مطالعات اوراسیا، خاورمیانه،mart 2021
فوری :
معترضین ارمنی در پایتخت ارمنستان وارد ساختمان دولت شدند. (ساختمانی که دفتر نخست وزیر پاشینیان در آن واقع شده است)
احتمال کودتا قوت گرفته است. مخالفان در محل ورودی سایر ساختمان های دولتی در حال برپایی چادر می باشند.
برای تحلیل های بعدی با ما باشید
https://t.me/urasmid
ارمنستان نای کودتا ندارد...
بدون شرح و تحلیل
https://t.me/urasmid
اشاره روبرت کوچاریان به جنگ سوم قره باغ
دومین رییس جمهور ارمنستان با اشاره به جنگ ۴۴ روزه قره باغ اعلام کرد:
"آذربایجان فکر میکند که مسعله قره باغ را حل کرده است، اگر یکی از طرفین از نتیجه جنگ راضی نباشد این بدین معناست که جنگ ادامه خواهد داشت، در صورت مهیا شدن شرایط ژعوپلتیک مساعد, این جنگ صورت خواهد گرفت"
https://t.me/urasmid
موشکهای اسکندر روسی و جنگ ۴۴ روزه قره باغ (مهم)
بازتاب ها و بازخورد جنگ ۴۴ روزه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و قبول شکست از سوی ارمنستان همچنان در این کشور ادامه دارد. در یک مشاجره سیاسی میان نیکول پاشینیان و سارکسیان، گروه های مخالف نخست وزیر پاشینیان با طعنه از او پرسیدند که چرا در جنگ قره باغ و در حالتی که ارمنستان شکست خود را به چشم می دید از موشکهای اسکندر روسی استفاده نکرد، پاشینیان نیز در پاسخ گفته بود که در واقع استفاده شد اما تنها ۱۰ درصد از این موشک ها عمل کرد. این مشاجره سیاسی بازتاب گسترده ای در روسیه داشت به گونهای که پس از فشار فزاینده بر روی پاشینیان، وی مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شد.
تحلیل:
بدون شک موشکهای اسکندر یکی از مهمترین عناصر تهاجمی و در عین حال بازدارنده دکترین نظامی روسیه می باشد. به گونهای که در بحبوحه بحران پدافند موشکی ناتو در لهستان، روسیه نیز تهدید کرده بود که موشکهای اسکندر را در مرزهای ناتو مستقر می کند. این موشک ها که تحقیق و توسعه آنها به سال ۱۹۹۹ باز میگردد به طور رسمی در سال ۲۰۰۶ وارد ارتش روسیه شد و در سال ۲۰۰۸ به صورت موفقیت آمیز در جنگ گرجستان به کار گرفته شد. بدون شک حضور چنین موشکهای راهبردی می تواند (می توانست) موازنه قدرت را علیه هر رقیبی برهم بزند. نسخه صادراتی این موشک که ارمنستان نیز از آن بهره میبرد دارای برد بیش از ۲۸۰ کیلومتر، کلاهک جنگی ۴۸۰ کیلوگرمی و سرعت ۶ ماخ ( ۶ برابر سرعت صوت) می باشد و برای اولین بار در رژه نظامی سال ۲۰۱۶ در پایتخت ارمنستان به نمایش گذاشته شد.
درباره بکارگیری و یا عدم به کارگیری این موشک ها در جنگ دوم قره باغ دو سناریو وجود دارد که هنوز هیچکدام به قطعیت نرسیده است اما نکات مهمی برای مطالعه دارد.
الف:
عمر نگهداری مخزنی این موشک ها بسیار کوتاه بوده و کمی بیش از ۱۰ سال می باشد. مطابق سناریو اول این موشک ها که ادعا می شود از سوی روسیه به ارمنستان اعطا شده بودند عمر غیر فعال خود ( حضور در انبار) را طی کرده قابلیت انفجاری خود را از دست داده بودند. طرح چنین ادعایی واکنش سخت مقامات نظامی و سیاسی روسیه را در پی داشت. همچنین مطابق این سناریو، ارمنستان از این موشک ها استفاده کرده اما موفق عمل نکرده اند.
ب:
مطابق سناریوی دوم که محتمل تر نیز به نظر می رسد، ارتش ارمنستان به تعداد زیاد از این موشک ها استفاده کرده و نقاط استراتژیک را در عمق خاک جمهوری آذربایجان هدف قرار داده است، اما سیستم پدافند موشکی باراک ۸ ساخت اسرائیل توانسته است همگی را به راحتی مهار کند. این سیستم در سال ۲۰۱۶ طی قراردادی میان جمهوری آذربایجان و اسرائیل به ارتش آذربایجان تحویل داده شده است و کارایی بسیار چشمگیری در عرصه عملیاتی دارد. گفته میشود جمهوری آذربایجان در حال مذاکره با اسرائیل برای خرید پدافند پیشرفته گنبد آهنین نیز میباشد. همچنین سامانه پدافندی برد متوسط حصار نیز گفته میشود که به صورت فعال در آذربایجان حضور دارد.
https://t.me/urasmid
تضاد منافع و سیاست خارجی
(مطالعه موردی سیاست خارجی ایران در تحولات قفقاز)
درباره ماهیت و نحوه مدیریت سیاست خارجی رویکردهای متفاوتی وجود دارد. برخی از اندیشمندان سیاست خارجی را دنباله و برآیند تحولات سیاست داخلی کشورها میدانند، برخی دیگر از اندیشمندان نیز سیاست خارجی را مستقل از تحولات داخلی کشورها و برآیند تحولات بین المللی می دانند. نحوه کنشگری و تدوین سیاست خارجی ایران در تنازع قفقاز با تردیدها و بحرانهای عدیده ای روبه رو بود، به گونه ای که نحوه مداخله یا عدم مداخله ایران در جنگ دو همسایه شمالی مباحث فراوانی را به میان آورد. در تدوین سیاست خارجی ایران علیرغم حضور گروههای ذینفع متفاوت، با کمی جرح و تعدیل می توان ۲ رویکرد متفاوت را نام برد: ایران گرایی و اسلام گرایی. در این نوشته به مواضع رویکرد ایرانگرایی خواهیم پرداخت.
رویکرد ایران گرایی و تحولات قفقاز
رویکرد ایران گرایی که با نامهای مختلف باستان گرایی و ایرانشهری نیز شناخته میشود، یکی از پیوستگی های سیاست خارجی و منافع ملی ایران در دوران گذر از حکومت پهلوی به حکومت جمهوری اسلامی می باشد. مطابق این رویکرد، اسلام گرایی به عنوان یک آنتی تز برای پروسه ملت سازی در ایران و همچنین عاملی تعیین کننده در عدم مدرن شدن ایران معرفی می شود. این تفکر در دوره پهلوی اول شالود ریزی شد در دوره پهلوی دوم به اوج رسید و بر اساس این رویکرد اقوام غیر ایرانیک مانند ترک ها و اعراب به عنوان "دیگری"و در قالب اقوام تهاجم و ناهمخوان با ایده ایرانگرایی شناخته می شوند. این دیدگاه در جنگ قره باغ نیز یکی از مهمترین عناصر گفتمان ساز بود. مطابق این دیدگاه، برای جلوگیری از گسترش نفوذ ترک گرایی در قفقاز و اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه، حمایت ایران از ارمنستان در قالب اتحاد با روسیه از ملزومات سیاست خارجی تلقی می شد.
در این راستا، گفتمان ایرانشهری با به میان آوردن مفاهیمی مانند «حضور تکفیریها و تروریستها در قفقاز، نفوذ گفتمان سنی گرایی و غلبه بر تشیع در قفقاز و همچنین برجسته کردن همکاری جمهوری آذربایجان با اسرائیل» در پی به حاشیه راندن گفتمان اسلامی و همچنین حس ناسیونالیستی مردم شمال غرب ایران بود. به دلیل عدم جابجایی توازن استراتژیک قدرت در قفقاز و حضور گفتمان هژمونی روسی در منطقه، سیاست خارجی ایران تابع ایده ایرانشهری ها بود، چرا که مطابق این دیدگاه دیر یا زود روسیه وارد میدان شده و مانع از ایجاد هرگونه تحول جدی در وضعیت حقوقی و ژئوپلیتیک منطقه می شد و حمایت ترکیه نیز به حمایت های معنوی و رسانهای محدود می شد. همچنین هر گونه قدرت گیری جمهوری آذربایجان در منطقه و غلبه بر حس سرخوردگی چند دهه اخیر با شالوده گفتمان ایرانشهری در تضاد می باشد چراکه مدافعان این گفتمان حتی از آوردن نام آذربایجان نیز اکراه داشته و با کلماتی مانند جمهوری باکو و جمهوری آران از آن یاد میکنند.
اما در هفتههای متعاقب جنگ ۴۴ روزه و با گسترش پیشرویهای ارتش جمهوری آذربایجان، گفتمان ایرانشهری به ناچار به حاشیه رانده شد. در این راستا میتوان به سه دلیل اصلی اشاره کرد
الف:
ایجاد موازنه وحشت بین روسیه و اتحاد ترکیه و پاکستان و متعاقب آن عدم تمایل روسیه به مداخله مستقیم در جنگ
ب: حساسیت مردمی آذربایجانی های ایران در سایه گسترش تکنولوژی های رسانه ای و شروع اعتراضات مردمی علیه حمایت ایران از ارمنستان
ج: القای حمایت ایران از یک دولت غیر مسلمان و همراهی با آن در اشغال سرزمینی خاک جهان اسلام ( تقریباً تمامی کشورهای جهان اسلام به صورت رسمی و غیر رسمی حمایت خود را از جمهوری آذربایجان اعلام کردند)
https://t.me/urasmid
فعالیت های مشکوک نظامی آمریکا در یونان
ایالات متحده آمریکا خود را برای یکی از بزرگترین رزمایش های خود در جهان آماده می کند. این رزمایش که در محدوده شرق مدیترانه و دریای اژه انجام خواهد پذیرفت مورد توجه بسیاری از پژوهشگران مسائل بینالمللی قرار گرفته است. به لحاظ حجم تجهیزات نظامی و تعداد پرسنل دعوت شده به رزمایش می توان آن را سر آغاز یک تغییر بزرگ در ژعوپلتیک منطقه مذکور نامید.
تحلیل:
نام این رزمایش موسوم به یورو دفندر (مدافع اروپا) خود نیز مورد بررسی بسیاری قرار گرفته است. آمریکا از هم اکنون هزار و ۸۰۰ خودروی زرهی،۲۰ هزار پرسنل نظامی، ۱۱۰ هلیکوپتر بلک هاوک ۲۵ هلیکوپتر تهاجمی آپاچی را به منطقه ساحلی الکساندرپول یونان ارسال کرده است. درباره تعداد جنگنده های احتمالی اطلاعات دقیقی در دسترس نمی باشد.
صاحب نظران بر این باورند که این تجمع نیروی در این منطقه بسیار استراتژیک ( نقطه ورود به تنگه های استراتژیک ترکیه) می تواند نشان از دو سناریو مجزا و یا ترکیبی از هر دو باشد
الف. محدود کردن روسیه
با سر کار آمدن جو بایدن روابط کاخ سفید و پنتاگون مستحکم تر شده و انتظار می رود در آینده نزدیک نیز نظامیگری آمریکا در مناطق حساس جهان تقویت شود. اگرچه که این منطقه فاصله بسیار زیادی با روسیه و منافع آن دارد اما برخی از تحلیلگران بر این باورند که آمریکا به همراه ناتو و ترکیه خواهان اعمال نفوذ در دریای سیاه بوده و تسلط بر ورودی تنگه های استراتژیک ترکیه برای آمریکا امری اجتناب ناپذیر می باشد. مطابق این سناریو آمریکا و ترکیه در صدد تغییرات قانونی درباره وضعیت حقوقی تنگه های ترکیه و به تبع آن در دریای سیاه می باشند. مطابق قراردادهای امضا شده مابین ترکیه و اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای حوزه دریای سیاه، کشورهای خارج از ساحل دریای سیاه نمی توانند در این دریا حضور نظامی داشته باشند و حضور هرگونه کشتی خارجی نباید متجاوز از ۲۱ روز باشد. ترکیه وضعیت حقوقی تنگه ها را اگرچه که پذیرفته است اما پس از بارزتر شدن رقابت میان ترکیه و روسیه، ترکیه به دنبال امتیازگیری از روسیه با قطع شریان اقتصادی می باشد چراکه حضور روسیه در دریای مدیترانه و سواحل سوریه و همچنین لیبی به تنگه های استانبول بستگی دارد و هرگونه تغییر در وضعیت حقوقی این تنگه ها می تواند ضربه بزرگی به منافع روسیه زده و این کشور را به شرق دریای سیاه محدود کند.
ب. محدود کردن ترکیه
با توجه به حضور گسترده نظامی ترکیه در لیبی و سوریه و همچنین تضاد منافع این کشور با بسیاری از کشورهای اروپایی مانند یونان و اتحادیه اروپا،برخی از تحلیلگران بر این باورند که چنین تجمع نظامی گسترده در سواحل یونان آن هم به فاصله تنها ۳۰ کیلومتر از مرزهای ترکیه پیامی برای این کشور نیز میباشد. با تشدید تنش ها میان ترکیه و یونان، بسیاری از کشورهای تمدن غرب مانند فرانسه به حمایت از یونان برخاسته و در این میان، آمریکا را می توان مهمترین حامی یونان نیز تلقی کرد. اگرچه که به دلیل مفاد پیمان نظامی ناتو و آمریکا تاکنون توانسته است موازنه نسبتاً معقولی میان ترکیه و یونان برقرار کند، تحولات اخیر شرق مدیترانه و عزم ترکیه برای حضور نظامی در منطقه مذکور، آمریکا را بر آن داشته است که حمایت خود از یونان را جدی تر پیش بگیرد.
بهره سخن:
اگرچه که تغییر اساسی در آرایش نظامی ناتو و آمریکا در شرق اروپا و جابجایی بسیاری از نیروها از کشورهای مانند آلمان رامی توان موضوعی علیه روسیه و در راستای محدود کردن این کشور تعبیر کرد اما استراتژیست های ترکیه نیز چنین حضوری را امری علیه امنیت ملی خود تلقی می کنند.
https://t.me/urasmid
کنکاشی به تنش های اخیر ترکیه و ایران
تحلیل :
علیرغم وجود نقاط گسست و تنش در روابط ایران و ترکیه در طول تاریخ روابط دو کشور، میتوان نوع رابطه این دو کشور را در بازه دوستی و رقابت تفسیر کرد. اما وقایع اخیر به ویژه پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ از سوی آمریکا را میتوان نقطه عطف رقابت های دو کشور نامید. در سال ۲۰۰۶ و در پی تشکیل دولت ملی عراق، ایران توانست با سر و کار آوردن نیروهای وابسته خود ترکیه را در میدان رقابت عراق کنار بزند. در تداوم این امر نیز، پس از بهار عربی و مواضع تماماً متضاد دو کشور بر سر سوریه، تنش ها به سوی دشمنی کشانده شده است. به گونه ای که ایران فعالیت های ترکیه در خاورمیانه را علیه امنیت ملی خود تلقی می کنند و ترکیه نیز اقدامات ایران را به همان شکل تفسیر می کند. در نوشته زیر به ریشه این تنازع خواهیم پرداخت.
دولت آمریکا برای بقای هژمونی و ابرقدرتی خود در دوران پس از جنگ جهانی دوم تفاسیر متعددی از تعبیر دشمن داشته است. در دوران جنگ سرد روس ها و در دوران پس از انحلال شوروی مبارزه با تروریسم و مهار اسلام گرایی سرفصل اندیشه دشمن شناختی آمریکا بود. اما با خیزش چین که ضریبی از قدرت جمعیتی، تکنولوژیک، نظامی و اقتصادی این کشور میباشد، این کشور به رقیب اصلی آمریکا در ملاحظات قدرت در جهان شده است. آمریکا در پی آن است که به همراه متحدین منطقه خود در آسیا به مهار چین بپردازد. در این راستا استراتژی تعیین شده از سوی اوباما از سوی ترامپ نیز تداوم یافت و دولت بایدن علاوه بر سبک سنگین کردن وضعیت آمریکا در منطقه خاورمیانه به ناچار وزن هژمونیک آمریکا را صرف مهارت چین خواهد کرد.
در خلاء قدرت ایجاد شده پس از پس کشیدن نیروهای آمریکایی از منطقه رقابت ۲ بازمانده قدرتهای تاریخی منطقه یعنی ترکیه و ایران شدت یافته است.
از یک سو ایران با تقویت گفتمان ژئوپلیتیک شیعه توانسته است با ایجاد حلقه وصل میان عراق، سوریه و لبنان جای پای نسبتا گسترده ای در خاورمیانه مرکزی برای خود باز کند. این بسط نفوذ که با مهار و تقابل با اسرائیل نیز گفتمان سازی میشود از سوی سایر کشورهای منطقه از جمله اعراب سنی و ترکیه به گونه دیگری تعبیر می شود. با بسط گفتمان ژئوپلیتیک شیعه، جهان سنی عملاً ارتباط سرزمینی خود را از دست داده است. ترکیه بر این باور است که حضور ایران در سوریه نه تنها باعث تقویت رقیب منطقه این کشور شده است بلکه تاثیر مستقیمی بر دولت گرایی ترکیه نیز دارد و ترکیه حجم عظیم آوارگان سوری را متاثر از حضور ایران و روسیه در سوریه می بیند.
در مقابل نیز ترکیه با ابر گفتمان تاریخی خود وارد کارزار شده است و دو مقوله ترک گرایی و سنی گرایی را به پیش می برد. در این حین، اقدامات ترکیه در منطقه نیز از سوی ایران به عنوان چالش های امنیتی برای انزوای ایران تلقی می شود. ترکیه با دخالت مستقیم در جنگ قره باغ نه تنها توانست جای پای خود را در منطقه قفقاز مستحکمتر کند بلکه طبق برنامهای هدفمند توانست در منطقه حیاتی ایران گفتمان "شیعی_ آذری" را کمرنگ تر کرده و گفتمان ترکی- اسلامی را جایگزین آن کند، امری که ارتباط تهدیدوار و مستقیمی با برنامه های پروسه ملت سازی ایران دارد. پس از جنگ ۴۴ روزه قره باغ می توان گفت که تاثیرگذاری ایران در تحولات قفقاز به میزان قابل توجهی کاهش یافته و حتی نزدیک به صفر شده است. همچنین به عنوان بخشی از پروژه رقابت منطقه ای، ترکیه بر آن است که از مناطق ترک نشین ایران به عنوان یک آنتی تز برای گسترش سیاسی نظامی ایران در خاورمیانه استفاده کند. در این راستا ترکیه نه تنها ایران را حامی گروه تروریستی پ ک ک معرفی می کند بلکه منطقه شمال غرب ایران را نیز تحت گفتمان آذربایجان جنوبی مطرح کرده و به نفوذ خود در منطقه مذکور می افزاید، امری که برآیند مستقیم جنگ ۴۴ روزه و اتحاد جمهوری آذربایجان و ترکیه می باشد.
https://t.me/urasmid
گویند که روزی خری بود که دل خوشی از صاحبش نداشت و برایش آرزوی مرگ میکرد اما نتیجه ای نمی گرفت.
روزی خر قصه ما با صاحبش از جلوی دکانی رد می شدند که چشم خر به سبزیجات تازه افتاد، به سبزی ها زبان دراز کرد اما صاحب دکان مانع شد. صاحب مغازه با چوب بلندش محکم بر سر خر زد و به صاحب خر فحش داد.
این ماجرا جرقه ای در دل غم زده خر روشن کرد و با خود گفت یافتم آنچه را که می جستم ! پس از این من زیان کاری میکنم تا صاحبم عذاب بکشد، عیب ندارد چند تا چوب هم میخورم، من که ذاتا هر روز کتک می خورم.
این ماجرا ادامه داشت تا این که صاحب خر مجبور شد خر را به تجارت خارج از شهر بفرستد چون دیگر کارهایش قابل تحمل نبود. بار بزرگی بر دوش خر گذاشتند تا به شهر دیگری ببرد. در میانه راه خر با خود گفت حتما این بار مهم است که به شهر دیگر می برند، فهمیدم چه کار کنم، انتقامی از صاحبم می گیرم که از درد بنالد.
از کنار دره ای بزرگ رد می شدند که خر ناگهان خود را به پایین دره انداخت تا به خیال خود صاحبش را بیچاره کند.
این ماجرای خاورمیانه است.
بسیاری از گروهها و افراد درک روشنی از منافع خود ندارند و "به اصطلاح سیاستشان" را نه بر پایه منافع خود بلکه بر پایه عنادورزی از دیگران طراحی می کنند. با مغز کوچکشان وارد بازی های بزرگ می شوند و انتظار نتایج بزرگ دارند، اما اینگونه نیست چرا که قرن هاست اینگونه نبوده...
https://t.me/urasmid
آمارهای تکاندهنده از سوریه
مرکز دیدبان حقوق بشر سوریه ( مرکز لندن) با همکاری کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل گزارشی آماری از وضعیت سوریه پس از آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ ارائه داده است که مطالعه آن خالی از لطف نمی باشد.
مطابق این گزارش بیش از ۵.۶ میلیون نفر از شهروندان سوریه خاک این کشور را ترک کرده و در کشورهایی مانند ترکیه لبنان و اردن پناهنده شده اند. بیش از یک میلیون کودک سوری در این پناهگاه ها به دنیا آمده است.
بیش از ۶.۷ میلیون نفر از شهروندان سوریه به دلیل جنگ داخلی این کشور در در داخل خاک سوریه از محل زندگی خود جابجا شده اند.
هم اکنون بیش از ۱۳.۴ میلیون نفر از شهروندان سوریه به کمک های انسان دوستانه نیاز دارند
بیش از یکصد هزار نفر از شهروندان این کشور در زندان و به دلیل اعمال شکنجه جان خود را از دست دادهاند
بیش از ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان سوریه طی جنگ داخلی مفقود شده اند
از سال ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۳۲ بار از سلاحهای شیمیایی استفاده شده است
بیش از ۲.۹ میلیون نفر در مناطق تحت کنترل مخالفین دولت اسد زندگی می کنند.
بیش از ۲.۶ میلیون نفر در مناطق تحت کنترل کردها در شمال شرق این کشور زندگی میکنند
بیش از ۱.۳ میلیون نفر در مناطق نزدیک به مرز ترکیه و تحت نظارت این کشور زندگی می کنند.
زیان مالی جنگ داخلی برای این کشور ۱.۲ تریلیون دلار برآورد شده است.
در حالت عادی روزانه بیش از ۴۰۰ هزار بشکه نفت در این کشور تولید میشد که این میزان به کمی بیش از ۸۵ هزار بشکه در روز رسیده است که ۸۰ درصد آن نیز در مناطق تحت کنترل کردها می باشد.
از آغاز جنگ داخلی در این کشور قیمت مواد غذایی بیش از ۳۳ برابر شده است
بیش از ۶۰ درصد کودکان سوری دسترسی کافی به غذا ندارند
بیش از ۷۰ درصد تاسیسات تامین برق این کشور از مدار تولید خارج شده اند
بیش از یک سوم مدارس موجود در این کشور تبدیل به مراکز نظامی شدهاند
بیش از ۲.۴ میلیون کودک سوری دسترسی به هیچ گونه آموزشی ندارند
پی نوشت و تحلیل کوتاه :
چنین آمارهای تکاندهنده برای کشوری با مساحت ۱۸۵ هزار کیلومتر مربع و جمعیت زیر ۲۰ میلیون نفر این سوال ها را در ذهن خواننده متبادر می سازد:
آیا مخالفان به اهداف خود رسیدند و اهداف تعیین شده آنها ارزشش را داشت؟
آیا اسد به اهداف خود رسیده است ؟
https://t.me/urasmid
بازهم ایرانشهری ها و بازهم آدرس اشتباه
تحلیل:
سفر اخیر پاپ رهبر کاتولیکهای جهان به عراق دو حاشیه متفاوت با خود داشت. ابتدا زیارت پاپ از مرجعیت شیعه در عراق این سوال را در اذهان عوام و خواص متبادر کرد که با وجود مرکزیت نسبی قم نسبت به مرجعیت شیعه چرا پاپ آیت الله سیستانی را برای دیدار میان سران ادیان و مذاهب انتخاب کرده است. حاشیه دوم نیز مربوط به دیدار پاپ از اقلیم کردستان عراق می باشد. این دیدار به خودی خود حاشیه ساز نبود و میتواند بخشی از دیدار مردمی یک رهبر مذهبی قرائت شود. اما آنچه که این دیدار را حاشیه ساز کرده و به متن تنش های خاورمیانه آورده است چاپ تمبر یادبود اقلیم کردستان می باشد.
در این نقشه که در ادبیات سیاسی فعالیت های کردها با نام کردستان بزرگ یا چهار گوشه کردستان نیز شناخته میشود، بخش بزرگی از ترکیه و ایران نیز به اقلیم کردستان ضمیمه شده است. ناگفته پیداست که سران اقلیم از سفر پاپ، به دلیل اهمیت آن، برای پیشبرد اهداف سیاسی و مشروعیت بخشی به فعالیتهای خود استفاده کرده اند، اما آنچه که قابل تامل است آن است که تاکنون رسانه های ایرانشهری به این امر مهم نپرداختند. رسانه هایی که در جنگ قفقاز و به خاطر ده هزار کیلومتر مربع آن هم در کشور همسایه حجم عظیمی از متون انتقادی تولید کرد، در قبال نقشه ای که بیش از ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع خاک ایران را ضمیمه خود می کند سکوت اختیار کرده است.
میشل فوکو فیلسوف معروف فرانسوی بر این باور است که گفتمان تنها آنچه که باید گفته شود را تعیین نمی کند، بلکه بیشتر به آنچه که نباید گفته شود می پردازد. سکوت معنادار و هماهنگ گروههای ایرانشهری در قبال چنین موضوع مهمی را میتوان به معنای تایید این حرکت دانست چراکه به صورت بارزی به امنیت زدایی از این مسئله پرداخته است. گروه های ایرانشهری که پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ میلادی در تلاشی نوسان وار برای حضور در تعیین سیاست خارجی ایران تقلا کردهاند، ادعا دارند که امنیت ملی ایران در چارچوب مرزهای داخلی مهمتر از بسط ایدئولوژی نظام می باشد، اما آنچه که عیان است این است که همسان فلسفه وجودی خود، این گروهها صرفا برپایه رقابت و نفرت قومی در سپهر سیاسی ایران حضور دارند و درک صحیحی از منافع ملی ندارند. در دیدگاه این گروه، گویا اعطای بخش عظیمی از شمال غرب بویژه آذربایجان غربی به پروژه کردستان بزرگ مشروع است چرا که بخش حساس مناطق ترک نشین ایران را از ترکیه جدا میسازد و بخش باقی مانده را برای اسیمیلاسیون فرهنگی مساعدتر میکند، امری که در قرن ۲۱ دیگر به حاشیه رانده شده است. برآیند این تفکرات و تحولات منطقهای نشان میدهد که پروژه ایران شهری نه تنها درک صحیحی از ژئوپلیتیک منطقه ندارد بلکه برنامه ای برای سیاستگذاری داخلی نیز ندارد و صرفا برپایه آمال و آرزوهای خود به تولید متن و گفتمان می پردازد.
https://t.me/urasmid
احتمال جنگ اوکراین و روسیه و ژئوپلیتیک منطقه ای
طی روزهای اخیر اخبار ضد و نقیضی درباره درگیریهای پراکنده در شرق اوکراین میانه ارتش این کشور و جدایی طلبان روس تبار به گوش میرسد. این درگیری ها که در منطقه دنباسک متمرکز شده اند،باعث ایجاد تحرکات نظامی گسترده در ارتش اکراین شده است. با توجه به معادلات پیچیده منطقه ای می توان یک سهگانه از خاورمیانه قفقاز و شرق اروپا را در نظر گرفت.
تحلیل:
پس از انضمام شبه جزیره کریمه از سوی روسیه در سال ۲۰۱۴،مقامات اوکراین بر تلاش های نظامی دیپلماتیک خود برای بازگشت شبه جزیره به خاک اوکراین افزودهاند، تلاشهایی که تاکنون نه تنها ثمری نداشته است بلکه بخش هایی از شرق این کشور نیز آماج تحرکات جدایی طلبانه روس ها قرار گرفته است. در این راستا اوکراین به بسط روابط با ناتو و همچنین ترکیه عنوان یکی از کشورهای دارای نفوذ در این سازمان و همچنین معادلات منطقهای پرداخته است.
اما نکتهای که در رسانه های اوکراین به تکرار به چشم می خورد، برهم خوردن توازن استراتژیک نظامی در قفقاز در پی پیروزی جمهوری آذربایجان بر علیه ارمنستان می باشد. مقامات نظامی اوکراین بر این باورند که با به کارگیری سلاح های ساخت اسرائیل و ترکیه، جمهوری آذربایجان توانست انبار سلاح های نسبتا متراکم روسی را درهم شکسته و به اشغال ۳۰ ساله ارامنه در قره باغ پایان بخشد. در این راستا تبادل ۲ عنصر نظامی میان اوکراین و ترکیه قابل توجه می باشد. اوکراین یکی از تامین کنندگان و منتقل کنندگان تکنولوژی ساخت موتورهای سنگین برای موشک های بالستیک هلیکوپترها و احتمالاً جنگنده نسل ۵ ترکیه خواهد بود،در قبال این امر نیز ترکیه به اوکراین سیستم های جنگ الکترونیک و پهپادهای مسلح خواهد فروخت. از سوی دیگر اعطای خودمختاری ویژه به ترک های تاتار شبه جزیره کریمه در صورت بازگشت شبه جزیره به سرزمین اصلی اوکراین میان دو کشور مورد توافق بوده است.
از سوی دیگر همکاری های نظامی اوکراین با سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی ابعاد جدیتری به خود گرفته است چرا که سیاست خارجی نوین روسیه نظامیگری و حضور در مناطق حساسی مانند سواحل سوریه و جنوب مدیترانه به ویژه در شرق لیبی را هدف گذاری کرده است، امری که مستقیماً با منافع ملی و تهدیدات امنیتی اروپا در ارتباط می باشد. آلمان از روسیه خواسته است که بدون قید و شرط شبه جزیره کریمه را به اوکراین بازگرداند و بحث ورود اوکراین به سازمان نظامی ناتو با جدیت بیشتری دنبال می شود. گفتنی است که پذیرش اوکراین در سازمان ناتو یکی از اهداف سیاست خارجی نوین آمریکا تحت ریاست بایدن می باشد.
بهره سخن:
آنچه که پیداست، اگرچه اوکراین به پشتوانه گری و حمایت ناتو و آمریکا در صورت وقوع درگیری کلاسیک میان این کشور با روسیه امید چندانی ندارد اما پس از تحولات اخیر قفقاز و شکست هیمنه سلاح ها و وزن ژئوپلتیک روسیه در مناطق پیرامونی خود، اوکراین نیز در بازپس گیری مناطق از دست رفته خود مصمم تر شده است.
https://t.me/urasmid
احتمال مرگ عبدالله اوجالان رهبر گروه تروریستی پ ک ک در زندان
برخی از گزارش های رسانه های غیر رسمی ترکیه حاکی از مرگ عبدالله اوجالان رهبر گروه تروریستی پ ک ک در زندان می باشد. تاکنون رسانه های رسمی ترکیه این خبر را تایید نکرده اند
تحلیل کوتاه:
با توجه به تحولات کوه سنجار در عراق و همچنین حضور پررنگ طرح آمریکا در معادلات شمال شرق سوریه به نفع گروه های کردی، انتظار می رود آتش بس غیررسمی و نیم بند میان ارتش ترکیه و گروه پ ک ک از میان برداشته شده و تنش مسلحانه به مناطق درگیری دو گروه مذکور برگردد.
وزارت کشور ترکیه ادعا دارد که تعداد تروریستهای وابسته به گروه مذکور در داخل ترکیه به کمتر از ۳۰۰ نفر رسیده است، اما بر تعداد اعضای این گروه در خارج از مرزهای ترکیه افزوده شده است. در این اثنا، حضور این گروه در کشورهای منطقه باعث ایجاد تنش های دیپلماتیک میان ترکیه و عراق و ایران شده است
https://t.me/urasmid
چرا تنش میان ایران و ترکیه فرو نمینشیند؟
تحلیل:
با نگاهی به روابط میان ترکیه و ایران میتوان این روابط را به دوران های متفاوتی تقسیم کرد، به گونه ای که می توان گفت که تحلیل دوجانبه روابط بیشتر به عناصر زمانی بستگی دارد
در دوران قبل از انقلاب، به دلیل ماهیت سکولار جمهوری ترکیه و خاندان پهلوی و همچنین فضای حاکم بین المللی جنگ سرد، دو کشور روابط نسبتاً دوستانه با یکدیگر داشته و به جز چند مورد تنش نسبتاً کوتاه تیرگی مهمی در روابط دیده نمی شود.
در دوران پس از جمهوری اسلامی نیز علیرغم نوسان در ماهیت تنش ها می توان گفت که ماهیت روابط دو جانبه به همان شکل «رقابت در عین دوستی» ادامه داشته است. اما آنچه که ماهیت تنش دار روابط را بیشتر نمایان تر کرده است رامی توان «در بهار عربی و خلع قدرت ناشی از پس کشیدن آمریکا از معادلات خاورمیانه» خلاصه کرد.
در این راستا دو کشور سوریه و عراق همواره میدان رقابت ترکیه و ایران بوده است، اما با نگاهی عمیق تر به تاریخ معادلات سیاسی منطقه می توان این گونه برداشت کرد که «زد و بندهای اقتصادی و برداشت مشترک امنیتی بر سر مسئله کردی» همواره نقطه اشتراک گرم شدن روابط دو کشور بوده است. بررسی تاریخ بیست ساله روابط ایران و ترکیه نشان می دهد که هر وقت روابط دو کشور بنا به هر دلیلی رو به تیرگی نهاده است دو کشور با برجسته کردن وابستگی متقابل اقتصادی به ویژه در زمینه انرژی و همچنین نیاز به عملکرد مشترک در قبال جدایی طلبی کردی به نقطه اشتراک رسیدند.
اما آنچه که نظر تحلیلگران را به خود جلب کرده است این است که چرا تنش اخیر میان ایران و ترکیه نه تنها فرو نمینشیند بلکه حالت افزایشی نیز به خود گرفته است؟
پاسخ این سوال را می توان بدین گونه در نظر گرفت که دو عامل مذکور تعدیل کننده تنش ها، اکنون خود به عوامل تنش زا تبدیل شده اند.
الف.
ترکیه با سرمایه گذاری بر زیرساخت های انرژی جمهوری آذربایجان و همچنین انرژی های تجدید پذیر مانند منابع خورشیدی و بادی نیاز خود به گاز ایران را به حداقل رسانده است، در مقابل واردات ایران از ترکیه نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. دوران پراگماتیزم اقتصادی میان دو کشور نیز رو به افول است و وابستگی اقتصادی به مانند آنچه که در گذشته وجود داشت دیگر مورد بحث نمی باشد.
ب.
مسئله کردی نیز به نوبه خود به یکی از تنش های اصلی میان دو کشور تبدیل شده است. ترکیه معادلات امنیتی خود در خاورمیانه به ویژه در سوریه و عراق را با مبارزه با گروه تروریستی پ ک ک تنظیم کرده است، ترکیه ایران را به حمایت از گروههای مذکور در عراق و سوریه و همچنین پناه دادن به این گروهها در خاک خود متهم می کند. ایران نیز در گفتمان سازی متقابل، سیاستهای مبارزه ترکیه با پ ک ک را بخشی از سیاست های توسعه طلبانه ترکیه در منطقه خاورمیانه تلقی می کند.
بهره سخن:
با وجود تنشهای نوسان دار میان ترکیه و ایران، وابستگی اقتصادی و در هم تنیدگی امنیتی بر سر مسئله جدایی طلبی کردها نقطه اشتراک نزدیکی گفتمانها بوده است، اما با سیر تحولات چند سال اخیر ۲ عنصر همگرایانه تبدیل به عناصر واقع گرایانه شده اند، امری که در صورت تداوم می تواند روابط دو کشور را به صورت جدی خدشه دار کرده و حتی دو کشور را به مرحله تقابل نیز بکشاند.
https://t.me/urasmid
نقاط گسل تنش ها در اوراسیا و خاورمیانه
اگر چه که جنگ ها و در مقیاسی خفیف تر تنش ها پس از به وقوع پیوستن و به اصطلاح به عنوان امر واقع مورد بحث قرار میگیرند اما هیچ جنگ یا تنشی بدون سنت ( گذشته تاریخی) انجام نمیگیرد و جنگ ها، عموما انفجار تنش در نواحی پرتنش براساس تضاد منافع روی میدهند. به گونه ای که با شکل گیری قدرت، ضد آن نیز شکل میگیرد و تنش ایجاد می شود و در درازمدت و در لحظه مساعد جنگ بوجود می آید. به چنین مناطق تجمیع تنش و مساعد برای شکل گیری جنگ اصطلاحا گسل گفته می شود
در این نوشته به مناطق گسل خاورمیانه و اوراسیا خواهیم پرداخت
الف. قفقاز جنوبی
علیرغم آرامش نسبی در قفقاز پس از جنگ ۴۴ روزه و تسلیم ارمنستان، وضعیت حقوقی بخشی از قره باغ مرکزی ابهام خود را هنوز هم ادامه می دهد، به گونه ای که این ابهام وضعیت و رقابت ترکیه و روسیه باعث تجمیع تنش شده است. با توجه به شدت گیری گفتمان ملی گرایی بویژه میان ارامنه می توان نتیجه گرفت که قفقاز و قره باغ هنوز هم گسل مهمی برای تنش های سیاسی آینده می باشد.
ب. شرق اکراین
۱۷ درصد جمعیت اکراین را روسها تشکیل میدهند، این گروه اتنیکی که عمدتا در شرق اکراین حضور دارند با ابتکار ملی گرایی روسی پوتین، خواهان جدایی از اکراین و پیوستن به روسیه می باشند. مطالعه ژعوپلتیک منطقه نشان از آن دارد که روسیه به هیچ وجه از منافع خود در شبه جزیره کریمه دست نخواهد کشید، اما تنش میان اکراین و جدایی طلبان روس به عنوان آتشی شعله ور اما دارای نوسان ادامه خواهد داشت. بدون شک غرب تجزیه اکراین را نخواهد پذیرفت.
ج. شمال سوریه، شمال عراق
حضور نیروهای کردی در این مناطق و تلاش چند دهه آنها برای تشکیل کردستان واحد، همواره مورد حمایت غرب و مورد خشم دولتمردان کشورهای منطقه از جمله ایران و ترکیه و حتی اسد شده است. مطالعه فرایند تحولات نشان میدهد که این تلاش مرکز گریزانه حالتی افزایشی داشته و علیرغم ابتکار عمل ترکیه و ایران، نیروهای کردی توانسته اند که بر حوضه نفوذ خود بیفزایند. نقاط عطف این معادلات حمایت آمریکا از کردهای سوریه و در مقابل نیز عملیات دوگانه ارتش ترکیه در منطقه می باشند. ورود نیروهای وابسته به ایران در سنجار شمال عراق به معنای اضافه شدن این کشور به معادلات منطقه مذکور و پیچیده تر شدن آن برای تحلیل شده است
د. آذربایجان غربی ایران
موقعیت جغرافیایی استراتژیک آذربایجان غربی مورد توجه تصمیم گیران معادلات منطقهای بوده است. ایران ملی گرایی ترکیه را تهدیدی مستقیم علیه منافع خود می بیند و برای محدود کردن این امر، دو گفتمان اصلی را زنده نگه داشته است. ابتدا ایران با توجه به پیشینه تاریخی منطقه، گفتمان جنگ چالدران را زنده نگه داشته و بر ماهیت شیعی و سنی این گفتمان تاکید دارد. مطابق این گفتمان، ترکیه یک کشور سنی با سابقه تاریخی تنش با آذربایجان معرفی شده و همزمان نیز بر تشیع آذربایجان ایران تاکید می شود. اما آنچه که منطقه را مساعد تنش در آینده کرده است این امر است که مسعله کردهای آذربایجان غربی به بخشی از رقابت ایران و ترکیه تبدیل شده است. در این راستا، تجمیع کردها در آذربایجان غربی و نقش دهی به آنها در مهندسی انتخابات منطقهای بخشی از پروژه جداسازی آذربایجان غربی از ترکیه تلقی میشود، امری که عواقب آن باعث تشکیل تنش و گسل در آینده نه چندان دور خواهد شد
https://t.me/urasmid
ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی را خاک روسیه نامید.
پی نوشت کوتاه:
اگرچه که بیان چنین دیدگاهی از سوی پوتین امری جدید نیست و رییس جمهور روسیه در هر مناسبتی نسبت به برپایی ساختاری مشابه شوری به ایما و اشاره سخن رانده است، اما طرح چنین گفتاری آنهم تنها چند روز پس از مصاحبه سرگی شویگو رییس ستاد مشترک ارتش این کشور را می توان برپایه دو اصل تفسیر کرد:
الف.
واکنش به طرح ناتو برای مداخله در شرق اوکراین
ب.
واکنش به اتحاد فزاینده میان جمهوری های ترک قفقاز و آسیای میانه با ترکیه و طرح ایجاد اتحادیه ترک
https://t.me/urasmid
نیروهای اکراینی در شرق این کشور برای مقابله با جدایی طلبان روس مستقر شدند
پی نوشت و تحلیل کوتاه:
نخست وزیر اکراین فرمانی را امضا کرد که از آن به عنوان شروع حمله در آینده نزدیک یاد می شود. با وجود اینکه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که شروع جنگ در دنباسک می تواند به معنای از دست رفتن سه منطقه اصلی شرق اکراین و حتی انضمام این کشور به روسیه باشد، اصرار و عزم اکراین برای آغاز حمله احتمالی به مواضع روسها هنوز هم به عنوان یک معما مطرح است.
اکراین حمایت ناتو را درکنار خود میبیند اما سوال اصلی این است که ناتو تا چه حد در دفاع از اکراین در برابر روسیه جدی خواهد بود.
آنچه که مسلم است این است که روزهای آتی بسیار حساس می باشد، یا درگیری ها جنبه عملی و اجتنابناپذیر به خود خواهد گرفت و یا اینکه تنش زدایی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
https://t.me/urasmid
لئونید پاسچنیک ، رهبر جمهوری خلق لوگانسک (LHC) ، اظهار داشت که منطقه دنباس ( شرق اکراین) در موعد مقرر بخشی از روسیه خواهد بود.
رهبر جمهوری خلق لوگانسک ، که استقلال یک جانبه خود را از اوکراین اعلام کرده ، خاطرنشان کرد که دونباس در مسیر درست حرکت می کند و با فرا رسیدن زمان معین بخشی از روسیه خواهد بود.
وی اظهار داشت:
"ما در مسیر درست حرکت می کنیم. تردیدی ندارم که دنباس بخشی از روسیه بزرگ خواهد بود و آینده بزرگی در انتظار ما خواهد بود. ما باید برای آن بجنگیم.
https://t.me/urasmid
فوری
نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان استعفا کرد
پی نوشت کوتاه:
گروه های مردمی امروز بعدازظهر را روز اعتراض سراسری در ارمنستان نامیده بودند.
قرار است که در اوایل تابستان انتخابات زودرس برگزار شود.
https://t.me/urasmid
قرارداد ایران و چین و عطف به ترکمنچای
قرارداد جامع ۲۵ ساله میان ایران و چین بخش اعظم اخبار و تفسیر رسانه ای ایران و دیگر کشورهای منطقه را طی روزهای اخیر به خود اختصاص داده است. علیرغم این که نسخه نهایی این قرارداد با عموم مردم به اشتراک گذاشته نشده است و هیچ ارگان رسمی آنرا علنی نکرده است، حساسیت زیادی از سوی گروههای ملی و فراملی ایجاد شده است.
گروه تحقیقاتی مادو نکته را در این باره بیان می دارد
الف. در باب قرارداد
آنچه که به صورت یک پی دی اف ۱۸ صفحه ای در رسانههای مختلف دست به دست میشود مورد نقد است: ابتدا برخلاف تمام قراردادهای موجود که در آن ارقام و اعداد عهده دار مفاد اصلی هستند ، این قرارداد فاقد هرگونه عدد و رقم می باشد. تنها رقمی که در این قرارداد ذکر شده است ۲۵ سال و سال ۲۰۱۶ می باشد،این در حالی است که تمامی قراردادها شامل حجم نسبتاً بالایی از ارقام شامل واحد پول های ملی، واحدهای متریک و تقویمی می باشد. ثانیاً نوشتهها و بندهای گنجانده شده در این قرارداد صرفاً به لیست آرزوها شبیه است، چرا که در تمامی قراردادها اصطلاح "در ازای,در مقابل, در برابر" بیشتر از همه چیز خودنمایی می کند. در این نوشته معلوم نیست که چین در برابر دهها بند همکاری و سرمایه گذاری از ایران چه خواسته است. آشکار شدن متن نهایی به درک موضوع کمک خواهد کرد.
ب. ارتباط دهی آن با ترکمنچای
عهدنامه ترکمنچای به فاصله ۱۴ سال پس از عهدنامه گلستان میان حکومت قاجار و روس و به تاریخ ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ به امضا رسید که مطابق آن بخش هایی از آن سوی ارس و قفقاز و ایروان تحت حاکمیت روس ها درآمد.
اما به هر تقدیر، هیچ گونه هم ارتباطی میان این دو امر وجود ندارد. معاهده ترکمنچای زاییده برآیند جغرافیا و تاریخ و همچنین معادلات قدرت عصر خود بود. معاهده مذکور نتیجه شکست قاجار پس ۱۳ سال و دو ماه جنگ بی امان میان قوای روس و قاجار بود. عوامل مختلفی را میتوان برای این معاهده برشمرد که امروز نیز برای معادلات قدرت در منطقه و همچنین دینامیزم سیاسی کشورهای منطقه بویژه ایران مهم است.
اولا:
جغرافیای خشن قفقاز عامل مهمی در شکست نیروهای قاجار به شمار میرود. فرایند جنگ همیشه به گونه ای بوده که در فصول گرم و مساعد سال، روسها بازنده میدان بوده و از نقاط مهمی عقب نشینی می کردند اما با آغاز فصل خشن و سرد پاییز قفقاز، لجستیک و ناهمواری منطقه سرنوشت جنگ را علیه قوای قاجار رقم میزد.
دوماً:
شکست قوای قاجار با ناهمگونی بافت حکومت در سطح ملی رابطه مستقیم دارد. حکومتی قاجار به صورت ممالک محروسه و به تعبیر امروزی سیستم فدرال و ایالتی اداره می شد و در جریان جنگ با روس ها، تنها خطه آذربایجان درگیر جنگ بوده و سایر مناطق نقشی در جنگ و سرنوشت آن نداشتند. هرگونه درخواست نیرو از سو، ، به دلیل خیانت های قومیتی داخلی بدون پاسخ مانده است.
سوما:
شکست در جنگ منتهی به معاهده ترکمنچای با مریضی عباس میرزا سردار آذربایجان در ارتباط است. ناگفته پیداست که تضعیف چنین سرداری در اثنای جنگ با ژنرالهای روس تاثیر مستقیمی در سرنوشت جنگ داشته است. لازم به ذکر است که روس ها در آن دوره در بالاترین سطح آمادگی نظامی خود بودند و قدرتهای جهانی مانند عثمانی و فرانسه نیز در برابر پیش روی های نظامی روس ها درمانده بودند.
اما دلیل این یکسان پنداری میان معاهده ترکمنچای و قرارداد اخیر با چین چیست ؟
این یکسان پنداری بیش از آنکه حاوی واقعیات تاریخی و منطقی باشد یک جدال گفتمانی است که از سوی گروههای معلومی وارد ادبیات سیاسی کشور شده و می شود. جالب اینجاست که همان گروههای فکری که معاهده ترکمنچای را به عنوان برگه ناتوانی، خیانت و بی عرضگی قاجار و وارث آن یعنی مردم آذربایجان علم کرده اند, نه تنها کوچکترین اقدامی در راستای بازگشت مناطق از دست رفته انجام ندادهاند بلکه در متون تولیدی خود اصرار دارند که هژمونی روس در قفقاز باید ادامه یابد, همان گروه هایی که در هردو جنگ قره باغ به اصرار خواستار قرارگرفتن ایران در کنار ارمنستان بوده اند، همان گفتمانی که کوچکترین کمکی به مقاومت در جبهه قفقاز در دوره معاهده ترکمنچای نکرد.
چنین سطحی از تناقض با مختصات منطق قابل سنجش نیست....
https://t.me/urasmid