بیلدیریش, [31.10.20 18:34]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۲۶

د ـ نقش ارامنه در كشور عثماني

      امپراتوري وسيع و قدرتمندي كه عثماني‌ها از ميانه‌هاي سدة پانرده ميلادي موفّق به ايجاد آن شدند؛ تركيبي از ملّت‌ها و قوميّت‌هاي مختلف بود. اين امپراتوري مسلمان تا پيش از پديدار شدن آثار ضعف و فتور و يافتن لقب مرد بيمار اروپا؛ به تنهايي نزديك به چهار قرن با اقتدار تمام رو در روي اروپا ايستاد و بخش اعظمي از اروپا و غرب آسیا را در اختيار داشت.
      اين نيرومندي و اين قلمرو وسيع موجبي براي دشمني قدرت‌هاي اروپايي در برابر عثماني بود و اين دولت‌ها علي‌رغم اختلافات عميق بين خود؛ در مواجهه با امپراتوري عثماني پيوسته اشتراك نظر داشتند. اين اتّفاق نظر دلايل روشني داشت. عثماني‌ها ملّتي مسلمان بودند و اروپايي‌ها مسيحي. عثماني‌ها شرقي بودند با تمام مظاهر و هويّت‌هاي فرهنگي آن و اروپايي‌ها نقطة مقابل آن. نيز عثماني‌ها سرزمين‌هاي وسيع و ثروتمندي را در تصرّف داشتند كه حسرت و حسد اروپايي‌ها را برمي‌انگيخت.
      عثماني راه تجارت با آسيا را به روي اروپايي هاي طمعكار و آزمند بسته بود و اين يعني گشتن دور دنيا و رسيدن به هندوستان و آسيا و آنگاه يافتن متاعي براي اسافل اعضا. همة اينها به علاوة احساس خطر پيشروي بيشتر عثماني در اروپا منجر به اين شد كه اروپايي‌ها در مقابله با عثماني شمشير را از رو بسته و با صبر و حوصلة بسيار در مدّت زماني طولاني كوشيدند تا به تدريج اين امپراتوري را از پا بيندازند.
      پاره‌اي عوامل داخلي نظير: رفتار‌هاي غيرعادلانه با اهالي سرزمين‌هاي متصرّفي؛ برخي آشفتگي‌ها، وجود فشار و سركوب، عقب‌ماندگي علمي و فنّي، ضعف بنية اقتصادي علي رغم برخورداري از ثروت‌هاي بالقوّة بسيار؛ جنگ‌هاي متعدّد و فشار آن بر اقتصاد و نيروي انساني، تعدّد اقوام و مللي كه گاه هيچ همانندي با هم نداشتند؛ در كنار عوامل خارجي از قبيل: فشار دائمي دولت‌هاي اروپايي كه علاوه بر جنگ‌هاي مستقيم به تحريك ملل داخل امپراتوري؛ بخصوص اقلّيت هاي مسيحي ارمنی و آسوری مي پرداختند؛ اوضاع  دشواري براي دولت عثماني فراهم كرد.  
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [01.11.20 18:15]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۲۷

      نخستين دشواري برای عثمانی از سال 1812 خودنمايي مي‌كند و شورش در صربستان خودمختاري اين ناحيه را به دنبال مي‌آورد و اين سرآغاز حركات ديگر مي‌شود و به نوبت سرزمين‌هاي يونان، مونته‌نگرو، بلغارستان، روماني، بوسني، هرزه‌گوين، مقدونيّه و آلباني از سيطرة عثماني خارج مي‌شوند. (رک. ارمنستان 1915، ژان ماری کارزو، ترجمۀ فریبرز برزگر، تهران، چاپ دوم، 1356، صص 32 ـ 31)
      استقلال خواهي اقليّت‌هاي مسيحي امپراتوري عثماني را بايد از نتايج كنگرة وين در سال 1815 دانست. اين امر با بروز ضعف در امپراتوري عثماني كه رفته رفته حتّي به ميدان انديشه و سياست هم كشيده مي‌شود و منجر به اعتماد كردن به اروپايي‌ها و حتّي دريافت وام از آنها مي‌گردد؛ زمينة استقلال يافتن نوبتي سرزمین هاي تحت تصرّف عثماني را فراهم مي‌سازد كه در اين ميان مسئلة ارامنه حكايتي خاصّ دارد. (رک. همان، صص 36 ـ 34)
      اروپايي‌ها براي به پيش بردن سياست توسعه طلبي و زوال امپراتوري عثماني به بهانة حمايت و آزاد ساختن ساكنان مسيحي نگون‌بخت و به زعم خود خواهران و برادران ستمديده؛ اقدام به تحريك احساسات ناسيوناليستي و گسترش تحرّك ارامنه در سرزمين‌هاي امپراتوري عثماني نمودند و در سراسر قرن نوزده كوشيدند؛ با تحريك ارامنه و ترغيب آنها به تشكيل كشور مستقل ارمني در شرق آناتولي از پشت به امپراتوري عثماني خنجر زده و زمينة اضمحلال كامل آن را فراهم سازند.
      مي‌توان گفت: اروپايي‌ها بر نقطة مهمّي انگشت گذاشته‌بودند و خوب مي‌دانستند كه در صورت توفيق در امر استقلال يافتن ارامنه كمر امپراتوري عثماني خواهدشكست. بدين منظور غربي‌ها دست‌اندازي‌هاي گوناگوني را در امور امپراتوري سامان دادند و اين كار را به لطف نمايندگي‌هاي پرشمار خود در شهرهاي شرقي عثماني و مؤسّسات مثلا خيرخواهانه و ميسيون‌هاي مذهبي مستقر در نواحي شرق عثماني به انجام مي‌رساندند. با اين حال تتمّة نيروي دولت عثماني براي خنثي كردن اين تلاش‌ها كفايت مي‌كرد. از طرفي آناتولي شرقي مانند سرزمين‌هاي ديگر يك قلمرو حاشيه‌اي نبود و حفظ آن با مسئلة بودن و نبودن ارتباط داشت. از اين رو طبيعي بود كه دولت عثماني براي حفظ اين ناحيه جديّت بيشتري به كار ببرد و حق طبيعي خود را براي حفظ امنيّت داخلي و مقابله با ستون پنجم بازي ارامنه اعمال نمايد.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [02.11.20 19:53]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۲۸

      مسئلة همكاري ارامنه با روسيّه و اروپايي‌ها امري نيست كه قابل كتمان باشد و ايشان بارها با ريسمان پوسيدة اروپايي‌ها به ته چاه رفته‌اند. بسياري از مورّخان ارمني، اروپايي و حتّي ايراني بر همكاري ارمنيان با روس‌ها و بعد متّفقين صحّه گذارده‌اند. ذكر چند اظهار نظر براي اثبات اين ادّعا كافي است. هراند پاسدرماجيان كه پيش از اين مطالبي از او نقل كرديم؛ در بارۀ همكاري ارامنه با روس‌ها عليه عثماني نيز مسائلي را حكايت مي‌كند و بر مدّعاي ما در اين باره صحّه مي‌گذارد.
      او در شرح خوش خدمتي‌هاي يك فرمانده عالي‌رتبة ارمني به نام بهبوتيان مي‌نويسد:
      « به هنگام جنگ ارمنستان نيز كه ژنرال پاسكيه‌ويچ در 1828 ـ 1829 با سپاهيان عثماني كرد؛ نقش ارامنه بيشتر چشمگير بود و با دو فقره از پر افتخارترين عمليّات آن جنگ ارتباط داشت. در واقع يك ارمني دلاور؛ يعني، ژنرال بهبوتيان از تبار يكي از خانواده‌هاي نجيب‌زادة ارامنة گرجستان بود كه مقاومت دليرانه قلعة آخالتزيخ را كه تركان در زمستان 1828 – 1829 محاصره كرده‌بودند؛ رهبري كرد. ژنرال بهبوتيان كه با چند گروهان در داخل قلعه حصاري شده‌بود؛ نه تنها همة حملات تركان را كه چندين هزار نفر بودند؛ دفع كرد؛ بلكه در آغاز ماه مارس خود از قلعه بيرون آمد، حالت تعرّض به خود گرقت؛  لشكر دشمن را شكست داد و مجبور به ترك محاصرة قلعه نمود. » (تاریخ ارمنستان، ص 374)
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [03.11.20 18:33]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۲۹
 
      پاسدرماجیان به همكاري گروه‌هاي چريك ارمني داوطلب با روس ها در جنگ عليه عثماني نيز اشاره‌اي مي‌كند و می نویسد:
      « گروهان‌هاي داوطلب ارمني كه در صفوف سپاهيان پاسكيه‌ويچ مي‌جنگيدند؛ در انتهاي ديگر صحنة عمليّات؛ يعني، در جنوب ارمنستان عثماني دست به كار شدند. آنان در دفاع بلند آوازه‌اي كه از دژ بايزيد به عمل آمد (دژي كه تعداد نفرات پادگانش 2500 نفر بودند و از آن عدّه هزار نفرشان ارمني بود.) در برابر نيروهاي مهاجم پاشاي وان شركت داشتند. » (تاریخ ارمنستان، ص 374)
      اظهارات پاسدرماجيان در بارة لوريس مليكيان [ميلكوف] كه بعد‌ها حتّي به نخست‌وزيري روسيّه نيز رسيد؛ شنيدني است:
      « لوريس مليكيان فاتح آيندة جنگ 1877 ـ 1878 و نخست وزير آيندة تزار الكساندر دوم؛ در راس هنگي مركّب از داوطلبان ارمني و قفقازي عرض اندام كرد. وي در بيستم دسامبر 1855 در راس همان واحد در نبردي كه در فاصلة بين شهر قارص و الكساندروپل در گرفت؛ خويشتن را غرق افتخار كرد و تزار به افتخار آن پيروزي يك شمشير مرصّع به او اعطا نمود. » (همان، ص 375)
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [04.11.20 20:10]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۰

      اسماعيل رايين كه در كتاب خود «قتل عام ارمنيان» علاقة وافري به آمارتراشي براي تلفات ارامنه نشان داده و در اين راه به تناقض‌گويي‌هاي عمده‌اي دچار شده‌است؛ نيز به ناچار به بخشي از اقدامات ارامنه به منظور تاسيس كشور ارمنستان اشاره مي‌كند و اعترافاتي از نوع آنچه در ذيل مي آيد؛ بر زبان جاري مي‌سازد. وی در بارة رشد احساسات ناسيوناليستي در ميان ارامنه و تأثيرات آن مي‌نويسد:
        « رشد ناسيوناليسم ارمني موجبات سوء ظنّ و خشم سلطان عبدالحميد دوم را فراهم ساخت. » (قتل عام ارمنيان، ص 60)
      رايين به اقدامات تروريستي ارامنه عليه مقامات به منظور تحت فشار قرار دادن دولت عثماني هم اشاره مي‌كند و مي‌گويد:
      « آنها گمان مي‌بردند در اثر ترور و ارعاب از يك طرف قادر خواهندبود؛ سلطان را مرعوب سازند و مجبورش كنند تا دست به اقدامات اصلاحي بزند و ناچار به اعطاي امتيازاتي به آنان تن دردهد و از طرف ديگر موفّق شوند قدرت‌هاي اروپايي را نيز مقارن همين احوال برانگيزند تا به خاطر استقلال ارامنه به مداخله پردازند و با ميانجيگري خود ترتيبي دهند كه آنها به تأسيس كشور مستقل ارمنستان نائل شوند. » (همان، ص 61)
      رایین به تقديس از تروريست‌هاي ارمني نيز علاقة بسياري نشان مي‌دهد و مي‌كوشد از آنها قهرمانان قابل احترامي بسازد و در اين راه تا حدّ مضحكه شدن نيز پيش مي‌رود. داستان مضحك گفتگوي تهليريان ضارب طلعت پاشا با شيرفروش آلماني در شهر برلين از جمله تفريحات سالم خوانندگان اين كتاب است تا قدري از خستگي آنها در تحمّل گفته‌هاي رايين كه گاه حالت لاطائلات به خود مي‌گيرد؛ كاسته شود. (ر. ك. قتل عام ارمنيان، ص 233)
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [05.11.20 21:08]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۱

      اسماعیل رایین و نويسندگان هم‌عقيده با وي از يك سو مي‌كوشند؛ دولت عثماني را دولتي ستمكار نشان دهند كه روزگار را بر ارامنه سياه كرده‌است و از سوي ديگر مي‌گويند:
      « سلطان عبدالحميد و اطرافيان او؛ بخصوص عدّه‌اي از رجال افراطي بزرگ‌ترين دشمن ترك و امپراتوري عثماني را ارامنة مقيم عثماني مي‌دانستند. علّت بزرگ اين دشمني، حسادت و كينه‌توزي نسبت به ثروت و فعاليت فراوان ارامنه و زندگي مرفّه و آسودة آنان بود. » (قتل عام ارمنیان، ص 33)
      حال اين ثروت و رفاه و آسودگي كه در ساية حكومت عثماني و در سرزمين عثماني و طبعاً در اثر استثمار مردم عثماني حاصل گشته است؛ چگونه با ستم رجال عثماني قابل جمع است؛ بايد آقاي رايين و همفكرانش توضيح دهند. به حق يا به ناحق حكومت‌ها هميشه به گروه‌هاي صاحب ثروت و سرمايه وابسته و علاقه‌مند بوده‌اند و اين به استثناي دوران‌هاي محدودي كه صلحا حكومت و قدرت را در اختيار داشته‌اند؛ يك سنّت هميشگي در كشورداري بوده‌است و به طريق اولي چنين سنّت و نياز و وابستگي در زمان جنگ بيشتر احساس مي‌شده‌است. با اين وصف دولت عثماني چرا بايد در شرايط جنگي خود را از وجود اين طبقه كه به اعتقاد رايين و همفكرانش تجارت و اقتصاد عثماني را در دست داشته‌اند؛ محروم سازد.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [06.11.20 19:05]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۲

      به وجود آمدن مشكل در ميان ارامنه و دولت عثماني كه از اوايل قرن نوزده ميلادي با ميدان‌داري روس‌ها آغاز شده بود؛ با فعاليت‌هاي گستردة ميسيونر‌هاي انگليسي و فرانسوي و نمايندگي‌هاي سياسي دول اروپايي ادامه مي‌يابد.
     دخالت روسيّه و اروپا در سرتاسر قرن نوزده ادامه پيدا مي‌كند و در اواخر اين قرن و اوايل قرن بيستم به صورت‌هاي حادّتري در‌مي‌آيد؛ به نحوي كه ارامنه با پول و اسلحة اروپايي و تشكيلات منسجمي چون كميتة هينچاك و حزب داشناك فعاليت‌هاي مسلّحانة بسياري عليه دولت و مردم عثماني پايه‌ريزي می کنند.
      هدف اين اقدامات فشار آوردن بر دولت دولت عثماني و كاهش جمعيّت مسلمان از طريق كشتار و ايجاد رعب و وحشت و وادار كردن مردم به مهاجرت و در نهايت تأسيس كشوري مستقل بود. آشوب، ترور و قتل عام از ابزارهاي ارامنه و تشكيلات آنها براي پيشبرد اقدامات شان بود.
      شورش‌ها و آشوب‌هاي مسلّحانه و زنجيره‌اي ارامنه در ارزروم، قيصري، يوزقات، چوروم، وان، آدانا و ... با تلفات بسيار براي مسلمانان عثماني همراه بود. در نهايت اين تحرّكات مسلّحانه از سوي دولت عثماني سركوب شد، امّا تشكيلات ارامنه و نشريات اروپايي در افكار عمومي اروپا هر شورش و سركوبي را تحت عنوان قتل عام ارامنه جا زدند و جوسازي و فشار سياسي وسيعي عليه دولت عثماني به راه انداختند.
      جالب است كه منابع ارمني در قبال سلاح‌هاي مكشوفة بسيار ايشان در شهرهاي عثماني؛ ادّعا مي‌كردند كه اين سلاح‌ها براي مبارزه با حكومت استبدادي سلطان عبدالحميد جمع آوري شده بوده است و اين در حالي است كه در هنگام كشف اين سلاح‌ها قريب ده سال از سقوط سلطان عبدالحميد مي‌گذشت.
      جنگ و گريز ارامنه كه حالا ديگر عوامل نشان‌دار روسيّه و اروپا عليه امپراتوري عثماني هستند، تا جنگ جهاني اوّل امتداد پيدا مي‌كند و ارامنه در پشت جبهة شرقي عثماني اوضاع دشوار و تحمّل ناپذيري براي دولت، مردم و ارتش عثماني ايجاد مي‌كنند، تا اينكه دولت عثماني در نهايت سياست كوچاندن ارامنه به شمال عراق و سوريّه را اتّخاذ مي‌كند.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [07.11.20 18:20]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۳

      در رابطه با امر ارامنة امپراتوري عثماني و دخالت روسيّه و اروپاييان در مسائل مربوط به آنها چند مسئله حائز اهميّت است:
1 ـ بر خلاف آنچه كه برخي مورّخان و دايه‌هاي مهربان‌تر از مادر اروپايي در توجيه تحرّكات ارامنه در داخل عثماني ابراز مي‌دارند، اوضاع ارامنه در داخل امپراتوري به آن شكلي كه آنها ادّعا مي‌کنند؛ اسف‌بار و غير قابل تحمّل نبود.
      ارامنة عثماني در حكومت شركت داشتند و افرادي از آنها به مقام وزارت نيز رسيده بودند. تصدّي مهرداري سلطان، سفارت، خزانه‌داري دولت و تصدّي وزارت خارجه از سوي ارامنه يك واقعيّت غير قابل انكار بود.
      نمايندگان ارمني در مجلس نمايندگان امپراتوري شركت داشتند. از طرفي مجلسي به نام جامعة ارمني كه فعاليت آن به تاييد سلطان عثماني رسيدة بود؛ فعاليت مي‌كرد. روزنامه‌ها و نشريات متعدّدي به زبان ارمني چاپ مي‌شد. يك طبقه گستردة اليگارشي از ارامته در عثماني وجود داشت. همچنين يك طبقة فرهنگي و روشنفكري گسترده از ارامنه در عثماني به همراه گروه قابل توجّهي از ثروتمندان ارمني رباخوار و صاحب سرمايه و رفاه عمومي ارامنه نسبت به مسلمانان ترك و كرد كه به قول اسماعيل رائين رشك و حسد سلطان و درباريان را نيز برمي‌انگيخت؛ حكايت از موقعيّت مناسب ارامنه در امپراتوري عثماني داشت؛ امّا دخالت‌هاي كشور‌هاي اروپايي به نفع اقليّت ارامنه براي كسب امتيازات بيشتر از دولت عثماني؛ بدبيني عثماني‌ها به ارامنه را در پي داشت و منجر به ايجاد تضييقاتي جهت كنترل اوضاع شد.
2 ـ ارامنه بارها مسلّحانه عليه امپراتوري عثماني اقدام كردند. بخصوص همكاري آنها با روسيّه بارزتر بوده‌است. آنها در چندين نوبت به همكاري با روس‌ها پرداختند و تصرّف مناطق ارمني نشين عثماني به دست روسيّه را به آزاد شدن اين نواحي تعبير كردند و ضمن استقبال از روس‌ها؛ در طيّ حضور ايشان به همكاري با آنها پرداختند. اين جنبه از مسئلة ارامنه و تلاش آنها براي تجزية عثماني در كتاب‌هايي كه به تاريخ ارامنه يا واقعة سال 1915 پرداخته‌اند؛ ناديده گرفته شده‌ و يا خيلي گذرا و مختصر از آن گذشته‌اند.       
3 ـ حمايت دولت‌هاي اروپايي از ارامنه تنها دلايل انسان‌دوستانه و دیني نداشت و كسب منفعت و ضربه زدن به رقيب قدرتمندي به نام عثماني اساسي‌ترين مسئله به شمار مي‌رفت. از اين رو اروپايي‌ها با پيروي از سياستي نفع‌گرايانه در مواقعي, حمايت از ارامنه را با اخذ امتيازاتي از عثماني به فراموشي مي‌سپردند تا در موقعيّتي ديگر  با علم كردن مسئله ارامنه؛ دولت عثماني را تحت فشار قرار دهند. واگذاري قبرس به انگلستان به‌وسيلة سلطان عبدالحميد در همين راستا انجام گرفت.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [08.11.20 20:45]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۴

4 ـ در همسايگي ارامنه كردها نيز مي‌زيستند كه مشكلي با دولت عثماني نداشتند. اگر دولت عثماني ذاتاً دولتي ناراحت و ظالم بود، چرا با كردها و يهودي‌ها كاري نداشت؟ دليل كاملا روشن است؛ آنها عليه امپراتوري با دول اروپايي همدست نمي‌شدند و  به دولت عثماني وفادار بودند، امّا ارامنه با اغواي غربي‌ها آتش جنگ‌هايي را برمي‌افروختند كه تر و خشك را با هم مي‌سوزانيد و در اين ميان اگر بهره‌اي بود؛ عايد اروپايي‌ها مي‌شد.
5 ـ در ميان منابعي كه در بارة كشتار ارامنه صحبت كرده‌اند؛ هيچكدام در بارة آمار تلفات مردم و ارتش عثماني در مواجهه با شورش‌هاي ارامنه سخنی نگفته اند؛ حتّي به وحشيگري اين قوم در ايران و ايروان و باکو و كشتار قريب به نيم ميليون مسلمان در اين دو ناحيه اشاره‌اي هم نكرده‌اند. با افزوده شدن تلفات مردم و ارتش عثماني به اين رقم؛ جايگاه متّهم و مدّعي كاملا عوض مي‌شود.
      ظاهراً در نظر مورّخان ارمني، اروپايي و حتّي ايراني كشتار مسلمان‌ها آن هم از نوع ترك چندان امر مهمّي نيست و از ديدگاه حضرات بيان علل برخوردها و يا تلفات عثماني‌ها يا عموماً كشتار مسلمانان در اين مسئله بحثي كاملا زايد به نظر مي‌آيد.
6 ـ  اصولا چرا بايد عثماني در حال جنگ تنها بر اساس يك احتمال و توهّم، بخش قابل توجّهي از نيروهاي خود را صرف تبعيد ارامنه و يا تعقيب آنها در خاك ايران كند؟ ارامنة متمدّن و سربه راه قاعدتاً بايد كمك حال عثماني‌ها در جنگ مي‌بودند؛ نه اينكه بخشي از نيروهاي عثماني را به خود مشغول سازند و موجب خروج نظاميان ارمني از ارتش در حال جنگ عثماني شوند.
      اتّفاقا اين هم از ترفندهاي اروپايي‌ها بود كه با تحريك ارامنه و درگير ساختن آنها با عثماني، بخشي از نيروهاي اين كشور را درگير آن كار كردند. حتّي اقدام اروپايي‌ها در تشكيل ارتش مسيحي در اورميّه نيز دقيقا با هدف مشغول ساختن عثماني و پر كردن خلا ناشي از خروج روسيّه از جنگ پي‌ريزي شد.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [09.11.20 01:13]
[ Photo ]
سلاملار و سایقیلار

      شوشا شهری نین ارمنیلر اشغالیندان آزاد اولونماسی بوتون آذربایجانلی لارا مبارک اولسون. کونول دولوسو سئوینج ایله آذربایجانین مظفر اردوسونون بو گورکملی فتحین تبریک ائدیب و اولو تانریدان آذربایجان اوچون اوغور و باش اوجالیق دیله ییرم.

بیلدیریش, [09.11.20 18:51]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۵

      آنچه آمد اشاره اي گذرا و مجمل‌گونه به اقدامات ارامنه عليه مسلمانان ايران، عثماني و آذربايجان بود. اقداماتي كه تنها به گذشته مربوط نمي‌شود و امروزه نيز ارامنه در امتداد عملکرد گذشتة خود در جهت گسترش قلمرو؛ به ضدّيت با مسلمانان  و همكاري با قدرت‌هاي  فرامنطقه‌اي ادامه مي‌دهند.
      از این به بعد قصد دارم در حد وسع و بضاعت خود در باره علل و مبانی انتقاد  از سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال مسئله قره باغ نکاتی را به عرض خوانندگان گرامی برسانم. امید است مقبول افتد و مورد پسند خوانندگان ریزبین و نکته سنج واقع گردد.
 
✳️ مباني انتقاد از سياست ايران در قبال مسئله قره باغ

      با توجّه به بيان پيش زمينه ها، قصد داريم مباني و دلايل مخالفت خود با سياست خارجي كنوني دولت ايران در رابطه با مسئلۀ قره باغ و منازعۀ آذربایجان و ارمنستان را تحليل كنيم و اين كار را در پنج حوزه به انجام خواهيم رساند:
1 ـ مغایرت سیاست فعلی با اصول و محکمات دين و قرآن
2 ـ مغایرت سیاست فعلی با قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
3 ـ نزديكي ملّت‌هاي ايران و آذربايجان  
4 ـ عرف سياست و منطق چه مي‌گويد؟  
5 ـ آينده‌اي ناخوشايند و بلكه خطرناك
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [10.11.20 18:05]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۶

1 ـ مغایرت سیاست فعلی با اصول و محکمات دين و قرآن

      اگر باور داريم كه سياست ما بايد عين ديانت ما باشد و اگر باور داريم كه قوانين موضوعه و سياست‌هاي متّخذة ما باید برگرفته از دين و قرآن و احاديث و سيرة نبوي و ائمة طاهرين عليهم‌السّلام باشد؛ آنچه اكنون بدان عمل مي‌كنيم سنخيّتي با اصول و باید و نبایدهای دين ما ندارد. بر پاية اصل تذکّر به ذكر مواردي اندك مي‌پردازيم تا شايد موجبي براي انديشيدن بيشتر فراهم كند.
الف ـ در آية شريفة 141 از سورة نساء آمده است: « و لَن يَجعَل اللّهُ لِلكافِرينَ عَلي المُؤمِنينَ سَبيلاً »
ترجمه: خداوند هرگز براي كفّار راهي را كه موجب تسلّط آنها بر مؤمنين باشد؛ قرار نمي‌دهد.
      با این وجود ما بر تسلّط كفاّر بر سرزمين مسلمين در دوران اشغال صحّه گذارده‌ايم؛ كفّار را تدارك کردیم؛ راه نفس‌كشيدن آنها را باز گذارديم؛ با آنها پيمان دفاعي بستيم و زمينه‌هاي همكاري خود با ايشان را نمونه و نامحدود دانستيم.‏
      اگر ما با دولت آذربايجان و سیاست های دولت آن کشور مشكل و مخالفت داشتیم، چرا بايد سرزمین و ملّت مسلمان آذربايجان را در زير پاي ارامنه قرباني كنيم؟
ب ـ در آیۀ 144 سوره نساء دوباره بر پرهیز از دوستی با کافران تأکید می شود: « یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لاتَتَّخِذُوا الکافِرینَ اَولیاءَ مِن دونِ المؤمِنینَ اَتُریدُونَ اَن تَجعَلُوا لِلّهِ عَلَیکُم سُلطاناً مبیناًً »
ترجمه: ای اهل ایمان مبادا کافران را به دوستی گرفته و مؤمنان را رها کنید. آیا می خواهید برای خدا بر (عِقاب و کفر و عصیان) خود حجّتی آشکار قرار دهید.
      لابد در نظر اهل سیاست مؤمن ما، غیر مسلم متجاوز به جان و مال مسلم مصداق این آیه نیست که موجب می شود به دلیل همکاری و معاونت با ایشان خود را در معرض مؤاخذۀ الهی قرار دهیم.
ج ـ در آية شريفة 51 از سورة مائده مي‌خوانيم: « يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا لاتَتَّخِذُوا اليَهودَ و النصاري اولياء بعضهم اولياء بعض وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَاِنَّهُ مِنهُم »
ترجمه: اي اهل اهل ايمان يهود و نصاري را به دوستي مگيريد. آنان بعضي دوستدار بعضي ديگرند و هر كه از شما مؤمنان با آنها دوستي كند؛ به حقيقت از آنها خواهدبود.
      حال چرا بر خلاف نصّ آية شريفه، نصاري را به دوستي گرفته‌ايم؛ معلوم نيست. چرا نصاري را به دوستي عليه مسلمانان گرفته‌ايم؛ باز هم معلوم نيست و فرداي قيامت چه جوابي خواهيم داشت؛ آن هم معلوم نيست. نصارايي كه لااقلّ در دو قرن گذشته تا توانسته‌اند، مسلمان كشته‌اند و به جدايي سرزمين‌هاي ما از خاك اصلي وطن و قلمرو اسلامي ياري رسانده‌اند.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [11.11.20 19:18]
✳️ سلام
سخنی با همراهان گرامی و اعضای محترم کانال بیلدیریش

     جنگ آذربایجان و ارمنستان بعد از 44 نبرد سخت، فروکش کرد و آتش بسی پایدار و احتمالاً مشرف به صلح برقرار شد. در نگاه اوّل به نظر می رسد با پایان یافتن این منازعه و آزادی بخش اعظم اراضی جمهوری آذربایجان از اشغال ارمنستان، چه بسا ادامۀ مطالب فعلی کانال بیلدیریش موضوعیّت خود را از دست داده باشد. چنانکه در مقدّمۀ این مبحث نوشته بودم، این نوشته چند سال قبل بر اساس شرایط موجود آن زمان تدوین شده و مجالی برای چاپ آن فراهم نشده بود، که به یمن نبرد آزادی بخش مردم و ارتش آذربایجان فرصت مساعدی برای نشر عمومی آن فراهم گشت. با پایان جنگ، قدری برای ادامۀ نشر مطلب مردّد بودم و در نهایت تصمیم گرفتم بخش های باقیمانده را هم به دوستان وفادار خود تقدیم کنم.
      بخش های باقی ماندۀ مجموعۀ «ریشه های تاریخی منازعۀ قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان» ناظر بر سیاست ایران در قبال ارامنه و نقد و تحلیل این سیاست می باشد و امید است مورد قبول قرار گیرد.
      به نظر اینجانب با وجود پایان جنگ و ظاهراً آزاد شدن اراضی آذربایجان؛ حکایت در دو سوی ارس همچنان باقی است و عجالتاً مقرّر نیست آب خوشی از گلوی آذربایجانی پایین برود. به نظر می رسد حداقل به دو دلیل موجّه ادامۀ نشر مطالب خالی از لطف نباشد:
1 ـ با وجود پایان جنگ و ظاهراً احقاق حقوق آذربایجان و از بین رفتن عامل موجبۀ حمایت ایران از ارمنستان، چنانکه گفتم مشکل همچنان باقی است. ارمنی گری در ایران با اشغال قره باغ آغاز نشده بود که با رفع اشغال از آن خاتمه یابد. ارمنی گرایی خواص در ایران ریشه در انگیزه های نژادی دارد. این گرایش سکه ای است که دو رو دارد: آریایی بازی و ترکی ستیزی و این هر دو، انگیزه هایی غیرقابل خدشه و غیرقابل مذاکره در نوع تفکّر و عملکرد طبقۀ روشنفکری ایران محسوب می گردند. با وجود پایان جنگ قره باغ و با وجود مشاهدۀ اتّفاقات و تنش هایی که در مدّت جنگ در این سوی ارس رخ داد؛ من یقین دارم هیچ تکانی در اندیشه و سیاست روشنفکران و سیاسیّون ما در باب ارمنی دوستی و ترکی ستیزی رخ نداد و مشکل ما عمیق تر از آن است که با اتّفاقاتی از این نوع خاتمه پذیرد.
2 ـ در آن سوی ارس هم حکایت تمام نشد. مقامات آذربایجان زحمت کشیدندو همگی سپاسگزار زحمت و تدبیر ایشان در آزادسازی اراضی اشغالی هستیم، امّا شاهکاری که هیئت حاکمه آذربایجان در روز آخر جنگ خلق کرد؛ مشکلی را که می رفت با ده ضربۀ شمشیر به تمامی حل شود؛ به خاطر یک ترس بیهوده به آیندۀ طولانی و نامعلومی احاله شد. اتّفاقی که روز آخر جنگ رخ داد همان چیزی بود که از روز نخست نگران آن بودم. این نگرانی با وجود پیروزی هایی که حاصل می شد؛ پیوسته مرا اسیر اضطراب می کرد و در نهایت همان چیزی که شدیداً از آن بیمناک بودم؛ اتّفاق افتاد و دردمندان آذربایجانی را به جای شادی و شعفی از عمق جان؛ نگران آینده ای مبهم و سرگردان بین شادی و دلهره ساخت. توافقی و قراردادی پر ابهام و نگران کننده که روس و ارمنی را در پیروزی شریک ساخت و اعطای معبری به عمق سرزمین های آذربایجان را پاداش تجاوزگری و خونریزی ارامنه نمود. رهبری آذربایجان بر پایۀ پایین بودن قدرت روحی و ترسی مزمن از خرس بزرگ، سطلی آورد؛ گاو را دوشید و در پایان با زدن لگدی یک سوم شیر را بر زمین ریخت و این از نگاه من ساده ترین شکل بیان مسئلۀ پایان جنگ بود و احتمالاً از اینجا به بعد باید سالیانی طولانی برای چانه زدن با یک قوم متجاوز و شیاطین بین المللی عمر صرف کنیم. ما به دست خود ترجیح دادیم به جای یک ماه دلهرۀ بیشتر، پنج سال و ده سال و شاید هم بیشتر نگران و مشوّش باشیم. روس به خاطر ارمنستان ناحق علیه آذربایجان قشون کشی نمی کرد، تا ما از هول جان در دیگ بیفتیم و صد را با هفتاد یا هشتاد عوض کنیم. امیدوارم، من اشتباه کرده باشم.

بیلدیریش, [12.11.20 19:32]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان 37

د ـ خداوند متعال در آية 28 سورة آل عمران مي‌فرمايند: «لايتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من اللّه»
ترجمه:  نبايد اهل ايمان مؤمنان را واگذاشته كافران را دوست گزينند و هر كه چنين كند رابطة او با خدا مقطوع است.
      موضع ما در قبال اين آيه چيست كه مؤمنان را رها كرده و با غيرمؤمنان و غیر مسلمانان عقد اخوّت بسته‌ايم؟ البتّه در ادامة آيه شرطي هم مذكور است و آن اينكه «مگر براي برحذر بودن از شرّ آنها و خدا شما را از عقاب خود مي‌ترساند و بازگشت همه به سوي خدا خواهدبود.» كشور كم وسعتي كه حتّي براي دفاع از خود در برابر كشوري كوچك‌تر از خود وامانده بود؛ چه خطري مي‌توانسته داشته باشد كه ما براي بر حذر بودن از شرّش با كفّار هم‌دست شويم؟
      ما كه از آغاز كار با خبر هستيم و مي‌دانيم در سال‌هاي آغاز استقلال آذربايجان؛ آنها كه ناخواسته خود را با واقعة سخت قره‌باغ مواجه ديده بودند؛ در خيال خود اين گونه تصوّر مي‌كردند كه ايران با تمام توان در كنار آنها خواهدايستاد، چرا كه گمان‌شان اين بود كه يك كشور اسلامي و وليّ دم مسلمانان مظلوم جهان و امّ‌القراي جهان اسلام بايد هم كه در كنار مسلمانان مورد تجاوز واقع شده قرار گيرد و از ايشان حمايت كند و نمي‌دانستند كه رهبران ما در اين باره خود را در حصارهايي گرفتار ساخته‌اند و از عوالم و انديشه‌هايي تبعيّت مي‌كنند كه از درون آن انديشه‌ها سياست‌هايي بيرون مي‌آيد كه موجب نااميدي مسلمين و اميدواري غيرمسلمين متجاوز به جان و مال مسلمان مي‌گردد.
هـ ـ در آیۀ 1 سورۀ مبارکۀ ممتحنه آمده است: « یا اَیُهاالّذینَ امنوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوّی و عَدُوَّکُم اَولیاءَ تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَّدَّهِ »
ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید.
      آیا متجاوزین به بندگان بی گناه خدا و کشتار کنندگان مسلمانان نمی توانند مصداقی از دشمنان خدا و دشمنان مسلمین باشند، تا ما را به عدم دوستی و عدم حمایت از خود متقاعد کنند.

➡️ ادامه دارد.
@bildirish_channel

بیلدیریش, [13.11.20 18:50]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۸

و ـ در آیۀ 9 سورۀ ممتحنه نیز می خوانیم: « اِنَّما یَنهیکُم اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فی الدینِ وَ اَخرَجُوکُم مِن دیارِکُم وَ ظاهرُوا عَلی اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم وَ مَن یَتَوَلَّهُم فَاُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ »
ترجمه: خدا تنها شما را از دوستی کسانی نهی می کند که در دین با شما قتال کردند و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند، زنهار آنها را دوست نگیرید و کسانی که با آنان دوستی و یاوری کنند، ایشان به حقیقت ظالم و ستمکارند.
      ارامنه در واقعۀ مورد اشاره با کشور ما قتال نکردند، لیکن با یک ملّت مسلم و صلح جو و همسایه قتال کردند و بخشی از آن ملّت را از اوطان خود بیرون کردند و با کفّار دوردست علیه مردم مسلمان منطقه هم پیمان گشتند. همۀ اینها دلیل کافی نه برای دشمنی بل برای حداقل بی طرف ماندن نیست؟
ز ـ در آیۀ 57 سورۀ مائده آمده است: « یا ایُّها الّذینَ امَنوُا لاتَتَّخِذوا الّذینَ اتَّخَذوا دینَکُم هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ اُوتُوا الکِتابَ مِن قَبلِکُم وَ الکُفّارَ اَولیاءَ وَ اتَّقُوا اللهَ اِن کُنتُم مُؤمِنینَ »
ترجمه: ای اهل ایمان، با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به فسوس و بازیچه گرفتند، دوستی مکنید و از خدا بترسید اگر به او ایمان آورده اید.
      آیا کسانی که تا همین اواخر مسجد مسلمین در نواحی غصبی را به طویله بدل ساخته بودند؛ نمی توانستند مصداق گروهی باشند که دین ما را به فسوس و بازیچه گرفته اند؟
ح ـ در آیۀ 22 سورۀ مجادله هم مشاهده می کنیم: « لاتَجِدُ قَوماً یُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ الیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسولَهُ »
ترجمه: هرگز مردمی را که ایمان به خدا و روز قیامت آورده اند، چنین نخواهی یافت که دوستی با دشمنان خدا و رسول او کنند.
      آیا گروهی که سرزمین پیروان وصی پیامبر گرامی اسلام را غصب کرده و بر حرث و نسل ایشان رحم نکرده بودند؛ نمی توانستند در زمرۀ دشمنان رسول (ع) جای گیرند تا ما برای همراهی نکردن با ایشان متقاعد شویم؟
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [14.11.20 17:50]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۳۹

      فرمایشات برجای مانده از پیامبر (ص) و ائمّۀ طاهرین علیهم السّلام نیز به گونه ای دیگر ما را به حمایت از مظلوم ترغیب می سازند.
      حضرت ختمي مرتبت محمّدابن عبدالّله صلي اللّه عليه و آله و سلّم مي‌فرمايند: «من اصبح و لم يهتمّ بامور المسلمين  فليس  بمسلم»
ترجمه: هر كس صبح كند و به امور مسلمين اهتمام نورزد، مسلمان نيست.
      امّا ما ترجيح داده‌ايم به جاي اهتمام به امور مسلمين؛ فعلاً به امور غيرمسلمين متجاوز به جان و مال و ناموس و سرزمين مسلمين اهتمام بورزيم. ظاهرا درجة مسلماني را سياست و بينش خاصّ ما تعريف و تعيين مي‌كند؛ نه اصل و حقيقت واقعه. چه مي‌دانيم شايد هم ما آذربايجاني جماعت را در زمرة مسلمانان محسوب نمي‌داريم كه اهتمامي به اشغال سرزمين‌هاي اسلامي ايشان نداشته ایم, بلكه آن را تأييد هم کرده و به ادامة اشغال ياري هم ‌رسانديم.   
      پيامبر گرامي ما در بيان يكي از ويژگي‌هاي مسلمان مي‌فرمايند: « المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده »
ترجمه : مسلمان آن است كه مسلمانان از دست و زبان او در آسايش باشند.
      مسلمانان آذربايجان از دست همسايه‌اي موذي و متجاوز در رنج بودند. گروهي از ايشان جان‌شان را از دست داده‌ بودند؛ گروهي خانه‌ و كاشانة خود را از دست داده‌بودند. سرزمين‌هاي اين مسلمانان كه قرن‌ها در آن زيسته بودند؛ از دست‌شان به در رفته بود و ... دشمنان با حمایت یا لااقل بی تفاوتی ما اقدام به اين كار مي‌كردند و اين يعني گروهي از مسلمانان از دست ما در امان و آسايش نبودند.
      از پیامبر گرامی اسلام منقول است: «مؤمنين همچون اجزاي يك بنا همديگر را نگاه مي‌دارند.» آیا ما در مواجهه با مشکل گروهی از مسلمانان در مواجهه با دشمنانشان به این شرط عمل کرده ایم؟ هم ایشان در توصیف احساس مؤمنین نسبت به یکدیگر فرموده اند: «مثل مؤمنين در دوستي و علقه به يكديگر مثل پيكري است كه چون عضوي از آن به درد بيايد؛ باقي اعضا به تب و بي‌خوابي دچار مي‌شوند.» اکنون ما نه فقط از به درد آمدن جزئی از پیکرۀ مؤمنین به تب و بی خوابی دچار نمی شویم، بلکه به تشدید این درد یاری رسانده و نمک بر زخم مؤمنین می پاشیم.
      از نظر پیامبر مکرّم ما « بدترين مردم كسي است كه گناه را نبخشد و از لغزش چشم نپوشد و باز از او بدتر كسي است كه مردم از گزند او در امان و به نيكي او اميدوار نباشند.» روزگاری برخی از رهبران یا سیاسیون آذربایجان مرتکب لغزشی شدند و حرف هایی علیه تمامیّت ارضی ایران بر زبان راندند، آیا تاوان این لغزش تا قیامت برپا خواهندماند؟
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [15.11.20 18:59]
✳️ ریشه های تاریخی منارعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرا منطقه ای علیه ترکان ۴۰

      مولاي متّقيان علي ابن ابي‌طالب (ع) در سفارش به فرزندان بزرگوارش حسنين عليهما السّلام مي‌فرمايند: «كونا للظّالم خصما و للمظلوم عونا»
ترجمه: دشمن سرسخت ستمگر و يار و ياور ستمديده باشيد.
      اگر ارمنستان با اشغال سرزمين مسلمانان و كشتار غير نظاميان مسلمان، آواره كردن يك ميليون نفر از خانه و كاشانة خود و غارت دارايي موروثي و مكتسبي ايشان مصداق ظالم نيست؛ پس ظالم كيست؟ و اگر آذربايجان با از دست دادن سرزمين‌هايش؛ كشته شدن مردمش و پناهنده شدن يك هفتم مردمش و تحت فشار واقع شدن از جانب جهان استكبار، مصداق مظلوم نيست؛ پس مظلوم كيست؟
      مولای ما در فراز دیگری از سخنان گهربار خود مي‌فرمايند: « الراّضي بفعل قوم كالدّاخل فيه معهم و علي كلّ داخل في باطل اثمان: اثم العمل به و اثم الرّضا به »
ترجمه: هر كس به عملكرد قومي راضي باشد؛ مانند كسي است كه همراه آنان آن كار را انجام داده است و هر كس به عمل باطلي دست زند دو گناه خواهدداشت: گناه انجام آن كار و گناه راضي بودن به آن.
      ما در برابر جنايات ارامنه عليه آذربايجاني‌های مسلمان و اشغال اراضي اين كشور حتّي اجازة سكوت نداشتيم و بايد طرف مظلوم و مورد تهاجم را مي‌گرفتيم، نه جانب متجاوز جنايتكار غيرمسلمان را؛ چه رسد به اينكه چنين حمله و اقدامي را حمايت و متجاوز را تدارك كنيم و بر سر جانبداری از یک قوم خونریز و بدسابقه به منازعه با همه اصول و محکمات خود برخیزیم.

⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [16.11.20 18:33]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۱

2 ـ مغایرت سیاست فعلی با قانون اساسي جمهوري اسلامی ایران

الف ـ اصل سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم؛ دولت را موظّف مي‌كند كه همة امكانات خود را براي اموري كه در بند 16 آمده‌است؛ به كار ببرد.
      بند 16 اين اصل ناظر بر سياست خارجي كشور مي‌باشد. در اين بند مي‌خوانيم: «تنظيم سياست خارجي كشور بر اساس معيارهاي اسلام، تعهّد برادرانه نسبت به همة مسلمانان و حمايت بي‌دريغ از مستضعفان جهان»
      آيا حمايت اقتصادي و گسترش مبادلات و همكاري با ارمنستان در راستاي تعهّد برادرانه نسبت به مسلمانان آذربايجاني است؟ يا بستن پيمان دفاعي با ارمنستان نشانة حمايت بي‌دريغ از مسلمانان و مستضعفان جهان است؟! فراموش نكنيم كه اگر روابط گستردة اقتصادي با ارمنستان براي ما حكم قدري سود به قيمت زير پا گذاشتن اصول را دارد؛ براي ارمنستان حكم موت و حيات را دارد و مرز ما با ارمنستان تنها شاهرگ حياتي اين كشور است.
ب ـ فصل دهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه مشتمل بر اصول يكصدوپنجاه و دوم تا يكصدو پنجاه‌و پنجم مي‌باشد؛ به سياست خارجي كشور مي‌پردازد. در اصل يكصدوپنجاه ودوم مي‌خوانيم: « سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هر گونه سلطه‌جويي و سلطه‌پذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميّت ارضي كشور، دفاع از حقوق مسلمانان و عدم تعهّد در برابر قدرت‌هاي سلطه‌گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غيرمحارب استوار است. »
      چنانكه مشاهده مي‌شود؛ اصل «دفاع از حقوق همة مسلمانان» جزء نكات مذكور در اين اصل است و به طريق اولي حمايت و دفاع از حقوق مسلمانان شيعه مذهب جايگاه و اولويّتي خاصّ مي‌تواند داشته باشد. چگونه است كه ما موضعي كه مغايرت كامل با اين اصل دارد اتّخاذ كرده‌ايم و سالهاست  بر آن پاي مي‌فشاريم؟ حمايت از ارمنستان به معني نقض اين اصل از قانون اساسي نيست؟
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [17.11.20 18:52]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۲

ج ـ در اصل يكصدو پنجاه و چهارم  قانون اساسی ایران نيز مي‌خوانيم: «جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در كلّ جامعة بشري را آرمان خود مي‌داند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حقّ همة مردم جهان مي‌شناسد. بنابراين در عين خودداري كامل از هر گونه دخالت در امور داخلي ملّت‌هاي ديگر از مبارزة حق‌طلبانة مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي‌كند.»
      آيا حمايت از متجاوز و اشغالگر در چهار چوب سعادت انسان در كلّ جامعة بشري ارزيابي مي‌شود؟! يا بر استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل صحّه مي‌گذارد؟ آيا حمايت از متجاوز و اشغالگر كه واقعاً هم محق نيست؛ مصداق حمايت از مبارزة حق‌طلبانة مستضعفين است؟ حمايت از كشوري كه به نمايندگي از جهان استكبار كشور مسلماني را در منگنة جنگ و پناهندگي مردم و خرابي و هزينه‌هاي سرسام‌آور نظامي قرار داده است، مبارزه با مستكبرين است يا همراهي و ياري مستكبرين؟!
      سياست خارجي فعلي ما در قبال مسئلة آذربايجان و ارمنستان در مغايرت كامل با مفاد قانون اساسي ما در بارة سياست خارجي مي‌باشد و ضرورت دارد اين مغايرت و تضادّ در اسرع وقت مرتفع گردد تا بيش از اين به مخالفت با اصول‌مان برنخيزيم.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [18.11.20 18:31]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۳

3 ـ نزديكي ملّت‌هاي ايران و آذربايجان

      از جمله دلايلي كه منجر به ناخرسندي شديد مردم و اهل درد در ايران عموماً و آذربايجان و نواحي ترك نشين ايران خصوصاً نسبت به اتّخاذ سياست خارجي جاري در قبال مسئلة قره‌باغ شده‌است؛ اين است كه مردم آذربایجان ملّتي نيستند كه ايراني جماعت هيچ‌گونه احساسي نسبت به آنها نداشته باشند. نه فقط اين گونه نيست، بلكه هيچ كشوري وجود ندارد كه به اندازه آذربايجان داراي اشتراكات با ملّت ايران باشد. اسلام، تشيّع، نژاد، شكل و شمايل، نوع انديشه، تاريخ مشترك، اشتراكات در فرهنگ و سنّت‌ها و حتّي مسائل اقليمي و هم‌زباني آن با زبان بخش اعظمي از ملّت ايران.
      ما ملّت واحدي بوديم كه در اثر زياده‌طلبي يك امپراتوري بي‌در و پيكر و همكاري يك نيم ملّت خيانتكار بين‌مان جدايي افتاد؛ نيم ملّتي كه ما در حال حاضر اين‌همه به خاطر آنها حتّي با مؤكّدات و محكمات دين و باید و نبایدهای سیاست از در مخالفت در‌آمده‌ايم.
      چرا بعد از گذشت دو قرن از انعقاد قراردادهاي گلستان و تركمانچاي با شنيدن نام اين دو قرارداد سراسر وجودمان را خشم و حسرت فرامي‌گيرد. آيا جز اين است كه حسرت از دست دادن سرزمين‌هايمان و جدايي برادران و خواهران ديني‌ و هم‌وطنمان و در هم شكسته شدن غرورمان ما را لبريز از درد و رنج مي‌سازد و آيا جز به خاطر حسرت براي از دست دادن باكو و دربند و شكي و شيروان و گنجه و نخجوان و اردو باد و قبادلي و خوجالي و لنكران و هشترخان و شوشا و لاچين و بيلقان و ... است؟
      همان يك‌بار حسرت و همان يك بار از دست دادن كافي نبود كه مي‌خواستيم يك‌بار ديگر بخشی از آن هفده شهر را به باد فنا بسپاريم؟ فراموش نكنيم كه در آن بار اوّل لااقلّ ساكنان مسلمان آن نواحي در موطن خود ماندند، امّا اين بار قضيّه طور ديگري بود و ممكن بود اين بار آن نواحي به همراه ساكنانش از حوزة قلمرو اسلام به در رود.
      روس‌ها  هم سرزمين مي‌خواستند و هم افزودن بر رعيّت، امّا ارامنه تنها سرزمين مي‌خواستند تا رعيّت ارمني را در آن ساكن گردانند و اگر شده از اقصي نقاط دنيا ارمني به نواحي متصرّفي بكوچانند. ايشان اگر می توانستند تا خزر می رفتند و رعيّت مسلمان را به دريا می ريختند و تجربة تاريخي جز اين به ما نمي‌گويد.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [19.11.20 19:32]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۴

4 ـ عرف سياست
      آن‌گونه كه در عرف سياست معمول و مرسوم است؛ كشوري كه تجاوز و زياده‌طلبي پيشه كند؛ محكوم است و كشوري كه مورد تجاوز واقع شود؛ شايستة همدردي و اگر شد ياري و همكاري. در طيّ دوران اشغال اراضي آذربايجان، ما متجاوز و مورد تجاوز واقع شده را در موقعيّتي برابر فرض كردیم و به خود اجازه نداديم با صراحت تجاوزگري طرف ارمني و زياده‌خواهي او را رسماً محكوم كنيم. از نظر ما گويي مسئله مبهم بود و هر دو طرف مقصّر بودند؛ در حالي كه تاريخ و واقعیات موجود غير از اين به ما مي‌گفتند.
      مي‌توان به صورت يك قاعدة كلّي گفت؛ بخش عمدة جنگ‌ها در اثر زياده‌خواهي گروهي و انجام دفاع از جانب گروه مقابل اتّفاق افتاده‌است. جنگ‌هاي معمول دنيا گاه ميدان مصاف حق و باطل و متجاوز و مدافع بوده و گاه نيز ظالمين با ظالمين مشغول گشته‌اند. پي بردن به اينكه در جنگ و اختلاف حاضر بين آذربايجان و ارمنستان حق به جانب کدام طرف بود, امر چندان دشواری به نظر نمی آمد.
      گذشته به ما چه مي‌گويد؟ ابتدا كردن به جنگ از جانب كدام طرف بوده؟ سرزمين‌هاي كدام طرف غصب شده‌است؟چه‌كسي مردمش را به خون غلتيده يافته و بخش قابل توجّهي از ملّت خود را آواره و از هستي ساقط شده مي‌بيند؟ حاميان طرف تجاوزگر مگر زياده‌خواهان و گردن‌كلفت‌هاي بين المللي نيستند؟ ما جواب همة اينها را مي‌دانستيم، امّا به دو دليلي كه قبلا ذكر شد؛ چشم بر حق بستیم.
      ما بعد از گذشت سی و چند سال از پایان جنگ تحميلي، هنوز هم از كشور‌هايي كه بر تجاوز عراق صحّه گذاردند و به اين كشور ياري رساندند؛ خشمگين هستيم. حتّي از كشورهايي كه در اين باره بي‌تفاوت بودند، هم دل‌چركين هستيم. هر كس نداند ما مي‌دانيم در اشغال ماندن سرزمين‌ها و حمايت دنيا از طرف متجاوز يعني چه؟ امّا علي‌رغم اين علم و آگاهي و اين تجربة گران نخواستيم نگاهي به گذشتة خود داشته و آن را چراغ راهمان در سياست خارجي قرار دهيم.
      از دیگران توقعی نبود، امّا از ايران مدّعی مبارزه، حق‌طلبی و داراي تجربة تجاوز خارجي و اشغال سرزمين‌هايش توقّع بسيار بود. ما كه از دردی مشابه رنج كشيده بوديم، حاضر شديم يك ملّت همگون و همگن را با پيروي از سياستي كه روزگاري دول مستكبر در بارة ما روا مي‌داشتند؛ رنجانده و نا اميد سازيم.  
      سياست يك عرف ديگر هم دارد: «مذاكره»!  مذاكره براي رفع مشكلات دو جانبه و امتياز دادن و امتياز گرفتن و در قبال مسائل كشوري و منافع منطقه‌اي احساس مسئوليت كردن. ارمنستان بي‌آنكه به اين امر اعتنا كند؛ يك باره سراغ بدترين عرف؛ يعني، جنگ و تجاوز رفت و سی سال با بي‌مسئوليتي تمام كلّية تلاش‌هاي سياسي را براي رسيدن به فرمول معقولي براي صلح عقيم گذارد. حتّي در اين راه به ميانجيگري ما كه حامي و هم‌پيمان نظامي اين كشور نيز بوديم؛ اعتنايي نكرد.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [20.11.20 18:47]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۵

چند سؤال و چند ابهام
سؤال اوّل: چرا ارمني نامه نويسان اين‌قدر خشمگينانه سخن مي‌گويند؟
      در تحليل مسئلة ارامنه در روزگار معاصر و بخصوص آنچه از آن به قتل عام تعبير مي‌شود؛ نكاتي و سؤالاتي چند جلب نظر مي‌كند. مثلا چرا مورّخان و نويسندگاني كه در اين باره مطلب نوشته‌اند؛ آن گونه سوزناك سخن گفته‌اند و هر جا هم كه به عثماني‌ها اعمّ از دولت و ملّت آن رسيده‌اند؛ از فحش و توهين چيزي نمانده‌است كه نگويند و ننويسند. اين وجه مشترك همة نويسندگان است؛ از آرنولد توئين‌بي انگليسي گرفته تا ژان ماري‌كارزوي فرانسوي و هنري‌مورگانتوي آمريكايي و كرگانف روسي و اسماعيل رايين ايراني و پاسدر‌ماجيان ارمني. آيا قضيّه تنها جريحه‌دار شدن احساسات انساني حضرات است يا درد و داغ ديگري در ميان است؟ از نويسندگان ايراني در مي‌گذريم و از اسماعيل رایيني كه گفته‌هاي آرنولد توئين‌بي و لرد پرايس و ويليام ميلر را چيزي در حدود وحي منزل مي‌داند و به تقديس توئين‌بي و فصل الخطاب بودن سخنان وي مي‌پردازد.
      بايد پرسيد مورّخان و نويسندگان غربي چرا اين همه مي‌سوزند، تا آنجا يكي رهبران عثماني را «دار و دستة اوباش بي همه چيز» مي‌داند؛ ديگري معتقد است «رهبران عثماني بيش از آنكه سياستمدار باشند؛ جنايتكار بودند.» سومي مردم عثماني را «لاشخور» خطاب مي‌كند و چهارمي مردم عثماني را «به كلّي محكوم و مستوجب توبيخ و مجازات» مي‌داند!
      به گمان من رازي در اين امر نهفته است و به نظر مي‌رسد تشكيل ارمنستان بزرگ جايگاهي بس خطير در  سياست طولاني مدّت استعمارگران پرحوصله و با برنامه در مواجهه با جهان اسلام و شرق، يا بخوانيد رقباي احتمالي آينده، يا بخوانيد احياء ملّت‌هاي ريشه‌دار خاورميانه و قفقاز؛ داشته است كه با عقيم ماندن تأسيس ارمنستان بزرگ، نقشه‌هاي بسياري نقش بر آب شده‌است؛ نقشه‌هايي كه اسرائيل كوچك و داراي برد محدود قادر به اجراي آن نيست.
      قضيّه تنها شكستن كمر عثماني نبوده، بلكه نقشة استعمار و جهان مسيحيّت وسيع‌تر و فراگير تر بوده است. بايد كاري مي‌كردند كه در آينده قدرتي در اين ناحيه مجال بروز و ظهور نيابد. نه عثماني ريشه‌دار و نه ايران ريشه‌دار و اكنون با جان گرفتن دوبارة ايران و تركيّه چه بسا دل غربي‌ها بيشتر مي‌سوزد كه چرا نتوانستند يك دولت خودي در اراضی مسلمین تشكيل دهند.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [22.11.20 17:47]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۶

سؤال دوم : سلسله جنبان اقدامات تروريستي ارامنه چه كساني بودند؟

      تروريست‌هاي ارمني چگونه افرادي را كه به زعم ايشان رهبري قتل عام ارامنه را بر عهده داشتند؛ از محل هایی از تركستان گرفته تا آن سوي اروپا و حتّي خود استانبول؛ بيرون كشيده و كشتند؟ آيا اين كار جز با كمك اطّلاعاتي غربي‌ها امكان پذير بود؟ چرا ايشان تحت تعقيب قرار نگرفتند و آزادانه همه جا گشتند و كشتند و باز هم كشتند؟ چرا تهليريان قاتل طلعت پاشا با خيالي راحت خود را به پليس آلمان معرّفي كرد و بعد هم تبرئه شد و وقتي هم مرد؛ برايش در آمريكا مزارستاني ساختند؟
      كاملا معلوم است كه هر دو اقدام دو روي يك سكّه و دو بخش يك سناريو بوده‌اند. تهليريان اوّل بايد با كمك اطّلاعاتي غربي‌ها طلعت پاشا را مي‌كشت و بعد هم با خيالي راحت خود را به مقامات امنيّتي و قضايي آلمان معرّفي مي‌كرد و دادگاهي برپا مي‌شد تا از اظهارات تهليريان براي مستند كردن داستان و قطور تر ساختن پروندة ساختگي براي عثماني بهره‌برداري شود و ارمني نامه نويسان از اين واقعه به حدّ نياز بهره‌برداري كنند.  
      تروريست‌هاي ارمني تنها مجريان اين ترورها بوده‌اند و طرّاحي و شناسايي محل‌هاي زندگی رجال سابق عثمانی بر عهدة غربي‌ها بود. رهبران ترك‌هاي جوان خواسته و ناخواسته و پيش از رفتن ضربة بزرگي به يك طرح بسيار مهمّ غربي‌ها زدند؛ از اين رو مستوجب مرگ شدند؛ لذا در تاشكند و تفليس و برلين و استانبول هم در امان نماندند، تا هم حساب دست همه بيايد و هم قدري از آلام و كينه‌هاي استعمارگران در اثر بر باد رفتن یک طرح بزرگ و راهبردی به نفع غرب و علیه مسلمین تسكين يابد.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [23.11.20 19:59]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۷

سؤال سوم: آيا تنها ارمنيان قرباني وقايع جنگ جهاني اوّل و حوادث قبل و بعد آن بوده‌اند؟

      اصرار غربي‌ها براي استفادة ابزاري از ارامنه عليه عثماني و پذيرش و مقبوليّت از جانب ارامنه براي همكاري با غربي‌ها, دولت عثماني را بر سر دو راهی ماندن و اضمحلال کامل قرار می دهد و آن دولت را وامي‌دارد كه در کشاکشی سخت برای حفظ باقیمانده خود به تبعيد دسته‌جمعي ارامنه به شمال سوريّه اقدام كند.
      پرواضح است كه تبعيد در آن روزگار پرآشوب معنا و پيامد‌هاي خاصّ خود را دارد و درحين تبعيد اتّفاقات ناخوشايند بسياري رخ مي‌دهد. از نافرماني‌ها و خودسري‌هاي مأموران گرفته تا حملات غارتگران و ماجراجويان و راهزنان و قحطي و بيماري و خستگي و درماندگي و اين يعني تلفات! شايد دويست‌هزار نفر و شايد هم قدري بيشتر، امّا رساندن آمار تلفات ارامنه به يك‌و نيم ميليون نفر  يا دو ميليون و سيصد هزار نفر، قطعا يك اغراق تمام عيار با منظور‌ها و اهدافي خاصّ مي‌باشد.
      كتب و گزارش‌هايي كه در اين باره نوشته‌شده‌اند؛ داراي تناقض‌هاي بسيار بزرگ بوده و بسي قابل تنقيد هستند. در «انسيكلوپدي بريتانيكا» چاپ 1922 ميلادي مجموع تلفات عثماني و ارامنه در حدود سيصدهزار تن نوشته شده ولي در چاپ‌هاي بعدي تحت تأثير برخي عوامل از جمله اعمال نفوذ ارامنه اين رقم بالا رفته است. (رک. هیئت، جواد، نقدی بر کتاب روشنفکران آذری و هویّت ملّی و قومی، وارلیق، 1385، 142، ص114)
      يقينا خود ارامنه مي‌دانند كه تنها آنها تلفات ندادند. مردم و ارتش عثماني تلفات پرشماري داشتند كه بخش قابل توجّهي از آن حاصل درگيري با خود ارامنه بوده‌است. آمار تلفات اورميّه و سلماس كه معلول محبّت ويژة خود ارامنه و جیلوها به اهالي اين دو شهر بود؛ در برخی منابع يكصدو سي‌هزار نفر برآورد شده‌است. تلفات ترکان مسلمان ايروان و مضافات آن را سيصدهزار تن گفته‌اند و تلفات آذربايجاني‌های آن سوی ارس را پنجاه‌هزار نفر.
      اخيرا كتابي در انگلستان منتشر شده كه حكايت از كاهش فاحش جمعيّت ايران در خلال سال‌هاي جنگ‌ اوّل جهاني دارد و از آن به هولوكاست ايراني تعبير مي‌شود. در طيّ آن سال‌ها قحطي و بيماري بيش از جنگ‌ها و قتل عام‌ها جان مردم را گرفت. مردمان اروپا هم سال‌هاي پرتلفاتي را گذراندند. حال در ويژه شدن ارامنه و تاکید و مبالغه بر تلفات آنها  چه سرّي است؛ خود حکایتی مفصل است.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [24.11.20 19:20]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرا منطقه ای علیه ترکان ۴۸

      بين ارامنه و مسلمانان يك تفاوت عمده وجود داشت و آن اين بود كه ارامنه هم مي‌كشتند و هم فرياد و مظلوم نمايي به راه مي‌انداختند. ايشان تلفات خود را كه ناشي از دفاع دولت يا ملّت‌هاي مسلمان در برابر اقدام مسلّحانة آنها عليه مردم مسلمان منطقه بود؛ قتل عام وانمود مي‌‌كردند، گويي در اعتقاد ايشان مردم مسلمان بايد مثل بچة آدم, آرام و سر به راه مي‌ايستادند تا ارمني جماعت ايشان را به كام نيستي بفرستند.
      ارامنه تريبون‌ها و قلم‌هاي بسياري براي ذكر تلفات و مظلوم نمايي داشتند و مسلمانان از چنين امكاناتي بي‌بهره بودند. همين تفاوت ما و آنهاست. اروپايي و آمريكايي و روسي و حتّي ايراني بسيج شدند تا بدون ذكر علل و عوامل برخوردها؛ از تلفات ارامنه وااسفاها سر دهند، امّا كسي از تلفات مردم مظلوم اورميّه و سلماس نپرسيد، از تلفات مردم ايران نپرسيد، از تلفات آذربايجاني و ايرواني هم نپرسيدند، از قتل عام شدن مردم مسلمان و مرگ نظاميان عثماني هم نپرسيدند، چون همه چيز تحت الشّعاع آمارسازي و مرثيه‌سرايي براي قتل عام ارامنه قرار داشت.
      با همة اين احوال بايد گفت: حتّي اگر يك كودك ارمني در جریان این کوچاندن در آغوش مادر از گرسنگي يا خستگي یا بیماری درگذشته باشد؛ بايد دردمندانه گريست. در مسائل انساني بايد محتاط و دقيق بود چرا كه فردا براي گفته و نوشتة خود پاسخگو خواهيم بود و درگاه حق تعالي و دادگاه عدل الهي محلّ بازي با كلمات نيست.
      آنچه ما را وامي‌دارد از سر درد سخني در اين باره بگوييم آن است كه تنها كودكان ارمني نبودند كه در آغوش مادران محتضر خود از دنيا مي‌رفتند كه در اورميّه نيز پيكر كودكان مرده, غذاي پوست و استخوان‌هاي متحرّك دل‌مرده‌اي مي‌شد كه روزگاري انسان‌هاي شريفي بودند و اکنون قربانی مطامع سیاسی - نظامی ارامنه و حامیان غربی ایشان گشته بودند و ما اين مصائب را پيش از آنكه در كتاب‌ها خوانده باشيم, از زبان بازماندگان آن وقايع شنيده‌ايم. جان همة بندگان خدا ارزشمند است؛ نه فقط جان كسي كه مي‌تواند آسيب و درد خود را فرياد بزند؛ آن هم آسیب و دردی كه حاصل كج ديدن و كج عمل كردن خود آن كس یا قوم باشد که حاضر شده ملعبه برگزیدگان سیاست باز و زیاده طلب قوم خود باشد, یا به ابزار کشورهای بدخواه فرامنطقه ای علیه هم وطنان خود تبدیل شود.
 
⬅️ ادامه دارد.
آدرس کانال:
@bildirish_channel

بیلدیریش, [25.11.20 21:15]
✳️ ریشه های تاریخی منازعه قره باغ و تعامل ارامنه با قدرت های فرامنطقه ای علیه ترکان ۴۹ (قسمت پایانی)

ختم كلام
      حمايت از اقدام تجاوزكارانة دولت ارمنستان در اشغال اراضی آذربایجان يك تناقض بزرگ بر پيشاني سياست خارجي ما بود. ما در اين باره رويّه‌اي اتّخاذ كرديم كه با هيچ یک از معيارهاي خود ما سازگاري نداشت. اکنون با آزادسازی بخش اعظم اراضی اشغالی آذربایجان, سیاست مشغول نگه داشتن این کشور با بحران قره باع با شکست مواجه شده است. از سوی دیگر با طرح دالان ارتباطی نواحی غربی آذربایجان با نخجوان و از این رهگذر با ترکیه شرایط تازه ای در منطقه پدید آمده است.
      اکنون زمانی مناسب برای ارزیابی رویه ای است که سیاست گذاران جمهوری اسلامی ایران در سی سال گذشته در مواجهه با مسئله قره باغ و  جمهوری آذربایجان تدوین و به مرحله اجرا درآوردند. این سیاست را هر گونه تحلیل و ارزیابی کنیم, بعید است آنچه بر جای می ماند به درستی و حقانیت یا موفقیت آن شهادت دهد.
      ظواهر امر حکایت از آن دارد که سیاست ما در مسئله قره باغ با شکست کامل در جنبه های گوناگون مواجه شده است. ما در این هم متحمل شکست سیاسی و حیثیتی شده ایم, هم تن به شکست اعتقادی و اخلاقی داده ایم و هم در صورت اجرای کامل توافقات سیاسی در حل و فصل منازعه قره باغ با زیان های اقتصادی مهمی مواجه خواهیم شد.
      آنچه در قره باغ اتفاق افتاد و به افلاس کامل سیاست ما منجر شد, هر چه بود یک امر خارجی بود و بد یا خوب تمام شده است, لکن ادامه سیاست ترکی ستیزی و سپردن ریش سیاست کشور به تعلقات نژادی و زبانی و آریایی بازی یا فارسی بازی می تواند ما را با مشکلاتی مهلک دست به گریبان کند, مشکلاتی که قادر است اهدافی اساسی تر را نشانه رود.
      به بیانی ساده تر ادامه سیاست ترکی ستیزی در ایران و ادامه حرکت با دست فرمان فعلی و منحصر کردن ایران به یک قوم از اقوام ایرانی و آنگاه تولی با هم نژادان این قوم و تبری از بستگان یک قوم بزرگ دیگر ایرانی می تواند بیش از آنچه تاکنون رخ داده, ملت ما را با گسست و جدایی عاطفی مواجه سازد و نتایجی مغایر با توقعات ما بار آورد. ایران ملک طلق قوم فارس نیست و متعلق به همه ایرانیان است. احتکار همه منافع در انبان قوم فارس حاصلی جز ناامیدی دیگر اقوام از مرکز نخواهد داشت.
      در روزهای اخیر رئیس جمهور آذربایجان در چند نوبت پالس های مثبتی برای ایران فرستاده است. باید موقع را مغتنم شمرد و خود را از منافع سیاسی و اقتصادی آینده محروم نساخت. ارمنستان دیگر کارت خوبی برای بازی کردن نیست. باید از سیاست دشمن انگاری آذربایجان و دیگر کشورهای ترک دست کشید و با تجديد نظر اساسي در سياست هاي قبلی راه را برای حفظ منافع داخلی و خارجی هموار کرد. مي‌توان دوراني نو آغاز کرد و با دولت آذربايجان خيلي صريح مذاكره و اعلام داشت كه ما دقيقا چه مي‌خواهيم و چه نگراني‌هايي داريم و اكنون ما چه بايد بكنيم و آنها چه بايد بكنند. بي‌شك آذربايجان به هر فرمولی که ضامن امنیت و منافع اقتصادی آن کشور باشد روی خوش نشان خواهد داد و راضی نخواهد شد پنجه در پنجه یک همسایه نیرومند بیندازد و برای خود تنش فراهم کند.
     از سوي ديگر خود ما نيز وقتی روابط‌مان را با آذربايجان به بالاترين حد رسانديم و زمينه‌هاي روابط گستردة سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي با اين كشور را فراهم كرديم و كدورت‌ها را از بين برديم؛ مي‌توانيم مطمئن باشيم كه دیگر زمينه‌اي براي نگراني وجود ندارد و براي آذربايجاني اين سو و آن سوي ارس مهمّ نخواهدبود كه زير دو پرچم جداگانه به سر برد.


آدرس کانال:
@bildirish_channel