بیلدیریش, [04.09.20 21:00]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۱
      به جز مسئله یاد شده در بخش قبل, دلایل اشارۀ سیرجانی به چاپ شش جلد کتاب درسی به نام آنادیلی به زبان مادری برای تدریس در مدارس آذربایجان در زمان حاکمیّت فرقۀ دمکرات خیلی روشن نیست.
      شاید مقصود او از این اشارۀ مبهم و رازآمیز قرینه ای براین امر باشد که چاپ و تدریس این کتاب های درسی به زبان ترکی با پذیرش فارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک قابل جمع نیست! معنی روشن و بی پیرایۀ سخن سیرجانی در این بخش آن است که با وجود رسمیّت داشتن فارسی، میدان دادن به ترکی یا پذیرش آن به عنوان دومین زبان رسمی موضوعیّت خود را از دست می دهد!
      مسئلۀ «افسران فراری بوی کباب شنیده» هم قابل توجّه است. مقصود او از این تعبیر، آن دسته از آذربایجانی ها بودند که برای رهاندن جان خود از قتل عامی که ارتش برای نجات آذربایجان [!] راه انداخته بود؛ راه دیار غربت را پیش گرفتند و بسیاری از ایشان در همان غربت غریبانه از دنیا رفتند و تتمّۀ آنها با سقوط نظام شاهنشاهی در سر پیری و شکستگی راه بازگشت به وطن را در پیش گرفتند تا در شهرها و ده کوره ها سراغی از بازماندگان خود بگیرند. با این حال همان افسران عاقبت به خیرتر از خود سعیدی سیرجانی بودند که سرانجام به وطن بازگشته و در آغوش وطن آرام گرفتند.
      آن افسران از غربت آمدند تا در وطن جان به جان آفرین تسلیم کنند و مانند دیگران نبودند که از غربت غرب به امید سرابی به وطن برگشته و به اغوای بوی کباب کارهایی کنند که ناچار شوند سر پیری «غلط کردم نامه» بخوانند.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [06.09.20 00:44]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۲
      سیرجانی بعد از بیان آن همه زخم زبان تازه یادش می افتد که بگوید: قصد ندارد به مباحث خسته کننده و ملال انگیز متوسّل گردد؛ از این رو سخن را به سوی برهانی کردن عدم ضرورت تدریس ترکی در ایران متوجّه می سازد:
      « نمی خواهم به مباحث خسته کننده و احتمالاً ملال انگیزی از این دست متوسّل شوم، فقط می خواهم صمیمانه نکته ای را با جناب دکتر در میان بگذارم و آن اینکه مگر خودتان نمی فرمایید صغیر و کبیر آذربایجان با یکدیگر به زبان مادری صحبت می کنند و «رژیم گذشته در مدّت پنجاه سال با آنهمه دبستان و دبیرستان و دانشگاه بهمراه سختگیری و اختناق سازمان یافته» حتّی نتوانست یک قصبه یا دهکده را فارس کند» (ص 391) مگر جنابعالی و همفکرانتان در آشفتگیهای بعد ار انقلاب چندین روزنامه و «بیش از دویست کتاب و مجموعه اشعار ترکی» (ص 275) منتشر نکرده اید؟ و به موازات خدمات خستگی ناپذیر شمایان دیگر دایگان دلسوزتر از مادر از قبیل فرستنده های شمالی و غربی شب و روز با نشر و پخش برنامه های ترکی به اجرای نقشۀ البتّه خداپسندانه تان مشغول نیستید؟ (ته بساط, ص 106)
        واقعاً مباحثه کردن با کسانی که بنای کار خود را بر نفهمیدن گذارده اند؛ بی نهایت سخت و جانفرسا است. در اینجا نیز استاد ما با جهالت یا تجاهلی سرسام آور طرف مقابل خود را در وادی حیرت سرگردان می سازد. او با استدلال تغییر نیافتن زبان هیچ دهکده و قصبچه ای از ترکی به فارسی با وجود سختگیری و اختناق سازمان یافته؛ خواستار استمرار همان سختگیری و اختناق می شود! چاپ تعدادی کتاب و نشریّه به زبان ترکی را در حدّ شاهکار و کرامت پایان ناپذیر دولت در حق زبان ترکی معرّفی می کند و همان حق مختصر را هم نتیجۀ آشفتگی های بعد از انقلاب می داند!!
      لابد معنای سخن او این است که در صورت رفع آشفتگی باید چاپ همان تعداد محدود کتاب و نشریه را قدغن کرد! سیرجانی مردم ترک زبان ایران را به واسطۀ فعالیت شبکه های رادیویی و تلویزیونی خارجی از داشتن رادیو و تلویزیون خودی و ملّی معاف می دارد و آنها را به تماشای شبکه های خارجی حواله می دهد و معلوم نمی کند تکلیف مردمی که بر پایۀ احساسات وطن خواهانه خواستار داشتن برنامه های خبری و فرهنگی خودی و داخلی هستند؛ چه می شود؟!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [07.09.20 00:38]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۳
      این نویسنده در جهاندن اسب بلاهت در میدان وقاحت حدّی نمی شناسد و در فراز بعدی از کرامت بزرگ حکومت ها به آذربایجان و زبان آن سخن به میان می آورد و از دکتر هیئت و آذربایجانی می خواهد ناشکر نبوده و قدرناشناسی پیشه نکنند و حقوقی به بزرگی ترکی حرف زدون ساعات تفریح و تنفّس در مدارس را نادیده نگیرند:
      « مگر به ادّعای خودتان در مدارس آذربایجان در ساعات تفریح بچه ها با یکدیگر ترکی حرف نمی زنند؟ خوب شما که معتقدید «هر کشوری باید زبان مشترک داشته باشد» بفرمایید ببینم چند ساعت از وقت محصّلان آذربایجانی هم اکنون صرف آموختن این زبان مشترک می شود؟ مگر ساعات درس روزانۀ مدارس بیش از پنج جلسۀ 50 دقیقه¬ای است؟ یعنی روزی 4 ساعت و در سرتاسر هفته جمعاً 24 ساعت که با احتساب 35 هفته درس در سال می شود 840 ساعت که اگر ـ به فرض محال ـ همۀ برنامه ها و درسها هم به زبان فارسی تدریس شود، باز هم کمتر از یک دهم وقت بچه ها به آموختن این زبان مشترک اختصاص یافته است؛ آنهم بشرط آنکه معلّم فارسی زبانی داشته باشند (که متأسّفانه شنیده ام ندارند) خوب اگر به پیشنهاد سرکار بیایند این روزی 4 ساعت را هم به زبان ترکی تدریس کنند، تکلیف زبان مشترک چه می شود؟ (ته بساط,ص 107)
      سیرجانی حرف زدن به ترکی در زنگ های تنفّس مدارس را یک امتیاز بزرگ برای کودک و نوجوان آذربایجانی و ترک ایران قلمداد کرده و این روغن ریخته را نذر امامزاده می کند! آنگاه به بهانۀ داشتن زبان مشترک فارسی، حق هر گونه تدریس ترکی را از این زبان بی دفاع ساقط می کند و بعد هم به سبکی عوامانه و ابلهانه دست به محاسبات مسخره ای برای اثبات مختصر بودن زمان تدریس فارسی در مدارس دست می زند، تا مثلاً دکترهیئت و دیگر خوانندگان ترک را به غیرضروری بودن تدریس ترکی در مدارس مجاب سازد!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [07.09.20 20:45]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۴
      سؤال مهمّی که در این بخش عارض می گردد این است که مگر همۀ آنچه سیرجانی گفته و آنها را به منزلۀ امتیازاتی بزرگ برای ترک زبان ایرانی تصویر کرده، شامل حال متکلّمان فارسی نمی شود؟ مگر فارس زبان در خانه، کوچه، خیابان، بازار و مدرسه؛ بخصوص در ساعات تنفّس مدرسه [!] فارسی صحبت نمی کند؟ مگر همۀ وسایل ارتباط جمعی به فارسی نیستند؟ مگر همۀ کتاب ها و نشریّات به فارسی چاپ نمی شوند؟ مگر ده ها و صدها شبکۀ رایویی و تلویزیونی خارجی در تمام شبانه روز به فارسی برنامه پخش نمی کنند؟ مگر صدها و هزارها کتاب نظم و نثر فارسی در اختیار مردم فارس زبان نمی باشد؟ مگر در سال چند صد شب شعر فارسی و برنامه های حافظ خوانی و شاهنامه خوانی و مثنوی خوانی و ... برگزار نمی شود؟
      اگر منطق سیرجانی را بپذیریم با وجود همۀ اینها دیگر چه نیازی به کلاس زبان و ادبیّات فارسی و رشتۀ ادبیّات در مدارس و دانشگاه ها داریم؟ چرا پول بی زبان کشور برای تربیت هزاران معلّم زبان و ادبیّات فارسی هدر داده می شود؟ چرا فرهنگستان زبان و ادبیّات فارسی با آن عرض و طول تشکیل شده و پول این مردم را به قاعدۀ میلیاردها می بلعد؟ چرا بنیادهای بسیاری برای خدمت به زبان فارسی تأسیس شده و استمرار حیات خود را سربار خزانۀ کشور می کنند؟ و اصلاً چرا با وجود همۀ اینها برخی صاحب نظران از آیندۀ زبان فارسی احساس نگرانی می کنند؟
      وقتی فارسی با این همه حمایت و سرمایه گذاری مادّی و معنوی همچنان در معرض خطر قرار دارد و هنوز است نتوانسته خود را از سیطرۀ بیش از هفتاد درصدی لغات دخیل برهاند؛ زبان ترکی بدون همۀ این امکانات و حمایت ها چه حال و روزی پیدا خواهدکرد؟!
      خیلی بعید است که مشکل سیرجانی فقط نفهمیدن باشد. مشکل او خود را به نفهمی زدن است و اینکه تدریس ترکی در مدارس و دانشگاه ها و تشکیل فرهنگستان زبان ترکی و شبکه های رادیویی و تلویزیونی دارای ترکی صحیح و چاپ پرشمار آثار ترکی و برنامه های حمایت از شعر و نثر ترکی را از ما و از دولت مطالبه نکنید تا زبانتان به مرور ایّام ضعیف و ضعیف تر گردد و در روزی از روزهای خدا نابود گشته در زبان فارسی مستهلک شود!!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [08.09.20 23:02]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۵
      سیرجانی برای توجیه بیشتر تدریس انحصاری فارسی از در دیگری وارد می شود و فارسی آموزی را پیش نیاز گرفتن مناصب و ترقیّات دیوانی برای ترکان ایرانی قلمداد می کند و خطاب به دکتر هیئت می نویسد:
      « لابد پیشنهاد می فرمایید هفته ای یکی دو ساعت هم اختصاص به فارسی بدهند؛ مثل زبان انگلیسی. خوب اگر چنین کنند و در نتیجه نوجوانان آذربایجانی نتوانند با زبان فارسی بیش و کم آشنا شوند، تکلیف مناصب والای مملکت و از آن مهمتر ترقیّات آذربایجانیها چه می شود؟ هیچ به سهم عظیمی که در ازای همین روزی چهار ساعت فارسی خواندن از مناصب سیاسی و اقتصادی کشور نصیب همشهریان جنابعالی شده است و می شود فکر کرده اید؟ بگذریم از سلسله های غزنوی و سلجوقی و چنگیزخان و تیموریان و صفویّه؛ نظر مختصری به همین دویست سیصد سال دورۀ قاجار و عهد مشروطه بیندازید و ببینید چند درصد پستهای مهمی از قبیل وزارت نصیب آذربایجانیها بوده است. » ( ته بساط, ص 107)
      در وهلۀ نخست باید عرض کنم کودک و نوجوان آذربایجانی، حتّی آنها که در خانه و خانواده با آنها فارسی صحبت نشده است؛ قبل از رسیدن به سن مدرسه فارسی را به خوبی می آموزند. کودک ترک ایرانی در محاصرۀ تلویزیون فارسی، مهد کودک فارسی، پیش دبستانی فارسی و والدین عمدتاً وارفته در برابر زبان فارسی، قبل از سن مدرسه فارسی را یاد می گیرد و خود را آمادۀ قبضۀ همۀ مناصب کشوری در ایران می کند!
     در بارۀ کم شدن سهم آذربایجانی از مناصب دولتی هم لازم نیست سیرجانی خیلی غصّه بخورد. سهم آذربایجانی و کلاً ترک ایرانی از مناصب دولتی در دوران بعد از جنگ با عراق روز به روز رقیق تر گشته و به حداقل ممکن رسیده است. همان تعداد محدود منصب داران هم زمانی این مناصب را احراز کردند که بارها بریدن خود از اصل و نسب و زبان مادری را فریاد زدند.
      بگذریم از اینکه در قریب صد سال گذشته بریدن از اصل و نسب و زبان ترکی، بلکه محکوم کردن ترکی پیش شرط همیشگی یک ترک برای در دست گرفتن مناصب حکومتی بوده است.
 
 ⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [11.09.20 00:01]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۶
      سیرجانی در ادامۀ سخن خود نکته ای را هم بیان می دارد که این نکته تا حدود زیادی می تواند از دلایل ترکی ستیزی او و هم فکرانش رمزگشایی کند. او می نویسد:
      « بیست سال پیش وقتی که مشغول چاپ تاریخ بیداری ایرانیان بودم؛ متوجّه قربانیهائی شدم که مردم کرمان در راه محو استبداد و استقرار حکومت قانون تقدیم جامعۀ ایرانی کرده بودند؛ از میرزارضای شاه شکار گرفته تا متفکّران و قلمزنان از جان گذشته ای چون شیخ احمد روحی و میرزاآقاخان بردسیری. توجّه بدین نکته سؤالی پیش چشمم گذاشت که خوب در ازای تبعید پیشنماز و جانبازی متفکّران کرمانی پس از استقرار مشروطه چه سهمی از حکومت تازه نصیب کرمانیان شد. در پاسخ این سؤال با همۀ کند و کاوها متوجّه این واقعیّت تعجّب انگیز شدم که در طی پنجاه و چند سال دوران مشروطه حتّی یک نفر کرمانی بر صندلی وزارتی تکیه نزده است و در مقابل همیشه بیش از نیمی از کرسیهای وزارت نصیب آذربایجانیان بوده است، تا آنجا که یکی از منشی های هیئت دولت روزی می نالیده که همۀ مذاکرات به ترکی است و من نمی دانم برای ثبت صورت مذاکرات چه خاکی به سرم بریزم. » (ته بساط, صص 108 ـ 107)
      نویسنده بی نصیب ماندن کرمانی ها از مناصب کشوری را به نقل از جهانگیر تفضّلی بیان می کند. منبع خبر تفضّلی هم عبدالحسین هژیر بوده است. (رک. ته بساط، پاورقی ص 108) با وجود اینکه منبع این خبر شخصیّت قابل احترامی نبوده و از جملۀ سیاستمداران ایرانی جانبدار سیاست انگلیس در ایران به شمار می آید، لیکن این امر مانع اعتراف به غیبت اهالی کرمان و تعداد زیادی از ولایات دور از مرکز در مناصب کشوری در عصر قاجار نمی گردد.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [11.09.20 19:59]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۷
      در این بخش چند نکته وجود دارد که باید به صورت جداگانه مورد تحلیل و جواب گویی قرار گیرد:
1 ـ با اعتذار از مردم کرمان باید بگویم: اسامی شهدای کرمانی از دیدگاه آقای سیرجانی از جهاتی قابل توجّه است. او از جمع این متفکّران و قلمزنان شهید کرمان به شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی یا به تعبیر خود ایشان بردسیری اشاره می کند. میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی در کنار شخصیّت هایی چون: سیّدجمال واعظ, ملک المتکلّمین، ابراهیم حکیمی ، علی محمّد دولت آبادی و یحیی دولت آبادی از جملۀ روشنفکران پیرو فرقه های بابی، ازلی و بهائی هستند که در مشروطه نقش فعّالی داشتند و پر واضح است مشروطه ای که قرار است از صافی فکری چنین روشنفکرانی بگذرد چه قالب و محتوائی خواهدیافت. تأثیرگذاری بهائیان در مشروطه تنها به فعالیت در حوزۀ سیاست و روشنفکری منحصر نماند و عناصری از این فرقه با تشکیل شبکه هایی تروریستی برای پیشبرد اهداف خود دست به ترور نیز زدند. ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری و ترور سیّدعبدالله بهبهانی از جملۀ اقدامات این گروه های تروریستی بود.
      پیروان فرقه های بابیّه و بهائیّه در تاریخ جدید و معاصر ایران نفوذ و حضور پررنگی در محافل روشنفکری و حوزه های فرهنگی کشور داشته اند. از اندکی قبل از مشروطه و حتّی مقارن مشروطه خواهی در ایران با شخصیّت های مشهوری مواجه می شویم که وابسته به فرقه های بابیّت و بهائیّت بوده اند. این نفوذ و حضور کمابیش در زمان حاکمیّت سلسلۀ پهلوی نیز ادامه پیدا می کند.
2 ـ مسئلۀ ترور ناصرالدّین شاه از سوی میرزارضا کرمانی نیز بیش از اینکه در قالب یک حرکت سیاسی، حق طلبانه و انقلابی گرانه قابل تفسیر باشد؛ حرکتی با انگیزه های شخصی و انتقام جویانه قلمداد می گردد و از قِبَل این حادثه نمی توان نتیجۀ مهمّی به نفع سهم خواهی سیاسی و مدیریّتی سیرجانی برای هم ولایتی های کرمانی او اخذ کرد.
 
 ⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [12.09.20 20:01]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۸
3 ـ مشکل دور ماندن کرمانی ها و دیگر ولایات دور از مرکز از مناصب کشوری  به تدریج در دوران پهلوی رفع شد و در دوران بعد از انقلاب با تغییرات بیشتری که در مناسبات قدرت و مدیریّت در ایران ایجاد گردید، آرام آرام دوران فعال بودن رجال آذربایجانی در مناصب کشوری ایران کم رنگ شد و رجال کرمانی مناصبی چون ریاست جمهوری، نخست وزیری، ریاست پارلمان و وزارت را احراز کردند و مرکز ثقل سیاست و مدیریّت ایران از آذربایجان و تهران به استان های میانی کشور از قبیل کرمان، یزد، اصفهان و سمنان منتقل گردید و با این تغییر هم ولایتی های آقای سیرجانی مالک بالاترین سمت های دولتی در این کشور شدند و بعد از پایان جنگ یک نفر از اهالی استان کرمان با آرزوی تکیۀ مادام العمر بر مسند ریاست جمهوری، بر این کرسی جلوس کرد.
      ظواهر امر حکایت از برآورده شدن حاجت آقای سیرجانی داشت و او قبل از شصت سالگی کنار رفتن آذربایجانیان از مناصب کشوری و جانشین گشتن کرمانیان را به چشم خود دیده و ظاهراً آرزو به دل نمانده بود، امّا سیرجانی از چرخش ایّام، بازی روزگار و گردش چرخ نیلوفری غافل بود و این برآورده شدن آرزوی دیرین برای خود او خوش یمن از آب درنیامد و در روزگار حاکمیّت همان مرد کرمانی و کرمانی های پیرامون او، مشکلات بزرگ زیر یک خم و دو خم سیرجانی را گرفتند و قضاهای آمده او را خاک کردند.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [13.09.20 20:13]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۳۹
      سیرجانی برای اثبات بیشتر مطلب ذکر شده در فراز قبلی در باب محروم ماندن اهالی ولایت کرمان از وزارت ها و صدارت ها، نکته ای از خود در پاورقی صفحۀ 108 کتاب «ته بساط» با مضمون زیر نقل می کند:
      «این نکتۀ عجیب محلّ تأمّل و شایستۀ تحقیق است که استان پهناور کرمان با مردمی که هوش و استعدادشان مورد اتّفاق جامعه شناسان است، در کابینه های متعدّد دورۀ مشروطه رئیس الوزرا که هیچ حتّی یک وزیر هم نداشته است ... » ( تاریخ بیداری ایرانیان، مقدّمه، ص 11، چاپ 1364)
      مردم کرمان نیز به مانند دیگران بندگان خدا هستند و در بین خود هم باهوش و هم کم هوش داشته اند و نیازی به ادّعاهایی از نوع «اتّفاق جامعه شناسان در باب هوش مردم کرمان» ندارند. ایشان به عنوان بخشی از اتباع این کشور حق داشته اند سهمی از مناصب این کشور داشته باشند، لیکن در گذشته به دلیل دوری از مرکز و فعال مایشاء بودن ترکان در ایران در عصر قاجار؛ از مناسب کشوری نصیبی نبرده بودند که این اوضاع بعدها تعدیل شد و در دوران انقلاب اسلامی به دلایلی روشن کرمانیان بهره ای فراتر از سهم جمعیّتی خود از مناصب دولتی یافتند.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [14.09.20 23:57]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۰
      متفاوت دانستن ایران با کشورهای چند زبانۀ دنیا و وجوب عدم مقایسۀ ایران با این قبیل از کشورها، از وجوه مشترک اندیشه و اعتقاد ملّی گراهای افراطی و ترکی ستیز ایرانی است. از همین روست که سیرجانی نیز به مانند دیگر ترکی ستیزان و فارسی ستایان مقایسۀ ایران با سویس از سوی دکترهیئت را برنمی تابد و افاضه می کند:
      « جناب دکتر در بیان ضرورت چند زبانه شدن ایران مسألۀ سویس را پیش کشیده اند و کانتون های ثلاثه و زبانهای سه گانه اش را با ظرافتی در به کار بستن قیاس مع الفارق و حال آنکه بهتر از من و امثال من می دانند که تقسیمات اروپا بعد از جنگ جهانی اوّل تقسیماتی سیاسی بوده است؛ نه تاریخی و فرهنگی و طبیعی. وضع سویس را نمی توان با کشوری مقایسه کرد که چند هزار سال به عنوان واقعیّت تاریخی بر بسیط کرۀ ارض وجود داشته است و اگر در مسیر تاریخ هر چندی یکبار خطوط مرزی اش اندکی پیش و پس خزیده باشد؛ هرگز کانون مرکزیش از هم نپاشیده و به هر حال کوچک یا بزرگ ایرانی وجود داشته است. ضامن استقلال این ایران فرهنگ ریشه داری بوده است که از پس هر برگریز خزان و تطاول زمستان بار دیگر جوانه زده و شکوفاتر از گذشته جلوه گری کرده است و ثمربخشی. جناب دکتر ـ اگر مقولات تجاهل العارفی اجازه دهد باز هم بهتر از من می دانند که ظرف این فرهنگ مشترک جز زبان فارسی نیست. » (ته بساط, ص 108)
      می فرمایند: وضع سویس را نمی توان با کشوری مقایسه کرد که چند هزار سال به عنوان واقعیّت تاریخی بر بسیط کرۀ ارض وجود داشته است و بر پایۀ این استدلال دیگر زبان های مردم ایران را از داشتن هر گونه حقی، حتّی تألیف یک کتاب در حوزۀ مسائل بلاغی و شعب آن زبان، بی نصیب می شمارد.
      بر این قبیل نوشته ها جز اباطیل نام دیگری نمی توان گذاشت. سیرجانی به جای واقعیّات موجود و ملموس و میدانی یک بازی پیچیده با کلمات را جایگزین می سازد تا حقی را ناحق جلوه دهد و چهره ای مغایر با واقعیّات بر تاریخ ایران بار کند.
      او باید به چند سؤال جواب روشنی بدهد. مثلاً بگوید چرا کشور به زعم وی کم سابقه و بنا شده بر اساس تقسیمات سیاسی در قبال مسائل زبانی و فرهنگی مردم خود عادلانه تر از کشور کهنسال ایران عمل کرده است؟ یا بگوید این کانون مرکزی ایران که که به ادّعای وی پیوسته در طول تاریخ وجود داشته، دقیقاً کدام نقطه یا کدام پدیده بوده است؟ حتّی باید بگوید این زبان و فرهنگ فارسی چگونه و با چه مکانیسمی ضامن استقلال ایران گشته است؟ زبانی که حیاتش را به قاعدۀ بیش از هفتاد درصد مدیون لغات عربی و ترکی و برخی دیگر از زبان ها بوده؛ می توانسته خود را سرپا نگاه دارد تا بعد ضامن حیات و استقلال ایران باشد؟!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [15.09.20 23:10]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۱
      نقطۀ اتّکای سیرجانی در باب تفاوت ایران با سویس ریشه دار بودن و قدمت ایران در مقایسه با آن کشور است. علی القاعده این قدمت و سابقۀ بیشتر در حکمرانی و لاجرم داشتن فلسفۀ سیاست و حکومت در این کشور باسابقه باید به نتایج معقول تری بینجامد و این حکومت و فلسفۀ پشتیبانی کنندۀ آن به واسطۀ  استمرار چند هزاره ای باید به اصول و قواعد متقن متکّی بر تعقّل، تجربه و عدالت دست یافته باشد و ملّت ایران در روزگار کنونی از عالی ترین ثمره های این سابقۀ طولانی ملک داری بهره مندی یافته باشند.  
      سیرجانی روزگارِ دو نوع حاکمیّت از سلطنتی و جمهوری را درک کرد. دو حکومتی که قاعدتاً وارث همۀ آن تجارب، اصول و قواعد حاصل شده در طی قرون و اعصار بودند. سیرجانی کمی تا حدودی در زمرۀ مردان فرهنگی حکومت پهلوی بود و در راه پیشبرد اهداف سیاسی و فرهنگی آن حکومت تلاش می کرد. با این وجود خود او در برخی نوشته هایش انتقاداتی را متوجّه حکومت پهلوی می کند. محتمل است برخی از این انتقادات در دوران انقلاب اسلامی با هدف تراشیدن وجهه و ترسیم سوابق مبارزاتی و استقلال اندیشه صورت گرفته باشد. او در کنار انتقاد از حکومت پهلوی در مخالفت با دوران جمهوری اسلامی شمشیر را از رو بسته و تندتر و آتشین تر حرکت کرد و در این راه تا آنجا پیش رفت که بنابر برخی گزاره ها جان خود را نیز در سر این مخالفت های آشتی ناپذیر گذاشت.
      سؤال مهمّی که در این مقطع می توان از سعیدی سیرجانی پرسید این است که: چرا این سابقۀ افزون تر در سیاست و فرهنگ و حکم داری به جای آنکه ما را به سیاست ها و رفتارهایی معقول، عادلانه و موافق عقل و تجربه رهنمون گردد به کویر ظلم و مقابلۀ بی-منطق با اصول و قواعد کشانده و بی هیچ مبنای عقلی، تجربی و انسانی به سمت و سوی برتری دادن یک قوم از اقوام ایرانی و یک زبان از زبان های ایرانی سوق داده و در نهایت ما را به سوی برهانی کردن ضرورت نابودی زبان و فرهنگ بخش عمده ای از ملّت ایران هدایت کرده است؟! و از این بدتر بزرگان و دانایان قوم را برای موجّه جلوه دادن و عقلانی سازی ضرورت نابودی زبان های غیرفارسی عموماً و ترکی خصوصاً به تکاپو واداشته است؟!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [16.09.20 22:15]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۲
      چگونه است سویس کم سابقه و لابد دارای تجربیّات نازل تر در حکمرانی و فرهنگ, به زبان همۀ مردم خود احترام می گذارد، ولی در ایران کهنسال, متفکّران و قلم زنان ما شب و روز خود را با ناسزا گفتن به قومی هم وطن که بیشترین سهم را در حراست از این کشور در دوران هایی طولانی، بخصوص عصر اسلامی بر عهده داشته؛ می گذرانند؟! و با هر استدلال و احتجاج نامعقولی در پی طبیعی جلوه دادن ضرورت نابودی زبان آن قوم بخصوص برمی آیند؟!
      سیرجانی ادّعا می کند: اگر در مسیر تاریخ هر چندی یک بار خطوط مرزی ایران اندکی پیش و پس خزیده باشد؛ هرگز کانون مرکزی آن از هم نپاشیده و به هر حال کوچک یا بزرگ ایرانی وجود داشته است.
      سیرجانی معتقد به حدّ و نهایتی برای دروغ بافی و تلاش برای وارونه نشان دادن وقایع نبوده است. آیا مرزهای ایران در طی تاریخ تنها «اندکی» پیش و پس خزیده است؟! این کانون مرکزی چه بوده و کجا بوده? آیا ایران از فردای فتح شدن به وسیلۀ اعراب تا نُه قرن نام ایران بر خود داشته است، که او ادّعا می کند «به هر حال کوچک یا بزرگ ایرانی وجود داشته است»؟! این ایرانِ وجود داشته کدام ایران بوده است؟ در شرایطی که در هر گوشه ای هر سرداری یا جاه طلبی در گوشه ای برای خود حکومتی تشکیل می داده و بی آنکه نام ایران را بداند؛ سرزمین های تحت تصرّف خود را به نام خود یا آن نام منطقه ای اداره می کرده، این ایران چگونه وجود خارجی داشته است؟
      سرزمین های ایران تاریخی در دوره های متعدّد به صورت تکّه های مجزّا از هم و بدون داشتن نام ایران اداره می شدند. با این اوضاع اکنون آقای سیرجانی و شرکا چگونه بر این تکّه های مجزّا و منازع نام ایران مستقل می دهند؟ سیرجانی برای این استقلال نداشته حتّی عامل و علّت هم می تراشد و مدّعی می شود: «ضامن استقلال این ایران فرهنگ ریشه داری بوده است که از پس هر برگ ریز خزان و تطاول زمستان بار دیگر جوانه زده و شکوفاتر از گذشته جلوه گری کرده است و ثمربخشی»!! شش قرن زیر نفوذ حکم و لوای خلیفۀ عرب بودن استقلال نام داشته؛ یا به حاکمیّت مغولان مهاجم و سپس بازماندگان ایشان تن دادن، استقلال نامیده می شده است؟ آیا دوران ملوک الطّوایفی و حکومت ها آل ها و ایل ها و اتابک های پرشمار در این فلات نام استقلال و ایران داشته که ما نمی دانسته ایم؟
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [17.09.20 19:23]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۳
      برای نشان دادن میزان پس و پیش خزیدن های اندک ایران ذهنی آقای سیرجانی هم می توان نزدیک ترین و غیرقابل انکارترین مثال را مطرح کرد. وقتی آقامحمّدخان قاجار به نیروی اراده و تدبیر خود و با جانفشانی ترکان دلاورش، ایران را بعد از دوران طولانی از اضمحلال و خان خانی احیا کرد و کشوری مشتمل بر متصرّفات عهد صفوی به وجود آورد و پیش از قوام دادن به این کشور و حکومت تازه، از دنیا رفت, جانشینان او به فاصلۀ اندکی به یکباره با مداخلات و رقابت های سه ابرقدرت آن روز در امور ایران مواجه شدند و تحت تأثیرات منفی یک عقب افتادگی چشمگیر ناشی ار رکود و رخوتی که بعد از سقوط صفویّه حاصل گشته بود، از پس مقابله با مداخلات سیاسی و نظامی روسیّه، انگلیس و فرانسه برنیامدند.
      نتیجۀ این برنیامدن از دست رفتن سرزمین های به وسعت تقریبی یک میلیون کیلومترمربّع از کشوری بود که آقامحمّدخان آن را بنیاد گذاشته بود. آیا از نظر سعیدی سیرجانی یک میلیون کیلومترمربّع واپس خزیدن تنها اندکی «پس و پیش خزیدن» بوده است؟!
      تحفه تر از همۀ اینها زمانی است که آقای سیرجانی برای استمرار آن ایران ذهنی خود، علّت هم معیّن می کند و یک فرهنگ ریشه دار و مشترک را عامل بقا و استمرار ایران معرّفی می کند. فرهنگی که از نظر او ضامن حفظ ایران بوده است. او برای این فرهنگ ایران ظرفی هم معیّن می کند و می فرماید: «ظرف این فرهنگ مشترک جز زبان فارسی نیست.» بله ظرف این فرهنگ مشترک فارسی است؛ چون من می گویم! ایران را فارسی حفظ کرده است؛ چون من می گویم! ایرانی ها باید به فارسی تفاخر کنند؛ چون من می گویم!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [18.09.20 22:42]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۴
      سعیدی سیرجانی و حضرات هم فکر او نتوانسته اند مکانیسم و نحوۀ عمل این زبان در حفظ استقلال و حیات ایران را توضیح دهند. حق هم داشته اند آنچه را که حکم عدم دارد؛ نمی توان توضیح داد. این گروه در سایۀ بی مبالاتی گروه های زبانی غیرفارس با برجسته کردن آثار نگارش یافته به فارسی؛ این زبان را عامل اتّحاد، هویّت و استقلال ایران معرّفی کرده و به مدد تمرین و تکرار؛ بر قامت این حرف پوچ و بی منطق ردای علم و حقیقت پوشانده اند و اکنون در برابر هر حق خواهی زبانی و فرهنگی اقوام غیرفارس ایرانی، فارسی و حق عظیم آن بر گردن ایران و ایرانی را به عنوان مانع و رادعی در برابر حق خواهان علم می کنند.
      نکتۀ جالب ماجرا در این است که در نفی حقوق زبان ترکی، کوبیدن ترک و زبان ترکی و تأکید بر محق بودن فارسی بین همۀ نویسندگان ایرانی با هر مشرب فکری و سیاسی تفاهم و وفاق ملّی بی نظیری وجود دارد. در این باره هر نوع شخصیّتی با هر شاکلۀ فکری یافت می شود. از لیبرال و فرنگی مآب و کمونیست و دیندار و انقلابی و اصول گرا و اصلاح طلب و یاستان گرا و معمّم و مکلا همگی در این جمع شرف حضور داشته و در بارۀ ناحق بودن علی الاطلاق ترکی و حق بودن علی الاطلاق فارسی در ایران، یک دل و یک زبان هستند.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [19.09.20 19:59]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۵
      سیرجانی بعد از تعیین زبان فارسی به عنوان نرخ استقلال ایران، لازم می بیند در این باره بیشتر توضیح دهد, از این رو می نویسد:
      « زبان فارسی رکن اساسی این خیمۀ عظیمی است که آذربایجانی و کرمانی و خراسانی و اهوازی را در سایۀ مبارک خود گرفته است و اگر خدای ناخواسته روزی لرزشی در این رکن اصلی رخ دهد؛ خیمه فرو می ریزد و عالیها سافلها می شود. ایشان [دکترهیئت] بخوبی می دانند چه فرق فاحشی است میان چند ایالتی که بحکم مصلحتهای سیاسی چند صباحی بهم پیوسته اند؛ با کشور کهن سالی که شیرازۀ استقلالش از پود و تار فرهنگی مشترک است. » (ته بساط, صص 109 ـ 108  )
      عجالتاً با چهره ای که جناب سیرجانی و گروه شرکای فکری او از این خیمه ترسیم می کنند، نتایج ناامید کننده ای حاصل می گردد. بر اساس این تصویر عمود خیمۀ ما به قدری سست و متزلزل است که با کوچکترین تظلّم و حق خواهی مردم غیرفارس ایران و با کمترین اقدام به نفع حقوق طبیعی و بلافصل اقوام غیرفارس, خیمه ایران در آستانۀ فروریختن قرار می گیرد!!
 
 ⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [20.09.20 20:55]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۶
      بر خلاف نظر سیرجانی و امثال او رکن اساسی این خیمۀ عظیم اسقلال و حیات ایران, شمشیر و شجاعت و تدبیر و ارادۀ مردان مردی بوده که بیشترینشان نه فارسی را میشناختند و نه به آن اهمیّتی می دادند. مردانی که حماسۀ چالدران را خلق کردند نه فارسی می دانستند و نه برای فارسی می جنگیدند. حتّی مردانی که دست تنها و غریبانه با غول امپراتوری روس درآویختند؛ نه فارسی می دانستند و نه فارسی برایشان مهم بود؛ ایضاً بیشترین مردانی که با صدّام جنگیدند زبان مادری شان فارسی نبود؛ آنها هم به ترغیب فارسی و برای فارسی نجنگیدند؛ برای وطن یا شاید برای برخی اعتقادات جنگیدند. فارسی در این معرکه ها کاره ای نبود.
      اگر قرار باشد روزی در ارکان این کشور لرزشی روی دهد؛ این لرزش از ظلم و نژادپرستی و فارسی پرستی عارض خواهدشد؛ نه چیز دیگر. آری فرق فاحشی است میان چند ایالتی که به حکم مصلحت های سیاسی به هم پیوسته اند؛ با کشور کهن سالی که شیرازۀ استقلالش ظاهراً از پود و تار فرهنگی مشترک و زبانی ظاهراً آسمانی است!
      مردم آن چند ایالت به هم پیوسته سویس اکنون با خوشی و خوشبختی در کنار هم زندگی می کنند؛ بی هیچ تفاوت و تبعیضی. حق همه محفوظ و محترم است و متفکّران و قلم زنانش به روز هستند و در گذشته جا نمانده اند. کهن سال بودن فی نفسه موجب فضل نیست؛ فضل در درست و عادلانه عمل کردن است. نه فقط آن چند ایالت به هم پیوسته که حتّی عراق و افغانستان هم درست تر از مدّعیان فرهنگ و تمدّن و کهن سالی ما عمل کرده اند.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [21.09.20 19:50]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۷
      سعیدی سیرجانی به پیروی از عادت معهود همۀ ملّی گرایان، باستان گرایان و فارسی گرایان ایرانی همۀ فعالیت های فرهنگی، حتّی تألیف کتاب در حوزۀ تاریخ زبان مادری ترکان ایرانی را نه بر پایۀ علم و تحقیق و نیاز به شناخت زبان مادری؛ بل در نتیجۀ سیاست ورزی و به حرکت درآمدن در اثر انگیزه های سیاسی می داند و می نویسد:
      « جناب دکتر که البتّه هم محقّق اند و هم دانشمند، گاهی به حکم عواطف با حربه ای به میدان می آیند که آدم را به یاد بعضی دارو دسته های سیاسی می اندازد که می گفتند برای رسیدن به هدف مطلوب استفاده از هر وسیلۀ نامشروع و غیراخلاقی جایز است. ایشان نه یک بار که چند بار سرنوشت زبان فارسی را با چنان سریشمی به حکومت سابق چسبانده اند که جدا کردنش در ذهن ساده لوحان امکان پذیر نمی نماید. رژیم سابق و بعضی سرانش به زیارت حرم مطهّر رضوی هم می رفتند و چاپلوسان لقب اسلام پناهی هم به القاب ملوکانه افزوده بودند؛ پس تشرّف به مشهد را هم ممنوع فرمایید و جواز تغییر دین را نیز صادر! اگر این شیوۀ استدلال را شایع کنیم؛ می ترسم فردا فلان فضولباشی البتّه مغرض مدّعی شود که کتاب جناب دکتر را در استانبول چاپ کرده اند؛ پس خدای ناخواسته زبانم لال ایشان ... »  (ته بساط, ص 109)
      بنیانگذار سیاست ترکی ستیزی و فارسی پرستی در ایران سلسلۀ پهلوی بود و در پیشبرد این رویکرد پشت دیوار هیچ محظور سیاسی و اخلاقی یا الزامات هم وطنی نمی ماند. مردان فرهنگی حکومت پهلوی با آشکاری تمام از بیگانه بودن زبان ترکی در ایران دم زده و از ضرورت نابودی آن سخن گفته بودند. آنها در این راه یک زبان موهوم به نام آذری را هم جعل کردند تا به مدد آن ترکی را در آذربایجان فاقد ریشه و سابقه معرّفی کنند و با این اوصاف بستن سرنوشت زبان فارسی, رواج فارسی و تئوریزه کردن ترکی ستیزی به ریش حکومت پهلوی و باقی ماندن این رفتارها و سیاست ها به عنوان یک میراث فرهنگی و اداری در دوران بعد از انقلاب نتیجه ای صحیح, مبتنی بر مقدماتی صحیح است.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [22.09.20 18:40]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۸
      منویّات باستانگرایان و ناسیونالیست های فارسی گرای ایرانی در دوران پهلوی در عصر دولت سازی و ملّت سازی عصر پهلوی با سرعت بسیاری تدوین گشته و به مرور ایّام به کتب مرجع بدل گشتند و ذهن و ضمیر همۀ مردم و تحصیل کردگان ایرانی؛ من جمله انقلابیّونی که در مدرسه و دانشگاه پهلوی درس خوانده بودند؛ با این قبیل کتب و نوشته ها انباشته شد و شاکلۀ فکری، زبانی و تاریخی ایشان بر پایۀ بیگانه انگاری ترک سامان یافت.
      این اندیشه و این شاکلۀ فکری به قدری در اذهان تحصیل کردۀ ایرانی راسخ گشته بود که بروز پدیده ای به بزرگی انقلاب اسلامی هم در ارکان آن رخنه ای ایجاد نکرد و دوران انقلاب اسلامی هم با وجود فراهم آوردن امکان های محدودی برای تنفّس زبان ترکی و دوستداران آن؛ همان راه ترکی ستیزی و فارسی ستایی را استمرار بخشید.
      تأکید دکترجواد هیئت بر فارسی گرایی، فارسی ستایی و از رهگذر آن بر ترکی ستیزی حکومت پهلوی از منظر تأثیرات عمیق، گسترده و غیرقابل انکار آن سلسله در تدوین و عملیّاتی کردن سیاست زبانی ـ فرهنگی و نیز قرائت تاریخی خاصّی قابل ارزیابی است.
      از رهگذر این نگاه ها و سیاست ها و عملیّاتی گشتن آنها بود که اذهان تحصیل کردگان و روشنفکران ایرانی شکل گرفت و حتّی دوران انقلاب اسلامی را هم تحت تأثیر ارکان اندیشه و نگاه خود قرار داد.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [23.09.20 23:10]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدیسیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۴۹
      در بخش قبلی نکتۀ دیگری هم وجود دارد که نیازمند تأمّل می باشد. آقای سیرجانی روش دکترهیئت در انتساب فارسی ستایی و ترکی ستیزی به حکومت پهلوی را نمی پسندد. شاید قصد دارد بگوید این سیاست در دوران بعد از انقلاب هم ادامه داشته و از آنجا که خودش با جمهوری اسلامی سر سازگاری ندارد؛ خجالت می کشد که با ستایش از نوع رفتار زبانی در دوران بعد از انقلاب، بر خلاف تمایلات سیاسی خود رفتار کند. از همین رو یک جهت مطلب را بیان می کند و تشخیص جهت دوم را به تشخیص خواننده وامی گذارد.
      او از همین بخش نتیجۀ دیگری عاید خود می سازد و با ذکر استدلالی عوامانه، نتیجه می گیرد که: «می ترسم فردا فلان فضولباشی مدّعی شود که کتاب جناب دکتر را در استانبول چاپ کرده اند.» بهتر این است که آقای سیرجانی نگران فضول باشی ها نباشد. فضول باشی ها ادّعاهای خود را بی آنکه به درستی یا نادرستی آن واقف باشند بر زبان خواهندآورد. آنها حکم قطعی و غیر قابل اعتراض و استیناف خود را صادر کرده اند. از نظر این گروه هر کتابی که در دفاع از زبان ترکی یا هرکتابی در معرّفی تاریخ، گرامر، املا، سبک شناسی، متون نظم و نثر و ... در ایران رؤیت شود؛ چاپ استانبول یا باکو است!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [24.09.20 22:00]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۰
      سیرجانی در نوشتۀ خود به امتیازات فراوانی [!] که در دوران جمهوری اسلامی به زبان ترکی داده شده؛ پرده برمی دارد و می گوید:
      « و امّا سخن آخر من با جناب دکتر این که در حکومت جمهوری اسلامی امتیازات بسیاری به لهجه ها و به قول جنابعالی زبانهای محلّی داده شده است. نه تنها هیچ مانع و رادعی برای طرز سخن گفتن و زبان محاورۀ مردم آذربایجان با یکدیگر نیست که مردم عموماً می توانند در مراجعات اداری و دولتی هم براحتی از لهجۀ متداول محلّشان استفاده کنند ـ و این از کارهای بسیار خوب زمان حاضر است که حتی المقدور مسئولان هر ولایت را از میان مردم همان دیار انتخاب می کنند و دیگر فلان جناب اردبیلی را به ریاست فرهنگ سیرجان و فلام مرد اهوازی را به فرمانداری ترکمن صحرا نمی فرستند. بنابراین مردم آذربایجان در استفاده از لهجۀ بومی آزادی عملی دارند. مسئلۀ استفاده از برنامۀ ترکی رادیو و تلویزیون هم از برکت فرستنده های قوی باکو و شهرهای شرقی ترکیّه و علاوه بر اینها فرستنده های محلّی حل شده است. » (ته بساط, ص 109)
      سیرجانی به مانند اسلاف خود هنوز بین زبان و لهجه تفاوتی قائل نیست و با این سطح از سواد و تشخیص در پی صدور اوامر و نواهی به دیگران هم برآمده! او با بیانی سرشار از بلاهت و حماقت مکالمۀ مردم ترک زبان ایران به ترکی را ـ که البتّه دولت هیچ راهی برای ممانعت از آن مکالمه ندارد. ـ یک امتیاز بزرگ اعطایی دولت به زبان ترکی و ترک زبانان معرّفی می کند!
      وی در این مرحله هم متوقّف نمی ماند و انتخاب مسئولان محلّی و از رهگذر آن مکالمه به ترکی در ادارات دولتی را امتیاز بزرگ دیگری قلمداد می کند تا بیشتر از قبل نشان دهد که ذهنی مشابه ذهن عقبه های فکری و فرهنگی کشورهای استعمارگر دارد.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [25.09.20 19:21]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۱
      علی اکبر سعیدی سیرجانی با ترسیم فضایی تنگ و محدود برای زبان ترکی که تنها مشتمل بر تکلّم و استفاده از رادیو و تلویزیون های خارجی به جای شبکه های ملّی و داخلی است؛ هیچ گاه از خود نمی پرسد زبانی که تنها بر مکالمه بین مردم متّکی بوده و فاقد نهادهایی برای به روز کردن آن باشد؛ چگونه می خواهد در این روزگار انفجار اطّلاعات در برابر تأثیرات منفی زبان رسمی (فارسی)، زبان دینی (عربی)، زبان کمابیش بین المللی (انگلیسی) و حتّی زبان های قوم و خویش (ترکی استانبولی) در حوزه های لغت، گرامر و املا مقاومت کند؟
      از سوی دیگر با عدم تدریس ترکی، تکلیف تاریخ ادبیّات و متون ادبی آن در گذشته و حال چه می شود؟ تکلیف آفرینش ادبی و ایجاد تازه های ادبی در این زبان به کجا می رود؟ تکلیف قواعد دستوری آن در برابر گرته برداری از زبان رسمی به کجا می انجامد؟ همین طور اهالی زبان اگر خواستند به زبان مادری خود چیزی بنویسند این را با کدام خط و کدام قواعد و کدام املای استاندارد شده خواهندنوشت؟
      سیرجانی بر این اشکالات واقف بوده و عامدانه بر طبل کافی بودن بودن مکالمه به ترکی می کوبد. هدف او و هم فکرانش این است که زبان ترکی به همان مکالمه اکتفا کند و در سایۀ نداشتن تدریس و فقدان نهادهای حمایت کننده به تدریج ضعیف گشته و سرانجام نابود گردد, یعنی همان اتفاقی که کمابیش در حال رخ دادن است.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [26.09.20 19:19]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۲
      توجّه سعیدی سیرجانی به انتشار نشریّات آذربایجانی و تأکید بر آن به عنوان یک امتیاز مهم دیگر برای زبان ترکی در ایران هم خالی از لطف نیست:
      « در مقولۀ روزنامه و مجلّه و کتاب هم که در عهد رژیم گذشته محدودیّتهائی بود؛ به برکت اصل 15 قانون اساسی اکنون مضیقه ای نیست. شاهدش مجلّه ای که خودتان منتشر می کنید و هفت صفحه فهرست نام کتابهایی است که به زبان ترکی در این هفت سال منتشر شده است و در آخر کتاب خودتان آورده اید. در مقابل اینهمه امتیازات و آزادی عملها آنچه قانون اساسی و دولت ایران از هموطنان آذربایجانی خواسته است روزی 4 ساعت فارسی خواندن بچه ها است در مدرسه تا به فیض آن فردا بتوانند به عنوان وکیل و وزیر یا حکومت بر سرتاسر ایران هنرنمائی کنند و تصدیق بفرمایید که این «هنر» را آن «مشقّت» همچنان دشوار نیست. » (ته بساط, صص 110 ـ 109)
      آنچه سیرجانی و امثال او دنبال می کنند منت گذاری بر سر انتشار چند نشریه و چند صد عنوان کتاب در حوزه زبان و تاریخ آذربایجان است که البته انتشار آنها تاثیر قابل توجه و معناداری در حفظ ترکی آذربایجانی در برابر خطر ضعف و استحاله آن ایفا نمی کنند.
      در دوران بعد از انقلاب نشریّاتی چند در حوزۀ زبان ترکی به چاپ رسیده و این کار با وجود مشکلات بسیاری که در سر راه استمرار چاپ این نشریّات وجود دارد، ادامه پیدا کرده است. با این وجود لازم بود آقای سیرجانی در این موضوع به چند سؤال پاسخ دهد ...
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [27.09.20 19:30]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۳
      اوّلین و مهم ترین سؤال این است که آقای سیرجانی بفرمایند این نشریّات با چه تیراژهایی منتشر می شدند. نشریّات مورد اشاره با تیراژهایی محدود چاپ می شدند و گروه کم شماری از هویّت گرایان آذربایجانی یا ترک ساکن در برخی شهرها خوانندۀ آنها بودند و به مدد بی توجّهی سرسام آور ترک ایرانی به زبان مادری خود؛ این نشریّات برد گسترده ای نداشته اند.
      دومین سؤال در بارۀ تعداد و تنوّع این نشریّات است. تعداد عناوین نشریّات رقم قابل قبولی در اختیار ما نمی گذارد؛ بخصوص که تعدادی از آنها هم به مرور ایّام گرفتار توقیف یا مشکلات مالی گشتند و از ادامۀ انتشار بازماندند.
      سومین نکته هم این است که چاپ نشریّه نقش مهمّی در استمرار حیات یک زبان و به روز رسانی آن ایفا نمی کند. ادامۀ حیات یک زبان محتاج آموزش عمومی و اجباری آن، داشتن فرهنگستان، بخصوص داشتن رادیو و تلویزیون ـ دارای ترکی صحیح و همین طور استفاده از آن در ارتباطات نوشتاری می باشد که ترکی تقریباً از همۀ اینها محروم است. شبکه های استانی رادیویی و تلویزیونی فعلی هم متأسّفانه نقش مخرّبی علیه زبان ترکی دارند و به ضدّ خود بدل گشته اند.
      سیرجانی تدریس انحصاری به فارسی در مدارس و دانشگاه ها و حوزه ها و فارسی بودن زبان رادیو، تلویزیون، نشریّات، کتاب ها و دیگر مقولات فرهنگی و اجتماعی را در قبال این امتیازات به زعم خود کلان به زبان ترکی؛ ناچیز می شمارد و در پی آن آموختن فارسی را پیش شرط گرفتن مناصب و مسندهای دولتی معرّفی می کند و هیچ از خود نمی پرسد از آن همه ترکی که عهده دار مناصب بالای حکومتی در این کشور شدند؛ چه آبی برای زبان و فرهنگ و اقتصاد آذربایجان گرم شد؟
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [28.09.20 19:50]
✳️ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۴
      سیرجانی در اواخر نوشته، می کوشد در هیئت یک ناصح ظاهر شود و با مستمسک قرار دادن زمین و زمان؛ دکترهیئت و در واقع همۀ ترکان ایرانی را از توجّه به زبان مادری خود و پژوهش در باب آن برحذر دارد:
      « شما که حتماً به ملیّت ایرانی و حفظ تمامیّت ارضی ایران دلبسته اید، بیایید و در شرایط حاضر که ابر و باد ومه و خورشید و فلک به کار افتاده اند و کمر به کین این کشور و این ملّت بسته اند، در شرایط حاضر که ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد و رجزخوانان چکمه پوش بغدادی ما شیعیان مرتضی علی را ابنای مجوس می نامد و آبادان و خرمشهرمان را در هم می کوبد و در این برهوت وحشت خیز نامردمی ها فریادرسی نداریم، آری در زمانی بدین حسّاسیّت به آتشی اینسان مملکت سوز دامن مزنید. » ( ته بساط 110 )
      در فرهنگ سیاسی کشور ما همیشه تعابیری با مضامین «در شرایط حاضر» و «در مقطع حسّاس کنونی» و «در شرایط فعلی کشور» یا «باریدن سنگ فتنه از منجنیق فلک» و نظایر آن مستمسکی برای به سکوت واداشتن همگان بوده است و از آنجا که همگی در همین فضا زیسته ایم، لازم دانسته ایم این دستاویزهای میدان سیاست را به عالم فرهنگ و زبان هم تعمیم دهیم و فعالان فرهنگی و زبانی آذربایجان را به خویشتنداری که چه عرض کنم؛ به «خفه گشتن» واداریم.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [29.09.20 18:40]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۵
      زمانی که دکترهیئت کتاب «سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی» را نوشت ایران درگیر جنگ با عراق و جنگ با یک گروه از هم وطنان مشتری روزهای بحران در غرب و شمال غرب کشور بود و لابد کشور با حال و روز «در شرایط حاضر» و «در مقطع حسّاس کنونی» و «در شرایط فعلی کشور» دست به گریبان بود.
      باید پرسید بعد از پایان جنگ داخلی و خارجی و ثبات یافتن اوضاع امنیّتی و اقتصادی کشور آقایان سیاستمداران، روشنفکران و نویسندگان ناسیونالیست فارسی گرای وطنی این بار با چه دستاویزهایی می خواهند فعالان زبانی و فرهنگی ترک را به سکوت فرا بخوانند؟ آیا ایشان از تکرار حرف های بی منطق و زیاده خواهانه خود خسته نشده اند؟
      آقای سعیدی که در هم کوبیده شدن آبادان و خرمشهر یا بی فریادرس ماندن کشور در آن روزهای دشوار را موجبی برای ضروری دانستن شکستن قلم ترک ایرانی، حتّی برای تألیف در حوزۀ تاریخ زبان و لهجه های ترکی می داند، می تواند بفرماید ترک ایرانی که دوش به دوش دیگر هم وطنان خود آبادان را از محاصره رهاند و خرمشهر را به همراه دیگر مناطق اشغالی از عراق پس گرفت؛ چه حق و حقوقی از این کشور دارد? آیا زبان و فرهنگ و ضرورت حفظ آنها نمی تواند جزئی از حقوق ترک ایرانی از این کشور باشد؟
      چگونه است نوشتن کتابی در موضوع تاریخ و گویش های مختلف زبان ترکی؛ یعنی، زبان گروه کثیری از مردم این کشور که با مجوّز مراجع صلاحیت دار کشور آن هم در شرایطی که تنگ نظری و سخت گیری نسبت به زبان ترکی و مؤلّفان این حوزه بر اندیشه و رفتار مسئولان فرهنگی کشور حکمفرماست چاپ گردیده؛ دامن زدن به یک آتش و عملی بر خلاف مصالح ملی تلقّی می گردد؟ اصولا در این کشور روزی خواهد آمد که حرف زدن از حقوق آذربایجان و زبان ترکی چهار ستون ایران را نلرزاند و احساسات شووینیست های وطنی را جریحه دار نکند.?!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [30.09.20 19:31]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۶
      سعیدی سیرجانی زمان چاپ و انتشار کتاب «سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی» را برای ایران نامناسب ترین لحظۀ تاریخ می داند و سخن خود در این مقاله را بدین صورت خاتمه می بخشد:
      « جنابعالی که به شهادت مقدّمه چینیها و طرز نویسندگیتان مردی سیاسی هستید و از اوضاع جهان باخبر، بهتر از من می دانید که زمان حاضر در نظر هواداران استقلال و تمامیّت ایران نامناسب ترین لحظۀ تاریخ است. برای طرح چنین مسائل نفاق انگیز تفرقه افکنی. برای شما و هم سلیقگان شما که در نظر من مردی خیرخواهید و ایران دوست اگر در نوشتهام تأملّی فرمایید یک حرف بس است. » ( ته بساط ص 110 )
      آقای سیرجانی در بارۀ تشخیص مرد سیاسی بودن دکترهیئت از روی نوشته های او توضیح زیادی نمی دهد، لیکن می توان بر درستی آن ادّعا صحّه گذاشت. در روزگار معاصر نویسندگان، روشنفکران و عقبه های فکری و سیاسی این جامعه، خودخواهی و نژادگرایی و فارسی پرستی را پیشۀ خود ساخته و ترکی را دشمن فرضی که نه دشمن حقیقی فارسی و ایران قلمداد کردند و سیاستمداران و صاحب منصبان تربیت یافته در این جامعه و در این فضای فکری و فرهنگی را مرید افکار و اندیشه های خود قرار دادند و به دنبال آن محقّقان زبان ترکی نه به عنوان شخصیّت هایی فرهنگی بلکه افرادی مغرض، سیاسی کار و کارگزار خارجی معرّفی کردند و موضوعی را که صدی صد یک امر فرهنگی بود به سمت سیاست و امنیّت هل دادند.
      از قِبَل همین اندیشه هر پژوهشگری که به عرصۀ تحقیق در حوزۀ زبان ترکی پا گذاشت؛ ناخواسته یک مرد یا زن سیاسی هم معرّفی شد و این از کرامات مردان سیاست و فرهنگ ما بود که کوشیدند از شخصیّت های فرهنگی و اهل زبان، تصویر مردان یا زنان سیاسی مخوف و دشمن شادکن بتراشند!
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [02.10.20 23:43]
✳️ ترکی ستیزی در آثار علی اکبر سعیدی سیرجانی (سعیدی سیرجانی و دکترهیئت) ۵۷ (بخش پایانی)
      در نوشته های سیرجانی و همانندان او یک سؤال بزرگ و همیشه بی جواب وجود دارد. این گروه پیوسته خود را جمعی وطن دوست، خیرخواه کشور و مردم، آگاه به امور، محیط به راز و رمز سیاست و دانا به توطئه های دشمنان ایران می شناسانند و در نقطۀ مقابل نویسندگان و محقّقان حوزۀ زبان ترکی را گروهی مغرض، ناآگاه، ساده لوح، اشتباه کار، سیاسی کار، عامل بیگانه، بی خبر از نقشه های دشمنان ایران و نظایر آن معرّفی می کنند.
      باید پرسید حضرات دستۀ اوّل در کجا این مناقب و سجایا را حاصل کرده اند که ترکی پژوهان و هویّت خواهان ایران از آن محروم مانده اند؟ مگر همگی در این کشور زندگی نکرده و در مدارس و دانشگاه های این کشور درس نخوانده ایم؟ چگونه است که آنها آن گونه بهشتی و حوری وش بارآمده اند و ما آذربایجانی ها اینگونه خازن جهنّم گشته ایم؟
      این قبالۀ خیرخواهی آنها برای این کشور کی و کجا به نامشان ثبت شده که ما به عنوان یک هم وطن از آن بی خبر مانده ایم؟ همین طور دشمن کی و چگونه ما اهالی قلم آذربایجان و زبان ترکی را تعلیم داده و به عامل بی جیره و مواجب یا باجیره و مواجب خود برای پیشبرد سیاست های ایران ستیزانه یا فارسی ستیزانه بدل کرده، که خودمان خبردار نشده ایم؟
      آنچه ما از آن سخن می گوییم تأمین یک حق کاملاً طبیعی، معقول، قانونی و خدادادی است. ربطی به سیاست و عامل خارجی بودن هم ندارد. ما در این کشور وظایف و حقوقی داریم. به وظایف خود عمل کرده ایم و اینک حقوق طبیعی خود را که در قوانین موضوعۀ همین کشور هم مورد تأیید قرار گرفته؛ مطالبه می کنیم و شانه خالی کردن از تأمین این حقوق از طرف حکومت و ملزم کردن منصب داران به استمرار محروم گذاردن ترک ایرانی از حقوق زبانی و فرهنگی خود از طرف اهالی قلم و عقبه های فکری و فرهنگی این سیاست را برنمی تابیم و به رضایت یا عدم رضایت سعیدی سیرجانی و امثال او در این راه وقعی نمی گذاریم.
 
⬅️ منتظر بخش های بعدی باشید.
آدرس کانال:
@bildirish_channel