردم تورک و گردشگران در هنگام غروب در پارک روبروی مسجد جمع می‌شوند تا صدای اذان مغرب را بشنوند و با غروب آفتاب، نورپردازی زیبای صحن مسجد را تماشا کنند.

#معماری_تورک

@TurkUygarlig
.

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.07.20 18:38]
فرمانده تورک، غازی آفشین بیگ (بک‌چی اوغلو)

 

آفشین، در زبان تورکی به معنی زره و لباس جنگی می‌باشد و در تورکیستان (منطقه‌ی اوشروسانا یا تاجيكستان امروزی) به عنوان لقبی برای مدیران نیز بکار می‌رفت. بعدها در بین تورک‌ها به اسم خاص هم تبدیل شد.

غازی آفشین بیگ یکی از مشهورترین بیگ‌های امپراطوری سلجوقی و اهل خوراسان بود. وی از جمله مهم‌ترین فرماندهان تورک بود که در اردوی تحت امر چاغری بیگ در جنگ‌های آنادولو حضور داشته و در فتح ترکیه‌ی امروزی به دست تورک‌ها نقشی پررنگ ایفا نمود.

آفشین بین سال‌های ۱۰۱۶-۱۰۲۱ به همراه خانواده و در کنار برخی ایلات تورک که آن موقع ساکن خوراسان بودند به سرحدات غربی ممالک سلجوقی مهاجرت نمود. ایلات مذکور در سال ۱۰۶۳ به امر سلطان آلپ‌ارسلان که تازه بر تخت نشسته بود در منطقه‌ی وان سکنی گزیدند و بدین‌ترتیب نفوس جمعیت تورک در شرق آنادولو قوّت گرفت.

آفشین از سال ۱۰۶۶ تحت امر حاجیب گوموش‌تکین قرار داشت و یکی از سرداران سرشناس اوغوز محسوب می‌شد که فرماندهی لشکر سلجوقی در فتح سرزمین‌هایی در امتداد رودخانه‌های فرات و دجله، شرق و جنوب‌شرق ترکیه‌ی امروزی را بر عهده داشت.

آفشین که با فتح نیزیپ و آدی‌یامان به عنوان نخستین فرمانده فاتح آنادولو شناخته می‌شود، با در هم شکستن آرواندانوس، فرمانده رومی اورفا، در فتح این منطقه از نقشی بارز برخوردار گردید.

روابط میان غازی آفشین بیگ و گوموش‌تکین سلجوقی پس از کشته شدن برادر گوموش‌تکین در آخلاط توسط آفشین رو به تیرگی نهاد و در نهایت موجب کشته شدن گوموش‌تکین نیز شد. به همین دلیل وی، از ترس خشم سلطان آلپ‌ارسلان، به سمت غرب رفت و تا غازی‌آنتپ را فتح کرده و از آنجا نیز رهسپار آنتاکیا شد و این شهر را نیز در سال ۱۰۶۸ محاصره نمود.

در خلال این محاصره، آفشین با شنیدن صدور فرمان عفو وی از سوی سلطان آلپ‌ارسلان، با امضای توافقنامه‌ای با گارنیزون بیزانس در آنتاکیا و بستن میزان معینی خراج به آنان، محاصره را ترک کرده و راه بازگشت در پیش گرفت.

غازی آفشین بیگ یک سال بعد، در مأموريتی در بخش مرکزی توركيستان، حملاتی علیه طوایف قیزیل ایرماق به انجام رساند ولی همزمان با لشکرکشی رومانوس دیوژنوس به سوی حلب و خالی شدن منطقه‌ی غربی بیزانس به آنادولو فرا خوانده شد.

آفشین با گسترش دامنه‌ی توجه خود به سوی اسکی‌شهیر و استانبول، اقدام به فتح تدریجی این مناطق کرد ولی با شنیدن خبر آغاز تعقیب شدنش از سوی امپراطور روم، از راه قونیه به چوکوراووا و سپس به آنتاکیا رفت. آفشین برای بار دوم این شهر را محاصره کرد و پس از بستن خراج مجدد به آن راه آخلاط را در پیش گرفت.

در سال ١٠٧٠ ارباساغان یکی از بیگ‌های سلجوقی که همسر گوهر خاتون خواهر سلطان آلپ‌ارسلان بود سر به شورش گذاشت و همراه گروهی از تورکمنان تحت امرش خواستار پناهندگی از سلطان بیزانس و اتحاد با وی شد. ارباساغان در مواجهه با مانوئل کومننوس فرمانده بیزانس قادر به اثبات درستی ادعایش در رابطه با علت پناهندگی‌اش نشد و به همین دلیل مجبور به جنگ با وی گردید. در این جنگ مانوئل کومننوس مغلوب شد و به اسارت ارباساغان در آمد.

در خلال این مدت سلطان سلجوقی نیز لشکری را به فرماندهی آفشین به سوی ارباساغان روانه کرده بود. آفشین تا حدود استانبول ارباساغان را تعقیب کرد اما به دلیل نزدیک شدن زمستان مجبور به بازگشت به آخلاط شد و سال بعد همراه سلطان آلپ‌ارسلان به جنگ ملازگیرت رفت و آنجا نیز نبوغ جنگی خود را به رخ دشمن کشید.

در سال ١٠٧٧ که امارت منطقه‌ی سوریه از سوی سلطان ملک‌شاه به ملیک توتوش داده شده بود، آفشین نیز تحت امر توتوش قرار گرفت. اما پس از کشته شدن آتسیز، یکی از بیگ‌های اوغوز در دمشق از سوی توتوش، آفشین به وی بی‌اعتماد شد و از اطاعتش سرباز زد.

غازی آفشین سپس راهی آنتاکیا شده و آن شهر را به تصرف خود در آورد. اما در این میان توتوش نیز از جنوب به سوی آفشین تاخت. آفشين با شنیدن خبر تعقیب توتوش، از رویارویی با وی اجتناب نموده و راهی حومه‌ی دیاربکر شد.

با توجه به این‌که پس از این رویداد سخنی در کتاب‌های تاریخی در خصوص آفشین بیگ نوشته نشده است، به نظر می‌رسد وی در همان ایام در اطراف دیاربکر فوت کرده باشد.

غازی آفشین بیگ یکی از فرماندهان سرشناس دنیای تورک بود که در فتح سرزمین آنادولو از دست بیزانسی‌ها نقشی بزرگ ایفاء کرد. وی در حمله‌ها و نقشه‌های جنگی به گفته‌ی دشمنان فردی بسیار باهوش بود و هنگام نبردهای تن به تن از تبر و شمشیر همزمان استفاده می‌کرده است.

در قبل از جنگ ملازگیرت، مانور ویژه‌ی غازی آفشین بیگ در تعقیب رومانوس دیوژنوس امپراطور بیزانس و حملات جسورانه و دقیق وی به مناطق مرکزی این امپراطوری، از اقدامات بسیار برجسته‌ی این فرمانده بزرگ تورک است.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.07.20 15:24]
[ Photo ]
آیا میدانید سنج انگشتی که در استانبول ساخته میشود، در هنر موسیقی جهان، نقش مهمی دارد؟

 

سنجهای انگشتی که در قرن هفدهم از سوی استاد زیلجیان با استفاده از نوعی آلیاژ ساخته شد، قرنها است که شهرت بسزایی دارد. کارخانه زیلجیان که سال ۱۶۲۳ تاسیس گردید، تا نیمه دوم قرن بیستم به تولید ادامه داده است. سنجهای انگشتی در کل جهان به عنوان یکی از مهمترین آلات نوازنده های درام میباشد. سال ۱۹۷۸ پس از اینکه کارخانه بسته شد، محمت تامدیر که از ۱۰ سالگی با زیلجیانها کار کرده و استاد شده بود، این سنت را ادامه داده و تولید این سنجهای انگشتی را با مارک "İstanbul Mehmet" ادامه داد.

یکی از خصوصیتهای مهم سنجهای انگشتی "İstanbul Mehmet" که در کل جهان شناخته شده است، این است که دست ساز میباشد. این سنجهای انگشتی که امروز به بیش از 50 کشور جهان صادر میشود، هم نام استانبول و هم نام ترکیه را در دنیای موسیقی مشهور میکند.

#موسیقی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [21.07.20 15:00]
درباره داستان کوراوغلو


داستان‌های دده‌قورقوت را تا زمان‌های اخیر، تورک‌های ایران و آناتولی با علاقه گوش می‌دادند و می‌خواندند. همین امر موجب پیوند هر چه بیشتر تورک‌های آناتولی با اجدادشان، یعنی اوغوزها شده بود. چنانکه در قرن پانزدهم جریان اوغوزگرایی شدید و گسترده‌ای در تورکیه به وجود آمده بود.

ولی از قرن هفدهم به بعد، این دستان‌ها اهمیت خود را از دست دادند، و «عاشق‌ها» جایگزین أوزانها شدند. آنها نیز، دستان‌های جدیدی ترنم می‌کردند. این دستان یا حماسه جدید، شرح ماجراهای کوراوغلو «جلالی» [اشاره به عصیان معروف جلالی در آناتولی دارد] را بازگو می‌کرد.

علت این تغییر، ارتباط کاملی با فروپاشی نظام اجتماعی پیشین در اواخر قرن شانزدهم داشت. با فروریختن نظام اجتماعی قدیم، نه تنها دستان‌های دده‌قورقوت اهمیت خود را از دست دادند، بلکه حکومت نیز قدرتش رو به زوال رفت. خلق تورک مردمی ضعیف، فقیر و نگران شدند و کوراوغلو، حماسه چنین مردمی است.

حماسه کوراوغلو از قرن هفدهم به بعد، در میان تورک‌های ایران نیز گسترش یافت و با استقبال آنان نیز روبرو شد؛ به طوری که به صورت حماسه ملی آنان هم درآمد. حتی اختلافات مذهبی و جنگ‌های خونین ایران و عثمانی نتوانست مانع پیوند فرهنگ قومی و آداب و رسوم مشترک تورک‌های ایران و آناتولی گردد.

در مقابل رواج حماسه کوراوغلو در ایران، در تورکیه نیز، داستان‌های مردمی، نظیر «اصلی و کرم»، «آرزو و قنبر» و «عاشق غریب» رواج یافتند.

در مورد تورکمن‌های ماورای [شرق] خزر نیز باید گفت، با این که آن‌ها از قدیم الایام «اوغوز نامه‌ها» را در دسترس داشتند و بحث‌های زیادی درباره دده‌قورقوت و سالور غازان می‌کردند، ولی به نظر می‌رسد که از حماسه دده‌قورقوت که در آناتولی رواج داشت، اطلاعی نداشتند. اما برعکس، حماسه کوراوغلو در اندک زمانی در میان تورکمن‌ها رواج یافت و به عنوان حماسه‌ای ملی پذیرفته شد. بدین ترتیب، این حماسه که بر گردِ شخصیت کوراوغلو على روشن «جلالی» گَرَده‌ای [اهل شهرستان گَرَده استان بولو'ی تورکیه] دور می‌زند، بسان حماسه دده‌قورقوت، به عنوان حماسه ملی تورکهای اوغوز در سه سرزمین مختلف، توصیف گردید.


«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۴۴ - ۵۴۳»

#داستانهای_حماسی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [23.07.20 14:56]
[ Album ]
یک شعر ﺗﻮﺭﮐﯽ (لهجه ﺷﺮﻗﯽ) ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ و ﻣﻮﺳﯿﻘﯽﺩﺍﻥ ﺗﻮﺭﮎ، ﻋﺒﺪﺍﻟﻘﺎﺩﺭ ﻣﺮﺍﻏﻪﺍﯼ با تخلص «ابن صفی»:


بنین تک دانه یوْخ‌دوُر دام ایچينده
گؤزۆن تک فتنه یوْخ اسلام ایچینده

کؤنۆل زۆلفۆن گؤرۆپ آیْتْدێ تگره‌کی
بوُ بۇت‌قا کوشه‌ای یوْخ شام ایچينده

قوُجوُپ زاهد صراحی بوْینوُنوُ خوش
مدام ایسته‌ر مرادێن جام ایچینده

تاپێپ وصلین سنین بیرله‌ن، ائی بوْلغای
که دوْلغای سن الف تک لام ایچینده

نیکونامی دیله‌ر ابنِ صفٖی، خاص
که بدنام اوْلدۇ ایمدی عام ایچینده

            ---------------------------------
سؤزلوک:

آیْتدی: دئدی
ایمدی: ایندی
ائی: اییی
بن: خال
بۇت‌قا: بوت'ا (به بُت)
کوشه: کوشک، قصر
بوْلغای: اولاجاق
دولغای سن: ساریلارسان سن
بیرله‌ن: ایله
تگره‌کی: اطرافداکی
قۇجماق: قوجاقلاماق
الف تک لام ایچینده: (مجازاً) سیخجا قوجاقلاماق

(منبع: وبلاگ سؤزوموز)

#ادب_و_هنر_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.07.20 15:30]
قاضی برهان‌الدین

 

قاضی برهان‌الدین (۱۳۹۸ - ۱۳۴۵) دولتمرد، عالم، ادیب و شاعر بزرگ تورک می‌باشد. نام اصلی وی برهان‌الدین احمد است و خانواده‌اش منسوب به قبیله «سالور» از تورکان اوغوز می‌باشد که در قرن ۱۳ از تورکیستان به آناتولی کوچ کرده، ابتدا در «کاستامونو» و سپس در «کایسری» ساکن شدند.

تحصیلات ابتدایی خود را از ۴ سالگی در نزد پدرش شروع کرده ضمن یادگیری زبانهای عربی و فارسی مدتی بعد در مدرسه مشغول آموختن علومی مانند لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، عروض، حساب، منطق و حکمت شد.

در سال ۱۳۵۸ در ۱۴ سالگی با پدرش به مصر رفته و در آنجا شروع به تحصیل در دروسی مانند فقه، اصول فقه، فرایض، حدیث، تفسیر، هیئت و طب نمود. در سال ۱۳۶۲ به شام رفته و ۱۸ ماه از کلاسهای درس مولانا قطب‌الدین رازی استفاده کرد. پس از رفتن به حج (که در برگشت پدرش وفات نمود) به مدت یک سال در حلب به تحصیلات خود ادامه داد.

برهان‌الدین در سال ۱۳۶۴ به کایسری برگشت. با انقراض دولت سلجوقی در آناتولی دولتهای محلی (بگ'لیکلر) تأسیس شده بودند که کایسری هم جزو دولت محلی کوچکی بنام ائرتنا (Eretna) بود که در «سیواس» و شهرهای اطراف بنا نهاده شده بود و حاکم آن هم غیاث‌الدین محمد بگ بود.

برهان‌الدین مدتی در بعنوان قاضی القضات کایسری انجام وظیفه نموده و ثابت نمود که دولتمردی عالم، عادل، باهوش، شجاع و مردم‌دار است. بعدها نیز در پستهایی مانند مشاور بگ، وزیر و نایب بگ در دولت ائرتنا اشتغال داشته و نهایتاً دست به تأسی دولت قاضی برهان‌الدین به مرکزیت سیواس زده و ۱۸ سال حکومت نمود.

قاضی برهان‌الدین در کنار این زندگی پر تلاطم، با ادبیات و شعر هم مشغول بوده و به سه زبان عربی و فارسی و تورکی شعر سروده است. دیوان اشعار تورکی وی شامل ۱۵۰۰ غزل، ۲۰ رباعی و ۱۱۹ تویوغ است. وی از پیشگامان سرودن شعر تورکی در وزن عروض می‌باشد. در کنار غزلهای عاشقانه، اشعاری با مضمون دینی و تصوف هم دارد. برهان‌الدین در اشعارش از زبان محاوره مردمی هم استفاده می‌کرد که به اشعارش ویژگی خاصی می‌بخشد. همچنین به آرایه‌های ادبی بخصوص جناس علاقه ویژه‌ای داشت.

برهان‌الدین بعنوان یک شاعر متصوف که اشعار زیبای تصوفی فراوانی دارد، هرگز زندگی دنیوی را اهمال نکرده و از ذوق و صفای دنیای مادی غافل نبود. غزلهایش مملو از عشق بشری و مادی است، حیات پر جنب و جوش وی نیز مملو از ماجراجویی، مبارزه و جنگ بود که بازتاب این وجه شخصیتی و حالات روحی وی را نیز در اشعارش می‌بینیم. همچنین در اشعارش در رابطه با طبیعت به تصویرپردازی‌های بسیار زیبایی برخورد می‌کنیم.

یک تویوغ از قاضی برهان‌الدین:

حاققا شوکور قوچلارین دئورانی‌دیر
جومله عالم بو دم‌ین حئیرانی‌دیر
گون باتاندان گون دوغان یئره دگین
عشق اری‌نین بیر نفس سئیرانی‌دیر


یک غزل از قاضی برهان‌الدین:

گؤزونه گووه‌­ن­نی گؤر، اؤزونه اؤزه‌­ننی گؤر
سؤزونه سئوین­نه باخ، قددینه قیوانانی گؤر

نئجه جادو ایسه گؤزو، نئجه تاتلو ایسه توزو  
نئجه شیرین ایسه سؤزو، سن آنا اینانانی گؤر

کؤنولوم چَلَب ائویدیر، یؤنو اول یولا قاویدیر
ایکی دونیا بیر جویدیر، بو قانینا قانانی گؤر

بنی جانیمین سپندی، ساچی عقلیمین کمندی
جانینا سالیب بو بندی، اول اودونا یانانی گؤر

بو نه ساچ معطّر اولموش، بو نه یوز منوّر اولموش
 نه یاناق گول-ی تَر اولموش، جانینی یا جانانی گؤر


#پادشاهان_شاعر_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.07.20 16:44]
درباره حماسه اوغوزخان


جای هیچ‌گونه تردیدی نیست که حماسه اوغوز قاغان به زبان اویغوری، در ایران و در زمان [دولت تورک - مغول] ایلخانان، یعنی غازان و یا خلف وی نوشته شده است. نوشتن این اثر در جایی دیگر، بویژه در سرزمین اویغورها امکان پذیر نبود؛ زیرا حال و هوای معنوی‌ای که مستلزم نوشتن آن می‌گردید، تنها در دربار ایلخانان در ایران و اطراف آن وجود داشت.

این حال و هوای معنوی را احساس و تعصب نیرومندی از تورک‌گرایی تقویت می‌کرد. بدین ترتیب، عامل به وجود آمدن هر دو اثر [داستان جهان‌گشایی اوغوز و حماسه اوغوز قاغان]، احساس و تعصب تورک‌گرایی بود. اساسا از نظر ما اهمیت و ارزش هر دو اثر نیز، در همین احساس، یعنی تورک‌گرایی است... «تاریخ تورکها» که در جامع‌التواريخ آمده است، و یا دو داستان فوق، چیزی جز تعبیر و تفسیر آنها با بینشی اسلامی نیست.

هر دو اثر، درباره ماهیت احساس و تعصب تورک‌گرایی، فکر و اندیشه‌ای کاملا روشن در اختیار ما می‌گذارند. چنانکه پیداست، اساس و ماهیت این احساس و تعصب عبارتند از:

الف: از زمان اوغوز تا زمان نوشته شدن اثر، اقوامی که جهان تورک را تشکیل داده بودند، عبارت بودند از: اوغوز، اویغور، قیپچاق، قانلی، قارلوق، خلج.

ب: تورکها در عهد باستان نیز فرمانروایی جهانگشا در سطح چنگیزخان، به نام اوغوز قاغان داشتند.

ج: جهان تورک در نتیجه فتوحات بزرگی که اوغوز خان صورت داد، به وجود آمد. به عبارت دیگر، گسترش و پراکندگی اقوام ترک از منطقه بئش باليق تا شمال دریای سیاه و دریای اژه با فتوحات اوغوز خان ارتباط دارد.

د: اوغوزها از بیست و چهار نواده اوغوز خان به وجود آمدند. اویغورها، طایفه اصلی و واقعی اوغوز خان و یا تورک‌هایی بودند که از در اطاعت وی درآمدند. قیپچاق‌ها، قانلی‌ها، قارلوق‌ها و خلج‌ها نیز، از اُمرای اوغوزخان به وجود آمدند.

ھ: در بخش تاریخ تورکها، از اوغوز خان به عنوان پیغمبری فرمانروا که برای گروانیدن قومش به دین حق از طرف خداوند فرستاده شده، یاد شده است. بدین ترتیب، نشان داده شده که تورکها با وجود داشتن پیغمبری فرمانروا که دین خداوند را برای قومش به ارمغان آورده و نیز فتوحاتی انجام داده، همانند اعراب و مغولها، شریف و حتی شریف‌تر و برتر از آنها بوده‌اند.


#داستانهای_حماسی_تورک

«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۴۵ - ۵۴۴»

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.07.20 22:00]
[ Photo ]
Abdülkadir Meragi (1360 - 1435), Türk sanatçı, besteci ve müzik bilgini'nden Doğu Türkçesinde bir şiir


Beniŋ tek dâne yoktur dâm içinde,
Közüŋ tek fitne yok İslâm içinde.

Köŋül zülfüŋ görüp ayttı tegreki,
[Bu] putğa kûşe’î yok Şâm içinde.

Kucup zâhid surâhi boynunu hoş,
Mudâm ister murâdın câm içinde.

Tapıp vaslıŋ seniŋ birlen ey bolğay,
Ki tolğay sen Elif tek Lâm içinde.

Nikû-nâmî diler İbn-i Sefî, hâs,
Ki bed-nâm oldu imdi âm içinde.

"Fotoğraf (https://t.me/TurkUygarligi/358), Sözümüz weblogu'ndan alınmıştır."

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [30.07.20 15:24]
[ Photo ]
تورک دئولت آدامی، بیلگین و شاعیری «قاضی برهان‌الدین»دن تورکچه بیر شعر:

 

گل گل گؤره‌لیم، گل گؤره‌لیم، گول گؤره‌لیم بیز
بیر نغمه گتیر اورتایا بولبول گؤره‌لیم بیز

گول'دور یوزون و مُل دوداغین صحبتیمیز گرم
بو ایشیمیزی پس نیشه مول‌مول گؤره‌لیم بیز

بیز یاناریز اود'ا صنما بن'لرین ایله
عنبر'دورور اول دانه-ی فلفل گؤره‌لیم بیز

«بیز گول یاناریز اود'ونا هر جوز» داخی هم
هر جوز'وموزو اول یولا بیر کول گؤره‌لیم بیز

بیر نغمه دئ ائی مطرب و سون ساقی بیر آیاق
کی غُل‌غُل ائشیده‌لیم و قُل‌قُل گؤره‌لیم بیز

#شاعیر_و_عالیم_پادیشاهلاریمیز

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [31.07.20 12:15]
اهمیت منتسب بودن به اوغوزخان در میان دولت‌های تورک

 

تعصب و احساس تورک‌گرایی که در دربار ایلخانان و محیط اطراف آن به وجود آمده بود، در آناتولی تا قرن هفدهم به صورت اوغوزگرایی ادامه پیدا کرد. بیان این مطلب که این احساس یکی از عوامل معنوی مهم در پیروزی‌های سیاسی عثمانیان به شمار می‌رفت ، درهرحال عقیده و بینشی نادرست نخواهد بود...

همان‌گونه که قبلا توضیح داده شد، اساس سلاطین عثمانی به این مسئله که از تبار اوغوزخان و از قبيله «قایی» به شمار می آیند، اهمیت زیادی می‌دادند. مهر قبيله قایی [IYI] را به عنوان علامت و نشان رسمی خود پذیرفته بودند و شاهزادگان را نیز با نام‌هایی چون اوغوزخان و قورقوت نامگذاری می‌کردند.

این مسئله تنها به احساس وابستگی و پیوند این خاندان به اوغوزها ارتباط نداشت، بلکه به حساسیت و علاقه مردم در این خصوص، و رقابت سیاسی موجود در شرق با سلسله قراقوینلوها، به ویژه با آق‌قوینلوها نیز مربوط می‌گردید. چون همانگونه که قبلا گفته شد، فرمانروایان آق‌قوینلو نیز ادعا می‌کردند که از نوادگان اوغوزخان‌اند و بزرگترین این فرمانروایان و رقیب سلطان محمد فاتح، یعنی اوزون حسن‌بیگ، خود را یگانه فرمانروای تورکان آناتولی می‌شمرد.

قرار گرفتن فرمانروایی اوغوزها یا تورکها، در دست امرای قبیله قایی موجب گردید آنان به پیش بینی قورقوت آتا [ دده، پیر و ولی بزرگ اوغوزها مبنی بر ادامه فرمانروایی آنها [قایی‌ها] تا روز قیامت به عنوان «پیشگو»، استناد کنند.

همچنین ادعای انتخاب عثمان غازی از طرف امرای اوغوزها به عنوان فرمانروا و نیز قبولاندن این ادعا به جهانشاه قراقوینلو مبنی بر اینکه نسب و تبار سلطان مراد دوم متعبرتر و برتر از نسب خاندان او می باشد، از همین احساس ناشی می‌شود.

یاووز سلطان سلیم نیز در نامه‌ای که برای تومان (تومن) بیگ سلطان مملوک‌ها فرستاد، نوشته بود که وی جد اندر جد، تا دویست و پنجاه پشت، فرمانروا بوده است. بدین ترتیب، خاندان عثمانی که خود را از تبار و نسل اوغوز خان قلمداد می‌کرد، حتی در برابر اتباع اصلی اغوزخان، یعنی خان‌های کریمه که از نسل چنگیز خان بودند نیز، احساس حقارت نمی‌کرد.

بدین جهت، دستان‌ها (حماسه های)مذکور، به خاطر موضوع‌های مربوط به انساب و نیز حماسه‌های دده‌قورقوت از نظر اینکه عاملی در زنده نگاه داشتن احساس اوغوزگرایی بودند، قابل توجه و اهمیت‌اند.

چنانکه پیداست یازیجی‌اوغلو از مؤلفان عثمانی، همان گونه که بحث و فصل مربوط به انساب موجود در جامع‌التواریخ را به تورکی ترجمه کرده است، احتمالا برخی اطلاعات مربوط به قورقوت آتا را نیز از بخش مربوط به تاریخ تورک‌ها در همان اثر برگرفته است. می‌دانیم که مولانا روحی این ترجمه یازیجی‌اوغلی را به حد کافی مورد استفاده قرار داده است. یازیجی اوغلی، همچنین از اوغوز نامه‌ای به زبان تورکی سخن می‌گوید که باید همان دستان اوغوز قاغان باشد که در دسترس ماست.

شكرالله، معاصر مؤلف مذکور نیز که در زمان سلطان مراد دوم به عنوان ایلچی نزد جهانشاه قراقوینلو رفت، در تبریز و در دربار جهانشاه، تاریخی از اوغوزها را، به زبان اویغوری، مشاهده کرده بود. ابوبکر تهرانی، مورخ آق‌قوینلوها هم، هنگام نوشتن شجره این خاندان که آن را به اوغوزخان و نوح (ع) رسانده است، بحث مربوط به انساب جامع‌التواریخ را مورد استفاده قرار داده است.

به نظر می‌رسد قاجارها آخرین سلسله ترک نژاد ایران نیز، به اوغوزها که آنها را اجداد و نیاکان خود به شمار می‌آوردند، توجه و علاقه نشان می‌دادند. به همین جهت، میرزا ابوالقاسم بحث مربوط به انساب را مأخذ قرار داده، رساله‌ای درباره طوایف منسوب به قبایل اوغوز که در زمان خود وی در منطقه میان ایران و تورکمن‌های ماورای [شرق] خزر بودند، به رشته تحریر درآورده است.

#داستانهای_حماسی_تورک

«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۴۸ - ۵۴۶»

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.08.20 18:45]
شاه عباس اول، خاقان موسیقی‌دان تورک

 


یکی از ویژگی‌های رفتاری شاه‌ عباس، علاقه‌ی فوق‌العاده‌اش به موسیقی بود. این اشتیاق فراتر از مجالس طَرَب شاهانه، از شاه‌ عباس یک موسیقی‌دان و مسلط به مقام‌های موسیقی شرقی (تورکی) ساخته ‌بود. شاید بسیاری ندانند که شاه‌ عباس، ساز می‌نواخت و به احتمال زیاد، ساز تخصصی‌اش ساز قوپوز بوده است که شبیه به سه‌تار بود.

اسکندر بیگ تورکمان منشی، مورخ نامدار عصر قیزیلباشیه (صفویه) و منشی مخصوص شاه ‌عباس در «عالم‌آرای عباسی» می‌نویسد: «[شاه‌ عباس] در موسیقی و علم ادوار و قول و عمل سرآمد روزگار و بعضی از تصانیف آن حضرت در میانه‌ی ارباب طَرَب مشهور است و زبانزد اهلِ ساز.»

نصرالله فلسفی در کتاب «زندگانی شاه‌ عباس اول»، به نقل از نسخه خطی «تذکره عرفات عاشقین» آورده ‌است: «[شاه‌عباس] در موسیقی به مرتبه‌ای رسیده که جمیع مصنفان از وی طرز یابند.» هم او، به نقل از نسخه ‌خطی «تاریخ خُلد برین» می‌نویسد: «همچنین در فن موسیقی و علم ادوار، به ناخن تصرفات سزاوار، گره از کار قول و عمل مصنفان روزگار می‌گشوده ‌است.»

این گزارش‌ها، در کنار دیگر اسناد دوره قیزیلباشیه نشان می‌دهد که شاه‌ عباس نه تنها نوازنده‌ای چیره‌دست، بلکه در عیب‌یابی آثار دیگران نیز، توانمند بوده‌است. شاه‌عباس، موسیقی‌دانان بااستعداد را عزیز می‌داشت و به دربار خود جلب می‌کرد که جملگی در ارکستر شاه‌ عباس عضویت داشتند و از خزانه مواجب می‌گرفتند.

شاه ممالک محروسه‌ی پادشاهی تورک-قیزیلباشیه شاه عباس اول، در دوم آذر ۹۸۷ دستور داد برای نوازندگان و اهل موسیقی، در اصفهان محله‌ای بنا کنند و نام این محله را، «محله‌ی نغمه» گذاشت.

شاه‌عباس عادت داشت که همیشه در فضای کاخ، طنین موسیقی برقرار باشد؛ حتی زمانی که به مذاکره با مقامات کشوری مشغول بود هم، صدای ساز متوقف نمی‌شد. او دستور داده ‌بود هنگام ورود سفرای اروپایی، آنان را به شنیدن موسیقی شرقی-تورکی وادارند. علت این رفتار، به‌رخ کشیدن شکوه فرهنگ و تمدن تورک و البته دربار قیزیلباشیه (صفویه)، در مقابل سفرای خارجی و به‌ویژه سفیران اروپایی بود.

«آنتونیو دوگوا» دیپلمات اسپانیایی که در سال ۱۰۱۲ هجری قمری از طرف پادشاه کشورش برای انجام مذاکرات سیاسی و نظامی وارد اصفهان شد، در خاطراتش به یاد می‌آورد که چگونه مجبور شده ‌است موسیقی تورکی را بشنود و خاقان تورک او و همراهانش را به اجرای موسیقی غربی وادارد و سپس، بر محتوا و شکل آن نقد‌های اساسی وارد کرده‌ است.

دوگوا می‌گوید که خاقان تورک شاه عباس، شخصاً سازی (به احتمال زیاد قوپوز) به دست گرفت و برای آن‌ها در یکی از مقام‌های موسیقی شرقی-تورکی نواخت و اشعاری را زمزمه کرد. در تمام مدتی که مذاکرات دیپلماتیک برقرار بود، نوازندگان دمی از نواختن دست نمی‌کشیدند و با اشاره شاه، صدای ساز خود را بالا و پایین می‌بردند.

گویی موسیقی در فعالیت‌های دیپلماتیک فرمانروای مقتدر تورک، به‌ویژه زمانی که با اروپایی‌ها طرف بود، بخشی از برنامه او را در بر می‌گرفت. نباید از یاد برد که این دوره، مصادف با شکوفایی عصر «باروک» در اروپا بود و شاهان قاره‌ی سبز، می‌کوشیدند تا با به خدمت‌ گرفتن هنرمندان در دربارهایشان، سطح و فرهنگ خود را به رخ دیگران بکشانند و شاه ‌عباس ‌یکم، به احتمال زیاد از این رویکرد آگاه بود و می‌کوشید تا با عرضه‌ی موسیقی شرقی-تورکی و مقام‌های مختلف، متنوع و دل‌انگیز آن و نیز نقد موسیقی‌ غربی، نشان دهد که تورک‌ها نه تنها در فرهنگ چیزی از ملل اروپایی کم ندارد، بلکه سرآمد هنرمندان عالم را باید در میان تورک‌ها یافت.

علاقه خاقان‌های امپراتوری تورک قیزیلباشیه در استفاده از هنر موسيقی بدان حد بود كه در پاره‌ای ازموارد همچون بنای «آلا‌قاپی» تالارهای مخصوص اجرای موسيقی فراهم شد.
 
در عصر شاه عباس اول، نظام موسيقايی مشرق زمين به اروپا شناسانده شد و زمينه‌های تحول و نوجويی در موسيقی شرقی-تورکی رشد یافت، نوازندگان خارجی نيز با فراگيری موسيقی شرقی-تورکی و انتقال آن به اروپا، بسترهای رشد و يا تغيير برخی از آلات موسيقی و نواهای موسيقایی تورک را در دوره‌های بعد، خصوصا عصر قاجار فراهم كردند.


نکته: شرق‌شناسان روسی و اوروپایی ضد تورک، محققین فارس‌گرا و تمامی منسوبین به جریان‌ها و محافل تورک‌سیز، به جهت حذف نام تورک از موسیقی رایج در دربار امپراتوری‌های تورک سلجوقی، ایلخانی، تیموری، قیزیلباشیه، آفشاری، قاجاری و دیگر سلسله‌های تورک حاکم بر فلات ایران، آن را موسیقی ایرانی[!] می‌نامند. باید خاطرنشان کرد که جغرافیا و سرزمین صاحب هیچ‌گونه تمدن، موسیقی، فرهنگ، هنر و.. نیست، این ملت‌ها هستند که تمدن، فرهنگ، هنر و... را پدید می‌آورند.

موسیقی سنتی و تصانیف فارسی‌شده‌ امروزی نیز از مقام‌ها، دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی تورکی دوره‌ قاجاریه اخذ شده است.

(منبع: کانال تورک‌ائلی'یه دوغرو)

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [07.08.20 15:51]
«شاه طهماسب» و «سلطان سلیمان»ین شعر ایله مکتوبلاشماسی:


 
شاه طهماسب:

شاه-ی مردان دئولتینده گئیدیگیم نارینجیدیر،
نارا قارشی دورمازام  زیرا بنی نار اینجیدیر.

شاه سلیمان گلدی بیزدن ائل، ولایت ایسته‌دی،
بیر یولا قویدوق بیز آنی، یول اری زار اینجیدیر.

خانه‌سیندن چیخیبان، داغلارا دوشسه بیر کیشی،
باد اسر، باران یاغار، زحمت چکر، قار اینجیدیر.

هر نه گلمیشسه جهانا، یول ایله گلمیشدورور،
بیر قدم تاشرا دوشن بیگانه‌یی خار اینجیدیر.

شاه طهماسب’م، جهاندا شاه به شاه نسل-ی علی،
یار ایله یار اولموشام، سانما بنی یار اینجیدیر.
 


سلطان سلیمان'ین جوابی:

آل-ی عثمان دئولتینده گئیدیگیم تورونجودور،
مورتد-ی دین اولانی یئر یوتار [و] نار اینجیدیر.

قاچوبان قاندا واراسون ترک-ی دیار ائیله‌ییپ،
خاینین معراجیدیر آخیر آنی دار اینجیدیر.

صید-ی نخچیر ائتمه‌گه داغلارلا دوست‌سا بیر کیشی،
عادتیدیر آوجی‌نین دایم آنی قار اینجیدیر.

گؤرمه‌دین می سئییدی سن، یول ایله نه ائتدیگین،
سور ائلیندن خان سلیم ائتدیگینی آر اینجیدیر.

شاه سلیمان’م، جهاندا آل-ی عثمان نسلی’یم،
سانجاق-ی ایسلام بنیمدیر کوفرو ایمان اینجیدیر.


"Şah Tahmasb" ve "Sultan Süleyman"ın şiir ile mektuplaşması:


Şah Tahmasb:

Şah-i Merdan devletinde geydiğim narincidir,
Nara karşı durmazam, zira beni nar incidir.
Şah Süleyman geldi bizdən el, vilayet istedi,
Bir yola koyduk biz anı, yol eri zar incidir.
Hanesinden çıkıban, dağlara düşse bir kişi,
Bad eser, baran yağar, zehmet çeker, qar incidir.
Her ne gelmişse cahana, yol ile gelmişdurur,
Bir kadem taşra düşen biganeyi har incidir.
Şah Tahmasb’am, cihanda şah be şah nəsl-i Ali,
Yar ile yar olmuşam, sanma beni yar incidir.


Sultan Süleyman"ın cevabı:

Al-i Osman devletinde geydiğim turuncudur,
Mürtəd-i din olanı yer yutar [u] nar incidir.
Kaçuban kanda varasun tərk-i diyyar eyleyip,
Ha’inin miracıdır ahır anı dar incidir.
Seyd-i nahçîr etmeğe dağlarla dostsa bir kişi,
Adetidir avcının daim anı qar incidir.
Görmedin mi seyyidi sen, yol ilə ne etdiğin,
Sor elinden Han Selim etdiğini ar incidir.
Şah Süleyman’am, cihanda al-i Osman nesliyem,
Sancak-ı İslam benimdir küfrü iman incidir.

#شاعیر_تورک_پادشاهلاری

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.08.20 15:55]
[ Photo ]
۱۵جی یوزایلین تورک شاعیری «نعمت‌الله کشوری»دن تورکچه بیر شعر


ای پری سنسیز پریشـان روزگـارم دوغروسو،  
سن گئدنـدن برلو بی‌صبر و قرارم دوغروسو

یوز غمیم واردیر، ولی بیر غمگساریم یوخدورور،  
بی‌دل و بی‌دلبر و بی‌غمگسارم دوغروسو

نـاصحا! گؤرسن منی رسوا، ملامت قیلما كیم،  
طلبه‌لیك جانیمدادیر، بی‌اختیارم دوغروسو

زرورق بیرله بزه‌نمیش یوزونو گؤردوم بوگون،  
وئرمه‌دیم جانی یوزوندون شرمسارم دوغروسو

مئی گتیر سـاقی منی قورتار نماز و روزه‌دن،  
كیم من اول زهد و ریادن توبه‌كارم دوغروسو

اؤلموشم هیجرینده جـانا، وصلـدن جان وئر منه،  
كیم منی-ی بی‌دل سانا جان بیرله یارم دوغروسو

خلق دئییر كیم كشوری بیر عاشق-ی محروم ایرور،  
هر نه كیم دئرلر مانا، یوز اونجا وارم، دوغروسو

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [12.08.20 10:11]
[ Photo ]
مخدوم‌قلی فراغی (۱۷۹۷- ۱۷۳۳) از بزرگترین شاعران و شخصیت‌های تورکان اوغوز (شرقی) یعنی تورکمن‌ها به‌شمار می‌آید. وی در اشعار خود بیشتر به مسایل اجتماعی و سیاسی و اتحاد تورکان اوغوز شرقی (تورکمن‌ها) و تقبیح جنگ‌های آن دوران می‌پرداخت.

مخدوم‌قلی هم‌چنین مسائل اجتماعی هم‌چون چندهمسری، سوادآموزی و نقش زنان در جامعه، فقر و اختلاف طبقاتی و... را مورد توجه قرار می‌دهد.

پدر مخدوم‌قلی، دولت محمد یکی از علمای بزرگ و مورد احترام زمان خود بود که با تخلص «آزادی» آثار پر ارجی را خلق نموده است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.08.20 12:27]
مخدوم‌قلی فراغی'دن تورکچه گؤزل بیر شعر:


دوراسينگ‌ گلر (https://t.me/TurkUygarligi/368)
 
گوزل‌ باردير، گوزل‌لردن‌ زياده‌
آنينگ‌ خذمتينده‌ دوراسينگ‌ گلر
ادب‌لي‌، اركان‌لي‌، ملايم‌زاده‌
تا اولينچانگ‌ بيله‌ يوراسينگ‌ گلر
 
گوزل‌ باردير، اوزين‌ بويلي‌، آلقيمي
قارانگقي‌ گيجه‌ده‌ دوشر يالقيمي‌
سوزله‌گن‌ سوزلري‌ مثلي‌ بال‌ كيمي
يانگاغيندان‌ بوسه‌ آلاسينگ‌ گلر
 
گوزل‌ باردير، گونده‌-گونده‌ گورمه‌لي
شول‌ گوزلينگ‌ سياه‌ زلفينگ‌ اورمه‌لي‌
دوكوپ‌، خزينه‌نينگ‌ زرين‌ برمه‌لي
آنينگ‌ سوداسيندا بولاسينگ‌ گلر
 
بعضي‌ گوزل‌ سيركا باسدير ساچيني
آرتماز، يووماز، تاباغيني‌، داشيني‌
سيلاماز آتاسين‌، انه‌، ياشيني‌
آنينگ‌ خذمتيندان‌ قاچاسينگ‌ گلر
 
گوزل‌ باردير، آق‌ كاغذ دك‌ بيله‌گي
جان‌ ايچينده‌ بيله‌ بولار يوره‌گي‌
شيله‌ گوزل‌ مرد ييگيدينگ‌ گره‌گي
نه‌ حاجت‌ ايسته‌سه‌، بره‌سينگ‌ گلر
 
مخدومقلي‌، سين‌ گرك‌ دير گوزه‌له
هرنه‌ قسمت‌ بولسا، تارتار ازله‌
دنيا مالين‌ خرج‌ ات‌ ياغشي‌ گوزه‌له
يامانينگ‌ يانيندان‌ قاچاسينگ‌ گلر

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.08.20 23:43]
[ Photo ]
نامگذاری سال ۲۰۲۱ به نام حاجی بکتاش ولی


سازمان علمی ـ فرهنگی «یونسکو» به مناسبت ۷۵۰مین سالگرد درگذشت عارف نامی تورک، حاجی بکتاش ولی، سال ۲۰۲۱ را به عنوان «سال حاجی بکتاش ولی» نامگذاری کرد.

حاجی بکتاش ولی، از تورک‌های منطقه‌ی خوراسان ایران و بنیانگذار طریقت بکتاشیه، در سال ۱۲۰۹ میلادی در روستای فوشنجان از توابع نیشابور به دنیا آمد و در حوالی چهل سالگی به تورکیه مهاجرت کرد و در سال ۱۲۷۱ میلادی، در ۶۲ سالگی، درگذشت.

حاجی بکتاش ولی که در مکتب شیخ احمد یسوی در خوراسان رشد و تعالی یافته بود، زمانی به تورکیه مهاجرت کرد که ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت سلجوقی متزلزل شده بود.

وی آنجا یک مرکز علمی و آموزشی راه‌اندازی نمود و به واسطه‌ی آموزه‌ها و جهان بینی خود، بستر وحدت و همبستگی را در آناتولی فراهم کرد. اندیشه و آموزه‌های حاجی بکتاش ولی که چندین اثر مکتوب نیز از خود به یادگار گذاشته، پس از گذشت قرن‌ها، همچنان نماد عشق، بردباری، اتحاد و صلح است.

آرامگاه وی در شهر حاجی بکتاش ولی (سولوجا قارا هؤیوک) در استان نوشهیر، امروزه نیز، میعادگاه عاشقان و پیروان مکتب حاجی بکتاش ولی است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک=13 دسامبر2020تا 15 آگوست 2020

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.08.20 23:41]
در جستجوی نام اصلی مؤسس سلسله‌ی عثمانی (۱/۳)

 

چندین دهه است که مورخان تاریخ تورک و اسلام با تکیه بر منابع اسلامی، مسیحی و عثمانی نام مؤسس سلسله‌ی عثمانی را که در تاریخ با اسامی مختلف ذکر شده عمیقاً مورد بررسی قرار داده، در این تحقیقات به نتایج جالبی رسیده‌اند.

اولین بار مورخ و تورکولوگ معروف جوزف د. گویگنس با تکیه بر منابع عربی با اسم آتمان و یا تامان مواجه شده و بر اساس تحقیقات خود به این نتیجه رسیده بود که نام عثمان به اشتباه با آتمان یا تامان جایگزین شده است. مورخ شهیر دیگر، ادوارد گیبون، نیز در بررسی‌های خود به این نتیجه رسیده و بر صحت آن پافشاری کرده بود. متعاقباً ف. گیس با تکیه بر منابع بیزانسی تأکید کرده بود که نام عثمان صورت اسلامی شده نام آتمان یا آتامان است. مورخان دیگری همچون ف. بابینگر و یوهانس هندریک کرامرز هم با تکیه بر اسناد گوناگون تاریخی به نام تورکی عثمان یعنی آتامان یا آتمان به جای عثمان تأکید کرده بودند. نهایت این که پروفسور موراودک در دومین کنگره‌ی تاریخ تورک، در تز معروف خود، تاریخ تورک از نگاه مهم ترین منابع بیزانس، این مسأله را به صورت جدی موضوع بحث کنگره قرار داد.

با توجه به این نکات مهم می‌بایستی در منابع مختلف تاریخی علی‌الخصوص منابع بیزانس، نام عثمان را که به اشکال گوناگونی همچون آتمان، آتامان، اوتمان و ... ذکر شده است مورد بررسی قرار داده و دلیل رایج شدن نام عثمان به جای این اسامی را مشخص کرد. همچنین از نگاه عده ای از مورخان اگر چنین اصلی وجود دارد آیا این مهم در مورد فرزند سلطان سلیم اول یعنی شاهزاده عثمان و سلطان عثمان دوم نیز صادق است یا خیر؟ حال این که جواب این سوال مشخص است چرا که در منابع تاریخی این اسامی بر خلاف نام مؤسس سلسله عثمانی به صورت عثمان قید شده است.

در حقیقت با اساس قرار دادن نام آتامان یا آتمان با تکیه بر اسناد تاریخی، در وهله ی اول می توان نتیجه گرفت که نام عثمان حاصل فرهنگ اسلامی ـ عربی آن دوره بوده که بعدها حالت رسمی به خود گرفته است. در تواریخ عثمانی این اسم به صورت عثمان قید شده است. در برخی سکه ها و یا به عنوان مثال در کتیبه و مهر موجود در بورسا نیز به شکل عثمان نوشته شده است. اما در بررسی شجره‌ی عثمانی و در اسامی مربوط به فرزندان جدش و نیز فرزندان پدرش ارتوغرول که همگی اسمی تورکی دارند نام عربی عثمان در بین آنها تضادی آشکار دارد. نگاهی به اسامی پسران، این تضاد را بخوبی نمایان می‌کند. نام چهار پسر سلیمان شاه: سونقور تکین، گون دوغدو، دوندار، ارتوغرول. نام سه پسر ارتوغرول: عثمان؟، گوندوز آلپ و ساوجی.
اگر دقت کنیم تمامی اسامی بجز عثمان و آنهم در آندوره که اسامی غیر تورکی زیاد مرسوم نبوده نام‌هایی تورکی هستند که بنظر کمی غریب می‌آید. یعنی در بین اسامی تورکی تنها یک اسم عربی و آنهم با نام عثمان وجود دارد که بدون بررسی منابع تاریخی جوابی منطقی برای این تضاد وجود ندارد.

برخی مورخان اسلام‌گرا بی‌هیچ شبهه‌ای نام عثمان را صحیح می‌دانند و حتی بعضاً بررسی در ریشه تورکی این نام را گناه و غیر علمی و غیر تاریخی میدانند که البته این دیدگاه، پایه‌ای دینی و احساسی دارد تا تاریخی.
در هر صورت بررسی در مورد فرزند ارتوغرول و بودن یا نبودن نامی غیر از عثمان و یا اسمی شبیه به عثمان و اینکه آیا بعدها بدلیل رواج فرهنگ عربی ـ اسلامی نام عثمان را بخود گرفته است یا نه موضوع بحث ماست.

مورخ شهیر پروفسور موراودک با تکیه بر منابع بیزانس علی‌الخصوص نوشته‌های گئورگیوس پاجیمرس (١٣١٠-١٢٤٢) و نیکفوراس گرگوراس (١٣٦٠-١٢٩٥)، اسامی آتمان و آتومان را به اشکال مختلف مورد بررسی توجه قرار داده بود. به گفته وی با توجه به اینکه اسم خلیفه عرب در منابع تاریخی بصورت عثمان ثبت شده اما نام مؤسس سلسله عثمانی بشکل آتمان یا آتومان آمده این مسأله مهم مرکز دقت و تجزیه و تحلیل است. چرا که اگر در منابع غربی نام عثمان بشکل آتمان یا آتومان نوشته میشد میبایستی نام خلیفه عرب نیز به این شکل قید میشد حال اینکه چنین نیست.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.08.20 23:41]
در جستجوی نام اصلی مؤسس سلسله‌ی عثمانی (۲/۳)

 

به عنوان مثال گئورگیوس پاجیمرس وقتی که از فتوحات سرزمین بیزانس بدست تورک‌ها بحث میکند نام تک تک سرداران تورک را می‌آورد و وقتی نوبت به عثمان میرسد این گونه از وی سخن میگوید: مؤسس این سلسله «آتمان» مبارزی نترس و جنگنده است. بنابراین با توجه به اصل صادق بودن اصالت رونویسی اسامی در منابع بیزانس و با دقت در دیگر اسامی مندرج در این منابع، این مورد بخصوص شایان توجه است.

در نوشته‌های مورخ سوری شهاب‌الدین فضل‌الله الاوماری (١٣٨٤-١٣٠٠) نیز عبارت «ارخان بن طمان» دیده می‌شود. از طرف دیگر نام عثمان نیز در نوشته‌های وی به چشم می‌خورد که نشان دهنده مجزا بودن این دو اسم از یکدیگر است.

در نسخه‌ی دست‌نویس کتاب معروف تواریخ آل سلجوق موجود در موزه توپ قاپی استانبول نوشته علی یازیجی اوغلو که در زمان سلطان مراد دوم نوشته شده است به نقل از ده ده قورقوت عبارت: اوغلانجوقلارین آغلاتمایان، توکلارین بانلاتمایان، ناقاسلارین چالدیرمایان «اوتمان» اوغلو ... موجود است.
در ولایت‌نامه‌ی حاجی بکتاش ولی که در زمان سلطان بایزید دوم نوشته شده نیز در بیتی از یک شعر می‌خوانیم:
ذیکر اولان ارتوغرول آلپین ای عزیز
وار ایدی «اوتمان» نام بیر اوغلو نیز
با دقت نظر در این عبارات این منابع مهم بخصوص ولایت‌نامه حاج بکتاش ولی و اینکه از یک طرف تورک‌ها ارزش خاصی به رسوم و عادات ملی خود قائل بودند و از طرف دیگر احترام خاصی نسبت به دین اسلام داشتند، استفاده از دو نام یعنی آتمان یا آتامان و عثمان دور از انتظار نیست. در حقیقت قبول این دیدگاه تا حدودی می تواند جواب سوالات را در این مورد بدهد.

با تکیه بر نوشته‌های سلجوق‌نامه و ولایت‌نامه، احتمال اینکه نام اصلی عثمان «اوتمان» بوده باشد بیشتر است. با توجه به وجود نام اوتمان در بین تورک‌ها احتمال تغییر شکل عثمان به اوتمان در بین شیوه‌ها و لهجه‌های زبان تورکی به صفر می‌رسد یعنی هیچ ارتباطی بین کلمات عثمان و اوتمان نمی‌تواند وجود داشته باشد. از طرف دیگر وجود اشکال مختلف در اسم آتمان، آتومان و اوتمان در منابع مربوط به بیزانس وجود هر گونه تغییر کلمه عثمان به آتمان و ... به سادگی رد می‌شود.

از طرفی بر اساس تحقیقات انجام گرفته در این مورد، کلمه تومان نیز حائز اهمیت و محل دقت است. نام تومان در بین تورکها از دوران گذشته کاربرد فراوان داشته و رغبت زیادی در استفاده از این نام وجود داشته است. قدیمیترین مثال در این مورد حاکم تورک هیونگ نو با نام «تومان» است. در منابع اسلامی نیز از معاهده صلحی که بین اسحاق بن مسلم عقیل و «تومان» شاه در جنگ مربوط به جبال ارمنیه و آلان منعقد شد سخن به میان آمده است. همچنین نام تومان در تاریخ مظفری، اسامی مختلف تومان و تومان بهادر در تیمورنامه، در بین مملوک‌های مصر سلطان تومان بیک، در تاریخ آق‌قویونلوها تومان باشان و ... وسعت گسترده استفاده از این نام را در بین تورکها در جغرافیای وسیعی به تصویر می‌کشد. با توجه به این اسناد و با تکیه بر منابع مختلف تاریخی و همچنین گفته‌ها و نوشته‌های شهاب‌الدین بن فضل‌الله اوماری، احتمال اینکه نام اصلی عثمان تومان بوده باشد زیاد است. به دلیل منسوبیت تورک‌های عثمانی به جد اعلای اوغوزها یعنی قایی خان و پسرش تومان، با توجه به احترامی که عثمانی‌ها به قایی خان داشته‌اند، استفاده از نام تومان در آن دوره از احتمال و قوت زیادی برخوردار است.

با توجه به مطالب بالا می‌توان نتیجه‌گیری کرد که نام اصلی عثمان، اوتمان یا تومان بوده است. یعنی این نظریه نسبت به اسامی دیگر از قوت و احتمال زیادی برخوردار است. مورخان غربی نیز با استناد به این منابع مؤسس این سلسله را اغلب به صورت اوتمان وارد تاریخ کرده اند. حال این‌که مورخان عثمانی و اسلامی این واژه را به صورت عثمان نوشته و سلسله‌ی تأسیس شده به دست وی را عثمانی نام نهاده‌اند.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.08.20 23:41]
در جستجوی نام اصلی مؤسس سلسله‌ی عثمانی (۳/۳)

 

در پایان نیز خلاصه‌ی مقاله‌ای مهم از متخصص تاریخ تورک «پروفسور خلیل اینالجیک» در ارتباط با این موضوع و به عنوان ختم کلام را می‌آوریم:

بر اساس روایتی تاریخی، قبل از اسلام طایفه‌ای تورک به عربستان مهاجرت کرده و در آنجا ساکن می‌شوند. این طایفه با تکیه بر منابع عربی با نام سورییچ شناخته شده‌اند. طایفه‌ی سورییچ همچون اجدادشان مهارت خاصی در آهنگری و ساخت شمشیر داشته‌اند که بعدها با شمشیرهای‌شان در مکه معروف می‌شوند و به نوعی شمشیر ساخت آنها به مارکی در آن دوران تبدیل می‌شود. این طایفه به دلیل تورک بودن‌شان بر روی شمشیرهای ساخت خود تامغا و مهر تورک ـ قایی را هک می‌کردند که شمشیر سورییچ‌ها با این تامغا معروف بود. بعدها به دلیل لیاقت این طایفه کلیدداری کعبه به آنها سپرده می‌شود و کارهای مربوط به امور خانه‌ی کعبه به دست این خاندان اداره می‌شود.

بعد از فتح مکه کلیدداری کعبه توسط عده‌ای از اعراب به زور از دست عثمان بن طلحه گرفته می‌شود. اما آیه‌ی «کار را به دست اهلش بدهید» نازل می‌شود و دوباره کلیدداری کعبه به عثمان بن طلحه سپرده می‌شود. عالم فرزانه و ملقب به پیر تورکیستان یعنی خوجا احمد یسوی این واقعه را با جمله‌ی «خداوند کلیدداری کعبه را به تورک‌ها سپرد» نقل می‌کند.

بعدها عثمان بن طلحه دین اسلام را قبول کرده و مسلمان می‌شود. پدر عثمان بن طلحه سورییچ عبیدالله بود. در منابع عربی به اصالت و ریشه‌ی تورکی عبیدالله و همچنین به نام طایفه‌ی وی یعنی سورییچ نیز اشاره می‌شود. در حقیقت پسر عبیدالله یعنی عثمان بن طلحه نیز ریشه و اصالتی تورکی داشته است.
بر طبق منابع تاریخی شمشیری با تامغای تورک ـ قایی از جانب پدر و خاندان عثمان بن طلحه به وی به ارث رسیده بود. عثمان این شمشیر را بعدها به حضرت علی هدیه می‌دهد که بعد از وی این شمشیر به فرزندان و نزدیکان وی می‌رسد و سپس با تبعید عده‌ای از نزدیکان حضرت علی به تورکیستان (آسیای میانه) این شمشیر به خوجا احمد یسوی می‌رسد. بعدها این شمشیر را خوجا احمد یسوی به أده‌بالی می دهد که بعد از ازدواج دختر أده بالی با آتامان، أده‌بالی شمشیر را به آتامان هدیه می‌دهد و با توجه به سرگذشت و گذشته‌ی شمشیر با پیشنهاد پدر زن آتامان یعنی أده‌بالی، به احترام عثمان بن طلحه‌ی تورک، نام عثمان بر آتامان بی گذاشته می‌شود که علاوه بر اسم تورکی خود با این نام نیز شناخته می‌شود.

در تمامی منابع بیزانس و اروپایی نام عثمان به صورت آتامان/آتمان/اوتمان نوشته شده است.


وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.08.20 23:54]
مقاله. در جستجوی نام اصلی مؤسس سلسله‌ی عثمانی

بخش اول

 (https://t.me/TurkUygarligi/371)بخش دوم

 (https://t.me/TurkUygarligi/372)بخش سوم

 (https://t.me/TurkUygarligi/373)نویسنده: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.08.20 08:30]
ابوالغازی بهادرخان


ابوالغازی بهادرخان (۱۶۶۳ -۱۶۰۳) حکمران خیوه و یکی از تاریخ نویسان مهم تورک بوده و کتاب‌های ارزشمندی «بنام شجره تراکمه» و «شجره ترک» تألیف کرده‌است. ابوالغازی کودکی و جوانی را در دربار پدرش در اورگنج و سپس در کاث گذراند و از ۱۶۱۹ به بعد ولیعهد بود.

وی مدتی والی خوارزم بود، در یکی از جنگها دستگیر و پس از ده سال اقامت در اصفهان خان کل خیوه شد. در مدت اقامت تحت نظر صفویان در اصفهان به مطالعه منابع فارسی و عربی پرداخته و به در مورد تاریخ تورک تحقیق نمود. پس از خان شدن، هم و غم خود را صرف زندگی مردمانش و تاریخ‌نگاری نمود. کمی پیش از مرگ، به نفع فرزندش انوشه محمد، از حکمرانی کناره‌گیری کرد.

ابوالغازی بهادرخان دو کتاب در خصوص تاریخ تورک به رشته تحریر درآورده است:

شجره تراکمه (۱۶۶۰–۱۶۵۹)؛ در این کتاب از اوغوزخان و نسب ترک‌ها بحث می‌شود که در نوشتن آن از رشیدالدین (جامع‌التواریخ) و اوغوزنامه و برخی منابع دیگر استفاده کرده است.

شجرات ترک، که تا زمان مرگ خود شجره‌نامه ترک‌ها را تألیف نموده بود که کارش را فرزندش ابوالمظفر انوشه محمد بهادر ادامه داد. این کتاب در اروپا شناخته شده است، زیرا توسط دو اسیر سوئدی که بدست روس‌ها در جنگ پلتاوا به سال ۱۷۰۹ اسیر شده بودند، به آلمانی ترجمه گردید و تا مدت‌ها ایده اروپایی‌ها را در مورد مغولان و ترکان آسیای مرکزی شکل می‌داد.

این کتاب در سال ۱۷۲۶ به فرانسوی تحت عنوان تاریخ نسب‌شناسی تاتارها منتشر و تا سال ۱۸۲۵ به روسی، آلمانی و لاتین ترجمه گردید. اصل متن (به تورکی شرقی) همراه یک برگردان فرانسوی توسط ژان ژاک پی یر دمزون تحت عنوان تاریخ مغولان و تاتارها منتشر شد.

سیارک ۱۶۴۱۳ ابوالغازی، که در ۲۸ ژانویه ۱۹۸۷ توسط اریک والتر الست در رصدخانه لاسیلای شیلی کشف شد، به افتخار ابوالغازی بهادرخان به این نام، نامگذاری شد.

#دولتمردان_فرزانه_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [19.08.20 14:30]
مسجد سلیمانیه

مسجد سلیمانیه (https://t.me/TurkUygarligi/376) استانبول نه تنها خیره کننده، بلکه شاهکاری از «معمار سنان» می‌باشد. این مسجد به دستور سلطان سلیمان اول، یا سلیمان کبیر ساخته شده و یکی از مهمترین آثار معماری تورک در سرزمین عثمانی است. ساخت بنا در سال ۱۵۵۱ آغاز شد و ۳۵۰۰ صنعتگری که روی آن کار می‌کردند مأموریت خود را طی ۶ سال به اتمام رسانیدند.

ارتفاع گنبد این مسجد ۵۳ متر و قطر گنبد ۲۷٫۵ متر بوده و دارای چهار مناره است. که نشانه مسجدهائی است که به امر شاهان ساخته می‌شد. سبک معماری آن، مانند دیگر کارهای سنان و معماران عثمانی ترکیبی از سبک معماری بیزانسی و اسلامی است. بر پایهٔ رسم آن دوره این مسجد دارای ساختمان‌های جنبی مانند مدرسه و حمام و کتابخانه و کاروانسرا و بیمارستان و آشپزخانه عمومی نیز بوده‌است. این‌گونه ساختمان‌های جنبی را «کلیهٔ مسجد» (به تورکی: «جامع کولیه‌سی») می‌نامیدند.

همچون دیگر مساجد استانبول، حیاط بزرگی (Avlu) در غرب مسجد قرار دارد. حیاط عظیم مسجد سلیمانیه با مجموعه ای از ستون‌های مرمر، گرانیت و سنگ آذرین احاطه شده‌است. مناره‌ها در چهار گوشه مسجد قرار گرفته‌اند. گنبد از اطراف با نیم گنبدها، از شمال و جنوب با طاق‌هایی با پنجره‌های مزینِ تقویت شده توسط مونولیت‌های آذرین، احاطه شده‌است.

سنان تصمیم گرفت با پوشاندن استحکامات عظیمِ شمال/جنوب این ستون‌های مرکزی، معماری ای کاملاً نوآورانه انجام دهد. او استحکامات را درون دیوارها به صورتی قرار داد که برجستگی نیمی از آن‌ها در داخل و نیمهٔ دیگر در خارج ساختمان قرار گیرد و سپس با ساختن بالکن‌های ستون دار، برجستگی‌ها را پنهان کند.

یک بالکن یک طبقه ای داخل بنا و یک بالکن دو طبقه در خارج وجود دارند. دکوراسیون داخلی ظریف است و تعداد محدودی کاشی ایزنیکی در آن به کار رفته‌است. طراحی محراب و منبر ساده و با مرمر سفید صورت گرفته‌است. بخش‌های چوبی کم تعدادند و با طرح‌های ساده با عاج و صدف مروارید تزئین شده‌اند.

مسجد سلیمانیه تنها برای پرستش ساخته نشده‌است. به جز سرسرای عبادت (camii) و حیاط (avlu)، عمارت همچنین شامل چهار مدرسهٔ قرآن، حمام، یک بیمارستان، یک کاروانسرا و یک آشپزخانه عمومی که برای فقرای مسلمان، مسیحی و یهودی غذا آماده می‌کرد، می‌شد.

پشت مسجد سلیمانیه یک گورستان و دو آرامگاه شامل مقبره‌های سلطان سلیمان اول و همسرش روکسلانا (خرم سلطان) که به زیبایی بازسازی شده‌اند، مقبره دخترش مهریماه، مادرش صالحه دل آشوب و خواهرش آسیه قرار دارند. دقیقاً خارج از دیوارهای مسجد و جلوی بنا، آرامگاه معمار سنان واقع شده‌است.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [23.08.20 15:52]
[ Album ]
سنگ‌نوشته‌های اورخون


كتیبه‌های اورخون، كتیبه‌های گؤک‌تورک یا كتیبه‌های كؤک‌تورک آثاری است كه توسط گؤک‌تورک‌ها با اولین الفبای شناخته شده‌ی تورک‌ها یعنی الفبای اورخون نوشته شده است. این کتیبه‌ها اطلاعاتی در مورد ساختار دستوری تورکی در روند تاریخی و تغییر این ساختار و همچنین اطلاعات مهمی در مورد عناصر فرهنگ تورک و نگرش تورک‌ها به دولت و اداره‌ی آن و نیز زندگی اجتماعی تورک‌ها و روابط آنها با همسایگان و هم‌نژادان خود ارائه می‌دهند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [23.08.20 15:54]
سنگ‌نوشته‌های اورخون


كتیبه‌های اورخون، كتیبه‌های گؤک‌تورک یا كتیبه‌های كؤک‌تورک (https://t.me/TurkUygarligi/387) آثاری است كه توسط گؤک‌تورک‌ها با اولین الفبای شناخته شده‌ی تورک‌ها یعنی الفبای اورخون نوشته شده است. این کتیبه‌ها اطلاعاتی در مورد ساختار دستوری تورکی در روند تاریخی و تغییر این ساختار و همچنین اطلاعات مهمی در مورد عناصر فرهنگ تورک و نگرش تورک‌ها به دولت و اداره‌ی آن و نیز زندگی اجتماعی تورک‌ها و روابط آنها با همسایگان و هم‌نژادان خود ارائه می‌دهند.

کتیبه‌های بیلگه خاقان و کول تیگین توسط یوللیق تیگین (برادرزاده بیلگه خاقان) نوشته شده است. در کتیبه‌ها، این آثار به امید ماندگاری جاودانه، «بنگو تاشلار» (سنگ‌های ابدی) نامیده می‌شوند. الفبای اورخون که الفبای ملی تورک‌ها است شامل ۳۸ حرف یا نشان است.

این کتیبه‌ها در سال ۱۸۸۹ در دشت اورخون مغولستان یافت شده و متعلق به امپراتوری گؤک‌تورک دوم هستند. قدمت آنها به اوایل قرن هشتم میلادی باز می‌گردد. در میان کتیبه‌ها، کتیبه‌ی کول تیگین در سال ۷۳۲ و کتیبه‌ی بیلگه خاقان در ۷۳۵ نوشته شده است.


بخش‌هایی معروف از کتیبه‌ی بیلگه خاقان به تورکی امروزی:

- تورک اوغوز بیگ‌لری، ائشیدین! اوستده گؤک چؤکمه‌دیکچه، آلتدا یئر دلینمه‌دیکچه، ائلینی (ائل: دئولت، یورت، خالق و‌ بونلار آراسینداکی اویوم یعنی میللت / اولوس) و تؤره‌نی کیم پوزابیلر؟..

- اولوسون آدی سانی یوخ اولماسین دییه، تورک اولوسو ایچین گئجه اویومادیم، گوندوز اوتورمادیم. قارداشیم گول تیگین و ایکی شاد ایله اؤله‌سییه، بیته‌سییه چالیشدیم...


نخستین كتیبه‌ی اورخون، كتیبه‌ی تونیوكوک است كه در سال ۷۳۱ نوشته شده و در فاصله‌ی ۳۵۰ کیلومتری شرق کتیبه‌های بیلگه خاقان و کول تیگین واقع شده است. این کتیبه توسط تونیوکوک فرمانده کل قوا و وزیر فرزانه‌ی بیلگه خاقان ساخته شده است. نویسنده‌ی متن نیز تونیوکوک است.

با دقت در متن کتیبه‌ها می‌بینیم که مفهوم دولت سوسیال (دولت بر پایه‌ی عدالت اجتماعی) در گؤک‌تورک‌ها نسبت به سایر دول در آن دوران خیلی پیشرفته‌تر است. در بخش‌های زیادی از کتیبه‌ها، از این موضوع سخن می‌رود که دولت گرسنگان را اطعام نموده، فقرا و بی‌پناهان را غنی کرده و حتی برهنگان را با لباس پوشانیده است. همچنین در این بخش از کتیبه‌ها وضعیت فقر و نداری قبلی ملت تورک با وضعیت غنا و توسعه‌یافتگی بعدی آن (زمان نوشتن کتیبه‌ها) مقایسه شده است.

با بررسی و مطالعه‌ی دقیق کتیبه‌های اورخون می‌توان نتیجه گرفت که بر خلاف اکثر ملل کنونی که تا سده‌های اخیر فاقد شعور ملی بوده و به صورت توده‌های انسانی (نه به عنوان یک ملت) می‌زیسته و روند ملت‌شوندگی خود را در قرون اخیر و اکثراً به صورت تصنعی طی کرده‌اند، تورک‌ها در زمان‌های قدیم هم دارای شعور ملی بوده و پروسه‌ی «ملت‌شوندگی» را طی کرده بودند.

تورک‌ها از زمان‌های بسیار دور تا اواسط قرن ۱۸ میلادی همواره دارای یک ویا چند دولت و امپراتوری قدرتمند بوده و در تمام دوران‌های تاریخی یک ابرقدرت جهانی و یا حداقل یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های زمان خود بوده‌اند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [27.08.20 15:14]
قدیمی‌ترین اطلاعات مربوط به حماسه‌های دده‌قورقوت در اوغوزنامه‌ای که به دست ما نرسیده است!


قدیمی ترین اطلاعات تاریخی مربوط به حماسه‌های دده‌قورقوت را مورخ دوره مملوكان تورک مصر، یعنی ابوبکر بن عبدالله بن آی‌بیگ الدواداری (متوفی ۳۳ - ۱۳۳۱ م) به دست داده است. عین اطلاعات مذکور چنین است:

«می‌گویم که در اینجا به شرح آغاز ظهور و خروج و کارهای این قوم بپردازم. این خلاصه‌ای از مطالب کتابی است به نام اولوخان آتا بیتکچی - که به مفهوم «ملک پدر بزرگ» (؟) باشد - درباره آغاز آفرینش آنان و اجدادشان - که شرع شریف (پاک و منزه) آن را جائز و روا نمی‌داند می‌باشد. مغولها و قبچاق‌های تورک، این کتاب را از خود دور نمی‌کردند و در نزد آنها ارزش فراوانی داشت؛ همان‌گونه که سایر تورکها کتابی به نام اغوزنامه دارند، آنان این کتاب را دست به دست می‌گردانند. در این کتاب، از آغاز کارهای اوغوزها (تاریخشان) و از نخستین و بزرگترین فرمانروای آنان، از هنگام ظهورشان، یعنی اوغوز بحث می‌شود.

در اوغوزنامه، شرح حال شخصی که آنها او را دپه‌گؤز (تپه‌گؤز) می‌نامیدند، آمده است. دپه‌گوز مذکور، سرزمین آنان را ویران، و بزرگان تورک‌های اولیه را نیز به قتل رساند. بنا به باور آنان، دپه‌گؤز فطرت و طبیعتی زشت داشت. [فقط یک چشم در وسط سرش پیشانیش داشت.] شمشیر و نیزه در وی کارگر نبود. مادرش از پریان اولودنیز (دریای بزرگ) بود. کلاه (تاج) پدرش نیز از پوست ده بز درست شده بود. میان آنها در این مورد، حکایات مشهور و گفته‌های زیادی وجود داشت، که تا زمان حاضر نیز به گفتگو درباره آنها می‌پردازند. افرادی از میان آنها که دارای هوش زیاد بوده و نواختن قوپوز (ساز قدیمی تورکی) را می‌دانستند، این داستانها را حفظ می‌کردند.

سرانجام، دپه‌گؤز به دست جوانی به نام بوسات اوروس اوغلو که در میان تورک‌ها به شجاعت و شرافتمندی اشتهار داشت، کشته می‌شود، و علت این مسئله نیز شرط‌بندی با یک دختر بود. هیچ‌کس، بغير از بوسات اوروس اوغلو نتوانسته بود این دختر را در سوارکاری شکست دهد. بوسات که در این کار موفق می‌شود، با دختر ازدواج می‌کند. هنگامی که مژده پیروزی «بوسات» بر دختر، به پدرش، اوروس رسید، گفت: «انگار که می‌گویید پسرم دپه‌گؤز را به قتل رسانده است»، «بوسات» جوان، پس از شنیدن این سخن، دپه‌گؤز را به قتل می رساند. میان «بوسات» و دپه‌گؤز حوادثی که حتی به مخیله هم خطور نمی‌کند، اتفاق می‌افتد، که همه از خیالات تورک‌ها سرچشمه می‌گیرد.»*


با این همه، به نظر می‌رسد که کتاب حماسه‌های دده‌قورقوت موجود در دسترس ما، همان اوغوزنامه‌ای که ابن الدواداری از آن بحث کرده است، نیست. اطلاعاتی که وی درباره کشته شدن تپه‌گؤز به دست بوسات ارائه می‌دهد، در دستان (حماسه) فعلی به چشم نمی‌خورد. در افسانه ما، حتی کلمه‌ای هم درباره محبوبه بوسات وجود ندارد. از طرف دیگر، همان‌گونه که گفته خواهد شد، در افسانه‌های در دسترس، کلماتی وجود دارند که امکان وجود این کلمات در اوغوزنامه نیست، جای بسی تأسف است که اصل اوغوزنامه‌ای که ابن الدواداری از آن سخن گفته است، تا زمان حاضر حفظ شده است...


* دُررالتیجان و غُررالتواریخ الزمان، سلیمانیه، کتابخانه داماد ابراهیم پاشا، شماره ۹۱۳، برگ ۲۰۲


#داستانهای_حماسی_تورک

«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۵۰ - ۵۴۸»

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.08.20 14:30]
[ Album ]
جوما مچیت

مسجد جامع ارومیه (جوما مچیت) در مرکز شهر در ضلع جنوبی بازار ارومیه (اوستو اؤرتولو بازار) واقع و در ردیف آثار با ارزش به شماره ثبت ۲۴۳ در فهرست آثار ملی قرار دارد.

این مسجد یکی از آثار مهم #معماری_تورک در شهر ارومیه بوده و از مهم‌ترین عوامل تزیینی مسجد کتیبه‌های کوفی دور گنبد و گچ‌بری محراب آن است.

این مسجد در دوره‌های سلجوقی و ایلخانی ساخته شده و مهمترین بخش‌های آن به شرح ذیل می‌باشد:

۱. شبستان گنبددار قدیمی که در واقع هسته اولیه بنا را تشکیل می‌دهد ودر ساختمان آن همه مشخصات یک بنای قدیمی و معماری تورکی (دوره اسلامی) را می‌توان مشاهد نمود. (مربوط به دوران سلجوقی)

۲. داخل شبستان گنبددار، محراب گچبری نفیس قرار دارد که در زمان حکومت ایلخانیان با بهترین اسلوب و در حجمی بسیار بزرگ ساخته شده است.

۳. چهل‌ستون قدیمی متصل به شبستان گنبددار که زمان ساخت آن جدیدتر از شبستان اصلی به نظر می‌رسد و در خاک‌برداری از کف آن مقداری اشیاء شکسته متعلق به دوره ایلخانی بدست آمده است.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [31.08.20 14:30]
[ Album ]
گؤی‌مچیت


گؤی‌مچیت (مسجد کبود) یا مسجد جهانشاه از مسجدهای تاریخی تبریز مربوط به دوران حکمرانی قراقویونلوها در قرن نهم هجری است.

این مسجد طبق کتیبهٔ سردر آن، در سال ۸۴۵ هجری شمسی و در زمان سلطان جهانشاه، مقتدرترین حکمران سلسلهٔ قراقویونلو و به دستور دختر او، صالحه خانم بنا شده‌است
 
بعد از فتح تبریز در سال ۸۵۰ هجری شمسی (۱۴۷۱ میلادی) توسط اوزون حسن، بنای نیمه تمام مسجد توسط آق قویونلوها تکمیل گردید.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [02.09.20 15:29]
گؤی‌مچیت


گؤی مچیت (https://t.me/TurkUygarligi/399) (مسجد کبود) یا مسجد جهانشاه از مسجدهای تاریخی تبریز مربوط به دوران حکمرانی قراقویونلوها در قرن نهم هجری است.

این مسجد طبق کتیبهٔ سردر آن، در سال ۸۴۵ هجری شمسی و در زمان سلطان جهانشاه، مقتدرترین حکمران سلسلهٔ قراقویونلو و به دستور دختر او، صالحه خانم بنا شده‌است
 
بعد از فتح تبریز در سال ۸۵۰ هجری شمسی (۱۴۷۱ میلادی) توسط اوزون حسن، بنای نیمه تمام مسجد توسط آق قویونلوها تکمیل گردید.

این مسجد با تنوع و ظرافت کاشی‌کاری و انواع خطوط به‌کاررفته در آن و به ویژه به دلیل رنگ لاجوردی کاشی‌کاری‌های معرق آن به «فیروزهٔ اسلام» شهرت یافته‌است. صحن بزرگ مسجد مربع شکل است که حوضی برای وضو در آن قرار داشت و شبستانهایی نیز جهت پناهگاه مستمندان، و درس خواندن در آن وجود داشته‌اند.

بنای اصلی مسجد بنایی آجری می‌باشد. این بنا دارای گنبد اصلی و گنبد جنوبی می‌باشد که بر روی صحن بزرگ و صحن جنوبی کوچک‌تر واقع شده‌اند. بنا دارای هفت گنبد کوچکتر می‌باشد که سقف شبستان‌های شرقی و غربی و ورودی مسجد را پوشانده‌اند.

کاشی‌کاری‌های ایوان ورودی مسجد که با کاشی‌کاری‌های معرق تزئین شده‌است، کتیبه‌ای دارد به خط رقاع که به سال ۸۷۰ (قمری) نصب شده‌است. این کتیبه و دیگر کتیبه‌های سردر مسجد به سبک خط کوفی و ثلث می‌باشند و خطاطی آن‌ها توسط نعمت‌الله البواب خوشنویس سده نهم انجاد شده‌است. سرکاری و نظارت بر ساخت مسجد با عزالدین بن ملک قاپوچی بوده‌است. در دیوارهای شبستان کوچک سنگ‌های مرمر که آیه‌هایی از قرآن بر روی آن‌های حک شده‌است قرار دارند.

مقبره جهانشاه
در پشت محراب قدیمی، قسمت دیگری از این مسجد شامل اتاقی بزرگ با کفپوش و دیوارهای مرمرین وجود دارد و در انتها به سردابی کوچک ختم می شود. در این محل جهانشاه و همسرش خاتون جان بیگم دفن اند. این بخش، خاکی و خالی است و گفته می شود بعد از زمین لرزه تبریز، هر چه در این بخش بوده حتی بخش هایی از مرمر تزئینی آن به تاراج رفته است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.09.20 21:13]
حماسه دده‌قورقوت چه زمانی نوشته شده است؟


به طورکلی پذیرفته شده است که نسخه حماسه‌های دده‌قورقوت موجود در دسترس ما در نیمه دوم قرن پانزدهم نوشته شده است. من نیز طی مقاله‌ای سابقاً از این نظر دفاع کرده‌ام. اما در حال حاضر، بنا به دلایلی که ذکر خواهم کرد، به این نتیجه رسیده‌ام که این حماسه‌ها در نیمه دوم قرن شانزدهم، از زبان یک نفر اوزان گرفته شده و به رشته تحریر درآمده است:

الف: در چهارمین دستان، از قلعه «باشی آچوق تائیان» سخن می رود، حسن بیگ روملو، مورخ قرن شانزدهم و معاصر صفویان، می‌گوید که باش آچوق لقب پادشاه گرجی معاصر صفویان بود. «باش آچوق» چند سال بعد، تابعيت سلطان سلیمان قانونی را پذیرفت. به واژه باش آچوق در آثار دیگر برخورد نمی‌شود.

ب: در دستان‌ها، واژه‌های پاشا و سنجق بیگ، با همان مفهوم که در تشکیلات دولت عثمانی وجود داشت، به کار رفته است. معلوم است که مفاهیم «پاشا» و «سنجق بیگ»، بغیر از دربار عثمانیان، در تشکیلات سایر دولت‌های تورک از جمله قاراقوینلوها و آق‌قوینلوها به کار برده نمی‌شد.

ج: علاوه بر مفاهیم فوق، واژه‌هایی چون «آلای» و گوندر (قارقی = نیزه و سیخونک) نیز در دستان‌ها دیده می‌شود. واژه «آلای» در اینجا نیز به همان مفهومی که در تشکیلات عثمانیان وجود داشت، به کار رفته است. گفته شده است که واژه های «آلای و گوندر» واژه‌هایی رومی‌اند.

د: در یکی از دستان‌ها، از واژه «بئش آقچالی علوفه‌جیلر» [علوفه‌چیان پنج آقچه‌ای] نیز سخن رفته است، که به این مفهوم در تشکیلات دولت‌های تورک موجود در ایران نیز برخورد نشد.

مواردی که ذکر شد، نه تنها نشان می‌دهد که دستان‌ها در نیمه دوم قرن شانزدهم نوشته شده‌اند، بلکه مشخص می‌کند که نگارش آنها در دوره فرمانروایی عثمانیان صورت گرفته است.

امکان دارد که دستان‌های مذکور در ارزروم و یا شیروان نوشته شده باشد. شیروان، در فاصله سالهای ۱۰۱۲ - ۹۹۹ ھ‌ق / ۱۶۰۳- ۱۵۹۰ م، به مدت سیزده سال تحت حاکمیت عثمانیان قرار داشت، و می‌دانیم که داستان‌های دده‌قورقوت، حتی در نیمه دوم قرن هفدهم، در سرزمین شیروان به صورت زنده‌ای ادامه داشت.

با وجود این، بر این عقیده‌ام که دستانیْها در منطقه ارزروم نگاشته شده‌اند؛ زیرا:

الف: همچنان که کمی بالاتر اشاره شد، در دستان‌ها برخی كلمات و اصطلاحات تشکیلات عثمانیان نظیر «پاشا، سنجق بیگ، آلای، گؤندر، بئش آقچالی علوفه‌جیلر» به کار رفته است.

ب: نسخه‌های موجود در دسترس ما با املای تورکی مخصوص آناتولی دوره عثمانی نوشته شده‌اند.

ج: دلایل کافی، مبنی بر اینکه در قرن شانزدهم در منطقه آذربایجان و شیروان نثری ادبی و تورکی که بتوان دستان‌ها را بدان سبک و نگارش درآورد، در دست نیست.

د: نام اماکنی که متعلق به منطقه ارزروم بود، در دستان‌ها اندک نیست، نظیر: بایبورت، آونیق، پاسین قرا - دروند. علاوه بر این، باید نام طایفه دوخارلو را که از دیرباز در منطقه ارزروم می‌زیستند، نیز اضافه کنیم، نام این طایفه در خلال شعری در سومین دستان آمده است.

ه: می‌دانیم که در عصر ما نیز برخی از این دستان‌ها، در این منطقه رایج است.

و: تأثیر شیعیگری در دستان ها، به طور واضح به چشم نمی‌خورد. حتی در آغاز داستان‌ها، در میان سخنانی که به دده‌قورقوت نسبت داده شده است، از خلیفه عثمان بن عفان و عایشه همسر پیغمبر (ص) سخن رفته است، همچنین در دومین دستان نیز، به نام «عایشه» برخورد می‌شود.

همانگونه که گفته شد، دستان‌ها با این جمله خطابی: «ای خان من» شروع و با دعا به جان خان مورد خطاب، به پایان می رسد. این مسئله نشان می‌دهد که دستان‌ها، هنگامی که به صورت حکایتی برای یک «خان» نقل می‌شد، نگاشته شده‌اند. دلیل دیگر که مؤید این ادعا است، اینکه دستان‌ها توسط یک نفر اوزان نقل می‌شد. در واقع، در اواخر داستان مربوط به دلی دمرول چنین گفته‌ای وجود دارد: «ددم‌قورقوت» فرا آمد و قبیله‌اش را ستایش و تمجید کرد و گفت این قبیله از آن «دلی دمرول» باشد و پس از من، اوزان‌های قهرمان به نقل آن بپردازند، تا راشدین جوانمرد روسفید گوش دهند.»


#داستانهای_حماسی_تورک

«فاروق سومئر، اوغوزها (تاریخ، تشکیلات طایفه‌ای و حماسه‌ها)، انتشارات: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، صفحات ۵۵۲ - ۵۵۰»

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.09.20 14:30]
[ Album ]
مدرسه «اینجه مناره» قونیه

 

مدرسه تاریخی «اینجه مناره» به عنوان یکی از بهترین و مشهورترین شاهکارهای #معماری_تورک دوره سلجوقی در قونیه است.

این مدرسه که یکی از اولین مراکز علمی منطقه آناتولی محسوب می‌شود، توسط فخرالدین علی در عهد عزالدین کیکاووس دوم یکی از سلاطین سلجوقیان در سال ۱۲۶۴ به منظور تدریس علم حدیث ساخته شده‌است.

امروزه از مدرسه اینجه مناره که در فهرست موقت میراث جهانی سازمان  یونسکو قرار دارد، به عنوان موزه آثار سنگی و چوبی استفاده می‌شود.

این ساختمان تاریخی با حکاکی‌ها، کاشی‌های آبی و کتبیه‌های قرآنی بازدیدکنندگان را به سفر به اعماق تاریخ می‌برد.

اینجه مناره یک بنای یادبود فوق‌العاده است. این سمبل هنر و معماری دوره سلجوقی تنها یک ساختمان دانشکده معمولی یا مرکز آموزشی نبوده بلکه یک شاهکار و از زیباترین آثار باستانی است.

شهر قونیه بیش از ۲۰۰ سال پایتخت بود. در این شهر ۳۰ مدرسه یا به اصطلاح امروزه ۳۰ دانشکده فعالیت می‌کرده استکه این مدرسه از مهم‌ترین آنهاست. مدرسه در آن دوره بالاترین مرکز آموزشی به حساب می‌آمد و استادان این مدرسه قرن‌ها به عنوان قاضی قونیه انجام وظیفه کرده‌اند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [11.09.20 16:11]
آثار تمدنی تورک دوران سلجوقی در ایران

 

آثار هنری، فرهنگی، معماری و .... دوره سلجوقی بخشی از آثار #تمدن_تورکی است که شامل سال‌هایی می‌شود که این سلسله‌ها در آسیای مرکزی، ایران و آناتولی صاحب قدرت بودند. این دوره، از هند تا آسیای صغیر نتایج و پی‌آمدهای وسیعی در بر داشت و هنرمندان در گستره وسیعی از هنرها، شامل معماری، نساجی و سفالگری، عاج‌کاری، فلزکاری و ... آثار ماندگاری را خلق کردند.

در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال نسبی رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی به وجود آوردند. در این دوره از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهارطاقی)، ساخت مساجد بزرگ رواج یافت. به‌گونه‌ای که حیاط مرکزی و چهار ایوان اطراف آن اساس معماری مذهبی (در ایران) گردید. نماسازی دیوار بناها با آجر بود و از امکانات هنری آن استفاده می‌شد و نقوش متنوعی از آجر به‌وجود می‌آورند. هنر آجرتراشی و تزئین بناها با آجرهای تراشیده شده از قرن پنجم هجری در ایران معمول و تا اواخر قرن ششم ادامه یافت و کامل‌تر گردید. در اواخر عهد سلجوقی تزئینات گچبری و رنگ اهمیت زیادی یافت. کاشی لعابدار فیروزه‌ای در تزئین معماری بکار گرفته شد.

سلجوقیان در بکارگیری گنبد دوپوسته سعی زیادی داشتند و نوع جدیدی از پایه را برای آن در نظر گرفتند. علت به وجود آمدن گنبد دو پوسته، فضای داخلی و قالب خارجی بود. گنبد داخلی نیمکره‌ای بود ولی گنبد بیرونی به شکل بیضی نسبتاً نوک تیزی اجرا می‌شد. نمونه چشمگیر در این مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است.

بنای مدرسه از جمله بناهای مذهبی این دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتوری سلجوقی گسترش پیدا کرد. از معروف‌ترین مدارس، مدرسه نظامیه بغداد بود و نیز در اصفهان، نیشابور، بلخ، بصره و. ... از دیگر بناهای مذهبی بناهای آرامگاهی بودند که در این دوران ساخته شدند. معماری غیرمذهبی نیز همدوش معماری مذهبی بکار می‌رفت. معماری غیرمذهبی رایج در دوره سلجوقیان کاروانسرا است که دارای صحن بزرگ و چهار ایوان است.

از مساجد دوران می‌توان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع قزوین و از مدارس، مدرسه خارجرد را نام برد. از بناهای غیرمذهبی که بیشتر کاروانسرا هستند می‌توان رباط شرف، رباط انوشیروان، رباط ملک و از برج‌ها و مقابر این دوره که به شکل تپه ساخته شده‌اند، و دو طبقه بوده‌اند، مقابر دایره شکل سؤیومبت در ارومیه و برج مدور مراغه و از مقابر نقشه ترک‌دار، مقبره پیر، گنبد سرخ و گنبد علویان و از مقابر چند ضلعی، گنبد علی در ابرقو، گنبد کبود در مراغه و از برج‌ها، برج دماوند، برج غربی و شرقی خرقان و برج مهماندوست را نام برد.

انواع متنوعی از سفالینه‌ها کمی پس از روی کار آمدن سلجوقیان در ایران ظاهر شد. مراکز عمده آن در ایران شهر ری و کاشان بود که با هم کمی تفاوت داشتند. در دوره سلجوقی، هنر و فن فلزکاری نیز به شکوفایی و توسعه ویژه‌ای دست یافت و شاهکارهایی از این هنر صناعی در موزه‌های مختلف دنیا وجود دارد.

در خوشنویسی خطی که قرآن به آن نوشته می‌شد هنوز خط کوفی بود اما رشد خط کوفی ایرانی در عهد سلجوقی به شیوایی خاصی رسید. در همین عصر هم شاهد تذهیب در لابه لای حروف خطوط و سطرها نیز هستیم. شکل‌هایی که در تذهیب استفاده می‌شود بیشتر شامل نقش‌های گیاهی و بخصوص نقوش معروف به اسلیمی است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.09.20 17:37]
[ Photo ]
باقلوا، شیرینی سنتی تورک


باقلوا گونه‌ای شیرینی سنتی تورک است که امروزه نیز در تمامی مناطق تورک جهان از شمال چین تا شرق اروپا و از روسیه تا ایران به شکل‌ها، طعم‌ها و روش‌های گوناگون تهیه می‌شود و مشهورترین آن باقلواهای شهر غازی‌آنتپ تورکیه است.

تورک‌ها از نان «یوفکا» که بر روی ساج (ورق فلزی) می‌پختند، به عنوان نان روزمره استفاده می‌کرده‌اند. تورک‌ها با گذاشتن خامه و عسل میان لایه‌های یوفکا، آن را شیرین کرده و با آن شیرینی‌هایی متفاوتی تهیه می‌کردند. این شیرینی‌ها به عنوان ریشه‌ی اولیه ی باقلوا شناخته می‌شوند.

روز ۸ آگوست ۲۰۱۳، باقلوا به عنوان یک شیرینی تورک از سوی کمیسیون اتحادیه‌ی اروپا ثبت شده و امروز به ویژه به عنوان شیرینی مخصوص شهر غازی‌آنتپ شناخته می‌شود.


#فرهنگ_تورک
#باقلوا
#یوفکا

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.09.20 08:52]
[ Album ]
گرمابه «بگ حامامی» سلانیک


گرمابه «بگ حامامی» که در سال ۱۴۴۴ در دوران سلطان مراد دوم ساخته شده جزو نمونه‌های نادر #معماری_تورک است که در یونان از دست تخریب‌گران آثار تمدن تورک جان سالم بدر برده و هنوز هم سرپا است. نام دیگر این بنا «جنّت حامامی» می‌باشد.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.09.20 21:00]
[ Album ]
عُزِیر حاجی‌بیگف (۱۸ سپتامبر ۱۸۸۵  - ۲۲ نوامبر ۱۹۴۸) نابغه موسیقی تورکی


عالم، نویسنده، مترجم و موسیقدان بزرگ تورک عُزِیر حاجی‌بیگف، خالق اولین اوپرا در مشرق زمین و بنیان گذار علم موسیقی در جمهوری آذربایجان است. برخی از آثار معروف وی به قرار زیر است:

اپرا:

• لیلی و مجنون - ۱۹۰۸
• شیخ صنعان - ۱۹۰۹
• رستم و سهراب - ۱۹۱۰
• شاه عباس و خورشید بانو - ۱۹۱۲
• اصلی و کرم - ۱۹۱۲
• هارون و لیلا - ۱۹۱۵
• کوراوغلو - ۱۹۳۶
• فیروزه – ۱۹۴۵


کمدی موزیکال:

• ار و آرواد - ۱۹۰۹
• او اولماسین، بو اولسون (مشهدی عباد) - ۱۹۱۰
• آرشین مال آلان - ۱۹۱۳

#موسیقی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [23.09.20 21:27]
قدرت زبان تورکی


زبان تورکی با وسعت تاریخی و جغرافیایی خود، خصوصیات یک زبان گسترده و جهانی را داراست. قدرت زبان تورکی در گستردگی و فراگیر بودن آن است. امروزه زبان تورکی بیش از ۲۰ لهجه دارد و سخنوران آن در جغرافیایی به وسعت ۱۵ میلیون کیلومتر مربع زندگی می‌کنند.

تورکی یکی از ۵ زبان متداول با بیشترین تعداد سخنور در جهان است: چینی، هندی، اسپانیایی، انگلیسی و تورکی. در بسیاری از زبانها مانند انگلیسی، ایتالیایی، عربی، فارسی، روسی، چینی و ... هزاران کلمه تورکی وجود دارد. در مقایسه بین سومری و تورکی، وجود کلمات متعدد تورکی در زبان سومری اثبات شده که گواهی بر ریشه‌دار بودن و قدمت زبان تورکی است. بعلاوه این تحقیق نشانگر سطح تمدن تورکها در هزاران سال پیش نیز می‌باشد، زیرا بدون داشتن تمدنی درخشان و زبانی پیشرفته امکان نداشت که واژگان زبان تورکی به زبان قوم متمدنی مانند سومریها نفوذ نماید.

تورکی به لحاظ ساختار، گنجینه لغات، قدرت بیان و توانایی بیان مفاهیم انتزاعی (ذهنی) از طریق عبارات عینی، زبانی غنی و قدرتمند است. زبان ما همچنین بعلت داشتن توانایی تولید کلمات جدید بی‌شمار «با استفاده از پسوندها» و همچنین «از طریق ترکیب کلمات»، زبانی قدرتمند می‌باشد.

گنجینه لغات زبان تورکی (با لهجه‌های مختلف) دارای بیش از ۶۰۰ هزار کلمه است. در زبان تورکی برای بیان یک مفهوم خاص، امکان استفاده از کلمات و اصطلاحات متعدد که هرکدام جزئیات خاصی را برای حالات و شرایط مختلف آن مفهوم بیان می‌کند، وجود دارد.

با بررسی علمی و زبان شناختی گنجینه لغات، ضرب المثلها، تشبیهات، کنایات، استعارات، اصطلاحات، تعبیرها، چیستانها مفاهیم عینی و ذهنی، اشعار فولکلوریک و ... زبان تورکی براحتی می‌توان نتیجه گرفت که زبان تورکی جزو یکی از قوی‌ترین و غنی‌ترین زبانهای دنیا با قدرت بیان بسیار بالا است.

قدر زبان خود را بدانیم و در حفظ و ارتقاء آن کوشا باشیم. زیرا مرگ یک زبان مساوی است با مرگ یک ملت. نابودی زبان تورکی یعنی نابودی ملت تورک و فرهنگ تورکی. بیایید تا زمان رسمی شدن زبان تورکی که ضامن بقاء زبانمان خواهد بود، با تلاش وافر و کوشش فداکارانه اجازه ندهیم زبان و فرهنگ تورکی نابود گردد...

#قدرت_زبان_تورکی

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.09.20 12:58]
مفهوم عقاب در فرهنگ تورک

 

عقاب در فرهنگ تورک، از شمال چین گرفته تا شرق اروپا، از جایگاهی خاص و ویژه برخوردار است و در اساطیر تورک حیوانی مقدس شمرده می‌شود که دیده شدنِ در حال پروازِ آن بر فراز یک منطقه نوید وفور و برکت در آن منطقه را می‌دهد.

عقاب که از نمادهای ملی تورک به شمار می‌رود، در کل، سمبل پادشاهی، خورشید، قدرت و نیرو بوده و در تورکستان به روح محافظ و سایه‌ی خدا شهرت دارد.
اعتقاد بر این است که شامان‌ها یعنی روحانیون دین شامانیسم از سوی یک عقاب به جهان خاکی آورده شده‌اند و روح‌های کمکی نیز در قالب عقاب نزد شامان‌ها می‌آیند. در دین شامانیسم، اعتقاد بر این است که عقاب دو سر محافظ دروازه‌ی طبقات آسمان است و خداوند اوامر خود را از طریق عقاب به خاقان‌ها می‌فرستد. قداست این حیوان به اندازه‌ای است که حتی به آن قسم خورده می‌شود.

در کتاب دده‌قورقوت که از نظر تاریخ زبان و فرهنگ تورک کتاب بسیار مهمی به شمار می‌رود، به تصاویری از عقاب نیز جای داده شده و از عقاب به عنوان پادشاه همه‌ی پرندگان یاد شده است. در داستان‌های دده‌قورقوت، عقاب سمبل قدرت و عدالت می‌باشد.

استفاده از سمبل عقاب به معنی قدرت و حکمرانی پس از اسلام نیز ادامه یافت. سلاطین سلجوقی از سمبل عقاب دو سر استفاده می‌کردند که به معنی حکمران شرق و غرب و یا نماینده‌ی دنیا و آخرت پذیرفته می‌شد؛ و همیشه بر فراز چادر خود یک مجسمه‌ی عقاب نصب می‌نمودند. عقاب در مراسمات و نشست‌های دولتی سمبل پادشاه و یا خاقان بود.

در دوره‌ی سلجوقی و نیز پس از آن نیز استفاده از سمبل عقاب دو سر، بر روی سکه‌ها، دیوارهای سنگی قلعه‌ها، دروازه‌های کاخ‌ها و نیز مقبره‌ی اولیاء خدا همچون حاجی بکتاش ولی ادامه یافت. وجود مجسمه و تصویر عقاب بر روی آلات و ادوات جنگی، ارکان دولتی و نیز استفاده از آن در هنر و معماری نشانگر پذیرفته شدن عقاب به عنوان سمبل قدرت در فرهنگ تورک می‌باشد.

تورک‌ها در زندگی روزانه‌ی خود نیز به عقاب‌های شکاری که دوست آنها در طول روز بوده و صحنه‌های فراموش‌نشدنی را در شکار برای آنها هدیه می‌کردند، اهمیت بسیاری قائل بوده‌اند. بین مردم تورک عقیده‌ای وجود دارد که می‌گوید: با بال زدن عقاب‌ها، فصول سال تغییر می‌یابد. عقاب در افسانه‌ها، قصه‌ها، اسطوره‌ها و نیز آداب و رسوم ملت تورک نقش برجسته‌ای را به خود اختصاص داده، تا جایی که بر پرچم آن نقش بسته است.


#فرهنگ_تورک
#اساطیر_تورک
#عقاب

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.10.20 16:06]
[ Photo ]
فوتبال تورکی در ۲۰۰۰ سال پیش: تَپوک


بر اساس اطلاعاتی که از منابع چینی بدستمان رسیده، ۲۰۰۰ سال پیش کودکان تورک با پر کردن پشم و موی حیواناتی مانند گوسفند و بز به داخل یک پارچه چرمی، توپ درست کرده و با زدن ضربات پا یک نوع بازی شبیه فوتبال بازی می‌کرده‌اند.

نام این بازی که محمود کاشغارلی نیز در کتاب دیوان لغات التورک بدان اشاره کرده  «تَپوک» (TEPÜK) بوده است.

#فرهنگ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.10.20 15:18]
.
#StopRacism

#زبان_فارسی_زبان_رسمی_و_حاکم
#زبانهای_غیرفارسی_زبان_غیررسمی_و_محکوم


پاسداشت زبان فارسی از نام فیلم‌های سینمایی گرفته تا نام مغازه‌ها و اصناف


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دهمین جلسه شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی با تاکید بر این‌که در استفاده از اسامی، زبان فارسی باید مورد توجه باشد، گفت: «این اقدام در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش‌های مختلف آغاز شده و حتی تاکید شده است که فیلم‌های سینمایی هم باید نام فارسی داشته باشند.»


دهمین جلسه شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی، بیستم مهر ۹۹ با حضور سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمود شالویی، مشاور وزیر در پاسداشت زبان فارسی و اعضای این شورا برگزار شد.

در این جلسه، سیدعباس صالحی به این‌که در استان‌ها هم واحدهای استانی پاسداشت زبان فارسی فعال شده‌اند، اشاره و سپس بیان کرد: «این اقدامات را ابتدا از وزارتخانه آغاز کرده‌ایم تا بتوانیم از دیگران هم مطالبه داشته باشیم. به عنوان مثال در نام‌گذاری اسامی فیلم‌های سینمایی تاکید کرده‌ایم که حتما باید از اسامی فارسی استفاده شود.»

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: «بخش دیگر اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظایف دبیرخانه شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی به عنوان نقش ستادی برای حضور فعال دیگر دستگاه‌ها در اهتمام به زبان فارسی است که در این زمینه نامه‌نگاری‌هایی با سازمان‌ها و نهادهای مختلف داشته‌ایم.»

او سپس گفت: «در ذیل شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی، کارگروهی هم تشکیل شده که در هشت ماه گذشته به طور مستمر جلسات خود را برگزار کرده و امیدوارم بتوانیم با اجرای قانون و توجه به منویات مقام معظم رهبری، بیش از پیش نسبت به هویت و زبان فارسی توجه داشته باشیم.»

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با اشاره به گستره بحث‌های مربوط به برخوردها و نظارت‌ها در مواجهه با اصنافی که از اسامی و تابلوهای غیرفارسی استفاده می‌کنند، گفت: «در این زمینه باید ریشه و فرایندها را بررسی کنیم و آن‌ها را به دست بیاوریم هر چند که فرهنگ‌سازی هم در این حوزه مهم است و کارگروه شورای پاسداشت زبان فارسی باید آن‌ها را پیگیری کند.»

او بیان کرد: «همچنین در مسیر ثبت نام‌ها کار را باید جدی‌تر بگیریم و اهتمام بیشتری در این زمینه داشته باشیم و تمامی مراکزی که خدمات عمومی و مردمی ارائه می‌دهند در سامانه‌های خود به موضوع الزام استفاده از نام‌گذاری فارسی اشاره کنند.»

در پایان این جلسه، دستور جلسه اول مصوب و مقرر شد هر دستگاهی قبل از هرگونه ثبت، نام صنف را که باید فارسی باشد، مشخص کند و پس از آن به درخواست‌کنندگان مجوز بدهد.

همچنین درباره دستور دوم جلسه مبنی بر نقش مسئولانه نیروی انتظامی در برخورد با اسامی و نشان‌های غیرفارسی در سطح شهر، مقرر شد کارگروه دائمی شورای پاسداشت زبان فارسی، ظرف مدت ۲۰ روز، فرایندهای نظارتی و تقسیم کار ناظران را مشخص و سپس آن را در شورا مطرح کند.

#درحفظ_زبان_و_فرهنگ_تورکی_بکوشیم

#StopRacism

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.10.20 14:57]
[ Photo ]
پیرو دهمین جلسه شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام نموده بود که در راستای پاسداشت زبان فارسی  نام فیلم‌های سینمایی، واحدهای صنفی و... صرفاً باید فارسی باشد.

بدنبال اعتراض نمایندگان (غیرفارس) مجلس و فعالین فرهنگی ملل غیرفارس این وزیر باهوش پارس توئیتی منتشر کرده که سطح سواد و آشنایی وی را با مقوله فرهنگ و زبان به خوبی نشان می‌دهد.

آقای وزیر! بند دوم نوشته‌تان، بند اول را نقض می‌کند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.10.20 21:30]
[ Photo ]
مسجد و مجتمع سلیمانیه؛ شناسنامه استانبول ۴۶۳ ساله شد


مسجد و مجتمع تاریخی سلیمانیه استانبول اثر معمار سینان، معمار بزرگ دوره عثمانی با گذشت ۴۶۳ سال از ساختش، همچنان یکی از بناهای بی بدیل و زیبای این شهر تاریخی به شمار می‌رود.

مسجد سلیمانیه به دستور سلطان سلیمان قانونی، دهمین پادشاه عثمانی توسط معمار سینان ساخته و در ۱۵ اکتبر سال ۱۵۵۷ افتتاح شد. این مسجد و بناهای جانبی آن قرن‌ها‌ شکوه و عظمت خود را حفظ کرده‌اند و مسجد سلیمانیه به عنوان یکی از نماد‌های شهر تاریخی استانبول محسوب می‌شود.

بسیاری معتقد هستند که این مسجد مهم‌ترین اثر تاریخی امپراتوری عثمانی است. کار ساخت مسجد سلیمانیه و مدارس و کتابخانه های اطراف آن در سال ۱۵۵۰ میلادی آغاز و ساخت آن پس از هفت سال اتمام یافت.

براساس روایت ابراهیم پچوی از مورخین دوره عثمانی، تقریبا ۳۲۰۰ کیلوگرم طلا برای ساخت این مسجد و بناهای جانبی آن هزینه شد و سه هزار و ۵۲۳ کارگر در ساخت آن مشغول بودند.

این مسجد در ۱۵ اکتبر ۱۵۵۷ با حضور سلطان سلیمان قانونی و مقامات دولتی آن دوره با کلیدی که از سوی سلطان سلیمان به معمار سینان داده شده بود افتتاح شد.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.10.20 14:04]
ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻭ ﻣﻤﻨﻮﻋﯿﺖ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺗﻮﺭﮐﯽ


ﺑﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﺖ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﭘﺎﺳﺪﺍﺷﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻭ ﻟﯿﺴﺖ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﺭﺍ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﮑﺘﻪ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮓ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺗﻮﺭﮐﯽﺍﻧﺪ ﻭ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﭘﺎﺳﺪﺍﺷﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﯼ، ﺍﺻﻨﺎﻑ ﻭ ﻣﻮﺳﺴﯿﻦ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺏ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺗﻮﺭﮐﯽ ﻣﯽکند.

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺗﻮﺭﮐﯽ ﺯﯾﺮ ﻧﻤﻮﻧﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮﺭﮐﯽﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ ﻭ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﭘﺎﺳﺪﺍﺷﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺟﺎﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ:

ﺁﻧﺎ، ﺁﻧﺎﻡ، ﺁﻧﺎﺍﺋﻞ، ﺁﺩﯾﻨﺎ، ﺍﺳﻤﺮ، ﺁﺭﺗﺎﻥ ...


مرگ زبان تورکی = مرگ ملت تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.10.20 12:29]
[ Photo ]
#فرهنگ_و_تمدن_والای_تورک

توئیت ﺧﺎﻧﻢ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺁﻫﺠﯿﮏ ﺁﺭﺍﺕ ﺍﺯ ﺍﺭﺍﻣﻨﻪ ﺗﻮﺭﮐﯿﻪ و استاد ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭﯾﺪ:

ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎﯾﻬﺎ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﻝ می‌کنند «ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ قرار گرفتن ﺩﺭ معرض ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻧﮋﺍﺩﯼ از تورکیه به اینجا آمدی؟»

ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ می‌گویم: «ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻣﻦ به این دلیل ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ تا انسانیت ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺮﮐﯿﻪ را به شما نشان دهم که شرایط را مهیا کردند تا یک ﮐﻮﺩﮎ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺭﻣﻨﯽ درس خوانده ﻭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ شود.»

#فرهنگ_و_تمدن_والای_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [21.10.20 19:03]
[ Album ]
غنی: زبان تورکی (اؤزبکی) یکی از گنجینه‌های افغانستان است


محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان با حضور در مراسم تجلیل از روز ملی زبان تورکی (لهجه اؤزبکی) (۲۹ مهر) در کاخ ریاست جمهوری در کابل گفت: این زبان یکی از گنجینه‌های با ارزش کشورمان است.

وی افزود: در آینده زمینه‌ای برای رونق و تقویت این زبان از سوی دولت فراهم خواهد شد. برای ارتقای زبان تورکی در کنار زبان‌های پشتو و دری تلاش خواهیم کرد.

غنی تاکید کرد: به هر اندازه که فهم شهروندان از هر زبان بیشتر شود، وحدت ملی و روابط منطقه‌ای تقویت می‌شود.

گفتنی است، در این مراسم امرالله صالح معاون اول ریاست جمهوری، فضل‌هادی مسلم‌یار رئیس سنا، شماری از اعضای کابینه و پارلمان، سردار عمرزاق‌اف معاون نخست وزیر و وزیر تجارت خارجی و سرمایه‌گذاری اؤزبکستان، دانشمندان، نویسندگان و برخی دیپلمات‌های خارجی حضور داشتند.

در مورد پلورالیزم زبانی و فرهنگی افغانستان را با ایران مقایسه کنید!

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [31.10.20 14:15]
[ Album ]
تیراندازی سنتی تورک در فهرست میراث جهانی یونسکو


پیرو تلاش‌های یونسکو در راستای معرفی میراث‌های فرهنگی ناملموس در سراسر جهان تیراندازی سنتی تورک در چارچوب چهاردهمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو در بوگوتا پایتخت کلمبیا در فهرست میراث‌ فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت و به عنوان میراث مشترک بشریت اعلام شده است.

Biz Türkler, ordusu olan bir millet değil, milleti olan bir orduyuz.

با تبریک پیروزی‌های درخشان ارتش ظفرمند آذربایجان در آزادسازی مناطق اشغالی از دست دولت تروریستی ارمنستان

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [02.11.20 13:00]
[ Album ]
چوگان ورزش قدیمی تورکی


چوگان ورزشی است که از زمانهای بسیار دور در تورکستان رواج داشته است. تورک‌ها که در سوارکاری با اسب دارای مهارت بی‌نظیری بودند از این مهارت خود بجز در صحنه‌های جنگ بعنوان ورزش، تفریح و سرگرمی هم استفاده می‌کردند.

در این بازی دو گروه اسب سوار با هم در یک میدان وسیع بازی می‌کنند. هدف این است که توپ بازی توسط بازیکنان اسب سوار با یک چوب دستی (چماق) که سر آن خمیده است در دروازه تیم مقابل قرار گیرد.

در این بازی قوانینی نیز برای محافظت از اسب‌ها وجود دارد تا آسیبی به آنها نرسد.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.11.20 20:27]
[ Album ]
مسجد قول‌شریف (Kul Şerif)


بزرگترین مسجد روسیه با گنجایش ۶ هزار نفر یکی از بزرگترین مساجد اروپاست که در شهر قازان تاتارستان قرار دارد و در سده ۱۶ میلادی ساخته شد.

این مسجد با کتابخانه غنی خود باعث ظرافت، زیبایی و تزئین پایتخت خان‌های قازان و مرکز آموزش مذهبی، گسترش علوم در قسمت مرکزی روسیه در سده ۱۶ میلادی بود.

این مسجد به افتخار آخرین امام جماعت خود «سید قول‌شریف» یکی از رجال سرشناس مذهبی، عالم، شاعر و سیاست‌مدار و از فرماندهان دفاعی شهر قازان، که در این مسجد خدمت می‌کرد و در طول اشغال این شهر توسط روس‌ها به سال ١۵۵٢ کشته شد تغییر نام داد.

این مسجد ۲ طبقه دارد، یک طبقه را به نیایش و یک طبقه را به موزه اسلامی خود اختصاص داده‌است. گنبد مرکزی این مسجد ۳۹ متر و ۴ مناره اصلی آن ۵۷ متر ارتفاع دارند. بخش عمده‌ای از هزینه ساخت مسجد توسط مسلمانان تاتار اهدا شده‌است.

سبک معماری این مسجد وامدار سبک‌ معماری تورکان بلغار است اما مؤلفه‌های آن به سبک عثمانی نیز شباهت دارد.

در سال ۱۹۹۶ به درخواست رئیس جمهور تاتارستان بازسازی مسجد آغاز شد و در ژوئیه سال ۲۰۰۵ در دوره جشن‌های هزاره قازان رسماً افتتاح شد.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [11.11.20 12:04]
[ Photo ]
تولید کنندگان مؤثرترین واکسن در مقابل کورونا ویروس: اؤزلم توره‌جی و اوغور شاهین (دو دانشمند تورک)

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [11.11.20 13:42]
[ Photo ]
Ali Kemal Sunal (10 Kasım 1944 - 3 Temmuz 2000)


Ali Kemal Sunal Türk televizyon, sinema ve tiyatro oyuncusudur.

Oynadığı karakterlerle, Türk sinema tarihine damga vuran oyunculardandır.

دوغوم‌گونون قوتلو اولسون گؤزل اینسان

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.11.20 17:38]
[ Album ]
#Ahıska Türklerinin Stalin tarafından sürgün edilişinin 76. yıldönümünde, hayatını kaybedenleri rahmetle anıyoruz. Acıları acımız, yasları yasımızdır.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.11.20 00:30]
[ Album ]
🔹 در بیش از ۶۰ کشور جهان مجسمه، بنای یادبود، پارک، خیابان و... به نام آتاتورک وجود دارد، مانند آمریکا، ژاپن، ایتالیا، هلند، جمهوری چک، لهستان، بلژیک، مجارستان، استرالیا، نیوزلند، رومانی، هندوستان، مکزیک، آذربایجان، قزاقستان و...

🔹 تعداد کتاب‌هایی که آتاتورک مطالعه کرده ۳۹۹۷ می‌باشد. این‌ها کتاب‌هایی هستند که آتاتورک ضمن مطالعه در حاشیه صفحات نظرات و دیدگاه‌های خود را نوشته و چه بسا تعداد کتاب‌هایی که خوانده بیش از این باشد. در حالی‌که آتاتورک بعنوان افسر ارتش عثمانی بیشتر عمر خود را در جبهه‌های جنگ با قدرتهای استعماری جهان صرف کرده و پس از تأسیس جمهوری تورکیه نیز بعنوان رئیس جمهور تا آخر عمرش مشغول ساختن زیرساخت‌های حقوقی و دمکراتیک کشوری مدرن و ارتقاء ملت تورک به سطح تمدن معاصر با انقلابهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... خود بود و با این همه مشغله بازهم نزدیک به ۴۰۰۰ کتاب مطالعه کرده‌است.

این کتاب‌ها در موضوعات نظامی، تاریخ، جغرافیا، باستان‌شناسی، حقوق، اقتصاد، سیاست، زبانشناسی، ادبیات، دین، فلسفه، فرهنگ لغات و... بوده است.
آتاتورک ۹ کتاب نیز نوشته است.

#دولتمردان_فرزانه_تورک


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.11.20 15:46]
[Forwarded from Babek Cavanşir]
📕 Az, Azer, Azeri, Azerbaycan Dili ve Milleti Uydurmaları Üzerine


🖌 Tarihçi ve Türkolog Dr. Babek Cavanşir


Birinci Bölüm (https://t.me/Babek_Cavanshir/391)

İkinci Bölüm (https://t.me/Babek_Cavanshir/392)

Üçüncü Bölüm (https://t.me/Babek_Cavanshir/393)


@Babek_Cavanshir
.

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [22.11.20 13:54]
[Forwarded from Babek Cavanşir]
📕 آذ، آذر، آذری، آذربایجان دیلی و میللتی اويدورمالاری اوزرینه

🖌 تاریخچی و تورکولوگ دوکتور بابک جاوانشیر


بیرینجی بؤلوم (https://t.me/Babek_Cavanshir/395)

ایکینجی بؤلوم (https://t.me/Babek_Cavanshir/396)

اوچونجو بؤلوم (https://t.me/Babek_Cavanshir/397)


@Babek_Cavanshir
.

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.11.20 22:59]
[Forwarded from Babek Cavanşir]
📕 آذ، آذر، آذری، زبان و ملت جعلی آذربایجان

🖌 تاریخدان و تورکولوگ دکتر بابک جوانشیر

بخش اول (https://t.me/Babek_Cavanshir/399)

بخش دوم (https://t.me/Babek_Cavanshir/400)

بخش سوم (https://t.me/Babek_Cavanshir/401)

@Babek_Cavanshir

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [02.12.20 15:04]
[ Photo ]
عمران خان تماشای سریال تورکی «یونس امره؛ سفر عشق» را به علاقه‌مندان عرفان توصیه کرد


عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان با انتشار پیامی در توئیتر خطاب به مردم کشورش نوشت: به علاقه‌مندان به عرفان، سریال «یونس امره؛ سفر عشق» در تلویزیون پی.تی.وی را به‌شدت توصیه می‌کنم.

براساس اعلام تلویزیون پی.تی.وی، این سریال تورکی در روزهای دوشنبه و سه‌شنبه ساعت 19.00 به وقت پاکستان پخش و به زبان اردو دوبله خواهد شد.

فیصل جاوید خان، رئیس کمیسیون اطلاعات و انتشارات سنای پاکستان نیز اعلام کرد که عمران خان، پس از سریال تورکی «قیام ارطغرل»، دستور پخش «یونس امره؛ سفر عشق» در پی.تی.وی را داده است.

گفتنی است پخش سریال «قیام ارطغرل» در پاکستان در ماه رمضان امسال آغاز شده و طی مدت کوتاهی مورد استقبال گسترده مردم این کشور قرار گرفت. شمار مشتریان کانال «TRT Ertugrul by PTV» در یوتوب از مرز ١٠ میلیون نفر گذشت.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.12.20 11:58]
[ Album ]
تبعیض زبانی در تخصیص بودجه‌های میلیاردی برای حفظ و گسترش زبان فارسی


🔹 طبق نمودار (تصویر شماره یک) بودجه سالانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در سال ۱۳۹۰، شش میلیارد و هفتاد و چهار میلیون تومان (۶۰۷۴۱ میلیون ریال) بود، در سال ۱۳۹۸ به ۲۲ میلیارد و ۴۵۶ میلیون تومان افزایش یافته است. (بودجه مذکور در سال جاری ۲۸.۷۳۶ تومان می‌باشد.)

🔹 همچنین طبق نمودار (تصویر شماره دو) بودجه سالانه بنیاد سعدی که در سال ۱۳۹۴، چهار میلیارد تومان بود، در سال ۱۳۹۸ به ۱۲ میلیارد و ۷۶۰ میلیون تومان افزایش یافته است.

🔹 در بودجه پیشنهادی سال ۱۴۰۰ نیز برای فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۴۶ میلیارد و ۳۳۸ میلیون تومان و برای بنیاد سعدی ۲۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.

🔴 نکته ۱: بودجه‌هایی صدها برابر این ارقام به سایر نهادهایی که به نوعی در خدمت زبان فارسی هستند (وزارت ارشاد، صدا و سیما، آموزش و پرورش و...) اختصاص می‌یابد

🔴 نکته ۲: ارقام فوق مربوط به چند سال اخیر بوده، در حالیکه این تبعیض آشکار به نفع زبان و فرهنگ فارسی حدود صد سال است که اعمال می‌شود و داستان همچنان ادامه دارد...

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [06.12.20 10:49]
[ Photo ]
محبوبیت قهوه ترک در جهان روز به روز افزایش می‌یابد


مراد کولباشی، رئيس هئيت مدیره شرکت لوازم خانگی و آشپزخانه آرزوم ترکیه به مناسبت ۵    دسامبر روز جهانی قهوه ترک، اعلام کرد: "قهوه ترک در لیست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو قرار دارد و خوشحالیم که طعم و لذت بی نظیر آن را با قهوه‌ساز آرزوم مدل «OKKA» به جهانیان معرفی کردیم".

وی افزود: "با محصولات جدید سعی کردیم قهوه ترک را در دنیا محبوب کنیم. قهوه سازهای شرکت ما با ۶ محصول با طرح‌های مختلف و ویژگی‌های جدید در کنار علاقه‌مندان قهوه است تا نیازها و تقاضاهای مختلف مصرف کنندگان را برآورده کند و تجربه تازه‌ای از قهوه ترک را در سراسر جهان ارائه می‌دهد".

کولباشی با اشاره به اینکه قهوه ترک در حال حاضر تنها ۱۰ درصد بازار قهوه جهان را در اختیار دارد گفت: "هدف آنها افزایش این سهم به ۲۰ درصد است".

وی افزود: "دستگاه قهوه ساز «OKKA» اولین و تنها دستگاه قهوه ساز ترکی است که گواهی بنیاد ملی بهداشت را دریافت کرده است. ما با خانواده آرزوم «OKKA» در بسیاری از مسابقات بین المللی جوایزی نیز کسب کرده ایم".

#فرهنگ_غذایی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [07.12.20 14:00]
[ Photo ]
دکتر مارتین اسپرنگلینگ استاد دانشگاه شیکاگو:

کتیبه تونیوکوک یک شاهکار است. من در هیچ جایی، به اثری در این سطح، به این ظرافت هنری، با چنین بیانی واضح و زیبا مواجه نشده‌ام.


🔹 كتیبه تونیوكوک، نخستین كتیبه‌ از کتیبه‌های اورخون است كه در سال ۷۳۱ نوشته شده و در فاصله‌ی ۳۵۰ کیلومتری شرق کتیبه‌های بیلگه خاقان و کول تیگین واقع شده است. این کتیبه توسط تونیوکوک فرمانده کل قوا و وزیر فرزانه‌ی بیلگه خاقان ساخته شده است. نویسنده‌ی متن نیز تونیوکوک است.

🔹 كتیبه‌های اورخون، كتیبه‌های گؤک‌تورک یا كتیبه‌های كؤک‌تورک آثاری است كه توسط گؤک‌تورک‌ها با اولین الفبای شناخته شده‌ی تورک‌ها یعنی الفبای اورخون نوشته شده است. این کتیبه‌ها اطلاعاتی در مورد ساختار دستوری تورکی در روند تاریخی و تغییر این ساختار و همچنین اطلاعات مهمی در مورد عناصر فرهنگ تورک و نگرش تورک‌ها به دولت و اداره‌ی آن و نیز زندگی اجتماعی تورک‌ها و روابط آنها با همسایگان و هم‌نژادان خود ارائه می‌دهند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.12.20 16:10]
تبعیض زبانی در ایران


🔴 (https://t.me/TurkUygarligi/494) در کشوری که حدود ۷۰ درصد آن غیر فارس زبان و بیش از نصف آن تورک هستند، رسمیت و حاکمیت انحصاری زبان و فرهنگ فارسی و غیر رسمی و محکوم بودن زبان‌های غیرفارسی باعث تسریع در روند نابودی زبان تورکی و به تبع آن فرهنگ ملت تورک است.

🔴 ولی ما تا زمان رسمی شدن زبان تورکی، به مقابله با «انکار هویت تورکی» پرداخته و با یاد گرفتن زبان (نوشتاری) و تاریخ تورک و آموزش آن به کودکان‌مان از آسیمیلاسیون فرهنگی و نابودی هویت تورکی جلوگیری خواهیم نمود.

@TurkUygarligi
.

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک=18 ژانویه 2021 تا 13 دسامبر2020

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.12.20 20:09]
سخنانی از آتيلا امپراتور بزرگ تورک:


- عظمت وشخصيت يك هون زمانی مشخص می‌شود كه ديدگاه وی پيرامون منافع هون‌ها (مثبت يا منفی)، روشن شود.

- اگر تمامی حرفهای رهبر بدون اعتراض و انتقاد پذيرفته شود، نصايح وپندها بی‌اساس گشته وتملق وچاپلوسي به جا آورده مي‌شود.

- شخصی كه، خارج از آزمايشگاه جنگ خود را بيش از حد برتر بداند در قعر جهالت انديشه‌ها وغرورش غرق می‌شود.

- برخی از هون‌ها در حاليكه هيچ مشكلی نيست به دنبال راه حل هستند، اين بهترين شيوه است.

- هون‌ها برای اهداف خاص خود دشمن تراشی می‌كنند.

- كسی كه می‌داند كاری نكرده و مورد تشويق قرار گرفته است، معنای تشويق و مجازات را درك نكرده و بی‌نظمی را امری طبيعی می‌بيند.
 
- رهبر، هيچ گاه جروبحث نمی‌كند.

- هر فردی به غير از ملت خود به چيز ديگری بينديشد، خيانت و بی‌اعتنايی او محرز است و مجازات خواهد شد.
 
- فراموش نكنيد، موفقيت نتيجه تلاش و تكاپوی عظيم يك فرد جسور می‌باشد.
 
- شايعه، ريشه احترام و شخصيت را می‌خشكاند.

- فردی كه باعث می‌شود در ميان هون‌ها و قبايل وابسته به آنها اختلاف پيش آيد، فرد صادقی نيست و از دشمنان محسوب می‌گردد، اين شخص می‌بايست از ريشه قطع شود. اينگونه اشخاص نه تنها خود آلوده هستند، بلكه به تدريج افكار و انديشه‌های ديگران را نيز آلوده می‌كنند و از اراده و تصميم آنها می‌كاهند و ريشه‌ها را می‌پوشانند.

- فرماندهان بايد حس رقابت داشته باشند، و بدانند كه ديگران سعی دارند از ما پيشی بگيرند و ما نيز بايستی از همان حس برخوردار باشيم، تا بتوانيم بيشتر بتازيم، رهبر و فرماندهي كه حس رقابت نداشته باشد، شخص ضعيفي خواهد بود.

- مصر نبودن در اهداف و اعمال، نوعی پذيرش شكست است و باعث سوار شدن زندگی برانسان می‌شود و نه انسان بر زندگی.

- رهبر يا فرمانده بايد چنان باشد كه تبهكاران وگناهكاران از وی بترسند و مظلومان منتظر مراقبت و محافظت او باشند و تشويق گردند.

- من آتيلا، اين نصايح را به كار بستم و اگر قوم هون به كار بندد سريعتر به هدف ها می‌رسند.

- اگر مرا دوست داريد همانند رومی‌ها مجسمه مرا نسازيد، بلكه سخنان مرا به فرزندانتان بياموزيد.

#دولتمردان_فرزانه_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.12.20 17:01]
[ Photo ]
ترکیب مدور سورۀ والعصر برای ساعت به خط ثلث اثر فاتح اوزکافا

تمدن و فرهنگ تورک را بشناسیم و ترویج کنیم تا توسط بیگانگان مصادره نشود
@TurkTuran

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.12.20 16:33]
[ Photo ]
İran’da Türk tenzi, Türk me'marisi, Türk müziyi, Türk qalısı, Türk minyatürü, Türk tiyatrosu, Türk devletçiliyi, Türk felsefesi, Türk İslamı, Türk tesevvüfü, Türk metbuatı, Türk tarixi, Türk adlımları, Türk libéralizmi, Türk solu, Türk féminizmi, …. gibi qavramlar olmayınca, bu alanlarda İran’da Türklerce yaradılan bütün medeni miras ve yapılan her şéy, Farslar ve Avropalılarca qolaylıqla Farslıq ve İranlılığa mal édilir.

ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪﯼ ﻋﺪﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻔﺎﻫﯿﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻃﻨﺰ ﺗﻮﺭﮎ، ﻣﻌﻤﺎﺭﯼ ﺗﻮﺭﮎ، ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺗﻮﺭﮎ، ﻓﺮﺵ ﺗﻮﺭﮎ، ﻣﯿﻨﯿﺎﺗﻮﺭ ﺗﻮﺭﮎ، ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ، ﺩﻭﻟﺖﻣﺪﺍﺭﯼ ﺗﻮﺭﮎ، ﻓﻠﺴﻔﻪﯼ ﺗﻮﺭﮎ، ﺍﺳﻼﻡ ﺗﻮﺭﮐﯽ، ﺗﺼﻮﻑ ﺗﻮﺭﮎ، ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺗﻮﺭﮎ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﺭﮎ، ﻣﺸﺎﻫﯿﺮ ﺗﻮﺭﮎ، ﻟﯿﺒﺮﺍﻟﯿﺴﻢ ﺗﻮﺭﮎ، ﭼﭗ ﺗﻮﺭﮎ، ﻓﻤﯿﻨﯿﺰﻡ ﺗﻮﺭﮎ... ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ؛ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﻣﺪﻧﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻫﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﺻﻪﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻮﺭﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻓﺎﺭﺱﻫﺎ ﻭ ﺍﻭﺭﻭﭘﺎﺋﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻓﺎﺭﺳﯿﺖ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺖ ﻣﺼﺎﺩﺭﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

منبع: سؤزوموز

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.12.20 13:47]
[ Photo ]
وقتی هولاگوخان قلعه‌ی الموت را گرفت، دروازه‌های آن را باز كرد و اعلام كرد كه دانشمندان، صنعتگران و عالمان می‌توانند آزادانه آنجا را ترک كنند.

وی پس از اطمینان از امنیت آنها، این مرکز فتنه و ترور را که پناهگاه باطنی‌ها بود با خاک یکسان کرد.

۷۶۴ سال قبل (۱۲۵۶ م) در دوازدهم ماه آرالیک قلعه‌ی الموت، این مرکز فساد و هرج و مرج به دست هولاگوخان برای همیشه از صفحه‌ی تاریخ پاک شد.

هولاگوخان کسی بود که پس از فتح بغداد، دستور داد بر تن مستعصم‌بالله آخرین خلیفه عباسی که گفته بود «کشتن تورک‌ها ثواب دارد» لباس رقص زنانه پوشانده، وی را زیر سم اسب‌ها بیندازند، و بدین‌وسیله توهین‌کنندگان به تورک‌ها را تنبیه کرده بود.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.12.20 17:03]
[ Album ]
خوارزمشاهیان (۱۲۳۱-۱۰۷۷) از پرچمی به رنگ سیاه استفاده می‌کردند.
دلیل این امر هم بر می‌گردد به انتخاب این رنگ توسط سلطان سنجر سلجوقی که پس از مرگ سلطان سنجر چون خوارزمشاهیان خود را وارث قانونی دولت سلجوقی می‌دانستند رنگ سیاه را به عنوان رنگ پرچم دولت خود انتخاب کردند.


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [19.12.20 10:22]
[ Photo ]
بونیاق (بئنق) خان، خاقان بزرگ تورکهای قیپچاق قبل از ورود به جنگ، ارتش خود را ترک کرده در مکانی خلوت در بیابان همانند گرگ شروع به زوزه کشیدن می کرد.

وقتی گرگ های دیگر به این زوزه پاسخ می دادند قیپچاقها این عکس العمل گرگ ها را نوید پیروزی می دانستند و در عمل و در میدان نبرد نیز پیروز جنگ می شدند.

منبع: ۱۲۰۰ ایللیک سؤرگون- احسن باتور


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [19.12.20 16:35]
[ Photo ]
در اردوی قیزیلباشها (صفوی) زنان جنگجو نیز حضور داشتند.
آنها صورت خود را قبل از نبرد پوشانده زره پوشیده، با تیر و کمان و شمشیر مخصوص بخودشان همچون مردها عازم جنگ می شدند.
در اردوی قیزیلباش تقریبا دو هزار جنگجوی زن وجود داشت.
 دو همسر شاه اسماعیل یعنی تاجلی خاتون و بهروزه بیگم نیز در بین این جنگجویان حضور داشتند.

منبع: تورک خاقانی شاه ایسماعیل- علی رضا اؤزدمیر


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [19.12.20 19:23]
[ Album ]
بایبارس (سلطان مطرح دولت مملوک واقع در جغرافیای مصر و سوریه امروزی) از خاندان تورکهای قیپچاق بود و از زمانی که در بازار بعنوان یک اسیر فروخته شد مانند هر تورکی حسرت و شوق سرزمین خود و بدست گرفتن قدرت را در دلش زنده نگه می داشت و طبق گفته اطرافیانش هر لحظه زادگاه خود واقع در بخشی از دشت قیپچاق (اوکراین امروزی) را بخاطر می آورد.
بایبارس شیفته هویت و ریشه اش بود و همانطور که مورخ عرب جاحظ می گوید: او می توانست مسلمان خوبی باشد، اما قبل از هر چیزی او یک تورک بود و این مسئله بالاتر از هر چیز دیگری برایش ارزش داشت.

قطره اشکی که در ماسک زرهی مورد استفاده سلطان بایبارس در جنگها تعبیه شده بود تمثیل کننده رسیدن بایبارس از مقام یک اسیر به حکمرانی لایق و قدرتمند بود.

منبع: مغول ایمپاراطورلوغو تاریخی- ژان پل راکس


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.12.20 11:26]
[ Photo ]
در اتاق محل دفن مصطفی کمال آتاتورک واقع در آنیت‌کابیر شهر آنکارا، در مجموع ۸۳ گلدان خاک از ۸۱ استان جمهوری ترکیه و همچنین از جمهوری تورک قبرس و دیگر سرزمین تورک یعنی آذربایجان گذاشته شده است.

دو سرزمین تورکِ قبرس و آذربایجان از جایگاه والایی در قلب و افکار آتاتورک فقید برخوردار بود.
 
@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.12.20 16:18]
[ Photo ]
اثر مشهور نقاش روس واسیلی وئرشاگین با نام “تیمور’ون قاپیلاری” قرن ۱۹ میلادی


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [20.12.20 22:19]
[ Photo ]
در طول تاریخ تورک‌ها یکی از معدود رهبران و قدرت‌های پویای تاریخ جهان بوده‌اند.

سرزمین تورک تنها سرزمینی در جهان است که اروپا نمی‌تواند برای همیشه از آن بهره‌برداری کند.

استقلال، تلاش خستگی‌ناپذیر در تعیین سرنوشت خویش و تسلیم نشدن، رگ و قانون ضروری در زندگی یک تورک است.

هدف من نوشتن تاریخ تورک با دید یک تورک است، نه یک غریبه. به همین دلیل زندگی خود را با این هدف سپری کردم.


مورخ مشهور جهان تورک پروفسور “خلیل اینالجیک”

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [21.12.20 12:14]
[ Album ]
جمجمه امیر تیمور در دستان باستان شناس روس میخاییل گراسیموف

مقبره امیر تیمور واقع در شهر سمرقند اؤزبکستان در سال ۱۹۴۱ با سرپرستی میخاییل گراسیموف و تیم باستان شناسی تحت امر وی از کشور شوروی علیرغم مخالفت شدید نگهبان آرامگاه و مردم محلی حفاری شد و استخوانهای وی برای بررسی بیشتر به مسکو فرستاده شد و سال ۱۹۴۲ دوباره به محل قبلی خود سمرقند، بازگردانده شد.


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [21.12.20 14:00]
[ Album ]
۲۵مین فستیوال فرهنگ و هنر تورک بوستون در ایالت ماساچوست ایالات متحده آمریکا به پایان رسید.


این جشنواره که فرهنگ، هنر و آشپزی تورک را با نمایشگاهها، کارگاهها، مصاحبه‌ها، مسابقات مستند و فیلم کوتاه معرفی می‌کند، امسال به دلیل پاندمی کروناویروس در محیط مجازی برگزار شد.

در مسابقه فیلم مستند و کوتاه که در چارچوب جشنواره فرهنگ و هنر تورک بوستون برگزار شد، نزدیک به ۴۰ فیلم به نمایش درآمد.

جایزه بهترین مستند هیأت ژوری به فیلم "چند روز معمولی" اثر پینار اوکان، جایزه بهترین فیلم کوتاه هیأت ژوری به فیلم "بار گران" اثر ییلماز اؤزدیل اعطا شد.

در طول این جشنواره، تورهای معرفی مسجد ایاصوفیه و كاریه در استانبول در محیط دیجیتال برگزار شد.

همچنین نمایشگاه‌های مختلف نقاشی و رقص‌های محلی به نام "رنگهای آناتولی" برگزار شد که نشان‌دهنده انباشت غنی فرهنگی آناتولی است. پس از این برنامه‌ها مصاحبه با شرکت‌کنندگان انجام شد.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [21.12.20 19:51]
[ Photo ]
تاریخی که در موردش صحبت می‌کنیم متعلق به خودمان است. بنابراین لازم است آن را درست معرفی کنیم.
همانطور که سلطان سلیم تورک است شاه اسماعیل نیز تورک است، غلام شاه هم تورک است، آغاز کنندگان جنگ و بازندگانش نیز تورک هستند.

شاه اسماعیل، بزرگ همه ماست ...
زیر این جمله، خطی واضح و درشت می‌کشم.

منبع: سون قیزیلباش شاه ایسماعیل
“پروفسور طوفان گؤندوز”

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [22.12.20 10:47]
[ Photo ]
مصطفی شن‌توپ، رئيس مجلس تورکیه در مراسمی که به مناسبت «۲۱ دسامبر؛ روز آموزش زبان تورکی» در اسکوپیه، پایتخت مقدونیه‌ی شمالی برگزار شد، متذکر شد: اگر زبان تورکی نبود، شاید نمی‌توانستیم در مورد هویت‌مان در تاریخ صحبت کنیم. اگر نثر، ادبیات و آثار تورکی نبود، ما نیز همانند بسیاری از ملت‌های دیگر در جریان بی‌وقفه‌ی تاریخ به دست فراموشی سپرده می‌شدیم.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [22.12.20 11:32]
[ Photo ]
افشین بیگ سردارِ بزرگِ آلپ‌آرسلان، در نامه‌ای که در بازگشت از منطقه‌ی اخلاط به این سلطان سلجوقی فرستاده می‌نویسد:

من به مناطق مختلف رومی‌ها حمله کردم و غنایم فراوانی به دست آوردم. بدانید که رومی‌ها به‌هیچ عنوان توانایی جنگیدن و مقاومت در برابر اردوی تورک را ندارند.

افشین در این نامه با ابراز غرور و شهامت و جنگندگی اردوی تحت امر وی در مقابله با رومی‌ها به سلطان آلپ‌آرسلان روحیه‌ی مضاعفی می‌دهد.


منبع: سلچوقلولار زامانیندا تورکییه
“عثمان توران”

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [23.12.20 20:45]
[ Photo ]
بنا بر اسناد تاریخی چین تفکر حاکمِ دولتِ تورکِ تابغاچ تایی-وو، این بود که در برابر ارتش تورک که گله گرگ را یادآوری می کند، ارتش چین تفاوتی با کره اسب و گوساله ندارد.
از طرف دیگر با تکیه بر همین اسناد آمده است تفکر عمومی در حاکمیت دهلی این است که ارتش تورک در برابر هندوها همانند شیر در برابر آهوست.

منبع: تورک میللی کؤلتورو
“پروفسور دکتر ایبراهیم قفس اوغلو”

(تابغاچ برگرفته از نام خاندان و دولت تورک تبار قدرتمند هونهای آسیاست که ناحیه چین شمالی که محل حکومتشان نیز بود به نام این خاندان نامیده میشد)


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.12.20 09:36]
[ Album ]
“تورک دونیاسی، باکو، آتاتورک لیسه‌سی”

دبیرستان آتاتورک در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان و نقاشی‌های روی دیوار این مدرسه.


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.12.20 14:00]
[ Album ]
حتی خلیفه بغداد هم جرأت نداشت روی حرف سلطان تورک طوغرول بی حرف بزند.

بعنوان مثال آی تکین فرستاده طوغرول بی که درخواست وی را به خلیفه بغداد برده بود، وقتی مخالفت خلیفه بغداد را دید با جمله: فرمان از آن سلطانم (طوغرول بی) است و نیازی به اجازه شما نیست جلسه را ترک گفته بود.

منبع: سلجوقلولار
“ارکان گؤک سو”

#دولتمردان_تورک


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.12.20 21:07]
آیاز آتا (شاختا بابا) و نارتوقان / ناردوقان / ناردوغان بایرامی


۲١ دسامبر روز «عید ناردوغان (https://t.me/TurkUygarligi/531)» است که سابقه هزاران ساله در میان تورک‌ها دارد. لفظ ناردوغان در حال حاضر در تورکیستان برای انقلاب زمستانی (قیش گون‌دؤنومو) بکار می‌رود. انقلاب زمستانی در ستاره‌شناسی لحظه‌ای است که خورشید از دید ناظر زمینی در بیش‌ترین فاصله زاویه‌ای با صفحه استوا در آنسوی نیم‌کره شمالی-جنوبی ناظر قرار دارد. «نار» در زبان تورکی باستان (و مغولی) به معنی خورشید می‌باشد. این عید در میان تورک‌های منطقه ایدیل اورال (تاتار ائلی، باشقیر ائلی، چوواش ائلی و...)، سیبری و تورکستان با نامهایی چون کویاش توغا (گونش دوغان)، ناردوقان، ماردوقان، نارتاوان، نارتوکان، ناردوان و در بین تورک‌های خاورمیانه و قفقاز با نام چیلله و... معروف است.

تورکها در این عید اقدام به تزیین درخت کاج کرده و به آن «درخت حیات» می‌گفتند. این مراسم صدها سال بعد از طرف اروپاییها اخذ و تا زمان حاضر نیز با عنوان نوئل (تولد عیسی) و با تزیین درخت کاج جشن گرفته می‌شود. بابا نوئل هم که سمبل این مراسم است، از فرهنگ تورک اخذ گردیده است. زیرا صدها سال قبل از ظهور حضرت عیسی، آیاز آتا در میان تورکها وجود داشت.

در میتولوژی تورک آیاز آتا در زمستان سرد ظاهر شده، به گرسنگان و بی‌کسان کمک کرده و آنها را شاد می‌نمود. همچنین بنا به اعتقاد تورکان باستان درست در مرکز زمین یک درخت کاج وجود داشت که به آن درخت حیات می‌گفتند. آثار این اعتقاد هنوز هم در نقوش متعلق به فرش، کلیم و... به چشم می‌خورد.

@TurkUygarligi
.

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.12.20 21:55]
[ Photo ]
وقتی قارا خاقان در سال ۵۵۳ م درگذشت، برادرش موقان جانشین او شد.
موقان خاقان، بزرگترین فرمانروای اولین دولت گؤک تورک از هر جهت، طی نزدیک به ۲۰ سال دولت خود را به بزرگترین و قدرتمندترین دولت زمان خود تبدیل کرد.

در منابع چینی توصیفی که از موقان خاقان شده برای هیچ یک از حاکمان و شاهان دیگر نشده است.

در یکی از اسناد چینی چنین آمده است: خارج از سد چین تمامی اقوام طابع او بوده و قومی نبود که از وی اطاعت نکرده باشند.

منبع: بیلگه خاقان’ین وصیتی
“پروفسور احمد تاشاغیل”

#دولتمردان_تورک


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.12.20 10:33]
[ Photo ]
بخشی از نامه هولاگوخان به امیرِ حلب، ملک الناصر:

شما از شمشیر ما خلاص نخواهید شد. هر کجا هم باشید مهم نیست زیرا تیرهایمان به آنجا خواهد رسید. سرعت اسب‌هایمان از هر اسبی بیشتر است و تیرهایمان هر سپری را سوراخ می کند.
شمشیرمان همانند آذرخش فرود می آید و نفراتمان به اندازه شنهاست.
کسی که از ما امان بخواهد آزاد است ولی کسی بخواهد با ما بجنگد پشیمان خواهد شد.
شما به ما کافر می گویید ما هم شما را فاسق می دانیم.
ما از طرف خدایی که دانا به همه چیز است برای تسلط بر شما فرستاده شده ایم. شرق و غرب زمین در دستان ماست و جایی برای فرار و پناه بردن نخواهید داشت.

منبع: چنگیز خان، موغوللار و تورکلوک
“زکی ولیدی طوغان”


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [25.12.20 22:04]
[ Photo ]
سنّت دئوشیرمه در امپراطوری‌های تورک

دستگاه امپراطوری تورک در زمان عثمانی برخی مسیحیان ذکور را از کودکی به خدمت دربار گرفته، آنها را طبق سنن تورکی ـ اسلامی و برای خدمت در مناصب لشکری و کشوری تربیت می‌کرد. این برنامه‌ی دولتی اصطلاحاً دئوشیرمه نامیده می‌شد. دئوشیرمه در امپراطوری تورک صفوی نیز اجرا می‌شد.

کودکانی که دولت عثمانی به عنوان دئوشیرمه قبول نمی‌کرد:

- تک‌پسر خانواده
- آنها که پدر و مادر نداشتند.
- فرزندان چوپان
- کودکانی که از بدو تولد بدون مو بوده و همچنین کودکانی که از لحظه تولد ختنه می شدند.
- کودکان ناتوان
- کودکانی که هنرمند و صنعتگر بودند.
- کودکان با قدِ بلند یا کوتاه غیر طبیعی.

از مشهورترین دئوشیرمه‌ها ولی محمود پاشا، یونس پاشا، رستم پاشا، پارگالی ایبراهیم پاشا و ... بودند که حتی در صورت شایستگی به مقام صدراعظمی و دیگر مقامات دولتی هم می‌رسیدند.

منبع: دئوشیرمه، “عبدالقادر اؤزجان”

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.12.20 16:21]
[ Photo ]
ترکیه آرامگاه ملا نصرالدین را بازسازی می‌کند


ملا نصر‌الدین یکی از شخصیت‌های بی‌نظیر فرهنگ تورک است که در جغرافیای وسیعی از بالکان تا چین شناخته شده است و داستانهای طنز وی حتی وارد فرهنگ ملل دیگر نیز گردیده است.


اداره اوقاف ترکیه با حمایت وزارت فرهنگ و گردشگری کشور بازسازی آرامگاه ملا نصرالدین در شهرستان آک‌شهیر از توابع استان قونیه را آغاز کرد.

نور‌الله عثمان‌لی، مدیر منطقه‌ای اداره اوقاف ترکیه، صالح آک‌کایا، شهردار آکشهیر، مولود یغیرت، معاون شهردار و ابراهیم اونجل مدیر امور فرهنگی و اجتماعی پس از بررسی فعالیت‌های بازسازی از آرامگاه ملا نصر‌الدین بازدید کردند.

نورالله عثمان‌لی پس از بازدید از مقبره ملا نصر‌الدین گفت: وی شخصیتی ارزشمند بود.

عثمان‌لی با بیان اینکه مقبره ملا نصر‌الدین پس از بازسازی زیبا‌تر خواهد شد، گفت: بازسازی آرامگاه اولین بار در دوره عبدالحمید دوم صورت گرفت.

وی تاکید کرد که ملا نصرالدین علاوه بر اینکه شخصیتی بذله‌گو بوده به عنوان یک عالم برجسته نیز شناخته می‌شود.

شهردار آک‌شهیر نیز گفت مرمت آرامگاه ملا نصر‌الدین با دقت بالا انجام خواهد شد.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.12.20 18:59]
ملکه مالزی: شیفته صنایع دستی و فرهنگ ترکیه هستم

 

ملکه مالزی ضمن اشاره به پیوندهای تاریخی با ترکیه خود را یکی از شیفتگان فرهنگ و هنر تورک به‌ویژه صنایع دستی تورک دانست.


تونکو عزیزه آمینه اسکندریه، ملکه مالزی در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار آناتولی درباره علاقه‌اش به فرهنگ و هنر تورک و همچنین ظرافت و زیبایی صنایع دستی تورک پرداخت.

وی ضمن اشاره به اینکه اخیراً از طریق اینستاگرام از برند گوله‌گول کایا (Gülegül Kaya) یک کیف کار دست سفارش داده است، گفت: وقتی این سفارش را دادم، گوله‌گول هویت من را نمی‌دانست.

ملکه تونکو عزیزه در ادامه افزود: شیفته صنایع دستی تورک هستم. همچنین علاقه زیادی به تاریخ و فرهنگ تورک دارم. هر ساله ماه مبارک رمضان برای اعضای خانواده‌ام صنایع دستی تورک هدیه می‌دهم.

وی تصریح کرد: طراحی کاخ‌های ترکیه و ابنیه تاریخی و موتیف‌های اسلامی به کار رفته در طرح‌های تورک بسیار مورد توجه قرار دارد.

- پدربزرگم ابوبکر سلطان به سلطان عبدالحمید دوم بسیار نزدیک بود

ملکه مالزی ضمن اشاره به پیوندهای نزدیک سلطان‌نشین جوهور با خاندان تورک امپراطوری عثمانی، خاطرنشان کرد: "پدربزرگم سلطان ابوبکر با سلطان خدیجه یکی از اعضای خاندان تورک که به کاخ فرستاده شده بود، ازدواج کرد. او ارتباط نزدیکی با سلطان عبدالحمید دوم داشت. سلطان عبدالحمید دوم پس از فوت پدربزرگم در لندن یک مفتی و هیئت تورک برای انجام امور تشییع جنازه اعزام کرد".

وی تأکید کرد: "یکی از طرفداران پر و پا قرص سریال پایتخت که درباره زندگی سلطان عبدالحمید دوم می‌باشد، هستم. با تماشای این سریال به یاد آباء و اجدادم می‌افتم و بار دیگر به این نکته می‌رسم که چه آداب و رسوم زیبایی داریم. ای کاش زبان تورکی بلد بودم و می‌توانستم صحبت کنم، در اینترنت ویدئوهای مربوط به دستور غذاهای تورک را تماشا می‌کنم. سریال‌های قیام ارطغرل و عثمان مؤسس نیز از سریال‌های محبوبم است".

- یکی از آرزوهایم بازدید از مناطق تاریخی و فرهنگی ترکیه است

تونکو عزیزه آمینه در ادامه گفت: امسال به همراه پادشاه مالزی قصد سفر به ترکیه را داشتیم اما به دلیل همه‌گیری کرونا مجبور به تعویق آن شدیم. یکی از آرزوهایم این است که ظرف مدت یک ماه از مناطق تاریخی و فرهنگی ترکیه بازدید کنم.

از سوی دیگر مروه صفا کاواکجی، سفیر ترکیه در کوالالامپور نیز ضمن ابراز خرسندی از علاقه ملکه به صنایع دستی کشورش، تاکید کرد: سلطان عبدالله شاه و ملکه ۲۳ آوریل ۲۰۲۰ به دعوت رئیس‌جمهورمان رجب طیب اردوغان قصد سفر به آنکارا را داشتند که مصادف با شیوع کرونا شد.

وی تصریح کرد: پادشاه و ملکه مالزی مجبور شدند سفر خود را به سال ۲۰۲۱ موکول کنند و ان‌شاءالله در ماه‌های آتی میزبان آنها در مناطق تاریخی کشورمان خواهیم بود.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [26.12.20 19:06]
[ Photo ]
بخشی از سخنان تونکو عزیزه آمینه اسکندریه، ملکه و بانوی اوّل مالزی درباره‌ی فرهنگ، هنر و تمدّن تورک


◾️ من علاقه‌ی زیادی به تاریخ و فرهنگ تورک دارم و شیفته‌ی صنایع دستی تورک هستم. هر ساله ماه مبارک رمضان برای اعضای خانواده‌ام صنایع دستی تورک هدیه می‌دهم.

◾️ طراحی کاخ‌های ترکیه و ابنیه تاریخی و موتیف‌های اسلامی به کار رفته در طرح‌های آنها بسیار مورد توجه است.

◾️ من یکی از طرفداران پر و پا قرص سریال پایتخت که درباره زندگی سلطان عبدالحمید دوم می‌باشد، هستم. با تماشای این سریال به یاد آباء و اجدادم می‌افتم و بار دیگر به این نکته می‌رسم که چه آداب و رسوم زیبایی داریم. سریال‌های قیام ارطغرل و عثمان مؤسس نیز از سریال‌های محبوبم هستند.

◾️ ای کاش زبان تورکی بلد بودم و می‌توانستم صحبت کنم. در اینترنت ویدئوهای مربوط به دستور غذاهای تورک را تماشا می‌کنم.

◾️ یکی از آرزوهایم بازدید از مناطق تاریخی و فرهنگی ترکیه است. امسال به همراه پادشاه مالزی قصد سفر به ترکیه را داشتیم اما به دلیل همه‌گیری کرونا مجبور به تعویق آن شدیم.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [27.12.20 00:25]
[ Photo ]
خاندان قاراخانلیلار در قبال خود این اسم ‌و کلمه را بکار نمی برد.
این خاندانِ تورک در ابتدا از اصطلاح آل افراسیاب و بعدها از اصطلاح خاقانیه برای نامیدن خود استفاده می کرد.
در عین حال کلمه خاقانیه در زمان محمود کاشغری بعضا بجای زبان مورد استفاده که همان تورکی بود استفاده میشد.
اصطلاح قاراخانلیلار اولین بار توسط گریگورییِو در مقاله ای که در سال ۱۸۷۴ نوشت بکار رفت.
از دیگر اصطلاحات مورد استفاده برای قاراخانلیلار در نوشته های علمی غرب کلمات ایلک خانلار و تابغاچ خانلار است.
با اینکه ریشه این اسامی و اصطلاحات عنوان بعضی از حاکمان و مدیران آندوره بوده ولی امروزه اصطلاح عمومی مورد استفاده قاراخانلیلار است.

منبع: قاراخانلیلار
“یورگن پاول”


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.12.20 21:29]
[ Photo ]
اصطلاح ترکیه (Turkiha) اولین بار در حدود قرن ۶ میلادی توسط بیزانسی‌ها برای نامیدن آسیای میانه مورد استفاده قرار ‌گرفت. در این منابع سرزمین‌های تورکِ تحت اداره‌ی خزرها و مجارها نیز ترکیه (Tourkis) نامیده شده است.  

همچنین بیزانسی‌ها در قرون ۹ و ۱۰ میلادی برای نامیدن سرزمین‌های مابین رود ولگا تا اروپای مرکزی از کلمه‌ی ترکیه استفاده می‌کردند.

حوالی قرن سیزدهم، سرزمین‌های مصر و سوریه نیز با اصطلاح دولت‌التورک، دولت‌التورکی یا دولت‌الترکیه (دولت تورک) خوانده می‌شد.

سرزمین آنادولو نیز بویژه از قرن ۱۲ میلادی به بعد در منابع یونانی و ایتالیایی با نام ترکیه (Turchia) معروف بود. همچنین سرزمین آنادولو را آلمانی‌ها Turkei و فرانسوی‌ها Turquie می‌گفتند.

در قرن شانزدهم نیز نیکولا د نیکولای در سیاحت‌نامه‌ای که به انگلیسی نوشته است از کلمه Turkie استفاده کرده است.

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.12.20 11:48]
[ Photo ]
تورکهای کومان-قیپچاق که در مناطق تحت حاکمیتشان بصورت فدراتیو سازمان یافته و حکمرانی می کردند همانند تورکهای پچنگ در امتداد رود اؤزو (دنیپر) و بطرف دریای سیاه از پایین آمدن و عبور روسها جلوگیری کرده و هویت تورک سرزمینهای شمال قارادئنیز را قرنهای متمادی حفظ کردند.
این عملکردِ آنها باعث حفظ هویت این خاکها بعنوان سرزمین تورکها که قرنها صاحبان و حاکمان واقعی آنجا بودند شد و به این ترتیب با حضور خود سهم بسزایی در تثبیت و افزایش جمعیت اقوام مختلف تورک در منطقه داشتند.

منبع: کومان-قیپچاقلار
“عاصیم کورکماز”

#تاریخ_تورک


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.12.20 14:46]
تورک‌گرایی مدرن (۱/۴)

 

بعد از انحلال امپراطوری عثمانی، دولت جدیدی که در سال ١٩٢٣ به عنوان جمهوری ترکیه در جغرافیای سیاسی جهان خود را معرفی کرد، حامل گفتمان سیاسی جدیدی بود که با گفتمان سیاسی مسلط در دولت سلفش، عثمانی، تفاوت داشت. گفتمان جمهوری ترکیه تورک‌گرایی بود که در میان اندیشه‌های موجود در سپهر سیاسی دولت عثمانی، حداقل تا پایان قرن نوزدهم و در کنار اسلامیت، با تنش‌هایی در نزد نخبگان سیاسی روبرو بود. یعنی اندیشه اسلامیت، اندیشه عثمانیت و در کنار آنها اندیشه مدرنیت البته با توجه به شرایط آن دوره بیشتر مورد توجه بود و نمایندگان برجسته و شاخصی را در میان نخبگان و دولتمردان عثمانی داشت. پیش از آنکه درباره سرشت و سرنوشت اندیشه تورک‌گرایی در دولت عثمانی و جمهوری ترکیه سخن بگویم، لازم می‌دانم درباره دیگر اندیشه‌هایی که در دولت پهناور عثمانی حیات داشته و در تحولات آن تأثیرگذار بودند، به اجمال توضیحاتی ارائه کنم تا برسم به اندیشه تورکیّت.

دولت عثمانی از ابتدای تأسیس‌اش به سال ١٢۹۹، بیشتر تعریفی دینی از خود ارائه کرد و مهم‌ترین رسالت خود را مرزبانی دارالاسلام و غزا با دارالحرب نامید. امیرنشین عثمانی که از حیث جغرافیایی نزدیک‌ترین امیرنشین به قلمرو امپراتوری نیمه‌جان بیزانس بود، از این موقعیت ژئوپلیتیک خود به نحو احسن و با سیاستی درست و حساب شده برای مشروعیت‌بخشی به قدرت سیاسی تازه‌تأسیس خود استفاده کرد. این سیاست حقانی‌سازی در کنار مدیریت و حکمرانی منظم و با صلابت که در ذات تورک‌هاست موجب شد دیگر امیرنشین‌های رقیب و یا خصم نتوانند مزاحمت جدی برای تورک‌های غازی ایجاد کنند و حتی در مواردی زمینه‌ساز برخی موفقیت‌های نظامی آنها در مقابل دولت‌های مسیحی حاکم بر بالکان شدند. بنابراین طبیعی بود در چنین شرایطی ایدئولوژی رسمی دولت مقتدر عثمانی، اسلامیت تعریف گردد و آنان قلمرو خود را نیز «دارالاسلام» بنامند.

از همان ابتدا در تاریخ‌نگاری رسمی دولت عثمانی تأکید بر وجه اسلامی این حکومت مورد تأکید قرار گرفته بود. از نخستین نگارش‌ها از یخشی فقیه، شکرالله افندی تا عبدالرحمن شرف تا آخرین تاریخ‌نگار رسمی عثمانی، چنین رویکردی پیش گرفته و اسلامیت را به عنوان ایدئولوژی رسمی دولت آل عثمان تبیین می‌کردند. حتی در قرن ١٩ که نخستین قانون اساسی در جهان اسلام در دولت عثمانی رسماً اعلان شد، از این دولت با عنوان «خلافت کبرای اسلامیه» یاد گردید. در نیمه دوم این سده نیز نظریه «اتحاد اسلام»، شعار اصلی و رسمی عبدالحمید دوم بود. بنابراین می‌توان گفت هویت اسلامی به مدت ۶۲۴ سال ایدئولوژی رسمی دولت عثمانی باقی بود که البته متناسب با شرایط آن دوره بود. اگرچه در کنار این اندیشه، گفتمان‌های دیگری نیز بر مبنای تبار تورکی و تأکید بر آن فرصت ظهور و عرض اندام پیدا کردند، اما نه به قدرت و قوّت اسلامیّت.


نویسنده: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_اندیشه_سیاسی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.12.20 14:47]
تورک‌گرایی مدرن (۲/۴)

 

یکی دیگر از گفتمان‌های موجود «اندیشه عثمانیّت» بود. این تفکر به ویژه در دوره تنظیمات (١٨٣٩-١٨٧١) یکی از مبانی فکری نخبگان دیوانسالار عثمانی بود که به دنبال کم کردن فشار سیاسی و نظامی دولت‌های اروپایی بر دولت عثمانی بودند. مهم‌ترین شعار گفتمان عثمانیت، تساوی تمام اتباع آن اعمّ از مسلمان و غیرمسلمان و تورک و غیرتورک بود. برای عملی کردن این اندیشه در نظم دیوانی و سیاسی عثمانی که معماران اصلی این تفکر مصطفی رشید پاشا و فرزندان معنوی وی عالی پاشا و فواد پاشا بودند، دو فرمان در ١٨٣٩ و ١٨۵۶ صادر گردید. اما این اندیشه در سپهر سیاسی دولت عثمانی نه دوام و نه عمق زیادی داشت. چرا که بلافاصله با شورش‌های جدایی‌خواهانه به ویژه در بالکان مواجه شد که توسط جاسوس‌های دول صلیبی به راه انداخته شده بودند. در واقع، اقلیت‌های قومی و دینی تابع دولت عثمانی و حتی خود دولتمردان عثمانی این گفتمان را چندان جدی نگرفته بودند و آن را فقط تاکتیکی تصور می‌کردند که تنظیماتچی‌ها به منظور کاهش فشار دولت‌های اروپایی اتخاذ کرده بودند. به ویژه که تصور می‌شد حداقل فرمان ١٨۵۶ تحت فشار شدید دولت‌های اروپایی صادر شده و باب‌عالی خود هیچ رغبتی بدان نداشته است. به همین سبب خود مصطفی رشید پاشا از مخالفان سرسخت آن شد و اعلام کرد که با پذیرش صدور این فرمان توسط باب‌عالی به استقلال سیاسی دولت عثمانی لطمه وارد شده است.

تفکر دیگری که پیشتر از این و در دولت عثمانی ریشه دوانده و موافقان سفت و سختی پیدا کرده بود، اندیشه مدرنیت بود که در قالب برنامه اصلاحات و طرفداری از استقرار قانون اساسی و برقراری نظام مشروطه و پارلمان خودنمایی می‌کرد. این تفکر تحولات بزرگی را در تاریخ دولت عثمانی رقم زد که مهم‌ترین آنها اعلان نظام مشروطه در دو مرحله به سال‌های ١٨٧۶ و ١٩۰٨ بود. ضمن این که هزینه‌های زیادی را هم بر دولت عثمانی تحمیل نمود. چند سلطان و صدراعظم و دولتمرد عثمانی برای به ثمر نشستن این پروژه جان‌شان را از دست دادند و برخی دیگر تبعید و زندانی و یا خانه‌نشین شدند اما این قطار از حرکت باز نایستاد. چرا که اعتقاد بر این بود که مدرنیّت، نیاز حیاتی کالبد نیمه‌جان عثمانی است. اوج قدرت اندیشه مدرنیت در دوره مشروطه دوم عثمانی به سال ١٩۰٨ بود که تورک‌های جوان و حزب اتحاد و ترقی رهبری آن را بر عهده داشتند. در دوره جمهوری این تفکر که در مواقعی وجهه غرب‌گرایی هم پیدا می‌کرد، در کنار تورک‌گرایی مدرن به ایدئولوژی رسمی دولت ترکیه تبدیل گردید.

آخرین تفکری که به طور جدی از اوایل قرن بیستم در دولت عثمانی ظهور کرد و طرفداران جدی و بیشتری هم پیدا نمود، تورک‌گرایی مدرن یا همان اندیشه تورکیّت بود. تا اواخر قرن نوزدهم می‌توان گفت عثمانی‌ها بیشتر به علت تفکرات اسلامیت که مختص و لازمه آن دوره بود، حساسیت زیادی به هویت تورکی خود بروز نداده بودند. تورک‌ها خود را بیشتر به عنوان «عثمانی» معرفی می‌کردند که البته این تفکر به معنای انکار هویت و تبار تورکی آنها نبود. اما از دوره تنظیمات (۱۸۷۱-۱۸۳۹) اتفاقاتی در قلمروی عثمانی رخ داد که آنها را نسبت به هویت ملی‌شان آگاه‌تر و حساس‌تر کرد. دو اتفاق مهم در این زمینه، یکی شورش‌های جدایی‌طلبانه اقوام اسلاوی بالکان بود که با دسیسه صلیبی‌ها به راه انداخته شده بود. دولت‌های مسیحی اروپایی به شدت از این موضوع و در تقابل با تورک‌ها حمایت می‌کردند. به ویژه روسیه که می‌خواست از این طریق ضربات جدی بر پیکره تورک‌ها وارد کرده و مناطق بیشتری از جغرافیای عثمانی را به قلمروی خود ملحق سازد.
ارامنه آناتولی نیز در دوره تنظیمات و پس از آن و با حمایت صلیبی‌ها تلاش‌های جدایی‌طلبانه را به شدت دنبال می‌کردند و با تحریک دولت‌های خارجی می‌خواستند به عنوان ملتی مستقل و جدید ظهور کنند. اتفاق مهم دیگری که موجب تقویت احساسات تورک‌گرایانه در عثمانی گردید، وضعیت تورک‌های مسلمان در خارج قلمروی عثمانی بخصوص در قفقاز، ایران، تورکیستان و افغانستان بود که از شروع نیمه دوم قرن نوزدهم با اشغال تورکیستان توسط روسیه تزاری و اجرای سیاست روسی‌سازی در این منطقه، تورک‌ها به شدت احساس خطر کردند و در تلاش بودند با اقداماتی پیشگیرانه از تحلیل رفتن در سیاست‌های روسی‌سازی ممانعت به عمل بیاورند. تحت فشار قرار گرفتن تورک‌های تورکیستان و درخواست کمک آنها از دولت عثمانی احساسات ملی‌گرایانه تورکی در نخبگان عثمانی را تکان داد.


نویسنده: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_اندیشه_سیاسی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.12.20 14:47]
تورک‌گرایی مدرن (۳/۴)

 

در حقیقت زمینه‌های ظهور تفکر تورک‌گرایی مدرن هم در درون و هم در بیرون از قلمرو عثمانی شکل گرفته و در اتباع تورک عثمانی که با عنوان «ملت تورک» از آنها یاد می‌شد تبلور یافته بود. خود تورک‌ها بیشتر متأثر از این ملت واحد تورک بودند که به پرسش از هویت قومی خویش برخاستند. این که ما به عنوان یک قوم کیستیم؟ گویی از این زمان جریانی خودجوش و ریشه‌ای احساسات و هیجانات ملی را بیش از گذشته در نزد تورک‌ها زنده می‌کند. کنکاش در این موضوع و تاریخ‌نویسی تورک‌ها بر اساس متون و اسناد تاریخی و نظریه‌پردازی در این زمینه در سطح گسترده‌ای از نیمه قرن نوزدهم به طور جدی شروع شد.
آرمینوس وامبری از نخستین کسانی است که در باب تورکیت و تاریخ تورک به طور جدی سخن گفته است. این سیاح مجار با تألیف آثاری مانند مطالعات زبان‌های جغتایی، منشا مجارها، سیاحت درویشی دروغین در آسیای مرکزی و ... به دنبال اتحاد همه تورک‌ها و اقوام تورانی از جمله مجارها زیر لوای یک پرچم بود. او همیشه از این که تورک‌ها آشنا به فرهنگ و تمدن تاریخی خودشان نیستند گله می‌کرد. سفرهایش به آسیای مرکزی برای شناخت هرچه بیشتر آداب و رسوم تورک‌ها و تشویق آنها به اتحاد و پیوستگی با تورک‌های سرزمین‌های دیگر بود. او در راستای سیاست‌هایش به منظور جلوگیری از نزدیک شدن روسیه به سرزمین‌های دیگر تورک و اشغال آنها گام بر می‌داشت. ایجاد حائلی به عنوان جامعه متحد ترکی در مقابل روسیه قصدی بود که وامبری دنبال می‌کرد اما در اصل خواسته‌اش اتحاد ملت تورک بود. آرتور دیوید از دیگر کسانی است که در باب احیای هویت تورکی به تولید متن پرداخته است. وی در کتاب «دستور زبان ترکی» تورک‌ها را دارای اصالت قفقازی معرفی می‌کند. پژوهشگر دیگر لئون کائون با اثر معروفش «درآمدی بر تاریخ آسیا» بود. کائون فرانسوی با تألیف این کتاب تأثیر زیادی بر نخبگان تورک قرن نوزدهم مانند نجیب عاصم و نامق کمال بجا گذاشت. او سرچشمه تمدن اروپا و تمدن روم باستان را از تورک‌ها می‌دانست. کائون در این اثرش تمام تمدن و زبان‌های دنیا را برخاسته از هوش و ذکاوت تورک‌ها می‌شمرد. سیدحسن تقی‌زاده که در آن زمان با روشنفکران عثمانی مراوده داشت، به نوشته‌ها و گفتارهای کائون درباره تاریخ تورک می‌تاخت زیرا مخالف بیداری تورک‌ها در ممالک محروسه ایران بود. نوشته‌های کائون در اصل فراخوانی آشکار از تورک‌ها به تلاش برای تأسیس یک دولت تورانی / تورک در سرزمین‌های وسیع و تاریخی تورک از اقیانوس آرام تا دریای سیاه و در جنوب قلمروی امپراتوری روسیه بود. نویسنده دیگر کنستانتین بورژکی (مصطفی جلال‌الدین) بود که با تألیف کتاب «ترکان قدیم و جدید» از نظریه نژاد تورانی سخن به میان آورد و مدعی بود که ساکنان اروپا همگی خاستگاه تورانی دارند. همچنین در اواخر قرن نوزدهم، ویلهلم تامسون دانمارکی مبادرت به خوانش کتیبه اورخون نمود و فرهنگ و تمدن تورک‌ها را برترین فرهنگ‌ها و تمدن‌های تاریخی به شمار آورد.

نخبگان تورک در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شروع به تحقیق و تفحص در باب تاریخ و فرهنگ تورک نموده و تأثیر فراوانی بر جوامع تورک گذاشتند. ماحصل تلاش نخبگان تورک در ١٩۰۴ در رساله «سه طرز سیاست» یوسف آقچورا نمود و بروز یافت. خلاصه کلام آقچورا در این رساله این است که دیگر نمی‌توان دولت عثمانی را با اندیشه اسلامیت یا عثمانیت اداره کرد و باید اندیشه تورکیت را به عنوان ایدئولوژی رسمی دولت عثمانی پذیرفت. اسماعیل غاسپیرالی که پیشتاز اندیشه اتحاد اقوام تورک بوده و به نوعی پدر معنوی ملی‌گرایان تورک محسوب می شد، نخستین بار این اندیشه را بر زبان راند. اما از آنجا كه فردی به شدت رئالیست بود برای تحقق این امر و اتحاد تورک‌های جهان و عینیت یافتن این اندیشه، شعار مشهور خویش یعنی «اتحاد در زبان، فكر و عمل» را اولویت حركت در این مسیر بیان نمود. به نظر وی برای تحقق این اتحاد ابتدا باید پیش‌زمینه‌های آن مهیا گردند. قبل از هر چیز باید زبان ادبی مشتركی كه قابل فهم برای تمامی تورک‌های جهان باشد شكل گیرد، سپس در سایه دگرگونی در تفكر و فرهنگ مردمان تورک جهان زمینه فكری این امر مهیا شود و پس از آن به اقدام عملی دست بزنند. كه در نگاه وی این پروسه شاید چندین نسل به طول بینجامد. بعدها، ضیاء گوک‌آلپ این تفکرات را در نوشته‌هایش، بخصوص کتاب پایه‌های تورک‌گرایی، توضیح بیشتری داد و سعی کرد اندیشه تورک‌گرایی را به صورت گفتمان رسمی دولت عثمانی تبیین کند. جنگ جهانی اول نشان داد که ایده تشکیل دولت واحد و جهانی تورک در شرایط حاضر دشوار بوده و نیازمند طی مراحلی متعدد است.


نویسنده: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_اندیشه_سیاسی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.12.20 14:47]
تورک‌گرایی مدرن (۴/۴)

 

تفکرات و تحولات آن دوره به بهترین وجه در اندیشه‌های مصطفی کمال آتاتورک تبلور یافت: ابتدا استحکام تورک‌گرایی و تشکیل دولت تورک در کشور خود و سپس اتحاد این دولت‌ها. آتاتورک با طرح این ایده، تورک‌گرایی را از سطح آرمان‌گرایی به واقع‌گرایی ارتقاء داد. آتاتورک واضع اصلی سیاست تورک‌گرایی مدرن در جمهوری ترکیه بود و حمایت جدی و همه‌جانبه از افراد و انجمن‌های ملی تورک را سرلوحه سیاست فرهنگی خود قرار داد و رهبری این جریان را نیز سعی کرد خود به دست بگیرد. نخستین و دومین کنگره تاریخ تورک در زمان حیات آتاتورک تشکیل گردید و در کنار تأکید بر تفحص در تاریخ و فرهنگ تورک، قانونمندی و قدرت زبان تورکی نیز مطرح شد. آتاتورک با تأسیس «بنیاد تاریخ تورک» و «بنیاد زبان تورک» و اختصاص بخشی از اموال و دارایی‌های شخصی خویش به این دو بنیاد، نشان داد که چقدر به موضوع هویتی خویش علاقه و اهتمام دارد.

در همین زمان نظریه زبان خورشید توسط مورخانی مانند ژان پیتارد و عایشه آفت اینان مطرح شد. این نظریه ریشه بیشتر زبان‌ها را تورکی می‌دانست و مثال‌هایی را از زبان‌های دیگر در این باب مطرح می‌کرد. عایشه آفت اینان که رساله دکترای خود را با عنوان «آناتولی، کشور تبار تورک»، در مطالعه خاستگاه آناتولیایی تورک‌ها و شکل‌گیری تاریخ اروپا به واسطه مهاجرت تورک‌ها به این قاره نگاشته بود، از مدافعان سرسخت این نظریه بود.

مطالعه این روند به خوبی نشان می‌دهد که اندیشه تورک‌گرایی چقدر بر بستر بررسی و تحقیقات علمی شکل گرفت تا از عهده ضرورتی به نام ایجاد هویت ملی برای دولتی برخاسته از خاکستر عثمانی بر آید. تورک‌گرایی مدرن، خود را در کنار اندیشه اسلامیت تعریف می‌کرد و با سیاستی حساب‌شده با اندیشه غرب‌گرایی نیز قرابت نشان می‌داد. در حقیقت ملی‌گرایان تورک، اسلام را همیشه جزئی از هویت تورک معرفی می‌کنند. آثار مورخانی مانند عثمان توران و ابراهیم قفس‌اوغلو و به طور کلی تلاشی که در باشگاه روشنفکران در دهه ٧۰ میلادی صورت گرفت در همین راستا بود و تألیف دایرة‌المعارف اسلام و بسیاری از آثار دیگر با رویکرد پذیرش هویت تورکی ـ اسلامی در دستور کار قرار گرفت.

تورک‌گرایی مدرن همان‌گونه که نشان داده شد یک گفتمان علمی ـ سیاسی می‌باشد که با تأسیس جمهوری ترکیه شکل گرفته است. در شرایطی که اندیشه‌های ناسیونالیستی همچون پان‌اسلاویسم، پان‌عربیسم، پان‌ژرمنیسم و ... طرفداران زیادی در جهان یافته بود و برخی از آنها نیز به دنبال تجزیه قلمروی عثمانی و جدایی‌طلبی بودند، تورک‌گرایی لازمه موفقیت بود. در حقیقت ملی‌گرایی تورکی تنها اندیشه‌ای بود که می‌توانست در فضای بعد از فروپاشی دولت عثمانی ضامن بقای حکومت تورک‌ها و سپس اتحاد آنها باشد. امری که امروزه به وضوح در سرزمین‌های تورک دیده می‌شود.


نویسنده: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_اندیشه_سیاسی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [29.12.20 14:50]
تورک‌گرایی مدرن


بخش اول (https://t.me/TurkUygarligi/550)

بخش دوم (https://t.me/TurkUygarligi/551)

بخش سوم (https://t.me/TurkUygarligi/552)

بخش چهارم (https://t.me/TurkUygarligi/553)


نویسنده: وحید ابراهیمی، دانش‌آموخته‌ی باستان‌شناسی و تاریخ

#تاریخ_اندیشه_سیاسی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [30.12.20 16:30]
[ Album ]
به هنگام مرگِ خاقان بزرگ تورک‌های خزر، مزاری بزرگ با ۲۰ اتاق برای وی ساخته می‌شد و در هر اتاق نیز مزاری جداگانه تعبیه می‌شد (نوعی کورگان)، سپس سنگ‌ها را کوبیده آنها را تبدیل به قطعات کوچک می‌کردند و بر روی مزار قرار می‌دادند و سپس بر روی آنها آهک می‌ریختند و با خاک می‌پوشاندند.

برای این‌که کسی از جای جسد و این‌که در کدام اتاق است خبر نداشته باشد، بعد از اتمام کارهای مربوط به دفن و پوشاندن جسد، کارگران مزار که اکثراً فدایی بودند و از سرانجام کارشان خبر داشتند کشته می‌شدند.

این نوع قبور معروف به اوچماق (بهشت) بودند زیرا اعتقاد بر این بود که شخص مرده بعد از دفن بلافاصله به اوچماق می‌رود.

به هنگام کارهای دفن که بعضاً اسب خاقان نیز با وی به خاک سپرده می‌شد، در اتاق‌های مزار نوعی درخت که ستاره‌ی طلایی از آنها آویزان بود گذاشته می‌شد.


منبع: سیاحت‌نامه‌ی ابن‌فضلان
“پروفسور رمضان شئشئن”


#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [31.12.20 22:27]
[ Photo ]
محققان و مورخان با اشاره به این‌که مفاهیم سربازی و جنگ در زندگی اجتماعی تورک‌ها در درجه‌ی نخست و از اهمیت اساسی برخوردار است، تورک‌ها را به عنوان یک سرباز مادرزادی یا جامعه‌ای متولد شده از جنگ و سازمان‌ یافته برای فتح و پیروزی تعریف کرده‌اند.

می‌توان گفت که وقتی فرهنگ نظامی و سنت جنگ از نخستین تشکیل دولت و مبارزه توسط تورک‌ها که خود را با صفت و عنوان "فاتح جهان" معرفی می‌کنند و همچنین حماسه‌های تورکی که در آن بنیان‌های اساطیری اندیشه‌ی تورک و متون مکتوب دوره‌های اولیه دیده می‌شود را بررسی می‌کنیم، در حقیقت پایه و جوهره‌ی فعالیت‌های اجتماعی و فردی تورک‌ها را از این زاویه می‌توانیم تحلیل کنیم.


منبع: تورک ساواش صنعتی
“ارکان گؤک سو”

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [01.01.21 15:50]
[ Photo ]
تعداد آثاری که معمار سینان (۱۵۸۸-۱۴۹۰)، بزرگ‌ترین معمار جهان تورک-اسلام و از بزرگ‌ترین معماران تاریخ جهان که در زمان سه پادشاه عثمانی یعنی سلطان سلیمان قانونی، سلطان سلیم دوم و سلطان مراد سوم حضور داشته است و در طول زندگی پر بارش از خود باقی گذاشت که بعضی از آنها همچون مسجد سلیمانیه، مسجد سلطان احمد، کاروانسرای رستم پاشا، مدرسه سلیمانیه و ... معروفیت جهانی دارند:

۱۴۱ مسجد بزرگ و کوچک
۵۷ مدرسه علمی و دینی
۷ دارالقراء (مدارس قرائت قرآن کریم)
۲۰ تربه و آرامگاه
۱۷ امارت
۳ دارالشفا
۵ عدد راه آب
۸ پل
۲۰ کاروانسرا
۳۶ کاخ
۸ مخزن آب رسانی و ۴۸ حمام که جمعا ۳۶۵ اثر معماری را شامل می شود.

#معماری_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [02.01.21 21:41]
[ Photo ]
همانطور که دولت قاراخانلی از طوایف مختلف تورکمن و بویژه در ابتدای تاسیس از ارتش سلجوقی منطقه آنادولو که همگی از تورک ها بودند تشکیل شده بود، اکثریت سربازان در ارتش دولت تورک غزنوی را نیز تورکهای بومی تشکیل می دادند.
زیرا سلطان محمود بجای تکیه بر عنصر بیگانه (غیر تورک)، عنصر تورک را بر هر چیزی ترجیح می داد و از طرفی برای لشکرکشی های معروف خود علیه راجاهای ثروتمند و بت پرست هند به سربازان تورکِ مسلمان و نیرومند نیاز داشت.
محمود با سیاستی حساب شده از فرقه کرامیه و طرفداران این فرقه که در آن زمان در خراسان رواج داشت بسیار بهره برد. همچنین با هدف و با نام جنگ‌های اسلامی، عده ای را برای جمع آوری نیروی جنگی به سرزمینهای همجوار اسلامی تورک فرستاد تا تعداد نیروهای داوطلب در خلال جنگ را افزایش دهد.

در هر دو اردوی قاراخانلیلار و غزنه لیلر اولویت استفاده از نیرو و اردوی تورک بود.

منبع: تورک میللی کؤلتورو
“پروفسور ایبراهیم قفس اوغلو”


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.01.21 00:59]
[ Photo ]
چنگیزخان در انتخاب افراد دقت، وسواس و‌ سلیقه‌ی خاصی داشت. یعنی در صورت داشتن استعداد، نبوغ آنها را زود تشخیص می‌داد.

در حقیقت دقت و نبوغ چنگیزخان در کشف استعداد افراد، فوق‌العاده بود و بهمین دلیل تعداد افرادی که در زمان وی صاحب نام بوده‌اند زیاد است.

باید قبول کنیم که در آن دوران تعدد افراد خارق‌العاده همچون هؤلون، بؤرته و یئسوی، جوجی و تئموقه و بلگوتی، موقالی، جئبه، سوبوتای و ... زیر سایه‌ی رهبری و مدیریت بی‌مانند خان بزرگ چنگیزخان، دقت و تعجب هر کسی را بر می‌انگیخت.

منبع: مغول ایمپاراطورلوغو تاریخی
“ژان پل راکس”

#تاریخ_تورک


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.01.21 15:46]
[ Photo ]
غذاهای شهر شانلی‌اورفای ترکیه ثبت جهانی‌ می‌شود


استان شانلی‌اورفای ترکیه که با داشتن تنوع غذایی و طعم بسیار عالی خوراکی‌هایش شهرت دارد و برای ثبت در لیست یونسکو با عنوان «قدیمی‌ترین آشپزخانه جهان» معرفی شده است، فعالیت‌های خود در راستای دریافت نشان جغرافیایی برای ۴۵۰ محصول غذایی و طعم دیگر را ادامه می‌دهد.

این استان که با فرهنگ غذایی منحصر بفردش به قطب گردشگری غذایی کشور نیز تبدیل شده، برای ثبت جهانی سی غذا و طعم ویژه در حال تهیه اسناد و مدارک لازم است.

ابراهیم خلیل پلتک، رئیس هیئت مدیره کمیسیون ثبت علائم جغرافیایی شانلی‌اورفا در گفتگو با خبرگزاری آناتولی اظهار داشت: شانلی‌اورفا یکی از قدیمی‌ترین شهرهای جهان و میزبان تمدن‌های بسیاری بوده است. در تلاشیم تا این شهر را با فرهنگ آشپزی و گردشگری غذایی به جهان معرفی کنیم.

وی افزود: ما می‌خواهیم تعداد محصولات ثبت شده شهرمان را افزایش دهیم. ۴۵۰ محصول دیگر داریم که باید نشان جغرافیایی دریافت کنند. فعالیت‌هایمان در این راستا ادامه دارد. می‌خواهیم نشانه‌های جغرافیایی شهرمان را به اروپا معرفی کنیم.

#فرهنگ_غذایی_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [03.01.21 17:14]
یک ملمّع (تورکی - فارسی) زیبا از عارف و شاعر بزرگ تورک مولانا جلال‌الدین رومی:


دانی چرا به عالم، یالقیز سنی سئورمن؟
چون در برم نیائی، اندر غمت اؤلرمن.

من یار با وفایم، بر من جفا قیلورسن،
گر تو مرا نپرسی، من خود سنی سورورمن.

روی چو ماه داری، من شاد دل از آنم،
زان شکّر لبانت بیر اؤپگینه دیلرمن.

تو همچو شیر مستی، داخی قانیم ایچرسن،
من چون سگان کویت، دنبال تو گزرمن.

فرمای غمزه‌ات را، تا خون من نریزد،
ورنه سنین الیندن من یارغویا باریرمن.

هر دم به خشم گویی، بارغیل منیم قاتیمدان،
من روی سخت کرده، نزدیک تو دورورمن.

روزی که من نبینم آن روی همچو ماهت،
جانا نشان کویت از هر کسی سورور من.

آن شب که خفته باشی مست و خراب و‌ تنها،
نوشین لبت به دندان قاتی قییا یاریرمن.

روزی نشست خواهم یالقیز سنین قاتیندا،
هم سن چاخیر ایچرسن، هم من قیمیز چالیرمن.

ماهی چو شمس تبریز غیبت نمود، گفتند
از دیگری مپرسید، من سؤیله‌دیم: آریرمن


توضیح: تورکی مورد استفاده در اشعار مولانا، تورکی لهجه اوغوزی متداول در آناتولی نبوده، بلکه لهجه‌ی متداول در بلخ (زادگاه مولانا) است. اگر مولانا اصالتاً فارس زبان‌ بوده و پس از سکونت در آناتولی زبان تورکی را یاد می‌گرفت، باید تورکی مورد استفاده در اشعارش تورکی متداول در آناتولی می‌بود. همچنانکه پسر مولانا یعنی سطان ولد بر خلاف پدرش اشعار تورکی خود را به لهجه اوغوزی متداول در آناتولی می‌سرود. حال اینکه مولانا در اشعار خود از لهجه تورکی که در خردسالی در بلخ آموخته بود (زبان مادری‌اش) استفاده کرده است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [04.01.21 10:53]
[ Photo ]
تورکهای هون با فروپاشی دولتِ چائو دولت جدیدی به نام شیا تحت حکمرانی هو-لیئن پو-پو تاسیس کردند. (۴۷۰ م)

طبق اسناد تاریخی پو-پو از خاندان توکو و همانند موسس دولت چائو از طایفه لیو بود.
فقط وی این کلمه (لیو) را در زبان و لهجه خویش بصورت هو-لیئن اصلاح کرد و در کنار نامش بکار برد.
بدین ترتیب وی نشان داد که با امتناع از فرهنگ و زبان چینی، به ارزشهای ملی خود اهمیت می دهد. چیزی که در اعمال دیگر وی نیز اعم از باور و حفظ سنن و رسومات به چشم می خورد.

منبع: ایسلام اؤنجه سی تورک تاریخی و کؤلتورو
“تیللا دئنیز بایکوزو”

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [04.01.21 18:17]
[ Album ]
قیزیلباشها از دولت عثمانی و مالیاتی که اخذ می شد ناراضی بودند و مایل بودند شاه اسماعیل را که او نیز تورک بود به عنوان "خدا" یا "پسر خدا" بپذیرند. شخص شاه اسماعیل در میان آنها بزرگ شده بود.

اساس ماهیت و خلق و خوی تورکی دولت جدیدی که قرار بود تاسیس شود از بسیاری جهات همان دولت آق قویونلو بود که به وضوح خود را نشان می داد و به احتمال زیاد این خلوص هویت، یکی از جذبه های دولت جدید بود.

تهدید دولت عثمانی از جانب قیزیلباشها در تحریک علویهای آنادولو که در شورشهای آنها منعکس شده بود و هدف جذب سیاسی و ایدئولوژیکی بعضی عناصر جامعه عثمانی از جانب دولت صفوی بر سلطان عثمانی بی تاثیر بود. این امر و ساده گرفتن تهدیدهای دولت جدید باعث شد که بایزید برکنار شود و سلیم اول مشهور به یاووز به سلطنت برسد.

سیاست پادشاه جدید عثمانی در جلوگیری از شورش علویهای آنادولو نشان داد که در آینده نزدیک درگیری بین شاه اسماعیل و سلطان سلیم اجتناب ناپذیر خواهد بود.

منبع: تؤرک خاقلاری تاریخینه گیریش
“پیتر ب. گلدئن”

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [04.01.21 22:53]
[ Photo ]
در اولین دهه قرن ۹ میلادی بزرگترین دشمن خاقانات تورک اویغور قرقیزهای منطقه یئنی سئی بود.

جنگهای بین دو اردوی هم جنس که بیشتر از بیست سال طول کشید گاها با پیروزی اویغورها و گاها نیز قرقیزها همراه بود.

در سال ۸۴۰ میلادی تورکهای قرقیز با فرماندهی یک اویغور عاصی و شورشی متحد شده اردوبالیق را فتح کردند و خاقان اویغور نیز در این جنگ کشته شد.

قرنها جنگ‌های بزرگ آسیا فارغ از ملیت و خون، اکثرا بین قبایل و طوایف مختلف تورک بوده است. بدست آوردن قدرت و تشکیل دولت طایفه ای از مهمترین دلایل این جنگ‌ها بوده است.

منبع: قدیم اوراسیانین بوزقیر ایمپاراطورلوقلاری
“سرگئی گریگوریویچ کلیاشتورنی”

#تاریخ_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [05.01.21 22:23]
[ Photo ]
حضور سوبوتای در جلسه ای که مقامات ارشد در حال برنامه ریزی برای حمله به تورکهای مرکیت بودند نشان داد که او به یک عضو مهم و تاثیر گذار این جلسات تبدیل شده است. هر چند که در مراحل آغازین در سطح پایین تری از دیگر فرماندهان ارشد قرار داشت.
این واقعیت که به سوبوتای اجازه داده شد به طور کامل در این جلسات و بحث ها شرکت کند نشانگر این است که خان بزرگ چنگیزخان در طول سال ها از نقطه نظر نظامی وی را زیر نظر داشته و با آموزش تاکتیک‌های جنگی به وی نبوغ او را امتحان کرده بود و بعنوان یک جنگجوی ارزشمند بر روی وی حسابی ویژه باز کرده بود.
در سال‌های ابتدایی شروع فرماندهی سوبوتای، در حالی که وی همچون دیگر فرماندهان شجاعت و استقامت فیزیکی لازم برای فرماندهی اردوی خان بزرگ را داشت یک ویژگی بسیار نادر نیز در وی مشهود بود: اطلاعاتی کامل در پیاده کردن انواع تاکتیکهای نظامی.

منبع: ریچارد آ. گابریل
“ایگید سوبوتای”

#تاریخ_محتشم_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [07.01.21 07:58]
حسین جاوید


 شاعر، نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس تورک و یکی از نمایندگان گرایش ادبی رومانتیسم در ادبیات تورک است که در ۲۴ اکتبر سال ۱۸۸۲ در در روستای «شاه‌تختی» نخجوان چشم به دنیا گشود. وی همچنین بانی طرزهای ادبی مانند شعر رومانتیک و تراژدی منظوم نیز تلقی می‌گردد.

وی تحصیلات دورهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ مذهبی پشت سر گذاشته و سپس در مدرسه متوسطه موسوم به «مکتب تربیه» به تحصیل علم پرداخت. در سال ۱۸۹۴، راهسپار شهر تبریز شد و تا سال ۱۹۰۳ در مدرسهٔ «طالبیه» مشغول به درس خواندن شد. بعد در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه استانبول تحصیل گرفته و در سال ۱۹۰۹ از آن دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. سپس وی در شهرهای نخجوان، گنجه و تفلیس و از سال ۱۹۱۵ در باکو به آموزگاری پرداخت. حسین جاوید از چهره‌های ادبی توسعه دهندهٔ سنت‌های ادبیات کلاسیک به‌شمار می‌آید.

جاوید آثارش را با بهره‌برداری از ژانرها و فرم‌های سرشاری آفریده‌است. وی اشعار غنایی زیادی سروده، داستان‌های غنایی- حماسی و نیز داستان‌های حماسی نوشته‌است. جاوید پایه‌گذار سبک‌های تراژدی و درام در ادبیات ما است. اولین کتاب شعرش به نام “گئچمیش گؤنلر (روزهای سپری شده)” به سال ۱۹۱۳ به طبع رسیده‌است. حسین جاوید بیشتر به عنوان نمایشنامه‌نویس آوازه یافته‌است. تراژدی فلسفی و تاریخی و درام‌های خانوادگی که از سوی جاوید به تحریر درآمده اند، به لحاظ روش و نگارش نه تنها مرحله جدیدی در نمایشنامه‌نویسی در قفقاز و آذربایجان به وجود آورده‌اند، بلکه اثرات فروانی بر پیشرفت و رشد تئاتر در این کشور نیز گذاشته‌اند.

تراژدی منظوم «ابلیس»، از آثار ارزشمندش محسوب می‌شود، که در سال ۱۹۱۸ نوشته شده‌است. وی در این اثر کلیهٔ نیروهای مرتجع و محافلی را که «وحشیان بافرهنگ قرن ۲۱م» می‌نامید، به کاراکتر شیطان خلاصه و به جنگ‌های اشغالگرایانه نفرین‌هایی نموده‌است.

بین سال‌های ۱۹۲۰–۳۰ دو درام تاریخی به تألیف آورد، که شامل «پیامبر» (۱۹۲۲) و «توپال تیمور (امیر تیمور)» (۱۹۲۵) بود. پس از این‌ها درام‌های تاریخی به نام‌های «سیاوش» و «خیام» به ترتیب در سال‌های ۱۹۳۳ و ۱۹۳۵ نوشت، که نقطه عطف جدی در بینش وی نسبت به تاریخ و چهره‌های تاریخی بود.

حسین جاوید هرگز به تمجید از «ژوزف استالین»، مقامات وقت آذربایجان شوروی و «دستاوردهای کذایی کمونیسم در آثارش نپرداخت. به همین دلیل، رهبران شوروی وی را با اتهامات ساختگی و جعلی همچون «اقدام علیه نظام شوروی»، «سازماندهی گروهی متشکل برای براندازی شوروی» و غیره… به ماگادان تبعید کردند. حسین جاوید در ۶ دسامبر سال ۱۹۴۱، در تبعید‍گاه خود در روستای «شوچن‍و»ی استان «تایشتیسکی» در روسیه چشم به این دنیا فروبست.

حسین جاوید آثارش را به زبانی نزدیک به زبان تورکی متداول در تورکیه خلق نموده است

قبر حسین جاوید در ۲۶ اکتبر سال ۱۹۸۲ از مسکو به باکو و بعد به نخجوان منتقل و در مقابل خانهٔ خودش تدفین گردید.

آثارش:

آثار شعری:
· Geçmiş Günler (روزهای سپری شده)

· Muhtelif Şiirler (اشعار متفرقه)

· Bahar Şebnemleri (شبنم‌های بهاری)
 

تئاتر:
· Ana (مادر)

· Maral (مرال)

· Şeyh Sinan (شیخ صنعان)

· Şeyda (شیدا)

· Uçurum (پرتگاه)

· İblis (ابلیس)

· Afet (آفت)

· Peygamber (پیغمبر)

· Topal Timur (امیر تیمور)

· Siyavuş (سیاوش)

· Hayyam (خیام)

· İblis'in İntikamı (انتقام ابلیس)

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [07.01.21 23:18]
[ Album ]
سلطان مراد دوم (۱۴۵۱-۱۴۰۴) تا زمان مرگش ارتباط و بنوعی اطاعتش از شاهرخ تیموری را قطع نکرد.

سلطان عثمانی بدلیل خاطره بد شکست سنگین سلطان بایزید از امیر تیمور، تحت هیچ شرایطی نمی‌خواست خطر تیمور دومی را به جان بخرد.

بهمین دلیل با نرمش و سیاستی حساب شده از مقابله و جنگ با شاهرخ تیموری دوری می‌کرد و اگر اختلافی هم با شاه تیموری داشت آنرا ندیده می‌گرفت.

منبع: تیمورلولار
“اسماعیل آکا”

#پادشاهان_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.01.21 22:19]
[ Photo ]
اعراب بخصوص در دوره‌ی عباسیان توسط تورک‌های خزر به شدت مورد حمله قرار گرفته و ضربه خورده بودند.
لوئیس سدیلوت در اولین جلد کتاب معروفش “تاریخ عمومی اعراب” در مورد این حوادث و مواجهه‌ی تورک‌ها و اعراب می‌نویسد:

«سخت‌ترین کار اعراب در آن دوره دفع حملات مکرر تورک‌های خزر و مقابله با آنها بود.
قبیله‌ی خزران در زمان خلیفه‌ی قدرتمند عباسیان یعنی هارون‌الرشید و اوج قدرت نظامی اعراب، قفقاز را فتح کرده و در سال ۷۸۷ میلادی نزدیک به یکصد هزار اسیر گرفته بودند.
اعراب به دلیل قدرت جنگندگی تورک‌ها و عدم توانایی مقابله با آنها مجبور به دست کشیدن از قفقاز شده بودند و به سرزمین‌های جنوب آن بسنده کرده بودند».


منبع: تورکلر و موسلمانلیق
“اسماعیل حامی دانشمند”

#تاریخ_محتشم_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.01.21 18:27]
[ Album ]
کاخ فرح‌آباد ساختمانی متعلق به دوره قاجار که در دوشان‌تپه تهران جای گرفته است. این اثر در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۵۵ با شمارهٔ ثبت ۱۳۳۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این کاخ گاهی با کاخ فیروزه که به دستور ناصرالدین شاه قاجار و توسط مهندس میرزامهدی خان شقاقی معروف به ممتحن الدوله ساخته شده و امروزه اثری از آن وجود ندارد و به صورت کلی تخریب شده، اشتباه گرفته می‌شود.

به دستور مظفرالدین شاه قاجار ساخت کاخ سلطنتی فرح‌آباد در سال ۱۲۸۱ شمسی در دهکده فرح‌آباد، در شرق تهران آغاز شد و در سال ۱۲۸۳ به پایان رسید. این کاخ با الگو گرفتن از طرح کاخ تروکادرو پاریس، به شکل نیم‌دایره و با چند ردیف ایوان‌های روباز دورتادور ساختمان و گنبد فیروزه‌ای بر سقف کاخ ساخته شد.

باغ و کاخ از سه بخش گوناگون شکل گرفته است: محوطه نخست جایگاه اقامت کارکنان کاخ به همراه یک اصطبل آجری، یک باغ کوچک و سرانجام بخش سوم یک باغ و استخر بسیار بزرگ است. در هر طبقه کاخ نیز یک اتاق مرکزی و چند اتاق پیرامونی وجود دارد. در طراحی باغ قرینه‌سازی در نظر گرفته نشده است و به نیمه خاوری آن بیش از نیمه باختری پرداخته شده است.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.01.21 22:30]
[ Photo ]
اگر  یک تورک شروع به تعقیب کند، در حال سوارکاری با تیراندازی دشمن را از پای در می‌آورد. اگر او را تعقیب کنند، باز به همین روش و در سایه‌ی تیراندازی با کمان دشمن را دفع می‌کند.

یک تورک تیری که پرتاب می‌کند بدون کوچک‌ترین خطایی پرواز کرده و به اسب یا سوارکار ضربه می‌زند.

اگر کمان توسط یک شخص قدرتمند کشیده شود، تیر بدن را سوراخ کرده و حتی از آن عبور می‌کند.

تورک‌ها واقعاً کمانداران ماهری هستند که نمونه‌اش را قبلاً هیچ‌وقت ندیده‌ایم.


منبع: کتاب آلکسیاد اثر آنا کومنا شاهزاده بیزانسی قرون یازدهم و دوازدهم

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [11.01.21 00:42]
[ Photo ]
انگلیسی‌ها که مطمئن بودند در جنگ چاناق‌قلعه پیروز خواهند شد، اسکناس‌هایی از قبل چاپ شده همراه خود برداشته بودند که نوشته‌های روی آن به انگلیسی و تورکی بود و تصورشان این بود که بعد از پیروزی، در استانبول استفاده خواهند کرد.

اسکناس‌هایی که روی آن به تورکی “یوز یکرمی کومش غروش” (۱۲۰ کوروش نقره) نوشته شده بود ولی هرگز نتوانستند از چاناق‌قلعه عبور کنند.

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [11.01.21 20:45]
[ Photo ]
در قرون گذشته یک دیدگاه قدیمی تاریخی وجود داشت، اینکه همه دنیا از تورکها تشکیل شده است و همه در اصل تورک هستند.
البته این یک دیدگاه بسیار کهن بود و در واقع موسسات و مراکز علمی این نظر را اتخاذ نکرده بودند. بلکه قدرت و عظمت تورکها باعث این دیدگاه شده بود.

درست است که همه مردم دنیا از تورک ها تشکیل نیافته اند، ولی یک واقعیت مسلم وجود دارد: بدون تورک ها تاریخی وجود ندارد.

منبع: تورکلرین سئرووئنی
“پروفسور ایلبر اورتایلی”


@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.01.21 21:23]
[ Photo ]
مارتین لوتر (بنیانگذار مذهب پروتستان) با فتوای پاپ در خصوص جنگ مقدس علیه تورک‌ها مخالف بود.

وی اعتقاد داشت حمله‌ی تورک‌ها به دنیای مسیحیت در حقیقت جزای خداوند در قبال آفت‌های بشری، و بنابراین امری طبیعی‌ست.

مارتین لوتر قبل از فتوای پاپ نیز گفته بود: مقاومت در برابر تورک‌ها مخالفت با اراده‌ی خداوند است.


منبع: عوثمانلی تاریخینده افسانه‌لر و گرچک‌لر
“پروفسور خلیل اینالجیک”

#تاریخ_محتشم_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.01.21 17:11]
[ Photo ]
بارچوک آرت‌تیگین، رهبر تورک‌های اویغور سفیری را در سال ۱۲۰۹ میلادی به بارگاه چنگیزخان فرستاد و اعلام کرد که از وی اطاعت خواهد کرد.

چنگیزخان با مراسمی بزرگ از این هیئت استقبال کرد و شخصاً به رهبر تورک‌های اویغور بارچوک آرت‌تیگین دعوت‌نامه فرستاد. در سال ۱۲۱۱ بارچوک به حضور خان بزرگ رسید و علاقه و وفاداری خود را به وی اعلام کرد.

خاقان بزرگ چنگیزخان به دلیل شایستگی بارچوک، دخترش را به عقد وی در آورد و او را به عنوان پسر پنجم خود پذیرفت.

اعلام وفاداری و وصلت بارچوک آرت‌تیگین با دختر چنگیزخان باعث شد که طایفه‌ی وی بدون هیچ مشکلی و البته زیر نظر خان بزرگ همچنان قلمروی تورک‌های اویغور را اداره کند.

با این حال وی فقط به اداره‌ی سرزمینش بسنده نکرد و در جنگ‌های چنگیزخان در کنار وی حضور یافت و در میادین نبرد شرکت کرد. علاوه بر این، دوستی و وفاداری وی به چنگیزخان باعث شد تبار و طایفه‌ی وی نقش مهمی در تشکیلات دولتی آن دوره داشته باشند.

منبع: ایسلام اؤنجه‌سی تورک تاریخی و کۆلتۆرۆ
“کونورآلپ ارجیلاسون”


#تاریخ_محتشم_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [17.01.21 10:53]
[ Photo ]
مومیایی ۴۰۰۰ ساله تورک


یک نمونه‌ از تعداد زیادی مومیایی تورک (زن، مرد و کودک) که در سال ۱۹۸۴ در چین کشف شده است.

مومیایی این زن مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش بوده و اعضای داخلی بدنش از درون جسد بیرون آورده نشده است. این امر نشان می‌دهد که تکنیک مومیایی تورک بسیار پیشرفته‌تر از روش‌های مومیایی مصر باستان بوده است.

همچنین بر روی بدن این زن اثراتی از عمل جراحی وجود دارد و محل جراحی با موی اسب دوخته شده است. این کشف نشان می‌دهد که علم پزشکی در میان تورک‌ها در ۴۰۰۰ سال پیش چقدر پیشرفته بوده است.

#تمدن_تورک

@TurkUygarligi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [18.01.21 19:20]
[ Photo ]
در زمان امپراطوری هون، شاهزاده و یا سایر اعضای خاندان که به شرق امپراطوری منصوب شده بودند، در بررسی ساختار سازمانی موقعیت بالاتری داشتند.

آنها عنوان “سول تۆرک بیلگه بگ” را با خود داشتند، و به نوعی میراثدار و ولیعهد دولت بودند.

همچنین اعضای خاندان که در غرب بودند عنوان “ساغ تۆرک بیلگه بگ” را با خود داشتند. اینها نیز از لحاظ موقعیت رده‌های بعد از خاقان و ولیعهد را صاحب بودند.

منبع: تۆرک تاریخینده ایزلر
“پروفسور سعادت الدین یاغمور گومئچ”

@TurkUygarligi