پرویز شاهمرسی, [22.09.19 06:39]
#تاریخ
ترکها و عربها
عربها از دورة قبل از اسلام با ترکها آشنایی داشته اند. در اشعار برخی از شعرای آن دوره مانند نابغه ذبیانی و اعشی و نیز مطالبی که از ابوطالب عموی پیامبر اکرم نقل شده، از گؤگ ترکها با اسم ترک سخن رفته است. در برخی از منابع نیز به چادر ترکی (قبه ترکیه) که یپامبر اکرم در آن اعتکاف کرده اشاره شده است. در دوره ای از فتوحات بویژه در منطقة خراسان، ترکها و عربها با هم درگیر شدند ولی سرانجام جنگ «تالاس» موجب شکست چین و پیروزی عربها شد. پس از این حادثه، ترکها دسته دسته به دین اسلام راه یافتند. ورود ترکان به عالم اسلام، روز بروز افزایش یافته و در دورة بنی عباس به اوج خود رسید. ذکر احادیث جعلی در ستایش ترکها نیز در این دوره رشد یافت. در دوره های بعدی، ترکان حکومتهایی مانند مملوکان در مناطق اسلامی ایجاد کردند و سپس عربها بمدت بیش از چهارصد سال تحت سیطرة حکومت عثمانی درآمدند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [23.09.19 07:16]
#اصطلاح
آزارش به مورچه هم نرسیده= توْیوغا داش آتماییب  (Toyuğa daş atmayıb)(به مرغ سنگ نینداخته است).

پرویز شاهمرسی, [24.09.19 15:49]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (15):
ماضی حالت خبری: بیلیردیم. بیلیردین. بیلیردی. بیلیردیک. بیلیردیز. بیلیردیلر.

پرویز شاهمرسی, [26.09.19 16:24]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
ال اله دوگمه جه له (Әl ələ düyməcələ):
نام نوعی بازی کودکانه. چند کودک دستهای هم را گرفته و حلقه می‎زنند. بعد شعری می‎خوانند و در جای معینی از شعر همه باهم می‎نشینند. مثلاً: «ال اله دوگمه جه له، بابام گئدیب باشماق آلا، بیر جوت منه، بیر جوت سنه، پیس» کسی که حواسش جمع نباشد و ایستاده باشد، از بازی بیرون می‎رود. در دور بعدی به جای «باشماق» چیزهای دیگری چون جوراب و ... می‎گویند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [28.09.19 17:09]
#اوغلان_آدلاری
ارتکین: (Әrtəkin)مردانه. شاهزادةدلاور.
ارتوران: (Әrturan) مرد تورانی.
ار تؤره: (Әr törə) مردمنظم.
ارتوغ: (Әrtuğ) مردنشاندار.
ارتوغرول: (Әrtoğrul) دلاور و تیزچنگ.
ارتون: (Әr tün) دلاور شب.
ار تونقا:(Әr tunqa) دلاور ببرآسا.
ار جان: (Әr can) مرد محبوب.
ار چالیم: (Әr çalım) مردانه.
ارچلیک: (Әrçəlik) پولادمرد.
ارچه: (Әrçə) بالغ.
ارچین: (Әrçin) غیور.
ارخان: (Әrxan) سرور دلاور.
اردابان: (Әrdaban) دلاور.
ارداغ: (Әrdağ) مرد کوه آسا.
اردم: (Әrdəm) فضیلت. فرهنگ. معرفت. شخصيت. مردانگي. توانایی.
ار دمیر: (Әr dəmir) مرد آهنین.
ار دوْغان: (Әr doğan) نیرومند مانند پرندة شکاری.
ار دوْغموش: (Әr doğmuş) دلاور زاده.
اردؤگون: (Әrdöyün) دلاور سالم.
اردؤنمز: (Әrdönməz) مرد شکست ناپذیر.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [30.09.19 08:08]
#واژگان_دخیل_ترکی_در_زبان_عربی
آشی - [لهجه های سوری و مصری ] آشی (Aşı) (مایة دباغی. آهار. واکسن).

پرویز شاهمرسی, [02.10.19 15:54]
#واژگان_دخیل_ترکی_در_زبان_فارسی
آدخ- آتیق (Atıq) (خوب. نیکو. بلندی در زمین. پشته).

پرویز شاهمرسی, [04.10.19 08:32]
#تاریخ
معنای واژه ترکمن
زمانی که اسلام در میان ترکان اوغوز به عنوان یک دین غالب درآمد، این گروه بزرگ به دو گروه مسلمان و غیرمسلمان تقسیم شدند. مسلمانان ماوراءالنهر برای جدا کردن اینها عنوان «ترکمن» یا «ترکمان» را برای اوغوزهای مسلمان برگزیدند. واژه «ترکمن» در اصل به معنای «ترک مانند» است. البته ابراهیم قفس اوغلو آن را به معنای «ترک بزرگ» می داند و رواج آن را از سدة نهم میلادی می داند. نخستین بار «المقدسی» این واژه را به صورت «الترکمان» و یا «ترکمانیون» بکار برد و کسان دیگری همچون کاشغری و خواجه رشدالدین نیز همین رویه را ادامه دادند. البته در زمانهای بعد این واژه به معنای «اوغوزهای کوچرو» نیز در برخی منابع آمده است. نشانة این اطلاق، در واژة «ترکمه» در زبان کنونی آذربایجان باقی است. اوغوزها ابتدا این نام را بر خود نمی پذیرفتند ولی از اوایل قرن سیزدهم در همه جا واژه «ترکمن» جای «اوغوز» را گرفت.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [05.10.19 16:45]
#ترکیب
آجار آشار: (Acar aşar) تازه و کهنه.

پرویز شاهمرسی, [06.10.19 16:14]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (16):
ماضی ساده التزامی: بیلئیدیم. بیلئیدین. بیلئیدی. بیلئیدیک. بیلئیدیز. بیلئیدیلر.

پرویز شاهمرسی, [08.10.19 09:41]
#ضرب_المثل
آفتاب لب بام است= آغیزی یئردن توْپراق قاپیر(دهانش از زمین خاک می قاپد).

پرویز شاهمرسی, [09.10.19 11:57]
#تاریخ
معنای نام «افشار»
افشارها تیره ای از ترکان اوغوز هستند. طبق گفتة محمود کاشغری در کتاب «دیوان لغات الترک»، افشارها یکی از 22 طایفة اوغوز بودند. بنابر نوشتة رشیدالدین فضل الله (جامع التواریخ)، علی یازیچی اوغلو (سلجوق نامه) و ابوالغازی بهادرخان خیوه ای (شجرة تراکمه)، معنای نام افشار «کاربلد و شکار دوست» است. گرمن وامبری این نام را به معنای «گردآورنده» و در جای دیگر «افسر» توضیح می‎دهد. با توجه به معانی این واژه درلهجه های مختلف زبان ترکی، معنای «کارآمد» رایج ترین معنا برای این واژه است. افشارها در زمان ظهور و حضور صفویه گروهی از قزلباشان بودند که پس از سقوط صفویه، توسط نادر از تیرة «قرخلو» به قدرت دست یافتند. در حال حاضر افشارها در مناطقی از کرمان، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، خمسه، خراسان، اورمیه، تکاب و قفقاز و آناتولی و سوریه پراکنده هستند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [11.10.19 08:10]
#ترکیب
آج تپر: (Ac təpər) حریص. تنگ چشم. طمّاع.

پرویز شاهمرسی, [13.10.19 20:54]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
الیم سنده/ الیم قالدی (Əlim qaldı): بازی بدو بایست.
نفرات که غالباً دختربچه‎ها هستند، قرعه کشی می‎کنند و یک نفر دیگران را دنبال می‎کند و اگر بتواند دست خود را به یکی از آنها بزند، جای آن دو نفر عوض می‎شود و تا مرز خسته شدن بازی را ادامه می‎دهند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [14.10.19 16:44]
#تاریخ
ترکان آذربایجان
ترکان آذربایجان از نظر تبارشناسی به همراه ترکمنها، و قشقایی ها جزء شاخة «اوغوز» یا ترکان غربی هستند. زبان ترکی آذربایجانی سیر تکوین خود را با اشعار شاه اسماعیل صفوی متخلص به «ختایی» آغاز کرده است. محمد فضولی را می توان آغازگر برجستة شعر در این لهجه از زبان ترکی دانست. ترکان آذربایجان از نظر فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، پرتحرک ترین و برجسته ترین ترکان ایران هستند. از نهضت مشروطه که امواج ملی گرایی به ایران رسید، آذربایجانیان از آن تأثیر پذیرفته و به سرعت در صدر قرار گرفتند. آنان از نظر سیاسی تاکنون فعالیت چشمگیری در عرصة سیاسی داشته و حداقل در دو دوره با شیخ محمد خیابانی و سیدجعفر پیشه وری گام در راه خودمختاری نهاده اند. «بابک خرمدین» برجسته ترین شخصیتی است که به نماد مبارزاتی و اعتراضی فعالان آذربایجان تبدیل شده است. حجم انبوه مقالات و کتابهای منتشر شده در موضوع قومی بویژه در چهل سال اخیر نشان از رشد و بالندگی حس آگاهی قومی در میان ترکان آذربایجان دارد که نظیر آن در میان ترکان قشقایی و ترکمن دیده نمی شود. این حس آگاهی را می توان «جنبش هویت طلبی آذربایجان» نامید.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [15.10.19 15:07]
#قیز_آدلاری
اوره میش: (Ürəmiş) بالیده.
اوره ین: (Ürəyən) بالنده.
اوره ییش: (Ürəyiş) تولید. رشد.
اؤز آی: (Öz ay) ماه وجود.
اؤزتان: (Öztan) پگاه واقعی.
اؤزتن: (Öztən) لاغر. اصیل.
اوز دیللی: (Uz dilli) بلبل زبان.
اؤزگول: (Özgül) خصوصی. جنس. نوع. ویژه نامه. گلزار.
اؤزگولوم: (Özgülüm) گل من.
اوزن قاز: (Üzən qaz) غاز شناور.
اوزن قوش:(Üzən quş) مرغ شناور.
اوزوک قاش:(Üzük qaş) نگین انگشتر.
اوزوم آی:(Üzük ay) ماهرو.
اوزون آی: (Uzun ay) ماه بلند.
اوساندیق: (Usandıq) بیزار شدیم. دختربس.
اوستم:(Üstəm) برتر. غالب. قاضی.
اوستونگول: (Üstüngül) گل برتر.
اوسکون: (Üskün) نهال. بلندقد.
اوْغلان گرک: (Oğlan gərək) پسر باید. دختربس.
اوغورقال: (Uğurqal) خجسته.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [17.10.19 16:45]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (17):
ماضی ساده خبری: بیلدیم. بیلدین. بیلدی. بیلدیک. بیلدیز. بیلدیلر.

پرویز شاهمرسی, [19.10.19 09:17]
#ترکیب
آدم آهنی= دمیر بابا(Dəmir baba).

پرویز شاهمرسی, [21.10.19 17:05]
#واژگان_دخیل_ترکی_در_زبان_عربی
آغر- آغیر (سنگین).

پرویز شاهمرسی, [22.10.19 07:46]
#واژگان_دخیل_ترکی_در_زبان_فارسی
آدر- آجیر (Acır)(نیشتر. فصاد).

پرویز شاهمرسی, [24.10.19 17:58]
#تاریخ
ایلیک بیگ
در سال 1902 متن یک داستان قدیمی مربوط به ادبیات شفاهی ترکان به نام «ایلیک بیگ» از ناحیة کاشغر بدست آمد. این اثر تقریباً منسوب به سدة هشتم و نهم میلادی مربوط بوده و سیمای قهرمانی را نشان می دهد که شجاعانه در برابر نیروهای پلید شیطانی مبارزه کرده و مردم را از مرگ نجات می دهد. در بخشی از این متن چنین آمده است که اجنّه بسیاری از افراد قبیلة ایلیک بیگ را هلاک می کنند. دشمن وحشتناکی به نام «رکشاش» یک بیماری خطرناک را سرایت می دهد. اجنّه مردم را تکه تکه می کردند. ایلیک بیگ به جنگ آنها می رود و اجنّه با هیاهو و غوغا به او حمله ور می شوند ولی ایلیک بیگ ترس به خود راه نمی دهد. او خطاب به آنها می گوید: «ای یگلر! تارکین منگاسوز لنگلر،منیگ بالیقیمتاقی بودونوغ بوقونوغ ناگولوگ اولدرورسیز؟» (ای اجنّه! زود به من بگویید که مردم شهر مرا چرا به قتل می رسانید؟) ایلیک بیگ اجنّه را شکست می دهد و به جنگ رکشاش می رود. اگرچه نتیجة این جنگ در پایان متن، روشن نشده ولی فحوا و سیمای اثر، حاکی از پیروزی ایلیک بیگ است.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [26.10.19 19:55]
#ضرب_المثل
آفتابه خرج لحیم=عینالی قیزیلی.

پرویز شاهمرسی, [28.10.19 19:16]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
اوچدو اوچدو (Uçdu Uçdu)(پرید پرید):
نوعی بازی – سرگرمی دسته جمعی مانند بازی کلاغ پر در تبریز. بازیکنان به صورت دایره می‎نشینند و یکی از آنها استاد می‎شود. همگی انگشت سبابه را روی زمین گذاشته و منتظر استاد می‎شوند. استاد که خودش هم انگشت را روی زمین گذاشته شروع می‎کند به شمردن: «اوچدو اوچدو قوش اوچدو» (پرید پرید پرنده پرید)   همگی دستهاشان را به علامت پرواز بلند می‎کنند. استاد پشت سر هم نام پرنده‎ها و یا غیر پرنده‎ها را می‎برد و بازیکنان باید دقت کنند که در مورد غیر پرنده‎ها، نباید دستشان را بلند کنند و گرنه سوخته و از بازی خارج می‎شوند. نفر آخر برنده محسوب می‎شود.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [30.10.19 15:49]
#ترکیب
آج دوْیوران: (Ac doyuran) مهمان نواز.

پرویز شاهمرسی, [31.10.19 16:07]
#ترکیب
آدم برفی: قار کیشی (Qar kişi).

پرویز شاهمرسی, [01.11.19 08:17]
#تاریخ
«دمیر بایرامی» (جشن آهن)
ترکان از نخستین اقوامی هستند که آهنگری آموختند. در همة لایه های تاریخ ترکان باستان، نشانه هایی از این قابلیت دیده می شود. آهنگران افرادی محترم در میان ترکان و سپس مغولان بودند. ترکان اوغوز به مناسبت بزرگداشت خروج از «ارکنه قون» همواره یک روز از سال را به عنوان «دمیربایرامی» جشن می گرفتند. آغاز این جشن چنین بود که تکه ای آهن گداخته را روی سندان طلایی می گذاردند. خاقان ترک با یک چکش طلایی بر آن می کوبید و کار آهنگران را تقلید می کرد. با این اقدام بزم و طرب آغاز می شد. حتی ایلچیان کشورهای بیگانه نیز در هنگام ورود به سرزمین ترکان، باید در منطقة مرزی، با چکش بر آهن می کوبیدند. بدین ترتیب تشریفات ورود آنها آغاز می شد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [02.11.19 17:06]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (18):
ماضی ساده شرطی: بیلسئیدیم. بیلسئیدین. بیلسئیدی. بیلسئیدیک. بیلسئیدیز. بیلسئیدیلر.

پرویز شاهمرسی, [03.11.19 20:55]
#اوغلان_آدلاری
اردیل: (Әrdil) جسور. تنومند.
ارسان: (Әrsan) دلاور پرآوازه.
ارسانجمیش: (Әrsancmış) مردافکن.
ارسای: (Әrsay) دلاورگونه.
ارسایین: (Әrsayın)عزیز‌ چون دلاوران.
ارسلان: (Әrsəlan) شیر. مردافکن.
ارسن: (Әrsən) مانند قهرمانان. شاد.
ارسوْی: (Әrsoy) از تبار دلاوران.
ارشاد: (Әrşad) شاهزادة دلاور.
ارشان: (Әrşan) مرد باشکوه.
ارقال: (Әrqal) مردانه بمان!
ارقامیش: (Әrqamış) پشتیبان.
ارقان: (Әrqan) از تبار دلیران.
ارقوت: (Әrqut) مرد مسعود.
ارقوتای: (Әrqutay) مرد مسعود.
ارکل: (Әrkəl) والاتبار. پتانسیل. مردانه. مستقل.
ارکلی: (Әrəkli) هدفدار.
ارکمن: (Әrkmən) مرد نیرومند. مقتدر.
ارکن: (Әrkən) بالغ. رشید.
ارکنه: (Әrkənə) کوه. کمر. معدن.
ارکؤنول:(Әrkönül) مردمحبوب.
ارکیبی: (Әrkibi) مانند مردان.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [04.11.19 17:53]
#ترکیب
آدم بزرگ: یئکه بابا(Yekə baba).

پرویز شاهمرسی, [05.11.19 11:10]
#تاریخ
داستان «زرینه و وستریانگیه»
هنگامی که ترکان سکایی با مادها درگیر می شوند در کشاکش جنگ و نبرد، داستانی عاشقانه شکل می گیرد که از قدیمی ترین داستانهای ادبیات ترکان است. درونمایة این داستان را «دیودور» مورخ سیسیلی (سدة اول پیش از میلاد) در اثر خود به نام «کتابخانه» آورده است. «زرینه» همسر حکمران سکاهاست که پس از مرگ شوهر، جانشین او می شود. زرینه در نبرد با «وستریانگیه» حکمران مادها زخمی می شود ولی آزاد می شود. وستریانگیه دلباختة او شده است. چندی بعد پارتها به مادها حمله می کنند و وستریانگیه اسیر می شود. زرینه به کمک او می آید و او را از چنگ پارتها آزاد می کند. عشق وستریانگیه به زرینه، بی نتیجه می ماند. زرینه هیچ چیز را بر استقلال قبیله اش ترجیح نمی دهد. این داستان عشق و قهرمانی که با خودکشی وستریانگیه پایان می یابد، نشانگر دوران فرمانروایی زنان سکا بوده و از نظر مضمون، مقدمه ای برای ماجرای «تومروس» است.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [06.11.19 09:05]
#ترکیب
آج قورساق: (Ac qursaq) طمعکار. آدم ندید بدید.

پرویز شاهمرسی, [07.11.19 16:49]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
اوچ زویدو (Üç züydü):
نوعی بازی با چوبدستی در سولدوز که بوسیلة 2 عدد چوبدستی به طول 30 الی 40 سانتیمتر اجرا می‎شود. بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می‎شوند. ابتدا در زمینی صاف، محلی را به عنوان نقطة شروع مشخص می‎کنند. سپس یکی از آن دو، چوبدستی را در فاصلة تقریبی 1/5 تا 2 متر از نقطة شروع قرار می‎دهد. پس از قرعه کشی، یکی از دو گروه بازی را به نوبت با نفراتش شروع می‎کند. نفر اول از گروه اول، پشت نقطة شروع ایستاده و با چوبدستی که در دست دارد، چوبی را که در فاصلة دورتر تعبیه شده، هدف قرار می‎دهد. باید چوب را طوری پرتاب کند تا ضمن اصابت به هدف، روی آن سرخورده، آن را جلوتر ببرد. بار دوم با گذاشتن چوب دوم در نقطه‎ای که چوبدستی به آنجا رسیده، دوباره مثل دفعة اول، با چوب خود بر چوب دوم ضربه می‎زند و به این ترتیب بار سوم نیز این کار را تکرار می‎کند. هر بازیکن 3 فرصت دارد و چنانچه نتواند چوب دوم را بزند، یک فرصت از 3 فرصت را از دست می‎دهد. پس از آنکه نفرات گروه دوم نیز همین کار را انجام دادند، مسافت طی شده توسط هر گروه را اندازه می‎گیرند و تیم برنده  برنده شناخته می‎شود. تیم بازنده باید نفرات برنده را بر کول خود گرفته و تمام مسافت مسابقه را ببرد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [10.11.19 16:26]
#ضرب_المثل
آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی:
دیمبیلی الک دیمبیلی ساج، الیم خمیر قارنیم آج.

پرویز شاهمرسی, [11.11.19 18:36]
#قیز_آدلاری
اؤگونجه: (Öyüncə) مدال افتخار.
اولدوز: (Ulduz) ستاره.
اولدوز آی: (Ulduz ay) ماه و ستاره.
اوْلگا: (Olqa) کشور. سرزمین.
اولگن: (Ülgən) بزرگ. آفریدگار. جای بزرگ. سرور آسمان. پسر خدا.
اؤلمز آنا: (Ölməz ana) مادر جاوید.
اؤلمه قال: (Ölmə qal) زنده بمان!
اؤلوشمز: (Ölüşməz) جاوید.
اومار: (Umar) آرزومند.
اومانا: (Umana) ماما. قابله.
اومای: (Umay) الهة بركت، مهربانی و نگهدارندة کودکان. فرشتة بخت. برگزیده. بزرگ. تخمدان. همراه. امید. مورد انتظار. جفت.
اؤن گول: (Ön gül) گل نخستین.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [12.11.19 10:41]
#تاریخ
واژگان ترکی در شاهنامة فردوسی
طبق پژوهش آقای سجاد آیدنلو تعداد 10 واژه اصیل ترکی در شاهنامة فردوسی موجود است. این واژه ها عبارتند از:
 1- بگماز. 2- تاراج. 3- ترک. 4- تگین. 5- چالش. 6- خدنگ. 7- خاقان. 8- طغرل. 9- قربان. 10- منجوق.
اگرچه تعداد این واژگان نسبت به کل متن شاهنامه اندک هستند ولی میزان تکرار برخی از آنها مانند تاراج و خدنگ که حدود 50 بار در شاهنامه ذکر شده اند نشان می دهد که اولاً عمر حضور این واژگان در زبان مردم خراسان طولانی بوده و ثانیاً تاریخ ارتباط و تعامل زبانهای ترکی و فارسی به دورانی پیش از سروده شدن شاهنامه باز می گردد. همچنانکه واژگان دیگری نیز در شعر شاعرانی مانند بوشکو بلخی و بندار رازی و ... به چشم می خورند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [13.11.19 13:43]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (19):
ماضی ساده وجوبی(الزامی): بیلمه لی ایدیم. بیلمه لی ایدین. بیلمه لی ایدی. بیلمه لی ایدیک. بیلمه لی ایدیز. بیلمه لی ایدیلر.

پرویز شاهمرسی, [14.11.19 16:26]
#ترکیب
آدم حسابی: یاشلی باشلی(Yaşlı başlı).

پرویز شاهمرسی, [15.11.19 08:08]
#باخیش
کندیمیزده اوغرو چوخدور. هره سی بیر یاندان داراشیب چاپیر. ایشه یئتیشنلرده قاتیشیبلار اونلارا. گزمه اوغرو، دیوان اوغرو. بیلینمیر کیم اوغرودور کیم دوغرو. گئجه نین بیر چاغیندا کندده های قالخدی. اوغرولار یامانلاشیب ساواشیردیلار. «دئییم دئییم» سسی «دئیه رم دئیه رم» سسینه قاتیشمیشدی. گون گؤرموش بیر قوجا دئدی: «خیردا اوغرولار چیرپیشیرلار، اوغروباشی آماندا قالسین».
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [26.11.19 07:56]
#کنایه
آج قیلینجا چاپماق: (Ac qılınca çapmaq) به آب و آتش زدن.

پرویز شاهمرسی, [27.11.19 15:39]
#ترکیب
آدم ربا: قاچیرمان(Qaçırman).

پرویز شاهمرسی, [29.11.19 08:09]
#ضرب_المثل
آفرین خدای بر پدری که تو را آورد و مادری که تو را زاد: ذات و سۆدۆنه بارک الله.

پرویز شاهمرسی, [30.11.19 17:03]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (20):
ماضی شرطی مفاعله وجه آرزو: بیلیشسئیدیم. بیلیشسئیدین. بیلیشسئیدی. بیلیشسئیدیک. بیلیشسئیدیز. بیلیشسئیدیلر.

پرویز شاهمرسی, [01.12.19 16:30]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
اوچ یاستیق(Üç yastıq)(سه بالش):
نوعی بازی در سولدوز که بازیکنان در دو یا سه دستة 3 نفری آن را انجام می‎دهند. یک گروه آغازگر بازی و گروههای دیگر در کنار آنها به صورت مثلث مستقر می‎شوند. از گروه دوم، دو نفر به صورت نیم خیز پشت هم می‎ایستند و نفر سوم سرش را میان رانهای دو نفر قبلی نگه می‎دارد و تا حدود 90 درجه خم شده، محکم پاهای دو نفر دیگر را می‎گیرد. گروه آغازگر به ترتیب یکی یکی آمده در حالی که کف دست خود را پشت نفر سوم از گروه دوم می‎گذارد، از پشت آنها می‎پرد و در فاصله‎ای مناسب همانند گروه اول مثلث تشکیل می‎دهد. پس از اینکه همة یاران گروه اول با موفقیت پرش را انجام دادند، این بار بازیکنان گروه دوم مثل گروه اول پریده، نیم خیز می‎شوند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [02.12.19 19:48]
#اوغلان_آدلاری
ار کیشی: (Әr kişi) مرد. بالغ.
ارگن: (Әrgən) رشید. جوان دم بخت.
ارگودر: (Әrgüdər) ناظم. دلاور.
ارگون: (Әrgün) مرد زمانه.
ار گؤی:(Әr göy) مرد آسمانی.
ارگیل: (Әrgil) پس انداخته. مبارز.
ارگین: (Әrgin) مایع. مذاب. رسیده. بالغ. کامل. اراده.  
ارلاچین: (Әrlaçın) مرد شاهین آسا.
ارمان: (Әrman) نترس. جسور.
ارن: (Әrən) دلاور. جوانمرد. دنیا دیده. خوشبخت. هدف. دوست.
ار یاریق:(Әr yarıq) مرد نورانی.  
ار یامان:(Әr yaman) مرد نترس.
اریشدی: (Әrişdi) واصل.
اریشدیم: (Әrişdim) واصل شدم.
اریشمن: (Әrişmən) عارف. واصل.
اسلان: (جان)(Әslan) شير.
اسلم: (Әsləm) سالم.
اسن تکین: (Әsən təkin) شاهزادة سالم.
اسن قارا: (Әsən qara) سالم و قوی.
اسیم: (Әsim) نسیم. الهام.
اسین: (Әsin) نسیم. الهام. رُخاء.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [04.12.19 20:47]
#تاریخ
معنای واژه «خزر»
خزرها گروهی از ترکان بودند که دولتی مستقل و نیرومند در شمال دریای کنونی خزر آفریدند و نامشان را بر این دریا به یادگار گذاشتند. آنان به هنگام پیشروی سپاهیان عرب به سمت شمال، حدود یک قرن راه آنان را در خط قفقاز سد کردند. کلمة «خزر» از مصدر ترکی «گزمک» (گردش کردن) گرفته شده و معنای سادة آن صحراگرد است. خزر از نظر لغوی در اصل «گزر» (گردان) بوده که به مرور زمان حرف نخست آن صیقل خورده و تغییر یافته است. مجارها برای سواره نظام از واژة «هوسار» استفاده می کنند. این واژه به صورت Ketzer در معنای «ملحد» وارد زبان آلمانی شده و برای یهودیان استفاده میشود چون خزران برای حفظ استقلال خود در برابر اعراب مسلمان و رومیان مسیحی، دین یهود را پذیرفته بودند. اعقاب ترکان یهودی خزر با تشکیل دولت اسرائیل و مهاجرت به این کشور آداب و باورهای خود را نیز به اینجا بردند. بطور مثال اکنون نیز در اسرائیل خوردن ماهی در روز شنبه امری پسندیده است. این رسم به آداب ترکان خزر در سواحل دریای خزر باز می گردد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [06.12.19 09:26]
#ترکیب
آدم فروش: ساتمیش(Satmış).

پرویز شاهمرسی, [09.12.19 16:46]
#واژه_جدید
سلبریتی= سایلانمیش.

پرویز شاهمرسی, [10.12.19 08:53]
#تاریخ
موقعیت زن در میان ترکان
موقعیت زن در میان ترکان در طول تاریخ با فراز و نشیب همراه بوده است. در دوران باستان زن موقعیتی ویژه در میان ترکان داشته اند. زنان  در صلح و جنگ دوشادوش مردان بودند. در میان ترکان هرگز ازدواج با محارم از جمله خواهر و مادر وجود نداشته است. حجاب نیز در میان ترکان بسیار کمرنگ بوده و زنان آزادانه در اجتماع حضور می یافتند. به دلیل همین عدم محدودیت، اشعار عاشقانه در ادبیات اولیة ترکان کمتر دیده می شود. زنان ترک همواره می توانستند در هیئت حاکمه حضور داشته باشند. «تومروس» بانوی حکمران سکاها یکی از این نمونه هاست. پس از گرویدن ترکان به اسلام، بانوان ترک یا همان «خاتون»ها در قدرت حضور داشتند ولی در دورانی مانند غزنویان بدلیل تعصبات دینی، مسئلة حجاب پررنگتر شد. نمی توان انکار کرد که امتیاز فرزند پسر بر دختر در میان ترکان نیز وجود داشته است. میرخواند در کتاب «روضه الصفاء» چنین می گوید:
همه ترکان سرائی آفرینند، همه مه پیکر و زهره چینند
عروسان چون در جامه خوابند ، هژبرانند چون در پشت زینند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [11.12.19 13:36]
#تاریخ
ترکان عراق
ترکان عراق که به خودشان ترکمن یا ترکمان می گویند، بین نیم تا یک میلیون نفرهستند و به لهجة ترکی آذربایجانی سخن می گویند. در شمال عراق از شهر «تل عفر» تا قصبة «بدره» در جنوب شرقی عراق در 16 شهر، قصبه و صدها روستا سکونت دارند. شهر کرکوک مرکز ترکان عراق است و به همین جهت نیز لهجة ترکان عراق را لهجة ترکی کرکوک نیز می گویند. تل عفر، اربیل، آلتین کوپرو، کرکوک، داکوک، کیفری، مندلی، قارانیه و خانقین مهمترین شهرهای ترکان عراق است. در استان موصل نیز عدة زیادی از ترکان زندگی می کنند. شعر و ادب در میان ترکان عراق، بستگی فراوانی با ترکان آذربایجان دارد. محمد فضولی، احمد جلایری، روحی بغدادی، بدری و نورس قدیم مهمترین شاعران ترکی عراقی هستند. محمد فضولی نقشی عظیم در رستاخیز ادبی و زبانی لهجة ترکی آذربایجانی دارد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [12.12.19 14:16]
#تاریخ
21 آذر یا حکایت شکوفه در توفان
21 آذر در خاطرة آذربایجان تلفیقی از غرور و حسرت است. در 21 آذر 1324 حکومتی بر سر کار آمد که چون برآوردن کردن مطالبات برحق مردم آذربایجان در زمینه های اقتصادی و فرهنگی را هدف خود قرار داده بود، شایستة آن است که حکومت ملی نامیده شود. اگرچه این حکومت با کمک خارجی برسر کار آمده بود ولی در مدت یکسال سیاهة بلندبالایی از اقدامات افتخارآمیز در زمینه های مختلف پدید آورد که بیشتر از همة دوران بسیاری از حکومتهاست. مهمترین اقدام این حکومت رسمیت دادن و اجرایی کردن آموزش زبان مادری در آذربایجان و همچنین تبلور شخصیت خودکفایی و خودمختاری آذربایجان بود. رهبران این حکومت با وجود برخی نارسایی ها، انسانهایی پاکدست و غیور بودند که هرگز در بند منافع خود نبودند. این دورة کوتاه همچون حماسه ای شورانگیز در حافظة تاریخی آذربایجان باقی مانده است. حماسه ای که در 21 آذر 1325 پایانی غمبار یافت و آذربایجان دوباره به اشغال ستمگران طاغوت درآمد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [13.12.19 09:07]
#ترکیب
آجی آغری: (Acı ağrı) درد و رنج. درد و بلا.

پرویز شاهمرسی, [14.12.19 18:54]
#ترکیب
آدمکش: اؤلکر(Ölkər). جان آلان (Can alan). سیجیللی پوْزان (Sicilli pozan).

پرویز شاهمرسی, [16.12.19 08:49]
#ضرب_المثل
آقا میاره نواله، خانم می ریزه تو گاله= آغا گتیریر نوْغالا، خانیم سالیر چووالا.

پرویز شاهمرسی, [17.12.19 08:18]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (21):
ماضی کامل خبری: بیلمیشم. بیلیبسن. بیلیب. بیلمیشیک. بیلیبسیز. بیلیبلر.

پرویز شاهمرسی, [18.12.19 15:40]
#تاریخ
مملوکان مصر، تجربه ای موفق از حکومت ترکان
مملوکان غلامانی بودند که ملک صالح ایوب پسر صلاح الدین ایوبی از ترکان قپچاق خریده و به مصر برد. پس از سقوط سلسلة ایوبیان، این مملوکان به رهبری امیر آیبک در سال 1250 م قدرت را در مصر بدست گرفتند. حکومت ممالیک ترک نزدیک به 267 سال طول کشید و آنان حدود 550 سال در این کشور حضور داشتند. سپاه مملوکان مصر در سال 1260 م در عین جالوت، سپاهیان مغول را شکست دادند. این اولین و بزرگترین شکست تاریخ مغول بود. سرداران ترک یعنی «قودوز» و «بیبرس»، به افسانة شکست ناپذیری مغول پایان دادند و مصر و سوریه را از سرنوشت غمباری نجات دادند که بر سر ایران و چین آمده بود. مملوکان در طول دوران حکومت خود، شیوه ای از کشورداری و اخذ مالیات را برپا کردند که به عنوان نمونه ای موفق شناخته می شود. «بیبرس» و «قلاون» دو نفر از مشهورترین حکمرانان این سلسله به شمار میروند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [19.12.19 18:02]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
اوزر ییغار: (Üzər yığar)(می‎بُرد و جمع می‎کند):
نوعی بازی الک دولک در اردبیل که بازیکن چوب یا چیلینگ را پرتاب کرده و پای را در مره یا گودال گذاشته و می‎کوشد تا به صورت سینه خیز چوب را بردارد. نوع دیگر این بازی با نام «اوزدو ییغدی» قواعدی شبیه به الک دولک دارد ولی بازیکن در هنگام شمارش روچوبی زدن می‎گوید: «بیر آللاهدیر، ایکی پیغمبر، اوچ امام، دؤرد، بئش، آلتی و ...»
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [20.12.19 08:07]
#قیز_آدلاری
اونوتمایان: (Unutmayan) وفادار.
ایبا: (Iba) قامت. قواره.
ایپک: (Ipək) ابریشم.
ایپک تئل: (Ipək tel) گیسوی ابریشمی.
ایپک تورنا: (Ipək turna) شال ابریشمی.
ایپيلتی: (Ipilti) نسیم آرام.
ایچلی: (Içli) حساس. صمیمی.
ایستک: (Istək) آرزو.
ایستک آی: (Istək ay) ماه محبوب.
ایستک گول: (Istək gül) گل محبوب.
ایستملی: (Istəmli) محبوب.
ایسته گول: (Istə gül) گل آرزو.
ایسته لیک: (Istəlik) طلب. آرزو.
ایسته مز:(Istəməz)لازم نیست.دختربس.
ایستی قوجاق: (Isti qucaq) آغوش گرم.
ایلکای: (Ilkay) ماه نخست قبیله.
ایلکی ناز: (Ilkinaz) نخستین دختر.
اینجه: (Incə) ظریف. خفیف.
اینجه بنیز: (Incə bəniz) ظریف چهره.
اینجه قیز: (Incə qız) دختر ظریف.
اینجه گول:(Incə gül) گل ظریف.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [21.12.19 10:21]
#ترکیب
آجی اوجو: (Acı ucu) ادویه جات.

پرویز شاهمرسی, [22.12.19 10:12]
#واژگان_دخیل_ترکی_در_زبان_عربی
آغز- [لهجة سوریه] آغیز (دهان. دهانه).

پرویز شاهمرسی, [23.12.19 10:20]
#واژگان_دخیل_ترکی_در_زبان_فارسی
آذین- آسین (Asın)(زیور. زینت. آرایش. رسم. قاعده.)

پرویز شاهمرسی, [24.12.19 13:05]
#ضرب_المثل
آلوچه به آلو نگرد، رنگ بگیرد: چیراق چیراقدان یانار.

پرویز شاهمرسی, [25.12.19 08:40]
#تاریخ
ادوار زبان ترکی:
1- دورة آلتایی مادر (پروتور آلتاییک).
2- دورة ترکی مادر (پروتو ترکی).
3- دورة ترکیه اولیه (پر ترکی).
4- دورة ترکی باستان.
5- دورة ترکی میانه.
6- دورة ترکی جدید.
7- دورة ترکی مدرن.
سه دورة اول تا سدة اول و دوم میلادی ادامه داشته و در دورة تاریک تاریخ قرار دارند. چهار دورة بعدی در سایة اسناد و سنگ نوشته ها به صورتی بهتر روشن و مشخص شده اند. سنگ نوشته های ترکی متعلق به دورة چهارم نشان از بالندگی و پیشینة پربار ادبی زبان ترکی می دهند. این به آن معناست که زبان ترکی در طول هزاران سال مراحل پویایی خود را طی کرده و وارد مرحلة کتابت شده است.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [26.12.19 12:21]
#ترکیب
آدم ماشینی: قورمالان (Qurmalan).

پرویز شاهمرسی, [27.12.19 09:09]
#کنایه
آجی باغیرساق: (Acı bağırsaq) پرحرف.

پرویز شاهمرسی, [28.12.19 13:54]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
اوستا شاگرد (Usta şayırd)(استاد شاگرد):
یک نوع بازی – سرگرمی چند نفره. استاد که از میان بازیکنان انتخاب شده، یکی از بچه‎ها را صدا می‎زند و چشمهای او را می‎بندند. از فرد دیگری می‎خواهد که ضربه‎ای به پشت او بزند. آنگاه از بازیکن اولی می‎پرسد تا اسم زننده رابگوید. اگر موفق شد جای آنها عوض می‌شود وگرنه بازی ادامه پیدا می‎کند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [30.12.19 13:35]
#تاریخ
زبان آلتایی مادر:
دورة آلتایی مادر به دوره ای گفته می شود که این زبان ریشه ای در آن رایج بوده است. بطور کلی این زبان در جنوب سیبری و در منطقة آلتای دیرزمانی حضورداشته و پس از مدتها از میان آن زبانهای خویشاوندی بوجود آمدند که امروزه «گروه زبانهای آلتایی» نامیده می شوند. این گروه به دو شاخة «زبان آلتایی شرقی» و «زبان آلتایی غربی» تقسیم شده است. «زبان آلتایی غربی» خود به دو شاخة «زبان ترکی مادر» و «زبان چوواش مادر» و «زبان آلتایی شرقی» نیز به دو شاخة «زبان مغولی مادر» و «زبان آلتایی مادر» تقسیم می شود.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [31.12.19 08:39]
#ضرب_المثل
آمدی خوردی برو انگل مشو: کندلی یئمگه بنددیر.

پرویز شاهمرسی, [01.01.20 11:51]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (22):
ماضی کامل حکایی یا روایی: بیلمیشم. بیلمیشسن. بیلمیش. بیلمیشیک. بیلمیشسیز. یبلمیشلر.

پرویز شاهمرسی, [02.01.20 19:15]
#اوغلان_آدلاری
اصلی بیگ: (Әslibəy) نجیب زاده.
افشار: (Әfşar) ماهر. چربدست.
اُکتای: (Oktay) تیروَش.
اگیر: (Әyir) قوی. دلاور.
اگیلمز: (Әyilməz) شکست ناپذیر.
اگین: (Әyin) قامت. انحناء.
ال توتار: (Әl tutar) نیکوکار.
ال وئرن: (Әl verən) نیکوکار. کارآمد.
الی دمیر: (Әli dəmir) آهن پنجه.
امان: (Әman) صلح.
امراه: (Әmrah) عاشق.اهل ساز و رقص.
انوشتکین: (Әnuştəkin) شاهزادة جاوید.
اوبای: (Ubay) پدر کوچک.  
اوتامان: (Utaman) محجوب.
اوْتامیش: (Otamış) پزشک. حکیم.
اوْتان: (Otan) وطن.
اؤتر: (Ötər) پیشرو. امیدوار.
اوْتورخان: (Oturxan) شخصیت خیالی دارای ثروت و قدرت.
اؤته مز: (Ötəməz) جاویدان.
اؤج آلان: (Öc alan) انتقام گیر.
اوجاتای: (Ucatay) کوه بلند.
اوجار: (Ucar) هجران. دوری. سرنخ.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [03.01.20 19:16]
#تاریخ
دورة ترکی مادر:
دوره ای است که زبان آلتایی مادر، به دو شاخة شرقی و غربی تقسیم شده است. از نظر زبانشناسی تقریباً 8400 سال پیش در نخستین دورة حیات «آلتایی غربی»، از زبان اصلی جدا شده است. این شاخه همان زبان ترکی است. در این دوره لهجه های زبان ترکی مانند ترکی، چوواش و یاکوت یک مجموعه را تشکیل می دادند. زبان «آلتایی شرقی» نیز به نوبه خود، مجموعه ای مرکب از زبانهای مغول-تنگوز، کره ای و ژاپنی را در بر می گرفت. به مرور زمان هر کدام از این زبانها از ریشة اصلی فاصله گرفته و ساختار زبانی نیمه مستقلی را تشکیل دادند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [04.01.20 16:01]
#ترکیب
آراسته و پیراسته: برلی بزکلی(Bərli bəzəkli).

پرویز شاهمرسی, [05.01.20 08:59]
#کنایه
آجی چؤرک: (Acı çörək) نان یا طعامی که تا سه روز خویشاوندان، به خانة عزادار بیاورند.

پرویز شاهمرسی, [06.01.20 16:51]
#تاریخ
معنای واژة «گورکان»
نام گورکان لقب تیمور و همچنین پسرش الغ بیگ بوده است. دولت ایشان و همچنین دولتی که یکی از نواده های او در هندوستان بوجود آورد، به نام «گورکان» مشهور شده است. واژه «گورکان» یا بصورت اصلی Kürgen در زبان مغولی به معنای «داماد» است. عبارت Kürgen keüken نیز به معنای «داماد و عروس» است. تیمور به واسطة خویشاوندی با مغولان و ازدواج با «سرای ملک خانم» دختر غازان خان از طرف مغولان لقب «کورگن» را یافته و به همین لقب نیز سکه ضرب نمود. اگرچه پس از این ازدواج هیبت و شوکت تیمور فراگیر شد ولی او به این لقب تا پایان عمر افتخار می کرد. علت نیز این بود که او ارتباط با دولت مغول را یکی از پایه های مشروعیت خود می دانست. پسرش الغ بیگ نیز با دختر «محمدسلطان»ازدواج کرد و چون این دختر از طرف مادر منسوب به خوانین مغول بود، لقب کورگان را گرفت. در متن سکه هایش بصورت «امیر تیمور کورگان همتیدین اولوغ بگ کورگان سؤزوم» اضافه شد. به مرور زمان واژة «کورگان» در متون تاریخی ایرانی بصورت «گورکان» درآمد.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [08.01.20 08:53]
#تاریخ
دوره ترکی اولیه:
این دوره از 1700 قبل از میلاد تا قرن دوم میلادی طول کشیده است. از اوایل این دوره کوچ بزرگ ترکان از وطن اولیه آغاز شده و جمعیت بزرگ ترک در طی هزارسال به سوی مناطقی در جنوب و غرب حرکت خود را آغاز کرد. مقصد اصلی این مهاجرت، سرزمینهای اطراف دریاهای خزر و سیاه بود. این پراکندگی جغرافیایی زمینه را برای انشعاب زبانی گشود. ترکان شرقی از جمله هونها، تابقاجها، گؤگ ترکها، اویغورها، سابارها، خزرها، پئچنکها، قبچاقها و اوغوزها از صداهای «ز» و «ش» استفاده می کردند در حالی که ترکان غربی شامل اوغورها، بلغارها و چوواشها صداهای «ر» و «ل» را بکار می بردند. این تفاوت به حدی رسید که یاکوتها یعنی شرقی ترین ترکان و چوواشها یعنی غربی ترین ترکان، تفاوت بیشتری در زبان پیدا کردند. ترکان شرقی در آغاز کلمه ای مانند «یاقا»(یقه) صدای «ی» بکار می بردند در حالی که ترکان غربی آن را بصورت «ساقا» تلفظ می کردند. این تغییرات تا سدة سوم میلادی پایان پذیرفته بود.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [09.01.20 11:20]
#ضرب_المثل
آن امرود است، در پاییز می رسد: اوْ بوبپودور یازدا گلر.

پرویز شاهمرسی, [10.01.20 08:59]
#تاریخ
ریشه یابی معنایی واژه های «آقا» و «آغا»:
در ادبیات تاریخی ایران پس از دورة مغول دو واژه جدید به چشم می خورد. یکی «آقا» به معنای «سَرور» و دیگری «آغا» به صورت پسوند برای نام بانوان خاندان سلطنتی مانند «گوهرشادآغا». هر دو این واژه ها مغولی بوده و از طریق زبان ترکی وارد زبان فارسی شده اند. در هیچیک از متون کهن و سنگ نوشته های باستانی ترکان نشانی از این واژگان نیست. باتوجه به فرهنگ مغولی فردیناند لسینگ واژة «آقا» در زبان مغولی به صورت Aaq به معنای «قدرت، قاطعیت» است. واژة «آغا» نیز در اصل به صورت Aqaa به معنای «بانو و همسر» است. این واژه بصورت پسوند در نام بانوان سلطنتی دورة مغول و تیموری آمده است. فارس زبانها در گفتار برای نشان دادن اوج احترام از واژة «آقا» و برای احترام معمولی از واژة «آغا» استفاده می کنند. عبارت «حضرت آقا» یکی از عبارتهای مشهور جامعة ارباب - رعیتی و استبدادی ایران تا به امروز باقی مانده است. ترکان ایران در نوشتار «آقا» می نویسند ولی همواره «آغا» بیان می کنند. پیشوند «آقا» در نام «آقامحمدخان قاجار» نیز به معنای نخستین است چون این لقب به گفتة رضا قلی خان هدایت در کتاب «روضه الصفای ناصری» به دلیل تولد ایشان در منزل «سید مفید استرآبادی» از سادات مازندران به نام ایشان اضافه شده است. برخی تاریخ پژوهان ایرانی بدلیل عدم آشنایی با ظرایف زبانی به اشتباه گفته اند نام ایشان بدلیل اخته بودن «آغامحمدخان» است. در حالی که علاوه برای محل تولد، نکته مهم این است که ایشان در 7 یا 8 سالگی اخته شده است.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [12.01.20 13:18]
#واژه_جدید
پهپاد= سورمه قوش.

پرویز شاهمرسی, [13.01.20 17:40]
#ترکیب
آرامش طلب: آوینساق (Avınsaq).

پرویز شاهمرسی, [14.01.20 09:10]
#تاریخ
دوره ترکی باستان:
این دورة هزارساله از قرن دوم تا دوازدهم میلادی را شامل می شود. در این دوره روند انشعاب و تشکیل لهجه های اصلی زبان ترکی صورت گرفته است. در این دوره تشکیل دو شاخة اصلی ترکی غربی باستان (شامل لهجة بلغاری و چوواش) و ترکی شرقی باستان (شامل لهجة یاکوت و ترکی عمومی) کامل شده است. ترکی شرقی باستان مهمترین شاخة زبان ترکی است که در سنگ نوشته های یئنی سئی و تالاس نمایان می شود. این شاخه به مرور زمان تکامل یافته و به سه دورة ترکی گؤگ ترک، ترکی اویغور و ترکی قاراخانی تقسیم شده است.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [15.01.20 12:59]
#قیز_آدلاری
اینجه ناز:(Incə naz) ظریف و نازنین.
اینجی بیبی:(Incibibi) خانم ظریف.
اینجی سرپن: (Inci sərpən) دُرافشان.
اینجیک: (Incik) آزرده خاطر. رنجیده. دلخور.
اینجیکه: (Incikə) ظریف.
اینچال: (Inçal) مربای توت.
اینگیلی: (Ingili) آراسته.
باتماز آی: (Batmaz ay) ماه بی غروب.
باجی قیز: (Bacı qız) دختر دلبند.
باخانای: (Baxanay)ماه کامل. مهوش.
باخچا گول: (Baça gül) گل باغچه.
بادامچا: (Badamça) بادامک.
بادام قیز: (Badam qız) دختر ریز نقش و ظریف اندام.
بادام گول: (Badam gül) گل بادام.
بارچین: (Barçın) پارچة ابریشمی.
بارخانیم: (Barxanım) خانم مفید.
بارسانا: (Barsana) مادر ببرآسا.
بارسو: (Barsu) آب حیات.
باریندیق: (Barındıq) سیر شدیم. دختربس.
بارینقی: (Barınqı) ابدی.
باسدی اورک: (Basdı ürək) دلارام.
باسماق آی: (Basmaq ay) ماه غالب.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [16.01.20 13:30]
#ضرب_المثل
آنانکه به آتش نزدیکترند، بیشتر گرم می شوند:
یوخاری کند سو ایچر، آشاغی کند آند.

پرویز شاهمرسی, [17.01.20 09:55]
#تاریخ
دورة ترکی گؤگ ترک:
این دوره مقطعی مهم از تاریخ ترکان یعنی حدود 193 سال از سال 552 تا 745م را شامل می شود. در این دوره حکومت گؤگ ترک یا به عبارت دیگر دولت خاقانات ترک بر سر کار بوده و سنگ نوشته های ترکی باستان به عنوان مهمترین اسناد تاریخ ترک در این دوره بوجود آمده است. الفبای مورد استفاده در این سنگ نوشته ها، مهمترین و یکی از چهار الفبای مهمی است که ترکان در طول تاریخ بکار برده اند. این الفبا که الفبای ملی ترکان شده بود، 38 حرف داشت. حروف در این الفبا بهم نمی چسبد و میان کلمات دو نقطه فاصله وجود دارد. خطوط در کتیبة بیلگه خان و کول تکین از راست به چپ و در کتیبة تونیوکوک از چپ به راست نوشته شده اند. دورة ترکی گؤگ ترک نخستین دورة زبان ترکی است که بطور منسجم نوشتار وارد این زبان شده و بر دیگر دوره ها تأثیر مهمی داشته است.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [18.01.20 08:22]
#تاریخ
معنای واژه «تَرکان»
واژه «ترکان» با فتحة اول به عنوان نام چند تن از بانوان خاندان سلطنتی ترک از جمله در زمان خوارزمشاهیان آمده است. این واژه در اصل «درگن» (برگزیده) از مصدر «درمک» (چیدن، برگزیدن) است. به مروز زمان بصورتهای «ترخان» به عنوان یک مقام ممتاز در حکومت ترکان و «ترکان» آمده است. در ترکیه آن را «تارکان» می گویند. «ترکان» دختر سلطان جلال الدین خوارزمشاه، «ترکان سلطان» از دختران سلطان محمدخوارزمشاه و «ترکان خاتون» همسر تکش و مادر سلطان محمدخوارزمشاه از معروفترین شخصیتهایی هستند که این نام را داشته اند. عنوان «ترخان» نیز به کسی داده می شد که به سبب خدماتش از مالیات معاف می گردید.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [19.01.20 09:37]
#دیدگاه
دو انتشارات «اندیشه نو» و «تکدرخت» که ناشر کتابهای ترکی بودند، توقیف شده اند. با دومی سالها کار کرده بودم. جوانی اصفهانی و نیک نفس و شیفتة زبان ترکی است. برای انتشار کتب ممنوعه ای مانند «دده قورقود» و «تحفه حسام» و ... بسیار کوشید و کار به سرانجام رساند. خدماتی بسیار بزرگ به زبان و ادبیات ترکی کرده است. علت و بهانة این کار را نمی دانم. معمولاً در آستانة انتخابات یا مدتی بعد از آن، بصورت تصنّعی در کار صدور مجوز کتاب نرمشی نشان می دادند. به نظر می رسد در موقعیت فعلی شمشیر را از رو بسته اند و قربانی نخست هم ما هستیم. بارها گفته ام اقلیتهای مذهبی و زبانی تحت ستم مضاعف هستند. اولی ستم استبداد و گرانی و اختلاس و تبعیض و .. است دومی نیز سانسور و سرکوب فرهنگی است. اگرچه بر دیوار اصطبل نوشته اند «صبار و شکور» ولی صبر از اوصاف الاغ است و انسان سرشتی متفاوت دارد. آرزوی روزهای بهتر و کوشش برای آن فرق ماجراست.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [20.01.20 16:00]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (23):
ماضی مفاعله: بیلیشدیم. بیلیشدین. بیلیشدی. بیلیشدیک. بیلیشدیز. بیلیشدیلر.

پرویز شاهمرسی, [21.01.20 09:46]
#کنایه
آجی چیخارماق: (Acı çıxarmaq) انتقام گرفتن.

پرویز شاهمرسی, [22.01.20 16:13]
#ترکیب
آرایش و پیرایش: بزک دۆزک (Bəzək düzək).

پرویز شاهمرسی, [24.01.20 10:32]
#تاریخ
حماسه ماناس
حماسة ماناس با 500 هزار بیت، بزرگترین حماسة جهان است. این حماسه از نظر حجم 14 برابر حماسة ایلیاد و اودیسه، 5 برابر شاهنامه فردوسی و 3 برابر مهابهاراتای هندی است. این حماسه محصول قرنهای 10 تا 13 میلادی است. حدود 40 روایت از ماناس وجود دارد که در طول زمان سینه به سینه نقل شده است. در سال 1995 این حماسه در 18 جلد به زبان ترکی قرقیزی منتشر شد. این حماسه شرح نبردهای ماناس و سرداران و فرزندان او با غیرمسلمانان است. به تعبیر دیگر نبرد میان «خیر و شر» به عنوان مفهومی باستانی در این حماسه نیز به اعلاترین شکل و با آهنگی جذاب به چشم می خورد. اگرچه این حماسه مروارید درخشانی از گنجینة ادبی قرقیزهاست ولی این حماسه را می توان دایره المعارفی شگفت انگیز از باورها و حیات ترکان دانست.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [25.01.20 16:55]
#اوغلان_آدلاری
اوْجاق وئردی: (Ocaq verdi)  خداداد. اجاق داده.
اوجال: (Ucal) اثر. رد.
اوجالار / اوجالان: (Ucalar) اوج گیرنده.
اوجام: (Ucam) پناهگاه.
اوجان: (Ucan) بلند. رساء. بی نهایت.
اوچمان: (Uçman) چرخ فلک.
اوْخات: (Oxat) شانس.
اوْخ باخیش: (Ox baxış) تیزبین.
اوْخ بولوت: (Ox bulut) ابرتیرآسا.
اوْختاش: (Oxtaş) سنگ تیرسا.
اوْختای: (Oxtay) تیروَش.
اوْخ دنیز: (Ox dəniz) پیکان دریا.
اوْخسان: (Oxsan) تیروَش.
اوْخلامیش: (Oxlamış) تیرانداز. فرزندخوانده.
اوْدئل: (Odel) آتش یا نگهبان ایل.
اوْد ار: (Od ər) مرد آتشین.
اودار: (Udar) پیروز.
اوْدای: (Oday) آتش و ماه.
اوْدمار: (Odmar) آتشین. آتشفشان.
اودموش: (Udmuş) پیروزمند.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [26.01.20 20:49]
#ضرب_المثل
آنانکه غنی ترند، محتاجترند: گؤزۆ دوْیمایان آجی، دۆنیادا دوْیورا بیلمز.

پرویز شاهمرسی, [27.01.20 17:48]
#ترکیب
آجی دادلی: (Acı dadlı) خوب و بد. تلخ و شیرین.

پرویز شاهمرسی, [28.01.20 09:28]
#واژه_جدید
آرتروز= اوْیماجا (Oymaca).

پرویز شاهمرسی, [29.01.20 09:04]
#دیدگاه
توهین به ترکها به رسمی مألوف در رسانه ها و یا فضای مجازی تبدیل شده است. آنچه که در پس فریادهای گوشخراش ایران ایران آشکار می شود، نگرش تحقیرآمیز به ترکهاست که مورد هدایت و حمایت پنهان و آشکار برخی نهادهای رسمی و حکومتی است. تفاوتی ندارد که بگوییم آیا هدف از این توهینها سنجش حساسیتها و سرکوب آنهاست. در همة این سالها و در همة موارد از روزنامة «ایران» تا نشریه «طرح نو»  و برنامه «فتیله» آنچه دیده می شود عدالت معکوس است. توهین کنندگان در امان هستند و اعتراض کنندگان فوراً محکوم و مجازات می شوند. این رویکرد موذیانه و ریاکارانه تنها یک نتیجه دارد و آن واگرایی بیشتر است. عاملان این توهینها بازیچه هایی بیش نیستند ولی آمران یا طراحان پشت پرده را ره بجایی نیست چون با افزایش توهینها، دلبستگی و علاقه به زبان مادری بیشتر می شود.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [30.01.20 17:25]
#تاریخ
دوره ترکی اویغوری
در سال 745میلادی دولت گؤگ ترک سرنگون شده و دولت اویغور جانشین آن شد. اویغورها در اؤتوکن ساکن شده و فعالیت فرهنگی و اجتماعی گؤگ ترکها را ادامه دادند. صد سال بعد یعنی در 845م آنها مغلوب قرقیزها شده و به حوزه تاریم عقب نشستند و زندگی یکجانشینی را برگزیدند. اگرچه مدتی نیز کاربرد الفبای گؤگ ترک را ادامه دادند ولی آنها با مبلغان ادیان مختلف مانند بودایی، مانوی و نسطوری در ارتباط بوده و از الفبای آنان برای کتابت زبان ترکی استفاده کرده اند. همین امر موجب ورود واژگانی از زبانهای سانسکریت، چینی، فارسی و سریانی رایج در متون دینی و فلسفی به زبان ترکی شده است. آثار مشهور این دوره عبارتند از:
1-«آلتون یاروق» کتابی 700 صفحه ای در ارتباط با دین بودایی.
2- «ایرق بیتیک» کتابی با الفبای گؤگ ترک و در ارتباط با دین مانی.
3- «سکیزیوگنک» کتابی در ارتباط با دین بودایی.
4- «داستان کالیانام کارا و پاپام کارا» داستان دو برادر افسانه ای بودایی.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [31.01.20 09:43]
#قاعده
انواع فعل ماضی در زبان ترکی (24):
ماضی مفاعله الزامی: بیلیشمه لیدیم. بیلیشمه لیدین. بیلیشمه لیدی. بیلیشمه لیدیک. بیلیشمه لیدیز. بیلیشمه لیدیلر.

پرویز شاهمرسی, [01.02.20 20:56]
#اۆرکدن
یاشاییش ائله بوروشوق. بیلینمیر آتان کیمدیر توتان کیم. گؤز آچیب اؤزۆمۆ بو دۆنیادا گؤردۆم. منی کیمدن سوْروشورسان؟ اوزون یوْللارین توْزوندایام من. چن باسمیش دره لرین نیسگیلینده یم من. کئچمیشیمده قارقاشا قاوال چالیب، قیسینتی اوْینایب. من بو اوْرتادا چاشیب قالمادیم. چالیشیب ووروشدوم. تاپدالاندیم آنجاق یئنه ده دیرچه لیب، باش قاوزادیم. سازاقلار قاباغیندا اگیلمه دیم. ایندی دایانمیشام یوردومون گؤزل قوْینوندا. الیم آتام الینده، دیلیم آنام دیلینده.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [02.02.20 21:46]
#ضرب_المثل
آنانکه مدبّرند، سرگردانند: چوخ جومما، سو باشدان آشا.

پرویز شاهمرسی, [03.02.20 16:41]
#بازیهای_محلی_آذربایجان
اوستا عابباس (Usta abbas):
یک بازی سه نفره. یک نفر اوستا، یک بادبزن و دیگری شاگرد. عدّه‎ای نیز تماشاگر با عنوان شاگردان، با دهانشان صدای چکش زدن آهنگر را تقلید می‎کنند و می‎گویند:«اوستا عابباس، کوروگو باس». (اوستا عباس، بادبزن را بکار بینداز) او هم مثلاً باد می‎زند. اوستا آهنگر می‎گوید: «آخشامدیر کوروگون آغزینی پالچیقلایین گئدک ائوه» (غروب است در بادبزن را گل بگیرید، به خانه برویم) یک نفر که از پیش گل را آماده کرده، به دهان بادبزن می‎مالد. بچه‎ها می‎خندند و بازی تمام می‎شود.
@parvizshahmarasi

پرویز شاهمرسی, [04.02.20 08:36]
#ترکیب
آرزو به دل= آرزیمان(Arzıman).

پرویز شاهمرسی, [05.02.20 15:18]
#کنایه
آجی دادماق: (Acı dadmaq) سختی کشیدن.