عیش و نوشهای پادشاهان هخامنشی
عیش و نوشهای پادشاهان هخامنشی
رضا مرادی غیاث آبادی
یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۱
چنین به نظر میرسد که در نقل عیش و نوشهای پادشاهان و تقبیح آنان، دیوار پادشاهان قاجاری کوتاهتر از دیگران و دیوار پادشاهان هخامنشی بلندتر از دیگران بوده است. در این میان فتحعلیشاه قاجار چوبخور بیشتری در قیاس با دیگران داشته است. پرداختن بیش از اندازه لازم به عیش و نوش پادشاهان قاجار و سکوت تقریباً مطلق در قبال رفتارهای مشابه پادشاهان هخامنشی ظاهراً به این دلیل بوده که قلم در دست تاریخنویسان دلبسته به پهلویان و آریاگرایان بوده که از سویی بر سلسله ماقبل پهلوی بتازند و از سوی دیگر، در مواجهه با سلسله هخامنشی سکوت کنند و یا آنان را یکسره پاک و منزه نشان دهند تا بتوان رؤیایی از یک حکومت آرمانی که مورد نیاز رویههای ناسیونالیستی و فاشیستی است، بسازند. اما آیا منابع تاریخی نیز در این زمینه ساکت هستند؟ مختصری از پاسخ به این پرسش طولانی را با استناد به مضمون آنچه جلال خالقی مطلق در «ایرانیات در کتاب بزم فرزانگان» ترجمه کرده است، میآوریم:
پیش از این و در گفتار «سفره ناهار و شام پادشاهان هخامنشی» گفته شد که ملزومات سفره شاه هخامنشی و خاندان سلطنتی در بر گیرنده بیش از پنجاه قلم خوراکی و نوشیدنی بود که از جمله عبارت بودند از: ۴۰۰ گوسفند، ۱۰۰ گاو، ۴۰۰ غاز چاق، ۳۰۰ قمری، ۶۰۰ بلدرچین، ۳۰۰ بره، ۵۰۰ خمره شراب، و نیز انواعی از مخلفات غذایی، سبزیجات، چاشنیها، بادام و عسل. گندم سفره شاهانه از آئولیس در غرب آناتولی (ترکیه امروزی)، آب نوشیدنی از رود خواسپس و شراب شاهانه از خالوبون در سوریه آورده میشد. کنیزکان به هنگام غذا خوردن شاه برای او آواز میخواندند و ساز مینواختند (ص ۲۲).
آنتیفان آورده است که برای سفره شاه یک شتر غولآسا را کباب میکردند و آریستفان از کباب کردن یک گاو کامل بر روی اجاق حکایت میکند (ص ۱۸). فلیپیکا اضافه کرده که چنانچه شاه در سفر بود، هر شهری که شاه بدان وارد میشد موظف بود پذیرایی و هزینه پذیرایی شاهانه را به عهده بگیرد (ص ۲۱). هرودوت افزوده است که مردم شهری در یونان که از خشیارشا پذیرایی کرده بودند، به اندازهای در خرج افتادند که خانه و حیاط خود را از دست دادند و گاه تأمین هزینه پذیرایی شاهانه موجب چپاول شهرها میشد (ص ۲۳).
گزنفون نقل کرده که عدهای از طرف پادشاه مأمور میشدند تا به همه سرزمینها سفر کنند تا بهترین انواع خوراکیها را بیابند و برای شاه بفرستند. پادشاه پول زیادی را به کسی جایزه میداد که میتوانست هر چیز لذتبخشی را برایش بیابد و به او بدهد (ص ۲۱). بخصوص اگر کسی توانسته باشد لذت تازهای پدید آورد (ص ۵۲). دینون اضافه کرده که نوبر هر میوهای در هر جای قلمروی شاهی که به دست آید، باید برای پادشاه فرستاده شود (ص ۶۰).
هراکلیدوس (هراکلاید) چنین شرح داده که در حرمسرای پادشاه ۳۰۰ زن و انبوهی از کنیزکان (دخترهای برده کم سن و سال) زندگی میکردند که موظف بودند روزها بخوابند تا شبها بتوانند بیدار بمانند و بساط بزم و عیش شاه را فراهم کنند (ص ۳۹). کل درآمد شهر آنتیلا (Antylla) برای مخارج «کمربند زنان» یعنی مخارج زیور و آرایش آنان به هنگام بزم شاهانه اختصاص یافته بود (ص ۱۰). دینون میافزاید که شهبانو در دربار ایران باید بتواند با شمار بزرگی از «زنان فرعی» سازگاری پیشه کند و پادشاه با زن خود مانند یک بندهفروش رفتار میکند (ص ۵۳ و ۵۴).
هراکلیدوس همچنین آورده است که پادشاه تمامی این زنان و کنیزان را با خود به شکار میبرد (ص ۳۹). دیکایارخ اضافه کرده که داریوش ۳۶۰ کنیز خود را حتی در جنگ نیز با خود میبرد (ص ۵۴) تا خوشگذرانی در حضر و سفر فراهم باشد و باکی از این نداشت که این زنان به دست دشمن بیفتند (ص ۹۹).
گزنفون از زنان آوازخوانی یاد میکند که در جنگ به غنیمت کورش در آمده بودند و موظف بودند شبها برای او آواز بخوانند و بزم بسازند. کورش یکی از این زنان اسیر را به یکی از سرداران خود میبخشد (ص ۹۰). کتزیاس نیز از زن رقاصی به نام زنون یاد کرده که محبوب اردشیر بود (ص ۹).
کتزیاس گفته است که لشکرکشی کمبوجیه به مصر بخاطر یک زن بود. زیرا او زنان مصری را بهترین زنان برای خلوت میدانست (ص ۵۴). کاری که کورش نیز تجربه آنرا داشت و دختری از آماسیس مصری را به زنی گرفته بود (ص ۵۵).
هراکلیدوس نقل کرده که اردشیر هخامنشی یک چادر با نگارههایی از گل و ستارگان، ۲۰ کاسه زرین گوهرنشان، ۱۰۰ کاسه سیمین بزرگ، ۱۰۰ کنیزک، ۱۰۰ برده، ۶۰۰۰ اشیای زرین گوناگون و وسایلی دیگر را در اختیار تیماگراس نهاد (ص ۱۱). پلیارخ نیز شرح میدهد که شاه پارسیان چگونه آسایشی صرف خود میکرد، پرستاران او چند تن و چگونه بودند، نیازهای زمان عشقورزی او چگونه بود و چه بوهای خوشی برای طراوت پوست خود مصرف میکردند (ص ۵۲).
هرودوت چنین آورده که پارسیان با هر سرگرمی و لذتی که آشنا شوند، آنرا میپذیرند. آنان تعداد زیادی زن و تعداد زیادتری همخوابه دارند. با این حال از لواط نیز که از هلنیها آموختهاند، رویگردان نیستند (ص ۱۰۲).
خارس میتیلنی مینویسد که پادشاهان پارس در تجمل تا آنجا پیش رفتند که در یک طرف نیمکت پادشاه ۵۰۰۰ تالان طلا گذارده بودند و آنرا «بالش پادشاه» مینامیدند. در سوی دیگر نیز ۳۰۰۰ تالان طلا نهاده بودند و آنرا «زیرپایی پادشاه» میگفتند. در اطاق خواب پادشاه نیز درختی آراسته به خوشههایی از گوهرها دیده میشد. هراکلیدوس آن نیمکت یا تخت را یکسره از جنس طلا میداند که در هر چهار طرف آن چهار ستون زرین و گوهر نشان قرار داشت (ص ۳۹). این شاهان چشمه آبی نیز داشتند که فقط پادشاه و پسر بزرگ او حق نوشیدن از آنرا داشتند و چنانچه کس دیگری از آن چشمه آب بر میداشت، به مجازات مرگ میرسید (ص ۴۰).
بدیهی است که اگر رفاه عمومی در جامعه هخامنشی در حداقلی از نیازهای انسانی وجود میداشت، شاید چنین عیش و نوشهایی قابل توجیه بود. اما در شرایطی که دستمزد کارگران هخامنشی معادل پانزده کیلو جو در ماه و دستمزد کارگران زنان و بردهها ده کیلو جو در ماه بوده، به هیچ عنوان قابل توجیه و رفع و رجوع نیست.
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-229.html
سفره ناهار و شام پادشاهان هخامنشی
رضا مرادی غیاث آبادی
پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
پیش از این گفته شد که دستمزد کارگران هخامنشی که بصورت جیره غذایی بوده، پانزده کیلو جو در ماه و جیره غذایی کارگران زنان و بردهها (که حقوقی برابر هم داشتند) ده کیلو جو در ماه بوده است. دستمزدی که فقط کفاف چند قرص نان جو برای خانواده هخامنشی را میکرده است.
سنگنگاره حاملان سفره شاهی، انبار موزه تختجمشید، عکس از غیاثآبادی، ۱۳۷۸
اما پرسشی که پیش میآید، این است که در چنین وضعیتی، سفره ناهار و شام پادشاهان هخامنشی چگونه بوده است؟ این سؤال را والتر هینتس به نقل از پولیانوس و هراکلیدس و کتسیاس (مورخ و پزشک دربار هخامنشی) پاسخ داده است که به اختصار چنین است: بر روی ستونی فلزی در تختجمشید، فرمانهای کورش همراه با ملزومات سفره ناهار و شام شاهنشاه (و خاندان سلطنتی) ثبت شده است. این فهرست دربرگیرنده بیش از پنجاه قلم خوراکی و نوشیدنی است که حتی در صورت مازاد بر نیاز بودن، میبایست فراهم شده باشند: ۳۰.۰۰۰ کیلو آرد گندم، ۴۰۰ گوسفند، ۱۰۰ گاو، ۴۰۰ غاز چاق، ۳۰۰ قمری، ۶۰۰ بلدرچین، ۳۰۰ بره، ۵۰۰ خمره شراب، و نیز انواعی از مخلفات غذایی، سبزیجات، چاشنیها، بادام و عسل. گندم سفره شاهانه از آئولیس در غرب آناتولی (ترکیه امروزی)، آب نوشیدنی از رود خواسپس و شراب شاهانه از خالوبون در سوریه آورده میشد.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحه ۲۷۸ تا ۲۸۲.
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-222.html
نسبت دستمزد مردان به زنان در عصر هخامنشی
رضا مرادی غیاث آبادی
پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۱
به موجب لوحههای تختجمشید، نسبت متوسط دستمزد مردان به زنان حدود سه به دو بوده است. یعنی هر زن در شرایط برابر و برای کار یکسان، دو سوم مردان دستمزد میگرفته است. دستمزد زنان حدود یک لیوان جو در روز بوده که میتوانستهاند با آن یک قرص نان بپزند.
اما به موجب لوحه شماره ۹۹ از الواح باروی تختجمشید، دریافته میشود که در مواردی این نسبت فاصله بیشتری مییافته است. به موجب این لوحه که به پرداخت دستمزد کارگران یا بردگان مقیم «اووادئیچَیَه» (مَتِصیش) تعلق دارد، صورت ثبت شده پرداخت غلات به شرح زیر است (اعداد تا دقت یک کیلو گرد شدهاند):
پرداخت اول: ۲۸ کیلو برای یک مرد، ۲۸ کیلو برای چهار زن (دستمزد مردان چهار برابر زنان).
پرداخت دوم: ۲۲ کیلو برای ۴۸ مرد، ۲۲ کیلو برای ۱۲۰ زن (دستمزد مردان دو و نیم برابر زنان).
پرداخت سوم: ۱۹ کیلو برای ۳۱ مرد، ۱۷ کیلو برای ۱۴۶ زن (دستمزد مردان پنج برابر زنان).
پرداخت چهارم: ۱۷ کیلو برای ۲۳ مرد، ۱۱ کیلو برای صد زن (دستمزد مردان هفت برابر زنان).
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، جلد دوم، تهران، ۱۳۷۷، صفحه ۹۰۱.
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-207.html
چرا کورش پادشاهان مغلوب را نمیکشت؟
رضا مرادی غیاث آبادی
پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۱
پیش از گفتیم که یکی از سجایای اخلاقی که به کورش بزرگ منسوب شده، بخشندگی او بوده است؛ و دیدیم که نمونهای از این بخشندگی چنین بوده که زنان اسیر را به سرداران خود میبخشیده است. اما یکی دیگر از صفات اخلاقی کورش که از آن بسیار یاد میشود و در مورد علت آن سکوت میشود، خودداری او از کشتن پادشاهانی است که پس از حمله و غلبه به شهرها و کشورها به اسارت او در میآمدهاند. پاسخ این پرسش که چرا کورش پادشاهان اسیر را نمیکشته است، در برخی منابع تاریخی و از جمله در یک متن تاریخی سنتی رومانیایی به نام «رویدادنگاری موکسالیه» آمده است.
به موجب این متن تاریخی «کورش پادشاهان را زنده نگاه میداشت تا بتواند آنها را در زندان تنبیه و شکنجه کند». در رویدادنگاری موکسالیه همچنین آمده است که «کورش گردونهای از طلا برای خود ساخته بود و بجای اسب، پادشاهان اسیر را به گردونه میبست تا آنرا بکشند و او را به گردش و تفرج در شهرهای خود ببرند. کورش پادشاهان اسیر را نمیکشت، بلکه بر پشت آنان زین میگذاشت و بر دهانشان افسار میبست تا بتواند هر روز آنان را خفت و خواری دهد.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: باجاکو، ویورل، یافتههای ایرانشناسی در رومانی، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۰، ص ۷۷ (باجاکو استاد زبان فارسی در دانشگاه بخارست است و این کتاب را به زبان فارسی نوشته است).
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-201.html
جیره غذایی بردههای هخامنشی به موجب الواح تختجمشید
رضا مرادی غیاث آبادی
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱
پیش از این گفته شد که دستمزد یک کارگر هخامنشی به موجب لوحههای تختجمشید ۱۵ کیلو جو در ماه بوده است که گاهی مورد مرحمت شاهانه قرار میگرفتند و نیم کیلو جوی دیگر به آنان داده میشد. و نیز گفته شد که دستمزد زنان در حدود دو سوم مردان، یعنی ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است.
اما پرسشی که پیش میآید، این است که دستمزد یا جیره غذایی بردگان به چه میزان بوده است؟ لوحههای هخامنشی نشان میدهد که دستمزد یک برده برابر با دستمزد یک زن یعنی معادل با ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است. در نتیجه میتوان گفت که حقوق زنان هخامنشی با حقوق بردگان برابری میکرده است.
والتر هینتس گفته است که این بردهها همچون اسیران جنگی فقط «وظیفه» داشتند و نه «حق». او در پاسخ به این سؤال که یک کارگر با دستمزدی تا این اندازه اندک چگونه گذران زندگی میکرده است، میگوید که آنان برای خود و خانواده خود کلبه سادهای از خشت و گل میساختند و در کنار آن پیاز و سبزی میکاشتند. او همچنین اضافه میکند: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است».
بنگرید به: هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحات ۳۴۷ و ۳۴۸ و ۳۵۱.
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-218.html
ماسیست هخامنشی
رضا مرادی غیاث آبادی
یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۱
ماسیست برادر خشیارشا (پسر داریوش و چهارمین پادشاه هخامنشی) بود. خشیارشا در حالیکه ماسیست در جبهه جنگ به سر میبرد، ابتدا به زن او و سپس به دختر او چشم داشت. پس از کامجویی خشیارشا، زبان و بینی و گوشها و پستانهای آن دختر را میبرند و نزد سگها میاندازند. ماسیست پس از بازگشت از جنگ از ماجرا آگاه میشود و سر به شورش بر میدارد. خشیارشا دستور میدهد تا او را همراه با جمیع فرزندان و خانوادههایشان قتلعام کنند تا نسل آنان از بین برود.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: رجبی، پرویز، هزارههای گمشده، جلد سوم، تهران، ۱۳۸۱، ص ۴۱؛ ویسهوفر، یوزف، ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، ۱۳۷۷، ص ۷۲ و ۷۳؛ تواریخ هرودوت، کتاب نهم، بندهای ۱۰۹ تا ۱۱۲.
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-84.html
هخامنشیان و تجاوز به زنان و مثله کردن آنان
رضا مرادی غیاث آبادی
یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۱
قبلاً از تجاوز خشیارشا به زن و دختر ماسیست و سپس قتلعام همگی اعضای خانواده آنان به دست این شاه هخامنشی یاد کردیم. کتزیاس مورخ و پزشک رسمی دربار هخامنشی نمونههای فراوان دیگری را نیز نقل کرده است. او آورده که خشیارشای دوم به این دلیل به جانشینی پدرش اردشیر گمارده شد که تمامی هفده پسر دیگرش حرامزاده بودند و محصول همخوابگی او با فواحش و کنیزان و دختران اسیری که از سرزمینهای گوناگون به دربار گسیل شده بودند. او همچنین آورده است که دختری به نام رکسانا/ رخشان را پس از آنکه بدو تجاوز نمودند، بطور زنده قطعهقطعهاش کردند.
برای نمونهای از منابع بنگرید به: خلاصه تاریخ کتزیاس، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۹۰ و ۱۰۳ و ۱۰۴.
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-170.html
گروگیری دختران و وادار کردن آنان به فحشا در زمان کورش
رضا مرادی غیاث آبادی
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱
به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته میشدند، برای بهرهکشی جنسی اجاره داده میشدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند. برای آگاهی بیشتر بنگرید به:
Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Leipzig, 1897.
ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، مجموعه مقالات آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷برای شرح مفصلتر بنگرید به: «اسناد بابلی از عصر سلطه هخامنشیان».
منبع:http://ghiasabadi.com/human-sufferings-67.html
