✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 1
بیلدیریش, [22.04.20 01:14]
✳️ اعضای محترم کانال بیلدیریش
با عرض سلام آرزوی سلامت و توفیق
وظیفۀ خود می دانم از حوصله و بزرگواری اعضای محترم کانال و حضور مستمر در این مجموعه سپاسگزاری کنم. یقیناً همۀ بخش های ارائه شده قادر به جلب رضایت همراهان گرامی نبوده است و بنده باید به خاطر این امر از تک تک اعضای محترم عذرخواهی کنم. در یک کار مستمر هر روزه آن هم در زمانی نزدیک به سه سال رعایت توازن و تعادل در ارائۀ مطالب کار سختی است. استدعا دارم معایب کار را به بزرگواری خود عفو فرموده و اینجانب را با بیان نظرات اصلاحی خود در ارائۀ مناسب تر مطالب یاری فرمایید.
چنانکه مستحضر هستید مطالب مربوط به مواضع دکتریحیی ماهیار نوّابی در بارۀ ترکی و آذری به پایان رسیده است. از فردا اگر عمری باشد به توفیق الهی مطالبی در بارۀ مواضع ترکی ستیزانۀ دکتر محمود افشار خدمت اعضای بزرگوار کانال تقدیم خواهدشد.
ذکر این نکته ضروری است که سال گذشته مطالبی از دکتر محمود افشار در پنج قسمت در همین کانال به خوانندگان گرامی تقدیم شد. اینک مطالب مربوط به مواجهۀ محمود افشار با زبان ترکی با شرح و تفصیل بیشتر عرضه می گردد و امید است مورد قبول و استفادۀ اعضای گرامی قرار گیرد.
با تشکر ـ بابازاده
بیلدیریش, [22.04.20 21:04]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 1
محمود افشار یزدی، فرزند محمدصادق، در سال ۱۲۷۲ شمسی در یزد متولد شد. در سیزده سالگی مادر را از دست داد و برای تحصیل نزد عمویش محمّدتقی به شهر بمبئی در هند اعزام شد. در هند مقدّمات علوم جدید و زبان انگلیسی را فراگرفت و پس از سه سال به تهران آمد و در مدرسۀ علوم سیاسی به تحصیل پرداخت. در نوزده سالگی به قصد ادامۀ تحصیل راهی سویس شد و طی هفت سال در لوزان دورۀ لیسانس و دکتری حقوق را به پایان برد و از دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه لوزان درجۀ دکتری دریافت کرد. در همین دوره بین او و علیاکبر داور که او نیز در سویس مشغول به تحصیل بود، دوستی و نزدیکی ایجاد شد که در تمام مدت عمر ادامه یافت.
محمود افشار پس از به پایان رساندن دورۀ دکتری در سال ۱۳۰۰ به ایران بازگشت. چندی در مدرسۀ علوم سیاسی به تدریس تاریخ اشتغال داشت. زمانی که علیاکبر داور عهدهدار وزارت فواید عامه شد، او را به همکاری دعوت کرد و ریاست مدرسۀ تجارت را که تازه تأسیس شده بود به وی سپرد. در سال ۱۳۰۵ به دعوت علیاکبر داور وارد تشکیلات قضایی شد و به مستشاری استیناف تهران منصوب گردید. پس از چند سال بین وی و داور اختلاف سلیقه به وجود آمد و محمود افشار عدلیه را ترک کرد. در زمان وزارت دارایی سیدحسن تقیزاده به آن وزارتخانه منتقل شد و ریاست ادارۀ اقتصادی و حقوقی را به او سپردند و تا سال ۱۳۱۲ در آنجا خدمتکرد. وقتی داور به وزارت مالیه رفت، او به دادگستری بازگشت. ابتدا به مقام دادیاری دیوان عالی کشور رسید و چندی بعد مقام مستشاری یافت. در سال ۱۳۲۲ از خدمت در وزارت دادگستری انصراف داد و به وزارت فرهنگ منتقل شد. در آبان ۱۳۲۳ در دورۀ وزارت سیدباقر کاظمی به معاونت وزارت فرهنگ منصوب شد و این سمت را درکابینۀ بعدی در وزارت فرهنگ دکترعیسی صدیق نیز حفظ کرد. اما در فروردین ۱۳۲۴ از این سمت استعفا کرد و این آخرین موقعیت و پست اداری او بود، لکن بازنشستگی رسمی او از خدمت دولتی در سال 1338 رخ داد.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [23.04.20 21:21]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 2
محمود افشار از سال ۱۳۲۵ دوری از سیاست و کارهای دولتی را پیشه کرد و متعاقب آن به انجام سفرهای چند ساله دور دنیا پرداخت. او قبل از این تاریخ چند باری شانس خود را در انتخابات مجلس آزموده و نتیجه ای حاصل نکرده بود. در تاریخ زندگی او در عهد قاجار، پهلوی اوّل و پهلوی دوم هم از مناصب و عناوین چشم نواز در حد وکالت و وزارت و سناتوری مشاهده نمی گردد و شاید همین حرمان ها او را بیش از پیش واداشته برای نمایاندن خود و یافتن جایگاه و پایگاهی و جلب توجّهی به فارسی ستایی افراطی و ترکی ستیزی پایان ناپذیر روی آورد.
دکترمحمود افشار یزدی از سال ۱۳۰۰ وارد عرصۀ مطبوعات شد. در سال ۱۳۰۴ مجلۀ آینده را تأسیس کرد که ابتدا دو سال (۲۴ شماره) منتشر شد. سپس از سال ۱۳۲۳ انتشار آن را از سر گرفت و ۱۶ شمارۀ مجله طبع شد. انتشار مجلۀ آینده را یک بار دیگر در سال ۱۳۳۸ تجدید کرد و تنها ۶ شماره انتشار داد. دورۀ جدید مجله آینده در سال ۱۳۵۸ توسط فرزندش ایرج افشار آغاز به انتشار کرد.
از اقدامات دیگر وی ایجاد بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است. وی از سال ۱۳۳۷ به وقف نمودن قسمتی از املاک خود به مراکز علمی، آموزشی و مؤسسات عام المنفعه در راستای هدف اصلی وقف که اسماً تعمیم زبان فارسی و تکمیل وحدت ملی و رسماً دشمنی با زبان ترکی و برای محو این زبان از ایران بود پرداخت. افشار قسمتی از مستغلات خود را در باغ فردوس شمیران وقف مؤسسۀ لغتنامه دهخدا کرد. او مستغلات خود را در باغ فردوس و دیگر نقاط تهران به زعم خودش وقف زبان فارسی و تمامیت ارضی ایران کرده که شرح مفصل آن در کتاب پنج وقفنامه دکترمحمود افشار یزدی آمدهاست. قسمتی از باغ آن نیز در اختیار لغتنامه دهخدا میباشد.
از محمود افشار هشت فرزند به نام های: ایرج، نادر، مهدخت، مهربانو، فرنگیس، ساسان، خسرو و قباد بر جای ماند. غیر از نام نادر و کمی تا حدودی فرنگیس که تا حدودی نشان دهندۀ بدپرهیزی او در انتخاب اسامی فرزندان است؛ بقیۀ نام ها به گونه ای مکتب فکری و مرام افشار را معیّن ساخته و از تعلّق او به ناسیونالیسم افراطی فارسی گرا و باستان گرا سخن می گویند. دکترمحمود افشار یزدی در ۲۸ آذر ۱۳۶۲ در ۹۰ سالگی در تهران درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [24.04.20 18:59]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 3
محمود افشار متعلّق به ايل افشار از شش ايل قزلباش ترك بوده كه بخشي از ايشان ساكن ناحيه يزد شده بودند. او «مدرسة سياسي» ديده بود و قبل از آن در هند انگليس تحصيل كرده و در سوئيس دكترا گرفته بود. با اين حال به اقتضاي استعدادش از فهم دمكراسي فرهنگي موجود در سوئيس كه متضمّن همزيستي زبان كوچك رمانش در كنار سه زبان و فرهنگ نيرومند آلماني، فرانسه و ايتاليايي بود؛ بی نصیب ماند. او بر عكس استبداد فرهنگي و تبديل زبان مشترك فارسي به زبان جانشين به نام پان ايرانيسم را راه حلّ مشكل وحدت ايران يافت. در بازگشت به ايران در سال 1300 شمسي «انجمن ايران جوان» را تأسيس كرد و مجلّة آينده را در ژوئن 1925 (تير ماه 1304) مقارن با سال انقراض سلسلة قاجاريّه در تهران بنياد گذاشت. در اين انجمن مشرف الدّولة نفيسي، اسماعيل مرآت، جواد عامري و دكترعلي اكبر سياسي عضو بودند و سیّداحمد كسروي تبريزي نيز با آن همكاري قلمي داشت و در مورد قبايل افشار خوزستان به تقاضاي دكترمحمود افشار مطلب مينوشت و تاريخ حضور آنها را به قرن پنجم هجري ميرساند كه از تركستان آمده بودند.
نکتۀ بسیار مهمّی که در سال های نخستین قرن چهارده شمسی (از 1300 به بعد) وجود دارد و می تواند موجب تأمّل هویّت گرایان آذربایجانی شود؛ این است که در این سال ها تعداد قابل توجّهی شخصیّت سیاسی و فرهنگی با عزمی استوار برای پیشبرد فارسی و نابود کردن ترکی در ایران به میدان می آیند و همۀ دانش، سرمایه و کوشش های قلمی و فرهنگی خود را در راه نیل به مقصود مورد اشاره به کار می گیرند. آنها بسیار مصمّم، پیگیرانه، خستگی ناپذیر و حتّی صادقانه در این راه می کوشند. آنچه از خود این مسئله جذاب تر می نماید این است که بخش مهمّی از این گروه آتشین مزاج و فعال، آذربایجانی یا ترک هستند. همین محمود افشار ترک یزدی در کنار آذربایجانی های سرشناسی چون سیّداحمد کسروی، سیّدحسن تقی زاده، تقی ارانی، رضازاده شفق، کاظم زاده ایرانشهر و تعداد دیگری از سلسله جنبانان ستیز با ترکی و حمایت از ترویج فارسی در ایران هستند.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [26.04.20 01:26]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 4
دكترمحمود افشار يزدي مؤثّرتر از همة پيشكسوتان و اخلاف خود در شرايط مناسب سياسي دورة رضاشاه در نخستين شمارة آينده، به عنوان مانيفست محفل خود چنين مينوشت:
« ايده آل يا مطلوب اجتماعي ما وحدت ملّي ايران است ... مقصود ما از وحدت ملّي ايران، وحدت سياسي، اخلاقي و اجتماعي مردمي است كه در حدود امروز مملكت ايران اقامت دارند ... تا در ايران وحدت ملّي از حيث زبان، اخلاق، لباس و غيره حاصل نشود، هر لحظه براي استقلال سياسي و تماميّت اراضي ما احتمال خطر ميباشد. اگر ما نتوانيم همة نواحي و طوايف مختلفي را كه در ايران سكني دارند؛ يكنواخت كنيم؛ يعني، همه را به تمام معني ايراني نمائيم؛ آيندة تاريكي در انتظار ماست. » (کثرت قومی و هویّت ملّی ایرانیان، ضياء صدر، تهران، اندیشۀ نو، چاپ دوم، 1386، ص 58)
ظاهراً از نظر ناسیونالیست های وطنی تنها مشکل تهدید کنندۀ حیات ایران گوناگونی زبانی و فرهنگی است و نظام خلقت در باب ایران مرتکب یک بی سلیقگی شده است. در ایران همه باید فارسی زبان خلق می شدند و چون این اتّفاق رخ نداده، برای ما چاره ای جز رفع این خبط از دامن نظام خلقت باقی نمی ماند. آنها موجبات دیگر مانند عوامل ایجاد قدرت و عوامل تأمین کننده یا تداوم دهندۀ همبستگی ملّی در ایران را به رسمیّت نمی شناسند. مطالعه در تاریخ دورۀ مذکور نشان می دهد متجدّدین وطنی برای مشکلات ایران در دورۀ معاصر و مشخّصاً دوران بعد از جنگ جهانی اوّل دو راه بیشتر در چنته ندارند. آن دو راه حل هم عبارت اند از: غربی کردن جامعۀ ایران و به توپ بستن همۀ زبان ها و فرهنگ های غیر فارسی و تمام مظاهر و نمودهای آنها.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [26.04.20 19:47]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 5
افشار در راستاي به وجود آوردن «مليّت نژادي» كه استقرار حكومت پليسي ـ سياسي؛ يعني، توتاليتاريسم سياسي و فرهنگي از لوازم اساسي آن محسوب ميشود؛ چنين داد سخن ميدهد:
« اگر چه مليّت ايران به واسطة تاريخ پر افتخار چندين هزار ساله و نژاد ممتاز آريائي از همسايه هاي زردپوست توراني و عرب هاي سامي مشخّص است، ولي ميتوان گفت كه وحدت ملّي ما بواسطة اختلاف لسان ميان ترك زبان هاي آذربايجان و عرب زبانهاي خوزستان و فارس زبان هاي ساير ايالات از حيث زبان ناقص است. » (کثرت قومی و هویّت ملّی ایرانیان،ضياء صدر ص 58)
افشار آشکارا ترکی و عربی را به عنوان زبان مردم ایران به رسمیت نمی شناسد و برای حصول وحدت زبانی مورد نظر خود در ایران خواهان نابودی این زبان ها است. او با این بیان در عمل نشان می دهد که به سایر گفته های خود در باب باقی ماندن زبان های مورد اشاره در کنار استفاده از فارسی به عنوان زبان رسمی یا مشترک اعتقادی ندارد.
در تاریخ پرافتخار چندین هزار ساله هم باید سهم دیگران را از اجداد شووینیست های ایرانی سوا کرد تا معلوم شود چه مقدار از این تاریخ پرافتخار به نژاد با کیفیّت آریایی محمود افشار و شرکایش تعلّق دارد. تاریخ این نژاد ظاهراً ممتاز 2500 سال است. قریب پانصد سال از این زمان متعلّق به اشکانیانی است که در صحّت انتساب آنها به طوایف آریایی اشکالات اساسی وجود دارد. صد سالی هم به حساب سلوکیان یونانی نوشته می شود. از دوران 1400 سالۀ اسلامی هم، نژاد ممتاز آقای افشار و شرکا 1200 سالی در تحت سیطره و حاکمیّت عرب و ترک و مغول و تاتار زیسته اند. مردمان دوران ماقبل آریایی هم در قلم و لسان شووینیست های ایرانی اصلاً ایرانی محسوب نمی شوند تا از چند هزاره تمدّن ماقبل کوروش ابوالبشر در فلات ایران چیزی نصیب مدّعیان این نژاد باکیفیّت شود. با این توصیفات به جاست آقای افشار و پیروانش به جای تاریخ پرافتخار چندین هزار ساله از تاریخ چند سده ای سخن بگویند و کمی ترک عادت کرده و سهم دیگران را به نام خود ننویسند.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [27.04.20 19:21]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 6
دکترضیاء صدر در بارۀ روی آوردن محمود افشار به پان ایرانیسم هم اضافه می کند:
« آنگاه عقيدة پانايرانيسم را براي مقابله با پان تركيسم در حال افول تركيّه و پان عربيسم، مطرح كرده و مينويسد: ما هم ناچاريم پان ايرانيسم؛ يعني، اتّحاد ايران را داشته باشيم. » (کثرت قومی و هویّت ملّی ایرانیان،ضياء صدر، ص 58)
یقیناً مقصود افشار از اتّحاد؛ همان وحدت ملّي داخلی و يكنواخت كردن جامعة مختلف الالسنۀ ايران است كه مثل هر جامعة طبيعي در طيّ هزاره ها از تركيب اقوام مختلف به وجود آمده است. عين همين افكار را در نزد كسروي پاكدل نيز مي توان سراغ گرفت. برای درک اتّحاد مورد اشارۀ محمود افشار جز اندیشیدن به همسان سازی زبانی و فرهنگی در داخل ایران راهی نداریم، چرا که هیچ راه عملی برای اتّحاد سرزمین هایی که ناسیونالیست های فارسی گرا و پان ایرانیست های وطنی مدّعی آن بوده و حد آن را از بالکان تا کاشغر می دانستند؛ وجود نداشت.
دكترافشار آنگاه از پنج خطر (به رنگ هاي مختلف نسبت به ايران بيرنگش) به قرار زير نام ميبرد:
ـ خطر آبي: انگليسيها
ـ خطر سرخ: كمونيستهاي روسيّة شوروي
ـ خطر سبز: عرب ها
ـ خطر زرد: عثمانيها
ـ خطر سياه: جهل و استبداد (رك. ضياء صدر، ص 59 )
حداقل می توان مطمئن بود افشار در طول عمر خطر پایانی را چندان جدّی نگرفته است، چرا که خود او به خدمت گزاری حکومت استبدادی پهلوی درآمد و به شیوۀ جهّال جانبدار تاریخی مجعول و مصنوع برای ایران و آذربایجان گشت.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [28.04.20 20:31]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 7
محمود افشار راه مقابله با اين رنگهاي خطرناك را ترويج جهل و دگم هاي ديگر به كمك ديكتاتوري پهلوي در اشكال زير توصيه ميكند:
الف: ترويج زبان و ادبيّات فارسي و تاريخ (آريائيهاي كشور) ايران بخصوص در آذربايجان، كردستان، خوزستان، بلوچستان و نواحي تركمن نشين
ب: كوچ دادن ايلات ترك و عرب به داخل و ايلات فارس [كه در ايران وجود ندارد!] به مناطق آذربايجان و خوزستان
ميدانيم كه ساختار «ايل و ده و شهر» اقوام فارسي زبان در افغانستان و تاجيكستان وجود دارد. زبان فارسي به عنوان زبان دولتمداران، كاتبان، شاعران و متصوّفه به ايران كنوني آمده و جزو زبانهاي مهاجر است.
پ: تغيير تقسيمات كشوري بنابه ايدئولوژي وحدت ملّي
ت: از بين بردن اسامي تركي و عربي و غيرفارسي دهات، كوه ها، رودها و فارسي كردن آنها
(در راستاي اين فكر «گه شهر» بلوچي به نيكشهر، «آخماقيه» در آذربايجان به «احمقيّه»، «تاتائو و جيغاتو» به نامهاي «سيمينه رود و زرينه رود» سلماس به «شاپور» و «اروميّه» به «رضائيّه» و ... نغيير يافت.)
ث: ممنوع كردن استفاده از زبان هاي غیرفارسی در محاكم، مدارس، ادارات دولتي؛ بخصوص در قشون.
ممنوع کنندگان استفاده از زبان های غیر فارسی کاملاً بر این نکته واقف بودند که اخراج زبان های اقوام غیر فارس ایرانی از دایرۀ فعالیت های رسمی و اجتماعی می تواند در دراز مدّت آنها را در برابر زبان رسمی روز به روز تحلیل برده و برای استهلاک کامل در آن آماده سازد.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [29.04.20 22:30]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 8
با اهمال سیاست زبانی خاص حکومت پهلوی در ايران زبانها به دو گروه رسمي (فارسي) و غير رسمي (بگوئيم ممنوع و محكوم كه شامل ديگر زبانهاي موجود در ايران ميشود.) تقسيم شد و اختلاف و دعواي زبان و رو در رويي زباني نيز بر دعواي ديني و اعتقادي كه از عصر ساسانيان تاكنون در ايران رواج داشت؛ افزوده شد. اين خطّ استراتژيك و توصيه هاي سياسي در چهار چوب مجلّة آينده و مرامنامة انجمن «ايران جوان» باقي نماند. بنابه نوشتة دكتر علي اكبر سياسي بعد از انتشار مرامنامة انجمن، سردار سپه، اعضاي انجمن را خواست و بعد از شنيدن عقايدشان گفت:
« اينها را كه نوشته ايد بسيار خوبست ... ضرر ندارد با ترويج مرام خودتان چشم و گوش را باز كنيد و مردم را با اين مطالب آشنا بسازيد. حرف از شما، ولي عمل از من خواهدبود. به شما اطمينان ميدهم كه همة اين آرزوها را برآورم و مرام شما را كه مرام خود من است از اوّل تا آخر اجرا كنم. اين نسخة مرامنامه را بگذاريد نزد من باشد. چند سال ديگر خبرش را خواهيدشنيد. » (کثرت قومی و هویّت ملّی ایرانیان، ضياء صدر، ص 60، نقل از كتاب گزارش يك زندگي نوشتة دكترعلي اكبر سياسي، صص 77 ـ 76 )
امروز براي ما روشن است كه در پشت سر اين مؤسّس مجلّة آينده و انجمن ايران جوانش و نيز آن ژاندارم و قزّاق آن زمان؛ يعني، رضاشاه بعدي يك پيامبر متّكي بر منبع وحي واحد قرار داشت. استاد هر دوي آنها «اردشير ريپورتر» بود كه كاشف سردار سپه و معرّف او به ژنرال «آيرون سايد» و تا آخر معلّم او بود. محمود افشار نيز اوّل در هند انگليس تعليم ديد و در مدرسة سياسي زير نظر كيميا اثر اردشير ريپورتر بود. سنگ خام وجودش تراش لازم را يافت، تا چنانكه بايد شد. محفل محمود افشار از يكسو و رضاشاه از سوي ديگر هر دو بيانگر و مجري سخنان استاد ازل خود بودند.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [30.04.20 19:50]
نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 9
دکترمحمود افشار دو نوشته با عناوین «یگانگی ایرانیان و زبان فارسی» و «سخنی چند در بارۀ زبان آذربایجان» دارد. او مقالۀ «یگانگی ایرانیان و زبان فارسی» را با نقل سه بیت از مولوی که متضمّن ارجحیّت همدلی بر هم زبانی است؛ آغاز می کند، سپس سه شعار و سه مثل گونه از مردم بلژیک، سویس و فرانسه را که با منویّات خود وی در باب مسائل ایران سازگاری دارند؛ نقل می کند و آنگاه وارد متن مقاله می گردد. مقدّمۀ مقالۀ او به سان دیگر ناسیونالیست های فارسی گرا و ترکی ستیز ایرانی مشتمل بر یک مبحث نظری کوتاه است، که شاید کسی مشکلی با اصل این مباحث نداشته باشد. او در این بخش اشارۀ کوتاهی به عوامل مؤثّر در تکوین ملیّت می کند، امّا باز هم به مانند دیگر هم فکران خود آنگاه که وارد مصادیق و گفتگوهای واقعی و میدانی می گردد؛ کف خود را باز شده می بیند. او در سرآغاز نوشته و در تکمیل بحث مقدّماتی و نظری خود؛ ميكوشد با ژستي ميهندوستانه و وحدتطلبانه بر شهپر منطق و استدلال بنشيند و افاضه كند:
« اگر اختلافهايي كه از حيث زبان، لهجه، لباس و ديگر تفاوتهاي ظاهري يا باطني ميان بخشهاي مختلف كشور وجود دارد؛ كاسته شود؛ وحدت ملّي كه اساس قدرت دولت و موجب بقاي ملّت به معناي سياسي كلمه است؛ كاملتر ميگردد و استقلال و تماميّت كشور از خطرهاي مضمحل كنندة خارجي مصون ميماند. » (زبان فارسي در آذربايجان، گردآوری ایرج افشار، تهران، بنیادموقوفات دکترمحمود افشار، چاپ اوّل، 1368، جلد 1، ص 275)
افشار با این بیان خوانندگان مقالۀ خود را خیلی در انتظار نگه نمی دارد. او با زحمت بسیار یک صفحه در بارۀ کلیّات و مباحث نظری سخن می گوید، امّا این نهایت طاقت و صبر اوست و مرغ روحش بیش از این نمی تواند در قفس مقدّمات منتظر بماند؛ از همین رو فوراً وارد مبحث اصلی می گردد و خیلی زود از گوناگونی زبان ها و گویش ها و لباس ها در نزد ملّت ایران نالیده و خواهان کاهش این تفاوت ها برای تقویت وحدت ملّی می گردد و ضرورتی هم نمی بیند که در بارۀ حیات و نیرومندی ایران در بیشتر اعصار با وجود این تفاوت ها اندیشه ای بکند. اين استدلال افشار به میزان بسیار زیادی سست، بيپايه و عوامانه است. چنین منطقهايي تنها در افكار بيمار نسل دوم باستانگرا ميتوانست وجود داشته باشد. در آخرين سالهاي زندگي نامبرده شيرمردان ترك و فارس و عرب و ... فارغ از اباطيل كوردلانة او و همقطارانش و با داشتن همۀ تفاوت های زبانی، فرهنگی و اقلیمی در جنگي دشوار با دشمن خوني ايران و ايراني، شجاعانه از استقلال و تماميّت ارضي ايران دفاع ميكردند و درس ميهندوستي و وحدت ملّي ميدادند. درسهايي كه ذهن معيوب باستانگرايان براي فهم آن بسيار كند و قاصر بود.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [01.05.20 18:33]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 10
محمود افشار با برشمردن علل و عوامل قدرت یک کشور یا عوامل تضعیف یک کشور؛ نتیجه می گیرد ملل ضعیف در دنیای کنونی ممکن است محکوم ملت های بزرگ تر گشته و کم کم در زیر سلطۀ مهاجمان نابود شوند. او آرزو می کند که روزی زبان ها و عقاید یکی گردند و مرزهای از میان برداشته شوند و یک ملّت (انسان) جای این همه ملل را بگیرد و جنگ¬ها موقوف گردند، لیکن این را هم می افزاید که رسیدن به این آرزوها بسیار دور است و چشم انداز امیدوار کننده ای ندارد. او عدالت و آزادی و دمکراسی را شعار کسانی می داند که یا دیگران را گول می زنند یا خود گول خورده اند. بر این اساس او عقیده دارد در طی تاریخ برخی ملل با تکیه بر برخی شعارهای زیبا در عمل راه تسلّط بر دیگران را در پیش گرفته اند و دنیا چنین بوده، چنین است و چنین خواهدبود. او برای اثبات مدّعای خود ذکر مثال را ضروری تشخیص داده و می نویسد:
« در دولت عرب که قرآن و مذهب اسلام برابری و برادری را در میان مسلمانان از هر نژاد و زبان باشند؛ لازم شمرده بود، عربها به عربی کردن سایر ملل زیر دست اقدام شدید کردند و موفّق هم گردیدند، جز در مورد دو سه کشور که از آن جمله است ایران و اسپانیا و آسیای صغیر وگرنه عراق و شام و لبنان و فلسطین و طرابلس و الجزایر و تونس و مراکش را عربی کرده اند. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 277)
وی از دوران معاصر خود هم مثالی می زند تا از این رهگذر زمینۀ روحی و روانی لازم را برای برهانی کردن نگاه و اعتقاد خود ایجاد کند. مثال دوم او رفتار زبانی شوروی در جمهوری های غیر روس این کشور است:
« امروز هم اشتراکیّون در حقیقت مذهب تازه ای آورده و صحبت از مساوات و مؤاخاه می کنند؛ عمل همان است. با ادامۀ این وضع اگر حال بدین منوال که هست بگذرد؛ قرنی نمی گذرد که داغستانیها، گرجیان، ارامنه، تاتها، تاتارها، تاجیکها و سایران به زبان روسی تکلّم کنند و روسی شوند. » (همان، ص 277)
اگر از اکراهی که دکترمحمود افشار در به کار بردن کلمۀ ترک و آذربایجان در این بخش دارد؛ بگذریم؛ نکتۀ حائز اهمیّت این است که او به دنبال کشیدن سر سخن به مسئلۀ سیاست زبانی در ایران است تا با بهره گیری از دو مثال فوق، به رفتار زبانی حکومت پهلوی در فارسی زبان کردن اقوام غیر فارس ایرانی که خود وی از عقبه های مهم فکری این سیاست بود؛ مشروعیّت بخشد.
➡️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [02.05.20 22:19]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۱۱
افشار لازم می بیند برای بسترسازی بیشتر نقبی به تاریخ ایران بزند تا با تکیه بر آن، ادّعا کند اشغال کنندگان سرزمین ایران هم در گذشته در پی تغییر زبان در ایران بوده اند و در مواقعی هم تلاش ایشان با موفقیّت قرین بوده است:
« چند نوبت در همین کشور خودمان تاریخ نشان داده است که چگونه مهاجمه ها و نفوذهای بیگانه قادر بوده است که تیشه به ریشۀ نه تنها استقلال سیاسی، که امری گذرنده است، بزند، بلکه توانسته است تا حدّ زیادی پایه های بعضی از اصول اساسی ملیّت ما را مانند زبان متزلزل کند و ماهیّت ملّت را دگرگون سازد. حمله های یونان و عرب و ترک از مهمترین آنهاست. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 277)
از رسوب گذاری زبان یونانی در مردم بومی ایران و تکلّم گروهی از مردم در ناحیه ای کوچک یا بزرگ در فلات ایران حداقل در عصر اسلامی نشانی نداریم. زبان عربی بخش های وسیعی از عراق و نیز ایالت خوزستان را که در زمرۀ سرزمین های اصلی حکومت ساسانی بوده؛ درنوردیده و لاجرم موجبات خشم ناسیونالیست های معاصر را فراهم آورده است. امّا حکایت زبان ترکی دیگر است. در نظر ناسیونالیست های فارسی گرای ایرانی پیدایش زبان ترکی در ایران با ورود اوّلین دستجات ترکان به ایران در اوایل قرن پنجم هجری در ارتباط است و قبل از آن ایران ملک فرزندان ناب آریایی بوده است.
این نگاه مورد قبول هویّت گرایان ترک ایرانی نیست و این گروه حضور ترک در ایران را امری قدیم و متعلّق به چند هزاره پیش از این و حتّی مقدّم بر حضور طوایف موسوم به آریایی می دانند و از اینجاست که کینه توزی ویژۀ ناسیونالیست های ایرانی معاصر با ترک و زبان ترکی زاده می شود و آتش آن روز به روز شعله ورتر می گردد. اقوام مختلفی در طی تاریخ از طریق مهاجرت و تهاجم به فلات ایران وارد گشته و بعضاً سکونت اختیار کرده اند. افشار و گروه هم فکران او از میان این همه مهاجر و مهاجم تنها یکی را بر اساس تعلیمات استادان فرنگی خود اصل و اساس فرض کرده و دیگران را زایده ای بر این ملک دانسته اند. همین نگاه و اعتقاد منشأ کج اندیشی های گسترده ای گشته و سیاست وحدت ملّی در ایران در قرن گذشته را به کلاف سردرگمی تبدیل کرده که با هیچیک از اصول متعارف انسانی یا حقوقی سازگاری ندارد.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [03.05.20 21:58]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۱۲
بعد از این دکترمحمود افشار بخش تازه ای با عنوان «زبان، ادبیّات و خطّ فارسی از نظر سیاسی» می گشاید و از همین آغاز سخن می کوشد به زبان فارسی در ایران رنگ و لعاب سیاسی ببخشد:
« شاید خوانندگان از دیدن این عنوان کمی تعجّب کنند و از خود بپرسند که مگر مجلۀ آینده می خواهد به هر موضوعی یک کلمۀ «سیاسی» بچسباند! زبان مربوط به فرهنگ و ادبیّات است و چه ربطی به سیاست داخلی و خارجی دارد که اصلاً مقاله راجع به زبان و خط و ادبیّات فارسی در بخش سیاسی مجلّه وارد شده است.
بلی زبان و خط فارسی علاوه بر اینکه در بخش ادبی مجلّه قابل بحث است، در قسمت سیاسی آن هم جای مهمّی دارد، زیرا با وحدت ملّی و در نتیجه با تمامیّت ارضی و عظمت ملّت و مملکت ما بسته است. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 278)
محمود افشار با اندک تسامح جزء نخستین گروه ناسیونالیست های فارسی گرا و باستان گرا و ترکی ستیز افراطی در ایران است. در بیان علل و عوامل روی آوردن او به ناسیونالیسم کوری که به آن دچار بود، حداقل دو دلیل می توان اقامه کرد. نخستین دلیل همان عادت مشهور ترک ایرانی است. اکثریّت قاطعی از ترکان ایرانی حداقل در دورۀ اسلامی نسبت به زبان و مشخصّه های هویّتی خود بسیار بی مبالات و بی توجّه بوده و در کنار آن نسبت به زبان فارسی حس احترام و خدمت داشته اند. محمود افشار هم از این خصیصه مبرا نبود. عامل دوم تحصیلات او در اروپا و مشخّصاً اقامت او در آلمان بود که باعث شده بود طبع مستعد او برای دیگرستایی در حال و روز آن روز آلمان و اروپا شکوفا گردد و سجیّۀ فارسی ستایی و ترکی ستیزی که محصول اندیشه، قلم و شبه پژوهش های مستشرقان بدنیّت اروپایی بود و آن را به نحو مناسبی به ملی گرایان مستعد آن روز ایران تلقین کرده بودند، در وجود محمود افشار جایگیر و عجین شد و او به همراه هم عصران خود نسل بعدی ملّی گرایان ایرانی را تربیت کردند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [04.05.20 22:00]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۱۳
محمود افشار برای تبیین جنبۀ سیاسی زبان فارسی در ایران سراغ برخی شخصیّت های سیاسی و فرهنگی آن روزگار ایران می رود تا خواستۀ خود را از زبان آنان بیان کند. او نخست از سیّدحسن تقی زاده شروع می کند و با اشاره به نطق تقی زاده در مجلس سنا، و نقل جملاتی مقطّع از او به نقل از روزنامۀ اطّلاعات مورّخ 31 خرداد 1338 می نویسد:
« آقای سناتور سیّدحسن تقی زاده که از مدافعان زبان فارسی، وحدت ملّی و از پیشروان آزادی و مشروطیّت ایران هستند؛ چندی پیش در مجلس سنا اظهار فرمودند که تدریس زبان انگلیسی در کودکستان و دبستان که بسیار رایج شده است؛ بر خلاف مصلحت زبان و ملیّت ماست ... زبان فارسی دارد از بین می رود ... الآن زبان ما به بدترین وضع خود رسیده است. فارسی زبان خیلی کم شده است. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، صص 279 ـ 278)
این مفلوکی که این گونه برای کم شدن فارسی زبان, خود را می کشد یا نگران تدریس زبان انگلیسی در مدارس به خاطر تاثیرات منفی آن بر زبان فارسی می شود, یک ترک آذربایجانی است که هیچ گونه دلهره ای از بابت شرایط نابسامان زبان مادری خود ندارد و با "زبان ما, زبان ما" کردن به خودشیرینی ها و تملق های خود ادامه می دهد تا از این راه حضور خود در مناصب مختلف را تداوم بخشد. این خودفروختگی یکی از عوامل اصلی حضور افزون از پنجاه سال تقی زاده در مناصب و پست های مختلف بود.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [05.05.20 19:21]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 14
افشار به این هم بسنده نمی کند و بخشی از مصاحبۀ سیّدحسن تقی زاده با خبرنگار روزنامۀ اطّلاعات در خصوص همین موضوع را به عنوان مکمّل سخن او درج می کند:
« ما دوچار دو مشکل هستیم: یکی اینکه لغات بیگانه به آسانی در زبان ما راه پیدا می کنند، دوم اینکه ما میدان وسیعی برای توسعۀ زبان خارجی، مخصوصاً انگلیسی باز کرده ایم. موضوع اخیر به مراتب از اوّلی خطرش بیشتر است ... در اغلب دبستانها درس انگلیسی یاد بدهند که آن دیگر بالاتر از کفر است. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 279)
سیّدحسن تقی زاده و محمود افشار درد مشترکی داشتند و هر دو به یک اندازه بدبخت بودند. هر دو ترکانی بودند که از اصل و نسب خود بریده و راه دیگرستایی و خودستیزی را پیشه کرده بودند. این کار حرمت و حیثیّتی برای آنان در میان هم زبانان خود باقی نگذارده بود. در آن سوی چوب هم مشکل وجود داشت. یقیناً هیچ فارس زبانی، حتّی فارس زبان های هم مرام با آنها حاضر نبوده اند به خاطر این ذوب در حقارت و بردگی فکری و عملی احترامی قلبی نثار این از خویشتن تهی شده ها بگذارند. سیّدحسن تقی زاده به قول سعدی در سال های آخر عمر از «نابکاری» نیم توبه ای کرد، امّا افشار از این هم محروم ماند و تا ابد معروض طعن و لعن هم زبانان خود ماند. هم در آن زمان و هم در دهه های بعدی زبان مادری خود آنها نیاز بیشتری به رسیدگی و حمایت داشت، لیکن آنها که راه خود را از مردم خود و زبان و فرهنگ نیاکان خود جدا کرده بودند؛ نه فقط به چنان حمایتی اعتقادی نداشتند، بلکه راه دشمنی و نابودی زبان آبا و اجداد خود را پیش گرفتند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [06.05.20 22:25]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۱۵
افشار با وجود نقل گفته های تقی زاده و تأیید آنها، خود راه دیگری پیش می گیرد و با وجود مسلّم دانستن اظهارات تقی زاده، مشکل را در جای دیگری دیده و می نویسد:
« مهمتر از زبان آموختن زبانهای بیگانه در کودکستان و دبستان؛ نیاموختن زبان فارسی به همۀ افراد این کشور است، که یکی به کردی، دیگری به بلوچی، سومی به عربی، چهارمی به ترکی، پنجمی به ترکمنی حرف می زنند و زبان ملّی فارسی را همه نمی دانند و چون به یکدیگر برسند، احساس بیگانگی می-کنند! » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 279)
اگر آوردن نام زبان های ترکی و ترکمنی در مرتبۀ چهارم و پنجم را یک سهو فرض کرده و به حساب غرض ورزی افشار نگذاریم، حداقل می توانیم به عنوان «زبان ملّی» برای فارسی معترض شویم. طوایف شووینیست به طور معمول خیلی به بار معنایی کلمات و اصطلاحات توجّهی نشان نمی دهند و تفسیر آنها از اصطلاحات را نه قبول عمومی که میل و تعریف شخصی خود ایشان معیّن می کند. فارسی زبان ملّی همۀ مردم ایران نیست و می توان به جای زبان ملّی برای فارسی از ترکیباتی چون زبان مشترک استفاده کرد. محمود افشار معلوم نمی کند چگونه ایرانی در طول قرون متمادی با داشتن زبان های متفاوت زیسته و حیات خود را تداوم بخشیده و تنها در زمان حیات حشرات الارضی چون حضرات ایشان با داشتن زبان های مادری خود احساس بیگانگی می کند. گویی در نظر افشار ایرانی بودن، مسلمانی، داشتن اشتراکات فرهنگی، تاریخ مشترک و عواملی دیگر از این نوع برای احساس خودی بودن کارآیی ندارد و احساس یگانگی در ایران زمانی حاصل می گردد که یک وحدت مکانیکی و مصنوعی جایگزین عوامل طبیعی گردد و فارسی به زور دگنگ در مغز مردم فروشود.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [07.05.20 20:16]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 16
محمود افشار اختلاف زبان را مانع یگانگی و همفکری ملّت ایران دانسته و تکلّم همه به یک زبان واحد؛ یعنی، فارسی را ضامن یگانگی، همفکری، قدرت و تمامیّت ارضی ایران می داند:
« اگر افراد ملّتی زبان یکدیگر را نفهمند؛ نمی توانند آن گونه که باید و شاید با هم یگانه و همفکر باشند. هر چند در حال حاضر با یکدیگر یگانگی داریم، ولی روزگار آبستن حوادث است. ممکن است بار دیگر مانند آنچه در زمان پیشه وری پیش آمد؛ روی دهد و در اثر تحریکات بیگانگان و بعضی جاه طلبیها و استفاده جوییهای داخلی به بنیان وحدت ملّی و تمامیّت ارضی ایران خدشه ای برسد. اگر ده ها یا صدها کودکستان دائر شود و در همۀ آنها زبان انگلیسی به کودکان بیاموزند؛ زیان آن به همان اندازۀ دو سه هزار نفر است که آن را در آن سن آموخته اند، امّا وقتی زبان فارسی را به طور اجباری و مجانی در عموم کشور به مردم نیاموزند، ضرر آن این است که چند میلیون ایرانی زبان ملّی عمومی کشور خود را ندانند و این، عواقب وخیم سیاسی دارد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 279)
شاید ادّعای محمود افشار غلط نباشد و تکلّم همۀ آحاد یک ملّت به زبانی واحد بتواند در نقش عاملی برای همبستگی و حفظ تمامیّت ارضی ایفای نقش کند، لکن در روزگار ما کشورهای متعدّدی با زبانی واحد به حیات مستقل سیاسی خود ادامه می دهند و ظاهراً از قِبَل این موضوع مشکل مهمی هم عارض نمی گردد. امروز عرب زبانان با وجود تکلّم به زبانی یکسان در کشورهایی پر شماری با دولت هایی مستقل زندگی می کنند. همین گونه است اوضاع مردم اسپانیولی زبان و پرتغالی زبان که با وجود داشتن زبانی همسان در کشورهایی با نام های متفاوت و نظام های سیاسی متفاوت زندگی می کنند. حتّی با متلاشی شدن اتّحادجماهیرشوروی پنج کشور ترک زبان افزون بر ترکیّه در جغرافیای جهان پدیدار شدند. از این میان چهار کشور ترک آسیای میانه شرایط و مقدّمات اتّحاد و تبدیل شدن به کشور واحد را داشتند، لیکن ضرورتی برای این کار ندیدند و ترجیح دادند همچنان در زیر پرچم هایی متفاوت زندگی کنند. عکس قضیّه نیز صادق است و کشورهای زیادی وجود دارند که در قلمرو خود مردمی با زبان ها، ادیان و فرهنگ های متفاوت دارند و از این بابت احساس مشکل مهمّی هم نمی کنند. معلوم نیست قواعد بافته شده از سوی افشار و شرکای فکری او چرا فقط در ایران کارکرد دارند و شامل ملل مختلف الالسنه ای چون هند و سنگاپور و عراق و افغانستان و روسیّه و سویس و کانادا نمی شود!
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [08.05.20 19:34]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 17
دكترمحمود افشار با توجّه به تمهیداتی که پیشتر فراهم کرده؛ اظهار ميدارد كه نگران وضعيّت زبان فارسي در آذربايجان است و اعتقاد دارد كه در اين باره بايد فكري كرد. او مينويسد :
« براي نگهداري و ترويج و تعميم زبان فارسي در سراسر كشور، مخصوصاً زنده كردن آن در آذربايجان كه بسيار مهم و در خور كوشش است؛ بايد فكري كرد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 280)
می توان گفت همۀ دعواها سر لحاف ملانصرالدّین است. افشار اگرچه در ظاهر امر هوادار تعمیم فارسی به همۀ اقوام غیرفارس ایرانی است، لکن نیّت واقعی او بی اختیار و پیوسته در لا به لای نوشته هایش خودنمایی می کند و معلوم می سازد همۀ این فلسفه بافتن ها، قاعده تراشی ها و واطناها کردن ها فقط برای زیر آب کردن سر زبان ترکی در ایران است. نگهداری زبان فارسی در آذربایجان هم مستلزم این است که معتقد باشیم فارسی از قبل در آذربایجان وجود داشته و زبان بومی خود این ناحیه بوده و اکنون افشار و اعوان و انصار او می کوشند آن را در این منطقه حفظ کرده و بیش از پیش عمومیّت بخشند. چنین نگاهی جز دروغ و تحریف واقعیّات هیچ معنایی ندارد. جایی که فارسی زبان بومی هیچ نقطه ای از ایران امروزی نبوده و یک زبان وارداتی از شمال شرق است؛ چگونه می تواند زبان بومی آذربایجان ترک نشین باشد؟!
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [09.05.20 20:40]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۱۸
افشار در اين باره مطلبي را هم از دكترحسن ارسنجاني نمايندة مجلس شوراي ملّي نقل ميكند و می نویسد:
« آقاي دكترارسنجاني ضمن دفاع از اعتبارنامة خود در مجلس شوراي ملّي با اشاره به خيانتهاي پيشهوريها و مليّون آذربايجان گفته بودند:
مگر اين غيرتمندان آذربايجان نبودند كه براي مبارزه با پانتورانيزم جنگ كردند و براي از ميان بردن آثار چنگيز؛ يعني، زبان تركي در آذربايجان فداكاري ميكردند، مگر كسانيكه با شيوههاي امپرياليستي كه زبان تركي را در آذربايجان دستآويز مقاصد شوم خود قرار داده بودند؛ مبارزه ميكردند غير از آذربايجاني بودند؟ مگر كسانيكه در دورة مشروطيّت ايران در سنگرهاي آزادي جان سپردهاند، يا در ميدان سياسي براي استقلال فداكاري كرده اند؛ بيشترشان غيرتمندان آذربايجان نبودهاند؟ اين افكار كوتاه چيست كه زبان تركي زبان رسمي آذربايجان باشد! يك روز اين نغمة خطرناك از زبان يالچينها ميگرديد. اوّلين دفعه كه من مقالة يالچين را خواندم در مقالة بسيار مهيّج آقاي دكترشفق بود كه در مجلّة ايرانشهر كاظمزاده چاپ شد. امروز آيا شرمآور نيست كه چند نفر ايراني آذربايجاني قصد اجراي نقشة دشمنان ايران را داشته باشد . » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 280 )
حسن ارسنجانی باید دقیق تر سخن می گفت و معلوم می کرد که این غیرتمندان آذربایجانی کی و چگونه و کجا با پان تورانیزم جنگیدند. مهم تر از آن باید معلوم می کرد که ترکی از کی یادگار چنگیز مغولی زبان شده است و آذربایجانی ها کی برای از میان بردن زبان ترکی فداکاری کردند? این غیرتمندان آذربایجان فقط بی خیال بودند و در برابر خطراتی که زبانشان را تهدید می کرد فقط تبسّم می کردند، ولی عمداً برای نابودی ترکی تلاش نکردند، امّا برای احیایش هم کاری نکردند. کلّ مسئولیّت تلاش برای تقویت زبان ترکی به گروه کم شماری شاعر و نویسنده و مورّخ ختم می شد، همان گونه که کلّ مسئولیّت از میان بردن زبان ترکی به گروهی از نخبگان بی ریشه و خودفروخته منحصر می شد و مردم عادی در این میان چندان فعال مایشاء نبودند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [10.05.20 19:19]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۱۹
محمود افشار پای لطفعلی صورتگر را هم در هیئت یک صاحب نظر به میان می کشد و متنی از مصاحبۀ او با روزنامۀ کیهان در پنجم مهرماه 1338 را در نوشتۀ خود درج می کند. صورتگر در این مصاحبه می گوید:
« من راضیم که تمام مؤسّسات علمی و فنّی این کشور که برای ایجاد و گرداندن آنها هزار خون دل خورده ایم و برای ما از نان روزانه هم وجودشان لازمتر است؛ از بین بروند، ولی کوچکترین خللی به زبان ملّی ما وارد نشود. علّت این اعتقاد که در من تا حدود تعصّب رفته این است که از میان رفتن دستگاههای علمی و فنّی از آن بلاها نیست که جبران آن میسّر نباشد و باز می توان بر روی بناهای از هم پاشیدۀ آن، بناهای مجلّل و آبرومندتر و سودمندتری برپا کرد، چنانکه آلمان پس از جنگ ... امّا اگر روزی خدای نخواسته زبان فارسی بمیرد و این همه معنویّت و دل انگیزی و لطف که در ادبیّات هزار و چند سالۀ آن نهفته است ... آن روز، روز سوگواری ما خواهدبود. برای من هیچ فرق نمی کند که این زبان بیگانه از کدام کشور برخاسته: فرانسوی و انگلیسی و ترکی و تازی و غیره پیش من تفاوتی ندارد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، صص 281 ـ 280)
باید اعتراف کنم در قضیّۀ زبان فارسی ابهامی وجود دارد و من تاکنون توفیقی در کشف و شناخت این ابهام نداشته ام. مسئلۀ از بین رفتن زبان ها و یا خطراتی که زبان های رایج باقی مانده را تهدید می کند، امر قابل باوری است، ولی این تهدید شدن ها و در معرض خطر بودن ها بیشتر شامل حال زبان های دارای متکلّمین اندک بوده است. همین طور زبان های غیر رسمی در کشورهای مختلف الالسنه هم در معرض خطر نابودی قرار دارند، امّا حرف زدن از نابودی زبانی چون فارسی که هم زبان رسمی و دولتی است، هم پیشینه و ادبیّات درخشانی دارد، هم صدها و بلکه هزاران خدمتگزار از متکلّمین زبان های دیگر دارد، حتّی جمع قابل توجّهی نویسنده و برگزیدۀ ترک ایرانی خواستار حفظ آن به بهای نابودی ترکی در ایران هستند، هم بودجه های دولتی پر و پیمانی از آن حمایت می کنند، هم به مدرسه و دانشگاه راه دارد، هم فرهنگستان دارد، هم کلّی مستشرق خالی بند در شرح مناقب آن کتاب ها می پردازند، چگونه ممکن است در خطر نابودی باشد?!
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [11.05.20 20:48]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۰
خطر مهمّی زبان فارسی را تهدید نمی کند و این بازی ها و ننه من غریبم درآوردن های ناسیونالیست های فارسی گرا و ترکی ستیز ایرانی برای اهداف دیگری صورت می پذیرد. باید پیوسته مسئلۀ در خطر بودن کشور و زبان فارسی در بلندگو باشد تا به یاری آن بتوان مقبولیّت لازم را در اقوام غیرفارس ایرانی برای پذیرش مستهلک شدن در زبان فارسی ایجاد کرد.
جالب است در ایران کسانی جانانه از زبان فارسی و محوریّت آن برای حفظ تمامیّت ارضی ایران سخن می گویند که خود در زندگی شخصی و نیز در عملکرد خویش نقطۀ قابل اتّکاء چندانی ندارند. همین صورتگری که این همه برای زبان فارسی گلو پاره می کند و انگلیسی را زبان بیگانه ای در کنار ترکی و تازی می پندارد؛ خود استاد ادبیّات انگلیسی بود و همسری انگلیسی از ممالک فخیمه به عنوان سوغات برای وطنش آورده بود و لابد اگر فرزند دورگه ای هم حاصل این ازدواج بوده باشد، در ایران نمانده تا سر سوزنی برای این وطن جانفشانی کند و از زبان فارسی یا حوزه تمدنی آریایی لطفعلی صورتگر و شرکای او حراست کند!
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [12.05.20 19:10]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۱
افشار بعد از لطفعلی صورتگر سراغ کسروی می رود و بخش هایی از سرآغاز رسالۀ «آذری یا زبان باستان آذربایگان» او را نقل می کند. خود بخش های نقل شده شاید چندان مهم نباشند، امّا پیرایه هایی که محمود افشار در پاورقی صفحات 282 و 283 بر نوشته های کسروی می بندد؛ از جهاتی ارزش نقل کردن دارند. او در بارۀ بخشی از نوشتۀ کسروی که به مسئلۀ تغییر توضیحات لفظ آذری در انسیکلوپدیای اسلامی از ترکی به بافته های کسروی در ذیل مادّۀ «تبریز» است؛ اشاره کرده؛ می نویسد:
«همانگونه که گذاشتن اسم «آذربایجان» به روی ایالت سابق ایران (اران) از طرف عثمانیها و تاتارها با سوء نیّت بوده، اطلاق «آذری» به لهجۀ ترکی نیز ناشی از سوء نیّت است. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 282)
واقعاً مباحثه کردن با ناسیونالیست های فارسی گرای ایرانی کار شاق و طاقت فرسایی است. این گروه به معنای واقعی کلمه، شب را روز و روز را شب جلوه می دهند. اطلاق آذربایجان به سرزمین های آن سوی ارس در تعدادی از منابع نثری فارسی دوره های متقدّم که خود این حضرات به وجود آنها افتخار کرده و وجود آنها را نشانه های برتری فرهنگی و تمدّنی خود محسوب می دارند؛ به کرّات اتّفاق افتاده است. حتّی برخی منابع تا دربند را هم جزء آذربایجان شمرده اند. در نوشته های برخی از خود نویسندگان شووینیست هم انتساب آن سوی ارس به آذربایجان مورد تأیید قرار گرفته است. با این وجود این گروه به عادت همیشگی و با عباراتی تکراری نام گذاری آن سوی ارس به نام آذربایجان را نتیجۀ یک توطئه دانسته و از سرزمین های جمهوری آذربایجان با نام هایی چون اران، شیروان، گشتاسفی، قفقاز و ... یاد می کنند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [13.05.20 22:19]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۲
افشار با اشاره به گفتۀ کسروی در بارۀ ارسال نمونه های موسوم به آذری برای او از برخی نقاط آذربایجان که به دنبال انتشار رسالۀ «آذری یا زبان باستان آذربایگان» اتّفاق افتاده؛ می نویسد:
« ما منتظریم چنین چیزهایی از طرف آذربایجان و زنجان و اطراف قزوین و همدان و غیره برسد، تا در مجلّه درج نماییم. من از طرف موقوفات خودم این رسالۀ مرحوم کسروی را عیناً باز چاپ می کنم و در مجلّۀ آینده نیز قسمتهایی از آن آورده می شود. به نظر ما بر دولت فرض است که زبان و مردم نقاطی را که به زبان آذری هنوز صحبت میکنند؛ به صورت موزه ای هم شده، نگاهداری کند و کلاس مخصوصی در دبستانهای آن محلها دایر نماید، تا پس از آنکه بار دیگر فارسی در آذربایجان همگانی شود؛ آن آثار از میان نرود. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 282)
نمونۀ چنین چیزهایی که از اطراف و اکناف برای کسروی فرستاده شده بود؛ آذری از آب درنیامد. آن نمونه ها تالشی، لری و کردی از آب درآمدند چون چیزی به نام زبان آذری وجود نداشت، تا برای آن نمونه های نظم و نثری یافته شود. همه چیز فقط یک شوخی و سوء تفاهم بود. کسروی هم به اظهار برخی معاصرانش از طرح تز آذری پشیمان گشته بود، امّا این پشیمانی سودی برای مردم و زبانش به ارمغان نیاورد، زیرا شیاطین داخلی و خارجی تز معیوب او را دست به دست گردانده و بر آن پیرایه ها بستند. فرضیۀ زبان آذری برای گروه مورد اشاره حکم آب نطلبیده و یافتن گمشده ای را داشت و آنها به هیچ عنوان از این فرصت طلایی که یک اشتباه کار آذربایجانی برایشان فراهم کرد؛ نگذشتند. حفظ موزه مانند روستاهای تاتی زبان هم نه ممکن بود و نه معقول. نه دولت رغبتی برای این کار نشان داد نه اهالی روستاهای مورد اشاره علاقه ای به این قبیل بازی های آذری بازان داشتند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [14.05.20 19:50]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۳
کسروی در بخشی از رسالۀ آذری خود ادّعا می کند گسترش ترکی در ایران در روزگار صفویّه به اوج خود رسید، لیکن با سقوط صفویان از پیشرفت باز ایستادو سپس رو به پسرفت نهاد. محمود افشار در پیرایه ای که بر این بخش از نوشتۀ کسروی بسته می نویسد:
« شگفت آور نیست که صفویّه بزرگترین دشمنان سیاسی سلاطین عثمانی بوده و در حالی که با هم جنگ داشتند؛ بعضی از سلاطین عثمانی به زبان فارسی شعر می گفته اند. من خودم در شهر بوداپست پایتخت مجارستان که قریب دویست سال زیر حکومت عثمانی بود؛ در مقبرۀ «علی بابا» که گویا قاضی عسکر بوده و هنوز در آنجا بجاست؛ قطعۀ اشعاری به زبان پارسی دیدم که بر دیوار بقعه آویزان است و هیچ نوشته ای به ترکی در آنجا نبود. در زمان صفویّه نه عثمانیها به زبان ترکی اهمیّت می دادند و از آن راه می خواستند کشورستانی کنند و نه صفویان توجّهی به فارسی داشتند. در حقیقت چون حمله ای به آن نمی شد؛ دفاعی نمی بایست، امّا امروز به عکس است، چون به آن حمله می کنند، ما هم باید از آن دفاع کنیم. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، صص 283 ـ 282)
در وهلۀ اول باید گفت ادّعای کسروی در بارۀ توقّف یا پسرفت ترکی در ایران بعد از سقوط صفویان درست نیست. در دوران پسا صفوی هم در میدان سیاست و حکومت و هم در میدان نفوس و جمعیّت ترک همچنان فعال مایشاء است. خود همین محمود افشار به همراه تقی زاده و ناصح ناطق دویست سال بعد از رفتن صفویان در عهد احمدشاه قاجار به خاطر پیشرفت ترکی در تهران شب و روز ندارند و این واهمه خود را ابراز هم می کنند و خواهان رسیدن به داد تهران و ممانعت از ترکی شدن این شهر می شوند. در باب ابراز علاقه به فارسی در عثمانی نمی توانیم اعتراض یا مخالفت جدّی داشته باشیم، امّا ادّعای بی توجّهی و اهمیّت ندادن به فارسی در زمان صفوی به شکلی که محمود افشار مطرح می کند، درست نیست. در همین دوره کتب تاریخی و ادبی بسیاری به فارسی نوشته می شوند و شاعران متعدّدی در همین داخلۀ ایران ظهور می کنند. از مدّتی پیش از روی کار آمدن صفویان دوران افول نسبی ادبیّات فارسی آغاز شده بود و این افول در عصر صفوی و بعد از صفوی هم ادامه پیدا کرد. اتّفاقی که در این میان رخ داده؛ این است که شووینیست های معاصر برای پوشاندن این ضعف که تا روزگار حاضر هم استمرار پیدا کرده؛ دنبال متهّم و گناهکار هستند و چه متّهمی بهتر سلسلۀ بی دفاع ترک.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [15.05.20 22:25]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۴
مسئلۀ حمله به زبان فارسی هم آن طور که افشار مطرح می کند؛ نبوده است. در دورۀ کوتاهی برخی نویسندگان و نشریّات عثمانی تحت تأثیر شرایط دشواری که آن امپراتوری با آن مواجه بود کوشیدند تحرّکی در میان ترکان شرق کشورشان من جمله ایران ایجاد کنند که البته تلاش آنها ثمر چندانی به بار نیاورد و تنهاترین و شاید مهم ترین نتیجۀ آن این بود که بهانۀ لازم را به ناسیونالیست های فارسی گرایی که به تعداد زیاد پرورده شده و آمادۀ قبضه کردن همه چیز در ایران بودند؛ فراهم آورد تا تأکید بر ترکی را حمله به فارسی تلقّی کنند و یک جنگ تمام عیار و پایان ناپذیر با ترکی را آغاز کنند. اندکی بعد از امپراتوری عثمانی ساقط شد و همان نیم تبلیغات هم به پایان راه رسید، لیکن در این سو جنگ تازه آغاز شده بود، جنگی که بعد از یکی قرن هنوز تمام نشده است. به تعبیر سعدی خوارزمشاه و ختا صلح کردند، اما اینجا جنگ زید با عمرو همچنان ادامه دارد و مقرر است تا بریدن نفس زبان ترکی استمرار داشته باشد.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [16.05.20 20:18]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 25
در باب بخش دیگری از نوشتۀ کسروی دایر بر رایج ماندن فارسی در میان خاندان ها هم افشار خود را ملزم به اظهار نظر دانسته و نمونه ای برای این قبیل خاندان ها در پاورقی نوشته های خود برمی شمارد:
« نویسندۀ این زیرنویسها خود اجداداً آذربایجانی؛ یعنی، از رضائیّه است و مجلۀ آینده را از همان روز تأسیس (35 سال پیش) به راه ترویج زبان فارسی در آذربایجان واداشت. به همین جهت هم آن وقت، هم امروزه بهای اشتراک آن را در زنجان و آذربایجان با وجود خرج پست که به آن تعلّق می گیرد؛ ارزانتر از تهران قرار دادیم. یک پیشنهاد مهمّی که دارم اینست که باید انجمن محلّی آذربایجانیان در طهران و همچنین کلیّۀ انجمنهای محلّی شهرستان ها در طهران منحل شود و انجمنهای مشترک از اهالی شهرستانهای مختلف تشکیل گردد تا هم زبان غیرفارسی متروک شود و هم اختلافهای محلّی از میان برود. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 283)
ما در آذربایجان بی ریشه هایی از نوع همان همکار مجهول الهویّۀ محمود افشار داریم. از خیلی وقت پیش هم داشته ایم و با وجود این قبیل اشخاص خودفروخته به عنوان یک واقعیّت کنار آمده ایم. بالاتر از خود او رئیسش محمود افشار است که با وجود ترک بودن این همه فاجعه علیه ترکی آفریده است. یک نمونه از این فاجعه آفرینی هم در همین نوشتۀ او خودنمایی می کند. او خواستار انحلال انجمن های شهرستانی در تهران می شود و همۀ این گروه های ائتنیکی را به ترک هویّت و زبان مادری خود فرامی خواند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [17.05.20 20:46]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۶
ادامۀ همین بخش نقطۀ اوج کوردلی و روان پریشی این دیوانۀ مازوشیست را در معرض دید خوانندگان قرار می دهد. او از پیشرفت ترکی در تهران هراسان است و خواستار اتِخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از گسترش ترکی در تهران می شود:
« امروز متجاوز از بیست درصد اهالی طهران آذربایجانی هستند و روز بروز بر شمارۀ آنها زیادتر می گردد. اگر از زبان ترکی جلوگیری نشود به زودی طهران هم یک شهر ترک زبان خواهد گردید. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 283)
برای شناختن ماهیّت محمود افشار و دیگر از اصل و نسب تهی شدگان ترک در ایران این بخش می تواند معیار خوبی باشد. یک ترک از گسترش زبان ترکی در پایتخت ایران در حال قالب تهی کردن است. اگر مبنا وطن و ایران است چه فرقی می کند این زبان غالب و مشترک ترکی باشد یا فارسی؟ همین بخش به روشنی می رساند که محمود افشار حتّی در متقدّم دانستن خاک، وطن جغرافیایی و اصالت بخشیدن به سرزمین در برابر مردم هم صادق نیست. ظاهراً او و گروه همفکرانش حامل امریّه و ابلاغیّه از جایی بوده اند. وحدت نظر کامل آنها در فارسی ستایی و تمجید از همه چیز فارسی و آریایی و آنگاه بدگویی مطلق و هماهنگ علیه همه چیز ترک و زبان ترکی چیزی جز این به ما نمی گوید.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [18.05.20 20:34]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۲۷
دكترمحمود افشار در قسمتي از مقالة خود بخش هایی از رسالۀ «آذری یا زبان باستان آذربایگان» كسروي، را هم بازگو می کند و سپس با گشودن فصلي با عنوان «زبان فارسي از لحاظ سياست داخلي» مسئلة زبان را به سياست مرتبط كرده و با انتقاد از دورۀ يك سالة حكومت فرقة دمكرات بر آذربايجان و نسبت دادن تدريس تركي در مدارس به سياستهاي خارجي، ادّعا می کند كه آذربايجانيهاي وطن پرست مخالف چنين كاري بودهاند:
« در زمان سلطة يكسالة پيشهوري و كمونيستها بر آذربايجان زبان فارسي را از مدارس و ادارات راندند و زبان تركي را اجباري نمودند. اين عمل بر حسب دستور خارجيها بود وگرنه خود آذربايجانيهاي وطنپرست چنانكه از نوشتههاي بالا پديدار است، با چنين كاري مخالف هستند. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 283)
مقصود دكترافشار از اين وطنپرستان آذربایجانی چهرههاي معلومالحال و خودفروختهاي چون سيّدحسن تقيزاده، سيّداحمد كسروي و دکتر ارسنجانی و همپالکی های آنها هستند. او رویکرد چند خائن و آسیمیله شده را به کلّ مردم آذربایجان عمومیّت می دهد و احکام کلی به نفع فارسی در آذربایجان صادر می کند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [19.05.20 19:26]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 28
افشار در همين بخش، در تجزيه و تحليل موضوع زبان از لحاظ سياست داخلي خود ايران هم مينويسد:
« اگر بخواهم از لحاظ سیاست داخلی خود ایران، موضوع زبان را حلاجی کنم، تنها فايدهاي كه براي تدريس زبان تركي در دبستانها و رواج رسمي آن در ادارات ميتوان تصوّر نمود؛ سهولت براي كودكان و مردم است كه اين زبان اكنون در آن استان همگاني است. من اين حقيقت را نميخواهم انكار كنم. البتّه براي هر كس آسانتر است با زباني كه از مادر آموخته؛ صحبت كند تا با زباني كه بايد در مدرسه بياموزد. امّا زبان تركي در آذربايجان تنها همين يك جنبه را ندارد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
افشار معتقد است كه به خاطر سهولت زبان تركي براي آذربايجاني و از آنجا كه زبان تركي يكي از مهمترين عناصر مليّت آذربايجانيهاست؛ ما با ميدان دادن به زبان تركي، به دست خود زمينة ظهور و بروز عناصر مليّتي و هويّتي را براي آذربايجاني ها فراهم ميكنيم؛ لذا بايد از اين كار پرهيز كنيم:
« زبان تركي يكي از عناصر مهمّ مليّت، بلكه مهمترين آنهاست: همين دو را اگر برابر هم بگذاريم؛ يعني، «سهولت در كار» و «از دست دادن مليّت» بدون هيچ ترديد كسي حاضر نخواهدشد كه براي آسانتر كردن امري اصل موضوع را هم از ميان ببرد. زيرا با قبول روش پيشهوري نه تنها كار زبان را آسانتر ميكنيم، بلكه با آسانتر كردن كار زبان، وسايل از ميان رفتن مليّت ايراني و تماميّت وطن را هم سهلتر ميگردانيم. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
آموختن زبان مادری از سوی آذربایجانی هیچ تلازمی با از دست دادن ملیّت یا تمامیّت وطن ندارد و چنین الزامی تنها در ذهن بیمار افشار و شرکای او شکل گرفته است.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [20.05.20 18:49]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 29
محمود افشار تنها در مرحلة نظريّهپردازي متوقّف نميماند، بلكه وارد مسائل جزئيتر ميشود تا هر چه بيشتر نيّات خود را آشكار سازد. او در مخالفت با آموزش زبان تركي و رايج بودن زبان تركي در ادارات مينويسد:
« اگر مردم آذربايجان توانستند روزنامههاي تركي را به آساني بخوانند و به تركي چيز بنويسند و شعر بگويند ديگر چه نيازي به فارسي خواهندداشت. مسلّم است كه تا اين اندازه هم كه امروز زبان فارسي در آذربايجان رايج هست، از رواج خواهد افتاد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
آيا زبان فارسي وامانده شده است كه محمود افشار و ديگران بخواهند با توسّل به شيوههاي غيراخلاقي؛ غیرانسانی، غیرحقوقی و ناجوانمردانه براي آن متكلّم دست و پا كنند؟ آيا ايران و ايراني براي ماندن نياز به وحدتي ساختگی و مکانیکی از این نوع دارند كه اين خيانتكاران در پي ايجاد آن هستند؟ عواملي كه در طول صده ها و هزاره ها ايرانيها را در كنار هم نگه داشته است، چه ايرادي دارند كه اينها در پي دگرگوني اين عوامل و جایگزینی عوامل مبتنی بر زیاده طلبی و تمایلات نفسانی هستند؟
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [21.05.20 19:30]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۳۰
افشار یک تلازم ساختگی هم بین زبان فارسی با وحدت و تمامیّت ارضی ایران ایجاد می کند تا به یاری این مغلطه حرف خود را پیش ببرد و متکلّمین زبان های غیرفارسی را در این مخمصه دروغین به تمکین از سیاست دولت در بارۀ یکسان سازی زبانی و فرهنگی وادارد:
« با رفتن آن [زبان فارسی] احساسات ملّی نیز که از طرف دیگر در تضعیف آن می کوشند؛ ضعیف خواهدشد و وحدت ملّی و تمامیّت ما در خطر خواهدافتاد. به همین ملاحظات من همیشه با استقلال فرهنگ در استانهای کشور مخالف بوده و هستم. چه، ممکن است اگر چنین استقلالی داده شود، بلوچها بخواهند بلوچی، کردها کردی، آذربایجانیها ترکی را زبان دبستانی خود نمایند، معلوم است که با این پراکندگی دیگر یگانگی برای ایران باقی نمی ماند. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 284)
وقتی شاه عباس به عنوان شاه ایران برای دفاع از حدود کشور با با هم زبانان خود از ازبک و عثمانی جنگید، چرا احساسات ملّی دچار خدشه نشد؟ وقتی نادرشاه که تمایلات ترکی قوی تری نسبت به زبان ترکی داشت و با همین تمایلات روس و عثمانی را عقب نشاند، چرا احساسات ملّی سینه پهلو نگرفت؟ در عهد فتحعلی شاه و جنگ با روسیّه که زبان فارسی در میدان نبود و آذربایجان به تنهایی به نمایندگی از ایران با امپراتوری روسیّه می جنگید، چرا احساسات ملّی تضعیف نشد؟ وقتی تبریزیان به تنهایی در برابر نیروهای مخالف مشروطه جنگیده و از آزادی و حکومت قانون برای کلّ ایران دفاع می کردند، چرا احساسات ملّی دچار عطسه و سرفه نشد؟ بالاتر از اینها وقتی اسماعیل سردار جوان ترک کشور ایران را بعد از مدّت ها تلاشی و محو شدن از جغرافیای عالم احیا کرد، چرا احساسات ملّی زمینگیر نشد؟ شما قبل از صفوی کشوری داشتید که نگران تضعیف احساسات ملّی در آن باشید؟ این مردک با بی چشم و رویی تمام خواستار محرومیّت تمام اقوام غیر فارس ایرانی از حقوق مسلّم و طبیعی خودشان می شود تا معلوم دارد سیاست و اخلاق در این کشور تا چه میزان عقب مانده و عتیقه است.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [22.05.20 19:00]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۳۱
افشار با دستاویز قرار دادن شرایط همسان آذربایجان با دیگر ایالت ها در حوزۀ فرهنگ و شرکت چشمگیرتر آذربایجانی ها در حکومت و مناصب دولتی، نتیجه می گیرد؛ نه فارسی موجب عقب ماندن آذربایجانی شده؛ نه در ایران تضییقی علیه حضور آذربایجانی در ادارۀ امور کشور حادث شده است:
« با اینکه آذربایجانیها ترکی حرف می زنند و فارسی را باید در مدرسه بیاموزند؛ از هیچیک از استانهای دیگر ایران از حیث فرهنگ و دیگر چیزها عقب نیستند. اگر زبان فارسی می بایست موجب دنبال ماندن آنها از قافله باشد، چرا واپس نمانده اند؟ ما در ایران نخست وزیر و وزیر آذربایجانی بیش از فارسی یا خراسانی یا کرمانی یا گیلانی یا اصفهانی یا مازندرانی یا یزدی و غیره داشته ایم. کسانی که این عنوانها را بکنند؛ تنها می خواهند با بهانه های عوام پسندانه مقاصد بیگانگان را از پیش ببرند. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، صص 285 ـ 284)
در عهد قاجار سیاستمدار ترک ایرانی با وجود صاحب اختیار بودن در این کشور، بر اساس یک غفلت تاریخی بنیان گذاری شده در صده های گذشته، نسبت به زبان و فرهنگ خود بی اعتنا ماند و این بی اعتنایی تاوان سنگینی برای زبان و فرهنگ آذربایجانی و ترکی در پی داشت. سلسلۀ پهلوی به دستیاری بیگانگان بر مقدّرات کشور حاکم شد و با اتّکا بر تازه به دوران رسیدگی و روحیّۀ ندید بدیدی که شدیداً بدان مبتلا بود, راه تخته قاپو کردن همه چیز اقوام ایرانی را در پیش گرفت. طبیعی بود که در این دوران هم ترک به دلیل کثرت جمعیّت و سابقۀ سیاست ورزی و حضور در مناصب همچنان سهم قابل توجّهی از کرسی های ادارۀ کشور داشته باشد، لیکن در این دوران هم همان سهل انگاری قبلی نسبت به زبان و فرهنگ خودی را داشت و در دوران جدید با یک پدیدۀ تازه هم مواجه گشت. حکومت تازه به دوران رسیدۀ جدید تصمیم گرفته بود تنها به ترکانی منصب واگذار کند که خود را، زبان خود را، قوم خود را و فرهنگ خود را از اساس انکار کند و به یک هویّت تصنّعی و مجعول تن دهد. بدین سان بود که مناصب برای آذربایجانی باقی ماند امّا هزینه رسیدن به این مناصب بسیار بالا رفت. هزینۀ رسیدن به کرسی ریاست برای ترک ایرانی کندن ریشه های خود و صحّه گذاردن بر یک هویّت مجعول بود.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [23.05.20 22:37]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۳۲
محمود افشار که ظاهراً تحصیل کرده و اروپا دیده است, حتّی استنادکنندگان به رواج و رسمی بودن چند زبان در کشور سویس را به باد انتقاد گرفته و ایشان را به بی اطّلاعی از وضع کشورها و رموز سیاست متّهم می سازد:
« آنها که بدون داشتن اطّلاعات کافی از وضع کشورهای مختلف و توجّه لازم به رموز سیاست، می گویند در سویس هم سه زبان رسمی هست و عیبی ندارد؛ نخست آنکه بی عیب نیست؛ دوم آنکه اوضاع سویس با ما قابل مقایسه نمی باشد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 285)
شاید اوضاع ما با سویس قابل مقایسه نباشد، امّا شصت سال بعد از زمانی که محمود افشار این لاطائلات را می نوشت، به جایی رسیدیم که در مسئلۀ زبان، وضع ما با سویس که سهل است، با عراق و افغانستان هم دیگر قابل مقایسه نیست و این دو کشور ظاهراً جنگ زده و مصیبت دیده در امر سیاست زبانی و رعایت حقوق زبانی و فرهنگی مردم خود خیلی مترقّی تر از ما عمل می کنند.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [24.05.20 21:14]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۳۳
دكترافشار با طرح مسئلة ايالت آلزاس در فرانسه و انطباق شرايط آن با آذربايجان؛ به تبيين سياست غيرانساني دولت فرانسه در اين باره ميپردازد و اضافه مي كند كه وقتي با شكست آلمان در جنگ جهاني دوم اين ايالت بار ديگر از تصرّف آلمان خارج شد؛ فرانسويها تصميم گرفتند كار را براي هميشه يكسره كنند:
« فرانسويها تصميم گرفتند كه زبان آلماني را به وسائلي از آنجا براندازند. خانوادههاي زياد آلماني در آنجا سكونت دارند و كوشش ميكنند كه آن زبان باقي بماند. دولت فرانسه نيز گاهي به اقتضاي سياست داخلي الزامهائي دارد، امّا ملّت فرانسه و دانشمندان و دانشگاهيان آن كشور مخالفند. بطوريكه ملاحظه خواهيدفرمود با چه سرسختي در برابر تمايلات اقليّت زباني مقاومت شده و هرگاه امتيازي دادهاند با چه شرائط جبرانكنندهاي بوده است. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 286)
دكترافشار اين سياست نامعقول دولت فرانسه و تضييقات بسيار آن دولت براي جمعيّت آلمانيزبان را تأييد ميكند و نمونهاي از اينگونه سياستهاي دولت فرانسه را بيان ميدارد و سپس اجراي سياستي شبيه اين را براي آذربايجان ضروري ميشمارد تا از این رهگذر زبان ترکی در آذربایجان برانداخته شود.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [25.05.20 19:36]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار 34
محمود افشار براي اينكه از خود رفع اتّهام كرده و كراهت چنين سياست زبانی را از آن بزدايد ؛ ميگويد كه چنين كاري در همه جا معمول و چيزي نيست كه تنها او اختراع كرده باشد:
« من اينجا اين جزئيّات و توضيحات را براي اين ميآورم تا بدانند آنجا كه زباني به علّت سياست خارجي خطرناك است، هيچكس كه به وطن و وحدت ملّي خود علاقه داشته باشد؛ در هيچ كجاي دنيا روي موافق نشان نميدهد و به وسائلي در صدد رفع زيان آن (يعني برانداختن زبان غير ملّي) ميباشد و اين چيزي نيست كه من به علّت تعصّب ملّي شديد اختراع كرده باشم. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 286 )
حتماً اروپا چیزهای بهتری هم برای یادگرفتن داشته، لیکن افشار بر پایۀ خبث طینت خود، پیروی از افکار نژادپرستانه، ارضای حسّ نوکری و خودفروختگی و نشان دادن عمق عقب ماندگی فکری و سیاسی خود فقط به این یک رقم سیاست غیرانسانی حکومت فرانسه روی خوش نشان داده و پیروی از آن رویکرد را به عنوان سوغات برای ملّت خود به ارمغان آورده است.
آلزاس یک ناحیۀ کم وسعت در مرز فرانسه و آلمان است و تعداد آلمانی زبان های این ناحیه در مقایسه با کل جمعیّت فرانسه رقم نازلی را تشکیل می دهد، لیکن ترک ایرانی در همۀ جای این کشور پراکنده است؛ بخش مهمی از تاریخ این کشور را ساخته و مالک سه دانگ از همه چیز این کشور است، پس مسلماً شرایط ترک ایرانی قابل مقایسه با ناحیه کم وسعت آلزاس و جمعیّت کم شمار آن نیست.
یک چیز دیگر می ماند و آن اینکه این ایرانی های آقای افشار و شرکابا این همه دشمن ترسی و تدابیر دوراندیشانه و چاره گری در برابر خطرات ایجاد شده از طرف دشمنان حقیقی و فرضی و خیالی، چرا بیشتر وقت ها قافیه را می بازند و در روزگار تثبیت مرزها، پادشاه قدرقدرت آریایی این گروه؛ یعنی، رضاخان، ایران در اصلاحات مرزی به افغانستان و ترکیّه باج می دهد و پسر این قدرقدرت بحرین را به باد فنا می سپارد؟!
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel
بیلدیریش, [27.05.20 00:27]
✳️ نقدی بر مواضع ترکی ستیزانۀ دکترمحمود افشار ۳۵
افشار با اشاره به سختگیری شورای عالی فرهنگ ملّی فرانسه با تدریس زبان آلمانی در ایالت آلزاس و عملکرد قطره چکانی این شورا در تمکین به خواسته های زبانی و فرهنگی جمعیّت آلمانی زبان از در تأیید درآمده می نویسد:
« ملاحظه بفرمایید تدریس دو ساعت آلمانی در یک ناحیۀ آلمانی زبان فرانسه با چه مشکلات و شرایط و بلکه توهینهایی توام است. ایرادی به فرانسویها نیست، البتّه عمل آنها برای حفظ وحدت ملّی در برابر خطر زبان آلمانی و خطر آلمان می باشد. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 287)
در واقع افشار نسخۀ دولت فرانسه برای غیرممکن کردن تدریس آلمانی در نواحی آلمانی نشین را سرمشقی برای ایران قلمداد می کند و از دولت ایران می خواهد از همین سیاست در مقابله با زبان ترکی پیروی کند تا در سایۀ بایکوت زبان ترکی و انجام هر فعالیتی به زبان فارسی موجب تضعیف روزافزون این زبان گردد و ترکی به مرور زمان نابود گردد.
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel