فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.02.20 21:34]
دوشکا یا دوربینی به روی دوش؟


نویسنده: ابراهیم مهانق


ترکهای ساکن ایران شرایط ویژه ای دارند و حل چالشهای پیش روی آنان نیاز به استراتژی و راهکار خاص دارد.

ترکها در ایران به لحاظ جمعیتی اقلیت نیستند و با در نظر گرفتن بافت سنتی جامعه ایران و اهمیت مذهب در شکل گیری مناسبات اجتماعی به راحتی در جمعیت عمومی کشور اینتگره می شوند.

 عمده ترکها فاقد شعور ملی هستند و آن دسته که شعور ملی دارند و درد ستم ملی را احساس می کنند، بیشتر از آن که بدانند چه اشان است و چه باید بکنند صرفا می دانند که یک جای کار می لنگد. حاصل این است که کمتر کسی به فکر علت شناسی بنیادین و درمان ریشه ای مسایل و مطالبات ملت ترک می باشد. این عوامل سبب شده است که دشمنان دانا و دوستان نادان میدان دار حرکات ملی گرایانه ترکها در ایران هستند. این افراد از روی دشمنی یا دوستی خاله خرسه در مسیر مطالبات و حرکات سنگ اندازی می کنند و مطالبات ملی ترکها را به بیراهه های امنیتی و سیاسی می کشانند.

جشنواره فیلم فجر امسال از بعد فرهنگ ترکی آبستن حوادث جدیدی بود. اینکه نیکی کریمی و هادی حجازی فر دست به تولید فیلم سینمایی به زبان ترکی زده اند نشان می دهد، ناسیونالیسم طبیعی کارکرد خود را به درستی اعمال می کند و تنها نیاز به هدایت دارد تا از ناسیونالیسم کور به حرکات ملی مبتنی بر شعور بدل شود. از قضا اتفاقات حاشیه ای که در نشست خبری فیلم آتابای رخداد در واقع مثال روشنی شد از نکته ای که قصد تاکید روی آن دارم و به قولی آفتاب آمد نشان آفتاب.
 
عمده مشکل ترکها در ایران تهاجم فرهنگی است. به شکر خدا فرهنگ و زبان ما ابزار و پتانسیل لازم جهت مقابله با این تهاجم را داراست، به شرط آن که هوشمند باشیم و میدان مبارزه را اشتباه نگیریم.

 راه مبارزه با تهاجم فرهنگی استفاده از ابزارها و سلاحهای فرهنگی است. در جبهه جنگ فرهنگی مانند هر حوزه دیگر باید افراد متخصص و حرفه ای رهبری را در دست بگیرند. در جنگ فرهنگی نیاز به سردمداری اهالی فرهنگ داریم و هادی حجازی فر به عینه نشان داد که یک فرد هنرمند و فرهیخته چقدر خوب از پس این مسئولیت ملی بر می آید.

 در این میان عمده تمرکز و هدف فعالین و دلسوزان زبان و هویت ترکی باید به جذب و ایجاد انگیزه در اهالی فرهنگ معطوف شود. در شرایط کنونی بهترین راه برای ما این است که از اینگونه فیلم ها و آثار فرهنگی فاخر حمایت کنیم. ما با زبان سینما و ادبیات و به طور عام هنر می توانیم صدای خود را به جهان برسانیم و ملتمان را گرد اجاق فرهنگ ملی خود متحد کنیم. شاید در مقایسه با افرادی که برای مبارزه نسخه های نظامی می پیچند و از توپ و تفنگ حرف می زنند، راهی که من نشان می دهم خیلی سینمایی و هالیوودی نباشد اما به واقع تنها راه و بهترین راه است. ما به جای دوشکاها به قلم های در دست و دوربین های بر دوش نیاز داریم.

 روی سخنم با فعالین ملی ترک است که خود را سرباز ملت و هویت خود می دانند. به جای شاخ و شانه کشیدن و تیزی نشان دادن و از توپ و تفنگ حرف زدن و یا وقت گذراندن در فضای مجازی و پای منبر رهبران خود خوانده، هر کدام دست ده نفر را بگیرید و به تماشاس فیلم های آتابای و پوست بروید. در مسیر راهپیمایی به سمت سینماها سر خود را بالا بگیرید و سینه سپر کنید، چرا که راه درست را می پیمایید و با قدم در این مسیر مطمئن باشید که "گله جک بیزیمدیر".

t.me/TurkSinemasi

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.02.20 22:57]
مصاحبه با فیلمسازان تورک برنده جایزه جشنواره فیلم کن


استاد ما آقای «نوری بیلگه جیلان» هستند.

در تبریز فیلم‌سازی نوینی شکل گرفته است که مصداق عینی سینمای بومی (تورک) است.
 

بهمن و بهرام ارک، دو برادر فیلمساز تورک تبریزی که پیش از این با اولین فیلم بلند خود به نام «سویوق» نامزد کسب سه جایزه در بخش استعدادهای جدید آسیایی جشنواره فیلم شانگهای چین شده بودند، دیروز توانستند در هفتادمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن، جایزه دوم بخش سینه فونداسیون این جشنواره را برای فیلم کوتاه «حئیوان» کسب کنند.

بهرام ارک که همراه برادرش در فرانسه به سر می‌برد، در خصوص واکنش‌ها به فیلم کوتاه «حئیوان» در جشنواره کن به خبرنگار آناتولی گفت:

«در جشنواره امسال نظرات خوبی در مورد فیلم‌مان ارائه شد، و از ایران هم بازخورد خوبی دریافت کردیم.

در صحبتی هم که با رومن پولانسکی، کارگردان برجسته فرانسوی داشتیم، از فیلم ما تعریف کرد و گفت که همین فضا را ادامه دهیم. بسیاری از اعضای هیات داوران نیز شیوه اجرای ترکیب حالت رویا با واقعیت و ژانری که ما کار کرده بودیم را دوست داشتند و تداوم این روند را توصیه کردند».

بهرام با بیان اینکه با برادرش بهمن، کار فیلم‌سازی را به صورت جدی از سال ۲۰۰۹ دنبال می‌کنند، در مورد کارهای قبلی‌شان اظهار داشت:

«پیش از این با فیلم کوتاه «نجس» شناخته شده بودیم. نجس، سومین تجربه کاری ما بود که در ایران و برخی جشنواره‌های بین‌المللی مورد استقبال قرار گرفت. از جمله بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره راه ابریشم در ترکیه، که در آن توانستیم جایزه بهترین کارگردانی را کسب کنیم».

وی افزود: «بعد از نجس نیز اولین تجربه فیلم بلند ما فیلم سویوق (سرد) بود که به زبان ترکی ساخته شد و سه جایزه از جشنواره بین‌المللی کودک و نوجوان ایران همچون پروانه زرین کارگردانی، پروانه زرین بهترین بازیگر زن و جایزه ویژه هیات داوران را کسب کرد».

این فیلمساز در ادامه، فیلم کوتاه «حئیوان» را نتیجه حضورشان در مدرسه ملی سینمای ایران دانست و در خصوص نوع فیلم‌هایی که کار می‌کنند، توضیح داد:

«به دنبال تجربه ساختارهای نو و شیوه فیلم‌سازی جدید هستیم. دوست نداریم راه‌هایی که جزو عادت‌های فیلم‌سازی است را تکرار کنیم، مگر این که در یک داستان راهی جز این نداشته باشیم. تماشاگران در فیلم‌های ما هر بار با فضای متفاوتی مواجه می‌شوند.

مثلاً در فیلم سویوق تماشاگر با فیلمی آرام سروکار دارد، در حالی که فیلم بعدی که برای ثبت نام در مدرسه ملی سینما ساخته بودیم، مضمون طنز داشت. ولی فیلم حئیوان دارای فضا و عناصری به شدت آلترناتیو است و می‌شود آن را فیلمی تجربی محسوب کرد».

فیلمساز جوان تبریزی در مورد وضعیت سینما در آذربایجان ایران گفت:

«در تبریز فیلم‌سازی نوینی شکل گرفته است. سویوق به نوعی شروع جریانی بود که مصداق عینی سینمای بومی (ترک) و سینمایی است که در تبریز پا گرفت. فیلم ائو هم در راستای این سینما شکل گرفت که آقای اصغر یوسفی‌نژاد ساخته است و بهمن، برادر من هم به عنوان مدیر هنری در این فیلم نیز حضور داشت».

بهرام ارک تأکید کرد: «فیلم‌هایی که در تبریز ساخته می‌شود، عموماً سرمایه‌گذارهای اندکی دارند که آن هم توسط کارگردان فیلم جذب می‌شود و تکیه اصلی‌شان بر عناصر داستانی است و در واقع طوری چیده می‌شود که فیلم با کمترین خرج تولید شود. این رویکرد چه در شیوه روایت و چه در عناصر دیگر در فیلم‌هایی که به صورت مستقل تولید می‌شوند، وجود دارد.

سویوق را من و بهمن به همین شیوه کار کردیم و بعدها فیلم دومان به کارگردانی نادر ساعی‌ور ساخته شد که توانست به جشنواره تورین راه پیدا کند. همچنین فیلم ائو نیز تقریباً با تیم مشابهی کار شد که فیلم خیلی موفقی بود و نوید اتفاقات خوبی برای سینمای تبریز و البته کل منطقه آذربایجان است. به طوری که بتوانیم به زبان بومی و به شکل بومی و با امکانات بومی کارهای خلاقانه‌ای انجام دهیم».

این کارگردان تبریزی اذعان کرد که سینمای ترکیه را نیز دنبال می‌کند و در این خصوص تصریح کرد:

«یکی از کسانی که همیشه از او الهام می‌گیریم، آقای نوری بیلگه جیلان است که سینمای خیلی دوست‌داشتنی و قوی دارد و در واقع استاد ما در سینما هستند و خیلی روش‌ها و حساسیت‌ها را می‌توان از ایشان یاد گرفت. وقتی این چنین استادی را در عرصه ساخت می‌بینید، دیگر به خود جرات نمی‌دهید کار در حوزه سینما را آسان بگیرید».

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [08.02.20 23:56]
ناقوس مرگ برای پان فارسیزم!!

 


در جغرافیای سیاسی ایران، زبان و ادبیات و فرهنگ تورک محدود به آذربايجان نیست! از شمالی ترین نقطه ی کشور یعنی از خراسان تا خلیج فارس ترکانِ افشار و خلج وقشقایی و پیچاقچی ساکن هستند! تهران بزرگترین شهر تورک ایران است، اهالی کرج و شهریار و قلعه حسن خان و اسلامشهر و هشتگرد و قم و اراک و ری و ورامین نیز در مرکز ایران غالب تورک هستند!

سکوت و خطای گذشتگان ما در زمان تدوین قانون اساسی و «عدم رسمیت بخشیدن به زبان تورکی در قانون اساسی» بهانه ای گشته تا جماعت پانفارس بر افکار شونیستی خود در پایمال نمودن حقوق ملل غیرفارس پوشش شبه قانونی داده و پرده ی حیا را بدرند!

صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران به جای رسمیت بخشیدن به زبان تورکی به عنوان زبان اکثریت شهروندان کشور، بعد از یک قرن اجازه ی ساخت چند حلقه فیلم سینمایی را داده اند! اما ساخت این چند فیلم با واکنش‌های عجیب نژادپرستان پانفارس مواجه گشته است! آنها که به مونولوگ‌ و تک صدایی عادت کرده اند اکنون تاب تحمل دیگر صداها را ندارند!

این جماعت فاشیست به هیچ یک ارزش‌های بشری و قواعد و قوانین ملی و بین المللی پایبند نیستند!  این جماعت با «دموکراسی و عدالت و حقوق بشر و پلورالیزم و ...» بیگانه هستند!

 «تفکر مسموم، نژادپرستانه و شونیستی پانفارسیسم» نه بین عوام فارس زبان بلکه با کمال تعجب بین اهالی فرهنگ و قلم این جماعت رسوخ و رخنه کرده و ریشه دوانیده  است.

اصل بر این است که اهل فرهنگ و قلم در کشور پرچمدار مبارزه با افکار نژادپرستانه و فاشیزم باشند اما در بین فارس زبانان قلم به دستان خود مروج و مشوق فاشیزم و پیشروان این راهند!

جامعه شناسشان، جلایی‌پور و اندیشمندشان جواد طباطبایی و روزنامه نگارشان محمد قوچانی و وزرایشان آخوندی و بطحایی و نماینده ی مجلسی مثل کواکبیان ... دارند! اهل فرهنگشان حداد عادل و حکیم و شاعرشان فردوسی ست!!!

صد سال است زبانشان را بر دیگر ملل ساکن جغرافیای سیاسی ایران تحمیل کرده اند! و این تحمیل و اجحاف و ظلم فرهنگی آنها در نظرشان به یک حق مسلم بر فارس زبانان تبدیل شده است. و اکنون که با آگاهی ملی ملل غیر فارس مواجه گشته اند به تلاطم افتاده اند!

در نقد «فیلم کؤمور» کارشناس برنامه ی تلویزیونی این فیلم را «پان تورکیستی» خواند!!!
در نقد فیلم  «آتابای» به کارگردانی خانم «نیکی کریمی» و نویسندگی«هادی حجازی فر» در جشنواره فیلم فجر، شاهد هجوم خبرنگاران پانفارس علیه کارگردان و نویسنده ی این اثر هنری بودیم!


 متأسفانه هیچ حوزه ای از دست این مخلوقات عجیب ضدانسانیت در امان نخواهد مانده است!

با زرتشتی گری دین ملت، «اسلام»، را نشانه رفته اند!

با کوروش گرایی و سلطنت طلبی و پهلوی گرایی، «دموکراسی و آزادیخواهی و عدالت» را قربانی ساخته اند! و «استبداد» را نهادینه کرده اند!

دنیای  «ورزش» را به نژادپرستی آلوده اند!

با همین تفکر  «هنر و سینما» را به ابتذال کشیده اند!

از هر ورق کتاب و علم و درس و مکتب شان بوی تعفن فاشیزم و قومگرایی به مشام می‌رسد!

تاریخشان پر است از اکاذیب  و اوهام ...

اگر روشنفکران مسئول و متعد این کشور، بر حال این بیماران روحی  چاره ای نیندیشند، در آینده کار دشوارتر خواهد شد! و کشور برای مهار فاشیست‌ها هزینه ی گزافی پرداخت خواهد کرد!

ملت تورک برای احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود هر روز بر تلاش خود خواهد افزود و روز به روز مصمم تر می‌گردد و ما در آینده ای نزدیک بیش از این شاهد عصبانیت و شکستن استخوان ها و مرگ فاشیزم پانفارس خواهیم بود!


طاهر نقوی
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [09.02.20 00:20]
امپراتوری پان‌فارسیسم در حال فروپاشی است!

 

فاشیست‌هایی که تاب و تحمل دیدن چند فیلم تورکی را در میان خیل عظیم فیلم‌های فارسی ندارند. فاشیست‌هایی که تهیه فیلم به زبان تورکی را برنمی‌تابند و با بهانه‌های گوناگون به مخالفت با آن برمی‌خیزند. فاشیست‌هایی که عمری است تورک‌ها را مجبور به تماشای فیلم‌هایی با زبان فارسی کرده‌اند، اکنون برآشفته‌اند که چرا باید فیلم‌های سینمایی تورکی را با زیرنویس فارسی تماشا کنند!


فاشیست‌ها فراموش کرده‌اند که پدران و مادران ما حتی یک کلمه هم فارسی بلد نبودند ولی مجبور بودند به تماشای فیلم‌هایی بنشینند که زبان آن فیلم‌ها برایشان تماماً بیگانه بود! فاشیست‌ها نمی‌خواهند بفهمند که چه جنایت بزرگی را در حق پدران و مادران ما مرتکب شده‌اند.


اما سیطره پان‌فارسیسم در حال افول است! اگر روزگاری پیدا کردن یک کتاب تورکی در ایران یک رویا بود، اکنون کتاب‌های و مقالات تورکی در دسترس همگان است. اگر روزگاری پدران و مادران ما یک هفته انتظار می‌کشیدند تا در شبکه‌های استانی شاهد پخش برنامه‌ای به تورکی، هرچند با محتوای کاملاً مبتذل، باشند، امروزه به مدد تکنولوژی رسانه‌ای دیگر کسی مجبور به تماشای آن برنامه‌های مزخرف تلویزیونی نیست!


پان‌فارسیسم بیشتر از اینکه به ما ببازد، به تکنولوژی باخته‌است. سرنوشت پان‌فارسیسم را انقلاب انفورماتیک رقم خواهد زد. پان‌فارسیست‌هایی که با دیدن چند فیلم سینمایی به زبان تورکی و با زیرنویس فارسی حس حقارتشان تحریک می‌شود، باید بدانند که "بازی دیگر تمام شد" و دنیا، دنیای تکنولوژی رسانه‌ای است. همان تکنولوژی‌هایی که انحصار رسانه‌ای پان‌فارسیسم را در هم شکسته‌است.

گرامی باد یاد و خاطره کارگردان فقید تورک، مرحوم یداله صمدی، که نسل من زبان مادریش را فقط در فیلم‌های وی در پرده سینما به تماشا نشسته‌بود و پرتوان باد دستان کارگردانان و بازیگران بلندهمتی که با ساخت فیلم‌هایی همچون کؤمور، آتابای، دری و ... لرزه بر اندام پان‌فارسیست‌ها انداخته‌اند.

سخن آخر: به عنوان یک پژوهشگر تاریخ به این نتیجه رسیده‌ام که برخلاف تصور عموم مردم، روند فروپاشی تمامی امپراتوری‌های بزرگ تاریخ نه در روزهای پایانی حیات آن امپراتوری‌ها بلکه درست در دوران اوج اقتدار آنها آغاز شده‌است و از این رو می‌گویم که امپراتوری پان‌فارسیسم در حال فروپاشی است و نباید فریب هیبت پوشالی آن را بخوریم. این را خود کارگردانان پان‌فارسیسم هم متوجه شده‌اند و از همین روست که با دیدن یک فیلم تورکی در میان انبوه فیلم‌های فارسی برآشفته می‌شوند. از همین روست که تاب تحمل چند کتاب تورکی را ندارند. از همین روست که با اجرای طرح‌های نژادپرستانه‌ای همچون "بسندگی زبان فارسی"  برای حفظ هژمونی در حال زوالشان، دیوانه‌وار به تقلا افتاده‌اند!


محمد رحمانی فر
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.02.20 11:07]
تاملی در حاشیۀ فیلم آتابای (۱/۳)

رسول کامران- دکترای علوم سیاسی

 
میشل فوکو می گوید هر دوره ای از تاریخ برای خود اپیستمه یا صورت بندی ای از دانایی دارد که بر مبنای آن صورت بندی دانایی، آگاهی ها، باورها و فرهنگ جامعه رقم می خورد و النهایه بر مبنای آن فرهنگ قدرت شکل می گیرد.  به گفتۀ فوکو قبل از رنسانس منشاء اصلی قدرت در هستی به خداوند ختم می شد که با ورود به دورۀ مدرنیته و حاکم شدن گفتمان نوین صورت بندی دانایی نیز متحول شد و دانش محل تجلی قدرت گردید.

از اواخر قرن چهارده مدرنیته به عنوان یک گفتمان آرام آرام ظهور کرد و در تمامی ابعاد زندگی مدرنیته موجبات تغییر و تحول شد.  از دل مدرنیته با توجه به اندیشۀ سیاسی کسانی هم چون ماکیاولی، ژان بُدن و هابز نظریۀ حاکمیت مطلقه و النهایه دولت مدرن پدیدارگردید. دولت مطلقه برای خود شاخصه هایی را دارا بوده که بعضی از آنها عبارتند از تمرکز در منابع قدرت سیاسی، ایجاد سیستم آموزشی نوین، بوجود آوردن ارتش منظم، ایجاد دستگاه بورکراسی، شکل گیری ناسیونالیسم و ایجاد و تفکیک در نهادهای مقننه، قضائیه و اجرائیه. باید گفت مهم ترین شاخصۀ دولت مطلقه تمرکز و انحصار در منابع و ابزارهای قدرت و انحصار در وسایل ادارۀ جامعه به واسطۀ دولت بود.
 
این نکته را هم بیفزایم که دولت با این خصایص محصول اندیشۀ اندیشمندان سیاسی ای گوناگونی هم چون ماکیاولی و هابز و حتی هگل بود. هگل در جای جای آثار خود دولت را ستوده است و اگر با اغماض بگوییم که فاشیسم و هیتلر محصول فکری کسانی  هم چون هگل بوده است سهو نکرده ایم.  

این گفتمان و نگرش به دولت با ریشۀ مدرنیته را روشنفکران ایرانی از اروپائیان اخذ کردند و منطبق با فهم و شعور خود در ایران پیاده نمودند که بقول همایون کاتوزیان باید از آن تحت عنوان شبه مدرنیسم مطلقه یاد کرد. کاظم زادۀ ایرانشهری از تئوریسین های باستان گرای که در آلمان با آموزه های فاشیسم آشنا شده بود در مجلۀ ایرانشهر در این باره گفته بود که ما به شخصیتی از جنس موسولنی نیاز داریم تا این کشور را از دست تورک ها و عرب ها نجات دهد و قدرت را سرو سامان بخشد که منظور از سرو سامان بخشیدن قدرت متمرکز نمودن آن می باشد چه در دورۀ قاجارها قدرت در یکجا متمرکز نبود و ساخت قدرت مبتنی بر تکثر منبع قدرت بود که صد البته این خود یکی از محسنات ساختار سیاسی در دورۀ قاجارها بود.
 
به هر تقدیر بسان اروپا برای اولین بار بعد از مشروطه روشنفکران و نخبگان بی شمار که هدف غایی آنها ایجاد دولتی مبتنی بر ناسیونالیسم قومی فارس بود به یاری انگلستان رضا شاه را در مسند قدرت نشاندند تا ایدئولوژی آنها را در ایران پیاده سازد که از این رهگذر شرایطی را که لازمۀ این امر بود فراهم کردند و صد البته برای این امر که پشتوانۀ اقتصادی قوی هم لازم بود نفت می توانست این خلا را پر کند که همه این ماجرا ها هم به این متغیر مهم بسته بود. اینان با سو استفاده از شرایط به دست آمده دولتی متمرکز با کار ویژه های ناسیونالیسم قومی فارس را به نام دولت ملی ایجاد کردند و با ابزارهای موجود به برساختن هویت ملی با محوریت فرهنگ و زبان فارسی در غیاب ملت تورک پرداختند و این در حالی بود که اکثر مردم ایران تورک بود. اینان با چشم پوشی بر واقعیت های سیاسی و فرهنگی ایران اغراض شخصی خود را بر هر چیزی رجحان دادند و اصل لذت را به جای اصل واقعیت نشاندند. در حالی که به قول فروید باید اصل واقعیت را به جای اصل لذت قرار می دادند که شرط لازم همزیستی مسالمت آمیز و امنیت می باشد.
اینان با ایجاد یک ساختار مرکز گرایانه مبتنی بر تفکرات راسیستی به تعریف و تحدید مرزهای هویتی ایرانیان پرداختند و به غیریت سازی و دشمن تراشی در تقابل با هر چیزی پرداختند که در قالب های فکری آنها جای نمی گرفت.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.02.20 11:08]
تاملی در حاشیۀ فیلم آتابای (۲/۳)

رسول کامران- دکترای علوم سیاسی


همان گونه که در آغاز سخن به نقل از فوکو آوردم هر دوره ای از تاریخ برای خود اپیستمه ای دارد و گفتمانی خاص را می طلبد از این رهگذر مدرنیته نیز بنا به شرایط زمانی بعد از سپری شدن ایامی چند در اروپا با چالش های عمده ای رو برو شد و اندیشمندان بسیاری ظهور کردند و انقضای تاریخ گفتمان مدرنیته را اعلام نمودند و نقصان های آن را برملا نمودند که از این رهگذر می توان به آرای اندیشمندانی همچون نیچه، فوکو، هایدگر، لیوتار، ژاک دریدا، دلوز. لیوتار و بوردیو اشاره نمود.

اول بار نیچه به مدرنیته تاخت و بعدها پساساختارگرایانی همچون دریدا به نقد مدرنیته پرداخت. دریدا به نفی مرکزیت  و نفی حاکمیت مرکز پرداخت و اینکه لزوما باید گفتمانی و فرهنگی باید در مرکز ثقل قدرت بنشند و به تحمیل خود به دیگران بپردازد، دیگر نمی تواند نظر صائبی باشد. نیز دریدا به رد تقابل های دوتایی پرداخت که در آن یک جزء مثبت و یک جزء منفی تلقی می شود  و یک جزء بر دیگری رجحان داده می شد. بر فرض یک فرهنگ و یک زبان در مرکزیت قرار می گیرد و با دیدی مثبت به القای آن بر جامعه و تغلیب آن پرداخته می شود و دیگری با تبلیغ  مشمئز کننده و عاری از هر گونه مبانی دانشی پست و کریه در نظر انسانها تلقی می گردد همان رفتاری که با زبان تورکی و فرهنگ تورکی در ایران می گردد.

در شالوده شکنی دریدا ساختار متزلزل می شود و وقتی ساختار یک نظام ارزشی از هم پاشیده شد دیگر قدرت در یک نکته نمی تواند متمرکز گردد و در این وضعیت دیگر نه یک گفتمان مرکز گرا بلکه مراکز متعدد را شاهد خواهیم بود.

دلوز نیز در زمرۀ افرادی است که بسان دریدا اندیشۀ مدرن و مکتب ساختار گرایانه را زیر سئوال برد از نظر دلوز هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد. یکی از کلید واژه های دلوز فولدینگ می باشد. فولد یعنی چینه و لایه. لایه های مختلف در کنار هم چیده می شوند و هر چیز در کنار هم  همه چیز می شود. هیچ اندیشه ای برتر از اندیشۀ دیگر نیست. هیچ اندیشه و فرهنگی نمی تواند برای خود مرکزیت ایجاد نماید و به حذف دیگر فرهنگ ها بپردازد. همان کاری که تحت لوای دولت مطلقۀ رضا شاهی با زبان و فرهنگ تورکی انجام دادند.
 
فولدینگ در عرض هم بودن را به جای در طول هم بودن می نشاند. فولدینگ طبقه بندی و سلسله مراتب را نفی و مردود می شمارد و قرائت تک معنایی و جامعه تک صدایی را بر نمی تابد. کاری که اکنون کنشگران سیاسی و فرهنگی تورک در ایران انجام می دهند که کار جناب حجازی فر هم در این راستا تاویل و تفسیر باید گردد.

از دیگر کسانی که همگام با دریدا و دلوز علیه ساختارگرایی موضع گیری نموده است می توان به لیوتار اشاره نمود. نکتۀ کلیدی بحث لیوتار تاکید بر عدم مشروعیت روایت های کلان و فرا روایت ها می باشد. هیچ روایت کلانی نمی تواند خود را مبنا و محور همه چیز تلقی نماید و عرصه را بر گفتمان های دیگر تنگ نماید و خویشتن را در مسند حقانیت بنشاند. نفی و طرد دیگری نمی تواند موضوعیت داشته باشد و چنین گفتمانی از اساس غلط می باشد. چیزی که خبرنگار پان فارس بر آن تاکید می کرد و بر اثر آموزه های فاشیستی که جامعه ایران در ذهن و یاد این فرد که خود مشتی از خروار می باشد؛ تپانده است.
 
اما یکی از مهمترین اشخاصی که مربوط به بحث حاضر هم می شود میشل فوکو می باشد و همان گونه که در بالا قید کردم از نظر فوکو در عصر حاضر این دانش هست که قدرت را بوجود می آورد و گفتمان محل تلاقی قدرت و دانش است. از نظر فوکو همه چیز تحت لوای فرهنگ خود را باز می نمایاند و گفتمان قدرت و دانش در هم تنیده شده اند و هر کسی که بر دانش چیره شود قدرت را فرا چنگ خواهد آورد. قدرت تابعی از دانش است و قبضه کردن قدرت در قبضه نمودن معرفت و دانش است.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [10.02.20 11:08]
تاملی در حاشیۀ فیلم آتابای (۳/۳)

رسول کامران- دکترای علوم سیاسی

این مبانی را آوردم تا برسم به نکتۀ کلیدی بحث مربوط به یک مناظره در باب یک فیلم. ساختار دولت در ایران همان گونه که در بالا آوردم بر مبنای آموزهای مدرنیته در بیش از صد سال پیش شکل گرفته است که خود تقلیدی بود از اندیشه سیاسی متفکران غربی در دویست، سیصد سال پیش که در عصر حاضر آن گفتمان مرکز گرایانه در غرب هم مطرود گردیده و هم ابطال شده است و اکنون مضاف بر اینکه با دلایل متقن آن گفتمان از جانب اندیشمندان سیاسی طرد گریده، نسبیت فرهنگی و دموکراسی کثرت گرایانه جای دولت های مطلقۀ قرون هیجدهمی و نوزدهمی را گرفته است و حکومت ها تمامی حقوق ملل را در غرب یعنی جایی که مدل حکومتی ما از آنجا آمده است، به بهترین نحو ممکن اعمال می کنند. لیکن نکته جالب بحث اینجاست که روشنفکران و نخبگان جامعه ایرانی هنوز هم  یقه هگل را چسبیده اند تا از اعتراف نمودن به حقوق دیگران عراض کنند و به بهانه هایی که بیش از دویست سال پیش از عمر آن تئوری ها می گذرد در عصر پست مدرنیته به انکار هویت دیگر ملل می پردازند.
 
در فیلم آتابای هم بحث بر سر این گفتمان هاست. گفتمان حاکم بر جامعه ایران چون هنوز بر مبنای آن گفتمان مدرنیته می باشد که مرکزگرایانه می باشد و تک صدایی را بر مبنای ایدئولوژی باستانگرایی دولت مطلقه رضا شاهی تبلیغ می کند؛ پس هنوز هم آن تفکر نمی تواند به غیر از خود دیگری را تحمل کند که این یک فاجعه است برای یک کشوری که هنوز ساختار سیاسی و فرهنگی آن بر مدار فاشیسم استوار باشد. الگوی حکومتی ایران در راستای ایجاد دولت مطلقه شبه مدرنیسم هیتلر و موسولنی بوده است. اما هر چند انقلاب آن ارزش هایی که در تقابل با گفتمان دینی قرار داشت را از میان برداشت اما آن بخش از گفتمان حاکم که در ذات خود هم سو با منافع قوم غالب بود و فی الواقع به مثابۀ یک فرهنگ و هویت در روح و روان جامعه نهادینه شده بود و کسی هم معترض بر این امر نبود؛ دست نخورده باقی ماند و بلکه از جانب حکومت تازه با شدت تمام حمایت گردید.
 
مناظرۀ حجازی فر با خبر نگار فارس دقیقا مناظرۀ دو گفتمان بود. در یک جانب مناظره که سوژۀ آن محصول دولت مطلقه رضا شاهی است که خود این دولت نیز مولود تئوری های نازیسم و فاشیسم به کارگردانی کاظم زاده های ایرانشهری بوده است. اما جانب دیگر مناظره حجازی فر بود که مولود گفتمانی از پست مدرنیسم و پساساختارگرایان بود که در ذات خود فارغ از بحث ایجاد شده با اتکال به آموزه های اندیشمندانی همچون دلوز فریاد زد که هیچ اندیشه ای و هیچ فرهنگی بر اندیشه و فرهنگ دیگر ارجحیتی ندارد و هیچ زبانی در مرکزیت نمی تواند واقع شود. این را حجازی فر قبل از اینکه به مناظره با خبر نگار فارس بپردازد با عمل خود یعنی ساختن فیلمی با زبان تورکی که برای پان فارسیست ها  خط قرمز تلقی می شود؛ بر جامعه تک زبانی ایران دیکته کرد و این مناظره از نظر من آغازی است بر یک تولد با این پیام که ای ملت آزربایجان با تکیه بر این امر که قدرت در دانش است پس برای فرو بردن نیزه در چشم تک بعدی پان فارسیسم باید مجهز به سلاح علم و معرفت و آگاهی شویم و همان گونه که گرامشی می گوید جنگ اصلی جنگ فرهنگ می باشد و ترس پان فارس ها هم دقیقا از همین نکته است.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.02.20 22:08]
نقد فیلم آتابای؛ گرم و آرام میان جهان عصبی فیلم‌های امسال

 صوفیا نصرالهی


فیلم «آتابای» آخرین ساخته‌ی نیکی کریمی میان عربده‌های کاراکترهای فیلم‌های جشنواره به وزش نسیم خنکی در هوای داغ می‌ماند. فیلمی که فیلمنامه‌اش را هادی حجازی‌فر نوشته است و اولین همکاری مشترک او و نیکی کریمی است.

نیکی کریمی که فیلمسازی را از دهه‌ی هشتاد با فیلم «یک شب» شروع کرد و فیلم‌های اولش بیشتر تجربه‌هایی بودند از سینمایی که با جریان اصلی فاصله داشت و به نظر می‌رسید بیشتر در حال محک زدن خودش به عنوان کارگردان است. در آن دوره فیلم «سوت پایان» که آخر دهه‌ی هشتاد ساخت کامل‌ترین فیلمش بود. خودش علاوه بر کارگردانی در «چند روز بعد» و «سوت پایان» جلوی دوربین هم رفت. «سوت پایان» یکی از اولین فیلم‌هایی بود که به مساله‌ی قصاص و بخشش در سینما پرداخت. بین فیلم‌هایشان معمولا چهار پنج سال فاصله می‌اندازد. «شیفت شب» که سال ۱۳۹۳ ساخت و محمدرضا فروتن و لیلا زارع بازیگران اصلی آن بودند فیلم خوبی از کار درنیامد. حالا با «آتابای» که جایی میان تجربه‌های شخصی نیکی کریمی و سینمای استاندارد قصه‌گو می‌ایستد کریمی بهترین فیلمش را ساخته است.

در میان فیلم‌های اجتماعی که کاراکترها سر هم عربده می‌کشند و به سادگی کشتن پشه آدم می‌کشند و قاچاق می‌کنند و شاهد میزانسن‌هایی با فیلترهای خاکستری و سیاهی و پلیدی شهر هستیم مهم‌ترین نکته‌ی فیلم «آتابای» شخصیت‌های آرام و لوکیشن‌های گرم و دلپذیرش است.

نیکی کریمی برای فیلمبرداری اثرش به خوی رفته. زبان ترکی کاراکترها در آن لوکیشن فضایی دوست‌داشتنی خلق کرده است. با پلان‌هایی که به تبعیت از سینمای کیارستمی از طبیعت در لانگ‌شات گرفته شده. دشت‌های پهناور و رنگ‌های طلایی و سبز با موسیقی نه چندان پرحجم حسین علیزاده آرامش‌بخش هستند.

قهرمان فیلم کاظم یا آتابای با بازی خوب هادی حجازی‌فر است. از آن «در وطن خویش غریب‌»های روزگار. یک‌بار عاشق شده و شکست خورده و بعد از آن دل به کسی نداده. همه‌ی زندگی‌اش یادگار خواهرش آیدین است. طول می‌کشد تا به کاراکتر به ظاهر خشن و در باطن لطیف آتابای عادت کنیم. فیلم جایی اوج می‌گیرد که دوتایی رفاقت او با یحیی با بازی درخشان جواد عزتی آغاز می‌شود. یکی دو سکانس مردانه دارند یکی سیگار کشیدن پشت مسجد و دیگری درد و دل‌های کنار آتش در دل شب که به تماشاگر می‌چسبد.

مشکل فیلم از جایی شروع می‌شود که قرار است رابطه‌ی عاشقانه‌ی آتابای را ببینیم. ما روند شکل‌گیری این رابطه را نمی‌بینیم. حسی که به شکلی توهین‌آمیز و عجیب به خاطر نقص زن در مرد شکل می‌گیرد. آتابای این گرفتاری را دارد. در گفت‌وگویش با یحیی هم اشاره می‌کند زمانی به یحیی حس نزدیکی بیشتری کرده که متوجه خاطره‌ی یحیی و نقصش شده است.

فیلم هر قدر در رابطه‌ی آتابای و یحیی یا آتابای و آیدین موفق عمل می‌کند در رابطه‌ی عاشقانه‌ای که قاعدتا محور فیلم است ضعیف ظاهر می‌شود. رابطه‌ای ساخته نمی‌شود در حالی که فیلم زمان زیادی دارد تا بتواند به شکل‌گیری رابطه‌ی این دو نفر بپردازد. بعد از یک ساعت و ربع در عرض یک ربع جریان جمع و جور می‌شود و ناگهان آتابای از علاقه‌ای می‌گوید که باعث شده روشش را تغییر بدهد. چه‌طور چنین اتفاقی افتاد؟ لااقل ما که چیزی نمی‌بینیم.

با وجود این نقطه ضعف بزرگ به خاطر بازی‌های خوب، تصویربرداری سامان لطفیان و موسیقی حسین علیزاده و به خصوص لوکیشن‌های زیبایی که کریمی انتخاب کرده، به دلیل این که کارگردان تصمیم گرفته جایی بین فضای شخصی مورد علاقه‌اش و یک داستان بایستد «آتابای» جزو بهترین تجربه‌های فیلم‌بینی در جشنواره است.

فیلمی که یک قهرمان دارد بدون این که عمل قهرمانانه‌ی عجیب و غریبی انجام بدهد. یا بهتر است بگوییم فیلمی که یک شخصیت محوری درست دارد که خوب پرداخت شده و مخاطب می‌تواند دوستش داشته باشد.

بین فیلم‌های جشنواره‌ی امسال و کاراکترهای نفرت‌انگیزی که جای قهرمان خودشان را جا می‌زنند خلق شخصیتی مثل آتابای ویژگی کمی نیست.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.02.20 22:45]
یادداشتی بر فیلم آتابای, خواب دریایی

هادی کریمی راد

 

نوع نگاه و تصویر ارائه شده از قابِ دوربین کاملا توانسته است؛ القائات مدنظرِ فیلمنامه را به مخاطب منتقل و اورا با توالی قصه همراه سازند،قصه ای که زبان روایت آن یعنی ترکی بن مایه ی اصلی روایت آن است.لایه های پنهانِ مطرح شده در فیلم تحت قالب سئوال در ذهن مخاطب و در یک سوم ابتدایی شکل میگیرند و نطفه ی داستان به خوبی شکل می بندد.

پنجمین تجربه ی نیکی کریمی در مقام کارگردانی یعنی "آتابای" بر اساس طرحی از وی و به نویسندگی هادی حجازی فر که پیش از این او را صرفا در قامتِ بازیگری و در فیلم هایی چون : ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز دیده ایم،فیلمی به زبانِ ترکی و ملودرامی پیچیده است که این روزها و در خلالِ برگزاری دوره ی سی و هشتم جشنواره فجر در سینماهای منتخبِ کشور در حال اکران می باشد.

فیلم داستانِ زندگیِ مردی جوان با تحصیلاتِ معماری و در آستانه ی میانسالی است که اعداد در ذهنش مدام او را به سمت سال آخر زندگی اش با رقم یکان فرد سوق می دهند.مردی که نماد موفقیت در روستایی به شمار می رود که متولدِ آنجا بوده  و در گذرِ زمان و در عبور از فراز و فرودهای زندگی به ایجادِ هتلی در روستا و برگزاری تورهای طبیعت گردی و .. در استان آذربایجان غربی و در جوار دریاچه ی اورمیه و شهر خوی اقدام کرده است.

ملودرامِ نیکی کریمی روندی کند دارد اما قصه ی جذابش باعث شده است تا بهیچ وجه خسته کننده نباشد.فیمنامه ای که در آن سلسله ی حوادث با رعایتِ تقدم و تاخر در آن بیان نشده اند .در آتابای طبیعت به عنوانِ کرکتری جان دار حضوری همه جانبه دارد؛طبیعتی که  پیش از این و در فیلم های اساتیدی چون :عباس کیارستمی فقید و  نیز نوری بیلگه جیلان به ایفای نقش پرداخته است، و در این میان باید گفت که نوع نگاه و تصویر ارائه شده از قابِ دوربین کاملا توانسته است  القائات مدنظرِ فیلمنامه را به مخاطب منتقل و اورا با توالی قصه همراه سازند،قصه ای که زبان روایت آن یعنی ترکی بن مایه ی اصلی روایت آن است.لایه های پنهانِ مطرح شده در فیلم تحت قالب سئوال در ذهن مخاطب و در یک سوم ابتدایی شکل میگیرند و نطفه ی داستان به خوبی شکل می بندد.داستانِ عاشقانه و عشق های بی فرجام نیکی کریمی با دختر میرمحمد و ورودش به قصه با نگاه هایی در پس آینه ی خودرویی که بی شباهت به خودروی کرکترِ "علی" در فیلمِ چیزهایی هست که نمی دانی نیست، آغاز گشته و با شیطنت های آیدین به عنوان یادگاری که آتابای از آن به عنوان دارایی خود که نمی خواهد از دستش بدهد، شکل و شمایلی امروزی به خود می گیرد اما در انتها این جنبه ی دراماتیک اثر است که پیروز ماجرا شده و ما را با تنهایی های آتابای همراه می کند تا  باز هم فصلِ عشق پایانی بر قصه ی ناتمامِ آتابای شود.عشقی که با حضور یکی از دختران خریدار متمول باغی که سرآغاز و دلیل ورود ما به ماجرای پیچیده و گذشته ی آتابای است می توانست  آغاز و قهرمان قصه ی ما را که می رفت در نقش یک عاشق ظهور دوباره ای پیدا کند به تصویر بکشد.

تنها نکته ای که می توان از ان به عنوان ضعف کارگردانی نام برد  سردرگمی مشهود قصه و ناتوانی آن در  از پیشبرد قصه ای است که مخاطب با ابهاماتِ مطرح شده از خودسوزی فرخ لقا تا آیدین و عشق آتابای و حضور یکباره و بدون مقدمه ی شخصیت جواد عزتی که به نوعی منفعلانه به حضور خود در داستان تا اعترافش بر فراز خانه ی آتابای ادامه می دهد؛ در فیلم به انتظار پاسخ هایی فراخور این لحظاتِ همراه با تعلیقِ نسبیِ ایجاد شده نشسته و چشم به پرده باقی می ماند تا مشاهده ی خلا حاکم بر زندگی آتابای و تنهایی او در کرانه ی دریاچه ای که فقط تصویری از فلامینگوهای آن در تاریکی شب قابل مشاهده است.

استفاده از جغرافیای آذربایجان و نیز دریاچه ی اورمیه کمکِ شایان توجهی به سامان لطفیان در خلقِ لانگ شات های متعدد در کنارِ قاب هایی با میزانسن عمیق مشابه فیلم های روزی روزگاری در آناتولی و نیز خواب زمستانی نوری بیلگه جیلان نموده است.

آتابای در کل فیلم متوسطی به شمار می آید که در مقایسه با فیلم های قبلی کارگردانش گامی رو به جلو محسوب شده و نوید بخش آینده ای خوب برای کارگردانش می تواند باشد.


منبع. سایت سلام سینما

 (https://www.salamcinama.ir/post/Q0Jp/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C)@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.02.20 16:17]
در ضرورت ترویج سینمای تورک در ایران (۱/۳)
(به بهانه‌ی اتفاقات نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در جشنواره فیلم فجر)

 

آنچه در نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در سی و هشتمین جشنواره‌ی فیلم فجر اتفاق افتاد، از دیدگاه‌های متفاوتی قابل بررسی است و افراد مختلفی به آن پرداخته‌اند. در این نشست خبری، امیر فرض‌اللهی، سردبیر نشریه‌ی فارسی سیاه و سفید، می‌پرسد «زبان رسمی کشور ایران پارسی است. این چه مدل فیلم‌سازی است که در کشور ایران مخاطب ایرانی باید فیلم ایرانی را با زیرنویس پارسی ببیند؟» و سپس علی‌رغم پاسخ تخصصی و قانع‌کننده‌ی خانم نیکی کریمی، تهیه‌کننده و کارگردان فیلم آتابای، مبنی بر اینکه «اغلب محصولات سینمایی کشور به زبان فارسی ساخته می‌شوند و درباره‌ی زبان‌های دیگر بسیار کم‌‌کاری شده، و خوب و ضروری است که گاهی فیلم‌هایی با زبان‌ها و لهجه‌های دیگر کار شود»، با حرکات دست و تکرار حرف خود به هیاهو و ایجاد تشنج می‌پردازد. در این لحظه، هادی حجازی‌فر، نویسنده‌ی فیلم آتابای، وارد بحث شده و می‌خواهد «به عنوان یک تورک» حرف بزند. اما در کمال تعجب، از یک طرف، برخی از حضار که گویا جزو افراد هنرمند و فرهیخته‌ی کشور هستند با شنیدن کلمه‌ی تورک با حالتی تمسخرآمیز می‌خندند و از طرف دیگر، محمود گبرلو، مجری نشست، پس از ده‌ها بار تلاش برای قطع سخنان حجازی‌فر، از وی می‌خواهد میکروفون خود را خاموش کند. اما حجازی‌فر با اتخاذ موضعی صریح سخن خود را ادامه داده، و توهین‌آمیز و فاشیستی بودن اعتراض به تورکی بودن برخی دیالوگ‌های فیلم را اعلام می‌کند. روشن است که نه رفتار نژادپرستانه و شوونیستی امیر فرض‌اللهی، نه خنده‌ی شرم‌آور حضارِ به اصطلاح فرهنگی و فرهیخته هنگام شنیدن نام ملی نصف جمعیت کشور (تورک) و نه تلاش زشت و ناشیانه‌ی مجری برای مسکوت گذاشتن و بایکوت موضوع چیزی جدید و عجیب است. ایدئولوژی قوم‌گرایی فارسی که قریب صد سال است توسط غربیان برساخته و بر کشور مسلط گردانیده شده، و به جای ملی‌گرایی ایرانی و ایران‌گرایی به خورد مردم داده می‌شود، چنان بر تار و پود کشور تنیده شده که رهایی از آن و نیل به کشوری دموکراتیک که در آن رعایت نه همه‌ی موازین حقوق بشر و اصول دموکراسی بلکه فقط طبیعی‌ترین و انسانی‌ترین حقوق شهروندان کشور از جمله حقوق زبانی و فرهنگی شهروندان تورک نیازمند وجدانی بیدار، عزمی راسخ، اراده‌ای آهنین و تلاشی عظیم است. در این مقال موجز، سعی شده است ضمن پاسخی کوتاه به سؤال امیر فرض‌اللهی و تأملی اندک در اتفاق مذکور، اهمیت و لزوم گسترش فرهنگ و هنر تورک در ایران یادآوری شود.

نخست اینکه، تولید انحصاری فیلم فقط به یک زبان در کشور چندملیتی و چندزبانی ایران در تضاد با حقوق بشر، دموکراسی و مدرنيته است. اطلاق عنوان «رسمی» به زبان فارسی ـ و نه چنانکه امیر فرض‌اللهی می‌گوید پارسی ـ در اصل پانزدهم قانون اساسی به این معنی نیست که زبان‌های دیگر ممنوع هستند. قانون اساسی در همان اصل، استفاده از زبان‌های دیگر را نیز آزاد اعلام کرده است. اما حتی اگر چنین اصلی در قانون اساسی وجود نداشت و قوانین آنطور بود که امیر فرض‌اللهی تصور می‌کند، یعنی اگر قانونی وجود داشت که زبان‌های غیرفارسی مثلاً تورکی را قدغن نموده بود، در آن‌صورت نیز فرق زیادی نمی‌کرد. قوانین بشری وحی مُنزل نیستند. عقل سلیم و موازین انسانی و اخلاقی حکم می‌کرد جهت احترام به چندصدایی و حقوق اکثریت مردم کشور که فارس‌زبان نیستند چنین قانونی حذف شود یا اصلاح گردد؛ نه این‌که با تمسک به آن مردم و هنرمندان را سرکوب و صدای‌شان را خفه کنیم. دین مبین اسلام نیز، تفاوت‌های زبانی بین انسان‌ها را از آیات الهی و نشانه‌هایی برای عالمان دانسته و با تأکید بر عدم برتری یکی بر دیگری ما را به شناخت یکدیگر توصیه می‌کند. در واقع، این در کشورهای عقب‌مانده است که تقریباً همه‌ی حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عرصه‌ی جولان انحصارگرایی بوده و تحت تسلط آن قرار دارد؛ در حالی که در جوامع دموکراتیک، چندصدایی و تکثرگرایی که رجحان آن واضح و مشهود می‌باشد، در تمام عرصه‌ها پذیرفته و نهادینه شده است.

 

برگوتای ایلتریش
@ilter
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.02.20 16:17]
در ضرورت ترویج سینمای تورک در ایران (۲/۳)
(به بهانه‌ی اتفاقات نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در جشنواره فیلم فجر)

 

از طرف دیگر، گرچه پس از کشف نفت و تلاش انگلیس برای تصاحب مناطق و منابع نفتی ایران و سپس اشغال هشت ساله‌ی ایران به بهانه‌ی شرایط جنگ جهانی اول تورک‌های ایران مقهور نیروهای بریتانیایی شده و از صحنه‌ی سیاست کشور دور گردیدند و حکومت فارس‌گرای پهلوی بر کشور گماشته شد که وصایت اقلیت فارس‌زبان را به منظور مهندسی هويت ملی مردم ايران و از طريق توطئه‌های استعماری و به زور سرنيزه بر کشور تحمیل می‌کرد تا منافع بریتانیا را تأمین کند اما امروزه که انسان‌ها با مقوله‌ی حقوق بشر آشنا شده، به حفظ و پاسداری زبان‌ها و فرهنگ‌های ملی حساس گشته، اين حساسيت را به يک نُرم و رفتار معیار جهانی ارتقاء داده، و در ایران شهروندان تورک از سياست‌های دولتی در راستای تلاش برای نابودسازی و ريشه‌کنی زبان تورکی و زوايای گوناگون آن که از اوایل قرن بیستم آغاز گشته آگاه شده، و از همه مهم‌تر خودآگاهی ملی تورک‌ها بر هويت و حقوق ملی خود بخصوص واقعيت سنگینی جمعیتی تورک در ايران و پتانسيل‌های سیاسی و فرهنگی آن رشد یافته است، وصايت فقط یک ملت و زبان و فرهنگش بر کشور نه تنها با واقعیات همخوانی ندارد بلکه ادامه‌ی آن (یعنی ادامه‌ی سیاست‌های دوران پهلوی) امری مطلقاً غيرممکن و نامیسر است. اکنون همه آگاه شده‌اند که اجبار و تحميل زبان و فرهنگ اقلیت فارس‌زبان بر ملت‌های غيرفارس که اکثريت مطلق جمعيت کشور را تشکيل می‌دهند، نه تنها با جهان امروز تجانس ندارد بلکه فاقد مشروعيت تاريخی نیز است. به اينها باید پذيرش و شناسایی رسمی هويت ملی و زبان ملت‌های گوناگون در کشورهای همسايه‌ی افغانستان، عراق، تورکيه و ... را نيز افزود. آیا پس از اینهمه تغییرات در ایران و جهان، باز هم باید غلام حلقه‌به‌گوش سیاستمداران صد سال پیش بریتانیا بود و تورک‌های ایران را ندید یا مورد ظلم قرار داد؟ یا لازم است که متناسب با زمان پیش رفت و طبق شرایط روز عمل کرد؟ برآيند همه‌ی اين عوامل باعث شده ملت‌های غیرفارس ایران، بخصوص ملت تورک، صراحتاً وصايت اقلیت فارس‌زبان و حاکميت انحصاری زبان محلی فارسی و سلطه‌ی سياسی و فرهنگی اقليت فارس‌زبان بر کشور کثيرالمله و دولت ايران را زير سؤال ببرند و خواستار پايان دادن به اين وضعيت بی‌معنی و ناپسند شوند. جوهر اندیشه‌ی دموکراسی و مردم‌سالاری رهایی مردم از وصايت دیگران است. تئوری و گفتمان دموکراسی صرفاً محدود به «حق رأی برابر» و «حق مشارکت برابر» نیست بلکه در عین حال «حق تمثيل برابر» را نيز شامل می‌شود. به بيان ديگر، آنها که خواستار لغو کاربرد انحصاری زبان فارسی و پايان دادن به وصايت فارس‌زبانان بر هویت و فرهنگ مردم ايران و تمثیل کشور توسط همه‌ی شهروندان، بخصوص غیرفارس‌ها، و تحقق ایران برای همه‌ی ایرانیان هستند، عملاً جوهر اندیشه‌ی دموکراسی و راه مردم‌سالاری را به شهروندان کشور نشان می‌دهند. هنگامی که یک فیلم یا سریال تورکی می‌سازند ویا یک کتاب یا مجله‌ی بلوچی منتشر می‌کنند، در واقع از شناخت، تساوی، مشارکت و تمثيل رسمی مردم ايران در ساختار دولت و تعريف صحیح هويت ايرانی صحبت و دفاع کرده و از دموکراسی حمایت می‌نمايند. کوتاه سخن آنکه تا زمانی که شهروندان غيرفارس ايران و در رأس آنها ملت تورک در ساختار نظام و کشور از حق مشارکت برابر و نيز حق تمثيل برابر برخوردار نشوند، صحبت از دموکراسی و جامعه‌ی مدرن در ایران مُهملی بیش نیست. لذا تولید فیلم به زبان‌های غیرفارسی ایران، بویژه زبان تورکی، يک ضرورت و نياز مدرنيته و لازمه‌ی توسعه‌ی مدنی و معاصر شدن کشور می‌باشد، و لازم است آن را به عنوان مبارزه با سیاست‌های استعماری و غلط پهلوی ارزیابی نموده و متشبثین به آنها را مرزداران هویت ملی و فرهنگی و طلایه‌داران مبارزه با فاشیسم دانست.

 

برگوتای ایلتریش
@ilter
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [14.02.20 16:17]
در ضرورت ترویج سینمای تورک در ایران (۳/۳)
(به بهانه‌ی اتفاقات نشست خبری فیلم تورکی «آتابای» در جشنواره فیلم فجر)

 

همچنین لازم است توجه نمود که مفهوم دولت ـ ملت به عنوان یکی از اشکال دولت، در دوره‌ها و در مکان‌های خاصی ظاهر شده و تلقی آن به عنوان تنها شکل و تیپ سازمان‌یافتگی نه از لحاظ نظری و نه از چشم‌انداز تاریخی جایگاهی ندارد. در ایران که تورک‌ها دست‌کم هزار سال بدون سابقه‌ی یکسان‌سازی حکومت کرده‌اند، از صد سال پیش به ناگاه رژیم پهلوی شروع کرد به ترویج و تحمیل ناسیونالیسم ملی مدل فرانسه که عمدتاً مدلی بر اساس قوم‌کُشی، زبان‌کُشی و یک‌دست‌سازی فرهنگی است. تلاش برای نشان دادن قوم‌گرایی فارسی به عنوان ملی‌گرایی ایرانی، نه تنها نتوانسته موجب پیشرفت کشور گردد بلکه عملاً یک چرخه‌ی باخت ـ باخت ایجاد کرده و قوم‌گرایی‌هایی مشابه نیز به وجود آورده است. طوری که برخی روشنفکران ملت‌های غیرفارس در واکنش به قوم‌گرایی فارسی، مدل آن را گرفته و یک مدل پیرامونی برای خود ساخته‌اند. این امر علاوه بر برساخت الگوی غلط رفتار سیاسی، انتقال آن به گروه‌های ملی غیرفارس و ایجاد تقابل تصنعی در کشور، موجب جابجایی جایگاه نخبگان و لمپن‌ها در کنترل یکدیگر نیز شده است. جان کلام آنکه مدل ژاکوبینی فرانسه در ایران، نه امروز و نه هرگز قابل تحقق نیست، نتیجه‌ای جز تنش در داخل کشور و منطقه ندارد و لازم است از آن اجتناب نمود. حتی الگوی فدرالی نیز پاسخگوی وضعیت کشور نیست. قدمت تاریخی و اختلاط و امتزاج مردمان و فرهنگ‌ها، و همچنین وجود پهنه‌های بزرگ جمعیتی ـ فرهنگی که شکل و موقعیتی فرامرزی دارند مانع موفقیت نسخه‌ی فدرالیسم در ایران خواهد شد. در ایران، چاره و انتخابی جز توسل به تاریخ واقعی کشور و مدل تکثّر زبانی و فرهنگی مبتنی بر مدیریت تفاوت و سیاست برد ـ برد وجود ندارد. در این مدل که شانس موفقیت بیشتری دارد، قدرت سیاسی موقعیت خود را به دیگران تحمیل نمی‌کند، و یک منطق وجود دارد که این پهنه‌ی بزرگ را باید بر اساس تکثّر فرهنگی و به رسمیت شناختن موقعیت‌های فرهنگی مختلف مدیریت کرد. بنابراین تفکر خفته در پشت اعتراض امیر فرض‌اللهی به ساخت و تولید فیلم تورکی، غیرعلمی و ناهمخوان با واقعیات تاریخی کشور و الزامات علمی و عملی کشورداری و دولتمداری است.

نهایتاً، همانطور که می‌دانیم بر فراز تعلق دولتی و از خلال آن نیز انواعی از همبستگی‌ها در جهان مدرن شکل می‌گیرند که مجموعه‌های فرهنگی گسترده‌تری را بر محور دین، زبان، فرهنگ یا ... به وجود می‌آورند. مجموعه‌هایی که در جهان امروز نه تنها گرایشی به از میان رفتن ندارند، بلکه روز به روز گسترده‌تر نیز می‌شوند. در این راستا، از اواخر قرن بیستم، بیش از پیش، شاهد بروز همبستگی‌های زبانی در جهان بودیم. فرانسوی‌زبانان، نهادهایی خاص خود تشکیل داده و مجامع خاص خود را به وجود آورده‌اند که در این مجامع بیش از ۵۰ کشور شرکت می‌کنند. از سال ۱۹۹۱ نزدیک ۲۰ کشور اسپانیایی‌زبان در مجامع ایبرو ـ آمریکایی شرکت می‌کنند. ۵ گروه از مردم هلندی‌زبان نیز در سال ۱۹۹۱ تجمعی تشکیل داده‌اند. به همین ترتیب، ۵ گروه از مردم اسکاندیناو نیز پیوسته روابط میان خود را تقویت کرده‌اند. اتحادیه‌ی عرب هم که در سال ۱۹۴۴ تشکیل شد بیش از ۲۰ کشور را گرد هم می‌آورد. شش دولت مستقل تورک نیز چندین بار گرد هم آمده‌اند. مجامعی چون «اتحادیه‌ی سینماگران جهان تورک» و «جشنواره‌ی بین‌المللی هفته‌ی فیلم جهان تورک» نیز وجود دارد که تورک‌های ایران هم می توانند و خوب است در آنها عضو شده و شرکت کنند. خواجه‌قولو نارلیوا، اهل تورکمنستان، رئیس «اتحادیه‌ی سینماگران جهان تورک» در دومین جشنواره‌ی بین‌المللی هفته‌ی فیلم جهان تورک در استانبول (۲۰۱۸) گفته بود: «کشورهای تورک زیادی وجود دارند، اما مردم آنها از یکدیگر بی‌خبرند. سینما عرصه‌ی خوبی برای تقویت همکاری‌ها و تبادل فرهنگ و یادآوری تاریخ مشترک‌مان است. بدین‌وسیله همدیگر را بهتر شناخته و از هم باخبر خواهیم شد.» این جشنواره همه‌ساله با اکران فیلم‌هایی از کشورهای مختلف جهان تورک از جمله فیلم‌های متعددی از روسیه برگزار می‌گردد ولی فیلمسازان تورک ایران در آن حضور ندارند و هیچ فیلمی از ایران که بیش از نصف جمعیت آن را تورک‌ها تشکیل می‌دهند اکران نمی‌شود. در حالی‌که شرکت در چنین مجامعی موجب رشد سینمای تورک در ایران و فیلمسازان شرکت‌کننده خواهد شد.

بنابراین، اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم، می‌توان گفت: تولید فیلم به زبان تورکی نه تنها هیچ ضرری برای کشور ندارد بلکه از هر جهت به نفع کشور می‌باشد و بهتر است حمایت و تقویت گردد، و یکی از راه‌های تقویت و رشد سینمای تورک در ایران ارسال و شرکت محصولات آن در جشنواره‌ها و فستیوال‌های برگزار شده در جهان تورک و همچنین جشنواره‌ها و فستیوال‌های جهانی است.

 

برگوتای ایلتریش
@ilter
@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.02.20 14:15]
فیلم آتابای و امتحان ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﺑﻮﺩﻥ


ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﺷﺨﺎﺹ، ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪﺷﺪﻩﯼ منتسب به ﻓﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻧان ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺗﯿﮑﺖ "ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ" ﭼﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻭ چه علیﺍﻟﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﻮﺭﮎﺳﺘﯿﺰﺍﻧﻪاﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﺟﻮﺩ ﭼﻨﺪ ﺩﯾﺎﻟﻮﮒ ﺗﻮﺭﮐﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢ ﺁﺗﺎﺑﺎﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮﯾﻤﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﺿﻊ ﺟﺪﯼ ﻭ ﺭﺳﻤﯽ ﻧﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺑﯽﺗﺮﺩﯾﺪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺟﺰﺀ ﻭ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﻮﺭﮎﺳﺘﯿﺰﺍﻧﻪﺍﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ و خواهند بود ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﯽ ﺳﯿﺴﺘﻤﺎﺗﯿﮏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻗﺒﻀﻪﯼ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺻﻠﯽ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ.

ﺍﺷﺨﺎﺹ، ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺧﺎﺭﺝﻧﺸﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺭﮎﺳﺘﯿﺰﯼ، ﻧﮋﺍﺩﭘﺮﺳﺘﯽ ﻭ ﺗﻨﻮﻉﺳﺘﯿﺰﯼ ﻣﻬﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﻣﻮﺿﻊﮔﯿﺮﯼ ﺭﺳﻤﯽ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺷﺨﺼ، حزب یا نهادی ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.02.20 23:19]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۱/۲)


حدود یکصد سال پیش بواسطه کودتای انگلیسی اقتدار سیاسی از چنگ تورکها ربوده شده، با اعمال سیاستهای نژادپرستانه رضاخانی سعی شد تا تورکها از ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و ... به حاشیه رانده شده و قدرت تأثیرگذاری آنها تضعیف و نهایتاً در فرهنگ و زبان حاکم آسیمیله گردند. لیکن تورکها به علت کثرت جمعیتی، گستردگی جغرافیایی (تقریبا در تمام کشور) حاکمیت هزار ساله بر ایران و با تأسی از تاریخ پرعظمت خود نه تنها  این برنامه وارداتی و ضد مردمی را نقش برآب کردند بلکه تاکنون توانسته‌اند قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده و علیرغم خلع سلاح همه جانبه، به جریان سازی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... خود ادامه دهند.

پدیده‌هایی مانند «تأسیس فراکسیون نمایندگان تورک» در مجلس با عضویت بیش از ۱۰۰ نماینده تورک که بر اساس مطالبات جامعه ده‌ها میلیونی تورک و نتیجه مستقیم تأسیس حرکتی مستقل از جریانات فارس‌گرا مانند اصلاح طلب و اصول‌گرا بنام «حرکت ملی مدنی تورک» بود؛ «ایجاد جریان سوم فوتبالی بهمراه تیم تراختور» با شعار نمایندگی تمام تورکهای ایران و پایان دادن به انحصار پرسپولیس – استقلال در میادین ورزشی؛ «شروع تولید فیلم به زبان تورکی» و در هم شکستن حاکمیت انحصاری زبان فارسی بر سینمای ایران را می‌توان در این راستا ارزیابی نمود.

تولید فیلم به زبان تورکی بالذاته حادثه‌ای مبارک و مهم است و حتی می‌باست سالها قبل اتفاق می‌افتاد که ما اکنون شاهد مرحله بلوغ سینمای تورکی در ایران می‌بودیم، ولی همین چند فیلم کوتاه و بلند هم که در سالهای اخیر ساخته شده بارقه‌های امید را در اذهان روشن و افق قابل قبولی را پیش دیدگان اهل هنر ترسیم می‌نماید. عدم تقلید از سینمای فارس زبان، نیفتادن در چنگ کلیشه‌ها، نوآوری و اجتناب از تکرار چه در فیلمنامه، چه در خلق شخصیتها و چه در فضاسازی فیلم؛ استفاده از موتیف‌های فرهنگی، فلکلور، افسانه‌ها و موسیقی تورکی و تلفیق موفق سنت و مدرنیته را می‌توان از مشخصه‌های بارز این سینما دانست، سینمایی که با انرژی و نیروی اندیشه‌های فیلمسازان و هنرمندان اکثراً جوانی همچون هادی حجازی‌فر، اسماعیل منصف، اصغر یوسفی نژاد، برادران ارک، لیلا نوروزی و ... پا به عرصه گذاشته و با روح تورکی در حال گسترش و صعود است.

با این وجود زبان تورکی مورد استفاده در این فیلمها چنگی به دل نمی‌زند و فاصله زیادی با زبان مورد استفاده شبکه‌های استانی موسوم به «زبان فاذری» ندارد. اگر سازندگان این فیلمها، در این مرحله قادر به استفاده از زبان معیار نوشتاری تورکی نیستند، می‌توانند از «زبان مردمی» که «حتی‌المقدور عاری از کلمات دخیل غیر ضروری» باشد، بهره برده و مرحله به مرحله زبان فیلمهای خود را به زبان معیار و ادبی نزدیکتر نمایند. منظور از کلمات دخیل غیر ضروری کلماتی هستند که معادل تورکی آنها در زبان مردم عادی وجود دارد ولی در زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی بوفور دیده شده و علاوه بر آزار دادن گوش شنونده ساختار جمله بندی تورکی را هم به هم ریخته و گرامر زبان را تخریب می‌نمایند که ضرری به مراتب مخرب‌تر است.

به عنوان مثال به جای جملاتی با ساختار غیر تورکی مانند «به علت کاهش بارش، سیستمهای آبیاری گرک عوض اولا» که مختص زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی است، می‌توان با زبان مردمی چنین گفت: «قار و یاغیشین آزالماسینا گؤره، سووارما سیستئملری گرک دگیشسین.» ناگفته پیداست که جمله اخیر ضمن عاری بودن از کلمات و ترکیبات غیر ضروری دخیل مانند «به علت»، «کاهش بارش»، «آبیاری» و «عوض» که ساختار جمله را نیز بی‌ریخت کرده‌اند، حاوی هیچ کلمه نامأنوس ویا نامفهومی نبوده و هم از لحاظ روانی آزار دهنده نبوده، هم حتی برای بی‌سوادترین فرد نسبت به زبان ادبی تورکی نیز مفهوم می‌باشد. البته اگر از سالیان قبل زبان تورکی رسمی و فرهنگستان زبان تورکی تأسیس گردیده بود، هم اکنون جمله فوق به شکل ادبی و زیباتری مانند «یاغینتیلارین آزالماسی ندنیله سووارما (سولاما) سیستئملرینین دگیشمه‌سی گرکمکده‌دیر» مورد استفاده قرار می‌گرفت که در نهایت هم تلاش ادیبان، نویسندگان، شاعران، زبانشناسان، دست اندر کاران تئاتر و سینما و ... باید حرکت به آن سمت و مدرنیزاسیون زبان تورکی باشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [16.02.20 23:19]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۲/۲)


در حقیقت پیش فرض ما در این نوشته کوتاه این است که کارگردان، سناریست ویا تهیه کننده فیلم به زبان تورکی در شرایط کنونی ایران، شخصی است که دغدغه فرهنگی و زبانی داشته و به نوعی تلاش دارد دین خود را به فرهنگ و زبان تورکی که هیچ حامی دولتی و غیر دولتی نداشته و هر روز بیش از پیش تضعیف شده و رو به نابودی است، ادا کنند. آنهایی که اینگونه نمی‌اندیشند، مخاطب ما و توصیه‌های این مقاله نمی‌باشند.

اما این ادای دین فرهنگی و خدمت در راه توسعه و ارتقاء زبان تورکی چگونه امکان‌پذیر است و با اتخاذ چه تدابیری می‌توان در راستای پیشرفت تدریجی و مرحله به مرحله زبان تورکی مورد استفاده در فیلمهای مورد بحث حرکت کرد:

۱. اهتمام جدی در استفاده از دیالوگهای با ساختار جمله بندی تورکی حتی در صورتی که بدلالیل مختلف اکثر کلمات موجود در جملات غیر تورکی باشند. مثلاً به جای «او ائوه گئدیرم که اورادا یاشاییرام» می‌توان «یاشادیغیم ائوه گئدیرم» گفت که بدین ترتیب هم به ایجاز سخن گفته، منظور خود را زیباتر و خوشایندتر بیان نموده‌ایم، هم ساختار تورکی جمله را حفظ کرده‌ایم. همچنین (اگر استفاده از کلماتی مانند اؤنم / اؤنملی مقدور نباشد) استفاده از فرم «اهمیت وئردیگیم دوشونجه‌لری، ایزله‌ییرم» به جای «او فیکیرلرین کی منه اهمیتی وار، تعقیب ائلیرم» و ...

۲. دقت در استفاده از ترکیبات تورکی و رعایت قواعد صرفی زبان تورکی مانند «داها چوخ / چوخ‌راق» به جای «چوخ‌تر / بیشتر» ویا «سول ال» «دستِ چپ» و ...

۳. استفاده حداکثری از کلمات تورکی رایج در زبان مردم و یا به عبارت بهتر عدم استفاده از کلمات غیر تورکی که معادل تورکی آنها در زبان محاوره مردمی وجود دارد. این روش بدیهی‌ترین و راحت‌ترین راه برای جلوگیری از ورود صدمه به زبان تورکی از طریق آثار هنری می‌باشد که متأسفانه در شبکه‌های استانی صدا و سیما به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی‌گیرد. مثلاً می‌توان به جای استفاده از کلمه «همسایه» کلمه «قونشو» را به کار برد.

۴. استفاده از کلمات تورکی که در گذشته نزدیک از زبان محاوره‌ای مردم علی‌الخصوص زبان نسل جدید (کودک و نوجوان) خارج ولی در گنجینه لغات افراد میانسال ویا کهنسال هنوز وجود دارد. استفاده از این کلمات در فیلمهای تورکی یعنی «برگرداندن کلمات در حال فراموشی»، خدمت بزرگی به زبان تورکی که بعلت عدم رسمیت و عدم حمایت دولتی روند رو به افولی را طی می‌نماید، خواهد بود. بعنوان مثال استفاده از کلماتی مانند «آیی»، «آسلان»، «کپه‌نک»، «الجک»، «ساغ» و «سول» به جای «خرس» و «شیر»، «پروانه»، «دستکش»، «راست» و «چپ» که در حال خروج از زبان کودکان و نوجوانان است.

۵. یافتن کلماتی که علیرغم اینکه مدت زمان بیشتری از خروجشان از زبان مردمی گذشته، لیکن با توجه به رایج بودن در ضرب‌المثها و اصطلاحات ویا استفاده شدن توسط شاعران (قدیمی یا معاصر) ویا متون (نثر) ادبی؛ در صورت مورد استفاده قرار گرفتن در ساخت فیلم، تئاتر و آثار هنری، (بعلت آشنایی عمومی مردم) این کلمات بسهولت قابیلت احیاء و برگشت به زبان مردمی را دارند. روش اخیر در غیاب فرهنگستان زبان تورکی، یکی از مؤثرترین روشهای تقویت و ارتقاء زبان و رفع احتیاجهای زبانی در افاده مفاهیم و معانی مختلف می‌باشد که موجب پالایش زبان از کلمات دخیل و مخرب ساختار زبانی نیز خواهد گشت. کلماتی مانند «سون» و «یالین» که در ترکیبات «سون بئشیک» و «آیاق یالین» هنوز هم زنده هستند ویا کلماتی که بعلت استفاده شدن در داستانهای معروفی چون کوراوغلو، اشعار شاعران شناخته شده‌ای مانند فضولی و شهریار ویا اشعار و داستانهای فولکلوریک، چیستانها، امثال و ... کلماتی آشنا به گوش مردم بوده و توانایی آن را دارند که بسهولت احیاء و رایج گردند.

۶. در نهایت می‌توان از بعضی کلمات که در زبان تورکی تورکیه استفاده می‌شود، نیز در فیلمهای به زبان تورکی در ایران استفاده کرد. به علت مشترک بودن افعال و پسوندهای کلمه ساز در تورکی اوغوزی غربی (تورکیه، قبرس، بالکان و ...) و تورکی اوغوزی مرکزی (ایران، آذربایجان و ...)، استفاده از کلمات مشترک تورکی که در حال حاضر در زبان تورکی تورکیه موجود ولی از زبان ما خارج گشته و حتی بهره گرفتن از کلمات تازه ساخته شده توسط فرهنگستان زبان تورکی (TDK) (به شرط استفاده اصولی)، می‌تواند کمک شایانی به مرتفع نمودن ضعفهای زبانی آثار هنری و فیلمهای تورکی نماید.

موارد دیگری را هم می‌توان به لیست فوق افزود، فقط کافیست که کمی مطالعه زبانشناختی و تاریخ – ادبی خود را افزایش داده و دغدغه و همت خدمت به زبان تورکی را هرگز رها ننموده و وضعیت اسفناک و رو به افول زبان تورکی را با اعماق وجودمان درک و بعنوان فرزندان را ستین ملت تورک برای احیاء، گسترش و ارتقاء زبان و فرهنگ تورکی تلاش نماییم.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.02.20 19:12]
سینمای بومی و هوای تازه

(به بهانه اکران فیلم «زغال»)

قسمت اول

رضا صائمی


بهانه نگارش این یادداشت اکران و نمایش فیلم قابل تأمل زغال به کارگردانی اسماعیل منصف است که مورد توجه منتقدان و مخاطبان جدی سینما قرار گرفته است. فیلمی غنی و سرشار از ارزش‌های سینمایی که نه چهره و بازیگر شناخته شده‌ای دارد و نه از امکانات و حمایت‌های ویژه‌ای برخوردار بوده، مگر مشاوره‌هایی که رخشان بنی‌اعتماد در تدوین فیلم به کارگردان داده است. فیلم با عوامل بومی و محلی و به زبان ترکی ساخته شده اما از این ظرفیت دراماتیک برخوردار است که مخاطبان متنوعی را از همه جای ایران پای تماشای خود بنشاند و با قصه و آدم‌هایش همراه کند. جالب این‌که پیش از این نیز فیلمی با عنوان ائو (خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد به زبان ترکی تولید شده بود که هم در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و هم در زمان اکرانش با اقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه شد. ائو و زغال نمونه‌ای از فیلم‌هایی هستند که اهمیت و ضرورت توجه بیش‌تر به سینمای بومی [غیر فارسی] را گوشزد می‌کنند و این‌که در سطح شهرستان‌ها، استعدادها و توانمندی‌هایی زیادی نهفته که ناشناخته و گمنام هستند یا آثارشان در معرض دیده شدن قرار نگرفته است.

سال‌هاست که در گپ ‌و‌ گفت‌های تحلیلی و نقادانه درباره مسائل و چالش‌های سینمای ایران از موضوع‌هایی چون سینمای ملی یا ایرانی و همچنین لزوم پایتخت‌گریزی [تولید فیلم به زبانهای غیر فارسی] در فیلم‌سازی و پرهیز از فیلم‌های صرفا شهری و آپارتمانی، مطرح می‌شود، اما توجه و حمایت از فیلم‌سازان شهرستانی و رشد سینمای بومی [غیر فارسی] به عنوان یک راهکار موثر برای خروج از این وضعیت تکراری و تجربه‌های تازه در سینمای ایران مورد بی‌مهری و کم توجهی قرار می‌گیرد.
این در حالی است که در همین هفته گذشته، نقدها و یادداشت‌هایی از منتقدان و نویسندگان سینمایی در ستایش از فیلم زغال [نام اصلی: کؤمور] منتشر شده که همه اتفاق نظر داشتند که این فیلم، از بسیاری از فیلم‌های روی پرده و به اصطلاح فیلم‌های جریان اصلی، برتر و بهتر است و دیگران را هم به تماشای آن دعوت کرده‌اند.

اگرچه مفهوم سینمای ملی مفهومی پرمناقشه است که بر سر ماهیت و مصادیق آن اختلاف نظرهای جدی وجود دارد اما اگر آن را به مثابه دغدغه داشتن برای قوام و شکل‌گیری یک سینمای ایرانی فرض کنیم بدیهی است که بدون توجه به همه ظرفیت‌های فیلم‌سازی در ایران قابل تحقق نیست. سیاست‌گذاران و مسئولان سینمایی که سال‌هاست از سینمای ملی دم می‌زنند یا نسبت به تمرکزگرایی موجود در سینما انتقاد دارند نباید از سینمای بومی و محلی* غفلت کنند. سینمای ملی از دل سینمای بومی بیرون می‌آید و بدون لحاظ کردن آن نمی‌توان به نقطه آرمانی و مطلوب در شکوفایی همه ظرفیت‌هایی موجود در هنر-صنعت سینما دست یافت. ظرفیتی که در زیست‌بوم ایران با تنوع زیستی و فرهنگی‌اش وجود دارد یک امکان بی‌نظیر برای فیلم‌سازی فراهم می‌کند که متأسفانه به خوبی از آن استفاده نمی‌شود. این در حالی است که همه ایران، تهران نیست [ایران متعلق به همه ائتنیکهای کائن در ایران از جمله تورک، فارس، عرب، بلوچ و ... است] و سبک زندگی هم صرفاً به زندگی شهری و آپارتمانی ختم نمی‌شود. قومیت‌های مختلف ایرانی [که قوم فارس هم یکی از آنهاست] هر کدام قصه و ماجراهای خود را دارند و هر کدام می‌توانند واجد سینمای مخصوص به خود باشند. این به معنای این نیست که سینمای بومی امری جدا و فارغ از مفهوم و اصول سینما به معنای کلی قضیه است. فیلم‌های بومی و محلی* هم از زبان و قواعد کلی سینمایی پیروی می‌کند اما قومیت و بومی بودن مظروفی است که می‌تواند در درون این ظرف به تصویر کشیده شده و روایت شود. اتفاقا فیلمهای موفقی که در این زمینه تولید شده مثل ائو و زغال به‌رغم بهره‌گیری از عناصر و مولفه‌های بومی که مهم‌تر از همه آن‌ها زبان فیلم است، توانسته با مخاطبان غیر بومی خود هم ارتباط خوبی برقرار کند. در واقع زبان ترکی در این دو فیلم و زیرنویس داشتن آن‌ها به عنوان یک مانع و عامل بازدارنده برای جذب مخاطب غیر بومی [غیر تورک] عمل نکرده. اتفاقا سینمای بومی می‌تواند زبان‌های محلی* و گویش‌های مختلف را به زبان دراماتیک بدل کرده و از هژمونی زبان فارسی یا لهجه تهرانی در سینمای ایران بکاهد. ضمن این‌که سینما نقش مهمی در آشنایی اقوام ایرانی از زبان‌های بومی یک‌دیگر دارد و امکان‌هایی تازه در بازی‌های کلامی در سینما فراهم می‌کند.

@Turksinemasi

توضیح: عبارات داخل [ ] از طرف کانال ما به متن افزوده شده است.

* اطلاق صفت ملی به زبان و سینمای فارسی و استفاده از اصطلاح محلی و بومی برای زبانها و سینمای غیر فارسی مخصوصاً در مورد تورکها که هم از نظر جمعیت و هم از نظر پراکندگی جغرافیایی برتری محسوسی نسبت به سایر ائتنیکها حتی فارسها دارند، صحیح نمیباشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [24.02.20 19:16]
سینمای بومی و هوای تازه

(به بهانه اکران فیلم «زغال»)

قسمت دوم و نهایی

رضا صائمی


همچنین توجه به سینمای بومی، بستری برای شناخت استعدادهایی بومی در زمینه کارگردانی و بازیگری ایجاد می‌کند و می‌تواند سرمایه انسانی در سینما را از عرصه‌های محدود و کوچک بومی به عرصه‌های ملی معرفی کرده و ارتقاء ببخشد. چه بسیار بازیگران چهره و معرفی که از شهرستان‌ها شروع کردند و امروز به عنوان بازیگری ملی شناخته می‌شوند، و چه بسیار بازیگرانی که توانمندی‌های ویژه‌ای دارند اما به دلیل عدم توجه کافی به سینمای بومی، مهجور واقع شده و امکان دیده شدن پیدا نکرده‌اند. یادمان باشد بسیاری از بازیگرانی که به خاطره‌ای ماندگار در حافظه سینمایی ما بدل شده‌اند در شهرستان‌ها زندگی می‌کردند و به دلیل توجه یک فیلم‌ساز به ساخت فیلم در بسترهای بومی شناخته شدند. برادران احمدپور در خانه دوست کجاست؟ ساخته‌ عباس کیارستمی و مجید باقربیگی در قصه‌های مجید کیومرث پوراحمد دو نمونه از این مدعاست. ضمن این‌که خود این فیلم‌ها به عنوان آثار ارزشمند در سینمای ما محصول توجه فیلم‌ساز به سینمای بومی بوده است. در واقع می‌توان دو رویکرد را در توجه و اهتمام به سینمای بومی لحاظ کرد؛ صورت اول فیلم‌هایی‌ست که از سوی فیلم‌سازان شناخته شده یا با عوامل و بازیگران شناخته شده در شهرهای مختلف ایران ساخته می‌شود که دست‌کم در یکی دو سال اخیر شاهد توجه بیش‌تر فیلم‌سازان به تولید فیلم خارج از جغرافیای تهران هستیم. جالب این‌که تعداد زیادی از فیلم‌های موفق و ستایش شده در تاریخ سینمای ما خارج از تهران ساخته شده‌اند.

فیلم‌هایی مثل دونده و ساز دهنی ساخته‌ امیر نادری را می‌توان به عنوان دو نمونه موفق از این جنس فیلم‌سازی دانست. عباس کیارستمی هم قطعا جزو همین دسته از فیلم‌سازان قرار می‌گیرد که سویه ناتورالیستی در نگاهش، گرایش به این نوع سینما را بیش‌تر هم می‌کرد. فیلم گاو داریوش مهرجویی را هم می‌توان در مجموعه همین سینما قرار داد. صورت دوم از فیلم‌سازی در سینمای بومی شامل کارگردان‌ها یا فیلم‌هایی است که همه عوامل و عناصر فیلم محصول یک جغرافیای بومی هستند. اصغر یوسفی‌نژاد و اسماعیل منصف در این دسته قرار می‌گیرند. سینمای ما اکنون به حمایت این رویکرد دوم بیش‌تر نیاز دارد. کشف و حمایت از فیلم‌سازانی که خارج از جریان غالب مناسبات سینمایی در تهران و در گوشه و کنار ایران با تکیه بر بضاعت‌های بومی و محلی، فیلم‌های ارزشمندی تولید می‌کنند که متاسفانه کم‌تر دیده شده و مهجور باقی می‌مانند. چند سالی است که با راه اندازی گروه هنر و تجربه برخی از این آثار شانس اکران و نمایش پیدا کرده‌اند. زغال یکی از آخرین نمونه‌های این سینماست که به گفته‌ی رخشان بنی‌اعتماد نویدبخش هوای تازه‌ای در سینمای ماست. سینمایی که به پشتیبانی، تبلیغ و تقویت بیش‌تری نیاز دارد و اهتمام به آن می‌تواند روزنه‌ای تازه برای معرفی و بهره‌گیری از استعدادهای تازه و متفاوت در سینمای ایران باشد.

@TurkSinemasi

توضیح: اطلاق صفت ملی به زبان و سینمای فارسی و استفاده از اصطلاح محلی و بومی برای زبانها و سینمای غیر فارسی مخصوصاً در مورد تورکها که هم از نظر جمعیت و هم از نظر پراکندگی جغرافیایی برتری محسوسی نسبت به سایر ائتنیکها حتی فارسها دارند، صحیح نمیباشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [28.02.20 16:29]
ساخت «فیلم تورکی» و دفاع جانانه «هادی حجازی فر» از زبان و فرهنگ تورک، بافته های یکصد ساله پانفارسیسم را پنبه کرد.

 

ﻓﺎﺷﯿﺴﻢِ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﮔﺮﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮑﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﺗﻼﺵِ ﻃﺎﻗﺖﻓﺮﺳﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﻮ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﻭ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺗﺮﮎﻧﺸﯿﻦِ ﺧﻮﯼ ﺩﺭ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ، ﺗﺤﺼﯿﻠﮑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﺤﻤﺪﺍﻣﯿﻦ ﺭﯾﺎﺣﯽ ﻭ ﮊﺍﻟﻪ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ ﺳﺮﺑﺮﺁﻭﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺗﺮﮐﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﻋﻤﻠﯽ ﻧﺎﺑﺨﺸﻮﺩﻧﯽ ﻭ ﻧﻨﮓﺁﻣﯿﺰ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼﺍﺵ ﺗﺮﮐﯽ، ﺳﺨﻦ ﻧﻤﯽﮔﻔﺖ؛ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﻣﻮﺣﺪ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ﺟﺰ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮﺩ.

ﻋﻠﯽﺭﻏﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﺗﻮﻗﻊ، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻭ ﺗﺤﺼﯿﻞﮐﺮﺩﻩﺍﯼ ﭼﻮﻥ ﻫﺎﺩﯼ ﺣﺠﺎﺯﯼﻓﺮ ﺳﺮﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﺭ ﻭ ﻧﻨﮕﯽ ﺩﺭ "ﺗﺮﮎ" ﻧﺎﻣﯿﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﺮﮐﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼﺍﺵ ﺗﺮﮐﯽ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﯿﺰ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ.

ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺿﻌﯿﺘﯽ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻓﺎﺷﯿﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺪ، ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺣﻖ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ !!!

ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻓﺎﺷﯿﺴﻢ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺍﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻔﻬﻤﯽ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺍﻃﻼﻉﺭﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺤﺎﻓﻞ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻻﭘﻮﺷﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺩ ﻭﻋﺪﻩ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ، ﻧﺴﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻫﻮﯾﺖ ﺁﺑﺎ ﻭ ﺍﺟﺪﺍﺩﯼ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ "ﺁﺫﺭﯼ" ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ "ﺗﺮﮎﺯﺑﺎﻥ" ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﺎﻣﺪ.

ﻓﺎﺷﯿﺴﻢ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺪﮎ ﻋﻼﻗﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﯾﮑﭙﺎﺭﭼﮕﯽ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﻫﯿﭻ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻮﯾﺖﻫﺎﯼ ﻗﻮﻣﯽ / ﻣﻠﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﻬﻨﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻧﻤﻮﺩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺱ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﺎﻣﻼ ﺁﮐﺎﺩﻣﯿﮏ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻏﻨﯽﺗﺮ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻨﻪﻫﺎ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻓﯿﻠﻢﺳﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩ.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [02.03.20 01:58]
[ Album ]
ﺳﻨﺪﯼ ﺍﺯ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﯾﺶﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮﺭﮐﯽ ﺩﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺣﻤﺪﺧﺎﻥ ﻣﺤﺴﻨﯽ، ﺭﺋﯿﺲ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺁﺯﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ١٩٢٩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭه‌ی ﺭﺿﺎﺷﺎه


ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻣﻠﯽ ﺗﻮﺭﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ:

ﺍﯾﻦ ﺳﻨﺪ، ﺗﻼﺵ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺑﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ که ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﺎﺟﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻗﺮﻥ ﻧﻮﺯﺩه ‏(١٨٨٨) ﺑﻪ ﺩﻭﺭه‌ی ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎه، ﺑﺎ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺍﺯ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺗﻮﺭﮎ ﻋﺜﻤﺎﻥﻟﯽ ﻭ ﻗﻔﻘﺎﺯ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻠﻬﻢ ﺍﺯ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻋﺜﻤﺎﻥﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ، ﻋﻤﺮﯼ ١٣٠ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎﺳﺎﺑﻘﻪﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻓﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻥ - ﻓﺎﺭﺱ، ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻮﺭﮐﺎﻥ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ، ﺍﺳﺖ.

منبع:سؤزوموز

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [13.03.20 17:06]
[ Photo ]
محدثه حیرت (بازیگر فیلم ائو) از فاصله گرفتن بچه های نسل جدید تبریز از زبان ترکی اصیل و تلاش او برای صحبت به آن زبان می گوید:


این که در مصاحبه گفته بودم به زبان ترکی تسلط نداشتم، منظورم تسلط روی زبان قدیمی ترکی بود. بگذارید این طوری توضیح دهم که من مثلا اعداد ترکی را زیاد خوب نمی دانم یا ضرب المثل های ترکی را زیاد نمی شناسم. این مسئله مختص به شخص من نیست. بچه های نسل جدید که در شهرهای ترک زبان زندگی می کنند، چندان مشابه پدران و مادران شان صحبت نمی کنند. ما بچه های این نسل هستیم و خیلی از کلماتمان را از فارسی گرفته ایم؛ مثلا در قدیم به آینه چیز دیگری می گفتیم اما الان که زبان فارسی وارد زبان ما شده، در روزمره هم مثل فارس ها می گوییم آینه. درواقع آن زبان ترکی که ما جوان ها صحبت می کنیم با زبان افراد مسن تر متفاوت است.

در فیلمنامه فیلم ائو، تمام جملات به زبان ترکی قدیمی نوشته شده بود و هیچ کلمه فارس داخل آن وجود نداشت، این کمی برایم مشکل بود. ضرب المثل های ترکی را نشنیده بودم یا سخت می توانستم لحن شان را ادا کنم. برای همین سه ماه با من تمرین شد که بتوانم روی این لحن مسلط شوم.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.03.20 10:56]
[Forwarded from فرهنگ، هنر و تمدّن تورک]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۱/۲)


حدود یکصد سال پیش بواسطه کودتای انگلیسی اقتدار سیاسی از چنگ تورکها ربوده شده، با اعمال سیاستهای نژادپرستانه رضاخانی سعی شد تا تورکها از ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و ... به حاشیه رانده شده و قدرت تأثیرگذاری آنها تضعیف و نهایتاً در فرهنگ و زبان حاکم آسیمیله گردند. لیکن تورکها به علت کثرت جمعیتی، گستردگی جغرافیایی (تقریبا در تمام کشور) حاکمیت هزار ساله بر ایران و با تأسی از تاریخ پرعظمت خود نه تنها  این برنامه وارداتی و ضد مردمی را نقش برآب کردند بلکه تاکنون توانسته‌اند قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده و علیرغم خلع سلاح همه جانبه، به جریان سازی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... خود ادامه دهند.

پدیده‌هایی مانند «تأسیس فراکسیون نمایندگان تورک» در مجلس با عضویت بیش از ۱۰۰ نماینده تورک که بر اساس مطالبات جامعه ده‌ها میلیونی تورک و نتیجه مستقیم تأسیس حرکتی مستقل از جریانات فارس‌گرا مانند اصلاح طلب و اصول‌گرا بنام «حرکت ملی مدنی تورک» بود؛ «ایجاد جریان سوم فوتبالی بهمراه تیم تراختور» با شعار نمایندگی تمام تورکهای ایران و پایان دادن به انحصار پرسپولیس – استقلال در میادین ورزشی؛ «شروع تولید فیلم به زبان تورکی» و در هم شکستن حاکمیت انحصاری زبان فارسی بر سینمای ایران را می‌توان در این راستا ارزیابی نمود.

تولید فیلم به زبان تورکی بالذاته حادثه‌ای مبارک و مهم است و حتی می‌باست سالها قبل اتفاق می‌افتاد که ما اکنون شاهد مرحله بلوغ سینمای تورکی در ایران می‌بودیم، ولی همین چند فیلم کوتاه و بلند هم که در سالهای اخیر ساخته شده بارقه‌های امید را در اذهان روشن و افق قابل قبولی را پیش دیدگان اهل هنر ترسیم می‌نماید. عدم تقلید از سینمای فارس زبان، نیفتادن در چنگ کلیشه‌ها، نوآوری و اجتناب از تکرار چه در فیلمنامه، چه در خلق شخصیتها و چه در فضاسازی فیلم؛ استفاده از موتیف‌های فرهنگی، فلکلور، افسانه‌ها و موسیقی تورکی و تلفیق موفق سنت و مدرنیته را می‌توان از مشخصه‌های بارز این سینما دانست، سینمایی که با انرژی و نیروی اندیشه‌های فیلمسازان و هنرمندان اکثراً جوانی همچون هادی حجازی‌فر، اسماعیل منصف، اصغر یوسفی نژاد، برادران ارک، لیلا نوروزی و ... پا به عرصه گذاشته و با روح تورکی در حال گسترش و صعود است.

با این وجود زبان تورکی مورد استفاده در این فیلمها چنگی به دل نمی‌زند و فاصله زیادی با زبان مورد استفاده شبکه‌های استانی موسوم به «زبان فاذری» ندارد. اگر سازندگان این فیلمها، در این مرحله قادر به استفاده از زبان معیار نوشتاری تورکی نیستند، می‌توانند از «زبان مردمی» که «حتی‌المقدور عاری از کلمات دخیل غیر ضروری» باشد، بهره برده و مرحله به مرحله زبان فیلمهای خود را به زبان معیار و ادبی نزدیکتر نمایند. منظور از کلمات دخیل غیر ضروری کلماتی هستند که معادل تورکی آنها در زبان مردم عادی وجود دارد ولی در زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی بوفور دیده شده و علاوه بر آزار دادن گوش شنونده ساختار جمله بندی تورکی را هم به هم ریخته و گرامر زبان را تخریب می‌نمایند که ضرری به مراتب مخرب‌تر است.

به عنوان مثال به جای جملاتی با ساختار غیر تورکی مانند «به علت کاهش بارش، سیستمهای آبیاری گرک عوض اولا» که مختص زبان فاذری مورد استفاده در شبکه‌های استانی است، می‌توان با زبان مردمی چنین گفت: «قار و یاغیشین آزالماسینا گؤره، سووارما سیستئملری گرک دگیشسین.» ناگفته پیداست که جمله اخیر ضمن عاری بودن از کلمات و ترکیبات غیر ضروری دخیل مانند «به علت»، «کاهش بارش»، «آبیاری» و «عوض» که ساختار جمله را نیز بی‌ریخت کرده‌اند، حاوی هیچ کلمه نامأنوس ویا نامفهومی نبوده و هم از لحاظ روانی آزار دهنده نبوده، هم حتی برای بی‌سوادترین فرد نسبت به زبان ادبی تورکی نیز مفهوم می‌باشد. البته اگر از سالیان قبل زبان تورکی رسمی و فرهنگستان زبان تورکی تأسیس گردیده بود، هم اکنون جمله فوق به شکل ادبی و زیباتری مانند «یاغینتیلارین آزالماسی ندنیله سووارما (سولاما) سیستئملرینین دگیشمه‌سی گرکمکده‌دیر» مورد استفاده قرار می‌گرفت که در نهایت هم تلاش ادیبان، نویسندگان، شاعران، زبانشناسان، دست اندر کاران تئاتر و سینما و ... باید حرکت به آن سمت و مدرنیزاسیون زبان تورکی باشد.

@TurkSinemasi

فرهنگ، هنر و تمدّن تورک, [15.03.20 10:57]
[Forwarded from فرهنگ، هنر و تمدّن تورک]
سخنی کوتاه در خصوص زبان مورد استفاده در فیلم‌های تورکی (۲/۲)


در حقیقت پیش فرض ما در این نوشته کوتاه این است که کارگردان، سناریست ویا تهیه کننده فیلم به زبان تورکی در شرایط کنونی ایران، شخصی است که دغدغه فرهنگی و زبانی داشته و به نوعی تلاش دارد دین خود را به فرهنگ و زبان تورکی که هیچ حامی دولتی و غیر دولتی نداشته و هر روز بیش از پیش تضعیف شده و رو به نابودی است، ادا کنند. آنهایی که اینگونه نمی‌اندیشند، مخاطب ما و توصیه‌های این مقاله نمی‌باشند.

اما این ادای دین فرهنگی و خدمت در راه توسعه و ارتقاء زبان تورکی چگونه امکان‌پذیر است و با اتخاذ چه تدابیری می‌توان در راستای پیشرفت تدریجی و مرحله به مرحله زبان تورکی مورد استفاده در فیلمهای مورد بحث حرکت کرد:

۱. اهتمام جدی در استفاده از دیالوگهای با ساختار جمله بندی تورکی حتی در صورتی که بدلالیل مختلف اکثر کلمات موجود در جملات غیر تورکی باشند. مثلاً به جای «او ائوه گئدیرم که اورادا یاشاییرام» می‌توان «یاشادیغیم ائوه گئدیرم» گفت که بدین ترتیب هم به ایجاز سخن گفته، منظور خود را زیباتر و خوشایندتر بیان نموده‌ایم، هم ساختار تورکی جمله را حفظ کرده‌ایم. همچنین (اگر استفاده از کلماتی مانند اؤنم / اؤنملی مقدور نباشد) استفاده از فرم «اهمیت وئردیگیم دوشونجه‌لری، ایزله‌ییرم» به جای «او فیکیرلرین کی منه اهمیتی وار، تعقیب ائلیرم» و ...

۲. دقت در استفاده از ترکیبات تورکی و رعایت قواعد صرفی زبان تورکی مانند «داها چوخ / چوخ‌راق» به جای «چوخ‌تر / بیشتر» ویا «سول ال» «دستِ چپ» و ...

۳. استفاده حداکثری از کلمات تورکی رایج در زبان مردم و یا به عبارت بهتر عدم استفاده از کلمات غیر تورکی که معادل تورکی آنها در زبان محاوره مردمی وجود دارد. این روش بدیهی‌ترین و راحت‌ترین راه برای جلوگیری از ورود صدمه به زبان تورکی از طریق آثار هنری می‌باشد که متأسفانه در شبکه‌های استانی صدا و سیما به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی‌گیرد. مثلاً می‌توان به جای استفاده از کلمه «همسایه» کلمه «قونشو» را به کار برد.

۴. استفاده از کلمات تورکی که در گذشته نزدیک از زبان محاوره‌ای مردم علی‌الخصوص زبان نسل جدید (کودک و نوجوان) خارج ولی در گنجینه لغات افراد میانسال ویا کهنسال هنوز وجود دارد. استفاده از این کلمات در فیلمهای تورکی یعنی «برگرداندن کلمات در حال فراموشی»، خدمت بزرگی به زبان تورکی که بعلت عدم رسمیت و عدم حمایت دولتی روند رو به افولی را طی می‌نماید، خواهد بود. بعنوان مثال استفاده از کلماتی مانند «آیی»، «آسلان»، «کپه‌نک»، «الجک»، «ساغ» و «سول» به جای «خرس» و «شیر»، «پروانه»، «دستکش»، «راست» و «چپ» که در حال خروج از زبان کودکان و نوجوانان است.

۵. یافتن کلماتی که علیرغم اینکه مدت زمان بیشتری از خروجشان از زبان مردمی گذشته، لیکن با توجه به رایج بودن در ضرب‌المثها و اصطلاحات ویا استفاده شدن توسط شاعران (قدیمی یا معاصر) ویا متون (نثر) ادبی؛ در صورت مورد استفاده قرار گرفتن در ساخت فیلم، تئاتر و آثار هنری، (بعلت آشنایی عمومی مردم) این کلمات بسهولت قابیلت احیاء و برگشت به زبان مردمی را دارند. روش اخیر در غیاب فرهنگستان زبان تورکی، یکی از مؤثرترین روشهای تقویت و ارتقاء زبان و رفع احتیاجهای زبانی در افاده مفاهیم و معانی مختلف می‌باشد که موجب پالایش زبان از کلمات دخیل و مخرب ساختار زبانی نیز خواهد گشت. کلماتی مانند «سون» و «یالین» که در ترکیبات «سون بئشیک» و «آیاق یالین» هنوز هم زنده هستند ویا کلماتی که بعلت استفاده شدن در داستانهای معروفی چون کوراوغلو، اشعار شاعران شناخته شده‌ای مانند فضولی و شهریار ویا اشعار و داستانهای فولکلوریک، چیستانها، امثال و ... کلماتی آشنا به گوش مردم بوده و توانایی آن را دارند که بسهولت احیاء و رایج گردند.

۶. در نهایت می‌توان از بعضی کلمات که در زبان تورکی تورکیه استفاده می‌شود، نیز در فیلمهای به زبان تورکی در ایران استفاده کرد. به علت مشترک بودن افعال و پسوندهای کلمه ساز در تورکی اوغوزی غربی (تورکیه، قبرس، بالکان و ...) و تورکی اوغوزی مرکزی (ایران، آذربایجان و ...)، استفاده از کلمات مشترک تورکی که در حال حاضر در زبان تورکی تورکیه موجود ولی از زبان ما خارج گشته و حتی بهره گرفتن از کلمات تازه ساخته شده توسط فرهنگستان زبان تورکی (TDK) (به شرط استفاده اصولی)، می‌تواند کمک شایانی به مرتفع نمودن ضعفهای زبانی آثار هنری و فیلمهای تورکی نماید.

موارد دیگری را هم می‌توان به لیست فوق افزود، فقط کافیست که کمی مطالعه زبانشناختی و تاریخ – ادبی خود را افزایش داده و دغدغه و همت خدمت به زبان تورکی را هرگز رها ننموده و وضعیت اسفناک و رو به افول زبان تورکی را با اعماق وجودمان درک و بعنوان فرزندان را ستین ملت تورک برای احیاء، گسترش و ارتقاء زبان و فرهنگ تورکی تلاش نماییم.

@TurkSinemasi