اخبار ترکیه به نقل از رسانه های ایران=4-10-99
شیوه تازه ای از جنگ که کمهزینهتر است
نقش برجسته پهپادها در جنگ های اخیر قره باغ و منطقه
۰۳ دی ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۰ کد : ۱۹۹۸۳۰۳ اخبار اصلی آسیا و آفریقا خاورمیانه
برای کشورهایی که در جستجوی شکستن بن بست های دیرینه ژئوپلتیک هستند، پیدایش هواپیماهای بدون سرنشین مسلح نسبتا ارزان و با قابلیت خوب، جانشینی وسوسه انگیز است. این ابزارها می توانند به کشورها در تصرف سریع سرزمینی، سرکوب و مجازات مخالفان کمک کنند.
نویسنده: جیسون لیال (Jason Lyall)
دیپلماسی ایرانی: جهان وارد عصر جنگ های پهپادی می شود و پهپادها می روند تا به ابزار چیره و چه بسا سرنوشت ساز جنگ های امروزی بدل شوند. برخی کارشناسان بر این باورند که پهپادها چنان پیچیده و آسیب پذیرند که در جنگ میان دولت ها، کارکردی محدود دارند یا چندان موثر نیستند. برخی دیگر می گویند که پهپادها به برقراری ثبات بین الملل کمک می کنند: سقوط یک پهپاد به اندازه سقوط یک هواپیمای سرنشین دار چرخه تنش را تشدید نمی کند.
با این حال، روندها به شواهد نگران کننده ای اشاره می کنند. چهار درگیری گذشته که در آنها از پهپادها استفاده شد، نشان می دهد که حتی پهپادهای متوسط نیز می توانند پیروزی های نظامی و دگرش های ژئوپلتیک را رقم بزنند. در حالی که پهپادها به زرادخانه کشورهای بیشتری اضافه می شوند – از هشت کشور در سال 2015 به 20 کشور در 2020 – بازیگران تازه ای آماده بهره برداری از فرصت ها می شوند.
پهپادها ارزان تر از هواپیماهای خلبانی بوده و دولت ها بدون ترس از دست دادن سرنشین، آنها را به ماموریت های پرخطر می فرستند. به این ترتیب، با کاهش هزینه های جنگی بی ثباتی افزایش می یابد. یک ارتش می تواند شمار زیادی از آنها را به خدمت بگیرد تا در نهایت اهداف خود را نابود کند. حتی اگر پهپادهای تکی آسیب پذیر باشند به کارگیری گسترده آنها می تواند یک ایمنی جمعی و قدرت دفاعی را به ارمغان آورد.
آذربایجان در جنگ اخیر با ارمنستان از پهپادهایی استفاده کرد که با طعمه قرار دادن رادارهای ارمنی مکان آنها را شناسایی و سپس با هواپیماهای بدون سرنشین هاروپ، ساخت اسرائیل، آنها را هدف قرار می دادند. آذربایجان در نهایت 11 پهپاد خود را به این شیوه از دست داد اما این راهبرد به ایجاد یک حفره در دفاع هوایی ارمنستان کمک کرد.
شواهد به دست آمده از درگیری های اخیر نشان می دهد که پهپادهای مسلح پایه، از آنچه در ابتدا تصور می شد دوام بیشتری دارند. در جنگ های لیبی، سوریه و قره باغ ثابت شد که سامانه های دفاع هوایی پیشرفته روسی همانند S-300 و سامانه کوتاه برد پنتسیر Pantsir، بسیار آسیب پذیرند. در هر مورد، پهپادهای نظامی قادر به گریز از شناسایی و استفاده از شکاف های پوششی بودند که در سامانه های قدیمی تر برای ردیابی هواپیماهای خلبان دار، ساخته شده بود.
برای کشورهایی که در جستجوی شکستن بن بست های دیرینه ژئوپلتیک هستند، پیدایش هواپیماهای بدون سرنشین مسلح نسبتا ارزان و با قابلیت خوب، جانشینی وسوسه انگیز است. این ابزارها می توانند به کشورها در تصرف سریع سرزمینی، سرکوب و مجازات مخالفان کمک کنند.
یک حمله هوایی سوری 36 سرباز ترکیه را در نزدیکی مرز ادلب کشت. آنکارا به کمک پهپادهای TB2 توانست ده ها تانک، پدافندهای هوایی و خودروهای مسلح سوری را نابود کند و صدها و چه بسا هزاران سرباز سوری را بکشد. پهپادهای ترکیه همچنین در شکست بن بست نظامی لیبی سرنوشت ساز بودند.
با این حال، پهپادهای مسلح به تنهایی کار نمی کنند. سامانه های بدون سرنشین به عنوان یک عامل توان افزا، همراه با سخت افزارهای سنتی مانند توپخانه ها و موشک های دوربرد یا در پشتیبانی از واحدهای زمینی، بسیار کارآمد هستند. پهپادها می توانند جایگزینی کشنده تر برای نیروی هوایی سنتی باشند. حضور آنها در میادین جنگ، ارزیابی اهداف آنها در هر سطح تصمیم گیری را دگرش می دهد. به این ترتیب، نظامیان که می دانند دشمنان از پهپادها استفاده می کنند به ناچار رفتار خود را دگرگون خواهند داد.
خلاصه اینکه پهپادها در حال بازنویسی کتابچه جنگ مدرن در زمان واقعی هستند. حتی تجهیزات نسبتا ساده امروزی به اندازه کافی کشنده و بادوام هستند تا بتوانند تعادل در درگیری های منطقه ای را دگرش دهند. پهپادها با توانمندی های شگفت آور و محدود می توانند به دولت ها کمک کنند تا از فرصت های تازه در میادین جنگی بهره ببرند.
پهپادها اشکالاتی نیز دارند. آنها توانایی های محدودی دارند و نسبت به تراکم های الکترونیکی، اتصال به پایگاه های هوایی و همچنین شرایط نامساعد آب و هوایی حساس اند. برخی از آنها مانند TB2 با توانایی حمل بار متوسط دارای برد کوتاه 93 مایلی از ایستگاه های کنترل زمینی هستند. این پهپادها قابلیت تشدید تنش تا سرحد مورد نظر را ندارند اما همزمان پتانسیل های بی ثبات ساز آنها را نباید دست کم گرفت. پهپادهای مسلح فردا که مجهز به نوآوری های سریع در بخش تجاری هستند، چه بسا کارآمدتر باشند.
تولید انبوه پهپادهای بدون سرنشین با کاهش هزینه ها می توانند پدافندهای دشمن را به هم بزنند. ممکن است این پهپادها با ویژگی های یکدیگر ترکیب شده و از آسیب پذیری های دشمن بهره برداری کنند. به این ترتیب، مقاومت رهبران در برابر وسوسه آغاز جنگ های سرد یا حتی تحریک جنگ های تازه کاهش می یابد.
برخی از کشورها در حال سرمایه گذاری روی سامانه های مقابله با پهپادها هستند. با این حال، هزینه های واحد تولید پهپادها رو به کاهش و هزینه های مقابله با آنها رو به افزایش است. پر کردن این شکاف در سامانه های دفاعی سطح پایین کوتاه برد دشوار است. به علاوه، فناوری های هجومی ارزان تر هستند: یک سامانه موشکی S-400 Triumpf تقریبا 300 میلیون دلار هزینه دارد ولی تولید یک Pantsir تنها 14 میلیون دلار هزینه می برد. تازمانی که سامانه های دفاعی به سمت اقدامات متقابل پهپادی چرخش نکنند، این سامانه های پرهزینه احتمالا آسیب پذیر باقی خواهند ماند.
از ده کشوری که انتظار می رود پهپادهای نظامی را در آینده به دست آورند 9 کشور درگیر اختلاف دیرینه قلمروی یا جنگ های داخلی هستند. نظام بین الملل ممکن است به زودی با دور تازه ای از درگیری ها که به مدد گسترش پهپادهای مسلح ایجاد شده، روبه رو شود.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
منبع:http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/1998303/
سلاحسازی اسرائیل بیخ گوش ترکیه
خرید سهام بزرگترین کارخانه صنایع دفاعی یونان توسط کنسرسیوم اسرائیلی، میتواند نگرانی جدیدی برای ترکیه به دنبال بیاورد.
به گزارش مشرق، یا وجود انحلال پارلمان رژیم صهیونیستی اسراییل و سقوط کابینه ائتلافی بنیامین نتانیاهو، ماجراجویی های این رژیم در نقاط مختلف ادامه دارد. حالا خبر رسیده که روابط یونان و رژیم صهیونیستی وارد فاز جدیدی شده است و تل آویو به دنبال ایجاد تحول در صنایع دفاعی و اسلحه سازی یونان و همکاری با قبرس است و به همین منظور، سرمایه گذاری برای احیای کارخانه های ورشکست شده صنایع دفاعی یونان، در دستور کار قرار گرفته و گروهی از اسرائیلی ها، پول خود را بر روی میز گذاشته اند تا یونان، در چندین حوزه تسلیحات و تجهیزات نظامی، به قدرت بالایی دست پیدا کند. این اتفاق در شرایطی روی داده که ترکیه با یونان تنش و اختلاف دارد و رابطه با رژیم اسرائیل نیز هنوز از حالت فریز، خارج نشده است. بنابراین، خرید سهام بزرگترین کارخانه صنایع دفاعی یونان توسط کنسرسیوم اسراییلی، می تواند نگرانی جدیدی برای ترکیه به دنبال بیاورد.
بر اساس اطلاعاتی که دویچله منتشر کرده، یک شرکت اسرائیلی به نام SK Group در کنار یک کارخانه نفربرساز به نام Plasan Sasa با همراهی چند سرمایه گذار دیگر، کنسرسیومی پدید آوردهاند که با برند ELVO صنایع دفاعی یونان را متحول کنند. این کنرسیوم در حال حاضر ۷۹ درصد سهام صنایع دفاعی یونان را خریدهاند و زمینه برای تولید چندین نوع نفربر، خودرو، نفربر زرهی و ساخت چند سلاح، فراهم شده است. دو مدل خودروهای نظامی اسرائیلی Guarder و همچنین SandCat در یونان تولید خواهد شد و سپس در کارخانه سلانیک یونان، ساخت سلاح آغاز خواهد شد.
کریستوس استایکوراس وزیر امور مالی و دارایی یونان در مصاحبه با شیکه تلویزیونی ERT اعلام کرده که آتن به شکل جدی و مصمم، به دبنال تقویت صنایع دفاعی است و به این منظور، برنامه ریزی های دقیقی انجام داده است.
دولت یونان که در دو دهه اخیر، در اتحادیه اروپا، همواره به عنوان یک دولت ولخرج وخوشگذران مورد انتقاد قرار گرفته، در سال ۲۰۱۴ میلادی، چنان شرایط سخت و دشواری داشت که حتی در حوزه نگهداری کارخانه های صنایع دفاعی و مونتاژ تانک های آلمانی، اعلام ورشکستگی کرد.
هم گاز هم سلاح، مساله این است
در اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی، مذاکرات محرمانه بین یونان، قبرس و رژیم صهیونیستی اسراییل برای انتقال گاز از میادین حوالی حیفا به اروپا آغاز شد. در آغار سال ۲۰۲۰ میلادی اسرائیل، یونان و قبرس روز توافقی را با هدف احداث خط لوله زیردریایی انتقال گاز از شرق دریای مدیترانه امضا کردند. آنان قصد دارند با امضای این توافق تا سال ۲۰۲۲ میلادی، آخرین برنامه ریزی و تصمیم نهایی برای سرمایه گذاری را به فرجام برسانند و تا سال ۲۰۲۵ این پروژه را برای انتقال گاز به اروپا به پایان برسانند. این یکی از اقدامات مهم این مثلث در برابر ترکیه در شرق مدیترانه بود و در همان گام نخست مذاکرات محرمانه، تایید ضمنی و اعلام حمایت آمریکا نیز به دست آمد. دو کشور اروپایی یونان و قبرس، که هر دو با مشکلات و تنگنای مالی روبرو هستند، امیدوارند تا در سایه توافق با اسرائیل، پروژه مدیترانه شرقی را با ۶ تا ۷ میلیارد دلار سرمایه برای انتقال سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز از سواحل اسرائیل به جزیره قبرس و از آنجا به جزیره «کرت» یونان و بعد به سرزمین اصلی یونان، ایتالیا و در نهایت تا شبکه گاز اروپا پیش ببرند.
وزیران انرژی رژیم صهیونیستی اسرائیل، یونان و قبرس در شرایطی توافق نهایی را در آتن امضا کردند که ترکیه ضمن مخالفت با پروژه مزبور، اعلام کرده که به دلیل وجود خط لوله انتقال گاز «ترانس - آناتولی» نیازی به خط لوله جدید نیست. نکته جالب اینجاست که پیش از بروز این اختلافات، رادیو اسرائیل در گزارشی ادعا کرده بود که مقامهای ترکیه آمادگی خود را برای مذاکره جهت انتقال گاز کشف شده در آب های اسرائیل در دریای مدیترانه شرقی به ویژه حوزه های گازی لویاتان و تامار به فرجام خوبی رسانده اند و توافق حاصل شده است.
عامل مهمی به نام آمریکا
واقعیت این است که در ۴ سال اخیر، دونالد ترامپ و داماد یهودی او کوشنر، هم به طور مستقیم امتیازات ویژهای به نتانیاهو واسرائیل دادند، هم زمینه آن را فراهم کردند که برخی کشورهای عربی، به سوی عادی سازی و روابط قدم بردارند و مبارزان فلسطینی را تحت فشار بیشتری قرار بگیرند. یکی از اقدامات مهم آمریکا در شرق مدیترانه، این بود که ضمن انتقاد از اهداف و اقدامات ترکیه، در کنار یونان و قبرس قرار گرفت و از سویی با پایان دادن به تحریم تسلیحاتی قبرس و از دیگر سو با تشویق اسرائیل به حمایت از یونان و قبرس، ترکیه را با بازی جدیدی مواجه کرد. حالا با رفتن ترامپ و داماد او و بر سر کار آمدن جو بایدن و تیم او، نباید چنین تصور کرد که زمینه برای حمایت از فرزند لوس و نُنُر منطقه از بین رفته است. تلشا بریا حفظ امنیت رژیم صهیونیستی، از اهداف همیشگی آمریکا است و تغییری در این خصوص، به وجود نخواهد آمد.
با توجه به مواضع تندی که قبلا جو بایدن در برابر ترکیه اتخاذ کرده، چنین به نظر می رسد که تیم او، هم درتعامل با اتحادیه اروپا، یونان، قبرس و اسرائیل .و هم به منظور حفظ موازنه در شرق مدیترانه، سنارویی به نام مهار تدریجی ترکیه را مورد توجه قرار دهند که در چنین شرایطی، زمینیه برای ماجراجویی های نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در یونان، قبرس و مناطق نزدیک به ترکیه، مساعدتر خواهد شد.
ترکیه – اسرائیل، عادی سازی یا تنش؟
در حالی که المانیتور و برخی رسانه های دیگر همچون بلومبرگ، از این موضوع خبر داده بودند که «افق اُلوتاش» دیپلمات جوان چهل ساله ترک، به تازگی به عنوان سفیر ترکیه نزد رژیم صهیونیستی انتخاب شده، هنوز خبری از عادی سازی نیست.
ترکیه پیش تر برای عادی سازی روابط، با وجود به فرجام رسیدن دعوای قضایی پرونده ماوی مارمارا، مسائل دیگری را در مورد آوارگان، غزه و دیگر مشکلات مردم فلسطین، بیان کرده بود و به نوعی، برای عادی سازی رابطه با رژیم اسرائیل، شرط گذاشته بود. اما حالا، شاهد این هستیم که در شرق مدیترانه، شرایط روز به روز برای ترکیه، سخت تر شده و ترکیه از سویی به خاطر تحرکاتی که در لیبی دارد، با فرانسه و مصر درگیر است و از دیگر سود، بر سر مساله یونان و قبرس، مشکلاتی با این دو کشور دارد و در همین حال، به اندازه کافی مورد خشم و انتقاد اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است. حالا با افزوده شدن ماجراجویی جدید رژیم صهیونیستی و احتمال شراکت رژیم اسراییل در ساخت تسلیحات و تجهیزات دفاعی با یونان و اسرئیل، این احتمال وجود دارد که ترکیه با یک شیب ملایم، رفته رفته به میز مذاکره بازگردد و از ترس از دست دادن منافع بیشتر، با اسرائیل، کنار بیاید. به عبارتی دیگر، منافع و مسائل ترکیه در شرق مدیترانه، حالا چنان اهمیتی پیدا کرده که احتمال ترکیه ناچار می شود در مسائل دیگری همچون مداخله در سوریه، تقابل با عربستان و امارات و توقف روابط با رژیم صهیونیستی، رفته رفته ناچار به تغییر مواضع شود.
منبع:تسنیم
منبع:https://www.mashreghnews.ir/news/1159621/
اهداف اقتصادی ترکیه از جنگ قرهباغ
کارشناس حمل و نقل بینالمللی گفت: تسهیل راه قدرتهای متخاصم ایران و ترکیه جهت دور زدن و حذف ایران از مبادلات ترانزیت کالا و انرژی جهانی از تبعات بلندمدت توافق صلح قره باغ است.
به گزارش مشرق، علی ضیائی، کارشناس حمل و نقل بینالمللی اظهار داشت: بیستم آبانماه سال جاری پس از حدود یک ماه و نیم درگیری نظامی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر منطقه قرهباغ، سرانجام توافقنامه ای با وساطت روسیه بین طرف های درگیر به امضا رسید تا پایان بخش این درگیریها باشد.
این کارشناس حمل و نقل بینالمللی ادامه داد: روند این درگیری از آغاز جنگ تا انعقاد توافقنامه با حضور فعال بازیگران منطقه قفقاز جنوبی به جز ایران پیش رفت؛ موافقتنامه پایان این جنگ با میانجیگری روسیه و مقرر شدن ورود نیروهای حافظ صلح این کشور به مناطق مورد مناقشه منعقد شد.
* «اجرای طرح های ترانزیت بلندپروازانه» هدف ترکیه از جنگ قره باغ بود
وی گفت: همچنین این درگیری از ابتدا با حمایت مستقیم و همه جانبه ترکیه از دولت باکو همراه بود، این درحالی است که ترکیه با جمهوری آذربایجان (منطقه نخجوان) فقط ۱۲ کیلومتر مرز مشترک داشته و به عقیده بسیاری از کارشناسان دمیدن ترکیه در آتش این جنگ، فقط به منظور فعال کردن همین مرز محدود در راستای طرح های ترانزیتی بلندپروازانه این کشور در حوزه ترانزیت بین المللی صورت گرفته است.
ضیائی اظهار داشت: منطقه خاورمیانه به عنوان محل اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا جزو راهبردی ترین مناطق ژئوپولتیک جهانی است و از هزارههای گذشته تجارت و تبادل کالا بین اقوام و ملل مختلف از طریق این منطقه، علی الخصوص ایران انجام میگرفته است؛ توسعه کشتیرانی سریعالسیر در قرنهای اخیر تا حدودی این نقش راهبردی خاورمیانه را به حاشیه برد، اما ظهور شیوههای حمل و نقل زمینی مدرن مانند راهآهن، مجددا زمینه ساز احیای این فرصت کهن برای ایران شده است.
* تلاش ترکیه برای حذف ایران از ترانزیت منطقه
کارشناس حمل و نقل بینالمللی ادامه داد: در این بین اما ترکیه از سالهای گذشته تا کنون در تلاش است تا با حذف ایران از این نقش مهم بین المللی، خود را به عنوان محور ترانزیت بین آسیا و اروپا مطرح کرده و حجم بالایی از تجارت جهانی را وابسته به کریدورهای عبوری از خاک خود کند، این در حالی است که ترکیه برای راه اندازی کریدورهای مد نظر خود باید با استفاده از حمل و نقل ترکیبی زمینی-دریایی از دریای خزر عبور کند، اما گذر از خاک ایران میتواند با یک حمل و نقل یکپارچه زمینی بار را سریعتر و ارزانتر به نقاط مختلف جهان منتقل کند.
وی بیان کرد: زمینه این بلندپروازیهای ترکیه اما به سال های دور بر میگردد زمانی که با بخشش مناطق قره سو و آرارات ایران توسط پهلوی اول به ترکیه، اتصال این کشور به منطقه ترک نشین نخجوان برقرار گشته و همین مرز ۱۲ کیلومتری بین ترکیه و نخجوان، محور بسیاری از جاهطلبی های رژیم آنکارا و تلاش برای معرفی خود به عنوان قطب ترانزیتی غرب آسیا، به قیمت حذف ایران تبدیل شده است.
* تلاش ترکیه برای راه اندازی خط ترانزیتی چین-اروپا با محور ترکیه با استفاده از «شورای ترک»
ضیائی اظهار کرد: رژیم ترکیه از سال ۲۰۰۹ اقدام به تشکیل شورایی تحت عنوان شورای کشورهای ترک زبان یا اصطلاحا «شورای ترک» کرد، این شورا متشکل از ۵ کشور ترکیه، آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان بوده و مجارستان نیز عضو ناظر است، ترکیه قصد دارد تا با استفاده از کشورهای مذکور یک خط ترانزیتی را تا چین پایهریزی کرده و از غرب ترکیه این محور را به اروپا پیوند دهد و خود را به عنوان محور یک اتصال مهم ترانزیتی بین چین تا اروپا مطرح کند.
* کریدور ترکیه طولانی تر و گران تر از کریدور ایران
کارشناس حمل و نقل بینالمللی بیان کرد: در حال حاضر ایران با داشتن مرز مشترک با افغانستان، ترکمنستان و همچنین ترکیه، بهترین مسیر ریلی و جادهای برای اتصال ترکیه به این کشورها است و در حال حاضر نیز بخشی از مبادلات میان کشورهای مذکور از طریق ایران انجام میشود، اما ترکیه در تدارک مسیری جدید جهت دور زدن ایران در و جایگزین کردن کریدوری دورتر، گران تر، و البته بدون حضور ایران است.
* توافق ترکیه و افغانستان برای راه اندازی کریدور «راه لاجورد»
وی اظهار کرد: در این راستا اوایل سال جاری مقامات ترکیه اقدام به امضای توافقنامهای با مقامات افغانستان جهت راه اندازی کریدور جدیدی تحت عنوان «راه لاجورد» کردند، این کریدور افغانستان را به جای عبور از یک کشور-یعنی ایران- از طریق چهار ژئوپلتیک آبی-خاکی به ترکیه وصل میکند.
ضیائی افزود: کالاهای عبوری از این کریدور پس از ورود از ترکیه به گرجستان وارد آذربایجان شده و با پشت سر گذاشتن دریای خزر وارد ترکمنستان و سپس افغانستان می شود؛ در کنار این مسیر، ترکیه اقدام به راه اندازی مسیر جدیدی میان این کشور و چین کرده است که از گرجستان، آذربایجان، خزر و قزاقستان گذشته و آنگاه به چین میرسد، اولین قطار، چند روز پیش راه خود را از مسیر این کریدور آغاز کرد.
مسیر ترانزیتی مد نظر ترکیه با حذف ایران
* تلاش ترکیه برای متصل شدن به دریای خزر
کارشناس حمل و نقل بینالمللی اظهار کرد: مسیرهای ذکر شده همگی ترکیه را جهت اتصالات ترانزیتی به خاک گرجستان وابسته می سازند و ترکیه همواره دنبال راهی بوده تا مستقیما به متحد راهبردی خود یعنی آذربایجان و به تبع به حوزه دریای خزر متصل شود.
وی گفت: به عقیده بسیاری از کارشناسان، این دغدغه دلیل اصلی جنگ امسال آذربایجان و ارمنستان به بهانه بازپسگیری منطقه مورد مناقشه قره باغ است، باز شدن کریدور مقری (کریدور آذربایجان به نخجوان از طریق خاک ارمنستان) که سرانجام در توافق صلح قره باغ به تصویب رسید، از ابتدای جنگ، محتوای مذاکرات بین ترکیه و روسیه بود.
ضیائی اضافه کرد: همچنین در طول جنگ تمرکز اصلی ائتلاف آذربایجان، ترکیه و تروریست های اعزامی ترکیه، به پیشروی از جنوب و فراهم کردن بستر احداث کریدور مقری معطوف بود به همین دلیل است که باوجود محاصره استپاناکرت توسط نیروهای آذربایجانی و وجود امکان تصرف آن، پس از قبول مفاد آتش بس، از جمله برقراری کریدور مذکور از سوی ارمنستان، ائتلاف تُرک سراسیمه به ترک مخاصمه رضایت داده و با صرف نظر از فتح استپاناکرت، آن را به نیروهای حافظ صلح روسیه سپرد.
* هشدار حذف مسیر ترانزیتی و قطع درآمد ترانزیتی ایران در مسیر آذربایجان و ترکیه
کارشناس حمل و نقل بینالمللی تصریح کرد: کمترین تبعات این توافق آتش بس و افتتاح کریدور مذکور، قطع درآمدی است که ایران تا کنون از ترانزیت کالا و انرژی میان آذربایجان، منطقه خودمختار نخجوان و ترکیه به دست میآورد؛ تا پیش از این صادرات گاز آذربایجان به ترکیه از طریق خاک ایران انجام میشد و ایران نیز به عنوان حق ترانزیت، ۱۵ درصد از ارزش گاز صادر شده را دریافت میکرد، تبعات بلند مدت این توافق اما تسهیل راه قدرتهای متخاصم ایران و همچنین ترکیه، جهت دور زدن و حذف ایران از مبادلات ترانزیت کالا و انرژی جهانی است، حرکتی که یک سر آن اتصال کنونی ترکیه به نخجوان در پی بخشش مناطق آرارات و قره سو از جانب رضاشاه به ترکیه بود و سر دیگر آن توافق صلح قره باغ در ماه گذشته است.
وی تأکید کرد: در هر صورت نیاز است تا ایران با تمرکز بیشتری منطقه قفقاز جنوبی را تحت رصد خود داشته و با راهبردی فعالتر از گذشته، مانع قربانی شدن منافع ملی کشور در جهت بلندپروازیهای همسایگان شمالی و غربی شود.
منبع: فارس
منبع:https://www.mashreghnews.ir/news/1158277/
کارشناس مسائل اوراسیا مطرح کرد؛
تاثیر جنگ دوم قرهباغ بر ظرفیتهای ژئوپلیتیک ایران در حوزه انتقال انرژی/ انگلیس چه نفعی از جنگ قرهباغ بُرد؟
توافقنامه نه بندی آتش بس که مهمترین بند آن ایجاد کریدور بین منطقه برون گان نخجوان و خاک اصلی جمهوری آذربایجان می باشد، که تبعات منفی ژئوپلیتیکی متعددی علیه ایران ایجاد خواهد کرد.
سرویس جهان مشرق - دکتر احمد کاظمی متخصص حقوق بین الملل عمومی و پژوهشگر ارشد اوراسیا طی یادداشتی، مناقشه قره باغ را از منظر امنیت انرژی مورد بررسی قرار داده و نوشت: جنگ دوم قره باغ بر اساس یک پروژه مشترک میان جمهوری آذربایجان، ترکیه، رژیم صهیونیستی و انگلستان شروع شد و روسیه با هدف پیگیری اهداف کوتاه مدت و بلندمدت و با اشتباه محاسباتی در این فرایند با کشورهای مذکور همراهی و زمینه شکست سنگین جمهوری خودخوانده قره باغ و ارمنستان را در جنگ ۴۴ روزه فراهم ساخت. پیشران اصلی در جنگ نه اراده مستقل جمهوری آذربایجان بلکه اهداف و علایق ژئوپلتیکی بازیگران منطقهای و فرامنطقه ای برای تغییر آرایش سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه می باشد.
اساسا اجماع سازی در میان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دارای منافع متفاوت و متضاد در قفقاز، در جنگ دوم قره باغ، از طریق کارت ایران صورت گرفته است. هدف گذاری اصلی جنگ تهی کردن ظرفیت های ژئوپلیتیکی، فرهنگی و مذهبی و تاریخی ایران در قفقاز بویژه در جمهوری آذربایجان می باشد.
توافقنامه نه بندی آتش بس که مهمترین بند آن ایجاد کریدور بین منطقه برون گان نخجوان و خاک اصلی جمهوری آذربایجان می باشد، که تبعات منفی ژئوپلیتیکی متعددی علیه ایران ایجاد خواهد کرد.
پیش بینی کریدور اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان در واقع اجرای طرح امریکایی گوبل است که با عنوان تبادل ارضی (تبادل ارضی دالان لاچین با دالان زنگزور) پس از جنگ اول قره باغ مطرح شده بود. در جنگ دوم قره باغ هدف ترکیه و جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی اشغال نوار مرزی ۴۲ کیلومتری ایران با ارمنستان بود ولی تحرکات نظامی ایران، باعث شد آنکارا و باکو از این ایده عدول و موضوع معاوضه کریدور ترانزیتی در دستور کار قرار گیرد. اگر چه ماهیت این کریدور هنوز مشخص نیست ولی بنظر می رسد حداقل هدف گذاری جبهه باکو – آنکارا، ایجاد یک کریدور برای تردد شهروندان، ترانزیت کالا و نهایتا عبور خطوط انتقال انرژی و برق می باشد. با توجه به روکیرد ضد ایرانی بازیگران دخیل، انتقال خطوط جدیدانتقال انرژی از کریدور زنگزور باعث حذف ظرفیت های ژئوپلیتیکی ایران در حوزه انتقال انرژی در منطقه خواهد شد که ابعاد آن عبارتند از :
حذف سوآپ گاز ایران به نخجوان در آینده: قرارداد سوآپ گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق ایران، در سال ۲۰۰۴ برای مدت ۲۰ سال میان شرکت ملی صادرات گاز ایران و شرکت سوکار جمهوری آذربایجان منعقد، و در سال ۲۰۰۵ اجرایی شد. تا پیش از تحریمها، متوسط سالیانه در حدود ۳۵۰-۲۵۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی از آذربایجان به ایران برای تامین تقاضای گاز جمهوری خودمختار نخجوان ارسال میشد. ایران گاز تحویلی از آستارای جمهوری آذربایجان را در آن منطقه که به خط لوله سراسری وصل نیست، مصرف و معادل آن را پس از کسر حق ترانزیت از خط لوله گاز سراسری خود به نخجوان سوآپ میکند. حذف وابستگی جمهوری خودمختار نخجوان به گاز، برق و جاده ترانزیتی ایران، در اولویت های راهبردی باکو و آنکارا قرار دارند. بویژه اینکه به ادعای باکو، حق تزانزیت گاز ایران به نخجوان در قیاس با قیمت جهانی، گرانتر است. ایران ۱۵ درصد گاز سوآپی جمهوری آذربایجان را به عنوان حق ترانزیت برداشت میکند، در حالی که به ادعای باکو، در قراردادهای مشابه، کشور ترانزیت کننده فقط پنج درصد گاز را به عنوان حق تزانزیت استفاده میکند.
باکو بارها از ایران درخواست کرده است تا حق ترانزیت گاز را کاهش دهد که مورد موافقت تهران قرار نگرفته است. قبل از جنگ دوم قره باغ و توافقنامه آتش بس و تاکید بر ایجاد کریدور مقری، جولای ۲۰۲۰ (تیر ۱۳۹۹) شرکت دولتی خطوط لوله انتقال گاز ترکیه موسوم به بوتاش مناقصهای را برای ساخت خط لوله انتقال گاز به طول ۸۰ کیلومتر از ایغدیر به نخجوان با ظرفیت ۴ میلیارد متر مکعب گاز (دو برابر نیاز عادی نخجوان) آغاز کرد که برای بهره برداری در سال ۲۰۲۲ برنامه ریزی شده است. گاز خط لوله مذکور نیز قرار بود از گاز انتقالی جمهوری آذربایجان به ترکیه از خط لوله باکو- تفلیس – ارزروم تامین شود اما با ایجاد دالان مقری و احداث خط لوله گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان، نه تنها گاز نخجوان از این مسیر تامین می شود بلکه خط لوله مذکور به ترکیه نیز ادامه خواهد یافت و ظرفیت های صادراتی جمهوری آذربایجان و جایگاه هاب انرژی ترکیه را تقویت می کند. با توجه به اینکه از اعتبار قرار داد سوآپ گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق ایران، تنها ۴ سال باقیمانده است قابل پیش بینی است که با وضعیت فعلی این قرارداد تمدید نخواهد شد و یکی از ظرفیت های ژئوپلیتیکی فعال ایران، از بین خواهد رفت.
حذف خط لوله گاز ایران به ترکیه در آینده: قرارداد خط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه در دوره نخست وزیری مرحوم نجم الدین اربکان امضاء شد. بر اساس قرارداد ۲۵ ساله صادارت گاز ایران به ترکیه که در سال ۱۹۹۶ در سفر اربکان به تهران امضاء شد، مقرر شد روزانه ۳۰ میلیون متر مکعب گاز ایران به ترکها فروخته شود. از اعتبار این قرار داد مدت زیادی باقی نمانده است. با احداث خط لوله جدید گاز جمهوری آذربایجان به ترکیه از طریق جنوب ارمنستان و نخجوان، این خط لوله نیز اهمیت خود را از دست خواهد داد. در دو دهه اخیر، به دلیل اختلاف دو کشور بر سر قیمت گاز ارسالی، تهران و آنکارا دو بار به داوری بین المللی مراجعه کردند که هر دوبار ترکیه بارنده بوده است.
ترکها مدعی بودند قیمت هر ۱۰۰۰ متر مکعب گاز وارداتی از ایران ۴۹۰ دلار برای شان تمام می شود در صورتی که واردات گاز از جمهوری آذربایجان به ازای هر هزار متر مکعب ۳۳۵ دلار برایشان هزینه دارد و برای همین میزان گاز به روسیه ۴۲۵ دلار می پردازند حال آنکه میزان گاز دریافتی ترکیه از روسیه بیشتر است. بهانه های تراشی ترکیه در مورد قیمت گاز انتقالی (علیرغم پیروزی ایران در رای داوری بین المللی)، ادعای عدم پایبندی تهران به تعهداتش و تعلل سه ماهه آن در تعمیر خط لوله مذکور پس از انفجار در مارس ۲۰۲۰ (۱۲ فروردین ۹۹) همگی نشان می دهد که ترکیه با اطمینان از تامین گاز از روسیه و جمهوری آذربایجان، به عمر خط لوله ایران پایان خواهد داد یا آن را بی اهمیت خواهد ساخت. همانطوریکه پس از تاسیس خط لوله باکو _ تفلیس – جیحان، جایگاه خط لوله روسی انتقال نفت باکو _نووروسیسک تضعیف شد. انتقال نفت از این خط لوله بحدی اندک بود که روسیه در مقاطعی به باکو هشدار داد.
با توجه به تضمین انتقال ارزان قیمت گاز از سوی جمهوری آذربایجان به باصطلاح برادر بزرگتر (ترکیه)، با احداث خط لوله گاز از جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق دالان جنوب ارمنستان (دالان زنگزور یا مقری)، ترکیه در آینده دریافت گاز از ایران را متوقف یا بشدت کاهش خواهد داد. ضمن اینکه طرح ایران برای انتقال گاز به اروپا از مسیر ترکیه و بمنظور انتقال گاز فازهای جدید پارس جنوبی، با موانع بیشتری مواجه خواهد شد.
عدم احیاء و حذف سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه از مسیر ایران: براساس قرارداد منعقده میان ایران و ترکمنستان، ایران سالانه ۸ میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان را به ترکیه منتقل می کرد اما بهدنبال ادعای طلب ۱.۸ میلیارد دلاری شرکت ترکمن گاز از شرکت ملی گاز ایران بابت صادرات گاز در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷، و تشدید اختلافات ناشی از آن، نهایتا انتقال گاز ترکمنستان از سال ۱۳۹۶ ( ۲۰۱۷) از سوی ترکمنستان قطع شد و حمیدرضا عراقی، معاون وقت وزیر نفت ایران نیز اعلام کرد که تهران علاقه ای به سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه ندارد چرا که ترکمنستان رقیب ایران در تامین گاز ترکیه است اما برای سوآپ گاز ترکمنستان به ارمنستان و جمهوری آذربایجان مشکلی ندارد. در دی ماه ۱۳۸۶ و در اوج سرما که بیش از ۲۰ استان کشور با افت شدید دمای هوا مواجه بود، «ترکمن گاز» با سواستفاده از فرصت و مغایر با قرارداد منعقده، اعلام کرد قیمت گاز صادراتی خود را به ایران ۹ برابر بالا برده و از ۴۰ دلار به ازای هر هزار مترمکعب به ۳۶۰ دلار افزایش می دهد که مورد پذیرش دولت وقت قرار گرفت اما بعدا ایران با رد موضوع خواهان ارجاع آن به داوری بین المللی شد. با ایجاد دالان مقری، و انتقال گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان و ترکیه، سوآپ گاز ترکمنستان نه تنها به ترکیه بلکه احتمال آن به ارمنستان نیز از بین خواهد رفت و از ظرفیت ژئوپلیتیکی ایران در این خصوص نیز کاسته خواهد شد.
تضعیف یا حذف خط لوله گاز ایران به ارمنستان : در اردیبهشت ۱۳۸۳ ایران و ارمنستان یک قرارداد تهاتر گاز و برق امضا کردند، مدت این قرارداد ۲۰ ساله است. بخش اول خط لوله گاز صادراتی ایران به ارمنستان ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با حضور محمود احمدینژاد و روبرت کوچاریان روسای جمهور دو کشور انجام شد. آخرین مرحله از طرح انتقال گاز ایران – ارمنستان نیز ۱۲ آذر ۱۳۸۷ با اتصال خط لوله انتقال گاز ایران به خط لوله سراسری ارمنستان در منطقه کاجاران این کشور، پایان یافت. ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ صادرات گاز ایران به ارمنستان در مرز نوردوز آغاز شد. ظرفیت انتقال گاز از خط لوله ایران به ارمنستان به قطر۳۰ اینچ و به طول ۱۱۳ کیلومتر (حد فاصل تبریز تا مرز ارمنستان)، سالانه ۲.۵ میلیارد متر مکعب است.
پیش از این الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، بارها اعلام کرده بود که ارمنستان در صورت پذیرش صلح در قره باغ می تواند از مزایای ترانزیت و انتقال انرژی و طرح های حمل و نقلی منطقه بهره مند شود. بدیهی است که وابستگی گاز ارمنستان به جمهوری آذربایجان تضمینی برای حفظ برتری باکو در قره باغ و نیز تضمینی برای استقبال ارمنستان از عبور خطوط انتقال انرژی به نخجوان از طریق کریدور مقری است. بنابراین آمادگی جمهوری آذربایجان برای تامین گاز ارمنستان با مبالغی کمتر از گاز انتقالی ایران در آینده و بویژه با پایان قرارداد ۲۰ ساله ایران و ارمنستان محتمل است. ضمن اینکه این روند ایده سوآپ گاز ترکمنستان از مسیر ایران به ارمنستان که قبلا میان سه کشور ترکمنستان، ایران و ارمنستان مطرح شده است را از بین می برد.
احیای طرح امریکایی ترانس خزر: طرح ترانس خزر که در سال ۱۹۹۹ میان روسای جمهوری آذربایجان، گرجستان، ترکیه و ترکمنستان و با حضور رئیس جمهور امریکا در حاشیه اجلاس سازمان امنیت و همکاری (توسعه) اروپا در استانبول امضاء شد، قراربود، گاز ترکمنستان را از بستر دریای خزر و از طریق جمهوری آذربایجان و گرجستان به ترکیه منتقل کند. این طرح با دو مانع مهم روبرو بود که منجر به اعلام شکست رسمی آن در سال ۲۰۰۱ از سوی عشق آباد شد. این دو مانع عبارت بودند از: اول، چالش های حقوقی برای احداث خط لوله از بستر دریای خزر و دوم، مسیر طولانی به دلیل دور زدن ارمنستان و عبور از گرجستان. مانع اول با اشتباه راهبردی ایران در امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در اوت ۲۰۱۸ تا حدود زیادی مرتفع شد. در واقع اتصال خط جغرافیایی پان ترکیسم قبل از اینکه با توافقنامه آتش بس مسکو و توافق بر کریدور مقری یا زنگزور صورت بگیرد، از طریق موافقت ایران و روسیه با احداث خط لوله از بستر خزر در چارچوب مواد ١١، ١٢ و ١٤ کنوانسیون رژیم حقوقی خزر، صورت گرفته است. مانع دوم طرح ترانس خزر نیز با احداث دالان مقری (زنگروز) برطرف می شود و زمینه برای احیای این طرح امریکایی فراهم می شود. این موضوع از دوجهت برای امریکا و انگلیس اهمیت دارد: اول اینکه از میزان وابستگی ترکمنستان به روسیه، چین و ایران برای انتقال گاز کاسته می شود.
در حال حاصر صادرات گاز ترکمنستان به روسیه اگرچه، به کمتر از ده میلیاد متر مکعب کاهش یافته است اما به چین سالانه ۳۵ میلیارد متر مکعب از طریق خطوط لوله آسیای مرکزی چین، منتقل میکند. دوم اینکه، جمهوری آذربایجان و حوزه شاهدنیز به تنهایی نمی تواند گاز ترکیه و اروپا را تامین کند. باکو جهت عمل به تعهدات در پروژه تاناپ به ۴ میلیارد مترمکعب گاز تا سال ۲۰۲۳ نیاز پیدا خواهد کرد و ترکیه نیز تمایل به ترانزیت گاز بیشتری از منطقه به اروپا را دارد. چنانچه تانر یلدیز، وزیر وقت انرژی ترکیه در سپتامبر سال ۲۰۱۲ اعلام نمود که دولت ترکیه از مسیر خط لوله ترانس خزر، از ترکمنستان گاز خریداری خواهد کرد.
به همین دلیل علیرغم تداوم موانع، در ۷ نوامبر ۲۰۱۴ موافقتنامه ای بین شرکت دولتی ترکمن گاز ترکمنستان و شرکت خصوصی آتاگاز ترکیه برای خرید و فروش گاز ترکمنستان به خط لوله تاناپ در حضور رجب طیب اردوغان و قربانقلی بردی محمد اف، روسای جمهور ترکیه و ترکمنستان به امضاء رسید. بر اساس این توافقنامه، ترکمنستان متعهد شد که بخشی از گاز مورد نیاز پروژه خط لوله انتقال گاز ترانس آناتولی (تاناپ) را تامین کند اما تحقق این موافقتنامه جدید از مسیر ایران به دلیل اینکه ترکمنستان رقیب خود در انتقال گاز به ترکیه می داند ممکن نبود و از مسیر دریای خزر و گرجستان نیز به دلیل امضاء نشدن کنوانسیون رژیم حقوقی خزر و طولانی بودن مسیر گرجستان، ناممکن بود اما اکنون با امضای رژیم حقوقی خزر و پیش بینی کریدور مقری در توافقنامه آتش بس قره باغ در مسکو، این موانع از بین رفته است. احیای طرح ترانس خزر چشم انداز حضور ایران در معادلات انرژی منطقه و انتقال گاز ایران به اروپا را از بین می برد.
تشدید موانع احداث خط لوله گاز ایران به اروپا : پیش از این بارها اعلام شده است که جمهوری آذربایجان به تنهایی توان تامین گاز خط لوله نابوکو (خط لوله خزر تا اتریش) و همچنین سه خط لوله گاز منطقه قفقاز جنوبی و ترکیه یعنی (باکو- تفلیس- ارزروم)، ترانس آناتولی (تاناپ) و لوله ترانس آدریاتیک (تاپ) که در مجموع از آن به عنوان «کریدور جنوبی انتقال انرژی اروپا» یاد می شود، ندارد.
میزان صادرات گاز به اروپا طبق آنچه در چارچوب این خطوط تعریف شده است، سالانه ۳۱ میلیارد متر مکعب گاز باشد که بدون ایران تامین گاز توسط باکو میسر نبود اما با رفع موانع احداث خطوط لوله از بستر دریای خزر و کوتاه شدن مسیر به دلیل کریدور مقری، در صورتیکه گاز ترکمنستان از بندر ترکمن باشی و گاز قزاقستان از بندر آکتائو به بندر باکو منتقل شود، نیاز به گاز ایران منتفی یا تضعیف خواهد شد.
بر خلاف نگاه سنتی، نکته مهمی که در این خصوص ایران باید در نظر بگیرد عدم مخالفت روسیه با این طرحهاست. فدراسیون روسیه به دلیل مشارکت در دو طرح انتقال خط گاز از بستر دریای سیاه (خط لوله گازی ترک استریم) و بستر دریای آدریاتیک (جریان شمالی ۲) دیگر همانند گذشته و همسو با ایران، رعایت ملاحظات زیست محیطی را در مخالفت با طرح ترانس خزر از بستر خزر مطرح نمی نماید، و بهمین دلیل نیز مسکو با مواد مذکور در کنوانسیون رژیم حقوقی مخالفت نکرد. در طرح اولیه نابوکو مشارکت عراق، ایران و حتی مصر به عنوان تأمینکنندگان گاز این خط لوله در نظر گرفته شدهاند، اما با تغییر معادلات انرژی، امکان مشارکت ایران در این خط لوله بیش از هر زمان دیگر ضعیف تر شده است.
نتیجه:
با توجه به مجموع مسایل اشاره شده اکنون می توان گفت که چرا روباه پیر انگلیس و شرکت بریتیش پترولیوم که اکنون دولت سایه در جمهوری آذربایجان محسوب می شود، از اتصال جغرافیایی پان ترکیسم حمایت می کند. از دیدگاه انگلستان و شرکت نفتی استعماری بریتیش پترولیوم که مهمترین نقش را در معادلات انرژی قفقاز دارد، اتصال خط پان ترکیسم، می تواند صرفه اقتصادی پروژه های انتقال انرژی حوزه خزر را پررنگ و ظرفیت های ژئوپلیتیک ایران را حذف کند.
از اینرو جای تعجب نیست که در مراسم افتتاح خط لوله باکو – تفلیس - جیحان در سال ۲۰۰۶ در باکو که با حضور لُرد براوان رئیس بی پی و روسای جمهوری وقت گرجستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان و رجب طیب اردوغان نخست وزیر وقت ترکیه برگزار شد، نقشه ای توسط آنها نمایش داده شد که در آن مرز ایران با ارمنستان کاملا قطع و کریدور جغرافیایی پان ترکیسم نمایش داده شده بود. کریدوری که پایه اول آن با خیانت رضا شاه در واگذاری قره سو به ترکیه در سال ۱۳۰۲ و فراهم کردن اتصال ترکیه به نخجوان بنیان نهاده شد. انگلستان همسو با امریکا معتقد است که برای مهار چین، روسیه و ایران در دهه های آینده، تقویت ایده توران بزرگ یا پان ترکیسم منطبق بر دیدگاه های تئوریسین های یهودی نظیر آرمینیوس وامبری، ابزار بسیار موثر و تاثیر گذاری است.
منبع:https://www.mashreghnews.ir/news/1144571/
آیا چین ایران را دور زده است؟
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مرکز مطالعات پژواک خرد معاصر درباره مسیر ترانزیتی چین و ترکیه نوشت: این مسیر ترانزیتی هرچند مهم است، اما اهمیت یک مسیر که با این هزینه و دردسر باشد، اساسا آن چندان اهمیت ندارد که بخواهیم بگویم "چین ایران را دور زده است" یا اینکه "کاملا مزیتهای ترانزیتی ما به مخاطره جدی افتاده است". در مورد این موضوع چند نکته به ذهنم می رسد:
اول اینکه بخواهیم یا نخواهیم این کریدور ترانزیتی مقطعی است، هرچند در مقطع فعلی گریز ناپذیر است. صرفه اقتصادی و ملاحظات فنی آن از وزن مسیر کشور ما کمتر است.
دوم اینکه ابتکار این مسیر هم با ترکیه است و چینیها از هر طرح توسعه ای زیرساختی و گره گشا استقبال می کنند و این موضوع را هم در کنار آن بگذارید.
سوم اینکه از این مدل راه های ترانزیتی ایران و چین هم دارند، که اگر بهتر نباشد، بدتر هم نیست و خیلی هم فعال تر است و در مقطع فعلی به کشور ما خیلی کمک هم می کند. مسیر فعلی ما کریدور چین، قزاقستان و ایران و نزدیک به دو سال قدمت دارد. مسیر ریلی از ارومچی چین به بندر اوکتائو قزاقستان می رسد و از آنجا با کشتی به بندر کاسپین وارد می شود.
منبع:https://www.mashreghnews.ir/news/1158777/